آیه 75 سوره یونس: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۲: | سطر ۴۲: | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
هارون: برادر موسى عليه السّلام و از انبياء بنى اسرائيل است . | هارون: برادر موسى عليه السّلام و از انبياء بنى اسرائيل است . | ||
− | از روايات معلوم مىشود كه موسى وحى را به او ابلاغ | + | از روايات معلوم مىشود كه موسى وحى را به او ابلاغ مى كرده است ، |
− | ولى ظهور آيات آنست كه به وى وحى | + | ولى ظهور آيات آنست كه به وى وحى مى شده است . |
− | هارون در زبان عبرى ، به معنى | + | هارون در زبان عبرى ، به معنى كوه نشين يا نورانى است. |
+ | |||
ملائه: ملء (به فتح- م): پر كردن. ملاء: جماعت و جماعت اشراف. | ملائه: ملء (به فتح- م): پر كردن. ملاء: جماعت و جماعت اشراف. | ||
− | اگر به معنى جماعت آيد ، بدان علت است كه آنها زمين را پر- | + | اگر به معنى جماعت آيد ، بدان علت است كه آنها زمين را پر- كرده اند |
− | و اگر به معنى جماعت اشراف باشد ، علتش به قول طبرسى و راغب آنست كه هيبت آنها | + | و اگر به معنى جماعت اشراف باشد ، علتش به قول طبرسى و راغب آنست كه هيبت آنها سينه ها را پر كرده است . |
منظور از آيه ، ظاهرا معناى اول است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | منظور از آيه ، ظاهرا معناى اول است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۴
<<74 | آیه 75 سوره یونس | 76>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنگاه بعد از آن رسولان، موسی و هارون را با معجزات خود به سوی فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم، آنها هم گردنکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.
آن گاه پس از آنان موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اشراف و سران قومش فرستادیم، پس آنان تکبّر ورزیدند و آنان گروهی گنهکار بودند.
سپس، بعد از آنان موسى و هارون را با آيات خود، به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم، و[لى آنان] گردنكشى كردند و گروهى تبهكار بودند.
و پس از آنها موسى و هارون را همراه آياتمان بر فرعون و مهتران قومش مبعوث كرديم. و آنان سركشى كردند و مردمى تبهكار بودند.
بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
هارون: برادر موسى عليه السّلام و از انبياء بنى اسرائيل است . از روايات معلوم مىشود كه موسى وحى را به او ابلاغ مى كرده است ، ولى ظهور آيات آنست كه به وى وحى مى شده است . هارون در زبان عبرى ، به معنى كوه نشين يا نورانى است.
ملائه: ملء (به فتح- م): پر كردن. ملاء: جماعت و جماعت اشراف. اگر به معنى جماعت آيد ، بدان علت است كه آنها زمين را پر- كرده اند و اگر به معنى جماعت اشراف باشد ، علتش به قول طبرسى و راغب آنست كه هيبت آنها سينه ها را پر كرده است . منظور از آيه ، ظاهرا معناى اول است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ «75»
سپس بعد از آنان، موسى و هارون را همراه با معجزات خويش، به سوى فرعونِ و سران قومش فرستاديم، امّا آنان كه گروهى تبهكار بودند، استكبار ورزيدند (و دعوت پيامبران را نپذيرفتند).
نکته ها
مراد از «ملأ»، چهرههاى چشم پُر كن مثل كاخ نشينان و درباريان است كه اطرافيان فرعون محسوب مىشدند. فرعون جامعه را به دو دستهى كاخنشينِ قبطى و محرومينِ سبطى تقسيم كرده بود و يك گروه را به بردگى كشيده بود و گروه ديگر كاخنشينان بودند.
«وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ» «1»
جرم بزرگ فرعون، ادّعاى خدايى او، «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» «2» و كشتن كودكان بىگناه و زنده نگهداشتن دختران براى كنيزى بود. «سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ» «3»
پیام ها
1- مبارزه با طاغوت، اوّلين وظيفهى انبياست. زيرا مبارزه با علّت فساد مهمتر از
«1». قصص، 4.
«2». نازعات، 24.
«3». اعراف، 124.
جلد 3 - صفحه 605
معلولِ آن است. «فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
2- آنجا كه بافت جامعه، قومى و قبيلهاى بوده، پيامبران سراغ اقوام مىرفتند، امّا آنجا كه تشكيلات و نظام داشته، سراغ ريشهها مىرفتند. «1» «إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
3- طاغوتها، قدرت خود را از ياران و اطرافيان دارند وگرنه خود از درون پوكند. «وَ مَلَائِهِ»
4- انبيا معجزه داشتند. بَعَثْنا ... بِآياتِنا
5- همواره فرعونها وطاغوتها در برابر انبيا ايستادهاند. بَعَثْنا ... فَاسْتَكْبَرُوا
آنان كه به گناه عادت كنند، براحتى راه انبيا را نمىپذيرند. «كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (75)
بعد از آن، قصه ثانيه: شرح حال حضرت موسى عليه السلام و فرعون را بيان فرمايد:
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ: پس فرستاديم و مبعوث ساختيم بعد از آن پيغمبران، يا بعد از امم موسى عليه السّلام و برادرش هارون را. إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا: به سوى فرعون و قوم او به معجزات و دلالات براى دعوت ايشان از كفر و ضلالت به ايمان و هدايت. به قول مورخين، ولادت موسى بن عمران عليه السّلام سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم عليه السّلام، و ولادت هارون سه هزار و هفتصد و چهل و پنج سال بوده. اين دو بزرگوار آمدند و دعوت به حق نمودند. فَاسْتَكْبَرُوا: پس تكبر كردند فرعون و فرعونيان از اطاعت رسولان ما، و ترفع نمودند از ايمان به آيات ما. وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ: و مجرم و گناهكار و كافر شدند به مخالفت امر الهى، و مستحق گرديدند عذاب و عقاب سبحانى را.
ج5، ص 371
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ (74) ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى وَ هارُونَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (75) فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ (76) قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (77) قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ (78)
ترجمه
پس مبعوث نموديم بعد از او پيغمبرانى را بسوى قومشان پس آمدند آنها را با معجزات پس نبودند كه ايمان آورند بآنچه تكذيب نمودند آنرا از پيش اينچنين مهر مىنهيم بر دلهاى تجاوز كنندگان
پس مبعوث نموديم بعد از ايشان موسى و هرون را بسوى فرعون و كسانش با معجزاتمان پس تكبّر نمودند و بودند گروهى گناهكاران
پس چون آمد آنها را حقّ از نزد ما گفتند همانا اين هر آينه سحرى است آشكار
گفت موسى آيا ميگوئيد مر حق را چون آمد شما را آيا سحر است اين با آنكه رستگار نميشوند جادوگران
گفتند آيا آمدى نزد ما تا منصرف نمائى ما را از آنچه يافتيم بر آن پدران خود را و تا باشد براى شما بزرگى در زمين و نيستيم ما مر شما را گروندگان.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح پيغمبرانى را مبعوث فرمود مانند هود و
جلد 3 صفحه 36
صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و امثال اين بزرگواران هر يك را بر قوم خودشان با معجزات واضحه كه دلالت تامّه بر نبوّت ايشان داشت و اقوامشان اصرار بر كفر نمودند و ايمان نياوردند و دست از عقائد فاسده خودشان كه قبل از ظهور معجزات بدست ايشان داشتند بر نداشتند و تكذيبى كه در عالم ذر نموده بودند و در سوره اعراف ذكر شد در اين عالم از آنها بروز نمود و اثر آن مهر الهى كه به دلهاى آنها زده شده بود ظاهر گرديد در نتيجه خذلان و متابعت هوى و هوس و انس به معاصى و وحشت از حقّ و پس از ايشان خداوند حضرت موسى و هرون عليهما السلام را بر فرعون و اشراف قوم او مبعوث فرمود با معجزات زيادى كه محيّر العقول بود و شرح آنها داده شده و تكبّر و نخوت و غرور موجب آن شد كه متابعت ننمودند و دست از معاصى خودشان بر نداشتند و از فرط لجاج و عناد و تكبّر بعد از وضوح حقّ بظهور معجزات پى در پى گفتند واضح است كه اين كارها سحر است حضرت موسى به آنها فرمود اين چه سخنى است كه شما مىگوئيد و حقّ واضح را سحر ميخوانيد آيا اين معجزه آشكار سحر است با آنكه ساحران در دنيا بمراد نميرسند و مظفّر و منصور نميگردند و در آخرت رستگار نميشوند و من ميدانم و پيرامون سحر نگشته و نميگردم چون سحر دوام و ثبات ندارد و ساحر بالاخره رسوا خواهد شد و بنابر اين جمله أ سحر هذا كلام حضرت موسى و استفهام انكارى است و كلام قوم جمله انّه لسحر است كه محذوف شده براى دلالت قبل و بعد آن بر آن يا مراد از جمله أ تقولون للحقّ آنستكه آيا شما حق را باطل ميخوانيد و منكر ميشويد و حمل بر فساد ميكنيد بعد از وضوح و ظهور آن براى شما و بنابراين انكار و ياوه گوئى و عيب جوئى آنها مستفاد از همين جمله است و در هر حال جمله أ سحر هذا تا آخر آيه نميشود كلام قوم باشد چون آنها قطعا انكار حقّ را نموده بودند و اعجاز را سحر خوانده بودند و حضرت موسى باين جمله اظهار تعجّب از مقاله فاسده آنها فرموده و بجمله اخيره تبرئه ساحت مقدّس خود را نموده است و آنها در جواب اظهار تعصّب در بقاء بر شرك و بت پرستى كه كيش پدرانشان بود نمودند و ادّعاء حضرت موسى و هرون را حمل بر رياست طلبى و حبّ سلطنت و جاه كه ملازم با بزرگى و بزرگ منشى است كردند و ايمان نياوردند غافل از آنكه در مقابل اراده الهى نميتواند كسى قيام نمايد و به خسران دنيا و آخرت دچار
جلد 3 صفحه 37
خواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم مُوسي وَ هارُونَ إِلي فِرعَونَ وَ مَلائِهِ بِآياتِنا فَاستَكبَرُوا وَ كانُوا قَوماً مُجرِمِينَ (75)
پس از آن رسل فرستاديم از بعد آنها موسي و هارون را بسوي فرعون و جمعيت آن بآيات ما مثل عصاء و يد بيضاء پس آنها تكبر ورزيدند و بودند قوم گنهكار ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم بعد از انبياء و رسل يا بعد از قوم آنها که آخرين آنها شعيب و اهل مدين بودند موسي و هارون که هارون تابع موسي و وزير او بود إِلي فِرعَونَ وَ مَلَائِهِ ملاء جمعيت درباري و امراء كشوري و لشگري فرعون بودند که رئيس آنها هامان بود نخستوزير فرعون و خبيثتر از فرعون (لع) بود بآياتنا که در آيه دارد في تسع آيات نمل آيه 12، و لكن عمده و اول بعثت
جلد 10 - صفحه 433
دو آية بود يكي القاء عصاء و يكي بيرون كردن دست از جيب مثل خورشيد درخشندگي داشت.
فَاستَكبَرُوا كبر بزرگي است، تكبر بزرگي كردن است، استكبار بزرگي بخود بستن است وَ كانُوا قَوماً مُجرِمِينَ چه جرمي بالاتر از اينكه بگويد أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي نازعات آيه 24، و او را بخدايي پرستش كنند و ظلمهايي که ببني اسرائيل روا داشتند بغلام و كنيزي بگيرند و بچههاي آنها را بقتل رسانند قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُم وَ نَستَحيِي نِساءَهُم وَ إِنّا فَوقَهُم قاهِرُونَ اعراف آيه 124،
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 75)- بخشی از مبارزات موسی و هارون: از اینجا به بحث پیرامون موسی و هارون و مبارزات پیگیرشان با فرعون و فرعونیان میپردازد.
آیه میگوید: «سپس بعد از رسولان پیشین، موسی و هارون را به سوی فرعون و ملأ او همراه با آیات و معجزات فرستادیم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی وَ هارُونَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآیاتِنا).
اما فرعون و فرعونیان از پذیرش دعوت موسی و هارون سر باز زدند، و از این که در برابر حق سر تسلیم فرود آوردند «تکبر ورزیدند» (فَاسْتَکْبَرُوا).
آنها به خاطر کبر و خود برتربینی و نداشتن روح تواضع، واقعیتهای روشن را در دعوت موسی نادیده گرفتند چرا که: «آنها گروهی مجرم بودند»
ج2، ص307
(وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم