حسن بن محمد دیلمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: حسن بن محمد دیلمی، آثار حسن بن محمد دیلم...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱۷۷: سطر ۱۷۷:
  
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=37831&scope=95YYli2geUFmnioUxtkiik3myXWt71d8&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%84%D9%85%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب أعلام الدين في صفات المؤمنين]'''
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=37831&scope=95YYli2geUFmnioUxtkiik3myXWt71d8&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%84%D9%85%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب أعلام الدين في صفات المؤمنين]'''
 
+
[[رده:علمای قرن هشتم]]
----
 

نسخهٔ ‏۴ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 4، صفحه 90

نویسنده: نعمت الله فروغي

حسن بن محمد دیلمی

ولادت

در سرزمین «دیلم» و در خانواده ای متدین، چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار و دانشمندش نام وی را «حسن» برگزید و از همان اوان کودکی به تعلیم و تربیت او همت ورزید تا خلف صالحی از خود بجای گذارد.

سال تولد و وفات وی دقیقاً معلوم نیست. از آن چه در شرح حال وی گفته اند و از آثارش استنباط کرده اند، بدست می آید که بیشتر عمر پربرکت خود را در قرن هشتم هجری گذرانده است و به احتمال زیاد، در دو دهه آخر قرن هفتم پا به عرصه وجود گذاشته است.

دوران زندگی

علامه فقیه، محدث بزرگ، عارف کامل، زاهد ناسک و واعظ متعظ «الشیخ ابومحمد الحسن بن ابی حسن محمد الفقیه بن عبدالله بن الحسن دیلمی» از فرهیختگان قرن هشتم هجری می باشد.

دوران زندگی اش، از نظر سیاسی - اجتماعی، از بحرانی ترین دوره های تاریخ ایران و اسلام است. سال ها است از حمله وحشیانه مغولان خونخوار می گذرد، ولی همچنان آثار سوء (سیاسی - اجتماعی - فرهنگی) آن ادامه دارد.

روح و روان ایرانیان غیرتمند و متدین، از ستم، کشتار و غارتگری های مغولان خسته و دردمند است. و بی کفایتی و اختلاف حاکمان ایرانی نمکی است که بر این زخم ها پاشیده می شود و درد و سوزش آن را دو چندان می کند.

در مورد زمانه حسن دیلمی اختلاف زیادی در کتب تراجم وجود دارد؛ صاحب «ریاض العلماء» او را از متقدمین و یا معاصرین شیخ مفید می داند و دیگران او را از دانشمندان قرن هشتم و معاصران فرزند علامه حلی «فخر المحققین» و نیز محمد مکی معروف به «شهید اول» می دانند.

این اختلاف، از آن جا ناشی شده است که دانشمند دیگری به همین نام در قرن چهارم هجری می زیسته که از مفسران بزرگ بوده است و صاحب تفسیری به نام «التفسیر الکبیر» می باشد.[۱]

از آن جا که بسیاری از مآخذ و منابع، فخر المحققین (متوفی 771 هـ.) و شهید اول (متوفی 786 هـ.) را از استادان دیلمی و نیز شیخ زاهد عارف «ابوالعباس احمد بن فهد حلی (متوفی 841 هـ) را از شاگردان وی دانسته اند؛ دیلمی را می توان از علمای قرن هشتم هجری به حساب آورد.[۲]

تحصیل

دانشمندان قدیم را رسم بر آن بوده که اندوخته های علمی خود را محفوظ و مصون بدارند و برای این منظور و نیز مقاصد عالی دیگر، تمام تلاش خود را در راه تحصیل و فراگیری علوم اهل بیت علیهم السلام نسبت به فرزندان خود داشته اند؛ از جمله گفته اند که: «علامه حلی نسبت به فرزند خود «فخر المحققین» همین شیوه را داشته است، به طوری که علامه و فرزندش در سفر و حضر همراه هم بوده اند و بیشتر کتب فرزندش در شرح و حاشیه آثار پدر می باشد.[۳]

همزمان با این دو فقیه بزرگ، حسن دیلمی نیز نزد پدر به تحصیل علم و دانش پرداخت و چنان که خود در ضمن اجازه حدیثی که به نام «شیخ محمد گیلانی» ـ که از شاگردان آن سالک دوران بوده است ـ در پشت کتاب «من لایحضره الفقیه» نوشته می گوید: «نزد پدرم، ابوالحسن محمد بن علی ابن عبدالله بن الحسن دیلمی به تحصیل پرداختم و غالب کمالات علمی را از او فراگرفتم».[۴]

هوش سرشار و عشق به اهل بیت علیهم السلام و علوم آن ها، دیلمی را واداشت تا از محضر عالمان بزرگ و فقهای مشهور دورانش، کسب فیض کند و نزد محمد بن مکی معروف به «شهید اول» و جمال الدین حسن بن یوسف حلی، ملقب به «فخر المحققین» به خوشه چینی علوم الهی و معارف اسلامی بپردازد.

دیلمی از دو استاد بزرگش شهید اول و فخر المحققین اجازه ی روایت داشته است. وی از محدثین بزرگ می باشد، به طوری که حلقه درس داشته و دانشوران کتاب هایی چون کتاب «من لا یحضره الفقیه» را نزد او قرائت می کردند.

او عالم عاملی است که در بین مردم زیسته است و وظیفه خطیر ارشاد آن ها را به عهده داشته است؛ اما چنان که اشاره شد، یک چیز روح آن عارف بزرگ را می آزرده است و آن، اختلاف و ضعف شدید ملوک اسلامی و به خطر افتادن مال و جان مردم بوده است. دیلمی در کتاب «غررالاخبار و دررالآثار» می گوید: «بعد از انقراض دولت بنی عباس، ضعف و اختلاف شدیدی در میان ملوک و پادشاهان اسلامی (دولت اسلامی) پدید آمد و اینک که نزدیک به صد سال از آن دوران می گذرد، هنوز هم کفار در شرق و غرب ممالک اسلامی بر مسلمانان مسلط اند خون مسلمین را می ریزند و اموال آنان را به غارت می برند!».[۵]

موضوع فوق سبب شده تا دیلمی با توجه به شرایط زمان، به موضوعات علمی دیگر نیز بپردازد و چنان که بسیاری از بزرگان علم تراجم گفته اند: وی علاوه بر فقه و حدیث، به تاریخ و سیره نگاری روی آورد و در این علوم نیز دستی توانا پیدا کرد.

استادان

سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی در رساله کوچکی که در شرح حال دیلمی نوشته و «مفرج الکروب فی الصاحب الارشاد القلوب» نامیده است، مشایخ روایی و اساتید و شاگردان دیلمی را به تفصیل بیان کرده است و برخی از اساتید وی عبارتند از:

1. والد ماجدشان، ابوالحسن محمد بن علی عبدالله بن الحسن دیلمی؛ که غالب استفتائات علمی مولف ارشاد از محضر پدر بزرگوارش بوده است و از او اجازه ی روایی داشته است. دیلمی خود در ضمن اجازه روایی که به نام «شیخ محمد گیلانی» در پشت کتاب من لایحضره الفقیه نوشته است، به این اشاره می کند که نزد پدر به تحصیل کمالات علمی پرداخته است.

2. علامه بزرگوار و شیخ سعید شهید «ابومحمد بن مکی معروف به «شهید اول»؛ دیلمی از این دانشمند و فقیه بزرگ شیعه نیز اجازه روایی داشته است.

3. علامه محقق، محمد بن حسین بن یوسف حلی معروف به «فخر المحققین»؛[۶] وی یکی از دانشمندان بزرگ شیعه است که همیشه به همراه پدرش، علامه حلی، مسافرت می کرد و از کمالات اخلاقی و علمی پدر بهره وافر می برد.

شاگردان

از شاگردان و پرورش یافتگان دیلمی می توان به نام دو نفر اشاره کرد:

الف ـ علامه بزرگ، شیخ محمد جیلانی؛ وی از شاگردان مبرز ایشان بوده است، که احتمالاً نزد دیلمی کتاب من لایحضره الفقیه را قرائت کرده است.

ب ـ علامه زاهد و عارف بزرگ، شیخ ابوالعباس بن فهد حلی صاحب کتاب شریف عده الداعی؛ ابن عارف جلیل القدر در محضر دیلمی به پالایش روح و کسب معارف قدسی مشغول بوده است. بی تردید وجود این شاگرد عالی قدر، نشانه آشکاری است بر عظمت شأن و مقام مرحوم دیلمی!

شخصیت دیلمی

از آن جا که شخصیت و شرح حال این دانشمند شیعی کمتر مورد بحث قرار رفته است، جا دارد که به هر یک از جنبه های شخصیتی این عالم شیعی پرداخته شود:

1. در عرصه وعظ و ارشاد

نام این ستاره درخشان عالم تشیع همه جا با عنوان «واعظ شیعی» شناخته شده است؛ به طوری که کتاب گران سنگش ارشاد القلوب در موضوع «وعظ» شاهکاری است جاویدان که گذشت زمان به هیچ وجه نتوانسته گرد کهنگی بر آن بنشاند و از جهت احادیث ناب و غریب اش، زبانزد همه محدثین بعد از او می باشد.

«وعظ» و «اندرز» نزد دیلمی از موضوعیت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. در کتاب ارشاد القلوب آن چه همه جا به چشم می خورد، وعظ است. وی در مقدمه، مواعظ قرآنی را می آورد و بلافاصله در باب اول، ثواب موعظه را مطرح کرده و در آخر باب می فرماید: «ای برادر! طول بده سکوت را، و خاموشی را شعار خود نما. و فکر تو بسیار باشد برای آخرت و پیوسته به مواعظ عمل کن و خنده را کم گردان؛ پشیمان باش بر گناهانت تا نزد خداوند آبرومند و پسندیده باشی.»[۷]

دیلمی در باب پانزدهم می فرماید: «که قلبی نورانی دارد و بر اثر همین قلب نورانی است که خدا به او توفیق داده که خود قبل از هر کسی به مواعظ خدا و اولیاء الهی عمل کند.» از این رو اغراق نیست که او را واعظی متعظ و زاهدی ناسک بدانیم.

و اگر بخواهیم حق مطلب را در مورد این سالک عارف ادا کرده باشیم، در یک کلام باید بگویم: او شیعه علی ابن ابی طالب علیه السلام است و درس زهد و تقوا را در مکتب آن حضرت آموخته است. و از این جهت اسلوب کتابش بی شباهت با «نهج البلاغه» نیست؛ چنان چه یاد خدا، قیامت و مرگ و آمادگی برای آن و دوری از دنیاگرایی، در سطر سطر «نهج البلاغه» موج می زند در «ارشاد القلوب» دیلمی نیز این معنا همه جا به چشم می خورد.

در بیان شخصیت مردان بزرگی چون دیلمی، مولا امام علی‌ علیه السلام می فرماید: برای خدا در پاره ای از زمان بعد از پاره ای دیگر و در کارهایی که آثار شرایع در آن گم گشته، بندگانی است که در اندیشه هاشان با آنان راز می گویند و در حقیقت، عقل هاشان با آن ها سخن می گوید و همیشه به یاد خدا بوده و از راه عقل و بینایی با او در گفتگو هستند. و یاد خدا، چون چراغ دیده ها و گوش ها و دل هاشان را روشن گردانیده و غیر اوامر و نواهی اش سخنی نشنیده و به غیر آن چه او خواسته دل نمی بندند. روزهای خدا را به یاد مردم می آورند و سرگذشت پیشینیان را که بر اثر معصیت تباه شده اند، برای ایشان بیان می کنند و آنان را از عظمت او می ترسانند.[۸]

آری، حسن بن محمد دیلمی در آن شرایط حساس تاریخی هر چه گفت، از اوامر و نواهی الهی بود؛ جز به خواسته های الهی دل نبست و وظیفه خطیر خود را یادآوری روزهای خدا و بیان سرگذشت پیشینیانی می دانست که بر اثر معصیت هلاک شدند. دیلمی را باید از عالمانی بشمار آورد که شخصیت علمی خود را قربانی خدمت به مردم و ارشاد آن ها کرده اند؛ وی با بیان مواعظ شیوای معصومین علیهم السلام، در واقع مرهمی بود بر زخم های درونی آن ها در آن شرایط سخت.

ویژگی های مواعظ دیلمی

  • الف) ایجاز و اختصار:

آشنایان با فن موعظه و خطابه، می دانند که موعظه هر چه کوتاه تر باشد در روح شنونده موثرتر خواهد بود؛ دانشمندان علوم ادبی نیز اختصار را از ویژگی های لازم برای هر موعظه ای می دانند. رعایت این ویژگی در مواعظ دیلمی، بیانگر تبحر و آشنایی او با علوم ادبی است. سید شهاب الدین مرعشی نجفی نیز در مفرج الکروب فی ترجمه صاحب ارشاد القلوب به این موضوع اشاره دارد که: «کتاب ارشاد القلوب علامه محدث بارع زاهد ناسک شیخ ابی محمد الحسن دیلمی ـ با این که خیلی مختصر و حجمش کم است ـ جامع کثیری از احادیث قدسیه و روایات مأثوره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عترت طاهرین و کلمات درّبار دانشمندان طالح از گذشتگان است.»[۹]

  • ب) تواضع و فروتنی واعظ:

حسن بن محمد دیلمی، واعظی است که روح تواضع و فروتنی در سرتاسر مواعظش نمایان است و همین عامل سبب تأثیر مضاعف این نصایح گردیده است. دیلمی به جهت رعایت تواضع، در کل کتاب به ندرت از خود چیزی آورده است. و اکثر مطالب کتابش را مواعظ قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عترت طاهرین اش و حکایات و سخنان بزرگان تشکیل می دهد در مواضعی هم که او احیاناً از خود توصیه ای دارد غالبا با این تعابیر مطرح می کند: «چنین می گوید بنده فقیر و محتاج حسن دیلمی؛ چنین می گوید دیلمی» این فروتنی سبب گردیده است تا خواننده خود را با دوستی صمیمی و خیرخواه مواجه ببیند.

  • ج) جامعیت نظری و عملی:

مواعظ دیلمی، خواب راحت را از مخاطب می گیرد و بیش از هر چیز، او را به عمل و تلاش وامی دارد. قصد و هدف دیلمی نوشتن کتاب اخلاق و مباحث نظری آن نیست، که غالباً در روح مخاطب حالت انکار ایجاد می کند، وعظ او بیان واقعیات زندگی انسان و بیان اسباب هلاک و یا عوامل نجات دهنده که در راه تکامل انسان وجود دارد. لذا سطر سطر مواعظ او مخاطب را از خواب غفلت بیدار می گرداند.

صراحت و قاطعیت او هر خواننده ای را وامی دارد که به تأمل و تفکر بپردازد و عمل صالح را پیشه خود کند.

  • د) آمیختگی با حکمت:

آراسته و مزین بودن مواعظ دیلمی با حکمت ها و معارف قدسی معصومین علیه السلام از دیگر ویژگی های آن بشمار می آید. این عامل سبب جاودانگی «ارشاد القلوب» شده است، به مصداق آیه شریفه «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه».[۱۰]

2. در عرصه حدیث

دیلمی را باید از بزرگان محدثین شیعه دانست چرا که وی احادیث زیادی را در کتب خود جمع آوری کرده است. و اگر در اواخر عمر شریفش دچار غربت و کمبود کتب نمی شد. شاید از او تألیفات گرانبهای دیگری باقی می ماند. دیلمی خود در اول کتاب اعلام الدین فی صفات المومنین به این تنهایی و غربت اشاره می کند؛[۱۱] با این وجود، همین آثاری که از دیلمی به جای مانده است، تبحر و مهارت او را در علم حدیث می رساند.

او محدث جلیل القدری است که مورد اعتماد اکثر محدثان بعد از خود می باشد و کتاب هایش نیز از اسناد جوامع روایی است همچون: «وسائل الشیعه» و «بحارالانوار».

علاوه بر این ها علامه جزایری در «الانوار»، صاحب «وافی» در کتبش، علامه سید عبدالله شبر و علامه نوری از کتب دیلمی نقل روایت کرده اند. صاحب «اعیان الشیعه» در مورد تبحر علمی دیلمی در حدیث می نویسد: «هو عالم عارف محدث کامل وجیه من کبار اصحابنا الفضلاء فی الفقه والحدیث والعرفان والمغازی؛ او دانشمندی است عارف و محدثی است کامل و از اصحاب فاضل و دانشمند ما است که در فقه و حدیث و عرفان و تاریخ سیره نگاری، دستی توانا دارد».

آن گاه سید محسن امین از قول صاحب «ریاض العلماء» نقل می کند که: مجلسی و صاحب وسایل از کتاب ارشاد القلوب بسیار نقل حدیث کرده اند و بر آن اعتماد کرده اند «و قال المجلسی فی البحار الشیخ العارف ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی له کتاب ارشاد القلوب و هو کتاب نظیف مشتمل علی اخبار متینه غریبه...».[۱۲]

علامه مجلسی در بحار گفته است: «که دیلمی صاحب کتاب ارشاد القلوب است که کتابی است پاک و منقح و دارای اخبار شگفت و نیز کتاب اعلام الدین و غرر الاخبار که ما از این دو کمتر نقل کرده ایم... و از همه این کتاب و نقل بزرگان از آن ها، عظمت و شأن مولف آن معلوم می گردد».

3. معرفت قدسی و مشرب عرفانی

حسن بن محمد دیلمی از عارفان بزرگ زمان خود می باشد؛ عرفان او بیشتر یک عرفان عملی بوده که در سایه ریاضت و محاسبه نفس، وجودش سرشار از انوار و نفحات قدسی شده است. گرچه وی در زمانی زندگی می کرد که گروهی از متصوفه به انحرافاتی مبتلا شده بودند، اما روح بلند دیلمی هیچ گاه گرفتار آن امور نشد.

صاحب اعیان الشیعه در مورد عرفای شیعه می نویسد: تصوفی که بزرگان امثال ابن فهد حلی، ابن طاووس، خواجه نصیرالدین طوسی، شهید ثانی، شیخ بهایی و غیر هم را به آن منسوب می داند، چیزی جز انقطاع از خلق و توجه به خالق و زهد در دنیا و امثال این ها نیست. و این، نهایت مدح و ستایش آن ها است نه این که مانند بعضی از صوفیه عقیده به حلول و وحدت وجود و عقاید فاسده و اعمال نامشروع داشته باشند.[۱۳]

درباره مقام عرفانی این عارف شیعی همین بس که ابن فهد حلی آن عارف کامل و صاحب کرامت، از شاگردان و دست پروردگان وی می باشد. علامه عارف میرزا علی آقا قاضی، استاد عرفان علامه طباطبایی، در عظمت ابن فهد حلی می گوید: «سه نفر در طول تارخی عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیده اند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلی و سید مهدی بحراللعوم رضوان الله علیهم».[۱۴]

در عرصه شعر و ادب

اشعار حکمی و عرفانی که مضامین عبرت انگیز و سازنده دارد، در نزد دیلمی از منزلتی خاص برخوردار است. او از جمله عالمان دین است که «شعر» را ابزاری برای بیان معارف قرآن و حدیث می دانند.

او هر جا مواعظ قرآن یا ائمه اطهار علیهم السلام را مطرح می کند، از اشعار منسوب به خود ائمه و سروده های شاعران مکتبی مدد می گیرد تا سخن از یک نواختی خارج گردد و تأثیری دو چندان بر مخاطب بگذارد. برخی از اشعار دیلمی در «ارشاد القلوب» و «اعلام الدین» ثبت شده است.[۱۵]

آثار

از دیلمی فقط چند اثر باقی مانده است که موضوع آن ها، حدیث اهل بیت علیهم السلام می باشد.

1. ارشاد القلوب الی الصواب المنجی من عمل به من الیم العقاب؛ این اثر را می توان شاهکار و گل سرسبد آثار آن سالک بیدار دل دانست.

ارشاد القلوب، کتاب گران سنگی است که در واقع از سوی این عالم شیعی در قالب وعظ به عالم تشیع هدیه شده است. زیرا در دیدگاه او ـ که منبعث از کلام گهربار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است ـ بهترین هدیه و سوغاتی که یک مسلمان می تواند به برادر مسلمان خود بدهد. پند و اندرزی است که هدایت او را زیاد کند و او را از هلاکت نگه دارد. این کتاب سودمند، مورد استناد محدثان بزرگی چون مجلسی و شیخ حر عاملی است و از این جهت، بر دیگر آثار این مولف برتری دارد.

علامه بزرگ مجلسی در بحارالانوار می گوید: «یکی از کسانی که از او روایت نقل کرده ام، شیخ عارف حسن بن محمد است. و کتاب ارشاد القلوب او کتابی منقح و پاکیزه و مشتمل بر اخبار متین و استوار و شگفتی است».[۱۶]

این کتاب در دو مجلد تألیف شده که جلد اول آن در موضوع اخلاق و دربردارنده مواعظ و نصایح از قرآن و حدیث و بزرگان گذشته است و جلد دوم در فضایل و مناقب علی علیه السلام و شرح غزوات و مکارم اخلاق آن امام همام و مناظرات علمی اوست. البته عالمان بزرگی چون: علامه سید محسن امین، صاحب «ریاض العلماء» و سید شهاب الدین مرعشی انتساب جلد دوم را به دیلمی صحیح نمی دانند.

آیت الله مرعشی نجفی در این باره می نویسد: «تقریبا برای ما ثابت است که جلد دوم از ایشان نیست و هر کسی ملاحظه و تدبر کند، این معنی برایش واضح و هویدا خواهد شد».[۱۷]

در ویژگی این کتاب بسیار گفته شده است و بعضی از بزرگان در تقریظی که بر این کتاب نوشته اند ابیاتی سروده اند. مرحوم سید علی صدرالدین، معروف به «سید علی خان شیرازی» دو رباعی سروده است که ترجمه آن چنین است: «این کتابی است که در معانی و مضامینش بسیار نیکو است و از ابی محمد الحسن الدیلمی است. برای مریض زمین گیر از شفا یافتن شیرین تر است و برای چشم از خواب سنگین، لذیذتر است».

آخرین سخن در وصف این کتاب، این که مرحوم مرعشی نجفی می نویسد: «مخفی نیست همان طور که بدن انسان دچار امراض می شود، دل انسان نیز در معرض مرض و کسالت است؛ چنان چه روایاتی بر آن دلالت دارد و از جمله معالجاتی که در مورد امراض دل بسیار سودمند است، وعظ و ارشاد و یادآوری منجیات و مهلکات است و راهنمایی های افراد پاک و روشن ضمیر است که بسیاری را از مفاسد دور نگه می دارد. و خداوند دانشمندان بزرگی را که در این راه تلاش کرده و با تألیفات خود چراغ هدایت را برافروخته اند، بهره مند سازد. و از بهترین این کتاب ها «ارشاد القلوب» علامه محدث ثقه بارع زاهد ناسک شیخ ابی محمد الحسن الدیلمی است با این که خیلی مختصر و حجمش کوچک است ولی جامع کثیری از احادیث قدسیه و روایات مأثوره از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عترت طاهرین و کلمات درّبار دانشمندان صالح از گذشتگان است».[۱۸]

این کتاب به قلم شیخ شرف الدین بحرانی تلخیص شده و از آن، چند ترجمه شده است که معروفترین آن ها ترجمه سید هدایت الله مسترحمی جرقویه ای و دیگری ترجمه حاج سید عبدالحسین رضائی و تصحیح این اثر توسط محمدباقر بهبودی می باشد.

2. غرر الاخبار و درر الآثار فی مناقب الاطهار؛ این کتاب در شرح مناقب ائمه اطهار علیهم السلام نوشته شده است.

مولف الذریعه می نویسد: «نسخه ای از این کتاب در نزد سید تستری دیدم که در بعضی جاهای آن، مولف از کتاب «العیون» و «المحاسن» شیخ مفید نقل حدیث کرده و در آن به حادثه انقراض بنی امیه و بنی عباس و اختلاف ملوک مسلمین و ضعف اسلام و تقویت کفار و ادامه آن بعد از گذشت صد سال اشاره شده است... محمد حسین الکرهرودی معاصر (متوفای 1314 ق.) در تألیفاتی زیاد از غرر نقل حدیث کرده است».[۱۹]

3. اعلام الدین فی صفات المومنین؛ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» درباره آن می نویسد:

«این کتاب از حسن دیلمی است و از کتاب «غرر الاخبار» ظاهر می شود که مولف آن را در اواسط قرن هشتم تالیف نموده است و از ماخذ بحارالانوار می باشد و نیز «امیر محمد اشرف» در کتاب «فضایل السادات» از آن روایت نقل کرده است».[۲۰]

موسسه آل البیت این کتاب را به چاپ رسانده و در مقدمه آن آورده است که اساس کار ما، نسخه ای بوده است که در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 381 موجود است. دیلمی در ابتدای این کتاب به غربت و تنهایی اش در اواخر عمر اشاره نموده و به قلت کتب و کمبود انیس و مذاکر، از قدر ناشناسی مردم ملول و دلتنگ است و هدف از نوشتن کتاب را همان تذکر و عبرت آموزی ذکر می کند.

4. اربعون حدیثا؛ این کتاب را دیلمی در اواسط قرن هشتم نوشته است و الذریعه می نویسد: شیخ علی اکبر بجنوردی گفته است که از این کتاب نسخه ای نزد من بوده است ولی تلف شده و حدیث اول آن، حدیث «جنود العقل والجهل» و حدیث سوم آن، حدیث الغدیر است.[۲۱]

غروب ستاره دیلم

از سخنان این عارف دلسوخته در ابتدای کتاب «اعلام الدین» معلوم می گردد که بعد از سال ها تحصیل و تلاش در راه حفظ علوم اهل بیت علیهم السلام در اواخر عمر شریفش تنها و غریب به زندگی خود ادامه می دهد.

سبب این غربت و تنهایی، قدرناشناسی حاکمان زمانه و قدرت طلبی آن ها است، که روح بلند عالمان شیعه همیشه از این گونه ستم ها خسته و مجروح بوده است؛ ولی با این وجود، دیلمی هیچ گاه صحنه را خالی نمی کند و از تلاش های علمی خود دست برنمی دارد و می گوید: «وقتی مبتلا به غربت و فقدان انیس صالح شدم، قدرناشناسی مردم و حکام مرا وادار کرد به تنهایی روآوردم؛ ترسیدم آن چه از آداب دینی و علوم علوی در ذهن دارم از ذهنم برود، لذا به نوشتن این کتاب (اعلام الدین فی صفات المومنین) پرداختم».[۲۲]

تاریخ دقیق وفات دیلمی معلوم نیست اما بر اساس شهادت استادش، شهید اول (786 ق) و وفات شاگردش، ابن فهد (801ق)، می توان گفت وفات آن رادمرد بزرگ در دو دهه آخر قرن هشتم هجری بوده است.

پانویس

  1. علامه آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، القرن السابع والثامن، ص 38.
  2. اعیان الشیعه، ج 5، ص 250؛ الکنی والالقاب، ج 2، ص 230؛ طبقات اعلام الشیعه، قرن ثامن، ص 38 و فوائد الرضویه، ج 1، ص 94 و 95.
  3. اعیان الشیعه، ج 9، ص 158، امل الآمل، ج 2، ص 260، روضات الجنات، ج 6، ص 33.
  4. به نقل از شرح حالی که در مقدمه ارشاد القلوب به ترجمه حاج سید عبدالحسین رضایی و تصحیح آقای محمدباقر بهبودی، کتابفروشی اسلامیه، تهران خیابان بوذر جمهری، آمده است.
  5. همان.
  6. ر.ک: گلشن ابرار، ج1، ص 148ـ158.
  7. ارشاد القلوب، باب اول، فی ثواب المواعظ، چاپ کتابخانه محمدی، قم، 1385، ص 21.
  8. همان، باب سیزدهم، فی المبادره فی العمل، ص 89.
  9. ارشاد القلوب، ترجمه سید هدایت الله مسترحمی، کتابفروشی مصطفوی بوذر جمهری، مقدمه.
  10. سوره نحل، آیه 125.
  11. اعلام الدین فی صفات المومنین، چاپ موسسه آل البیت.
  12. اعیان الشیعه، ج 5، ص 250.
  13. همان، ج 2، ص 147.
  14. به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ذیل شرح حال ابن فهد حلی.
  15. ر.ک: ارشاد القلوب، ص 113 و 127 و اعلام الدین فی صفات المومنین، ص 332.
  16. بحارالانوار، ج 1، ص 33.
  17. رساله مفرج الکروب فی معرفه صاحب ارشاد القلوب، سید شهاب الدین مرعشی نجفی.
  18. همان.
  19. الذریعه، ج 16، ص 36، چاپ دارالاضواء در بیروت.
  20. همان، ج 2، ص 229.
  21. همان، ج 1، ص 414.
  22. اعلام الدین، چاپ موسسه آل البیت، ص 1.

پیوندها