آیه 186 سوره بقره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(نزول)
سطر ۳۷۳: سطر ۳۷۳:
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
 
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه.
  
 
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="320">
 +
پرونده:آیه 186 سوره بقره (2).jpg
 +
</gallery>
  
 
[[رده:آیات سوره بقره]]
 
[[رده:آیات سوره بقره]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۶

مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<185 آیه 186 سوره بقره 187>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 2
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.

هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].

و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‌كنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.

چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو كه من نزديكم و به نداى كسى كه مرا بخواند پاسخ مى‌دهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند.

و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When My servants ask you about Me, [tell them that] I am indeed nearmost. I answer the supplicant’s call when he calls Me. So let them respond to Me, and let them have faith in Me, so that they may fare rightly.

And when My servants ask you concerning Me, then surely I am very near; I answer the prayer of the suppliant when he calls on Me, so they should answer My call and believe in Me that they may walk in the right way.

And when My servants question thee concerning Me, then surely I am nigh. I answer the prayer of the suppliant when he crieth unto Me. So let them hear My call and let them trust in Me, in order that they may be led aright.

When My servants ask thee concerning Me, I am indeed close (to them): I listen to the prayer of every suppliant when he calleth on Me: Let them also, with a will, Listen to My call, and believe in Me: That they may walk in the right way.

معانی کلمات آیه

لعل: در كلام خدا به معنى «تا» و در كلام بشر به معنى «شايد» است.

يرشدون: رشد (بر وزن عذر) و رشد (بر وزن عمل) به معنى هدايت، نجات، كمال و صلاح است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: از حسن بصرى روايت شده كه شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال كرد: آيا خداوند به ما نزديك است كه با او مناجات و راز و نياز كنيم يا دور است؟ سپس اين آيه در جواب او نازل گرديد.[۳]

قتاده گويد: اين آيه درباره قومى نازل گرديد كه از پيامبر سؤال كرده بودند كه با چه كيفيت خداى خود را بخوانند؟[۴][۵][۶].[۷]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«186» وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ‌

و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.

نکته ها

برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌پرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.

دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مى‌كنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّت‌آميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.

دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2» پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.

قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:

1. دعا و درخواست بايد خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «3»

«1». بقره، 116.

«2». الرحمن، 29.

«3». غافر، 14.

جلد 1 - صفحه 289

2. با ترس و اميد همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1»

3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگيرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «2»

4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «3»

در اصول كافى، جلد دوم، صدها حديث در اهميّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجت‌ها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وايمان به استجابت آن آمده است.

سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمى‌شود؟

پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك يا جهل ماست. در تفسير الميزان مى‌خوانيم كه خداوند در اين آيه مى‌فرمايد: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مى‌كنم دعا كننده‌اى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خير كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، يا به جهت آن است كه ما از خداوند خير نخواسته‌ايم، و در واقع براى ما شرّ بوده و يا اگر واقعاً خير بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكرده‌ايم و همراه با استمداد از غير بوده است. و يا اينكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روايات، در اين صورت به جاى آن بلايى از ما دور مى‌شود ويا براى آينده ما يا نسل ما ذخيره مى‌شود ويا در آخرت جبران مى‌گردد.

در اصول كافى مى‌خوانيم: كسى كه غذاى حرام بخورد، يا امر به معروف ونهى از منكر نكند ويا از سر غفلت وبى‌اعتنايى دعا كند، دعايش مستجاب نمى‌گردد.

معناى دعا، ترك كسب وكار نيست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حديث مى‌خوانيم: دعاى بيكار مستجاب نمى‌شود.

شايد قرار گرفتن آيه‌ى دعا در ميان آيات روزه به خاطر تناسب بيشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.

سؤال: با اينكه كارهاى خداوند قانون‌مند و براساس عوامل و سنّت‌هاى ثابت است، پس دعاچه نقشى دارد؟

پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزه‌اش غير از انسان در وطن است، انسان‌

«1». اعراف، 56.

«2». اعراف، 55.

«3». مريم، 3.

جلد 1 - صفحه 290

دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفيّت انسان را براى دريافت الطاف الهى بيشتر مى‌كند. همانگونه كه توسل و زيارت اولياى خدا، شرايط انسان را عوض مى‌كند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دريافت محبّتش بيش از آن خواهد بود كه تنها برود.

بنابراين دعا، زيارت و توسل، سبب تغيير شرايط است، نه برهم‌زدن سنّت‌هاى قطعى الهى.

درباره نزديكى خدا به انسان، فيض كاشانى قدس سره مى‌گويد:

گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است‌

گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عيان است‌

گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى‌

گفتم نفس همين است، گفتا سخن همان است‌

پیام ها

1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفيد است. چون خداوند مى‌فرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است.

2- خداوند به ما نزديك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامى‌گيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مى‌باشد. «فَإِنِّي قَرِيبٌ»

3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانه‌ى دوام است.

4- با آنكه خدا همه چيز را مى‌داند، امّا دعا كردن وظيفه‌ى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي»

5- دعا آنگاه به اجابت مى‌رسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي»

6- دعا، وسيله‌ى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 291

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)

شأن نزول: اعرابى از حضرت استفسار نمود كه خدا به من نزديك است تا با او راز گويم يا دور باشد تا به آواز خوانم؟ آيه شريفه نازل شد:

وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي‌: و چون پرسند تو را اى پيغمبر بندگان من از صفت من يا از معامله من با ايشان در وقت دعا، فَإِنِّي قَرِيبٌ‌: پس بگو به ايشان بدرستى كه من نزديك هستم به علم و اجابت.

تبصره: اين مطلب ثابت شده است كه حق تعالى از جسميت و عوارضات آن مانند مكان و زمان منزه مى‌باشد، بنابراين دورى و نزديكى نسبت به ذات الهى شايسته نخواهد بود؛ پس آيه شريفه تمثيل است به‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 339

كمال علم سبحانى به افعال و اقوال بندگان و اطلاع بر احوال آنان به منزله كسى كه مكان او نزديك باشد به ايشان.

أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ‌: اجابت مى‌كنم دعوت داعى را، إِذا دَعانِ‌:

وقتى كه مرا بخواند و حاجت او را روا كنم اگر حكمت و مصلحت باشد، يا سؤال او مخالف شرع نباشد. اين فرمايش تقرير و تثبيت است براى قرب و وعده دادن دعا كننده را به اجابت. فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي‌: پس بايد كه بندگان طلب اجابت كنند مرا، يعنى چون ايشان را به ايمان و طاعت دعوت كنند، اجابت نمايند، چنانچه من اجابت دعاى آنها نمايم و مطالب ايشان را برآرم. وَ لْيُؤْمِنُوا بِي‌: و بايد ايمان آورند به من، يعنى بر ايمان ثابت و راسخ باشند، يا وثوق ايشان به اجابت من متحقق شود. لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ‌: براى اينكه ارشاد شوند بر طريق حق و ثواب، يا راه يابند به مطلوب خود كه از من طلب مى‌كنند.

تنبيه: يكى از وظايف بندگى دعا است، زيرا اظهار عجز و شكستگى باشد بدرگاه سبحانى؛ و فوائد بسيار در آن مندرج و ترغيب در آن شده است:

1- صدوق از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من عدوّكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالوا بلى، قال تدعون باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء «1».

يعنى: آيا دلالت كنم شما را بر اسبابى كه نجات دهد شما را از دشمن شما، و فراوان نمايد روزى شما را؟ گفتند: بلى. فرمود: دعا كنيد شب و روز، پس بدرستى كه اسباب مؤمن دعا است.

2- حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: نيست چيزى دوست‌تر بسوى خدا از اينكه بنده سؤال كند «2».

3- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در وصيت به امام حسن‌

«1» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 468، حديث سوّم.

«2» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 466، حديث دوّم.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 340

عليه السّلام فرمايد: بدان آن ذاتى كه به يد قدرت او است خزائن آسمان و زمين، بتحقيق اجازه فرموده در دعا كردن و متكفل شده براى تو اجابت را، و امر فرموده اينكه سؤال كنى او را تا اجابت فرمايد و طلب رحمت كنى تا بخشايش فرمايد «1».

4- فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: دعاء سلاح مؤمن، و عماد دين، و نور آسمان و زمين است‌ «2».

5- فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ مسلمان نيست كه بخواند خدا را به دعائى كه نباشد در آن قطع رحم و طلب گناهى مگر آنكه عطا فرمايد خدا او را به آن دعا يكى از سه خصلت: يا عجله فرمايد به عطاى آن، و يا ذخيره فرمايد براى آخرت او، و يا رفع نمايد از او مثل آن را از بدى‌ «3».

آداب دعا: بزرگان دستور فرموده: 1- اول و آخر آن صلوات. 2- استقبال قبله. 3- طهارت از حدث و خبث. 4- استعمال طيب. 5- تجديد توبه و استغفار. 6- صدقه دادن. 7- در مسجد بودن. 8- خضوع و خشوع. 9- تضرع و زارى. 10- حسن ظن به خدا. 11- تسميه. 12- اعتراف به گناه. 13- تقديم برادران دينى. 14- بلند كردن دست.

15- توسل بوسيله آل محمد عليهم السّلام. 16- تنظيف شكم از حرام به روزه داشتن. 17- تمجيد و ثناء الهى قبل از دعا.

تبصره: دعائم الدين- در ذيل خطبه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه مردى از آن حضرت سؤال نمود: چيست كه ما مى‌خوانيم خدا را و اجابت نفرمايد؟ فرمود: قلوب شما خيانت نموده به هشت چيز:

1- شناختيد خدا را پس ادا نكنيد حق او را چنانچه واجب فرموده،

«1» نهج البلاغه، نامه 31 (طبع عبده، صفحه 53)

«2» اصول كافى، جلد 2، صفحه 468، حديث اوّل.

«3» بحار الانوار، كتاب الدعاء، جلد 93، صفحه 366، حديث 16.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 341

پس بى‌نياز نكند شما را معرفت شما.

2- ايمان آورديد به پيغمبر او و مخالفت مى‌كنيد شريعت او را، پس كجاست ثمره ايمان شما.

3- مى‌خوانيد كتاب قرآن را پس عمل ننمائيد به آن و گفتيد شنيديم و اطاعت نموديم، پس مخالفت نموديد.

4- مى‌گوئيد ما مى‌ترسيم از آتش و هر وقت مقدم شويد به آن، پس كجاست ترس شما.

5- گوئيد ما راغب بهشت هستيم و در هر وقت بجا آوريد چيزى كه شما را دور مى‌كند از آن، پس كجاست رغبت شما.

6- مى‌خوريد نعمت مولا را و شكر نكنيد او را.

7- خدا امر فرمود به عداوت شما شيطان را، و شما دوستى مى‌كنيد با او.

8- قرار داديد عيوب مردم را در پيش نظر و عيوب خود را پشت سر، ملامت كنيد ديگران را و حال آنكه خود شما سزاوارتريد به ملامت. پس كدام دعا مستجاب شود براى شما در حالى كه سدّ نموديد ابواب و طرق را، پس بترسيد خدا را و اصلاح كنيد اعمال خود را و خالص نمائيد سرائر را، و امر به معروف و نهى از منكر نمائيد؛ پس مستجاب فرمايد خدا دعاى شما را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)

ترجمه‌

و چون پرسند از تو بندگان من از من پس همانا من نزديكم اجابت مينمايم خواندن خواننده را چون بخواند مرا پس بايد اجابت كنند مرا و بايد بگروند به من باشد كه ايشان برشد فائز آيند..

تفسير

روايت شده است كه اعرابى از پيغمبر (ص) سؤال نمود آيا خداوند نزديك است تا مناجات نمائيم با او يا دور است تا ندا كنيم او را پس اين آيه نازل شد يعنى وقتى اين سؤال را نمودند بگو من نزديكم و بدانكه قرب و بعد حضرت احديت از بندگان باجتماع و افتراق و مباينت و اتحاد و زمان و مكان نيست بلكه او نزديك است بهمه موجودات به اين معنى كه با همه هست و همه جا و همه وقت حاضر و ناظر است داخل هست در موجودات ولى ممزوج با آنها نيست و خارج هست از مخلوقات ولى فارغ و جدا نيست از رگ گردن بما نزديك‌تر است بلكه از ما بما نزديكتر است ولى ما از او دوريم‌

جلد 1 صفحه 231

يار نزديكتر از من بمن است‌

وين عجبتر كه من از او دورم‌

يا رب اين با كه توان گفت كه يار

در كنار من و من مهجورم‌

او محيط است ما محاطيم او لطيف است ما كثيفيم او شاهد است ما غائبيم او بيدار است ما خوابيم وقتى باو نزديك ميشويم كه از كثافت پاك و از خواب بيدار و از مستى هشيار شويم از خود پرستى بخدا پرستى و از غيبت بحضور و از كتمان بشهود و اصل گرديم مانند كسيكه اولاد عزيزى داشته باشد كه تمام اوقات در فكر ترقى و تعليم و تربيت و صحت و سعادت او باشد و آن اولاد ابدا بفكر او نباشد كه ميتوان گفت آن پدر بآن اولاد نزديك است و او از آن دور است وقتى نزديك بپدر ميشود كه مطيع اوامر او شود ولى خيلى فرق است ما بين مثال و ممثل امر خداوند و خلق بالاتر از آنستكه بتوان بيان نمود اين مقدار هم براى نمونه و ارشاد بود و چون نزديك است اجابت ميفرمايد دعوت داعى را پس شما هم بايد اجابت كنيد خداوند را در دعوت او بايمان و طاعت چنانچه اجابت مينمايد او شما را در مهام امور و بايد مؤمن و مطيع و منقاد باشيد و در مجمع و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است كه يعنى بايد يقين داشته باشيد كه من قادرم كه عطا نمايم آنچه را بخواهيد و مراد از ارشاد نيل بحق و هدايت است و از امام صادق (ع) روايت شده است كه قرائت فرمود آيه امّن يجيب المضطر را پس از آنحضرت پرسيدند چرا ما دعا ميكنيم و باجابت نميرسد فرمود براى آنكه شما ميخوانيد كسى را كه نميشناسيد و ميخواهيد چيزيرا كه نمى‌فهميد اضطرار عين دين است و دعا نمودن بسيار از براى كسى كه ديده حق بين ندارد علامت خذلان است كسى كه خود را در مقابل قدرت خداوند ذليل نبيند و دل و ضمير خود را منقاد خداوند نگرداند حكم نموده است بر خدا بسئوال و گمان ميكند دعا كرده با آنكه حكم نمودن بخداوند جرئت است به مقام ربوبيت و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه پرسيدند از قول خداوند كه فرموده است بخوانيد مرا اجابت مى‌كنم شما را با آنكه ميخوانيم او را و نمى‌بينيم اجابترا فرمود آيا سزاوار ميدانيد بر خداوند خلف وعده را عرض كردند خير فرمود پس چه علت دارد كه اجابت نميفرمايد عرض كردند نميدانيم فرمود كسى كه اطاعت كند اوامر الهى را و دعا نمايد با آداب آن مقرون باجابت خواهد شد عرض كردند آداب دعا

جلد 1 صفحه 232

چيست فرمود ابتدا كنيد بحمد خداوند و ياد كنيد نعم او را پس شكر كنيد او را و صلوات بفرستيد بر پيغمبر (ص) پس ياد نمائيد معاصى خود را و اقرار كنيد بآنها پس پناه ببريد بخداوند از گناهان اين است آداب دعاء و از آنحضرت مروى است كه همانا بنده دعا مى‌كند پس خداوند بدو ملك معهود ميفرمايد دعاء او را مستجاب نمودم ولى حاجت او را برنياوريد من دوست دارم بشنوم صوت او را و همانا بنده دعا مى كند پس خدا ميفرمايد تعجيل كنيد در برآوردن حاجت او من بدم ميآيد از صوت او و قمى از آنحضرت روايت نموده است كه گفتند خدا ميفرمايد بخوانيد مرا اجابت مى‌كنم شما را و ما ميخوانيم و اجابت نميفرمايد جواب فرمود براى آنستكه شما بعهد خودتان وفا نمى‌كنيد و خداوند فرموده وفا كنيد بعهد من تا من وفا كنم بعهد شما بخدا قسم اگر وفا كنيد بعهد خدا وفا ميكند بعهد شما خلاصه آنكه شرط اجابت دعا اطاعت اوامر الهى است و در كافى از آنحضرت روايت نموده است كه كسى كه مى- خواهد دعائش باجابت برسد بايد از كسب حرام اجتناب نمايد و نيز از آنحضرت مروى است كه كسى كه بخواهد دعائش رد نشود بايد از خلق مأيوس باشد و اميدوار باحدى جز خدا نباشد و چون خدا بداند دل بنده اينطور با خدا است هر خواهشى كه نمايد اجابت ميفرمايد

اى ده دله صد دله دل يك دله كن‌

مهر ديگران را ز دل خود يله كن‌

يك روز باخلاص بيا بر در ما

گر كام تو برنيايد آنگه گله كن‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا سَأَلَك‌َ عِبادِي‌ عَنِّي‌ فَإِنِّي‌ قَرِيب‌ٌ أُجِيب‌ُ دَعوَةَ الدّاع‌ِ إِذا دَعان‌ِ فَليَستَجِيبُوا لِي‌ وَ ليُؤمِنُوا بِي‌ لَعَلَّهُم‌ يَرشُدُون‌َ (186)

(و ‌هر‌ گاه‌ بندگان‌ ‌من‌ ‌از‌ ‌من‌ ترا سؤال‌ كنند ‌پس‌ ‌من‌ نزديكم‌، دعاي‌ دعا كننده‌ ‌را‌ اجابت‌ ميكنم‌ ‌هر‌ وقت‌ مرا بخواند، ‌پس‌ بايد ‌از‌ ‌من‌ طلب‌ اجابت‌ كنند و بمن‌ ايمان‌ آورند ‌تا‌ اينكه‌ رشد يابند) وَ إِذا سَأَلَك‌َ عِبادِي‌ عَنِّي‌ معني‌ دعا و آيات‌ وارده‌ ‌در‌ باب‌ دعا و اخبار ماثوره ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد ‌را‌ ‌در‌ ذيل‌ تفسير ‌آيه‌ شريفه‌ وَ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ متذكر شديم‌«1» و ‌در‌ اينجا بعض‌ نكات‌ تفسيري‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌را‌ متعرض‌ ميشويم‌ اضافه‌ عباد بياء متكلم‌ يك‌ نوع‌ عنايت‌ ‌از‌ جانب‌ مولي‌ نسبت‌ ببنده‌ ‌است‌، اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ بنده‌ مملوك‌ مولي‌ ‌است‌ و ‌غير‌ ‌از‌ ‌در‌ خانه‌ مولي‌ جايي‌ ندارد و نبايد برود چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌در‌ مناجاتش‌ عرض‌ ميكند «

كفاني‌ فخرا ‌ان‌ اكون‌ لك‌ عبدا و كفاني‌ عزّا ‌ان‌ تكون‌ لي‌ ربّا

» فَإِنِّي‌ قَرِيب‌ٌ مراد ‌از‌ قرب‌ ‌خدا‌ ببندگان‌ قرب‌ مكاني‌ نيست‌ زيرا اينگونه‌ نزديكي‌ ‌از‌ خصوصيات‌ جسم‌ ‌است‌ خداوند منزه‌ ‌از‌ مكان‌ و جسمانيت‌ ‌است‌ بلكه‌ مراد قرب‌ احاطي‌ ‌است‌ باحاطه‌ قيوميت‌ و معني‌ استواء ‌بر‌ عرش‌ ‌در‌ ‌آيه‌ الرَّحمن‌ُ عَلَي‌ العَرش‌ِ استَوي‌«2» همين‌ احاطه‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌است‌ ‌آيه‌ وَسِع‌َ كُرسِيُّه‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ«3» بناء ‌بر‌ يك‌ تفسير و علت‌ اينكه‌ نفرمود بگو اي‌ پيغمبر ببندگانم‌ ‌که‌ ‌خدا‌ نزديك‌ ‌است‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ منتهاي‌ نزديكي‌ ‌را‌ برساند و ‌حتي‌ واسطه‌ ‌در‌ ميان‌ نياورد چنانچه‌ ميفرمايد

1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 185‌-‌ 188

2‌-‌ سوره‌ طه‌ 5

3‌-‌ سوره‌ بقره‌ آية الكرسي‌

جلد 2 - صفحه 338

نَحن‌ُ أَقرَب‌ُ إِلَيه‌ِ مِن‌ حَبل‌ِ الوَرِيدِ«1» أُجِيب‌ُ دَعوَةَ الدّاع‌ِ إِذا دَعان‌ِ كلمه‌ الداعي‌ چون‌ مقيد نيست‌ بخصوص‌ ‌با‌ قرينه‌ مقاميه‌ افاده‌ عموم‌ ميكند ‌يعني‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ بخواند ‌خدا‌ ‌او‌ ‌را‌ اجابت‌ ميكند، منتهي‌ الامر بايد بحقيقت‌ دعا و مسئلت‌ متحقق‌ شود و ذلت‌ و فقر ‌خود‌، و علم‌ و قدرت‌ حق‌ ‌را‌ ‌بر‌ اجابت‌ دعاي‌ ‌خود‌ بشناسد ‌از‌ همه‌ مأيوس‌ و تنها اميدش‌ بخدا ‌باشد‌ و ضمنا بداند ‌که‌ بسا مصلحت‌ ‌در‌ انجام‌ مقصد داعي‌ ‌در‌ دنيا نيست‌ خداوند اجابت‌ ‌آن‌ ‌را‌ بآخرت‌ محول‌ مينمايد و بالجمله‌ ‌اگر‌ دعا متحقق‌ شود اجابت‌ بدنبال‌ آنست‌ زيرا وعده‌ الهي‌ تخلف‌ ندارد مگر اينكه‌ شرّي‌ ‌را‌ ‌براي‌ ‌خود‌ ‌ يا ‌ ديگران‌ ‌از‌ ‌خدا‌ بخواهد ‌که‌ اجابتش‌ عقلا قبيح‌ ‌است‌.

فَليَستَجِيبُوا لِي‌ فاء ‌براي‌ تفريع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ اكنون‌ ‌که‌ دانستيد ‌من‌ دعوت‌ داعي‌ ‌را‌ اجابت‌ ميكنم‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌من‌ طلب‌ اجابت‌ كنيد و ‌اينکه‌ امر ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ دليل‌ بارز ديگري‌ ‌است‌ ‌بر‌ اينكه‌ خداوند اجابت‌ ميكند زيرا قبيح‌ ‌است‌ ‌که‌ مولي‌ بغلامش‌ بفرمايد ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ ميخواهي‌ ‌از‌ ‌من‌ بخواه‌ و ‌او‌ بخواهد و مولي‌ اجابت‌ نكند مگر اينكه‌ مراعات‌ شرايط سؤال‌ ‌از‌ مولي‌ ‌را‌ ننمايد و مطابق‌ دستور ‌او‌ رفتار نكند.

وَ ليُؤمِنُوا بِي‌ ‌يعني‌ ايمان‌ بياوريد و اعتقاد و اطمينان‌ داشته‌ باشيد ‌که‌ ‌من‌ قادرم‌ ‌بر‌ اعطاء آنچه‌ سؤال‌ مي‌كنيد چنانچه‌ ‌اينکه‌ مضمون‌ ‌را‌ ‌در‌ مجمع‌ و عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌.

لَعَلَّهُم‌ يَرشُدُون‌َ ‌تا‌ اينكه‌ بطرف‌ ‌او‌ راه‌ يابيد و ‌در‌ خانه‌ ‌غير‌ ‌او‌ نرويد.

1‌-‌ سوره‌ ق‌ ‌آيه‌ 15

339

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 186

شأن نزول:

کسی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پرسید: آیا خدای ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صدای بلند او را بخوانیم؟ آیه نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است).

ج1، ص165

تفسیر:

سلاحی به نام دعا و نیایش- از آنجا که یکی از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است در این آیه روی سخن را به پیامبر کرده، می‌گوید:

«هنگامی که بندگانم از تو در باره من سؤال کنند بگو من نزدیکم» (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ).

نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان، چنانکه در جای دیگر می‌خوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق، آیه 16).

سپس اضافه می‌کند: «من دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‌خواند اجابت می‌کنم» (أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ).

«بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند» (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی).

«و به من ایمان آورند» (وَ لْیُؤْمِنُوا بِی).

«باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند» (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).

جالب این که در این آیه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این نهایت پیوستگی و قرب و ارتباط، محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است! «دعا» یک نوع خود آگاهی و بیداری دل و اندیشه و پیوند باطنی با مبدء همه نیکیها و خوبیهاست.

«دعا» یک نوع عبادت و خضوع و بندگی است، و انسان به وسیله آن توجه تازه‌ای به ذات خداوند پیدا می‌کند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتی دارد «دعا» هم دارای چنین اثری خواهد بود.

و این که می‌گویند: «دعا فضولی در کار خداست! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام می‌دهد» توجه ندارند که مواهب الهی بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم می‌شود، هر قدر استعداد و شایستگی بیشتر باشد سهم بیشتری از آن مواهب نصیب انسان می‌گردد.

لذا می‌بینیم امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: انّ عند اللّه عزّ و جلّ منزلة لا تنال الّا

ج1، ص166

بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتی است که بدون دعا کسی به آن نمی‌رسد»! دانشمندی می‌گوید: «وقتی که ما نیایش می‌کنیم خود را به قوه پایان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط می‌سازیم»

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. در تفاسير طبرى و ابن ابى‌حاتم و ابن مردويه و ابوالشيخ از طرق مختلفه چنين روايت شده كه مردى اعرابى نزد پيامبر آمده و اين پرسش را نموده است.
  4. در تفسير عبدالرزاق از حسن بصرى نقل شده كه اصحاب رسول خدا از وى سؤال كردند و گفتند: خداى ما كجا است؟ سپس اين آيه نازل گرديد.
  5. ابن عساكر از علماى عامه از امام على مرتضى عليه‌السلام روايت كند كه از قول پيامبر فرمود: از دعاكردن عاجز نباشيد زيرا خداوند بر من آيه «ادعونى استجب لكم» را نازل فرمود سپس مردى از پيامبر سؤال كرد و گفت: آيا خداوند دعاى ما را مى شنود؟ و اگر مى شنود به چه كيفيت مى شنود سپس اين آيه نازل گرديد.
  6. در تفسير طبرى از عطاء بن ابى رباح روايت شده كه وقتى كه آيه «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» نازل گرديد، گفتند: ما نمي‌دانيم در كدام وقت خداى خود را بخوانيم سپس اين آيه نزول يافت.
  7. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 55.

منابع

آرشیو عکس و تصویر