آیه 160 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۵: | سطر ۴۵: | ||
جمع آن ، اسباط مىباشد .گويند آن در بنى اسرائيل به معنى قبيله است .به قولى آن به معنى فرقه است . | جمع آن ، اسباط مىباشد .گويند آن در بنى اسرائيل به معنى قبيله است .به قولى آن به معنى فرقه است . | ||
انبجست: انبجاس: انفجار. | انبجست: انبجاس: انفجار. | ||
− | + | طبرسى فرموده: خارج شدن آب كمكم ، ولى انفجار خارج شدن آنست با زيادت . | |
اما در سوره بقره آيه 60 به جاى انبجست ، «فانفجرت» آمده است. | اما در سوره بقره آيه 60 به جاى انبجست ، «فانفجرت» آمده است. | ||
اناس: جماعت. اناس و اناسى جمع انس است. | اناس: جماعت. اناس و اناسى جمع انس است. |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۷
<<159 | آیه 160 سوره اعراف | 161>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و قوم موسی را به دوازده سبط منشعب کردیم که هر سبطی طایفهای باشند. و چون امت موسی (در آن بیابان بیآب) از او آب طلبیدند به موسی وحی کردیم که عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و جاری شد، هر قبیله آبشخور خود را دانستند. و ما به واسطه ابر بر سر آنها سایه افکندیم و نیز بر آنها من و سلوی (مرغ و ترنجبین) فرستادیم (تا تغذیه کنند، و گفتیم) از لذیذ و پاکیزه قوتی که روزیتان کردیم تناول کنید. و آنها نه بر ما بلکه بر خویش ستم میکردند.
و ما بنی اسرائیل را به دوازده قبیله که هر یک امتی بودند، تقسیم کردیم، و به موسی هنگامی که قومش از او درخواست آب کردند، وحی نمودیم که عصایت را بر این سنگ بزن؛ در نتیجه دوازده چشمه از آن جوشید؛ هر گروهی چشمه ویژه خود را شناخت؛ و ابر را بر سر آنان سایبان قرار دادیم، و برای آنان منّ و سلوی [یعنی ترنجبین و مرغی مخصوص] نازل کردیم [و به آنان گفتیم:] از روزی های پاکیزه ای که به شما دادیم، بخورید. و [آنان با سرپیچی از فرمان های ما] بر ما ستم نکردند، ولی همواره بر خود ستم می ورزیدند.
و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امتى بودند تقسيم كرديم، و به موسى -وقتى قومش از او آب خواستند- وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن، دوازده چشمه جوشيد. هر گروهى آبشخور خود را بشناخت؛ و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم، و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم. از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كردهايم بخوريد. و بر ما ستم نكردند، ليكن بر خودشان ستم مىكردند.
بنىاسرائيل را به دوازده سبط تقسيم كرديم. و چون قوم موسى از او آب خواستند به او وحى كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد. و هر گروه آبشخور خويش را بشناخت. و ابر را سايبانشان ساختيم و برايشان من و سلوى نازل كرديم. بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه بر شما روزى دادهايم. و آنان به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم مىكردند.
ما آنها را به دوازده گروه -که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود - تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست؛ آنچنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را میشناخت. و ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم؛ و بر آنها «مَن» و «سَلوی» فرستادیم؛ (و به آنان گفتیم:) از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید! (و شکر خدا را بجا آورید! آنها نافرمانی و ستم کردند؛ ولی) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم مینمودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قطعناهم: تقطيع در آيه ، به معناى تفريق و فرقه فرقه كردن است. اسباطا: سبط (بر وزن عقل) انبساط يافتن به آسانى و به كسر سين به معنى نوه و فرزند فرزند است . جمع آن ، اسباط مىباشد .گويند آن در بنى اسرائيل به معنى قبيله است .به قولى آن به معنى فرقه است . انبجست: انبجاس: انفجار. طبرسى فرموده: خارج شدن آب كمكم ، ولى انفجار خارج شدن آنست با زيادت . اما در سوره بقره آيه 60 به جاى انبجست ، «فانفجرت» آمده است. اناس: جماعت. اناس و اناسى جمع انس است. مشربهم: مشرب (بر وزن منبر) ، مكان برداشت آب و زمان آن و مصدر ميمى آيد به معنى آب خوردن . آن در آيه ، به معناى اول است. غمام: ابر. آن در اصل ، به معنى پوشاندن است . (بقره/ 57) من: ترنجبين (بقره/ 57) سلوى: بلدرچين (بقره/ 57)[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «160» و آنان (قوم موسى) را به دوازده گروه تقسيم كرديم كه هر يك شاخهاى از دودمان بنىاسرائيل و امّتى بودند، و به موسى آنگاه كه قومش از او آب طلبيدند، وحى كرديم كه عصاى خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ،
«1». اعراف، 181.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفاسير نورالثقلين و عيّاشى.
جلد 3 - صفحه 195
دوازده چشمه جوشيد (و به اطراف سرازير شد، آن گونه كه) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبى شناختند. و ابر را بر فراز آنان سايهبان ساختيم و «مَنّ» و «سَلوى» (دو نوع خوراكى) بر آنان نازل كرديم (و به آنان گفتيم:) از پاكيزههايى كه روزى شما كردهايم، بخوريد. آنان (با ناسپاسى خود) بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم كردند.
نکته ها
«اسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوهها و شاخههاى يك فاميل گفته مىشود. هر يك از تيرههاى بنىاسرائيل، از يكى از فرزندان يعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشيدن و فوران كم و مختصر است.
«من»، غذايى است همچون عسل و شيرهى گياهى (نظير گزانگبين)، و «سلوى» پرندهاى است حلال گوشت، شبيه كبوتر (و بلدرچين).
عدد «دوازده»، عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائيل، عدد چشمههاى آبى كه با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم عليهم السلام است. مخالفان اهلبيت، بسيار كوشيدهاند تا اين حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را (كه شيعه و سنّى با دهها سند آن را نقل كردهاند) خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قريشند، «1» بر حاكمان بنىاميّه و بنى عباس تطبيق دهند، امّا نتوانستهاند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشيدن آب بسيار، پديدار شدن چشمهها به تعداد قبيلهها. در روايات مىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام با توسّل به اهلبيت پيامبر عليهم السلام دست به اعجاز زد. «2»
حضرت شعيب عليه السلام به ديدن داماد خود موسى عليه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى عليه السلام را ديد. به موسى پيشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معيّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهمتر را به موسى عليه السلام
«1». الغدير و اثبات الهداه، ج 1، ص 433.
«2». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 196
ارجاع دهند. «1»
بعضى از مطالب و جريانها در آيات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله اين داستان كه در آيه 57 به بعد سورهى بقره نيز آمده و اين بيانگر آن است كه تكرار يك موضوع، با انگيزهى تربيتى مانعى ندارد.
پیام ها
1- در ادارهى امور، وجود تشكيلات، تقسيم كار و طبقهبندى، نقش مهمى دارد.
«وَ قَطَّعْناهُمُ»
2- دوازده گروه بنىاسرائيل، همه از يك ريشه بودند. «قَطَّعْناهُمُ» به جاى «جَعَلْنَا»
3- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قَطَّعْناهُمُ»
4- عرضه بعد از تقاضا، اهميّت بيشترى دارد. اسْتَسْقاهُ ... اضْرِبْ بِعَصاكَ
5- وسيله مهم نيست، ارادهى الهى مهم است كه گاهى يك عصاى چوبى را كارگشا در همه جا قرار مىدهد. «بِعَصاكَ» (عصا، در جايى مار و اژدها و در جاى ديگر وسيلهاى براى ايجاد چشمههاى آب مىشود)
6- توسّل به پيامبران براى رهايى از مشكلات جايز، بلكه به اجابت نزديك است.
مردم، نيازهاى اقتصادى و مادّى خود را نيز با انبيا در ميان مىگذاشتند و به آنان متوسّل مىشدند. اسْتَسْقاهُ ... فَانْبَجَسَتْ
7- اگر هر گروه بداند كه به كجا بايد رجوع كند، بسيارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
8- به مردم آگاهى دهيم، خودشان عمل مىكنند. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» و نفرمود: «قد شرب»
9- خداوند، هم آب مورد نياز بنىاسرائيل را تأمين كرد، هم غذاى آنان را. اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً ... الْمَنَّ وَ السَّلْوى
«1». تفسير كاشف.
جلد 3 - صفحه 197
10- پيدايش و حركت ابرها و عملكرد آنها، همه تحت تدبير و ارادهى الهى است. «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ»
11- منّ و سلوى، از غذاهاى طيّب است. (جملهى «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»، پس از «الْمَنَّ وَ السَّلْوى» آمده است)
12- خداوند، روزىرسانِ مردم، «رَزَقْناكُمْ» و خواهان بهرهگيرى طيّب از نعمتهاى پاك و پاكيزه است. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ»
13- با يك ضربه عصاى موسى، چشمهها از دل سنگ جوشيد، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخورد. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مىشود و زيانش به ناسپاسان مىرسد.
«وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود بهره نگيرند، به خود ستم كردهاند. «كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (160)
و بعد واقعات قوم موسى را اخبار فرمايد:
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً: و متميز و متفرق ساختيم ايشان را دوازده سبط هر سبطى را امتى. و تخصيص ايشان به جهت آنست كه هر سبطى از نسل فرزندى بود از فرزندان يعقوب عليه السّلام كه دوازده نفر بودند و تفريق آنها براى امتياز فاضل از مفضول است. وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى: و وحى فرموديم به سوى موسى عليه السّلام، إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ: وقتى كه طلب آب نمودند او و قومش، أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ: اينكه بزن عصاى خود را بر سنگ. مروى است كه بنى اسرائيل وقتى به شآمت معصيت در وادى تيه معذب شدند، به سبب حرارت آفتاب تشنگى غالب، از موسى تقاضاى آب كردند، وحى شد به موسى، عصا به سنگ بزن. فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً: پس شكافته شد از آن سنگ دوازده چشمه آب به عدد اسباط.
نكته: حذف «فضرب» كه «فانبجست» متفرع است بر آن، مشعر است بر آنكه موسى عليه السّلام در امتثال امر الهى توقف نكرد و تنبيه بر آنكه ضرب او حقيقة مؤثر نبود در خروج آب، بلكه به محض اراده قدرت كامله الهى، آب از آن روان شد.
قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ: بتحقيق دانستند همه آدميان از هر سبطى مشرب خود را.
در تفسير اهل البيت عليه السّلام مذكور است: چون تشنگى بر بنى اسرائيل غالب شد و به هلاكت رسيدند، حضرت موسى عليه السّلام دست به دعا برداشت عرض كرد: اللّهمّ بحقّ محمّد سيّد الانبياء و بحقّ علىّ سيّد الاوصياء و بحقّ فاطمة سيّدة نساء الاوّلين و بحقّ الحسن سيّد الاولياء و بحقّ سيّد الشّهداء و بحقّ عترتهم و خلفائهم سادة الازكياء. اين بندگان تشنه جگر را آب مرحمت فرما. خطاب رسيد: اى موسى، عصا را بر سنگ بزن. چون عصا را زد، سنگ
جلد 4 صفحه 223
شكافته دوازده چشمه به عدد اسباط بنى اسرائيل از هر طرفى سه چشمه بيرون آمد و دانست هر سبطى مشرب خود را كه از آن بياشامد، و هر روز ششصد هزار نفر را سيراب نمودى. «1» ديگر از نعمتهاى سبحانى آنكه: وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ: و سايبان قرار داديم برايشان ابر را تا از حرارت آفتاب محفوظ مانند، وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى: و نازل فرموديم بر ايشان من را كه مانند ترنجبين بود در حلاوت و مرغى بريان مشابه سمانى، و گفتيم: كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ: بخوريد از پاكيزههاى انجيرى كه به محض عنايت روزى داديم شما را و از آن ذخيره مكنيد. ايشان خلاف، و بعضى ذخيره نموده، فاسد گشت. وَ ما ظَلَمُونا: و ظلم ننمودند ما را در ذخيره و ساير معاصى، وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ:
و لكن بودند نفوس خود را ظلم مىكردند به نافرمانى، و آخر به جزاى خود رسيدند.
ديگر از الطاف الهى آنكه در وادى تيه، سايبانى از ابر براى آنها مقرر فرمود و نزول «من و سلوى».
تفسير انوار- حق تعالى امر فرمود تا ابر ترنجبين را مثل برف از اول فجر تا طلوع آفتاب برايشان مىباريد، براى هر نفرى به قدر يك صاع، و باد جنوب را فرمان داد تا مرغ بريان بر آنها باريد، و هريك به قدر كفاف مىگرفتند، و با وجود بر اين، كفران نمودند و به جزاى آن رسيدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 159 تا 160
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (159) وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (160)
ترجمه
و از قوم موسى جماعتى باشند كه هدايت ميكنند بحق و بآن عدالت در حكم مينمايند
و جدا كرديم ايشانرا از يكديگر دوازده شعبه اولاد فرقههائى و وحى
جلد 2 صفحه 484
نموديم بموسى چون آب خواستند از او قومش كه بزن بعصايت آنسنگ را پس روان شد از آن دوازده چشمه كه دانستند هر دسته از مردم آبخور خودشان را و سايبان نموديم بر آنها ابر را و فرستاديم براى ايشان ترنجبين و مرغ سمائى را بخوريد از پاكيزههاى آنچه روزى كرديم شما را و ستم نكردند بر ما ولى بودند كه بخودشان ستم مينمودند.
تفسير
عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد از قوم موسى در اين آيه اهل اسلامند يعنى كسانى هستند از امّت حضرت موسى كه به پيغمبر ما ايمان آوردند و مسلمان شدند مانند عبد اللّه بن سلام و امثال او كه سعى در هدايت سايرين بدين اسلام داشتند و حكم بحق و عدل بين آنها مينمودند و جمعى از مفسرين برآنند كه اينها جماعتى هستند از بنى اسرائيل كه از آنها جدا شدند و تغيير و تبديلى در دين خودشان ندادند و در ماوراء چين سكونت نمودند ميان آنها و چين واديى است گرم از شن كسى با آنها مراوده ندارد و بر حق ثابتند و در مجمع اين قول را از امام باقر (ع) هم نقل نموده و در منهج اين قول را اشهر اقوال دانسته است و بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنست كه در ميان بنى اسرائيل و پيروان حضرت موسى مردمان منصفى هستند كه بعد از ظهور اسلام باهل ملّت خود ميگويند برويد و تحقيق كنيد اگر حقّ بودن اين دين براى شما معلوم شد قبول كنيد و اين قبيل اشخاص اگر مرجع حكم شوند معلوم است بعدالت هم حكم مىكنند و چون طالب حقّند بزودى بحقّ بودن دين اسلام پى مىبرند و قبول مينمايند و بنابر اين محتمل است مراد از به يعدلون عدول بحق باشد چون باء بمعنى الى استعمال ميشود چنانچه ميگويند احسن بى يعنى الىّ و اين معنى منافى با دو قول سابق نيست چون ممكن است آنها از اين قبيل مردم بوده و باشند و روايت شده كه آنها در ركاب امام زمان (ع) حاضر ميشوند و خداوند بنى اسرائيل يعنى اولاد حضرت يعقوب را بدوازده شعبه منشعب فرمود و هر شعبه رئيسى و حاكمى داشتند و باين اعتبار امّتى بودند و آنها را اسباط مىخواندند چنانچه اولاد حضرت اسماعيل را قبائل مىگفتند چون سبط بمعنى اولاد اولاد است و خداوند در وادى تيه كه بنى اسرائيل تشنه شدند وحى فرمود بحضرت موسى كه بزند عصاى خود را بسنگى كه همراه داشت و زد پس منفجر شد از آن دوازده چشمه آب و اينكه نفرمود زد پس منفجر شد براى اشاره بسرعت اطاعت آنحضرت است و هر چشمه مخصوص بيكى از اسباط بود تا با يكديگر اختلافى در برداشتن آب پيدا نكنند و ابر بر سر
جلد 2 صفحه 485
آنها سايه گستر شد تا از تابش آفتاب و حرارت آن محفوظ باشند و براى آنها خداوند ترنجبين و مرغ بريان شده از آسمان نازل فرمود و اجازه خوردن داد و تفسير اين آيه در سوره بقره مفصّلا گذشت و اسباطا بدل است از اثنتى عشرة و مميّز فرقة محذوف است و امما بدل از اسباطا است يعنى بنى اسرائيل را دوازده فرقه نموديم كه آنها اسباط و شعبههائى ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَطَّعناهُمُ اثنَتَي عَشرَةَ أَسباطاً أُمَماً وَ أَوحَينا إِلي مُوسي إِذِ استَسقاهُ قَومُهُ أَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشرَبَهُم وَ ظَلَّلنا عَلَيهِمُ الغَمامَ وَ أَنزَلنا عَلَيهِمُ المَنَّ وَ السَّلوي كُلُوا مِن طَيِّباتِ ما رَزَقناكُم وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ (160)
و جدا كرديم ما بني اسرائيل را بدوازده سبط که هر كدام آنها جماعتي بودند پس وحي نموديم بسوي موسي زماني که قومش از او آب طلبيدند اينكه بزن بعصاي خود سنگ را پس شكافته شد از آن سنگ دوازده چشمه آب که از براي هر يك از اسباط چشمه معين شد که هر كدام از اينکه جماعت محل شرب
جلد 8 - صفحه 6
خود را بدانند و سايه انداختيم براي آنها از ابر سايهباني که از حرارت آفتاب اذيت نبينند و نازل كرديم بر آنها منّ و سلوي را بخوريد از پاكيزههايي که خداوند روزي شما كرده و ما ظلم بآنها نكرديم و لكن خود آنها بودند که بخود ظلم كردند.
توضيح كلام- خداوند در سنّ پيري دو پسر بابراهيم عطاء فرمود الحَمدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الكِبَرِ إِسماعِيلَ وَ إِسحاقَ ابراهيم آيه 41، و از هر كدام نسل ابراهيم تا قيامت باقي است و سبط اولاد اولاد را ميگويند و از اينکه جهت حضرت حسن و حسين را سبطي رسول اللّه مينامند، و اسحق يعقوب را آورد و سبط اسحق که اسرائيل نام داشت اولاد يعقوب هستند و آنها دوازده نفر بودند و از هر كدام جمعيت زيادي بوجود آمد که دوازده سبط شدند، و اما از اولاد اسمعيل قبائل عرب تشكيل شد و هر طائفه را قبيله نام نهادند مقابل اسباط بني اسرائيل وَ قَطَّعناهُمُ اثنَتَي عَشرَةَ أَسباطاً که اينکه دوازده سبط از يك ديگر جدا بودند و خداوند ميان آنها را جدايي انداخت که مزاحم يكديگر نباشند و از براي هر سبطي رئيسي قرار داد که در تحت اطاعت او باشند و رؤساء در تحت اطاعت نبيّ وقت که در عهد موسي موسي بود باشند که زحمت انبياء كمتر باشد امما که هر سبطي جماعت كثيري بودند بالغ بر الوفي که هر كدام يك امتي ميشدند وَ أَوحَينا إِلي مُوسي إِذِ استَسقاهُ قَومُهُ طلب آب كردند بعضي گفتند در تيه بوده و بعضي گفتند در حال مسافرت بوده که از دريا گذشتند و از فرعونيان نجات پيدا كردند خداوند وحي فرستاد بر موسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ الف و لام الحجر عهد است و سنگ مخصوصي بوده، و در اخبار داريم که اينکه عصا و حجر بآدم عنايت شده و جزو ميراث انبياء و اوصياء و ودايع نبوت و امامت بوده و الان در خدمت حضرت بقية اللّه [عج] است و پس از ظهورش اصحابش را بدين وسيله آب
جلد 8 - صفحه 7
ميدهد فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً در اينجا تعبير بانبجاس فرموده و در سوره بقره بانفجار فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً آيه 57، و فرق بين اينکه دو گفتند که انبجاس ابتداء خروج ماء است از چشمه و قليل است و انفجار پس از زماني است که دهنه چشمه باز ميشود و آب كثير خارج ميشود قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ يعني هر امتي از سبطي که براي آنها معين شده مشربهم محل شرب که مزاحم يكديگر نباشند وَ ظَلَّلنا عَلَيهِمُ الغَمامَ از تفسير قمي از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده مفادش اينست که موقعي که از دريا گذشتند در بياباني وارد شدند که حرارت شمس تابيده بود و نه گياهي و مأكولي داشتند و نه آبي بموسي اعتراض كردند که ما را از آباديها بيرون كردي ميخواهي ما را بيابان مرگ كني خداوند ابري فرستاد سايبان بر سر آنها بود از حرارت شمس نجات پيدا كردند وَ أَنزَلنا عَلَيهِمُ المَنَّ وَ السَّلوي معروف بين مفسرين منّ را ترنجبين تفسير كردند، لكن در اخبار دارد شيئي بود حلو و شيرين و خداوند منّت گذارده بر آنها فرستاده لذا او را منّ ناميدند و سلوي مرغ بريان كرده كُلُوا مِن طَيِّباتِ ما رَزَقناكُم خداوند ميفرمايد بخوريد از چيزهاي پاكيزه که منّ و سلوي و آب خارج از حجر و سايه غمامه تماما تفضل الهي بر آنها بوده مع ذلک اينکه همه فساد از آنها صادر ميشود لذا ميفرمايد وَ ما ظَلَمُونا كسي ظلم بخدا نميكند هر چه ميكند بخود ميكند وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ يعني يظلمون بانفسهم
هر چه هست از قامت ناساز بياندام ما است
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 160)- گوشهای از نعمتهای خدا به بنی اسرائیل: در این آیه اشاره به چند قسم از نعمتهای خدا بر بنی اسرائیل میکند. نخست میگوید: «ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم» تا نظمی عادلانه و دور از برخوردهای خشونت آمیز در میانشان حکومت کند (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً).
ج2، ص103
نعمت دیگر: «و هنگامی که قوم موسی (در بیابان سوزان، به سوی بیت المقدس در حرکت بودند و گرفتار عطش سوزان و تشنگی خطرناکی شدند) و از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشید» (وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً).
و آنچنان این چشمهها در میان آنها تقسیم شد «که هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند» (قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ).
نعمت دیگر این که، در آن بیابان سوزان که پناهگاهی وجود نداشت «ابر را بر سر آنها سایه افکن ساختیم» (وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ).
بالاخره چهارمین نعمت این بود که «من و سلوی را (به عنوان دو غذای لذیذ و نیروبخش) بر آنها فرو فرستادیم» (وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی) «1».
و به آنها گفتیم «از غذاهای پاکیزهای که در اختیار شما گذاردهایم بخورید» (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ). و فرمان خدا را به کار بندید.
اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسی کردند، آنها «به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند» (وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم