غزوه ذی قرد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
«غزوه ذى قرد» یا «غزوه­ غابة»<ref> واقدی، کتاب المغازی، تحقیق مارسون جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، الطبعه الاولی، ج۲، ص۵۳۷. </ref> [[غزوه]]<nowiki/>‌ای است که در منطقه «ذی قرد» بین مسلمانان و عیینة بن حصن فزارى همراه با عده ای از سواران [[غطفان|قبیله غطفان]] درگرفت. در این غزوه ابتدا سواران غطفانی به منظور غارت شتران به مزارع مسلمانان حمله کردند ولی با واکنش سریع مسلمانان نقشه آنها بی اثر ماند.
+
«غزوه ذى‌قرد» یا «غزوه­ غابة»<ref> واقدی، کتاب المغازی، تحقیق مارسون جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، الطبعه الاولی، ج۲، ص۵۳۷. </ref> [[غزوه|غزوه‌ای]] است که در منطقه «ذی‌قرد» بین مسلمانان و عیینة بن حصن فزارى همراه با عده‌ای از سواران [[غطفان|قبیله غطفان]] واقع شد. این گروه به غارت شتران [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله در منطقه «غابة» و کشتن یکی از مسلمانان دست زده بودند.  
  
==تاریخ و مکان وقوع غزوه==
 
منطقه «غابة» در شش کیلومترى شمال غربى [[مدینه|مدینه]] قرار دارد. در این ناحیه شتران ماده [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به چرا برده مى‌شدند. کسانى نیز به محافظت از آنها مى‌ پرداختند. در سوم [[ماه ربیع الثانی|ربیع الثانى]] سال ششم هجری عُیینة بن حصن با چهل سوار به شتران یورش برده آنان را به همراه خویش بردند.<ref> سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۶۷- ۱۶۶</ref> [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]] می نویسد: عیینه بن حصن شب چهارشنبه سه شب از [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال ششم هجری گذشته بر مسلمان غارت آورد.<ref>المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۰۷ </ref>
 
 
==علت وقوع غزوه ذى‌قرد==
 
==علت وقوع غزوه ذى‌قرد==
اعراب اطراف [[مدینه]]، چشم طمع به آن داشته و براى ضربه زدن به [[اسلام]] از شبیخون خوددارى نمى‌ کرده‌اند. بنابراین [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله حق داشت که هر از چندى به محض شنیدن کمترین گزارشى از تلاش مشرکان، به سوى آنان حرکت کند.<ref>سیره رسول خدا(ص)، جعفریان ،ص:۵۷۲ </ref>  
+
اعراب اطراف [[مدینه]]، چشم طمع به آنجا داشته و براى ضربه زدن به [[اسلام]] از شبیخون خوددارى نمى‌ کرده‌اند. بنابراین [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله حق داشت که هر از چندى به محض شنیدن کمترین گزارشى از تلاش مشرکان، به سوى آنان حرکت کند.<ref>سیره رسول خدا(ص)، جعفریان ،ص:۵۷۲ </ref>  
  
طایفه [[غطفان]] گرسنگان [[شبه جزیره عربستان|جزیره]] بودند که در [[جاهلیت|جاهلیت]] براى سیر کردن شکم خود به [[یثرب]] مى‌ آمدند. چنانکه گفته شد، عیینه بن حصن فزارى با عده‌اى از سواران قبیله غطفان -که با [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله دشمنى دیرینه داشتند- باطراف [[مدینه|مدینه]] حمله برد و در جائى موسوم به «غابة» -که نزدیکیهاى مدینه و در طرف [[شام]] قرار داشت- عده‌اى از شترهاى شیرده رسول خدا صلى الله علیه و آله را به سرقت بردند، و مردى از بنى غفار را که متصدى نگهدارى شترها بود کشتند و زنش را نیز باسارت بردند.<ref>زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۲  </ref>
+
طایفه [[غطفان]] گرسنگان [[شبه جزیره عربستان|جزیره]] بودند که در [[جاهلیت|جاهلیت]] براى سیر کردن شکم خود به [[یثرب]] مى‌ آمدند. عیینة بن حصن فزارى با عده‌اى از سواران قبیله غطفان -که با رسول خدا صلى الله علیه و آله دشمنى دیرینه داشتند- به اطراف مدینه حمله برده و در جائى موسوم به «غابة» -که در شش کیلومترى شمال غربى مدینه و در طرف [[شام]] قرار داشت- عده‌اى از شترهاى شیرده رسول خدا صلى الله علیه و آله را به سرقت بردند، و مردى از بنى غفار را که متصدى نگهدارى شترها بود کشتند و زنش را نیز به اسارت بردند.<ref>زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۲  </ref> [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]] می نویسد: در سوم [[ماه ربیع الثانی|ربیع الثانى]] سال ششم هجری عُیینة بن حصن با چهل سوار به شتران یورش برده آنان را به همراه خویش بردند.<ref> المغازى/ترجمه، ص ۴۰۷؛ سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۶۷- ۱۶۶.</ref>
  
مقریزى و دیگران نوشته‌اند: «[[ابوذر غفاری|أبوذرّ]]» از رسول خدا اجازه خواست که برود و در «غابه» شترهاى شیرده رسول خدا را سرپرستى کند و رسول خدا به او گفت که: من از ناحیه «عیینه» و همراهان وى ایمن نیستم و مى ‌ترسم پیش‌آمدى رخ دهد. چون «أبوذرّ» بیشتر اصرار کرد به وى فرمود: مى‌ بینم که مى ‌روى و روزى مى ‌ریزند و پسرت را مى‌ کشند و زنت را مى ‌برند و با عصاى خویش نزد من بازمى‌ گردى. «أبوذرّ» با زن و پسرش رفت و روزى که «عیینة بن حصن فزارى» براى بردن بیست شتر رسول خدا حمله برد، پسرش کشته شد و زن او را بردند.<ref>المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۰۷ </ref>
+
مقریزى و دیگران نوشته‌اند: «[[ابوذر غفاری|أبوذر]]» از رسول خدا اجازه خواست که برود و در «غابه» شترهاى شیرده رسول خدا را سرپرستى کند و رسول خدا به او گفت که: من از ناحیه «عیینه» و همراهان وى ایمن نیستم و مى ‌ترسم پیش‌آمدى رخ دهد. چون «أبوذر» بیشتر اصرار کرد به وى فرمود: مى‌ بینم که مى ‌روى و روزى مى ‌ریزند و پسرت را مى‌ کشند و زنت را مى ‌برند و با عصاى خویش نزد من بازمى‌ گردى. «أبوذر» با زن و پسرش رفت و روزى که «عیینة بن حصن فزارى» براى بردن بیست شتر رسول خدا حمله برد، پسرش کشته شد و زن او را بردند.<ref>المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۰۷ </ref>
 
==وقایع مرتبط با این غزوه==
 
==وقایع مرتبط با این غزوه==
 
نخستین کسى که از این جریان مطلع شد، سلمة بن عمرو بن اکوع بود که‌ در آن روز بسوى غابة می رفت و چون به ثنیة الوداع رسید از جریان مطلع شد و از این رو خود را بجاى بلندى از کوه سلع (که در کنار مدینه قرار دارد) رسانید و با فریادهاى «وا صباحاه»! مردم مدینه را از جریان مطلع ساخت. آنگاه بسرعت غارت کنندگان را تعقیب کرد، و چون به آنها رسید شروع به تیر اندازى کرد و هر گاه عیینة و همراهانش بسوى او حمله ور می شدند فرار می کرد و چون بمسیر خود باز می گشتند دو باره آنها را تعقیب می کرد و با تیرهاى پى در پى مزاحمتى در رفتن آنها ایجاد می نمود. گویند سلمة پیاده بوده است‌.
 
نخستین کسى که از این جریان مطلع شد، سلمة بن عمرو بن اکوع بود که‌ در آن روز بسوى غابة می رفت و چون به ثنیة الوداع رسید از جریان مطلع شد و از این رو خود را بجاى بلندى از کوه سلع (که در کنار مدینه قرار دارد) رسانید و با فریادهاى «وا صباحاه»! مردم مدینه را از جریان مطلع ساخت. آنگاه بسرعت غارت کنندگان را تعقیب کرد، و چون به آنها رسید شروع به تیر اندازى کرد و هر گاه عیینة و همراهانش بسوى او حمله ور می شدند فرار می کرد و چون بمسیر خود باز می گشتند دو باره آنها را تعقیب می کرد و با تیرهاى پى در پى مزاحمتى در رفتن آنها ایجاد می نمود. گویند سلمة پیاده بوده است‌.
  
نخستین کسى که از [[مهاجرین|مهاجرین]] خود را به در خانه آن حضرت رساند [[مقداد]] بود و پس از او از [[انصار]] عباد بن بشر و سعد بن زید بن ظهیر و محرز بن نضلة و دیگران بودند که اسبهاى تند رو خود را سوار شده حاضر شدند. [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله مقداد بن عمرو<ref> ابن هشام معتقد است که که رسول خدا سعد بن زید را فرمانده قرار داده است. </ref> را بر آنان امیر ساخته و فرمود: شما بتعقیب دشمن بروید تا من نیز از دنبال بشما برسم.
+
نخست [[مقداد|مقداد بن عمرو]] خود را به در خانه [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله رساند و پس از او از [[انصار]]، عباد بن بشر و سعد بن زید بن ظهیر و محرز بن نضلة و دیگران بودند که اسبهاى تند رو خود را سوار شده حاضر شدند. پیامبر، مقداد<ref> ابن هشام معتقد است که که رسول خدا سعد بن زید را فرمانده قرار داده است. </ref> را بر آنان امیر ساخته و فرمود: شما بتعقیب دشمن بروید تا من نیز از دنبال بشما برسم.
اینان بدستور آن حضرت به راه افتادند.
 
  
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز [[ابن ام مکتوم|ابن ام مکتوم]] را در مدینه منصوب فرمود و "[[سعد بن عباده]]" با سيصد تن از مبارزان قبيله‌ اش، حفاظت و حراست مدينه را بر عهده داشتند. سپس پیامبر با گروهى از مسلمانان حرکت کرد، سوارانى که از جلو رفته بودند برخى از آنها بدنباله غارتگران رسیدند، و پسر عیینة بن حصن که حبیب نام داشت بدست یکى از سواران مسلمان کشته شد و دو نفر دیگر از آنها نیز بنام اوبار و پسرش عمرو بن اوبار که بر یک شتر سوار شده بودند بدست یکى دیگر از سواران اسلام بقتل رسیدند و عکاشة و ابو قتادة و دیگران که خود را به آنها رسانده بودند موفق شدند قسمتى از شتران غارت شده را از آنها بازپس گیرند.
+
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز [[ابن ام مکتوم|ابن ام مکتوم]] را در مدینه منصوب فرمود و "[[سعد بن عباده]]" نیز با سیصد تن از مبارزان قبیله‌ اش، حفاظت و حراست مدینه را بر عهده داشتند. سپس پیامبر با گروهى از مسلمانان حرکت کرد. سوارانى که از جلو رفته بودند برخى از آنها به دنباله غارتگران رسیدند، و پسر عیینة بن حصن که حبیب نام داشت بدست یکى از سواران مسلمان کشته شد و دو نفر دیگر از آنها نیز که بر یک شتر سوار شده بودند بدست یکى دیگر از مسلمانان به قتل رسیدند و عکاشة و ابو قتادة و دیگران که خود را به آنها رسانده بودند موفق شدند قسمتى از شتران غارت شده را از آنها بازپس گیرند.
  
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز از عقب بدانها رسید و همچنان تا کوه ذى قرد بتعقیب دشمن پیش رفتند، ولى چون عیینة و همراهانش خود را بغطفان رسانده بودند لشگریان اسلام بدانها نرسیدند و در ذى قرد فرود آمدند.<ref>زندگانى‌ محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۴ </ref>
+
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز از عقب بدانها رسید و همچنان تا کوه «ذى قرد» به تعقیب دشمن پیش رفتند، ولى چون عیینة و همراهانش خود را به غطفان رسانده بودند، لشگریان اسلام بدانها نرسیدند و در ذى قرد فرود آمدند.<ref>زندگانى‌ محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۴ </ref>
  
رسول خدا در «ذى قرد» [[نماز خوف]] خواند، و یک شب و روز آنجا ماند و در میان اصحاب خود که پانصد یا هفتصد نفر بودند، به هر صد نفر یک شتر داد که براى خوراک خود بکشند. «[[سعد بن عباده]]» هم از مدینه چند بار خرما و ده شتر فرستاد که در «ذى قرد» به رسول خدا رسید.  
+
رسول خدا در «ذى قرد» [[نماز خوف]] خواند، و یک شبانه روز آنجا ماند و در میان اصحاب خود که پانصد یا هفتصد نفر بودند، به هر صد نفر یک شتر داد که براى خوراک خود بکشند. سعد بن عباده هم از مدینه چند بار خرما و ده شتر فرستاد که در «ذى قرد» به رسول خدا رسید.  
 
 
شايان ذكر است، هنگامى كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان به مدينه برگشتند، ديدند برادرزاده عُيينه يكى از شتران شيرده رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام "سمراء" را برگردانيد و در نزديكى درِ خانه آن حضرت ايستاده و منتظر پيامبر صلی الله علیه و آله است. پيامبر صلی الله علیه و آله از جوانمردى وى اظهار خرسندى كرد و به  وى جوايزى بخشيد.<ref>المغازى، ج 1، ص 537.</ref>
 
  
 +
شایان ذکر است، هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان به مدینه برگشتند، دیدند برادرزاده عُیینه یکى از شتران شیرده رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام "سمراء" را برگردانید و در نزدیکى درِ خانه آن حضرت ایستاده و منتظر پیامبر است. پیامبر اکرم از جوانمردى وى اظهار خرسندى کرد و به وى جوایزى بخشید.<ref>المغازى، ج ۱، ص ۵۳۷.</ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
 
*سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله، رسول جعفریان، دلیل ما، قم‌، ۱۳۸۳ش‌.
 
*سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله، رسول جعفریان، دلیل ما، قم‌، ۱۳۸۳ش‌.
 
*مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر، محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۹ش.
 
*مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر، محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۹ش.
سطر ۳۴: سطر ۲۸:
 
*تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
 
*تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
 
*زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام، ابن هشام، ترجمه سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
 
*زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام، ابن هشام، ترجمه سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
*سيد تقى واردى، روزشمار تاريخ اسلام، سوم، ماه ربیع الثانی.
+
*سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، سوم، ماه ربیع الثانی.
 
{{غزوات پیامبر اکرم}}
 
{{غزوات پیامبر اکرم}}
 
[[رده:جنگ های صدر اسلام]]
 
[[رده:جنگ های صدر اسلام]]

نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۷

«غزوه ذى‌قرد» یا «غزوه­ غابة»[۱] غزوه‌ای است که در منطقه «ذی‌قرد» بین مسلمانان و عیینة بن حصن فزارى همراه با عده‌ای از سواران قبیله غطفان واقع شد. این گروه به غارت شتران رسول خدا صلى الله علیه و آله در منطقه «غابة» و کشتن یکی از مسلمانان دست زده بودند.

علت وقوع غزوه ذى‌قرد

اعراب اطراف مدینه، چشم طمع به آنجا داشته و براى ضربه زدن به اسلام از شبیخون خوددارى نمى‌ کرده‌اند. بنابراین رسول خدا صلى الله علیه و آله حق داشت که هر از چندى به محض شنیدن کمترین گزارشى از تلاش مشرکان، به سوى آنان حرکت کند.[۲]

طایفه غطفان گرسنگان جزیره بودند که در جاهلیت براى سیر کردن شکم خود به یثرب مى‌ آمدند. عیینة بن حصن فزارى با عده‌اى از سواران قبیله غطفان -که با رسول خدا صلى الله علیه و آله دشمنى دیرینه داشتند- به اطراف مدینه حمله برده و در جائى موسوم به «غابة» -که در شش کیلومترى شمال غربى مدینه و در طرف شام قرار داشت- عده‌اى از شترهاى شیرده رسول خدا صلى الله علیه و آله را به سرقت بردند، و مردى از بنى غفار را که متصدى نگهدارى شترها بود کشتند و زنش را نیز به اسارت بردند.[۳] واقدی می نویسد: در سوم ربیع الثانى سال ششم هجری عُیینة بن حصن با چهل سوار به شتران یورش برده آنان را به همراه خویش بردند.[۴]

مقریزى و دیگران نوشته‌اند: «أبوذر» از رسول خدا اجازه خواست که برود و در «غابه» شترهاى شیرده رسول خدا را سرپرستى کند و رسول خدا به او گفت که: من از ناحیه «عیینه» و همراهان وى ایمن نیستم و مى ‌ترسم پیش‌آمدى رخ دهد. چون «أبوذر» بیشتر اصرار کرد به وى فرمود: مى‌ بینم که مى ‌روى و روزى مى ‌ریزند و پسرت را مى‌ کشند و زنت را مى ‌برند و با عصاى خویش نزد من بازمى‌ گردى. «أبوذر» با زن و پسرش رفت و روزى که «عیینة بن حصن فزارى» براى بردن بیست شتر رسول خدا حمله برد، پسرش کشته شد و زن او را بردند.[۵]

وقایع مرتبط با این غزوه

نخستین کسى که از این جریان مطلع شد، سلمة بن عمرو بن اکوع بود که‌ در آن روز بسوى غابة می رفت و چون به ثنیة الوداع رسید از جریان مطلع شد و از این رو خود را بجاى بلندى از کوه سلع (که در کنار مدینه قرار دارد) رسانید و با فریادهاى «وا صباحاه»! مردم مدینه را از جریان مطلع ساخت. آنگاه بسرعت غارت کنندگان را تعقیب کرد، و چون به آنها رسید شروع به تیر اندازى کرد و هر گاه عیینة و همراهانش بسوى او حمله ور می شدند فرار می کرد و چون بمسیر خود باز می گشتند دو باره آنها را تعقیب می کرد و با تیرهاى پى در پى مزاحمتى در رفتن آنها ایجاد می نمود. گویند سلمة پیاده بوده است‌.

نخست مقداد بن عمرو خود را به در خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله رساند و پس از او از انصار، عباد بن بشر و سعد بن زید بن ظهیر و محرز بن نضلة و دیگران بودند که اسبهاى تند رو خود را سوار شده حاضر شدند. پیامبر، مقداد[۶] را بر آنان امیر ساخته و فرمود: شما بتعقیب دشمن بروید تا من نیز از دنبال بشما برسم.

رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز ابن ام مکتوم را در مدینه منصوب فرمود و "سعد بن عباده" نیز با سیصد تن از مبارزان قبیله‌ اش، حفاظت و حراست مدینه را بر عهده داشتند. سپس پیامبر با گروهى از مسلمانان حرکت کرد. سوارانى که از جلو رفته بودند برخى از آنها به دنباله غارتگران رسیدند، و پسر عیینة بن حصن که حبیب نام داشت بدست یکى از سواران مسلمان کشته شد و دو نفر دیگر از آنها نیز که بر یک شتر سوار شده بودند بدست یکى دیگر از مسلمانان به قتل رسیدند و عکاشة و ابو قتادة و دیگران که خود را به آنها رسانده بودند موفق شدند قسمتى از شتران غارت شده را از آنها بازپس گیرند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز از عقب بدانها رسید و همچنان تا کوه «ذى قرد» به تعقیب دشمن پیش رفتند، ولى چون عیینة و همراهانش خود را به غطفان رسانده بودند، لشگریان اسلام بدانها نرسیدند و در ذى قرد فرود آمدند.[۷]

رسول خدا در «ذى قرد» نماز خوف خواند، و یک شبانه روز آنجا ماند و در میان اصحاب خود که پانصد یا هفتصد نفر بودند، به هر صد نفر یک شتر داد که براى خوراک خود بکشند. سعد بن عباده هم از مدینه چند بار خرما و ده شتر فرستاد که در «ذى قرد» به رسول خدا رسید.

شایان ذکر است، هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان به مدینه برگشتند، دیدند برادرزاده عُیینه یکى از شتران شیرده رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام "سمراء" را برگردانید و در نزدیکى درِ خانه آن حضرت ایستاده و منتظر پیامبر است. پیامبر اکرم از جوانمردى وى اظهار خرسندى کرد و به وى جوایزى بخشید.[۸]

پانویس

  1. واقدی، کتاب المغازی، تحقیق مارسون جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۹۸۹م.، الطبعه الاولی، ج۲، ص۵۳۷.
  2. سیره رسول خدا(ص)، جعفریان ،ص:۵۷۲
  3. زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۲
  4. المغازى/ترجمه، ص ۴۰۷؛ سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۶۷- ۱۶۶.
  5. المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۰۷
  6. ابن هشام معتقد است که که رسول خدا سعد بن زید را فرمانده قرار داده است.
  7. زندگانى‌ محمد(ص)/ترجمه،ج‌۲،ص:۱۹۴
  8. المغازى، ج ۱، ص ۵۳۷.

منابع

  • سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله، رسول جعفریان، دلیل ما، قم‌، ۱۳۸۳ش‌.
  • مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر، محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، ۱۳۶۹ش.
  • تاریخ پیامبر اسلام‌، محمد ابراهیم آیتى، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۸ش‌.
  • فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج۲.
  • تاریخ یعقوبى، ابن واضح یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱ش.
  • زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام، ابن هشام، ترجمه سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
  • سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، سوم، ماه ربیع الثانی.
غزوات پیامبر اکرم (ص)
2 هجری غزوه ودّان * غزوه بواط * غزوه عشيره‌ * غزوه كدر * غزوه بنى قينقاع * غزوه سويق‌
3 هجری غزوه بدر * غزوه غطفان‌ * غزوه احد * غزوه حمراء الأسد
4 هجری غزوه بنى نضير * غزوه ذات الرقاع * غزوه بدر الموعد
5 هجری غزوه دومة الجندل‌ * غزوه خندق یا احزاب * غزوه بنى قريظه‌
6 هجری غزوه بنى لحيان * غزوه ذى قرد * غزوه بنى مصطلق * غزوه حديبيه
7 هجری غزوه خيبر
8 هجری غزوه فتح مكه‌ * غزوه حنين * غزوه طائف‌
9 هجری غزوه تبوك‌