آیه 24 سوره محمد: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَا...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''اقفال''': قفلها. اين كلمه فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص191</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۴
<<23 | آیه 24 سوره محمد | 25>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دلهاشان خود قفلها (ی جهل و نفاق) زدهاند.
آیا در قرآن نمی اندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد؟
آيا به آيات قرآن نمىانديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟
آيا در قرآن نمىانديشند يا بر دلهايشان قفلهاست؟
آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اقفال: قفلها. اين كلمه فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها «24»
آيا در قرآن تدبّر و تأمّل نمىكنند يا بر دلهايشان قفلها خورده است.
نکته ها
اين آيه، در ادامه آيه قبل، تدبّر نكردن در قرآن را ناشى از كورى و كرى نسبت به حقايق مىداند كه در اثر لعنت الهى، انسان به آن گرفتار گردد.
در سوره «ص» آيه 29 نيز به مسئله تدبّر در قرآن سفارش شده است. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» قرآن كتاب مباركى است كه ما آن را به سوى تو نازل كرديم تا در آياتش تدبّر شود و خردمندان پند گيرند.
پیام ها
1- قرآن، تنها براى تلاوت و رعايت تجويد نيست، كتاب انديشه و تدبّر است و تلاوت بايد مقدّمه تدبّر گردد. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»
2- همه مأمور به تدبّر در قرآن هستند و تدبّر، اختصاص به گروه خاصى ندارد.
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»
3- كسانى كه تدبّر در قرآن را رها كرده و با قرآن برخوردى سطحى دارند، مورد توبيخ خداوند قرار مىگيرند. «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»
جلد 9 - صفحه 90
4- شرط بهرهورى از مفاهيم عالى وحى و قرآن، سعه صدر و داشتن قلبى باز و سالم و تدبّر در آن است. ... أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها
5- يكى از راههاى شناخت، راه دل و قلب است. «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»
6- نشانه عقل و قلب سالم، تدبّر در آيات قرآن است. (كل آيه)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها «24»
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ: (استفهام توبيخى است) آيا پس چرا تفكر نمىكنند در قرآن، و مواعظ و زواجر آن را به سمع قبول نمىشنوند و به ديده اعتبار نظر نمىكنند تا به طريق هدايت معرفت يافته از گمراهى نجات يابند.
أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها: نه آنست كه ايشان در احكام قرآن تدبر نمايند، بلكه بر دلهاى ايشان است قفلهاى آن كه ختم و طبع است و بدين سبب موعظه و تذكر به آيات را توجه نكنند تا متذكر و متعظ شوند و مهتدى گردند و ابواب فوز و نجات براى آنها حاصل شود.
تحقيق: قلب اطلاق شود بر دو معنى:
1- گوشت صنوبرى الشكل واقع در طرف چپ سينه كه مجوف و باطنش خون سياه و منبع روح حيوانى است، اين قلب موجود در بهائم بلكه در ميت هم موجود است.
2- لطيفه ربانيه روحانيه از عالم قدس خداى تعالى در آن وديعه نهاده و تعلقى به اين قلب جسمانى دارد و از آن تعبير به قلب و نفس و روح و انسان مىشود، و او است مدرك و عالم و عارف و مخاطب و معاتب و مطالب و ما به الامتياز انسان و حيوان و محل علم و دانش و تفهم و تعقل و تدبر است، مانند آئينه شفاف و صاف و خالى از كدرات باشد؛ به سبب تقابل نور ايمان و هدايت منور گرديده آثار ايمانى و خير از او ظاهر شود، همچنين بواسطه تقابل ظلمت كفر و ضلالت متراكم مانع از تجلى نور هدايت در آن شده آثار گمراهى و شر از او صادر گردد چنانچه بحجج الهيه متنبه نشود، لا يزال تاريكى زائد تا به مرتبهاى كه سياه شده، در اين حال كور و كر گردد از ادراك حق و صلاح دين، و سستى نمايد به امر آخرت و بزرگ شمارد دنيا را در نتيجه مواعظ و مذكرات در او تأثير ننموده لا جرم به گمراهى و كفر باقى باشد به سوء اختيار خود، و از آن تعبير بختم و طبع و قفل شود؛ لذا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمايد:
جلد 12 - صفحه 124
قلب المؤمن اجرد فيه سراج يزهر و قلب الكافر اسود منكوس «1». يعنى قلب مؤمن صاف در آن چراغ نور ايمانى مىدرخشد، قلب كافر سياه و منكوس باشد.
«شأن نزول»: يهود، صفات حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله را در تورات خوانده و صحت نبوت او را دانسته و آن را بسيار مىگفتند و از ظهور او خبر مىدادند، چون آن حضرت مبعوث و به مدينه تشريف آورد، از او برگشتند و منكر صفات آن حضرت شدند؛ آيه شريفه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ «21» فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ «22» أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ «23» أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها «24» إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ «25»
ترجمه
اطاعت و گفتار پسنديده بهتر است پس چون منجز شد فرمان پس اگر راست گفته بودند با خدا هر آينه بهتر بود براى آنها
پس آيا انتظار ميرود از شما اگر اختياردار شويد آنكه فساد كنيد در زمين و به بريد از خويشاوندانتان
آنگروه آنانند كه لعنت كردشان خدا پس كر نمود آنها را و كور كرد چشمهاشان را
آيا پس تأمّل و تفكر نميكنند در قرآن يا بر دلها است قفلهاى آنها
همانا آنانكه برگشتند بر پشتهاشان بعد از آنكه ظاهر شد براى آنها هدايت، شيطان نيكو و آسان كرد براى آنها و دراز نمود آرزوهاشانرا.
جلد 5 صفحه 11
تفسير
خداوند متعال براى گوشزد منافقين مذكوره در آيات سابقه كه اظهاراتشان موافق با ضمائرشان نبود ميفرمايد كه اطاعت امر خدا و رسول و گفتار پسنديده موافق با ضمير بهتر است از اظهار شجاعت و انقياد و اضمار جبن و كراهت از جهاد و بنابراين مبتدا مذكور و خبر بقرينه ذيل آيه محذوف است و محتمل است كلام مربوط بآيه سابقه باشد يعنى سزاوارتر است براى آنها طاعت و قول معروف پس چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم منجز فرمود امر جهاد را و جز مىشد آن دروغ آنها ظاهر گرديد پس اگر بصداقت و راستى با خدا معامله نموده بودند براى آنها بهتر بود و عزم الأمر بمعناى عزم الآمر على الأمر استعمال ميشود و گفتهاند اسناد مجازى است مانند جارى شد ناودان كه معمول است و حذف جواب بقرينه جمله فلو صدقوا اللّه است كه دلالت بر آن دارد و بعدا فرموده پس آيا ميشود و جاى توقع از شما مردم بدسير هست كه اگر متصدّى امور خلق شويد و حكم فرمائى كنيد آنكه فساد نمائيد در زمين بقتل و غارت ارحام و اقارب خودتان و قطع رحم چنانچه معمول شما در زمان جاهليّت و قبل از اسلام بوده و هست با آنكه اين كار بسيار منكر قبيحى است و محتمل است تولّيتم بمعناى اعرضتم باشد يعنى آيا انتظار ميرود از شما اگر از دين اسلام اعراض نمائيد مرتكب اين امور شويد البتّه معلوم است كه جاى اين احتمال هست چون هنوز همان اخلاق بد زمان جاهليّت در شما باقى است و باسلام ظاهرى تصفيه نشده و چنين مردمى محروم از رحمت خدايند و خداوند آنها را بحال خودشان واگذار فرموده ديگر قلب آنها را روشن نميكند لذا حرف حق بگوش آنها فرو نميرود و آيات آنرا مشاهده نمينمايند و اين مهر الهى است كه بگوش و چشم آنها خورده و كر و كورشان كرده است آيا تأمّل و تفكر و تدبّر در آيات قرآنيّه نمينمايند تا قلب آنها روشن شود يا بر دلهاى آنان قفلهاى مخصوص بقلوب كه از تراكم جهالت و نافرمانى خدا پيدا ميشود زده شده كه ديگر چيزى نميفهمند در محاسن از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از براى تو دل و گوشها است وقتى خدا بخواهد كسيرا هدايت كند باز ميكند گوشهاى دل او را و وقتى بخواهد براى او جز آنرا مهر ميكند گوشهاى دل او را پس بصلاح
جلد 5 صفحه 12
در نميآيد هرگز و آنكسانيكه مرتدّ شدند بعد از وضوح حق براى آنان و بدين اعقاب خود برگشتند و آنانكه بعد از رحلت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از امير المؤمنين عليه السّلام اعراض نمودند شيطان جنّى و انسى كه از آن در بعضى از روايات بدوّمى تعبير شده زينت داده در نظر آنها اعمال ناشايسته آنانرا و سهل و آسان نموده اعراض از حق و اقبال بباطل را براى آنها و طولانى كرده آمال و آرزوها را براى آنها و املى بصيغه مجهول و بصيغه متكلّم وحده نيز قرائت شده و در اينصورت مراد مهلت دادن خداوند است براى آنها و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها «24»
آيا پس تدبر نميكنند قرآن را يا آنكه بر قلوب آنها قفلهايي زده شده، خداوند تبارك و تعالي بانسان عقلي عنايت فرموده که مدرك محسنات و مقبحات است و محل توجه او بعقيده شرع و قرآن و اخبار قلب است، و بعقيده حكماء امروزه دماغ است، و شرط ادراك حسن و قبح نورانيت قلب است بنور علم و ايمان چنانچه ميفرمايد:
«العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء»
و در قرآن ميفرمايد: أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمانَ مجادله آيه 23. و ميفرمايد: وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم حجرات آيه 7. اگر ايمان نباشد قلب تاريك است و هيچ درك نميكند که اينکه كأنه عقل ندارد چنانچه ميفرمايد:
«العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان»
از امير المؤمنين (ع) است، لذا قلب او قفل شده و عقل در او نيست درك حسن و قبح نميكند.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ نه تدبر و نه تفكر و نه تعقل و نه تأمل.
أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها اقفال قلب صفات خبيثه است مثل كبر عناد عصبيت، حب جاه و مقام و مال، حب نفس، حب دنيا و ساير صفات خبيثه که منشأ مي شوند که عقل را كنار گذارده بيش از يك ذمي درك نميكند و النّاس يستسهلون الذم في قضاء الوتر
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- در این آیه به ذکر علت واقعی انحراف این قوم نگون بخت پرداخته، میگوید: «آیا آنها در آیات قرآن تدبّر نمیکنند (تا حقیقت را در یابند و وظائف خود را انجام دهند) یا بر دلهای آنها قفل نهاده شده است»؟! (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها).
و به این ترتیب باید قرآن مجید در متن زندگی مسلمانان قرار گیرد و آن را قدوه و اسوه خویش قرار دهند دستوراتش را مو به مو اجرا کنند، و تمام خطوط زندگی خویش را با آن هماهنگ سازند.
اما بهره گیری از قرآن نیاز به یک نوع خود سازی دارد، هر چند خود قرآن نیز به خود سازی کمک میکند، چرا که اگر بر دلها قفلها باشد، قفلهائی از هوی و هوس، کبر و غرور، لجاجت و تعصب، اجازه ورود نور حق به آن نمیدهد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص191
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم