آیه 78 سوره غافر: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''مبطلون''': مبطل اهل باطل و باطل كار، راغب آن را متعدّى دانسته يعنى: كسى كه حق را باطل مىكند.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص389</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۲۸
<<77 | آیه 78 سوره غافر | 79>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همانا ما رسولان بسیاری پیش از تو فرستادیم که احوال بعضی را بر تو حکایت کردیم و برخی را نکردیم و هیچ رسولی جز به امر خدا نشاید معجز و آیتی (برای امت) بیاورد، و چون فرمان خدا (بر غلبه حقّ و محو باطل) فرا رسد آن روز (بر همه) به حق حکم کنند و آنجا کافران مبطل زیانکار شوند.
قطعاً پیش از تو پیامبرانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو حکایت کرده ایم، و سرگذشت برخی را بیان نکرده ایم. هیچ پیامبری را نسزد که جز به اذن خدا معجزه ای بیاورد؛ بنابراین هنگامی که فرمان خدا [به عذاب دشمنان لجوج] برسد، بر پایه حقّ و درستی داوری خواهد شد و آنجاست که اهل باطل زیان خواهند کرد.
و مسلّماً پيش از تو فرستادگانى را روانه كرديم. برخى از آنان را [ماجرايشان را] بر تو حكايت كردهايم و برخى از ايشان را بر تو حكايت نكردهايم، و هيچ فرستادهاى را نرسد كه بىاجازه خدا نشانهاى بياورد. پس چون فرمان خدا برسد به حق داورى مىشود، و آنجاست كه باطلكاران زيان مىكنند.
پيش از تو پيامبرانى فرستادهايم. داستان بعضى را برايت گفتهايم و داستانى بعضى را نگفتهايم. و هيچ پيامبرى را نرسد كه آيهاى بياورد مگر به فرمان خدا. و چون فرمان خدا در رسد به حق داورى گردد و آنان كه بر باطل بودهاند -آنجا- زيان خواهند ديد.
ما پیش از تو رسولانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکردهایم؛ و هیچ پیامبری حق نداشت معجزهای جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامی که فرمان خداوند (برای مجازات آنها) صادر شود، بحق داوری خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مبطلون: مبطل اهل باطل و باطل كار، راغب آن را متعدّى دانسته يعنى: كسى كه حق را باطل مىكند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ «78»
و همانا ما پيش از تو پيامبرانى فرستاديم. داستان بعضى از آنان را براى تو بازگو كرديم و (داستان) بعضى ديگر را براى تو نقل نكرديم و هيچ پيامبرى نمىتواند معجزهاى جز به فرمان خدا بياورد، پس چون فرمان خدا آمد (و قيامت برپا شد)، به حقّ داورى خواهد شد و باطل گرايان در آن جا زيانكارند.
نکته ها
بر اساس روايات، تعداد انبيا يكصد و بيست و چهار هزار نفر است، ولى در قرآن تنها نام بيست و شش نفر از انبيا آمده است:
آدم، نوح، ادريس، صالح، هود، ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يوسف، لوط، يعقوب، موسى، هارون، شعيب، زكريا، يحيى، عيسى، داود، سليمان، الياس، اليسع، ذاالكفل، ايوب، يونس،
جلد 8 - صفحه 298
عُزير و محمّد عليهم السلام. «1»
يكى از راههاى تربيت و ارشاد، بيان تاريخ گذشتگان و الگوهاى مثبت است و قرآن بارها اين روش را به كار برده است.
پیام ها
1- پيامبر اسلام خاتم انبياست. ( «مِنْ قَبْلِكَ» بارها در قرآن آمده است در حالى كه يك بار «من بعدك» نيامده است).
2- آشنايى با تاريخ انبيا مايهى تسلّى پيامبر اكرم و عامل صبر است. فَاصْبِرْ ... مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ
3- قصههايى بايد مورد تلاوت و تدبر قرار گيرد كه حقّ باشد و هدف از آن نيز ترويج حقّ باشد. «مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ»
4- قصهگويى را سبك نشمريم. قرآن چندين قصه تعريف كرده است. «قَصَصْنا»
5- كسى مىتواند تاريخ انبيا را نقل كند كه خود آنان را فرستاده باشد. «قَصَصْنا- لَمْ نَقْصُصْ»
6- قرآن كتاب تاريخ نيست وگرنه قصهى همهى انبيا را بازگو مىكرد. «مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ»
7- در بيان تاريخ، عبرتها مهم است نه آمارها. «مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ»
8- از ذكر نشدن نام خود ناراحت نشويم، نام بسيارى از انبيا نيز برده نشده است.
«مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ»
9- معجزات انبيا طبق اذن الهى است نه توقع و هوس مردم. «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
10- كسانى كه در برابر تاريخ و معجزات انبيا بى تفاوتند، خسارت مىبينند.
قَصَصْنا ... يَأْتِيَ بِآيَةٍ ... خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ
11- قضاوت نهايى ميان انبيا و مخالفان، مربوط به جهان آخرت است. «فَإِذا جاءَ
«1». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 299
أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ»
12- قيامت روز داورى خداوند و شرمندگى باطل گرايان است. «قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ»
13- خسارت واقعى، خسارت قيامت است. «خَسِرَ هُنالِكَ»
14- بدتر از اهل باطل، كسانى هستند كه علاوه بر رفتن در راه باطل، هدفشان ابطال و خنثى كردن تلاش انبيا است. «الْمُبْطِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا: و هر آينه بتحقيق فرستاديم پيغمبران را، مِنْ قَبْلِكَ: پيش از زمان تو، مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ: بعضى از كسانيند كه بيان نموديم قصه ايشان را براى تو، و آنها بيست و نه پيغمبرند. وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ: و بعضى از ايشان كه نه نام ايشان و نه قصه ايشان را بر تو خواندهايم كه عدد آنها بنابر مشهور يكصد و بيست و چهار هزار بودهاند و اقرار به آنها لازم به اسم و رسم ايشان نيست، بلكه بايد اعتراف و ايمان آورد به ايشان: اول آنها حضرت آدم عليه السّلام و آخر آنها پيغمبر ما حضرت محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله كه خاتم انبياء و بعد از او پيغمبرى از جانب خدا نيامده و نخواهد آمد تا روز قيامت كه حشر خلايق باشد و ادعاى پيغمبرى بعد از آن حضرت كفر است.
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ: و نبود هيچ پيغمبرى را، أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ: اينكه بياورد معجزهاى كه نشانه نبوت او باشد، إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ: مگر به فرمان خدا، يعنى معاندان شما از پيغمبر من معجزه مقترحه «دلخواهى» خواهند و حال آنكه هيچ پيغمبرى مستقل در اظهار معجزه بدون اذن نيست، و عدم اذن در معجزات مقترحه به جهت آنست كه حكمت و مصلحت مقتضى وقوع آن نباشد. فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ: پس چون بيايد فرمان خدا به عذاب اهل اقتراح بعد از وضوح دلالت آيات بر صدق نبوت سيد البرايات، قُضِيَ بِالْحَقِ: حكم كرده شود به حق ميان اهل كفر و ايمان و ساير ابرار و فجار، كه يعنى مشرك مبطل معذب، و مؤمن محق نجات
جلد 11 - صفحه 338
يابد. وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ: و زيانكار گردد آنجا اهل بطلان، يعنى معاندان كه از ديدن معجزه كه دلالت بر نبوت مىكند اقتراح معجزه ديگر كنند و معهذا در صدد ابطالند، در روز قيامت از بهشت محروم و در جهنم به انواع عقوبت معذب شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79) وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
ترجمه
داخل شويد از درهاى جهنم جاودانيان در آن پس بد است جايگاه تكبر كنندگان
پس صبر كن همانا وعده خدا حق است پس يا مينمايانيم تو را برخى از آنچه وعده ميدهيم بآنها يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما بازگردانده ميشوند
و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى پيش از تو بعضى از آنها كسانى هستند كه خوانديم قصه ايشانرا بر تو و بعضى از آنها كسانى هستند كه نخوانديم قصه ايشان را بر تو
جلد 4 صفحه 541
و روا نبود براى پيغمبرى كه بياورد معجزى مگر بدستور خدا پس چون بيايد فرمان خدا حكم شود بحق و زيان نمايند آنجا اهل باطل
خدا است آنكه قرار داد براى شما چهارپايان را تا سوار شويد بعض آنها را و بعضى از آنها را بخوريد
و براى شما در آنها منفعتها است و تا برسيد بوسيله سوار شدن بر آنها بحاجتى كه در دلهاى شما است و بر آنها و بر كشتى حمل كرده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در روز قيامت بكفار سابق الذكر خطاب ميفرمايد كه داخل شويد در جهنم از درهاى هفتگانه آن كه هر يك مخصوص بدستهاى است و قبلا بيان شده و بدانيد كه بايد هميشه آنجا باشيد و بد جايگاهى است آن براى اهل تكبر از عبادت خدا و سركشى از فرمان پيغمبر او يعنى بسيار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پيغمبر خاتم در مقابل آزار و انكار آنها دستور فرموده كه صبر و بردبارى فرمايد و بداند كه وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذير نيست نهايت آنكه يا در دنيا ارائه ميدهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خوارى و ذلّت و قتل و اسارت آنها را يا در آخرت با حضور آن حضرت آنها را بجزاى كامل اعمالشان خواهد رسانيد چون بازگشت تمام خلق بحكم او است و اينكه فرموده بعض آنچه وعده داديم براى آنست كه عذاب كامل آنها در قيامت است كه بر هر تقدير بايد بكفار برسد چه در دنيا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و اصرار كفار بر كفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبياء عظام و صدمات ايشان از اقوامشان كه پارهاى از آنها در قرآن ذكر شده و بيشتر ذكر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده كه عدد ايشان يكصد و بيست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نيز نقل نموده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و چهار هزار از غير آنها بودهاند و معتمد قول اول است و بنا نبوده كه پيغمبرى بدلخواه خود يا قومش هر معجزهاى كه بخواهد يا بخواهند بياورد چون معجزه خلاف جريان امور است بر وفق عادت و بايد ضرورتى باشد كه ايجاب كند آنرا و مصلحتى كه اهمّ از مصلحت جريان امور عادى باشد و خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاى حكمت و مصلحت براى هر پيغمبرى معجزى را كه ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه آنكه واگذار نموده
جلد 4 صفحه 542
باشد جريان امور را باختيار كسانى تا بدلخواه خودشان هر روز چيز نو ظهور و خلاف عادتى مشاهده نمايند يا از آن بهرهمند گردند و چون بيايد فرمان خداوند بعذاب كفار خواه در دنيا باشد خواه در آخرت حكم الهى بحق و صدق و عدل صادر گردد كه نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زيانى بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهى و محروم شدن از نعم نامتناهى نيست و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براى استفاده بندگان از خود آنها بسوارى و خوردن گوشتشان نهايت آنكه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعمّ از خوردن و سوارى است و استفاده از گاو غالبا خوردن و احيانا سوارى است و نيز از منافع حاصله از آنها مانند شير و پشم و كرك و امثال آنها و براى رسيدن بندگان باغراض و آمال خودشان بوسيله سوارى يا بار نمودن بر آنها در سفرهاى تجارتى يا سياحتى و فرموده بر بعضى انعام كه شتر باشد و بر كشتى خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل كرده ميشويد در صحرا و دريا و بعضى انعام در اين آيه را مخصوص بشتر دانستهاند چون عرب آن را كشتى بيابان خوانده و اينجا با فلك ازدواج شده است و شتر است كه واجد هر دو ثمر سوارى و خوردن است و فرد اكمل انعام و اين تذكّرات موجب تشكّر از نعم بىپايان خداوند منّان خواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلاً مِن قَبلِكَ مِنهُم مَن قَصَصنا عَلَيكَ وَ مِنهُم مَن لَم نَقصُص عَلَيكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَن يَأتِيَ بِآيَةٍ إِلاّ بِإِذنِ اللّهِ فَإِذا جاءَ أَمرُ اللّهِ قُضِيَ بِالحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ المُبطِلُونَ (78)
وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِكَ که گفتند صد و بيست و چهار هزار انبياء بودند لكن بسياري از آنها مقام رسالت نداشتند و آنهايي که مقام رسالت و تبليغ داشتند بر قومي که بزبان ما پيغمبر ميگوييم آنها هم بسيار بودند.
مِنهُم مَن قَصَصنا عَلَيكَ مثل آدم، ادريس، نوح، ابراهيم، اسمعيل اسحق، يعقوب، يوسف، ذا الكفل، داود و سليمان، يونس، و الياس و شعيب، موسي، هارون، عيسي، محمّد (ص) که شرح حال آنها و قوم آنها در قرآن بيان شده.
وَ مِنهُم مَن لَم نَقصُص عَلَيكَ يا براي اينكه آن مقدار که بيان فرموده كافي بوده يا براي اينكه حكمت و مصلحت در بيان آنها نبوده يا جهات ديگري داشته که از فهم ما بيرون است.
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَن يَأتِيَ بِآيَةٍ آيه معجزه است که دليل بر رسالت او باشد و حجّة كافيه بر قوم.
إِلّا بِإِذنِ اللّهِ مكرّر گفتهايم که معجزه فعل الهي است و از قدرت بشر خارج است و لذا معجزه نام شده عجز آورنده است که بشر عاجز از آن است حتّي خود انبياء و از اينکه جهت نشانيست بين خدا و خلق مثل مهر و امضاء که دليل بر صدق رسالت او است فقط آنچه در قدرت بشر است القاء عصا است لكن حيّه و جان شدن عصا فعل الهي است و امثال اينها غرض در تحت اختيار رسول
جلد 15 - صفحه 403
نيست.
فَإِذا جاءَ أَمرُ اللّهِ روز قيامت که تمام زنده ميشوند که نفخ صور به امر الهي ميشود تمام از قبور قيام ميكنند که ميفرمايد ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ- زمر آيه 68- وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُم مِنَ الأَجداثِ إِلي رَبِّهِم يَنسِلُونَ- يس آيه 51- و نيز ميفرمايد وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعناهُم جَمعاً كهف آيه 99- قُضِيَ بِالحَقِّ بين المؤمن و الكافر و المظلوم و الظّالم و المطيع و العاصي و الحق و الباطل.
وَ خَسِرَ هُنالِكَ المُبطِلُونَ خسران زيان است که اعمال آنها هباء منثورا ميشود و بدهكار هم هستند در جهنّم معذّب.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 78)- باز برای مزید تسلی خاطر و دلداری پیامبر اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین میکند، که آنها نیز گرفتار چنین مشکلاتی بودند ولی همچنان به راه خود ادامه دادند، و پیروزی را در آغوش گرفتند، میفرماید: «ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی از آنان را (در قرآن) برای تو بازگو کردهایم، هر چند سرگذشت گروهی دیگر را برای تو بیان ننمودیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ).
ج4، ص290
هر کدام با صحنههایی از این قبیل و مشکلاتی طاقت فرسا دست به گریبان بودند، و در مقابل آنها اقوام لجوج و متکبر و مغرور فراوان قرار داشتند، ولی سر انجام آیین حق پیروز گشت و ظالمان و مجرمان مغلوب شدند.
اخبار متعدّدی در منابع مختلف اسلامی وارد شده که پیامبران الهی 124 هزار نفر بودند.
و از آنجا که مشرکان و کافران بهانهجو و لجوج هر روز در برابر انبیای الهی تقاضای معجزه دلخواه خود را داشتند، و مشرکان زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نیز همین شیوه را تکرار میکردند، قرآن در دنباله این سخن اضافه میکند: «هیچ پیامبری حق نداشت و نمیتوانست معجزهای جز به فرمان خدا بیاورد»! (وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
اصولا همه معجزات در اختیار خداست، و بازیچه دست کفار نمیتواند باشد.
سپس با لحنی جدّی و تهدیدآمیز به کسانی که میگفتند اگر راست میگویی چرا عذاب الهی به سراغ ما نمیآید هشدار میدهد که: «هنگامی که فرمان الهی (برای مجازات این منکران لجوج) صادر شود در میان آنها به حق داوری خواهد شد، و پیروان باطل در آن هنگام زیان خواهند کرد» (فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ).
در آن روز درهای توبه بسته میشود و رهروان راه باطل به روشنی میبینند که تمام سرمایههای هستی خود را از کف داده و متاعی نخریدند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص389
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم