آیه 1 سوره یوسف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۷: | سطر ۵۷: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | سيماى سوره يوسف | ||
+ | |||
+ | سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است. | ||
+ | |||
+ | آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند. | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است. | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1» | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى | ||
+ | |||
+ | (1). تفسير حدائق. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور، ج 4، ص: 144 | ||
+ | |||
+ | جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد. | ||
+ | |||
+ | قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است. | ||
+ | |||
+ | در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد. | ||
+ | |||
+ | (1). تفسير نمونه. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور، ج 4، ص: 145 | ||
+ | |||
+ | |||
+ | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | ||
+ | |||
+ | به نام خداوند بخشنده مهربان | ||
+ | |||
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» | الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» | ||
الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر. | الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر. | ||
+ | |||
+ | إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» | ||
+ | |||
+ | همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله: | ||
+ | |||
+ | 1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است. | ||
+ | |||
+ | 2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است. | ||
+ | |||
+ | 3. نوعى سوگند و قسم الهى است. | ||
+ | |||
+ | 4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است. | ||
+ | |||
+ | امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد. | ||
+ | |||
+ | قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله: | ||
+ | |||
+ | الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود. | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 146 | ||
+ | |||
+ | ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است. | ||
+ | |||
+ | ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد. | ||
+ | |||
+ | خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم: | ||
+ | |||
+ | الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1» | ||
+ | |||
+ | ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3» | ||
+ | |||
+ | ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5» | ||
+ | |||
+ | د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7» | ||
+ | |||
+ | ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى) | ||
+ | |||
+ | شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر» | ||
+ | |||
+ | 2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ» | ||
+ | |||
+ | 3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف | ||
+ | |||
+ | «1». مؤمنون، 18. | ||
+ | |||
+ | «2». انفال، 11. | ||
+ | |||
+ | «3». بقره، 129. | ||
+ | |||
+ | «4». انفال، 24. | ||
+ | |||
+ | «5». فرقان، 49. | ||
+ | |||
+ | «6». انعام 92. | ||
+ | |||
+ | «7». ق 9. | ||
+ | |||
+ | «8». نحل، 103. | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 147 | ||
+ | |||
+ | ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ» | ||
+ | |||
+ | 4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
+ | |||
+ | 5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
+ | |||
+ | 6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ | ||
+ | |||
+ | 7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
}} | }} | ||
سطر ۶۹: | سطر ۱۷۸: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» | ||
+ | |||
+ | إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا: بدرستى كه ما نازل فرموديم كتاب يعنى اين قرآن يا اين سوره را در حالتى كه قرآنى است به زبان عربى. لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: براى | ||
+ | |||
+ | «1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3. | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 166 | ||
+ | |||
+ | اينكه شما فهم كنيد به معانى آن برسيد و حجت بر شما لازم شود، چه اگر به لغت ديگر نازل مىكرديم در فهم آن عذر داشتيد. | ||
− | + | ابن عباس از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده كه آن حضرت فرمود: | |
− | + | احبّ العرب لثلاث: لانّى عربىّ و القرآن عربىّ و كلام اهل الجنّة عربىّ. «1» يعنى من دوست دارم زبان عربى را به سه جهت: يكى من عربى هستم، و دوم قرآن عربى، و سوم كلام اهل بهشت عربى است. | |
− | + | در خصال از حضرت صادق عليه السلام فرمود: تعلّموا العربيّة فانّها كلام اللّه الّذى تكلّم به خلقه «2» ياد بگيريد عربيت را، پس بدرستى كه آن كلام خدا است تكلم فرموده به آن خلق خود را. | |
− | + | در انوار گفته «3» «لعلّكم تعقلون» علت انزال است، يعنى قرآن را به لغت شما عربى نازل نموديم به جهت اينكه تأمل و تفهم نمائيد و عقل خود را در آن كار بنديد تا آگاه شويد و بدانيد چنين بيانى متقن از كسى كه به حسب ظاهر تعليمى ننموده البته معجزه و از جانب خداى تعالى نازل شده. | |
− | + | تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر حدوث قرآن از سه چيز: | |
− | + | 1- وصف به انزال، و آن به معنى فرستادن است بتدريج و با قدم منافات خواهد داشت. | |
− | + | 2- وصف قرآنيت به معنى جمع شده و مجموع بعضى بر بعضى مقدم بود و قديم را چيزى بر او مقدم نباشد. | |
− | + | 3- وصف به عربيت، يعنى منسوب به عرب و لغت آنها محدث و محال است كه منسوب به آن قديم باشد، پس قول اشاعره كه كلام اللّه را قديم دانند باطل و مردود است. | |
− | + | تتمه: قوله «الر» به اتفاق، آيه تنها شمرده نشده بلكه جزو آيه محسوب است، | |
− | + | «1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3. | |
− | + | «2» خصال ج 1 ص 237 طبع اسلاميه. | |
− | + | «3» در تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3 گفته. | |
− | + | جلد 6 - صفحه 167 | |
− | + | براى آنكه دو حرف و بعلاوه مشاكلت با رءوس آيات ندارد به خلاف «طه» كه مشاكلت دارد. «قرانا» بنابر آنكه مرجع ضمير قبل سوره باشد، اطلاق قرآن به يك سوره از باب تسميه جزء است به اسم كل. | |
سطر ۱۲۸: | سطر ۲۴۶: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | إِنّا أَنزَلناهُ قُرآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ «2» | |
+ | |||
+ | محققا ما نازل فرموديم آن كتاب را بقرائت بلسان عربي که احسن لغات | ||
+ | |||
+ | جلد 11 - صفحه 150 | ||
− | + | است بايد شما تعقل كنيد و درك كنيد. | |
− | + | إِنّا أَنزَلناهُ كلمه انّا متكلم مع الغير براي اينست که بتوسط ملائكه و روح الامين خداوند نازل فرموده و مرجع ضمير كتاب است لكن نه مثل كتب ساير انبياء که مكتوبا نازل ميشد و بدست آنها داده ميشد مثل صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم و الواح تورات و زبور داود و انجيل عيسي بلكه مقرؤا نازل شد بر قلب مطهر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ شعراء آيه 192- 194، و لذا ميفرمايد قرآنا عربيا که مقروء بوده و شايد يكي از حكم آن اينست که بر انبياء سلف دفعة نازل ميشد و بر حضرتش نجوما در ظرف بيست و دو سال ايام بعثتش تا زمان رحلتش آنهم بلسان عرب يكي از جهاتش اينست که قومش عرب بودند و خداوند هر پيغمبري را بلسان قومش ميفرستاد ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4 و جهت ديگر آنكه عربي لسان اهل بهشت است که از خود آن حضرت مرويست که فرمود | |
− | + | (احبّوا العرب لثلاث لانّي عربي و القرآن عربي و كلام اهل الجنة عربي) | |
− | و | + | و جهت ديگر اينكه قرآن بنحو اعجاز نازل شد و معجزه باقيه آن حضرت است تا آخر دنيا از حيث فصاحت و بلاغت و اينکه نكته در ساير لغات پيدا نميشود يا بسيار كم است ولي در لغت عرب بسيار بودند بخصوص در عصر نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که فصحاء و بلغاء بر يكديگر افتخار ميكردند و اشعار و كلمات خود را در كعبه ميآويختند، و جهت ديگر اينكه هيچ لغتي بشيريني و ملاحت لغت عرب فصيح نيست لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ گفتيم لعلّ در خدا بمعني ترديد و احتمال نيست بلكه بايد و لا بد تعقل كنيد و درك كنيد و بفهميد أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اختِلافاً كَثِيراً نساء آيه 84 أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها محمّد آيه 26. |
− | + | 151 | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۴۷: | سطر ۲۶۹: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 2)- سپس هدف نزول این آیات را چنین بیان میکند: «ما آن را قرآن عربی فرستادیم تا شما آن را به خوبی درک کنید» (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ). |
+ | |||
+ | هدف تنها قرائت و تلاوت و تیمن و تبرک با خواندن آیات آن نیست، بلکه هدف نهایی درک است، درک نیرومند و پرمایه که تمام وجود انسان را به سوی عمل دعوت کند. | ||
+ | |||
+ | تعبیر به «عربی بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخی است به آنها که پیامبر را متهم میکردند که او این آیات را از یک فرد عجمی یاد گرفته و محتوای قرآن یک فکر و ارادتی است و از نهاد وحی نجوشیده است. | ||
− | و | + | ضمنا این تعبیرات پی در پی این وظیفه را برای همه مسلمانان به وجود میآورد که همگی باید بکوشند و زبان عربی را به عنوان زبان دوم خود به صورت همگانی بیاموزند از این نظر که زبان وحی و کلید فهم حقایق اسلام است. |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۵۷: | سطر ۲۸۳: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=12 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=12 |آیه=2}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=12 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=12 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=12 |آیه=2}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۱
<<1 | آیه 1 سوره یوسف | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
الر (این حروف مقطعه رموز خدا و رسول است) این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار میسازد.
الر ـ این است آیات کتاب روشنگر.
الف، لام، راء. اين است آيات كتاب روشنگر.
الف، لام، را. اينهاست آيات كتاب روشنگر.
الر، آن آیات کتاب آشکار است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الر»: (نگا: بقره / . «تِلْکَ»: آن. در اینجا به معنی (این) و اشاره به آیات سوره یوسف است که انتظار نزول آنها میرود و متأخّر به منزله متقدّم در نظر گرفته شده است. یا این که حضور آنها در ذهن به منزله وجود خارجی است. «الْکِتَابِ»: مراد سوره یوسف یا قرآن مجید است.
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 3:
ابن عباس[۱] و ابن مسعود[۲] گویند: مردم از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواستند و گفتند: یا رسول الله چه خوب بود اگر براى ما در قرآن داستانى هم مى آوردى سپس این آیات و سوره نازل گردید.
مقاتل و کلبى گویند: منافقین از سلمان فارسى خواسته بودند که از براى آنها از تورات و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه 16 سوره حدید «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.[۳]
و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آنها خبر داد که قرآن داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر قرآن احتیاجى نیست.[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره يوسف
سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است.
آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.
داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است.
داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1»
داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى
(1). تفسير حدائق.
تفسير نور، ج 4، ص: 144
جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد.
قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است.
در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد.
(1). تفسير نمونه.
تفسير نور، ج 4، ص: 145
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1»
الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد.
نکته ها
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله:
1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.
2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است.
امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود.
جلد 4 - صفحه 146
ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1»
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3»
ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»
د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى)
شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8»
پیام ها
1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر»
2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ»
3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف
«1». مؤمنون، 18.
«2». انفال، 11.
«3». بقره، 129.
«4». انفال، 24.
«5». فرقان، 49.
«6». انعام 92.
«7». ق 9.
«8». نحل، 103.
جلد 4 - صفحه 147
ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»
4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا: بدرستى كه ما نازل فرموديم كتاب يعنى اين قرآن يا اين سوره را در حالتى كه قرآنى است به زبان عربى. لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ: براى
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3.
جلد 6 - صفحه 166
اينكه شما فهم كنيد به معانى آن برسيد و حجت بر شما لازم شود، چه اگر به لغت ديگر نازل مىكرديم در فهم آن عذر داشتيد.
ابن عباس از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده كه آن حضرت فرمود:
احبّ العرب لثلاث: لانّى عربىّ و القرآن عربىّ و كلام اهل الجنّة عربىّ. «1» يعنى من دوست دارم زبان عربى را به سه جهت: يكى من عربى هستم، و دوم قرآن عربى، و سوم كلام اهل بهشت عربى است.
در خصال از حضرت صادق عليه السلام فرمود: تعلّموا العربيّة فانّها كلام اللّه الّذى تكلّم به خلقه «2» ياد بگيريد عربيت را، پس بدرستى كه آن كلام خدا است تكلم فرموده به آن خلق خود را.
در انوار گفته «3» «لعلّكم تعقلون» علت انزال است، يعنى قرآن را به لغت شما عربى نازل نموديم به جهت اينكه تأمل و تفهم نمائيد و عقل خود را در آن كار بنديد تا آگاه شويد و بدانيد چنين بيانى متقن از كسى كه به حسب ظاهر تعليمى ننموده البته معجزه و از جانب خداى تعالى نازل شده.
تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر حدوث قرآن از سه چيز:
1- وصف به انزال، و آن به معنى فرستادن است بتدريج و با قدم منافات خواهد داشت.
2- وصف قرآنيت به معنى جمع شده و مجموع بعضى بر بعضى مقدم بود و قديم را چيزى بر او مقدم نباشد.
3- وصف به عربيت، يعنى منسوب به عرب و لغت آنها محدث و محال است كه منسوب به آن قديم باشد، پس قول اشاعره كه كلام اللّه را قديم دانند باطل و مردود است.
تتمه: قوله «الر» به اتفاق، آيه تنها شمرده نشده بلكه جزو آيه محسوب است،
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 207، و تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3.
«2» خصال ج 1 ص 237 طبع اسلاميه.
«3» در تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 3 گفته.
جلد 6 - صفحه 167
براى آنكه دو حرف و بعلاوه مشاكلت با رءوس آيات ندارد به خلاف «طه» كه مشاكلت دارد. «قرانا» بنابر آنكه مرجع ضمير قبل سوره باشد، اطلاق قرآن به يك سوره از باب تسميه جزء است به اسم كل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ «3»
ترجمه
اين آيتهاى كتابى است روشن
همانا ما نازل نموديم آنرا قرآن عربى باشد كه شما دريابيد
ما قصّه گوئى ميكنيم براى تو بهترين قصّه گوئى بوحى نمودن خودمان بتو اين قرآن را و همانا بودى تو پيش از آن هر آينه از بىخبران.
تفسير
آيات اين سوره يوسف عليه السّلام از آيات كتابى است كه اعجازش ظاهر و دلالتش بر ارباب بصيرت واضح و آشكار است و خداوند نازل فرمود كتاب خود را كه قرآن است بلسان عرب و لغت تازى تا اهل آنزمان كه در بدو امر مخاطب بودند دريابند معانى آنرا و تصديق كنند اعجاز آنرا و ظاهر شود بر آنها حقيقت آن و منكشف گردد بر اهل عالم حقّيّت آن در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ياد گيريد عربى را چون آن كلام خدا است كه تكلّم فرموده است بآن با بندگانش و خداوند قصّه گوئى ميفرمايد براى حبيب خود به بهترين نحوى از قصّه گوئى از حيث الفاظ و معانى و فوائد و ثمرات مرتّبه بر آن بطريق وحى به پيغمبر خود كتاب آسمانى خود قرآن را با آنكه آن حضرت قبلا بهيچ وجه از آن قصّهها اطلاعى نداشته چون درس نخوانده و بتواريخ مراجعه نفرموده بود و در بين قصص انبياء عليهم السلام كه در قرآن كريم ذكر شده قصّه حضرت يوسف عليه السّلام ممتاز است بتفصيل و مزيد فوائد و ثمرات و حكم و اعتباراتيكه مقصود از قصّه گوئى در كتاب الهى است و باين مناسبت اين مطلب كلّى
جلد 3 صفحه 122
در بدو اين سوره ذكر شده و مراد از الر كه فاتحه سوره است در سوره سابقه بيان گرديد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا أَنزَلناهُ قُرآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ «2»
محققا ما نازل فرموديم آن كتاب را بقرائت بلسان عربي که احسن لغات
جلد 11 - صفحه 150
است بايد شما تعقل كنيد و درك كنيد.
إِنّا أَنزَلناهُ كلمه انّا متكلم مع الغير براي اينست که بتوسط ملائكه و روح الامين خداوند نازل فرموده و مرجع ضمير كتاب است لكن نه مثل كتب ساير انبياء که مكتوبا نازل ميشد و بدست آنها داده ميشد مثل صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم و الواح تورات و زبور داود و انجيل عيسي بلكه مقرؤا نازل شد بر قلب مطهر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ شعراء آيه 192- 194، و لذا ميفرمايد قرآنا عربيا که مقروء بوده و شايد يكي از حكم آن اينست که بر انبياء سلف دفعة نازل ميشد و بر حضرتش نجوما در ظرف بيست و دو سال ايام بعثتش تا زمان رحلتش آنهم بلسان عرب يكي از جهاتش اينست که قومش عرب بودند و خداوند هر پيغمبري را بلسان قومش ميفرستاد ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ ابراهيم آيه 4 و جهت ديگر آنكه عربي لسان اهل بهشت است که از خود آن حضرت مرويست که فرمود
(احبّوا العرب لثلاث لانّي عربي و القرآن عربي و كلام اهل الجنة عربي)
و جهت ديگر اينكه قرآن بنحو اعجاز نازل شد و معجزه باقيه آن حضرت است تا آخر دنيا از حيث فصاحت و بلاغت و اينکه نكته در ساير لغات پيدا نميشود يا بسيار كم است ولي در لغت عرب بسيار بودند بخصوص در عصر نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که فصحاء و بلغاء بر يكديگر افتخار ميكردند و اشعار و كلمات خود را در كعبه ميآويختند، و جهت ديگر اينكه هيچ لغتي بشيريني و ملاحت لغت عرب فصيح نيست لَعَلَّكُم تَعقِلُونَ گفتيم لعلّ در خدا بمعني ترديد و احتمال نيست بلكه بايد و لا بد تعقل كنيد و درك كنيد و بفهميد أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اختِلافاً كَثِيراً نساء آيه 84 أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها محمّد آيه 26.
151
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- سپس هدف نزول این آیات را چنین بیان میکند: «ما آن را قرآن عربی فرستادیم تا شما آن را به خوبی درک کنید» (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
هدف تنها قرائت و تلاوت و تیمن و تبرک با خواندن آیات آن نیست، بلکه هدف نهایی درک است، درک نیرومند و پرمایه که تمام وجود انسان را به سوی عمل دعوت کند.
تعبیر به «عربی بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخی است به آنها که پیامبر را متهم میکردند که او این آیات را از یک فرد عجمی یاد گرفته و محتوای قرآن یک فکر و ارادتی است و از نهاد وحی نجوشیده است.
ضمنا این تعبیرات پی در پی این وظیفه را برای همه مسلمانان به وجود میآورد که همگی باید بکوشند و زبان عربی را به عنوان زبان دوم خود به صورت همگانی بیاموزند از این نظر که زبان وحی و کلید فهم حقایق اسلام است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.