شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن زهره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
«ابوالمكارم حمزة بن علی بن زهره» (585 هـ.ق) معروف به «ابن زهره»، فقیه، اصولی، متكلم و نحوی، یكی از علمای بزرگ [[شیعه]] در قرن ششم هجری قمری است.
+
'''«ابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره»'''، معروف به '''«ابن زهره»''' (۵۱۱-۵۸۵ ق)، فقیه، اصولی، متکلم و نحوی بزرگ [[شیعه]] در قرن ششم قمری است. تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور شمرده و کتاب‌هایش را معتبر و مشهور دانسته‌اند. «[[غنیه النزوع|غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع]]» و «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار»، از مهمترین آثار اوست.
 
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = حمزة بن علی بن زهره
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = ۵۱۱ هجری
 +
|زادگاه = حلب، سوریه
 +
|وفات =  ۵۸۵ هجری
 +
|مدفن = حلب
 +
|اساتید = [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب مازندرانی]]، علی بن زهره حلبی، محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی، حسین بن طاهر بن حسین،...
 +
|شاگردان = عبدالله بن علی بن زهره، [[محمد بن جعفر مشهدی]]، سالم بن بدران مصری مازنی، عزالدین محمد بن حسن بغدادی،...
 +
|آثار = [[غنیه النزوع|غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع]]، قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار، النکت فی النحو، اباحة المتعة، نقض شبهة الفلاسفة، مسألة فی کونه تعالى جباراً،...
 +
}}
 
==ولادت و نسب==
 
==ولادت و نسب==
  
سید ابوالمكارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره، 
+
سید ابوالمکارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره حلبی، در ماه [[رمضان]] سال ۵۱۱ قمری در حلب به دنیا آمد. اقامت آل‌زهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند [[امام صادق]] علیه السلام جد اعلای ابن‌زهره، از [[مدینه]] کوچ کرده و در دهکده «حران»<ref> حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج ۱، ص ۳۸۹. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است.</ref> واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.<ref> مفاخر اسلام، ج ۳، ص ۴۸۲.</ref> نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر ابوالعلای معری (متوفی ۴۴۹ هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفته‌اند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.<ref> دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، ص ۱۵، به نقل از اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۷۳.</ref> سخاوی، وی را نخستین کسی می‌داند که در زمان سیف الدوله حمدانی (۳۵۶ـ۳۰۳) نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت.
 
 
تمام نسب‌شناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به [[امام صادق]] علیه السلام منتهی می‌شود؛ اما در تعداد واسطه‌ها اختلاف کرده‌اند. صاحب [[روضات الجنات]] می‌نویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام می‌رسد که همگی از [[سادات]] بزرگوار هستند.<ref> روضات الجنات، ج 2، ص 374.</ref> [[سید محسن امین]] از کتاب «سیر اعلام النبلا» ذهبی چنین نقل می‌کند که: سنگ قبری که در [[جمادی الاول]] سال (1297 هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکن‌الدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است و وفات آن بزرگوار در ماه [[رجب]] سال (585 هـ.ق) بوده است.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 6، ص 249.</ref> بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با 9 واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رساند.  
 
 
 
اقامت آل‌زهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند [[امام صادق]] علیه السلام جد اعلای ابن‌زهره، از [[مدینه]] کوچ کرده و در دهکده «حران»<ref> حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج ص 389. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است.</ref> واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.<ref> مفاخر اسلام، ج ص 482.</ref> نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر ابوالعلای معری (متوفی 449 هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفته‌اند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.<ref> دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ص 15، به نقل از اعلام النبلاء، ج ص 373.</ref> سخاوی، وی را نخستین کسی می‌داند که در زمان سیف الدوله حمدانی (356ـ303) نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت.
 
  
ابوالمحاسن زهره بن علی، جد ابوالمکارم، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان [[ابن قولویه]] به حساب می‌آید. علی بن زهره (پدر ابوالمکارم) از بزرگان علمای حلب بشمار می‌آمده و از پدر خود، زهره الحلبی روایت نقل می‌کند و ابوالمکارم از او آموخته است.
+
تمام نسب‌شناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به [[امام صادق]] علیه السلام منتهی می‌شود؛ اما در تعداد واسطه‌ها اختلاف کرده‌اند. صاحب [[روضات الجنات]] می‌نویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام می‌رسد که همگی از [[سادات]] بزرگوار هستند.<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۷۴.</ref> [[سید محسن امین]] از کتاب «سیر اعلام النبلا» ذهبی چنین نقل می‌کند که: سنگ قبری که در [[جمادی الاول]] سال (۱۲۹۷ هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکن‌الدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.</ref> بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با ۹ واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رساند.  
  
 
==استادان==
 
==استادان==
سطر ۱۶: سطر ۲۲:
 
استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، عبارتند از:
 
استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، عبارتند از:
  
#علی بن زهره الحلبی، پدر ابن زهره؛
+
*سید ابوالمحاسن زهره حلبی، جد ابن زهره، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان [[ابن قولویه]] به حساب می‌آید؛
#السید ابوالمحاسن زهره الحلبی، جد ابن زهره؛
+
*علی بن زهره حلبی، پدر ابن زهره، از بزرگان علمای حلب بشمار می‌آمده و از پدر خود، زهره حلبی روایت نقل می‌کند؛
#ابومنصور محمد بن الحسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان [[ابو علی طوسی|ابوعلی طوسی]]، پسر [[شیخ طوسی]] است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه روایت]] یافت و نیز [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی (کتاب)|النهایه]] شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
+
*ابومنصور محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان [[ابو علی طوسی|ابوعلی طوسی]]، پسر [[شیخ طوسی]] است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه روایت]] یافت و نیز [[النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی (کتاب)|النهایه]] شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
#ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از [[ابوالفتوح رازی|شیخ ابوالفتوح]] نقل روایت کرده است.
+
*ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از [[ابوالفتوح رازی|شیخ ابوالفتوح]] نقل روایت کرده است.
 +
*[[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب مازندرانی]].
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
#عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
+
*عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
#سید محی‌الدین محمد بن عبدالله، برادرزاده‌اش
+
*سید محی‌الدین محمد بن عبدالله، برادرزاده‌اش
#[[محمد بن جعفر مشهدی|شیخ محمد بن جعفر مشهدی]]، صاحب کتاب مشهور «[[المزار الکبیر (کتاب)|المزار الکبیر]]»
+
*[[محمد بن جعفر مشهدی|شیخ محمد بن جعفر مشهدی]]، صاحب کتاب مشهور «[[المزار الکبیر (کتاب)|المزار الکبیر]]»
#شیخ معین‌الدین سالم بن بدران مصری مازنی
+
*شیخ معین‌الدین سالم بن بدران مصری مازنی
#[[ابن ادریس حلی|محمد بن ادریس الحلی]]، مولف کتاب «[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|السرائر]]»
+
*عزالدین محمد بن حسن بغدادی، وی از ابن زهره [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت دریافت نموده است.
#عزالدین محمد بن حسن بغدادی، وی از ابن زهره [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت دریافت نموده است.
+
 
 +
همچنین گفته اند فقیه نامدار، [[ابن ادریس حلی|محمد بن ادریس الحلی]]، مولف کتاب «[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|السرائر]]» (متوفای ۵۹۸ق) نیز با ابن زهره معاصر بوده و از او اجازه روایت یافته است.
  
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
  
ابوالمکارم آثار ارزشمند و جاودانه‌ای از خود به جای نهاده که با گذشت قرن‌ها از یاد نرفته و تازگی و طراوت خود را از دست نداده است و کتاب‌هایش جزء مصادری است که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. نزدیک به 20 کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است که عبارتند از:
+
ابوالمکارم آثار ارزشمندی از خود به جای نهاده که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. نزدیک به ۲۰ کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است که برخی از آنها عبارتند از:
  
#[[غنیه النزوع|غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع]]. کتاب گران‌قدر «غینة النزوع» مدت‌ها به عنوان کتاب درسی در حوزه‌های علمیه تدریس می‌شده و مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا آن جا که محقق طوسی این کتاب را نزد معین‌الدین مازنی مصری قرائت کرده است.<ref> غنیه النوزع، المقدمه، ص 23.</ref>  
+
#[[غنیه النزوع|غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع]]؛ این کتاب، مجموعه کاملى از تمام مباحث فقهى است که به سبک قدما نوشته شده و مؤلف به ترتیب با باب طهارت، اثرش را آغاز کرده و با مبحث قضا و شهادت، آن را به پایان رسانیده است. کتاب گران‌قدر «غینة النزوع» مدت‌ها به عنوان کتاب درسی در حوزه‌های علمیه مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا آنجا که [[محقق طوسی]] این کتاب را نزد معین‌الدین مازنی مصری قرائت کرده است.<ref> غنیه النوزع، المقدمه، ص ۲۳.</ref>
#الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛<ref> حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمی‌ای است که مابین [[دمشق]] و حلب قرار دارد. (معجم‌البلدان، ج ص 302؛ الذریعه، ج ص 185).</ref>
+
#قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر [[علامه حلی]] بر این کتاب ردیه‌ای به نام «المقتبس» نوشته‌اند و یکی از عالمان [[شیعه]]، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس» نوشته است.
#الجواب عما ذکره مطران:<ref> مطران: با فتح «میم» و سکون «طا» اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است المنجد ماده «مطر».</ref> این کتاب جواب اشکالاتی است که ابن‌زهره به رئیس کاهنان داده است.
+
#مسألة فی کونه تعالى جباراً؛
 +
#الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛<ref> حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمی‌ای است که مابین [[دمشق]] و حلب قرار دارد. (معجم‌البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲؛ الذریعه، ج ۵، ص ۱۸۵).</ref> جواب نامه‌ای است که از شهر حمص آمده است
 +
#الجواب عما ذکره مطران؛<ref> مطران با فتح «میم»، اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است. المنجد ماده «مطر».</ref> این کتاب جواب اشکالاتی است که ابن‌زهره به رئیس کاهنان داده است.
 
#الجواب عن الکلام الوارد من ناحیه الجبل: جواب از کلامی است که از ناحیه جبل عامل آورده‌اند.
 
#الجواب عن الکلام الوارد من ناحیه الجبل: جواب از کلامی است که از ناحیه جبل عامل آورده‌اند.
 
#جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از [[بغداد]] آمده است.
 
#جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از [[بغداد]] آمده است.
#قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر [[علامه حلی]] بر این کتاب ردیه‌ای به نام «المقتبس» نوشته‌اند و یکی از عالمان [[شیعه]]، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس» نوشته است.
+
#مسألة فی الرد على من زعم ان الوجوب و القبح لایعلمان الا سمعاً؛ بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
#جواب الکتاب الوارد من حمص: جواب نامه‌ای است که از شهر حمص آمده است.
+
#مسائل فی الرد علی المنجمین؛ مسائلی در رد نظریه ستاره‌شناسان که به بیست و یک مسئله می‌رسد.
#مسائل فی الرد علی المنجمین: مسائلی در رد نظریه ستاره‌شناسان که به بیست و یک مسئله می‌رسد.
 
 
#نوشته‌ای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت می‌کند؟
 
#نوشته‌ای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت می‌کند؟
#بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
+
#مسألة فی نفى الرؤیة و اعتقاد الامامیة و مخالفیهم؛ بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
#بررسی این که خداوند متعال جبار [[وحی]] است.
 
 
#مسأله نیت [[وضو]] هنگام مضمضه و استنشاق؛
 
#مسأله نیت [[وضو]] هنگام مضمضه و استنشاق؛
#بررسی و رد نظریه کسانی که گمان کرده‌اند تفکر به تنهایی در شناخت خداوند متعال کافی نیست.
 
 
#مسأله تحریم فقاع (آبجو)؛
 
#مسأله تحریم فقاع (آبجو)؛
#بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
+
#بررسی و رد قائلان به این که در دین [[اسلام]]، [[قیاس]] قابل قبول است.
#بررسی و رد قائلان به این که در دین [[اسلام]] قیاس قابل قبول است.
 
 
#النکت (در علم [[نحو]])؛
 
#النکت (در علم [[نحو]])؛
#بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
+
#اباحة المتعة؛ بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
#نقض اشکالات فلاسفه.
+
#نقض شبهة الفلاسفة.
 
 
==بحران در حلب==
 
 
 
[[ابن کثیر]] شامی نقل می‌کند: هنگامی که صلاح‌الدین ایوبی از تسلط بر [[مصر]] فراغت یافت و از اوضاع آن‌جا اطمینان حاصل کرد، تصمیم گرفت بر شهرهای شام هم مسلط شود. وی به سوی حلب حرکت کرد و بر کوه جوشن تسلط یافت. در آن روزگار «ابن‌الملک نورالدین» بر حلب حکومت داشت. پس همه‌ی اهل حلب در میدان باب العراق جمع شدند و ابن‌الملک با مهربانی با آنان سخن گفت و حتی در برابر آنان گریه کرد و آنان را تشویق به جنگ با صلاح‌الدین ایوبی نمود همگان اجابت کردند ولکن شیعیان که مدت‌ها تحت ستم بودند برای این که از شهر دفاع کنند و در مقابل نیروهای مهاجم ایستادگی نمایند، پنج شرط قرار دادند که در حقیقت با انجام این شرایط شیعیان حلب یک نحوه استقلال و رسمیت ـ پس از سال‌هایی که تحت فشار و اذیت بودند ـ پیدا می‌کردند و به یک پیروزی بزرگ می‌رسیدند.
 
 
 
==پیش شرط شیعیان==
 
 
 
پیش شرط شیعیان عبارت بود از:
 
 
 
#اذان باید با همان روش قبلی ـ یعنی همراه با «حی علی خیرالعمل» ـ گفته شود.
 
#هنگام تشییع جنازه، اسامی دوازده امام علیهم‌السلام در جلوی جنازه گفته شود.
 
#در نماز میت پنج تکبیر گفته شود. (طبق نظر شیعیان)
 
#قسمت شرقی مسجد جامع حلب برای شیعیان باشد و به آنان اختصاص داده شود.
 
#صیغه‌های عقد نکاح شیعیان را ابوالمکارم حمزه بن زهره الحسینی جاری کند.
 
 
 
تمام این شروط پذیرفته شد و حاکم حلب قبول کرد که آن‌ها را اجرا کند.<ref> البدایه والنهایه، ج 12، ص 355، حوادث سال 570، مجالس المومنین، ج 1، ص 63.</ref> و در حقیقت شیعیان می‌توانستند سنت‌ها و احکامی را که مجبور به ترک آن شده بودند، دوباره انجام دهند و بر طبق مذهب خود عمل کند و این خود یک پیروزی بزرگ برای آنان بشمار می‌آمد.
 
  
 
==در نظر عالمان==
 
==در نظر عالمان==
  
عالمان و دانشمندن بزرگ و تراجم‌نویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کرده‌اند. سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه می‌آوردیم: [[ابن شهر آشوب]] (488-585) آورده است: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصره العتره الاخیار» و «غنیه النوزع» فرد نیکویی است.<ref> معالم العماء، [[ابن شهر آشوب]]، ص 46 و 303.</ref>
+
عالمان و تراجم‌نویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کرده‌اند. سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه ذکر می شود:  
 
 
علامه حلی: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی؛ سید سعید صفی‌الدین معد می‌گوید: کتاب قبس الانوار فی نصره العتره الاطهار و کتاب غیبه النزوع از اوست.<ref> ایضاح الاشتباه، [[علامه حلی]]، ص 168 و 169.</ref>
 
 
 
زبیدی صاحب «تاج العروس»: الشریف ابوالمکارم حمزه بن علی معروف به شریف الطاهر از فرزندان علی است. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» می‌گوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای امامیه می‌باشد.<ref> تاج العروس، ماده زهر، ج 3، ص 249.</ref>
 
 
 
در تفسیر «اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گران‌قدر و بزرگ‌مرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.<ref> اعلام النبلاء، اعیان الشیعه سدی محسن امین، ج 6، ص 249.</ref>
 
 
 
[[شیخ حر عاملی]] درباره‌اش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگ‌مرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد.<ref> أمل الآمل، ج 2، ص 105، رقم 293.</ref> دیگر بزرگان همچون قاضی نورالله مرعشی در «مجالس المومنین»،<ref> مجالس المومنین، مرعشی، ج 1، ص 508.</ref> مرحوم [[علامه مجلسی]]،<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1، ص 21 و 40.</ref> خوانساری،<ref> [[روضات الجنات]]، ج 2، 375، رقم 235.</ref> [[محدث نوری]]،<ref> مستدرک، الخاتمه، ج 3؛ الفائده الثالثه، ص 475.</ref> مرحوم [[محدث قمی]]،<ref> الکنی والالقاب، ج 1، ص 294.</ref> مدرس تبریزی،<ref> [[ریحانه الأدب]]، ج 7، ص 550.</ref> و دیگر تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عاملی سترگ و از فقیهان نامور و کتاب‌هایش را معتبر و مشهور دانسته‌اند. مخصوصاً کتاب گرانسنگ او «غنیه النزوع» را ستوده‌اند.
 
 
 
گفتار صاحب ریاض: ملا عبدالله افندی اصفهانی در مورد او گوید: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر [[ابن شهر آشوب]] و از شاگردان او می باشد».<ref>ریاض العلماء، ج2، ص202.</ref>
 
 
 
گفتار مرحوم مدرس: صاحب ریحانة الادب در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد.
 
 
 
او با یک واسطه از ابوعلی پسر [[شیخ طوسی]] روایت می کند. معین الدین مصری، ابن ادریس، شاذان بن جبرئیل قمی و محمد بن جعفر مشهدی صاحب مزار معروف و بعضی دیگر از او روایت می کنند. از تالیفات او: اباحة المتعة - غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع - قبس الانوار فی نصرة العترة الاطهار - النکت (در نحو) می باشد.
 
 
 
او در سال 585 هجری در 74 سالگی در حلب وفات یافت و در دامنه کوه جوشن نزد مشهد السقط محسن بن حسین بن علی علیه السلام مدفون گردید. در نخبة المقال گفته است و ابن علی بن زهرة الاجل ذوغنیة، عنه ابن ادریس نقل.<ref>ریحانة الادب، ج7، ص550 و 551.</ref>
 
 
 
سخن علامه مجلسی در بحار: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».<ref>بحارالانوار، ج1، ص40.</ref>
 
  
==مزار ابن زهره==
+
* [[ابن شهر آشوب]] (م، ۵۸۵ ق) می گوید: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار» و «غنیة النوزع» فرد نیکویی است.<ref> معالم العماء، ابن شهر آشوب، ص ۴۶ و ۳۰۳.</ref>
 +
* زبیدی صاحب «[[تاج العروس (کتاب)|تاج العروس]]»: الشریف ابوالمکارم حمزه بن علی معروف به شریف الطاهر از فرزندان علی است. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» می‌گوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای [[امامیه]] می‌باشد.<ref> تاج العروس، ماده زهر، ج ۳، ص ۲۴۹.</ref>
 +
* در «سیر اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گران‌قدر و بزرگ‌مرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.<ref> اعلام النبلاء، اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.</ref>
 +
* [[شیخ حر عاملی]] درباره‌اش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگ‌مرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد.<ref> أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۰۵، رقم ۲۹۳.</ref>
 +
* [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]]: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۴۰.</ref>
 +
* [[میرزا عبدالله افندی|ملا عبدالله افندی اصفهانی]] صاحب ریاض: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر [[ابن شهر آشوب]] و از شاگردان او می باشد».<ref>ریاض العلماء، ج۲، ص۲۰۲.</ref>
 +
* [[محمدعلی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]] صاحب [[ریحانة الادب]] در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق]] علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد. او با یک واسطه از ابوعلی پسر [[شیخ طوسی]] روایت می کند. معین الدین مصری، [[ابن ادریس حلی|ابن ادریس]]، [[ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمى|شاذان بن جبرئیل قمی]] و [[محمد بن جعفر مشهدی]] صاحب مزار معروف و بعضی دیگر از او روایت می کنند.<ref>ریحانة الادب، ج۷، ص۵۵۰ و ۵۵۱.</ref>
  
کوه جوشن، در غرب حلب و مشرف بر این شهر است. در پایین آن مقابر و مشاهد [[شیعه]] بنا شده است و شاعران حلب درباره آن سروده‌های زیادی آورده‌اند. این کوه حاوی معدن مس بوده و از آن برداشت نیز می‌شده است.
+
دیگر بزرگان [[شیعه]] همچون [[قاضی نورالله شوشتری]] در «[[مجالس المومنین]]»،<ref> مجالس المومنین، مرعشی، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref> [[سید محمدباقر موسوی خوانساری|خوانساری]]،<ref> روضات الجنات، ج ۲، ۳۷۵، رقم ۲۳۵.</ref> [[محدث نوری]]،<ref> مستدرک، الخاتمه، ج ۳؛ الفائده الثالثه، ص ۴۷۵.</ref> [[محدث قمی]]،<ref> الکنی والالقاب، ج ۱، ص ۲۹۴.</ref> و دیگر تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور و کتاب‌هایش مخصوصاً کتاب گرانسنگ او «غنیة النزوع» را معتبر و مشهور دانسته‌اند.
 
 
نقل شده است: زمانی که اسیران [[کربلا]] را از آن منطقه عبور می‌دادند ـ ظاهرا در برگشت از [[شام]] به طرف [[مدینه]] منوره ـ فرزند [[امام حسین]] علیه السلام ـ در این مکان سقط شد. در آن وضعیت سخت، برای مادر بچه سقط شده از کارگرانی که در این کوه مشغول استخراج مس بودند درخواست نان و آب کردند و آنان در مقابل درخواست ایشان و کمک کردن به اسیران زبان به طعن گشودند. در این حال همسر امام حسین علیه السلام بر آنان نفرین نمود. در اثر نفرین این بانوی مکرمه از آن زمان تا به حال، هر کس در این معدن مشغول بکار شده سودی نبرده و هم‌اکنون این معدن به صورت تعطیل درآمده است.
 
 
 
از آن زمان در این منطقه مکانی است که معروف به «مشهدالسقط» است و «مشهدالدکه» نیز نامیده می شود. این سقط را محسن بن الحسین علیه السلام نامیده‌اند. در ضمن مرقد عالم جلیل القدر [[ابن شهر آشوب]] مازندرانی در همین مکان قرار دارد.
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
أبوالمکارم ابن زهره در [[رمضان]] سال (511 هـ.ق) به دنیا آمد و در ماه [[رجب]] سال (585 هـ.ق) به جهان باقی شتافت. خدایش رحمت کند و در فردوس برین در کنار اجداد طاهرینش جای دهد. هم‌اکنون قبر سید شریف ابوالمکارم ابن زهره در کوه جوشن قرار دارد و زیارتگاه عاشقان و زائران او است.<ref> [[معجم البلدان]]، ج ص 186.</ref>
+
سید ابوالمکارم ابن زهره سرانجام در ماه [[رجب]] سال ۵۸۵ هـ.ق در ۷۴ سالگی به جهان باقی شتافت. هم‌اکنون قبر این سید شریف در دامنه کوه جوشن در غرب حلب - در جوار مرقد عالم جلیل القدر [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب مازندرانی]] - قرار دارد.<ref> معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۸۶.</ref>  
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۴، زندگی نامه "ابن زهره" از غلامحسین خدادادی.
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد زندگی نامه "ابن زهره" از غلامحسين خدادادي.
+
*عقیقی بخشایشی، سید ابوالمکارم ابن زهره، [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/4608?ParentID=81377 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۱۵ ردیبهشت ۱۳۹۳.
*عقیقی بخشایشی، سید ابوالمکارم ابن زهره، [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/4608?ParentID=81377 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 15 ردیبهشت 1393.
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۱۲۴: سطر ۹۵:
 
|رده=دارد
 
|رده=دارد
 
}}
 
}}
 
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 
[[رده:علمای قرن ششم]]
 +
[[رده:علماء شیعه]]
 +
[[رده:متکلمان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
[[رده:متکلمان]]
+
[[رده:اصولیون]]
 +
[[رده:نحویون]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹

«ابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره»، معروف به «ابن زهره» (۵۱۱-۵۸۵ ق)، فقیه، اصولی، متکلم و نحوی بزرگ شیعه در قرن ششم قمری است. تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور شمرده و کتاب‌هایش را معتبر و مشهور دانسته‌اند. «غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع» و «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار»، از مهمترین آثار اوست.

نام کامل حمزة بن علی بن زهره
زادروز ۵۱۱ هجری
زادگاه حلب، سوریه
وفات ۵۸۵ هجری
مدفن حلب

Line.png

اساتید

ابن شهر آشوب مازندرانی، علی بن زهره حلبی، محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی، حسین بن طاهر بن حسین،...

شاگردان

عبدالله بن علی بن زهره، محمد بن جعفر مشهدی، سالم بن بدران مصری مازنی، عزالدین محمد بن حسن بغدادی،...

آثار

غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار، النکت فی النحو، اباحة المتعة، نقض شبهة الفلاسفة، مسألة فی کونه تعالى جباراً،...

ولادت و نسب

سید ابوالمکارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره حلبی، در ماه رمضان سال ۵۱۱ قمری در حلب به دنیا آمد. اقامت آل‌زهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند امام صادق علیه السلام جد اعلای ابن‌زهره، از مدینه کوچ کرده و در دهکده «حران»[۱] واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.[۲] نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر ابوالعلای معری (متوفی ۴۴۹ هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفته‌اند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.[۳] سخاوی، وی را نخستین کسی می‌داند که در زمان سیف الدوله حمدانی (۳۵۶ـ۳۰۳) نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت.

تمام نسب‌شناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به امام صادق علیه السلام منتهی می‌شود؛ اما در تعداد واسطه‌ها اختلاف کرده‌اند. صاحب روضات الجنات می‌نویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام می‌رسد که همگی از سادات بزرگوار هستند.[۴] سید محسن امین از کتاب «سیر اعلام النبلا» ذهبی چنین نقل می‌کند که: سنگ قبری که در جمادی الاول سال (۱۲۹۷ هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکن‌الدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است.[۵] بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با ۹ واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رساند.

استادان

استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، عبارتند از:

  • سید ابوالمحاسن زهره حلبی، جد ابن زهره، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان ابن قولویه به حساب می‌آید؛
  • علی بن زهره حلبی، پدر ابن زهره، از بزرگان علمای حلب بشمار می‌آمده و از پدر خود، زهره حلبی روایت نقل می‌کند؛
  • ابومنصور محمد بن حسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان ابوعلی طوسی، پسر شیخ طوسی است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، اجازه روایت یافت و نیز النهایه شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
  • ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از شیخ ابوالفتوح نقل روایت کرده است.
  • ابن شهر آشوب مازندرانی.

شاگردان

  • عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
  • سید محی‌الدین محمد بن عبدالله، برادرزاده‌اش
  • شیخ محمد بن جعفر مشهدی، صاحب کتاب مشهور «المزار الکبیر»
  • شیخ معین‌الدین سالم بن بدران مصری مازنی
  • عزالدین محمد بن حسن بغدادی، وی از ابن زهره اجازه روایت دریافت نموده است.

همچنین گفته اند فقیه نامدار، محمد بن ادریس الحلی، مولف کتاب «السرائر» (متوفای ۵۹۸ق) نیز با ابن زهره معاصر بوده و از او اجازه روایت یافته است.

آثار و تألیفات

ابوالمکارم آثار ارزشمندی از خود به جای نهاده که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. نزدیک به ۲۰ کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است که برخی از آنها عبارتند از:

  1. غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع؛ این کتاب، مجموعه کاملى از تمام مباحث فقهى است که به سبک قدما نوشته شده و مؤلف به ترتیب با باب طهارت، اثرش را آغاز کرده و با مبحث قضا و شهادت، آن را به پایان رسانیده است. کتاب گران‌قدر «غینة النزوع» مدت‌ها به عنوان کتاب درسی در حوزه‌های علمیه مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا آنجا که محقق طوسی این کتاب را نزد معین‌الدین مازنی مصری قرائت کرده است.[۶]
  2. قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر علامه حلی بر این کتاب ردیه‌ای به نام «المقتبس» نوشته‌اند و یکی از عالمان شیعه، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس» نوشته است.
  3. مسألة فی کونه تعالى جباراً؛
  4. الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛[۷] جواب نامه‌ای است که از شهر حمص آمده است
  5. الجواب عما ذکره مطران؛[۸] این کتاب جواب اشکالاتی است که ابن‌زهره به رئیس کاهنان داده است.
  6. الجواب عن الکلام الوارد من ناحیه الجبل: جواب از کلامی است که از ناحیه جبل عامل آورده‌اند.
  7. جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از بغداد آمده است.
  8. مسألة فی الرد على من زعم ان الوجوب و القبح لایعلمان الا سمعاً؛ بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
  9. مسائل فی الرد علی المنجمین؛ مسائلی در رد نظریه ستاره‌شناسان که به بیست و یک مسئله می‌رسد.
  10. نوشته‌ای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت می‌کند؟
  11. مسألة فی نفى الرؤیة و اعتقاد الامامیة و مخالفیهم؛ بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
  12. مسأله نیت وضو هنگام مضمضه و استنشاق؛
  13. مسأله تحریم فقاع (آبجو)؛
  14. بررسی و رد قائلان به این که در دین اسلام، قیاس قابل قبول است.
  15. النکت (در علم نحو
  16. اباحة المتعة؛ بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
  17. نقض شبهة الفلاسفة.

در نظر عالمان

عالمان و تراجم‌نویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کرده‌اند. سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه ذکر می شود:

  • ابن شهر آشوب (م، ۵۸۵ ق) می گوید: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار» و «غنیة النوزع» فرد نیکویی است.[۹]
  • زبیدی صاحب «تاج العروس»: الشریف ابوالمکارم حمزه بن علی معروف به شریف الطاهر از فرزندان علی است. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» می‌گوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای امامیه می‌باشد.[۱۰]
  • در «سیر اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گران‌قدر و بزرگ‌مرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.[۱۱]
  • شیخ حر عاملی درباره‌اش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگ‌مرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد.[۱۲]
  • علامه مجلسی در بحارالانوار: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».[۱۳]
  • ملا عبدالله افندی اصفهانی صاحب ریاض: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر ابن شهر آشوب و از شاگردان او می باشد».[۱۴]
  • مدرس تبریزی صاحب ریحانة الادب در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد. او با یک واسطه از ابوعلی پسر شیخ طوسی روایت می کند. معین الدین مصری، ابن ادریس، شاذان بن جبرئیل قمی و محمد بن جعفر مشهدی صاحب مزار معروف و بعضی دیگر از او روایت می کنند.[۱۵]

دیگر بزرگان شیعه همچون قاضی نورالله شوشتری در «مجالس المومنین»،[۱۶] خوانساری،[۱۷] محدث نوری،[۱۸] محدث قمی،[۱۹] و دیگر تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عالمی بزرگ و از فقیهان نامور و کتاب‌هایش مخصوصاً کتاب گرانسنگ او «غنیة النزوع» را معتبر و مشهور دانسته‌اند.

وفات

سید ابوالمکارم ابن زهره سرانجام در ماه رجب سال ۵۸۵ هـ.ق در ۷۴ سالگی به جهان باقی شتافت. هم‌اکنون قبر این سید شریف در دامنه کوه جوشن در غرب حلب - در جوار مرقد عالم جلیل القدر ابن شهر آشوب مازندرانی - قرار دارد.[۲۰]

پانویس

  1. حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج ۱، ص ۳۸۹. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است.
  2. مفاخر اسلام، ج ۳، ص ۴۸۲.
  3. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، ص ۱۵، به نقل از اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۷۳.
  4. روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۷۴.
  5. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.
  6. غنیه النوزع، المقدمه، ص ۲۳.
  7. حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمی‌ای است که مابین دمشق و حلب قرار دارد. (معجم‌البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲؛ الذریعه، ج ۵، ص ۱۸۵).
  8. مطران با فتح «میم»، اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است. المنجد ماده «مطر».
  9. معالم العماء، ابن شهر آشوب، ص ۴۶ و ۳۰۳.
  10. تاج العروس، ماده زهر، ج ۳، ص ۲۴۹.
  11. اعلام النبلاء، اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۶، ص ۲۴۹.
  12. أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۰۵، رقم ۲۹۳.
  13. بحارالانوار، ج۱، ص۴۰.
  14. ریاض العلماء، ج۲، ص۲۰۲.
  15. ریحانة الادب، ج۷، ص۵۵۰ و ۵۵۱.
  16. مجالس المومنین، مرعشی، ج ۱، ص ۵۰۸.
  17. روضات الجنات، ج ۲، ۳۷۵، رقم ۲۳۵.
  18. مستدرک، الخاتمه، ج ۳؛ الفائده الثالثه، ص ۴۷۵.
  19. الکنی والالقاب، ج ۱، ص ۲۹۴.
  20. معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۸۶.

منابع