عمر بن سعد: تفاوت بین نسخهها
جز (←ابن سعد در کربلا) |
(←ابن سعد در کربلا: افزودن مطلب) |
||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
==ابن سعد در کربلا== | ==ابن سعد در کربلا== | ||
وى قبل از حادثه عاشورا، آماده حركت به سوى «رى» بود كه حكمرانى آنجا را به او داده بودند ولى پیش از رفتن به دستور ابن زياد (والى كوفه) مامور به مقابله با امام حسین علیه السلام شد. ابن سعد ابتدا فرمان ابن زیاد را نپذیرفت اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) کرد او در این کار ترید داشت اما در نهایت به برای رسیدن به حکومت ری فرمان ابن زیاد را پذیرفت و با 4 هزار نفر راهی کربلا شد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶</ref> | وى قبل از حادثه عاشورا، آماده حركت به سوى «رى» بود كه حكمرانى آنجا را به او داده بودند ولى پیش از رفتن به دستور ابن زياد (والى كوفه) مامور به مقابله با امام حسین علیه السلام شد. ابن سعد ابتدا فرمان ابن زیاد را نپذیرفت اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) کرد او در این کار ترید داشت اما در نهایت به برای رسیدن به حکومت ری فرمان ابن زیاد را پذیرفت و با 4 هزار نفر راهی کربلا شد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶</ref> | ||
− | در | + | بن سعد روز سوم محرم وارد کربلا شد<ref>انساب الاشراف،ج۳، ص۱۷۶، بیروت</ref> و در فاصله سوم تا نهم محرم چند بار با امام حسین (ع) ملاقات کرد و هر بار [[امام حسين]] علیه السلام او را نصیهت فرمود که از جنگيدن دست بردارد و دست خويش را به خون آن حضرت نيالايد، نپذيرفت. |
+ | امام به او فرمود: آیا از خدا نمیترسی که با من میجنگی در حالی که میدانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و نزد من بیا تا مقرب درگاه الهی شوی. عمر سعد گفت: از آن میترسم که خانهام را خراب کنند. امام فرمود: من برای تو خانهای مهیا میکنم. عمر گفت:اموالم را میگیرند. امام فرمود: من بهتر از آن را به تو میدهم. عمر سعد ساکت شد و جوابی نداد. امام در حالی که آنجا را ترک میکرد فرمود: خدا به زودی تو را در بسترت بکشد و در روز قیامت نیامرزد. امید دارم از گندم عراق جز اندکی نخوری.<ref>ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۲-۹۳.</ref> عمر سعد گفت: اگر گندم نباشد، جو خواهد بود.<ref>خوارزمی، مقتلالحسین، ج۱، ص۲۴۵.</ref> | ||
+ | |||
+ | در یکی از این دیدارها، امام (علیهالسّلام) ابراز تمایل کردند که در صورت نخواستن ایشان از سوی مردم کوفه، حاضرند به حجاز برگردند. ابن سعد پاسخ امام (علیهالسّلام) را برای عبیدالله نوشت و خواستار پذیرش این پیشنهاد و در نتیجه پایان مسالمتآمیز این ماجرا شد. اما ابنزیاد با فتنه انگیزی و توصیهی شمر، که او را به از دست ندادن فرصت و کشتن امام (علیهالسّلام) تشویق میکرد در نامهای به ابنسعد، بر انجام جنگ سفارش نمود و در آن تاکید کرد که در صورت تمرد از این دستور، فرماندهی سپاه را به شمر بن ذیالجوشن بسپارد. <ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴</ref> نامه ابنزیاد توسط شمر به دست ابنسعد رسید. ابنسعد شمر را به جهت برانگیختن ابنزیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمتجویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر (شهادت امام (علیهالسّلام) ) خواهد شد. <ref>تاریخ طبری ج۵، ص۴۱۵</ref> | ||
+ | |||
+ | عمر سعد دستور داد آب را بر امام و یارانش ببندند. <ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰</ref> همچنین اواولين كسى بود كه به طرف اردوگاه امام حسين علیه السلام تير افكند و فرمان حمله عمومى صادر كرد.<ref>انساب الاشراف،ج۳،ص۱۹۰</ref> | ||
+ | از دیگر جنایات عمر سعد این بود که فرمان داد اسب سواران بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام بتازند <ref>انساب الاشراف، تحقیق ج۳، ص۱۹۰</ref> او کشتگان سپاه خودش را دفن کرد اما پیکر امام و دیگر شهیدان کربلا را بدون خاکسپاری روی زمین رها کرده و به کوفه بازگشت <ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶،</ref> | ||
==مرگ عمر سعد== | ==مرگ عمر سعد== |
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۵
معروف به «ابن سعد»، فرمانده سپاه ابن زياد در كربلا بود كه با امام حسين علیه السلام جنگيد و دستور داد پس از شهادت آن حضرت، اسب بر بدن او تاختند و اهل بيت او را اسير كرده به كوفه بردند.
محتویات
نام و نسب
او فرزند سعد بن ابیوقاص از سرداران صدر اسلام بود. او در زمان پيامبر (و به قولى در دوران عمر) به دنيا آمد [۱] او در نوجوانی همراه پدرش در فتح عراق شرکت داشت.
تشویق پدر به خلافت
وقتی خلیفه سوم عثمان بن عفان کشته شد، عمر سعد پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند[۲] او یک بار دیگر نیز این پیشنهاد را به پدر داد و آن زمانی بود که داستان حکمیت میان علی (علیهالسّلام) و معاویه ابن ابی سفیان پیش آمد. او پس از مشاهده اختلافات میان سران سپاه علی (علیهالسّلام) و معاویه، نزد پدرش رفت و او را تشویق به ادعای خلافت کرد، اما پدرش نپذیرفت.[۳]
نقش عمر سعد در شهادت حجر بن عدی
ابن سعد از اشراف کوفه بود که به امویان گرایش داشت. او به اطاعت از ابن زیاد برضد حجر بن عدی که از یاران امام علی علیه السلام بود گواهی داد که حجر به فتنهانگیزی برخاسته و کافر شده است. همین بهانه برای معاویه کافی بود که حجر بن عدی و یارانش را«مرج عذراء» به شهدادت برساند[۴]
ابن سعد در کربلا
وى قبل از حادثه عاشورا، آماده حركت به سوى «رى» بود كه حكمرانى آنجا را به او داده بودند ولى پیش از رفتن به دستور ابن زياد (والى كوفه) مامور به مقابله با امام حسین علیه السلام شد. ابن سعد ابتدا فرمان ابن زیاد را نپذیرفت اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) کرد او در این کار ترید داشت اما در نهایت به برای رسیدن به حکومت ری فرمان ابن زیاد را پذیرفت و با 4 هزار نفر راهی کربلا شد[۵] بن سعد روز سوم محرم وارد کربلا شد[۶] و در فاصله سوم تا نهم محرم چند بار با امام حسین (ع) ملاقات کرد و هر بار امام حسين علیه السلام او را نصیهت فرمود که از جنگيدن دست بردارد و دست خويش را به خون آن حضرت نيالايد، نپذيرفت. امام به او فرمود: آیا از خدا نمیترسی که با من میجنگی در حالی که میدانی من کیستم؟ این گروه را رها کن و نزد من بیا تا مقرب درگاه الهی شوی. عمر سعد گفت: از آن میترسم که خانهام را خراب کنند. امام فرمود: من برای تو خانهای مهیا میکنم. عمر گفت:اموالم را میگیرند. امام فرمود: من بهتر از آن را به تو میدهم. عمر سعد ساکت شد و جوابی نداد. امام در حالی که آنجا را ترک میکرد فرمود: خدا به زودی تو را در بسترت بکشد و در روز قیامت نیامرزد. امید دارم از گندم عراق جز اندکی نخوری.[۷] عمر سعد گفت: اگر گندم نباشد، جو خواهد بود.[۸]
در یکی از این دیدارها، امام (علیهالسّلام) ابراز تمایل کردند که در صورت نخواستن ایشان از سوی مردم کوفه، حاضرند به حجاز برگردند. ابن سعد پاسخ امام (علیهالسّلام) را برای عبیدالله نوشت و خواستار پذیرش این پیشنهاد و در نتیجه پایان مسالمتآمیز این ماجرا شد. اما ابنزیاد با فتنه انگیزی و توصیهی شمر، که او را به از دست ندادن فرصت و کشتن امام (علیهالسّلام) تشویق میکرد در نامهای به ابنسعد، بر انجام جنگ سفارش نمود و در آن تاکید کرد که در صورت تمرد از این دستور، فرماندهی سپاه را به شمر بن ذیالجوشن بسپارد. [۹] نامه ابنزیاد توسط شمر به دست ابنسعد رسید. ابنسعد شمر را به جهت برانگیختن ابنزیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمتجویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر (شهادت امام (علیهالسّلام) ) خواهد شد. [۱۰]
عمر سعد دستور داد آب را بر امام و یارانش ببندند. [۱۱] همچنین اواولين كسى بود كه به طرف اردوگاه امام حسين علیه السلام تير افكند و فرمان حمله عمومى صادر كرد.[۱۲] از دیگر جنایات عمر سعد این بود که فرمان داد اسب سواران بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام بتازند [۱۳] او کشتگان سپاه خودش را دفن کرد اما پیکر امام و دیگر شهیدان کربلا را بدون خاکسپاری روی زمین رها کرده و به کوفه بازگشت [۱۴]
مرگ عمر سعد
عمر سعد، در ايام قيام مختار در كوفه گريخت. اما وقتى مردم كوفه دوباره بر ضد مختار خروج كردند، بازگشت و رهبرى را به عهده گرفت ولى باز هم به سوى بصره گريخت و سپس دستگير و نزد مختار آورده شد. در مجلس مختار، به دستور وى او را كشتند و سرش را به مدينه نزد محمد حنفيه فرستادند و اين در سال 66 هجرى بود.[۱۵]
پانویس
- ↑ عسقلانی، ابن حجر احمد، تهذیبالتهذیب، ج۷، ص۴۵۱،
- ↑ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۶۰۹
- ↑ تاریخ طبریج۵، ص۶۷
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۲
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶
- ↑ انساب الاشراف،ج۳، ص۱۷۶، بیروت
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۲-۹۳.
- ↑ خوارزمی، مقتلالحسین، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴
- ↑ تاریخ طبری ج۵، ص۴۱۵
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰
- ↑ انساب الاشراف،ج۳،ص۱۹۰
- ↑ انساب الاشراف، تحقیق ج۳، ص۱۹۰
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶،
- ↑ دايرة المعارف بزرگ اسلامى (با تلخيص) ج 3، ص 682؛ الفتوح، ابن اعثم كوفى، ج 6، ص 272.
منابع
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
- طبری، محمد، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |