وَ يُعَلِّمُهُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِيلَ (48)
و خداوند تعليم ميفرمايد عيسي را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و او را رسول قرار ميدهد بر بني اسرائيل.
وَ يُعَلِّمُهُ الكِتابَ بعض مفسّرين گفتند مراد از كتاب علم كتابت است و بعضي گفتند مراد كتب انبياء سلف است قبل از موسي عليه السّلام مثل صحف آدم، شيث، نوح، ابراهيم عليه السّلام و اينکه دو تفسير قطع نظر از اينكه تفسير برأي است خلاف ظاهر آيه است زيرا اطلاق كتاب بر كتابة خلاف ظاهر است و بر صحف انبياء اطلاق مفرد خلاف
جلد 3 - صفحه 204
ظاهر است نيز.
و ممكن است گفته شود که الف و لام الكِتابَ جنس است بقرينه الحكمة که آنهم جنس است و مراد جنس كتاب است يعني خواندن و اينکه يكي از معجزات انبياء است که بدون معلّم ميخوانند و مينويسند چنانچه قبلا هم متذكّر شديم که رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هم ميخواند و هم مينوشت و اينكه او را امّي گفتند چون از امّ القراء که مكّه است بوده نه اينكه بيسواد بوده باشد که نه بخواند و نه بنويسد چنانچه توهّم كرده بودند.
وَ الحِكمَةَ آيات راجعه بحكمت مثل همين آيه و آيه شريفه ذلِكَ مِمّا أَوحي إِلَيكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ بني اسرائيل آيه 41، و آيه شريفه ادعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ نحل آيه 126، وَ اذكُرنَ ما يُتلي فِي بُيُوتِكُنَّ مِن آياتِ اللّهِ وَ الحِكمَةِ احزاب آيه 34، و يُؤتِي الحِكمَةَ مَن يَشاءُ وَ مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد أُوتِيَ خَيراً كَثِيراً بقره آيه 272 وَ لَقَد آتَينا لُقمانَ الحِكمَةَ لقمان آيه 11، وَ شَدَدنا مُلكَهُ وَ آتَيناهُ الحِكمَةَ ص آيه 19، وَ يُعَلِّمُكُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ بقره آيه 123، فَقَد آتَينا آلَ إِبراهِيمَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ نساء آيه 57 وَ أَنزَلَ اللّهُ عَلَيكَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ نساء آيه 113، وَ إِذ عَلَّمتُكَ الكِتابَ وَ الحِكمَةَ مائده آيه 110، فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكماً وَ جَعَلَنِي مِنَ المُرسَلِينَ شعراء آيه 20، الي غير ذلک از آيات.
و امّا اخبار كثيره در ابواب مواعظ رسول اللّه و حكمه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ابواب حكم امير المؤمنين و ساير ائمّه طاهرين عليه و عليهم السلام که در بحار در كتاب روضه مبوّب فرموده.
و در تفسير حكمت در اخبار و كلمات مفسّرين بمعاني زيادي تفسير شده:
بمعرفة الامام و باطاعة و باجتناب از كبائر و مطلق المعرفة و تفقّه در دين و غير اينها
جلد 3 - صفحه 205
و در اصطلاح حكماء معرفة حقايق الاشياء بقدر الطاعة البشريّة، و در اخلاق بحكمت نظريّه و عمليّه تفسير شده و نظريّه شامل جميع علوم ميشود: حكمت الهي، طبيعي رياضي، هندسي، فيزيك، شيمي و غير اينها.
و آنچه بنظر ميرسد و مستفاد از مجموع آيات و اخبار و كلمات اكابر است اينست که حكمت بمعني معرفت فوائد و نتايج و خواص و مصالح و مفاسد و مضارّ اشياء و امور و افعال و اخلاق و عقائد چه اخروي و چه دنيوي است و اينکه يك معناي جامعي است و با همه آيات و اخبار و تفاسير و كلمات اكابر و اصطلاحات سازش دارد و البته هر كس بمقدار قابليّت از اينکه بهره برداري كرده و فرد اتمّ آن مقداري که ممكن است ببشر افاضه شود انبياء عليهم السّلام دارا بودند ويژه اولوا العزم من الرسل و اتمّ از همه آنها افاضه بپيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء طيّبين او عليهم السلام شده و از شئون علم و از صفات ذاتيّه حق است.
وَ التَّوراةَ مكرّر تذكّر دادهايم که اينکه تورات رائج در دست يهود و نصاري مشتمل بر بسياري از كفريّات و مزخرفات و مجعولات دست معاندين است و تورات اصلي ابدا در دست رس يهود نبوده و سه مرتبه تواتر آن قطع شده و فقط در نزد انبياء بوده آنهم نه بطريق عادي بلكه از راه معجزه و خارق عادت تا نزد پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء آن سرور و فعلا در دست حضرت بقيّة اللّه است و اينکه هم يكي از معجزات حضرت عيسي بوده که در اينکه آيه بيان شده که خداوند باو تعليم فرموده وَ الإِنجِيلَ مسلّما يك انجيل بيشتر بر حضرت عيسي نازل نشده و اينکه اناجيل اربعه که در دست نصاري است علاوه بر كفريّاتي که در آنها است و تناقضاتي که با يك ديگر دارند و انتسابش بحضرت عيسي بيك نفر مثل مرقس، يوحنّا، متي، لوقي است و علاوه بر اينكه مشتمل است بر مذمّت خود اصحاب عيسي و عدم ايمان آنها هيچ مدركي بر صحت آنها نداريم چه رسد بتواتر بلكه مدارك بطلان آنها بسيار است و انجيل اصلي
جلد 3 - صفحه 206
مثل تورات اصلي است حرفا بحرف خدمت حضرت حجّة (عج) است.
وَ رَسُولًا إِلي بَنِي إِسرائِيلَ مكرّر تذكّر دادهايم که ما دليلي بر رسالت موسي و عيسي عليه السّلام جز قرآن نداريم و آن هم دلالت بر سرتاسر دنيا ندارد بلكه بر خصوص بني اسرائيل و قبطيان و امثال آنها دارد و بني اسمعيل بر همان دين ابراهيم بودند تا زمان نبي اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم.
و نيز گذشت که فرق است بين نبيّ و رسول و حضرت عيسي در گهواره داراي مقام نبوّت بود چنانچه در سوره مريم است قالُوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِي المَهدِ صَبِيًّا قالَ إِنِّي عَبدُ اللّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا آيه 31، لكن در اينکه آيه زمان رسالت او را معين نفرموده و در كلمات مفسّرين هم اختلاف است ولي در كافي مجلّد اول ص 321 از حضرت رضا عليه السّلام حديثي نقل كرده که دارد در او (فقد قام عيسي عليه السّلام بالحجّة و هو إبن ثلاث سنين).
و نيز يك اختلافي است بين قراء که اينکه جمله رَسُولًا إِلي بَنِي إِسرائِيلَ آخر آيه قبل است يا اول آيه بعد و لكن ظاهر اول است و جزو بشارت بمريم است.