آیه 47 سوره آل عمران: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | قضى: قضاء در اصل بمعنى فيصله دادن بكار و در آيه بمعنى اراده است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۰۱
<<46 | آیه 47 سوره آل عمران | 48>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مریم گفت: پروردگارا، مرا چگونه فرزندی تواند بود و حال آنکه با من مردی نزدیک نشده؟ گفت: چنین است (کار خدا)، خدا هر آنچه بخواهد میآفریند؛ چون مشیّت او به چیزی قرار گیرد، به محض اینکه گوید «موجود باش»، همان دم موجود میشود.
[مریم] گفت: پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود، در حالی که هیچ بشری با من تماس نگرفته؟! [خدا] فرمود: چنین است که می گویی [ولی کار خدا مُقیّد به علل و اسباب نیست،] خدا هر چه را بخواهد [با مشیّت مطلقه خود] می آفریند، چون چیزی را اراده کند جز این نیست که به آن می گوید: «باش» پس بی درنگ می باشد؛
[مريم] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مىآفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مىگويد: «باش»؛ پس مىباشد.
مريم گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا فرزندى باشد، در حالى كه بشرى به من دست نزده است؟ گفت: بدين سان كه خدا هر چه بخواهد مىآفريند. چون اراده چيزى كند به او گويد موجود شو، پس موجود مىشود.
(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اینگونه هر چه را بخواهد میآفریند! هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند)، فقط به آن میگوید: «موجود باش!» آن نیز فوراً موجود میشود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قضى: قضاء در اصل بمعنى فيصله دادن بكار و در آيه بمعنى اراده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«47» قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
(مريم) گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد، در حالى كه هيچ انسانى با من تماس نداشته است؟ خداوند فرمود: چنين است (كار) پروردگار، او هر چه را بخواهد مىآفريند. هرگاه اراده كارى كند، فقط به آن مىگويد: باش! پس (همان لحظه) موجود مىشود.
نکته ها
ارادهى خداوند سبب پيدايش وآفرينش موجودات است و مىتواند بدون اسباب و وسيلهى مادّى نيز بيافريند. او سببساز و سببسوز است، گاهى تأثير چيزى را از آن مىگيرد و گاهى به چيزى اثر مىبخشد. پيدايش وبقا و آثار همه چيز بسته به اراده و خواست اوست.
پیام ها
1- ريشه سؤال و تعجّب، اگر انكار و لجاجت نباشد مانعى ندارد. «أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ» اولياى خدا نيز اراده خداوند در امور جهان را بر پايهى اسباب و علل طبيعى مىدانند و لذا اگر بشارت ويژهاى بر خلاف آن آمد، چگونگى آن را از خداوند مىپرسند.
2- آفرينش خداوند از راه غير معمول، كار تازهاى نيست و عوامل طبيعى نيز منحصر در امور شناخته شده نيست. «كَذلِكِ»
3- شرط آفرينش، ارادهى حتمى الهى است. «قَضى أَمْراً ... كُنْ فَيَكُونُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)
چون مريم استماع بشارت فرزند را نمود، از روى تعجب و استبعاد در مقام استفهام برآمد:
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ: گفت: پروردگارا از كجا و به چه وجه مرا فرزندى باشد، وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ: و حال آنكه مس ننموده است مرا هيچ بشرى. و وجود فرزند از زن بدون شوهر، خارق عادت بشر مىباشد. قالَ كَذلِكِ:
گفت جبرئيل بر همين حال كه هستى، بىمساس بشرى، اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ: خدا ايجاد فرمايد آنچه مىخواهد. و قدرت سبحانى بر وجهى است كه، إِذا قَضى أَمْراً: چون حكم فرمايد امرى را و مشيتش به فعلى تعلق يابد، فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ: پس جز اين نيست كه امر فرمايد آن چيز را كه معلوم او است باش، پس مىباشد، يعنى از عدم به وجود آيد.
تنبيه: اراده حق تعالى مر فعلى را، عبارت از همان احداث فعل و ايجاد آن است بنابراين «كن»، صنع حق تعالى؛ و «يكون»، مصنوع او است. و تعبير به اين عبارت، اخبار است از سرعت تكوّن اشياء به تكوين او، بر اسرع زمان بدون سببى و مادهاى، و چون در وهم بندگان هيچ لفظى در نمىآيد كه اسرع از لفظ «كن» باشد، لذا براى درك و فهم امر ذكر شد. و آيه شريفه دال است بر آنكه حق تعالى چنانچه قادر است كه خلق فرمايد اشياء را به تسبيب و مواد بر سبيل تدريج، همچنين قدرت دارد بر آنكه به يكدفعه ايجاد چيزى فرمايد بدون تسبيب و تدريج.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 104
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (47)
ترجمه
پروردگار من كجا باشد مرا ولد با آنكه مس نكرده است مرا بشرى گفت اين چنين خدا مىآفريند هر كه را ميخواهد چون مقرر فرمايد امريرا پس همانا ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود..
تفسير
حضرت مريم بعد از شنيدن بشارت الهى تعجب فرمود و خواست بداند كه بچه وسيله خداوند اين چنين پسرى باو كرامت ميفرمايد عرض كرد بار الها از كجا چنين پسرى بمن كرامت ميفرمائى با آنكه تاكنون دست بشرى بمن نرسيده است خداوند فرمود كار خدا اينطور است وقتى قضا و حكم الهى جارى شد بر امرى احتياج بماده و مدت و شرايط عاديه ندارد همين قدر كه بگويد بشو ميشود و اين دلالت بر كمال قدرت و عظمت الهى دارد كه بدون اسباب كارگر است حقير عرض مىكنم ظاهرا احتياج بگفتن كن هم نباشد و اين كنايه باشد از تعلق اراده تكوينيه بچيزى و براى آنكه مطلب بفهم ما نزديك شود كه خيلى سريع است باين بيان فرمودهاند چون ما زودتر از اينكه يك كلمه بشو بگويند و بشود تصور نمىكنيم و الا خداوند
جلد 1 صفحه 418
باراده خلق ميفرمايد چنانچه در علوم عقليه مبرهن است و از ابن عباس روايت شده است كه حضرت مريم در غرفه خود پشت پرده بود ناگاه مرد سفيد پوشى را ديد و پناه برد بخدا كه آنمرد پرهيزگارى باشد پس دميد او در گريبان پيراهنش و رسيد آن نفخه برحمش و آبستن شد و او جبرئيل عليه السلام بود كه براى او به صورت مرد تام الخلقه ممثل شده بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَت رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ يَخلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضي أَمراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (47)
مريم گفت پروردگار من از كجا و چگونه براي من ولدي باشد با اينكه بشري با من تماس نگرفته خداوند فرمود که همين نحو خداوند خلق ميفرمايد آنچه را بخواهد زماني که قضاي الهيّة اقضاء فرمود چيزي موجود گردد بمجرّد اراده او موجود ميشود قالَت رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي وَلَدٌ اشكال كردند مگر مريم قدرت الهي را منكر بود يا بوعده الهي مطمئن نبود.
جواب- نه منكر قدرت بود و نه وعده الهي را متزلزل بود بلكه در دو آيه قبل مجرّد بشارت بولد باو داده بودند و امّا كيفيّت آن که بچه نحوه باو عنايت ميشود با اينكه مقتضاي عادت از صدر خلقت تا دامنه قيامت در انسان و در جميع حيوانات
جلد 3 - صفحه 202
بلكه جميع موجودات دو نحوه بيش نبوده يا خلقت تكويني مثل آدم و حوّا و ملائكه و بسياري از موجودات يا خلقت توليدي مثل اولاد آدم و بسياري از حيوانات و نباتات، اگر اينکه ولد تكوينا خلق شود مساسي بمريم ندارد و اگر توليدي باشد شرطش تماس با بشر است لذا گفت:
وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ خداوند خواست بمريم بنمايد که اينکه ولد هم تكويني است و هم توليدي، تكويني از جهت عدم مسّ بشر و توليدي از جهت خروج از رحم لذا فرمود:
كذلك که كاف كذلك خطاب بمريم است لذا بكسره است يعني اينکه نحوه از تو بدون مسّ بشر.
اللّهُ خداوند قادر متعال يَخلُقُ ما يَشاءُ هر نحوي که مشيّة بالغة او اقتضاء كند و اراده حتميّهاش قرار گيرد خلق ميفرمايد.
و از كلمه كذلك ممكن است استفاده كنيم که اينکه نحو خلقت از خصيصه مريم است نه قبل از آن سابقه داشته و نه بعد از آن تا قيامت وقوع پيدا ميكند که پس از مريم زني نتواند بگويد من هم مثل مريم بدون شوهر و مسّ بشري فرزند آوردم بلي ممكن است زن جذب نطفه كند در رحم يا باسباب معموله امروزه در حيوانات يا بوسائل ديگر و بچه بزايد لكن بدون نطفه نر ممكن نيست.
إِذا قَضي أَمراً گذشت که لفظ قَضي در قرآن در موارد زيادي استعمال در معاني مختلفه شده لكن در اينجا بمعني اراده است يعني اذا اراد امرا و مراد از امر بمعني فعل است يعني زماني که ارادة فعلي كند.
فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ كلمه انما از ادات حصر است يعني هيچ اسبابي و معدّاتي و مقدّماتي و وسائلي احتياج ندارد حتّي بگفتن كلمه كُن، و اينکه جمله كنايه از ايجاد است چنانچه سابقا متذكّر شديم که در افعال الهي سه چيز بيش
جلد 3 - صفحه 203
نيست. اوّل فعل قابليّت وجود داشته باشد پس مثل محالات که بالذات قابليّت وجود ندارند زيرا اگر قابليّت داشته باشد ممكن الوجود ميشود از فرض محال خارج ميشود و همچنين فعل قبيح و لغو و ظلم نيز قابليّت وجود ندارد زيرا محال است از خداوند صادر شود ثاني بايد مصلحت در وجود فعل بمعني اسم مصدري که عبارت از ما حصل فعل مصدري است و بعبارت ديگر در وجود شيئي باشد تا فعل بمعني مصدري که عبارت از ايجاد باشد صلاح باشد و باصطلاح حكماء که تعبير از ايجاد بوجود منبسط ميكنند و باصطلاح اخبار تعبير بمشيّت ميكنند که گفتند
(خلقت الاشياء بالمشيّة و خلقت المشيّة بنفسها)
يعني (خلقت الموجودات بالايجاد و خلقت الايجاد بنفسه) يعني ايجاد ايجاد ديگري لازم ندارد چون علم بمصلحت فعل که عبارت از حكمت باشد و علم بصلاح در ايجاد که عبارت از اراده باشد، سوم نفس ايجاد که فعل بمعناي مصدري باشد.
و بعبارت ساده اگر فعل قابليّت وجود داشته باشد و داراي مصلحت باشد و صلاح در ايجادش باشد خداوند ايجاد ميفرمايد و بايجاد او موجود ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- باز در این آیه داستان مریم ادامه مییابد، او هنگامی که بشارت تولد عیسی (ع) را شنید، چنین «گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی برای من خواهد بود، در حالی که هیچ انسانی با من تماس نگرفته» و هرگز همسری نداشتهام. (قالَتْ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ).
ولی خداوند به این شگفتی حضرت مریم پایان داد و «فرمود: این گونه خدا هر چه را بخواهد میآفریند» (قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
سپس برای تکمیل این سخن میفرماید: «هنگامی که چیزی را مقرر کند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن میگوید: موجود باش، آن نیز فورا موجود میشود» (إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم