معاویه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''معاویة بن ابیسفیان'''، بنیانگذار سلسله [[بنی امیه|اموی]] است. او در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] فرماندار شام بود و هنگامی که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام به [[خلافت]] رسید حاضر به تحویل ولایت شام نشد و به بهانه خونخواهی عثمان، در [[جنگ صفین|صفین]] با آن حضرت وارد جنگ شد. او پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه السلام، در معاهده [[صلح امام حسن|صلح با امام حسن]] علیه السلام، خلافت مسلمین را به دست گرفت و تا سال | + | '''معاویة بن ابیسفیان'''، بنیانگذار سلسله [[بنی امیه|اموی]] است. او در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] فرماندار [[شام]] بود و هنگامی که [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام به [[خلافت]] رسید حاضر به تحویل ولایت شام نشد و به بهانه خونخواهی عثمان، در [[جنگ صفین|صفین]] با آن حضرت وارد جنگ شد. او پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه السلام، در معاهده [[صلح امام حسن|صلح با امام حسن]] علیه السلام، خلافت مسلمین را به دست گرفت و تا سال ۶۰ هجری که مرگش فرارسید بر مسلمانان به شیوه ای که در [[اسلام]] سابقه نداشت حکومت نمود. معاویه پس از خود علیرغم مفاد صلحنامه، پسرش [[یزید]] را به عنوان جانشین خود تعیین نمود. |
==ولادت و نسب== | ==ولادت و نسب== | ||
− | + | معاویة بن ابیسفیان بن حرب بن امیه، ۵ سال پیش از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]<ref>منهاج سراج، طبقات ناصرى، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۹۳</ref> یا به قولی در ۲۶ و یا ۲۲ سال پیش از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت نبوی]]، در [[مکه]] معظمه و در خانه پدرش [[ابوسفیان|ابوسفیان]] و یا خانه عتبه بن ربیعه از زنی به نام هند بنت عتبه، معروف به "هند جگرخوار"<ref>او به سبب به دندان گرفتن جگر [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه سیدالشهدا]] پس از شهادتش به این نام نامیده شد.</ref> زاییده شد. | |
− | خانواده | + | خانواده ابوسفیان در دشمنی با [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و انکار دین مبین [[اسلام]] و راهاندازی جنگهای گوناگون بر ضد مسلمانان و ایجاد [[فتنه]] و [[فساد]] و کشتار معروف میباشند. اینان پس از [[فتح مکه]] به ناچار [[اسلام]] آوردند.<ref>ابن طقطقی، الفخری، ص۱۰۹</ref> |
==فرمانداری شام== | ==فرمانداری شام== | ||
− | وقتی [[عمر بن خطاب]] به خلافت | + | وقتی [[عمر بن خطاب]] به خلافت رسید، یزید بن ابى سفیان را استاندار [[شام]] نمود و پس از هلاکت او در طاعون عمواس، معاویه را به جاى او قرار داد و [[عثمان]] نیز پس از عمر، او را در همان مقام ابقاء کرد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳ ،ص۴</ref> |
==مقابله با امام علی علیهالسلام== | ==مقابله با امام علی علیهالسلام== | ||
− | زمانى | + | زمانى که [[امام علی علیه السلام]] به [[خلافت]] رسید، بر آن شد تا [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] را به حکومت شام بفرستد. مقدمتا نامه اى به معاویه نوشت و از او خواست تا همراه اشراف شام به [[مدینه]] بیاید. معاویه پاسخى به نامه امام نداد و تنها نامه سفیدى را که در آن نوشته شده بود: از معاویه به على بن ابى طالب، براى آن حضرت فرستاد. کسى که نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمى مىآید که معتقدند تو [[عثمان]] را کشتهاى و جز به کشتن تو رضایت نمى دهند.<ref>انساب الاشراف، ج ۲، صص ۲۱۲- ۲۱۱</ref> این ماجرا همراه شد با آغاز مسأله شورشیان [[جنگ جمل|جمل]] که امام را براى مدتى به خود مشغول داشت. در این فرصت، فرصت تبلیغاتى دیگرى براى معاویه فراهم کرد. او توانست با استناد به شورش [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]]، [[زبیر بن عوام|زبیر]] و [[عایشه|عایشه]] به عنوان همسر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی الله علیه وآله)، دخالت امام را در قتل عثمان، بهتر از پیش در اذهان شامیان تثبیت کند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ص۲۷۴</ref> |
− | پس از خاتمه ماجراى جمل، امام در [[ | + | پس از خاتمه ماجراى جمل، امام در [[کوفه]] مستقر شد، و در نامه هایی به معاویه حقانیت خلافت خود و باطل بودن ادعاهای معاویه را شرح داد و او را به فرمانبرداری از خود فراخواند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ص۲۷۷و۲۷۸</ref> اما معاویه همچنان بر سر حرف خود ماند و به دنبال آن در سال ۳۷ هجری در منطقهای به نام [[جنگ صفین|صفین]] جنگی میان سپاه شام و سپاه امام علی علیه السلام رخ داد. در سپاه علی علیه السلام جمع بسیاری از [[صحابه]] پیامبر حضور داشتند، در حالی که به جز چند نفر معدود از اصحاب آن حضرت با معاویه نبودند. |
− | در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، معاویه به مشورت [[عمروعاص]] دست به حیله زد و دستور داد سپاهیانش [[قرآن]]<nowiki/> | + | در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، معاویه به مشورت [[عمروعاص]] دست به حیله زد و دستور داد سپاهیانش [[قرآن]]<nowiki/>ها را بر نیزه کنند. پس از این کار، برخی از سپاهیان امام علی علیه السلام از ادامه جنگ سر باز زدند و علی علیه السلام ناچار شد برای جلوگیری از اختلاف اصحابش به [[حکمیت]] یعنی تعیین داورانی میان دو طرف تن بدهد. از طرف معاویه عمروعاص تعیین شد و امام علی علیه السلام [[عبدالله بن عباس]] را تعیین نمود. اما طرفداران حکمیت در سپاه امام علی علیه السلام کسی جز [[ابوموسی اشعری]] را نپذیرفتند. سرانجام عمروعاص ابوموسی را فریب داد و بر خلاف توافق بینشان معاویه را به خلافت تعیین و علی علیه السلام را عزل نمود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۸و۱۸۹ </ref> و به این شکل جنگ صفین بی نتیجه ماند. |
− | ==معاویه | + | ==معاویه و امام حسن علیهالسلام== |
− | پس از شهادت امام | + | پس از [[شهادت امام علی]] علیهالسلام، مردم [[شام]] در [[بیت المقدس]] با معاویه به عنوان [[خلیفه]] بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱</ref> [[امام حسن]] علیه السلام ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما [[نفاق|نفاق]] و خیانتهاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على علیه السلام به ناچار با معاویه قرارداد ترک مخاصمه و «[[صلح امام حسن علیه السلام|صلح]]» امضا کند. |
+ | |||
+ | اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. او به کشتار بىگناهان و دستگیرى و قتل یاران على علیه السلام پرداخت و هواداران [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام را سرکوب و قلع و قمع نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورىترین شیوههاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال کرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸.</ref> سرانجام نیز به کمک [[مروان بن حکم]]، [[جعده]] دختر [[اشعث بن قیس]] که همسر امام حسن علیه السلام بود را با وعدههایی به قتل آن حضرت واداشت.<ref>الفتوح، ابن اعثم، ج۴، ص۳۱۹.</ref> | ||
==قتل حجر بن عدی و یارانش== | ==قتل حجر بن عدی و یارانش== | ||
− | در سال ۵۰ قمری | + | در سال ۵۰ قمری [[زیاد بن ابیه]] حکومت [[کوفه]] را، علاوه بر [[بصره]]، از طرف معاویه به دست گرفت. هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، [[حجر بن عدی|حُجر بن عدی]] و یارانش به عَمْرو بن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیهالسلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.<ref> دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸</ref> سپس آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه [[مرج عذرا|مرج عذراء]] در دوازده میلی [[دمشق]] رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد.<ref> ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹</ref> |
− | ==گرفتن بیعت برای یزید== | + | == گرفتن بیعت برای یزید == |
− | + | از [[بدعت]]هاى معاویه، [[بیعت]] گرفتن اجبارى از مردم و شخصیتها براى ولایتعهدى فرزند [[شراب خواری|شرابخوار]] و نالایقش «[[یزید بن معاویه|یزید]]» بود. مهمترین گروه مخالف با آن بیعت، [[بنی هاشم|بنى هاشم]] و در رأس آنان [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] علیه السلام بود که مخالفت خویش را آشکارا اعلام کرد.<ref>محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸.</ref> معاویه پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل [[عراق]]، حسین بن علی را وادار به خروج بر ضد او مىکنند.<ref>ابن طقطقی، الفخری، ص۱۱۵</ref> | |
− | از [[بدعت]] | ||
+ | ==مرگ معاویه== | ||
+ | [[پرونده:معاویه (2).jpg|بندانگشتی|مدفن معاویه در دمشق]] | ||
+ | معاویه سرانجام در ۸۶ و یا ۸۲ سالگی در [[دمشق]] به هلاکت رسید و در همین شهر مدفون گردید. مورخان، تاریخ وفاتش را ماه [[رجب]] سال ۶۰ قمری میدانند، ولیکن در روز وفاتش اختلاف دارند. برخی چهارم، برخی پانزدهم و برخی بیست و دوم این ماه را روز وفاتش میدانند. ولیکن روز پانزدهم رجب به روز وفات وی معروف شده است.<ref>وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۰۹؛ تاریخ خلیفه بن خیاط (عصفری)، ص ۱۷۱؛ الثقات (ابن حبان)، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *ابن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. | |
− | *ابن اعثم کوفی، | + | *ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. |
− | *ابن خلدون، | + | *محمد ابن طقطقى، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، بیروت، دارالقلم العربى، ۱۴۱۸. |
− | *ابن طقطقى، | + | *جعفریان، تاریخ خلفاء، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۴ش. |
− | *جعفریان، | + | *جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ۱۳۷۶ش. |
− | *محدثی، | + | *عثمان منهاج سراج، طبقات ناصرى، تهران، دنیاى کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. |
− | *منهاج سراج، | + | *یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش. |
− | *یعقوبی، | + | *مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام. |
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۵۴: | سطر ۵۶: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:خلفای اموی]] | [[رده:خلفای اموی]] | ||
[[رده:دشمنان امام علی علیه السلام]] | [[رده:دشمنان امام علی علیه السلام]] | ||
[[رده:مقاله های مهم]] | [[رده:مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
معاویة بن ابیسفیان، بنیانگذار سلسله اموی است. او در زمان عمر و عثمان فرماندار شام بود و هنگامی که امام علی علیه السلام به خلافت رسید حاضر به تحویل ولایت شام نشد و به بهانه خونخواهی عثمان، در صفین با آن حضرت وارد جنگ شد. او پس از شهادت امام علی علیه السلام، در معاهده صلح با امام حسن علیه السلام، خلافت مسلمین را به دست گرفت و تا سال ۶۰ هجری که مرگش فرارسید بر مسلمانان به شیوه ای که در اسلام سابقه نداشت حکومت نمود. معاویه پس از خود علیرغم مفاد صلحنامه، پسرش یزید را به عنوان جانشین خود تعیین نمود.
محتویات
ولادت و نسب
معاویة بن ابیسفیان بن حرب بن امیه، ۵ سال پیش از بعثت[۱] یا به قولی در ۲۶ و یا ۲۲ سال پیش از هجرت نبوی، در مکه معظمه و در خانه پدرش ابوسفیان و یا خانه عتبه بن ربیعه از زنی به نام هند بنت عتبه، معروف به "هند جگرخوار"[۲] زاییده شد.
خانواده ابوسفیان در دشمنی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و انکار دین مبین اسلام و راهاندازی جنگهای گوناگون بر ضد مسلمانان و ایجاد فتنه و فساد و کشتار معروف میباشند. اینان پس از فتح مکه به ناچار اسلام آوردند.[۳]
فرمانداری شام
وقتی عمر بن خطاب به خلافت رسید، یزید بن ابى سفیان را استاندار شام نمود و پس از هلاکت او در طاعون عمواس، معاویه را به جاى او قرار داد و عثمان نیز پس از عمر، او را در همان مقام ابقاء کرد.[۴]
مقابله با امام علی علیهالسلام
زمانى که امام علی علیه السلام به خلافت رسید، بر آن شد تا عبدالله بن عباس را به حکومت شام بفرستد. مقدمتا نامه اى به معاویه نوشت و از او خواست تا همراه اشراف شام به مدینه بیاید. معاویه پاسخى به نامه امام نداد و تنها نامه سفیدى را که در آن نوشته شده بود: از معاویه به على بن ابى طالب، براى آن حضرت فرستاد. کسى که نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمى مىآید که معتقدند تو عثمان را کشتهاى و جز به کشتن تو رضایت نمى دهند.[۵] این ماجرا همراه شد با آغاز مسأله شورشیان جمل که امام را براى مدتى به خود مشغول داشت. در این فرصت، فرصت تبلیغاتى دیگرى براى معاویه فراهم کرد. او توانست با استناد به شورش طلحه، زبیر و عایشه به عنوان همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله)، دخالت امام را در قتل عثمان، بهتر از پیش در اذهان شامیان تثبیت کند.[۶]
پس از خاتمه ماجراى جمل، امام در کوفه مستقر شد، و در نامه هایی به معاویه حقانیت خلافت خود و باطل بودن ادعاهای معاویه را شرح داد و او را به فرمانبرداری از خود فراخواند.[۷] اما معاویه همچنان بر سر حرف خود ماند و به دنبال آن در سال ۳۷ هجری در منطقهای به نام صفین جنگی میان سپاه شام و سپاه امام علی علیه السلام رخ داد. در سپاه علی علیه السلام جمع بسیاری از صحابه پیامبر حضور داشتند، در حالی که به جز چند نفر معدود از اصحاب آن حضرت با معاویه نبودند.
در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، معاویه به مشورت عمروعاص دست به حیله زد و دستور داد سپاهیانش قرآنها را بر نیزه کنند. پس از این کار، برخی از سپاهیان امام علی علیه السلام از ادامه جنگ سر باز زدند و علی علیه السلام ناچار شد برای جلوگیری از اختلاف اصحابش به حکمیت یعنی تعیین داورانی میان دو طرف تن بدهد. از طرف معاویه عمروعاص تعیین شد و امام علی علیه السلام عبدالله بن عباس را تعیین نمود. اما طرفداران حکمیت در سپاه امام علی علیه السلام کسی جز ابوموسی اشعری را نپذیرفتند. سرانجام عمروعاص ابوموسی را فریب داد و بر خلاف توافق بینشان معاویه را به خلافت تعیین و علی علیه السلام را عزل نمود[۸] و به این شکل جنگ صفین بی نتیجه ماند.
معاویه و امام حسن علیهالسلام
پس از شهادت امام علی علیهالسلام، مردم شام در بیت المقدس با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.[۹] امام حسن علیه السلام ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاق و خیانتهاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على علیه السلام به ناچار با معاویه قرارداد ترک مخاصمه و «صلح» امضا کند.
اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. او به کشتار بىگناهان و دستگیرى و قتل یاران على علیه السلام پرداخت و هواداران اهل بیت علیهم السلام را سرکوب و قلع و قمع نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورىترین شیوههاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال کرد.[۱۰] سرانجام نیز به کمک مروان بن حکم، جعده دختر اشعث بن قیس که همسر امام حسن علیه السلام بود را با وعدههایی به قتل آن حضرت واداشت.[۱۱]
قتل حجر بن عدی و یارانش
در سال ۵۰ قمری زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت. هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حُجر بن عدی و یارانش به عَمْرو بن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.[۱۲] سپس آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد.[۱۳]
گرفتن بیعت برای یزید
از بدعتهاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیتها براى ولایتعهدى فرزند شرابخوار و نالایقش «یزید» بود. مهمترین گروه مخالف با آن بیعت، بنى هاشم و در رأس آنان حسین بن على علیه السلام بود که مخالفت خویش را آشکارا اعلام کرد.[۱۴] معاویه پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل عراق، حسین بن علی را وادار به خروج بر ضد او مىکنند.[۱۵]
مرگ معاویه
معاویه سرانجام در ۸۶ و یا ۸۲ سالگی در دمشق به هلاکت رسید و در همین شهر مدفون گردید. مورخان، تاریخ وفاتش را ماه رجب سال ۶۰ قمری میدانند، ولیکن در روز وفاتش اختلاف دارند. برخی چهارم، برخی پانزدهم و برخی بیست و دوم این ماه را روز وفاتش میدانند. ولیکن روز پانزدهم رجب به روز وفات وی معروف شده است.[۱۶]
پانویس
- ↑ منهاج سراج، طبقات ناصرى، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۹۳
- ↑ او به سبب به دندان گرفتن جگر حمزه سیدالشهدا پس از شهادتش به این نام نامیده شد.
- ↑ ابن طقطقی، الفخری، ص۱۰۹
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳ ،ص۴
- ↑ انساب الاشراف، ج ۲، صص ۲۱۲- ۲۱۱
- ↑ جعفریان، تاریخ خلفا، ص۲۷۴
- ↑ جعفریان، تاریخ خلفا، ص۲۷۷و۲۷۸
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۸و۱۸۹
- ↑ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱
- ↑ محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸.
- ↑ الفتوح، ابن اعثم، ج۴، ص۳۱۹.
- ↑ دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸
- ↑ ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹
- ↑ محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۸.
- ↑ ابن طقطقی، الفخری، ص۱۱۵
- ↑ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۰۹؛ تاریخ خلیفه بن خیاط (عصفری)، ص ۱۷۱؛ الثقات (ابن حبان)، ج ۲، ص ۳۰۵.
منابع
- ابن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- محمد ابن طقطقى، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، بیروت، دارالقلم العربى، ۱۴۱۸.
- جعفریان، تاریخ خلفاء، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۳۹۴ش.
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ۱۳۷۶ش.
- عثمان منهاج سراج، طبقات ناصرى، تهران، دنیاى کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
- مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام.