حضرت اسحاق علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۱

کلیدواژه: حضرت اسحاق

وجه تسميه حضرت اسحاق علیه السلام

مشهور لغويان اسحاق را واژه‌اى عبرى مى ‌دانند كه از «يصحاق» به معناى «مى ‌خندد» گرفته شده است،[۱] زیرا كه به واسطه تولد يافتن وى در زمان غيرمنتظر و غيرمترقب و كبر سن والدين، بدين اسم موسوم گشت [۲] و ساره پیش از تولد او گفته است خدا مرا خندان و مسرور ساخت.

پس از تولد او خداوند به حضرت ابراهیم فرمود که او را اسحاق بنامد. در قرآن نیز مضمونی نزدیک به بیان تورات آمده است «فضحکت فبشرناها باسحاق:[۳] پس ساره خندید، پس آنگاه او را به اسحاق بشارت دادیم». اگرچه برخى آن را عربى و مشتق از «س‌ـ‌ح‌ـ‌ق» دانسته‌اند.[۴]

نسب حضرت اسحاق

اسحاق بن ابراهيم بن تارخ بن ناحور بن اشوع بن ارعوس بن فالغ بن عابر - و هو هود النبى - بن شانح بن ارفخشد بن سام بن نوح بن لمك بن متوشلخ بن اختوخ - و هو ادريس - بن ارد بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم عليه السلام.[۵]

حضرت اسحاق در قرآن

نام اين پيامبر 17 بار در قرآن کریم «‌133، 136، 140 سوره بقره و 84 سوره انعام 6 و 84 سوره آل ‌عمران و 163 سوره نساء و 71 سوره هود و 38‌ سوره يوسف و 39 سوره ابراهيم و 49 سوره مريم و 72 ‌سوره انبياء و 27 سوره عنكبوت و 112‌ ـ ‌113 سوره صافات و 45‌ سوره ص» ذکر شده است. و او را به عنوان عبد صالح خدا، پیامبر شایسته، دارای روش ارجمند یاد کرده است، اسحاق‌ علیه السلام از پیامبران بزرگ الهی است که بر قوم بنی ‌اسرائیل مبعوث شده است. اسحاق فرزند دوم ابراهیم پس از حضرت اسماعیل است که از ساره به دنیا آمده است.

  • «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحقَ وَ يَعْقُوبَ كُلّاً هَدَيْنا»: و به او اسحاق و حضرت یعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم. (سوره انعام آيه 84)
  • «وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحقَ نَبِيّاً مِنَ الصّالِحِينَ»: و او را به اسحاق كه پيامبرى از جمله شايستگان است بشارت داديم. (سوره صافات آيه 112)
  • «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِى ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالكِتابَ»: و اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم. (سوره عنكبوت، آيه 27)

با توجه به آيات معدودى كه از صفات و شخصيت اين پيامبر الهى حكايت مى كند و دوبار وى را به صلاح و يك بار به هدايت مدح مى نمايد، مقام والا و اسوه بودن او از ديدگاه قرآن قطعى و مسلم است، هر چند شيوه هاى دعوتش تبيين نشده است. بنابراين مى توان او را، از نظر قرآن اسوه صالحان دانست و در صلاح و سداد به او اقتدا نمود.[۶]

یک اختلافی که هست این است که: ذبيح ابراهيم علیه السلام، اسماعيل علیه السلام بوده است یا اسحاق علیه السلام؟

تورات، ذبيح حضرت ابراهيم علیه السلام را اسحاق دانسته در حالى كه ذبيح نامبرده اسماعيل علیه السلام بوده نه اسحاق. مساله نقل دادن هاجر به سرزمين تهامه كه همان سرزمين مكه است، و بنا كردن خانه كعبه در آن جا و تشريع احكام حج كه همه آن و مخصوصا طواف، سعى و قربانى آن حاكى از گرفتارى ها و محنت هاى هاجر و فرزندش در راه خدا است، همه مؤيد آنند كه ذبيح نامبرده اسماعيل بوده نه اسحاق.

انجيل برنابا هم يهود را به همين اشتباه ملامت كرده و در فصل چهل و چهار چنين گفته است: "خداوند با ابراهيم علیه السلام سخن گفت و فرمود: اولين فرزندت، اسماعيل را بگير و از اين كوه بالا برده او را به عنوان قربانى و پيشكش ذبح كن و اگر ذبيح ابراهيم علیه السلام اسحاق بود انجيل او را يگانه و اولين فرزند ابراهيم علیه السلام نمى خواند، براى اين كه وقتى اسحاق به دنيا آمد اسماعيل علیه السلام كودكى هفت ساله بود". (انجيل برنابا، فصل 44، آيه 11 و 12)

و همچنين از آيات قرآن کریم به خوبى استفاده مى شود كه ذبيح ابراهيم علیه السلام، فرزندش اسماعيل بوده نه اسحاق اگر كسى در آيات سوره صافات آيات 98-113 دقت كند چاره اى جز اين نخواهد ديد كه اعتراف كند به اين كه ذبيح همان كسى است كه خداوند ابراهيم علیه السلام را در جمله "فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ" به ولادت او بشارت داده.

و جمله "وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ" بشارت ديگرى است غير آن بشارت اول، و مساله ذبح و قربانى در ذيل بشارت اولى ذكر شده. و خلاصه، قرآن كريم پس از نقل قربانى كردن ابراهيم علیه السلام فرزند را، مجددا بشارت به ولادت اسحاق را حكايت مى كند و اين خود نظير تصريح است به اين كه قربانى ابراهيم علیه السلام اسماعيل بوده نه اسحاق.

و نيز روايات وارد از ائمه اهل بيت علیهم السلام همه تصريح دارند بر اين كه ذبيح، اسماعيل علیه السلام بوده. و اما در روايات وارده از طرق عامه، در بعضى از آن ها اسماعيل علیه السلام و در بعضى ديگر اسحاق اسم برده شده. الا اين كه قبلا هم گفتيم و اثبات هم كرديم كه روايات دسته اول موافق با قرآن است، و روايات دسته دوم چون مخالف با قرآن است قابل قبول نيست.[۷]

حضرت اسحاق در روایات

  • امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: آيا مى دانيد كه پيراهن يوسف چه بود؟ گفتم: خير، فرمود: چون آتش براى ابراهيم افروخته شد، جبرئيل برايش يك جامه بهشتى آورد و بر او پوشانيد و به واسطه آن سرما و گرما بر وى زيان نمى رسانيد و چون مرگ ابراهيم عليه السلام فرارسيد آن را در بازوبندى نهاد و بر اسحاق آويخت، اسحاق نيز آن را بر يعقوب آويخت و هنگامى كه يوسف به دنيا آمد، يعقوب آن را بر يوسف آويخت و آن در بازوى وى بسته بود تا كارش بدان جا كشيده شد و چون يوسف آن پيراهن را از ميان آن بازوبند بيرون كشيد، يعقوب رائحه آن را استشمام كرد.[۸]
  • امام علی عليه السلام فرمود: به خدا قسم كه من در اين غنيمت براي فرزندان اسماعيل برتريي بر فرزندان اسحاق نمي يابم.[۹]
  • از امام صادق عليه السلام روايت شده كه: از او سؤال شد بين بشارت ابراهيم به اسماعيل، بين بشارت او به اسحاق چقدر فاصله بود؟ فرمود: بين دو بشارت پنج سال فاصله بود.[۱۰]

اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت اسحاق

خداوند می فرماید: اى پيامبر، به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه صاحبان دست هاى نيرومند و چشم هاى بينا بودند. ما آن ها را به خاطر شايستگي شان با خلوص و پاكدل براى سراى آخرت قرار داديم و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند.[۱۱]

ما او را به اسحاق، پيامبرى صالح بشارت داديم. ما به او و اسحاق بركت داديم و از دودمان آن ها افرادى نيكوكار به وجود آمدند و افرادى كه آشكارا به خود ستم كردند.[۱۲]

پانویس

  1. کتاب التحقيق، ج ‌1، ص‌ 82.
  2. حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، جلد دوم تعليقه (بلاغى سيد عبدالحجت)، ص: 548.
  3. سوره هود آیه 71.
  4. کتاب واژه‌هاى دخيل، ص‌ 118.
  5. فضائل الخمسة من الصحاح الستة (سيد مرتضى فيروزآبادى) ج1، ص5.
  6. قصص الانبياء (عبدالوهاب نجار)، ص 111.
  7. ترجمه الميزان، ج7، ص322.
  8. كمال الدين/ترجمه پهلوان، ج1، ص283.
  9. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج34، ص350.
  10. ترجمه بيان السعادة، ج12، ص241.
  11. گلى از بوستان خدا، متن، ص: 456.
  12. گلى از بوستان خدا، متن، ص450.

منابع

  • حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، سيد عبدالحجت بلاغى؛ قم: انتشارات حكمت، 1386 ق.
  • فضائل الخمسة من الصحاح الستة؛ سيد مرتضى فيروزآبادى، تهران: اسلاميه، دوم، 1392 ق.
  • ترجمه الميزان، سيد محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، پنجم، 1374 ش.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • ترجمه بيان السعادة فى مقامات العبادة، خانى رضا/ حشمت الله رياضى؛ تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور، اول، 1372 ش.
  • گلى از بوستان خدا، حجتى سيد مهدى؛ قم: انتشارات بخشايش، چاپ ششم، 1384 ش.