آیه 1 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره یوسف 2>>
سوره : سوره یوسف (12)
جزء : 12
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

الر (این حروف مقطعه رموز خدا و رسول است) این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می‌سازد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Aif, Lam, Ra. These are the signs of the Manifest Book.

معانی کلمات آیه

مبين: آشكار و آشكار كننده . لازم و متعدى هر دو آمده است.[۱]

نزول

شأن نزول آیات 1 تا 3:

ابن عباس[۲] و ابن مسعود[۳] گویند: مردم از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواستند و گفتند: یا رسول الله چه خوب بود اگر براى ما در قرآن داستانى هم مى آوردى سپس این آیات و سوره نازل گردید.

مقاتل و کلبى گویند: منافقین از سلمان فارسى خواسته بودند که از براى آنها از تورات و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه 16 سوره حدید «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.[۴]

و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آن‌ها خبر داد که قرآن داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر قرآن احتیاجى نیست[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سيماى سوره يوسف

سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است.

آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.

داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است.

داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1»

داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى


«1». تفسير حدائق.

تفسير نور، ج 4، ص: 144

جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد.

قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است.

در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد.


(1). تفسير نمونه.

تفسير نور، ج 4، ص: 145


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1»

الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر.

إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»

همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد.

نکته ها

درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله:

1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.

2. نام سوره‌اى است كه با آن حروف آغاز شده است.

3. نوعى سوگند و قسم الهى است.

4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است.

امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.

قرآن به هر زبانى كه نازل مى‌شد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مى‌شدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:

الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبان‌هاى ديگر يافت نمى‌شود.

جلد 4 - صفحه 146

ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.

ج: مردم منطقه‌اى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.

خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهت‌هايى است كه ذكر مى‌كنيم:

الف: هر دو از آسمان نازل مى‌شوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1»

ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ‌ «3»

ج: هر دو وسيله‌ى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»

د: هر دو مبارك و مايه‌ى بركت‌اند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»

ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى)

شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ‌ «8»

پیام ها

1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مى‌توانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر»

2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ»

3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف‌


«1». مؤمنون، 18.

«2». انفال، 11.

«3». بقره، 129.

«4». انفال، 24.

«5». فرقان، 49.

«6». انعام 92.

«7». ق 9.

«8». نحل، 103.

جلد 4 - صفحه 147

ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مى‌پردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»

4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانه‌ى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»

5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيله‌ى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»

6- نوشته‌ها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ‌ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد درباره‌ى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ‌ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا تفسیر جامع البیان.
  3. پرش به بالا تفسیر ابن مردویه.
  4. پرش به بالا تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.
  5. پرش به بالا تفسیر کشف الاسرار.
  6. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص460.

منابع