انقطاع الی الله: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 +
«اِنقطاع اِلی‌ الله» از مفاهیم [[عرفان|عرفانی]]، به معنی گسستن قلبی و دور شدن [[انسان]] از تعلقات دنیایی و پیوستن و تعلّق خاطر او به [[الله|خدای تعالی]] است که حاصل از [[تزکیه نفس|تزکیه]] و [[اخلاص]] و [[تقوا]] می‌باشد. طىّ این منزل، منافاتى با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اولیه خود ندارد.
 +
==مفهوم انقطاع الی‌الله==
  
 +
انقطاع الی‌الله، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است که بر اساس آن، انسان سالک، اندک اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفته‌اند: مراد از انقطاع إلى اللّه تعالى، وارستگى ضمیر انسان از غیر خداى تعالى در همه ابعاد نیازمندی­ هاست.<ref>همان، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>
  
 +
[[حسن بن فضل طبرسى]] می‌گوید من از کلمات [[امام علی]] علیه السلام فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همه چیز و همه کس به سوی خدای متعال نهفته است.<ref>طبرسى حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضى، چاپ چهارم، قم، ۱۴۱۲ هجرى،‌ ص ۸.</ref> آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد؛ لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری‌ با آن نیست و خالص است.<ref>نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>
  
 +
این کمال والا، روح [[عبادت|عبادات]] و هدف تلاش‌های انسان سالک در مسیر خودسازی است؛ همانطور که بزرگان [[اخلاق]] و تربیت، از اسرار توجه به [[قبله]] در [[نماز|نمازها]] را انقطاع کامل از همه چیز و توجه کامل به سوی مالک و پروردگار هر چیز دانسته‌اند.<ref>ملکی، تبریزی میرزا جواد آقا؛ المراقبات، ترجمه­ی محدث بندرریگى، ابراهیم، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۶، ص ۲۹۴.</ref> و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کرده‌اند؛ زیرا گریه در [[دعا]] را سرور ادعیه و باعث انقطاع به سوی خدای متعال معرفی نموده ­اند.<ref>حلى، ابن فهد؛ عدة الداعی، چاپ دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ هجرى‌، ص ۱۶۷.</ref>
  
 +
برخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هم‌معنی با مفهوم انقطاع الی‌الله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود این معنی را دربردارند که توجه به این مفاهیم، برای درک بهتر انقطاع الی‌الله لازم است:
  
__toc__
+
*تبتّل: که همان انقطاع است.<ref>ابن طاووس، على بن موسى؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، بوستان کتاب، قم، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ص ۳۴.</ref> توضیح این‌که این مفهوم از آیه شریفه‌: «وَاذْکرِ اسْمَ رَبِّک وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتیلاً».<ref name=":۰">[[سوره مزمل]]: ۸.</ref> (نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند) گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی «انقطاع الی الله» مبتنی بر همین آیه شریفه است.<ref>محمدى گیلانى، پیشین.</ref> [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی.<ref>فیض کاشانى، الوافی، کتابخانه امام أمیرالمؤمنین على علیه السلام، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۶، ص ۳۶۹.</ref> که [[سید بن طاووس]] می‌گوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره می­شود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه می‌دارد که من تنها به سوی تو منقطع شده‌ام و فقط به تو دلبسته‌ام.<ref>حلى، پیشین، ص ۱۹۸.</ref>
 +
*خلوت باطنی: که در حقیقت خالی بودن باطن وجود از غیر خداست، نه این‌که با دوستان خود در زندگی همراه نباشد؛ برای همین است که گفته شده است «العارف کائن و بائن»<ref>یعنی: «انسان عارف، هست ولی نیست»!! در اشعار سعدی از چنین کسی با عنوان «غایب و حاضر» نام برده شده است:از هر چه مى‌رود سخن دوست خوشتر است/ پیغام آشنا سخن روح پرور است. هرگز وجود حاضر و غائب شنیده‌اى/من در میان جمع و دلم‌ جاى‌ دیگر است.</ref> به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است.<ref>سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۷، ص ۱۰۰.</ref>
 +
*انقطاع از دنیا: همان طور که [[امام خمینی]] می ­گوید: اجتناب کامل از لذات [[دنیا]]، همان انقطاع کامل الی الله است.<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ نهم، ۱۳۷۸، ص ۳۷ و ۳۸.</ref>
 +
*افتقار الی الله: که به معنی ارجاع همه‌ نیازها به سوی خدای متعال است و این افتقار، بی‌نیازی واقعی را به دنبال دارد، همانطور که در [[دعا]] وارد است: خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بی‌نیازی جوید و به سوی تو افتقار یابد.<ref>ابن مشهدى، محمد بن جعفر؛ المزار الکبیر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، ۱۴۱۹ ق، ص ۵۱۲.</ref>
 +
*آزادگی: این فضیلت، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا بدست می‌آید. همان طور که [[امام علی]] علیه السلام فرمود: آیا آزاده‌ای وجود ندارد که این متاع بسیار بی‌ارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟!<ref>آمدى عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۱۴۲.</ref> و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا حاصل می‌شود همان طور که در پایان [[مناجات شعبانیه]] قبل از این‌که درخواست کمال انقطاع الی الله در آن مطرح شود، فرمودند: خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچ وجه بنده و در بند (هیچ کس و هیچ چیز) نخواهد بود و پس از آن درخواست متعالی نیز فرمودند: خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم.<ref>ابن طاووس، على بن موسى؛ إقبال الأعمال، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ق، ج۲، ص ۶۸۷.</ref>
 +
*قلب سلیم: خدای متعال در [[قرآن کریم]] می ­فرماید: در روز [[قیامت]]، مال و فرزندان سودى نمى‌بخشد مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.<ref>الشعراء: ۸۸ و ۸۹.</ref> و [[امام صادق]] علیه السلام در [[تفسیر]] این آیه فرمود: قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچ چیز جز او در قلبش نباشد.<ref>کلینى ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه­ق، ج ۲، ص ۱۶.</ref> و این معنی ملازم با انقطاع الی الله است.
 +
*[[توحید]]: نه به معنی متعارف آن، بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیت است که از آن تعبیر به ولایت مى‌شود.<ref>طهرانی سید محمّدحسین حسینی؛ رسالة لُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۳۸.</ref> و کسی که به این بارگاه بار یابد، [[شیطان]] بر او تسلطی ندارد.<ref>طهرانی، پیشین، ص ۴۴.</ref> همان طور که بر کسانی که به کمال انقطاع الی‌الله رسیده‌اند ندارد.<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۲۲۲.</ref> زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الی‌الله حاصل می‌شود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.
 +
*[[توکل]]: که نوعی انقطاع به سوی او را در ضمن خود دارد، زیرا انسان متوکل، بر داشته‌های الهی تکیه می­ ورزد و از آن‌چه در دست غیر اوست مأیوس می­ گردد.<ref>سید على خان، ریاض السالکین؛ چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹-۱۴۱۱ ق‌، ج ۴، ص ۱۲۹.</ref>
  
انقطاع الی‌الله - عزّوجلّ- يك وصيّت قرآنی است كه خدای متعال - در [[سوره مزمل]] چنان كه اشاره خواهد شد - رسول اللّه صلی الله علیه و آله (و به تبع ایشان امت او) را به تحصيل آن امر فرموده است.<ref>محمدى گيلانى، محمد؛ شرح مناجات شعبانيه، نشر سايه، چاپ اول، تهران، 1373، ص 229 و 230.</ref>
+
==انقطاع الی‌الله در قرآن و روایات==
  
انقطاع الی‌الله، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است؛ آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندک اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفته‌اند: مراد از انقطاع إلى اللّه تعالى، وارستگى ضمير و سرّ انسان از غير خداى تعالى در همه ابعاد نيازمندي­هاست.<ref>همان، ص 229 و 230.</ref>
+
«انقطاع الی‌ الله» یک توصیه [[قرآن|قرآنی]] است که خدای متعال - در [[سوره مزمل]] - [[پیامبر اسلام|رسول اللّه]] صلی الله علیه وآله (و به تبع ایشان امت او) را به تحصیل آن امر فرموده است: {{متن قرآن|«وَاذْکرِ اسْمَ رَبِّک وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتیلاً»}}؛<ref name=":۰" /> نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (به ­کلى از غیر او دل ببر).<ref>محمدى گیلانى، محمد؛ شرح مناجات شعبانیه، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳، ص ۲۲۹ و ۲۳۰.</ref>
  
علامه­ی طبرسی می‌گوید من از کلمات [[امام علی]] علیه السلام فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همه چیز و همه کس به سوی خدای متعال نهفته است. <ref>طبرسى حسن بن فضل؛ مكارم الأخلاق، انتشارات شريف رضى، چاپ چهارم، قم، 1412 هجرى،‌ ص 8.</ref> آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد؛ لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری‌ با آن نیست و خالص است.<ref>نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سيد جلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت، چاپ چهارم، 1377، ج 1، ص 211.</ref>
+
خداوند همچنین در [[قرآن کریم]] می ­فرماید: {{متن قرآن|«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ»}} پس به سوى خداوند بگریزید... .<ref>[[سوره ذاریات]]: ۵۰.</ref> و مراد از فرار کردن به سوى خدا، انقطاع به سوی او است، به دست برداشتن از [[کفر]] و گریزان بودن از عقابى که کفر به دنبال دارد و متوسل شدن به [[ایمان]] به خداى تعالى به تنهایى و این که او را یگانه معبودى بى شریک براى خود بگیرند.<ref>طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج‌۱۸، ص۵۷۴.</ref>
  
این کمال والا، روح عبادات و هدف تلاش‌های انسان سالک در مسیر خودسازی است؛ همانطور که بزرگان اخلاق و تربیت، از اسرار توجه به قبله در نمازها را انقطاع کامل از همه چیز و توجه کامل به سوی مالک و پروردگار هر چیز دانسته‌اند.<ref>ملکی، تبریزی میرزا جواد آقا؛ المراقبات، ترجمه­ی محدث بندرريگى، ابراهيم، انتشارات اخلاق، 1376، ص 294.</ref> و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کرده‌اند. زیرا گریه در دعا را سرور ادعیه و باعث انقطاع به سوی خدای متعال معرفی نموده­اند.<ref>حلى، ابن فهد؛ عدة الداعي، چاپ دارالكتب الإسلامي، چاپ اول، 1407 هجرى‌، ص 167.</ref>
+
[[امام علی]] علیه السلام فرمود: پاک و منزه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دل‌های عارفان چشانیده است و یاد [[بهشت]] و [[حور العین|حور]] و قصور آن را از خاطر ایشان زدوده است و همت آنان را در ذکر خودش متمرکز نموده است پس هیچ چیز در نزد آنان لذت‌بخش‌تر از یاد او نیست.<ref>هاشمى خویى/ حسن زاده آملى، محمدباقر کمره ­اى، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة (خوئى)، ۲۱ جلد، مکتبة الإسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ ق، ج ۷، ص ۱۹۳.</ref>
  
==مفاهیم همتا و هم‌زاد==
+
و [[امام سجاد]] علیه السلام در دعا به خدای متعال عرضه می­ دارد: پروردگارا، من انقطاعم به سوی تو را از هر ناخالصی ناب نموده‌ام و با همه‌ وجودم بر تو روی آورده ­ام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شده­ ام.<ref>امام سجاد علیه السلام، الصحیفة السجادیة، دفتر نشر الهادى، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص ۱۳۴.</ref>
  
برخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هم‌معنی با مفهوم انقطاع الی‌الله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود این معنی را دربردارند که توجه به این مفاهیم، برای درک بهتر سازه‌ی مفهومی چند لایه و پیچیده‌‌ای چون انقطاع الی‌الله لازم است:
+
همچنین [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر]] می گوید [[امام باقر]] علیه السلام فرمود: هر کس دین خدا به طور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول می‌کند.<ref>ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص ۱۹۳.</ref>
  
# تبتل: که همان انقطاع است.<ref>ابن طاووس، على بن موسى؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، بوستان كتاب، قم، چاپ اول، 1406 ق، ص 34.</ref> توضیح این‌که این مفهوم از آیه شریفه‌: «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلاً».<ref>[[سوره مزمل]]: 8.</ref> و نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند (به­كلى از غير او دل ببر) گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی «انقطاع الی الله» مبتنی بر همین آیه شریفه است.<ref>محمدى گيلانى، پیشین.</ref> [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی.<ref>فيض كاشانى، ملامحسن؛ الوافي، كتابخانه امام أميرالمؤمنين على عليه السلام، اصفهان، چاپ اول، 1406 ق، ج 6، ص 369.</ref> که سید بن طاووس می‌گوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره می­شود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه می‌دارد که من تنها به سوی تو منقطع شده‌ام و فقط به تو دلبسته‌ام.<ref>حلى، پیشین، ص 198.</ref>
+
آری، آن بزرگواران نه فقط به انقطاع به سوی خدای متعال توصیه می‌کردند، بلکه کمال این انقطاع یعنی حد اعلای آن را طلب می‌نمودند؛ همانطور که [[امام علی]] علیه السلام در [[مناجات شعبانیه]] - که توسط همه [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین خوانده می‌شده است<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ چهل حدیث، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۴۳۲.</ref> - از خدای متعال طلب «کمال انقطاع الی الله» را می ­نماید: «إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ‌ الِانْقِطَاعِ‌ إِلَیک...».<ref>ابن طاووس، همان.</ref>
# خلوت باطنی: که در حقیقت خالی بودن باطن وجود از غیر خداست نه این‌که با دوستان خود در زندگی همراه نباشد؛ برای همین است که گفته شده است «العارف کائن و بائن» <ref>یعنی: «انسان عارف، هست ولی نیست»!! در اشعار سعدی از چنین کسی با عنوان «غایب و حاضر» نام برده شده است:از هر چه مى‌رود سخن دوست خوشتر است/ پيغام آشنا سخن روح پرور است. هرگز وجود حاضر و غائب شنيده‌اى/من در ميان جمع و دلم‌ جاى‌ ديگر است.</ref> به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است.<ref>سيد على خان؛ رياض السالكين، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409 - 1411 ق‌، ج 7، ص 100.</ref>
 
# انقطاع از دنیا: همان طور که [[امام خمینی]] می­گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ جهاد اكبر، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ نهم، 1378، ص 37 و 38.</ref>
 
# افتقار الی الله: که به معنی ارجاع همه‌ نیازها به سوی خدای متعال است و این افتقار، بی‌نیازی واقعی را به دنبال دارد همانطور که در دعا وارد است: خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بی‌نیازی جوید و به سوی تو افتقار یابد.<ref>ابن مشهدى، محمد بن جعفر؛ المزار الكبير، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ اول، 1419 ق، ص 512.</ref>
 
# آزادگی: این فضیلت متعالی، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا بدست می‌آید. همان طور که [[امام علی]] علیه السلام فرمود: آیا آزاده‌ای وجود ندارد که این متاع بسیار بی‌ارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟!<ref>آمدى عبدالواحد بن محمد تميمى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ص 142.</ref> و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا (حتی عوالم اخروی و درجات بهشتی و ملکوتی) حاصل می‌شود همان طور که در پایان مناجات شعبانیه قبل از این‌که درخواست کمال انقطاع الی الله در آن مطرح شود، فرمودند: خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچ وجه بنده و در بند (هیچ کس و هیچ چیز) نخواهد بود و پس از آن درخواست متعالی نیز فرمودند: خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم.<ref>ابن طاووس، على بن موسى؛ إقبال الأعمال، دارالكتب الإسلاميه، تهران، چاپ دوم، 1409 ق، ج2، ص 687.</ref>
 
# قلب سلیم: خدای متعال در [[قرآن کریم]] می­فرماید: در روز قیامت، مال و فرزندان سودى نمى‌بخشد مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد.<ref>الشعراء: 88 و 89.</ref> و [[امام صادق]] علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچ چیز جز او در قلبش نباشد.<ref>كلينى ابوجعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دارالكتب الإسلامية، تهران، چاپ ‌چهارم، 1407 ه­ق، ج 2، ص 16.</ref> و این معنی ملازم با انقطاع الی الله است.
 
# توحید: نه به معنی متعارف آن بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحيد مطلق و فناء در ذات احديّت است كه از آن تعبير به ولايت مى‌شود.<ref>طهراني سيد محمّدحسين حسيني؛ رسالة لُبّاللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431ه‌ق، چاپ چهارم، ص 38.</ref> و کسی که به این بارگاه بار یابد، شيطان بر او تسلطی ندارد.<ref>طهراني، پیشین، ص 44.</ref> همان طور که بر کسانی که به کمال انقطاع الی‌الله رسیده‌اند ندارد.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ هفتم، 1378، ص 222.</ref> زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الی‌الله حاصل می‌شود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.
 
# توکل: که نوعی انقطاع به سوی او را در ضمن خود دارد زیرا انسان متوکل، بر داشته‌های الهی تکیه می­ورزد و از آن‌چه در دست غیر اوست مایوس می­گردد.<ref>سيد على خان، رياض السالكين؛ چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409-1411 ق‌، ج 4، ص 129.</ref>
 
  
==انقطاع الی الله در قرآن و روایات==
+
و «کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانى و نورانى پاره و کنار زده شود.<ref>اشاره به این فراز از دعا که: حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة.</ref> تا به مهمانسراى الهى که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید. لهذا در این «مناجات» از خداوند متعال بینایى و نورانیت قلبى طلب مى‌شود، تا بتوان حجب نورانى را دریده به معدن عظمت رسید.<ref>خمینى امام سید روح‌الله، جهاد اکبر، پیشین، ص ۴۶.</ref> [[امام خمینی]] درباره‌ی آن می‌گوید: این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است که موجب خروج انسان از سلطنت [[شیطان]] است و چون قلب به این مرتبه از اخلاص برسد، به کلی از غیر خدا منقطع شده و شیطان بر او راهی نخواهد داشت.<ref>خمینى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۲۲.</ref>
  
خداوند در [[قرآن کریم]] می­فرماید: پس به سوى خداوند بگريزيد.<ref>[[سوره الذاريات]]:50.</ref> و مراد از فرار كردن به سوى خدا، انقطاع به سوی او است به دست برداشتن از كفر و گريزان بودن از عقابى كه كفر به دنبال دارد و متوسل شدن به ايمان به خداى تعالى به تنهايى و اين كه او را يگانه معبودى بى شريك براى خود بگيرند.<ref>طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسيرالميزان، ترجمه موسوى همدانى سيد محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج‌18، ص574.</ref>
+
==انواع انقطاع الی‌الله==
 
 
خدای متعال پیامبر خود را مامور فرموده است که: نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند (به ­كلى از غير او دل ببر)<ref>[[سوره مزمل]]:8.</ref> و [[امام علی]] علیه السلام فرمود: پاک و منزه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دل‌های عارفان چشانیده است و یاد بهشت و حور و قصور آن را از خاطر ایشان زدوده است و همت آنان را در ذکر خودش متمرکز نموده است پس هیچ چیز در نزد آنان لذت‌بخش‌تر از یاد او نیست.<ref>هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله/ حسن زاده آملىٍ، حسن و كمره­اى، محمدباقر؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة و تكملة منهاج البراعة (خوئى)، 21 جلد، مكتبة الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1400 ق، ج 7، ص 193.</ref>
 
و [[امام سجاد]] علیه السلام در دعا به خدای متعال عرضه می­دارد: پروردگارا، من انقطاعم به سوی تو را از هر ناخالصی ناب نموده‌ام و با همه‌ وجودم بر تو روی آورده­ام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شده­ام.<ref>امام سجاد عليه السلام، الصحيفة السجادية، دفتر نشر الهادى، قم، چاپ اول، 1376ش، ص 134.</ref>
 
 
 
همچنین جابر می گوید [[امام باقر]] علیه السلام فرمود: هر کس دین خدا به طور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول می‌کند.<ref>ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى؛ تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مكتبه فقيه، قم، چاپ اول، 1410ق، ج 2، ص 193.</ref>
 
 
 
آری، آن بزرگواران نه فقط به انقطاع به سوی خدای متعال توصیه می‌کردند بلکه کمال این انقطاع یعنی حد اعلای آن را طلب می‌نمودند؛ همانطور که [[امام علی]] علیه السلام در مناجات شعبانیه - که توسط همه ائمه معصومین خوانده می‌شده است.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ چهل حديث، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ بيستم، 1378، ص 432.</ref> - از خدای متعال طلب «کمال انقطاع الی الله» را می­نماید: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ‌ الِانْقِطَاعِ‌ إِلَيْكَ...».<ref>ابن طاووس، همان.</ref>
 
 
 
و «كمال انقطاع» آن است كه تمام حجب ظلمانى و نورانى پاره و كنار زده شود.<ref>اشاره به این فراز از دعا که: حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة.</ref>تا به مهمانسراى الهى كه «معدن عظمت» است بتوان وارد گرديد. لهذا در اين «مناجات» از خداوند متعال بينايى و نورانيت قلبى طلب مى‌شود، تا بتوان حجب نورانى را دريده به معدن عظمت رسید.<ref>خمينى امام سید روح‌الله، جهاد اكبر، پیشین، ص 46.</ref>
 
 
 
امام خمینی درباره‌ی آن می‌گوید: این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است كه موجب خروج انسان از سلطنت شيطان است و چون قلب به اين مرتبه از اخلاص برسد به کلی از غیر خدا منقطع شده و شيطان بر او راهی نخواهد داشت.<ref>خمينى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص 222.</ref>
 
 
 
==انواع انقطاع الی الله==
 
  
 
از نظر [[قرآن کریم]] و روایات اسلامی، انقطاع الی الله به سه صورت وجود دارد:
 
از نظر [[قرآن کریم]] و روایات اسلامی، انقطاع الی الله به سه صورت وجود دارد:
  
# انقطاع تکوینی: به این معنی، همه چیز در عالم وجود به سوی خدای متعال منقطع است و هر لحظه از او فیض می‌گیرد و به او ادامه‌ی زندگی می دهد و نیاز خود را تنها از تو می طلبد؛ همان طور که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند از او تقاضا مى‌كنند.<ref>[[سوره الرحمن]]:29.</ref>
+
*انقطاع تکوینی: به این معنی، همه چیز در عالم وجود به سوی خدای متعال منقطع است و هر لحظه از او فیض می‌گیرد و به او ادامه‌ی زندگی می دهد و نیاز خود را تنها از تو می طلبد؛ همان طور که قرآن کریم می‌فرماید: تمام کسانى که در آسمان‌ها و زمین هستند از او تقاضا مى‌کنند.<ref>[[سوره الرحمن]]:۲۹.</ref>
# انقطاع جبری: دو نوع از انقطاع وجود دارد که انسان‌ها را به طور اجباری به انقطاع تکوینی آن‌ها متوجه می‌نماید از این‌رو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمی‌کند زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الی الله می‌یابد اما به اسماء قهر و جلال الهی منقطع حاصل می‌شود نه وجه جمال او؛ مگر برای انسان مومن که خود تلاشی در راه انقطاع الی الله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد می‌رساند.
+
*انقطاع جبری: دو نوع از انقطاع وجود دارد که انسان‌ها را به طور اجباری به انقطاع تکوینی آن‌ها متوجه می‌نماید از این‌رو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمی‌کند زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الی الله می‌یابد اما به اسماء قهر و جلال الهی منقطع حاصل می‌شود نه وجه جمال او؛ مگر برای انسان مومن که خود تلاشی در راه انقطاع الی الله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد می‌رساند.
# انقطاع حاصل از مرگ: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطه روح از بدن و نیز از غیر خود به سوی خدای خویش است.<ref> حسن زاده آملى حسن؛ عيون مسائل النفس و سرح العيون في شرح العيون، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ دوم، 1385، ص 117.</ref>
+
*انقطاع حاصل از [[مرگ]]: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطه روح از بدن و نیز از غیر خود به سوی خدای خویش است.<ref> حسن زاده آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۱۱۷.</ref>
## انقطاع حاصل از شدت بلا و حوادث هولناک: همانطور که قرآن کریم فرمود: چون در دريا شما را گزند رسد، همه آنهايى كه مى‌پرستيد از نظرتان محو شوند، مگر او اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رويگردان شويد زيرا آدمى ناسپاس است.<ref>[[سوره الاسراء]]: 67.</ref> این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست.<ref>سيد على خان؛ رياض السالكين، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409 - 1411 ق‌، ج ص 245.</ref> بلکه همه‌ مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده ‌می‌شوند همانطور که [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمود: هر مخلوقی در سختی‌ها که او را از غیرخدا دل‌گسته می‌کند، به سوی او پناه می برد.<ref>فيض كاشانى، ملامحسن؛ نوادر الأخبار، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، 1371 ش، ص 65.</ref>
+
*انقطاع حاصل از شدت بلا و حوادث هولناک: همانطور که قرآن کریم فرمود: چون در دریا شما را گزند رسد، همه آنهایى که مى‌پرستید از نظرتان محو شوند، مگر او اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رویگردان شوید زیرا آدمى ناسپاس است.<ref>[[سوره الاسراء]]: ۶۷.</ref> این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست.<ref>سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۵، ص ۲۴۵.</ref> بلکه همه‌ مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده ‌می‌شوند همانطور که [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمود: هر مخلوقی در سختی‌ها که او را از غیرخدا دل‌گسته می‌کند، به سوی او پناه می برد.<ref>فیض کاشانى، نوادر الأخبار، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش، ص ۶۵.</ref>
## انقطاع اختیاری: که همان انقطاع قلبی حاصل از تزکیه است. و آن‌چه در این‌جا مورد نظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دل‌گسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه‌ تکوینی انقطاع خود و همه چیز به سوی خدای متعال برای او مورد یقین و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد.
+
*انقطاع اختیاری: که همان انقطاع قلبی حاصل از [[تزکیه نفس|تزکیه]] است. و آن‌چه در این‌جا مورد نظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دل‌گسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه‌ تکوینی انقطاع خود و همه چیز به سوی خدای متعال برای او مورد [[یقین]] و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد.
  
==اسباب و عوامل==
+
==عوامل انقطاع الی‌الله==
  
انقطاع الی الله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سخت‌گیری که مورد نهی شدید اهل‌بیت است، از انقطاع از گناه و حرام آغاز کرده و سپس دیگر تعلقات را از خود دور کند. بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال موثرند:
+
انقطاع الی الله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سخت‌گیری که مورد نهی شدید اهل‌بیت است، از انقطاع از [[گناه]] و [[حرام]] آغاز کرده و سپس دیگر تعلقات را از خود دور کند. بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال موثرند:
  
# رفع حجب ظلمانی: <ref>توجه به غيرخدا انسان را به حجاب هاى «ظلمانى» و «نورانى» محجوب مى‌نمايد. كليه امور دنيوى اگر موجب توجه انسان به دنيا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانى مى‌شود و اگر دنيا وسيله توجه به حق و رسيدن به دار آخرت باشد، حجاب هاى ظلمانى به حجب نورانى مبدل مى‌گردد. (خمينى امام سید روح‌الله، جهاد اكبر، پیشین، ص 46) همان طور که هر چه جز ذات الهی از عوالم غیبی باشد نیز حجاب نورانی نام دارد. (خمينى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص 278)</ref> انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دست­یابی به آن عطایا بدست آید همانطور که در دعای روزانه­ی ماه [[رجب]] می­خوانیم: «ای کسی که عطای فراوان را به بهای اندک و عمل مختصر می­بخشی».<ref>ابن طاووس، اقبال الاعمال، پیشین، ج ص 644.</ref> بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخيم‌ترین و ظلمانى‌ترین حجاب ظلمانی، خودبينى و خودپرستى و خرق اين حجاب از تمام حُجُب مشكل‌تر است.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 7.</ref> و عمده‌ترین ابزار رفع این حجب در تقوا و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام مستحبات به ­ویژه مستحباتی چون [[نماز شب]] و مراقبه و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همان طور که [[امام خمینی]] می­گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است و با کمترین توجه به دنیا، محال است این انقطاع بدست آید و احتياج فوق العاده به تمرين، زحمت، رياضت، استقامت و ممارست است تا بتوان با تمام قوا از ما سوى اللّه منقطع شده و به غير خداوند توجهى نباشد.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ جهاد اكبر، پیشین، ص 37 و 38.</ref>
+
*رفع حجب ظلمانی:<ref>توجه به غیرخدا انسان را به حجاب هاى «ظلمانى» و «نورانى» محجوب مى‌نماید. کلیه امور دنیوى اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانى مى‌شود و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت باشد، حجاب هاى ظلمانى به حجب نورانى مبدل مى‌گردد. (خمینى امام سید روح‌الله، جهاد اکبر، پیشین، ص ۴۶) همان طور که هر چه جز ذات الهی از عوالم غیبی باشد نیز حجاب نورانی نام دارد. (خمینى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۷۸)</ref> انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دست­یابی به آن عطایا بدست آید، همانطور که در دعای روزانه ماه [[رجب]] می­ خوانیم: «ای کسی که عطای فراوان را به بهای اندک و عمل مختصر می­بخشی».<ref>ابن طاووس، اقبال الاعمال، پیشین، ج ۲، ص ۶۴۴.</ref> بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخیم‌ترین و ظلمانى‌ترین حجاب ظلمانی، خودبینى و خودپرستى و خرق این حجاب از تمام حُجُب مشکل‌تر است.<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص ۷.</ref> و عمده‌ترین ابزار رفع این حجب در [[تقوا]] و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام [[مستحب|مستحبات]] به ­ویژه مستحباتی چون [[نماز شب]] و [[مراقبه]] و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همان طور که [[امام خمینی]] می­ گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است و با کمترین توجه به دنیا، محال است این انقطاع بدست آید و احتیاج فوق العاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست است تا بتوان با تمام قوا از ما سوى اللّه منقطع شده و به غیر خداوند توجهى نباشد.<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، پیشین، ص ۳۷ و ۳۸.</ref>
# اخلاص: خالص نمودن اعمال از ریا و سمعه سبب انقطاع به سوی خدای متعال است.<ref>سيد على خان؛ رياض السالكين، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409 - 1411 ق‌، ج ص 258.</ref>اخلاص، گرچه خود رفع حجب ظلمانی است اما امتیاز خاصی از بین اسباب مذکور دارد؛ زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و [[اخلاص]] در بین این اعمال امتیازی خاص دارد همان طور که [[امام علی]] علیه السلام در وصف این مرتبه فرمود: آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (به طور ویژه و برتر) خالص‌تر نمود.<ref>ديلمى، حسن بن محمد؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، چاپ اول، 1408 ق، ص 128.</ref>
+
*[[اخلاص]]: خالص نمودن اعمال از [[ریا]] و سُمعه سبب انقطاع به سوی خدای متعال است.<ref>سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۴، ص ۲۵۸.</ref> اخلاص، گرچه خود رفع حجب ظلمانی است، اما امتیاز خاصی از بین اسباب مذکور دارد؛ زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و [[اخلاص]] در بین این اعمال امتیازی خاص دارد، همان طور که [[امام علی]] علیه السلام در وصف این مرتبه فرمود: آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (به طور ویژه و برتر) خالص‌تر نمود.<ref>دیلمى، حسن بن محمد؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۸ ق، ص ۱۲۸.</ref>
# تفکر در فنای دنیا و بقای آخرت: همان‌طور که یکی از بزرگان درباره‌ شرح حال خود در دست یافتن به مراتبی والا از انقطاع به سوی خدا می‌گوید: من هر روز یک یا دو ساعت درباره دنیا و فریبندگی و ناپایداری خوشی‌های آن و پایان یافتن سختی و تلخی‌هایش و نیز بقای آخرت و آن‌چه مرا در آن نجات می‌دهد یا نابود می‌کند فکر می‌کردم و این تفکر بالاخره در دلم موثر شد تا به کلی از غیرخدا منقطع و با همه وجودم متوجه او شدم.<ref>سعادت‌پرور، علی؛ پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، 1388، ج ص 34.</ref>
+
*[[تفکر]] در فنای دنیا و بقای [[آخرت]]: همان‌طور که یکی از بزرگان درباره‌ شرح حال خود در دست یافتن به مراتبی والا از انقطاع به سوی خدا می‌گوید: من هر روز یک یا دو ساعت درباره دنیا و فریبندگی و ناپایداری خوشی‌های آن و پایان یافتن سختی و تلخی‌هایش و نیز بقای آخرت و آن‌چه مرا در آن نجات می‌دهد یا نابود می‌کند فکر می‌کردم و این تفکر بالاخره در دلم مؤثر شد تا به کلی از غیرخدا منقطع و با همه وجودم متوجه او شدم.<ref>سعادت‌پرور، علی؛ پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸، ج ۸، ص ۳۴.</ref>
# رهایی از تعلق خاطر به غیر خدا در هر چیز: همانطور که در دعای [[صحیفه‌ سجادیه]] وارد است.<ref>امام سجاد علیه‌السلام، پیشین، ص 134.</ref>
+
*رهایی از تعلق خاطر به غیر خدا، در هر چیز: همانطور که در دعای [[صحیفه‌ سجادیه]] وارد است.<ref>امام سجاد علیه‌السلام، پیشین، ص ۱۳۴.</ref>
 +
*توجه به معصومین علیهم‌السلام: انقطاع به سوی خدای متعال، نیازمند انقطاع به سوی [[ائمه اطهار|ائمه‌ هدی]] علیهم‌السلام است. زیرا تنها با رهنمود و [[شفاعت]] ایشان می‌توان به این کمال دست یافت؛ چنان‌چه در زیارت جامعه به آن جلوه‌های لاهوتی خطاب می­ کنیم: هر کس به شما متمسک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها به سوی خدا هدایت می‌کنید و به سوی او رهبری می‌نمایید.<ref>  صدوق محمّد بن على بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ ‌دوم، ۱۴۱۳ق، ج ۲، ص ۶۱۳.</ref>  
  
==علائم و آثار==
+
==علائم و آثار انقطاع الی‌الله==
  
امام خمینی معتقدند تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع كامل إلى اللّه نهفته است و اگر كسى بدان دست يافت، به سعادت بزرگى نايل شده است.<ref>خمينى، امام سید روح‌الله؛ جهاد اكبر، پیشین، ص 37.</ref> در این‌جا به برخی از این آثار که دربردارنده همه‌ کمالات انسانی است اشاره می­شود:
+
مرحوم [[امام خمینی]] معتقدند تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع کامل إلى اللّه نهفته است و اگر کسى بدان دست یافت، به سعادت بزرگى نایل شده است.<ref>خمینى، امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، پیشین، ص ۳۷.</ref> در این‌جا به برخی از این آثار که دربردارنده همه‌ کمالات انسانی است اشاره می­ شود:
  
# خرق حجاب­های نورانی:<ref>در پاورقی 39 مفهوم حجاب نورانی شرح شد.</ref> که در اثر کمال انقطاع الی الله حاصل می‌شود همانطور که در فراز مناجات مبارکه شعبانیه مطرح است؛ «حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...».
+
*خرق حجاب­های نورانی: که در اثر کمال انقطاع الی الله حاصل می‌شود همانطور که در فراز [[مناجات شعبانیه]] مطرح است؛ «حتی تخرقَ ابصار القلوب حجبَ النور...».
# دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الی الله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است.<ref>فيض كاشانى، ملامحسن؛ المحجةالبيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم، 1417 هجرى، ج ص 148.</ref>
+
*دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الی الله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است.<ref>فیض کاشانى، ملامحسن؛ المحجةالبیضاء، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى، ج ۲، ص ۱۴۸.</ref>
# وصول به معدن عظمت و عزت الهی: (...فتصل الی معدن العظمة) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد به حقيقت كه حق تعالى است خواهد پیوست.<ref>حسن زاده آملى حسن؛ ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1378ش، ص 405.</ref>
+
*وصول به معدن عظمت و عزت الهی: (...فتصلَ الی معدن العظمة) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد به حقیقت که حق تعالى است خواهد پیوست.<ref>حسن زاده آملى حسن؛ ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ص ۴۰۵.</ref>
# خروج از سلطنت شیطان: که در اثر تحقق کامل انقطاع الی الله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد می­شود كه در نتیجه شيطان بر او راهی نخواهد داشت.<ref>خمينى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص 222.</ref>
+
*خروج از سلطنت [[شیطان]]: که در اثر تحقق کامل انقطاع الی الله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد می­ شود که در نتیجه شیطان بر او راهی نخواهد داشت.<ref>خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۲۲.</ref>
# عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه به سوی او است.<ref>سيد على خان؛ رياض السالكين، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1409 - 1411 ق‌، ج ص 127.</ref>
+
*عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه به سوی او است.<ref>سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۳، ص ۱۲۷.</ref>
  
==انقطاع به سوی معصومین علیهم‌السلام==
+
==آسیب‌شناسی انقطاع الی‌الله==
  
انقطاع به سوی خدای متعال، نیازمند انقطاع به سوی ائمه‌ هدی است. زیرا تنها با رهنمود و شفاعت ایشان می‌توان به این کمال دست یافت؛ چنان‌چه در زیارت جامعه به آن جلوه‌های لاهوتی خطاب می­کنیم: هر کس به شما متمسک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها به سوی خدا هدایت می‌کنید و به سوی او رهبری می‌نمایید (نه غیر او یا هوای نفستان).<ref> صدوق محمّد بن على بن بابويه؛ من لايحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ ‌دوم، 1413 ه ق، ج 2، ص 613.</ref> در آداب زیارت [[امام رضا]] علیه السلام قبل از خروج از منزل می‌خوانیم: در این [[زیارت]]، تنها به سوی خدا می‌روم نه غیر او.<ref>ابن قولويه، جعفر بن محمد؛ كامل الزيارات، دارالمرتضوية، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص 309.</ref> به همین جهت، این اصطلاح در بین بزرگان ما در مورد ائمه‌ هدی نیز به کار می‌رفته است.<ref>كلينى، پیشین، ج‌1، ص 380.</ref> بلکه علامه محمدتقی مجلسی، اصحاب با کمال و صادق اهل بیت را چنین می‌ستاید که آنان کمال انقطاع به سوی اهل بیت داشته­اند.<ref>مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى؛ روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406 ق، ج 14، ص 238.</ref>
+
انقطاع الی الله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب [[تقوا]] و انجام وظایف به آن می‌توان رسید. در دعایی زیبا از [[امام علی]] علیه السلام روایت است که فرمود: خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبتت و روحم را به مشاهده‌ات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منوّر فرما.<ref>اللهمّ نوّر ظاهری‌ بطاعتک، وباطنی بمحبّتک، وقلبی بمعرفتک، و روحی بمشاهدتک، وسرّی باستقلال اتّصال حضرتک‌. (فیض کاشانى، الکلمات المکنونة، انتشارات مدرسه عالى شهید مطهرى، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ص ۹۴).</ref> یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد، که البته بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدوده زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است. پس همانطور که بزرگان [[اخلاق]] گفته‌اند: طىّ این منزل منافاتى با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اولیه خود ندارد و واردات قلبیه او ربطى به اوضاع خارجیه از [[ازدواج]] و کسب و تجارت و... ندارد.
  
==آسیب‌شناسی انقطاع==
+
سالک در عین آن که در بین مردم بوده و امور دنیا را به جاى مى‌آورد، روحش در [[عالم ملکوت|ملکوت]] سیر نموده با ملکوتیان سر و کار دارد.<ref>طهرانی، پیشین، ص ۹۷.</ref> و در عین حال که در جامعه هست و متعارف با اسباب عالم ارتباط برقرار می‌کند، اما همانطور که خدای متعال در حدیث [[معراج]] می‌فرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمی‌برد و از همه بریده است با این که در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع می ­کند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را می‌بییند که ماورای هر سبب است.<ref>سعادت‌پرور علی؛ سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج، انتشارات تشیع، قم، ۱۳۷۴، چاپ اول، ج۱ ، ص ۶۷-۶۸.</ref>
 
 
انقطاع الی الله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب تقوا و انجام وظایف به آن می‌توان رسید. در دعایی بسیار زیبا از [[امام علی]] علیه السلام روایت است که فرمود: خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبتت و روحم را به مشاهده‌ات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منور فرما.<ref>اللهمّ نوّر ظاهري‌ بطاعتك، وباطني بمحبّتك، وقلبي بمعرفتك، و روحي بمشاهدتك، وسرّي باستقلال اتّصال حضرتك‌. (فيض كاشانى، ملامحسن، الكلمات المكنونة (چاپ كنگره فيض)، انتشارات مدرسه عالى شهيد مطهرى، تهران، چاپ اول، 1387ش، ص 94)</ref> یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد که البته بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدوده زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است. پس همانطور که بزرگان تربیت گفته‌اند: طىّ اين منزل منافاتى با بودن سالك در دنيا و اشتغال به مشاغل اوليه خود ندارد و واردات قلبيّه او ربطى به اوضاع خارجيّه از ازدواج و كسب و تجارت و... ندارد.
 
 
 
سالك در عين آن كه در بين مردم بوده و امور دنيا را به جاى مى‌آورد روحش در ملكوت سير نموده با ملكوتيان سر و كار دارد.<ref>طهراني، پیشین، ص 97.</ref> و در عین حال که در جامعه هست و متعارف با اسباب عالم ارتباط برقرار می‌کند اما همان طور که خدای متعال در حدیث [[معراج]] می‌فرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمی‌برد و از همه بریده است با این که در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع می­کند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را می‌بییند که ماورای هر سبب است.<ref>سعادت‌پرور علي؛ سرالاسراء في شرح حديث المعراج، انتشارات تشيع، قم، 1374، چاپ اول، ج1 ، ص 67 و 68.</ref>
 
 
 
بلکه از جمله دستورات ائمه‌ی هدی این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!!<ref>كلينى، پیشین، ج‌2، ص 149.</ref> بنابراین، با ادا ننمون حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمی‌رسد.
 
همچنین زنی به محضر [[امام صادق]] علیه السلام مشرف شده و عرضه داشت من زنی «متبتله» هستم.
 
 
 
حضرت فرمود: مقصود تو از این عنوان چیست؟ گفت ازدواج نمی‌کنم به امید این‌که به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها که در فضیلت‌جویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری می‌کرد.<ref>كلينى، پیشین، ج‌5، ص 509.</ref>
 
 
 
علامه محمدتقی مجلسی در شرح این روایت می‌گوید: تبتل، انقطاع به سوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به أشکالی چون عبادت او و محبت و انس با او بروز می‌یابد نه با ازدواج نکردن.<ref>مجلسى، پیشین، ج 8، ص 365.</ref>
 
  
 +
بلکه از جمله دستورات [[ائمه اطهار|ائمه‌ هدی]] این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!<ref>کلینى، پیشین، ج‌۲، ص ۱۴۹.</ref> بنابراین، با ادا ننمون حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه، هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمی‌رسد.
 +
در روایتی آمده است: زنی به محضر [[امام صادق]] علیه السلام مشرف شده و عرضه داشت من زنی «متبتّله» هستم. حضرت فرمود: مقصود تو چیست؟ گفت ازدواج نمی‌کنم به امید این‌که به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها که در فضیلت‌جویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری می‌کرد.<ref>کلینى، پیشین، ج‌۵، ص ۵۰۹.</ref> [[محمدتقی مجلسی]] در شرح این روایت می‌گوید: تبتّل، انقطاع به سوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به اَشکالی چون [[عبادت]] او و محبت و انس با او بروز می‌یابد نه با ازدواج نکردن.<ref>مجلسى، پیشین، ج ۸، ص ۳۶۵.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
مصطفی همدانی، انقطاع الی الله، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.
+
* [http://www.pajoohe.ir "انقطاع الی‌الله"، دانشنامه پژوهه]، مصطفی همدانی، تاریخ بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱.
 
+
[[رده:اخلاق الهی]][[رده:صفات پسندیده]]
[[رده:اخلاق الهی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۸


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اِنقطاع اِلی‌ الله» از مفاهیم عرفانی، به معنی گسستن قلبی و دور شدن انسان از تعلقات دنیایی و پیوستن و تعلّق خاطر او به خدای تعالی است که حاصل از تزکیه و اخلاص و تقوا می‌باشد. طىّ این منزل، منافاتى با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اولیه خود ندارد.

مفهوم انقطاع الی‌الله

انقطاع الی‌الله، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است که بر اساس آن، انسان سالک، اندک اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفته‌اند: مراد از انقطاع إلى اللّه تعالى، وارستگى ضمیر انسان از غیر خداى تعالى در همه ابعاد نیازمندی­ هاست.[۱]

حسن بن فضل طبرسى می‌گوید من از کلمات امام علی علیه السلام فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همه چیز و همه کس به سوی خدای متعال نهفته است.[۲] آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد؛ لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری‌ با آن نیست و خالص است.[۳]

این کمال والا، روح عبادات و هدف تلاش‌های انسان سالک در مسیر خودسازی است؛ همانطور که بزرگان اخلاق و تربیت، از اسرار توجه به قبله در نمازها را انقطاع کامل از همه چیز و توجه کامل به سوی مالک و پروردگار هر چیز دانسته‌اند.[۴] و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کرده‌اند؛ زیرا گریه در دعا را سرور ادعیه و باعث انقطاع به سوی خدای متعال معرفی نموده ­اند.[۵]

برخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هم‌معنی با مفهوم انقطاع الی‌الله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود این معنی را دربردارند که توجه به این مفاهیم، برای درک بهتر انقطاع الی‌الله لازم است:

  • تبتّل: که همان انقطاع است.[۶] توضیح این‌که این مفهوم از آیه شریفه‌: «وَاذْکرِ اسْمَ رَبِّک وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتیلاً».[۷] (نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند) گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی «انقطاع الی الله» مبتنی بر همین آیه شریفه است.[۸] امام صادق علیه السلام فرمود: در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی.[۹] که سید بن طاووس می‌گوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره می­شود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه می‌دارد که من تنها به سوی تو منقطع شده‌ام و فقط به تو دلبسته‌ام.[۱۰]
  • خلوت باطنی: که در حقیقت خالی بودن باطن وجود از غیر خداست، نه این‌که با دوستان خود در زندگی همراه نباشد؛ برای همین است که گفته شده است «العارف کائن و بائن»[۱۱] به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است.[۱۲]
  • انقطاع از دنیا: همان طور که امام خمینی می ­گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است.[۱۳]
  • افتقار الی الله: که به معنی ارجاع همه‌ نیازها به سوی خدای متعال است و این افتقار، بی‌نیازی واقعی را به دنبال دارد، همانطور که در دعا وارد است: خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بی‌نیازی جوید و به سوی تو افتقار یابد.[۱۴]
  • آزادگی: این فضیلت، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا بدست می‌آید. همان طور که امام علی علیه السلام فرمود: آیا آزاده‌ای وجود ندارد که این متاع بسیار بی‌ارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟![۱۵] و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا حاصل می‌شود همان طور که در پایان مناجات شعبانیه قبل از این‌که درخواست کمال انقطاع الی الله در آن مطرح شود، فرمودند: خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچ وجه بنده و در بند (هیچ کس و هیچ چیز) نخواهد بود و پس از آن درخواست متعالی نیز فرمودند: خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم.[۱۶]
  • قلب سلیم: خدای متعال در قرآن کریم می ­فرماید: در روز قیامت، مال و فرزندان سودى نمى‌بخشد مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.[۱۷] و امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچ چیز جز او در قلبش نباشد.[۱۸] و این معنی ملازم با انقطاع الی الله است.
  • توحید: نه به معنی متعارف آن، بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیت است که از آن تعبیر به ولایت مى‌شود.[۱۹] و کسی که به این بارگاه بار یابد، شیطان بر او تسلطی ندارد.[۲۰] همان طور که بر کسانی که به کمال انقطاع الی‌الله رسیده‌اند ندارد.[۲۱] زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الی‌الله حاصل می‌شود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.
  • توکل: که نوعی انقطاع به سوی او را در ضمن خود دارد، زیرا انسان متوکل، بر داشته‌های الهی تکیه می­ ورزد و از آن‌چه در دست غیر اوست مأیوس می­ گردد.[۲۲]

انقطاع الی‌الله در قرآن و روایات

«انقطاع الی‌ الله» یک توصیه قرآنی است که خدای متعال - در سوره مزمل - رسول اللّه صلی الله علیه وآله (و به تبع ایشان امت او) را به تحصیل آن امر فرموده است: «وَاذْکرِ اسْمَ رَبِّک وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتیلاً»؛[۷] نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (به ­کلى از غیر او دل ببر).[۲۳]

خداوند همچنین در قرآن کریم می ­فرماید: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ» پس به سوى خداوند بگریزید... .[۲۴] و مراد از فرار کردن به سوى خدا، انقطاع به سوی او است، به دست برداشتن از کفر و گریزان بودن از عقابى که کفر به دنبال دارد و متوسل شدن به ایمان به خداى تعالى به تنهایى و این که او را یگانه معبودى بى شریک براى خود بگیرند.[۲۵]

امام علی علیه السلام فرمود: پاک و منزه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دل‌های عارفان چشانیده است و یاد بهشت و حور و قصور آن را از خاطر ایشان زدوده است و همت آنان را در ذکر خودش متمرکز نموده است پس هیچ چیز در نزد آنان لذت‌بخش‌تر از یاد او نیست.[۲۶]

و امام سجاد علیه السلام در دعا به خدای متعال عرضه می­ دارد: پروردگارا، من انقطاعم به سوی تو را از هر ناخالصی ناب نموده‌ام و با همه‌ وجودم بر تو روی آورده ­ام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شده­ ام.[۲۷]

همچنین جابر می گوید امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس دین خدا به طور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول می‌کند.[۲۸]

آری، آن بزرگواران نه فقط به انقطاع به سوی خدای متعال توصیه می‌کردند، بلکه کمال این انقطاع یعنی حد اعلای آن را طلب می‌نمودند؛ همانطور که امام علی علیه السلام در مناجات شعبانیه - که توسط همه ائمه معصومین خوانده می‌شده است[۲۹] - از خدای متعال طلب «کمال انقطاع الی الله» را می ­نماید: «إِلَهِی هَبْ لِی کمَالَ‌ الِانْقِطَاعِ‌ إِلَیک...».[۳۰]

و «کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانى و نورانى پاره و کنار زده شود.[۳۱] تا به مهمانسراى الهى که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید. لهذا در این «مناجات» از خداوند متعال بینایى و نورانیت قلبى طلب مى‌شود، تا بتوان حجب نورانى را دریده به معدن عظمت رسید.[۳۲] امام خمینی درباره‌ی آن می‌گوید: این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است که موجب خروج انسان از سلطنت شیطان است و چون قلب به این مرتبه از اخلاص برسد، به کلی از غیر خدا منقطع شده و شیطان بر او راهی نخواهد داشت.[۳۳]

انواع انقطاع الی‌الله

از نظر قرآن کریم و روایات اسلامی، انقطاع الی الله به سه صورت وجود دارد:

  • انقطاع تکوینی: به این معنی، همه چیز در عالم وجود به سوی خدای متعال منقطع است و هر لحظه از او فیض می‌گیرد و به او ادامه‌ی زندگی می دهد و نیاز خود را تنها از تو می طلبد؛ همان طور که قرآن کریم می‌فرماید: تمام کسانى که در آسمان‌ها و زمین هستند از او تقاضا مى‌کنند.[۳۴]
  • انقطاع جبری: دو نوع از انقطاع وجود دارد که انسان‌ها را به طور اجباری به انقطاع تکوینی آن‌ها متوجه می‌نماید از این‌رو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمی‌کند زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الی الله می‌یابد اما به اسماء قهر و جلال الهی منقطع حاصل می‌شود نه وجه جمال او؛ مگر برای انسان مومن که خود تلاشی در راه انقطاع الی الله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد می‌رساند.
  • انقطاع حاصل از مرگ: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطه روح از بدن و نیز از غیر خود به سوی خدای خویش است.[۳۵]
  • انقطاع حاصل از شدت بلا و حوادث هولناک: همانطور که قرآن کریم فرمود: چون در دریا شما را گزند رسد، همه آنهایى که مى‌پرستید از نظرتان محو شوند، مگر او اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رویگردان شوید زیرا آدمى ناسپاس است.[۳۶] این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست.[۳۷] بلکه همه‌ مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده ‌می‌شوند همانطور که امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: هر مخلوقی در سختی‌ها که او را از غیرخدا دل‌گسته می‌کند، به سوی او پناه می برد.[۳۸]
  • انقطاع اختیاری: که همان انقطاع قلبی حاصل از تزکیه است. و آن‌چه در این‌جا مورد نظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دل‌گسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه‌ تکوینی انقطاع خود و همه چیز به سوی خدای متعال برای او مورد یقین و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد.

عوامل انقطاع الی‌الله

انقطاع الی الله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سخت‌گیری که مورد نهی شدید اهل‌بیت است، از انقطاع از گناه و حرام آغاز کرده و سپس دیگر تعلقات را از خود دور کند. بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال موثرند:

  • رفع حجب ظلمانی:[۳۹] انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دست­یابی به آن عطایا بدست آید، همانطور که در دعای روزانه ماه رجب می­ خوانیم: «ای کسی که عطای فراوان را به بهای اندک و عمل مختصر می­بخشی».[۴۰] بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخیم‌ترین و ظلمانى‌ترین حجاب ظلمانی، خودبینى و خودپرستى و خرق این حجاب از تمام حُجُب مشکل‌تر است.[۴۱] و عمده‌ترین ابزار رفع این حجب در تقوا و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام مستحبات به ­ویژه مستحباتی چون نماز شب و مراقبه و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همان طور که امام خمینی می­ گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است و با کمترین توجه به دنیا، محال است این انقطاع بدست آید و احتیاج فوق العاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست است تا بتوان با تمام قوا از ما سوى اللّه منقطع شده و به غیر خداوند توجهى نباشد.[۴۲]
  • اخلاص: خالص نمودن اعمال از ریا و سُمعه سبب انقطاع به سوی خدای متعال است.[۴۳] اخلاص، گرچه خود رفع حجب ظلمانی است، اما امتیاز خاصی از بین اسباب مذکور دارد؛ زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و اخلاص در بین این اعمال امتیازی خاص دارد، همان طور که امام علی علیه السلام در وصف این مرتبه فرمود: آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (به طور ویژه و برتر) خالص‌تر نمود.[۴۴]
  • تفکر در فنای دنیا و بقای آخرت: همان‌طور که یکی از بزرگان درباره‌ شرح حال خود در دست یافتن به مراتبی والا از انقطاع به سوی خدا می‌گوید: من هر روز یک یا دو ساعت درباره دنیا و فریبندگی و ناپایداری خوشی‌های آن و پایان یافتن سختی و تلخی‌هایش و نیز بقای آخرت و آن‌چه مرا در آن نجات می‌دهد یا نابود می‌کند فکر می‌کردم و این تفکر بالاخره در دلم مؤثر شد تا به کلی از غیرخدا منقطع و با همه وجودم متوجه او شدم.[۴۵]
  • رهایی از تعلق خاطر به غیر خدا، در هر چیز: همانطور که در دعای صحیفه‌ سجادیه وارد است.[۴۶]
  • توجه به معصومین علیهم‌السلام: انقطاع به سوی خدای متعال، نیازمند انقطاع به سوی ائمه‌ هدی علیهم‌السلام است. زیرا تنها با رهنمود و شفاعت ایشان می‌توان به این کمال دست یافت؛ چنان‌چه در زیارت جامعه به آن جلوه‌های لاهوتی خطاب می­ کنیم: هر کس به شما متمسک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها به سوی خدا هدایت می‌کنید و به سوی او رهبری می‌نمایید.[۴۷]

علائم و آثار انقطاع الی‌الله

مرحوم امام خمینی معتقدند تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع کامل إلى اللّه نهفته است و اگر کسى بدان دست یافت، به سعادت بزرگى نایل شده است.[۴۸] در این‌جا به برخی از این آثار که دربردارنده همه‌ کمالات انسانی است اشاره می­ شود:

  • خرق حجاب­های نورانی: که در اثر کمال انقطاع الی الله حاصل می‌شود همانطور که در فراز مناجات شعبانیه مطرح است؛ «حتی تخرقَ ابصار القلوب حجبَ النور...».
  • دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الی الله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است.[۴۹]
  • وصول به معدن عظمت و عزت الهی: (...فتصلَ الی معدن العظمة) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد به حقیقت که حق تعالى است خواهد پیوست.[۵۰]
  • خروج از سلطنت شیطان: که در اثر تحقق کامل انقطاع الی الله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد می­ شود که در نتیجه شیطان بر او راهی نخواهد داشت.[۵۱]
  • عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه به سوی او است.[۵۲]

آسیب‌شناسی انقطاع الی‌الله

انقطاع الی الله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب تقوا و انجام وظایف به آن می‌توان رسید. در دعایی زیبا از امام علی علیه السلام روایت است که فرمود: خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبتت و روحم را به مشاهده‌ات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منوّر فرما.[۵۳] یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد، که البته بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدوده زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است. پس همانطور که بزرگان اخلاق گفته‌اند: طىّ این منزل منافاتى با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اولیه خود ندارد و واردات قلبیه او ربطى به اوضاع خارجیه از ازدواج و کسب و تجارت و... ندارد.

سالک در عین آن که در بین مردم بوده و امور دنیا را به جاى مى‌آورد، روحش در ملکوت سیر نموده با ملکوتیان سر و کار دارد.[۵۴] و در عین حال که در جامعه هست و متعارف با اسباب عالم ارتباط برقرار می‌کند، اما همانطور که خدای متعال در حدیث معراج می‌فرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمی‌برد و از همه بریده است با این که در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع می ­کند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را می‌بییند که ماورای هر سبب است.[۵۵]

بلکه از جمله دستورات ائمه‌ هدی این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم![۵۶] بنابراین، با ادا ننمون حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه، هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمی‌رسد. در روایتی آمده است: زنی به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شده و عرضه داشت من زنی «متبتّله» هستم. حضرت فرمود: مقصود تو چیست؟ گفت ازدواج نمی‌کنم به امید این‌که به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، حضرت فاطمه سلام الله علیها که در فضیلت‌جویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری می‌کرد.[۵۷] محمدتقی مجلسی در شرح این روایت می‌گوید: تبتّل، انقطاع به سوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به اَشکالی چون عبادت او و محبت و انس با او بروز می‌یابد نه با ازدواج نکردن.[۵۸]

پانویس

  1. همان، ص ۲۲۹-۲۳۰.
  2. طبرسى حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضى، چاپ چهارم، قم، ۱۴۱۲ هجرى،‌ ص ۸.
  3. نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۲۱۱.
  4. ملکی، تبریزی میرزا جواد آقا؛ المراقبات، ترجمه­ی محدث بندرریگى، ابراهیم، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۶، ص ۲۹۴.
  5. حلى، ابن فهد؛ عدة الداعی، چاپ دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ هجرى‌، ص ۱۶۷.
  6. ابن طاووس، على بن موسى؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، بوستان کتاب، قم، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ص ۳۴.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ سوره مزمل: ۸.
  8. محمدى گیلانى، پیشین.
  9. فیض کاشانى، الوافی، کتابخانه امام أمیرالمؤمنین على علیه السلام، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج ۶، ص ۳۶۹.
  10. حلى، پیشین، ص ۱۹۸.
  11. یعنی: «انسان عارف، هست ولی نیست»!! در اشعار سعدی از چنین کسی با عنوان «غایب و حاضر» نام برده شده است:از هر چه مى‌رود سخن دوست خوشتر است/ پیغام آشنا سخن روح پرور است. هرگز وجود حاضر و غائب شنیده‌اى/من در میان جمع و دلم‌ جاى‌ دیگر است.
  12. سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۷، ص ۱۰۰.
  13. خمینى امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ نهم، ۱۳۷۸، ص ۳۷ و ۳۸.
  14. ابن مشهدى، محمد بن جعفر؛ المزار الکبیر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، ۱۴۱۹ ق، ص ۵۱۲.
  15. آمدى عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۱۴۲.
  16. ابن طاووس، على بن موسى؛ إقبال الأعمال، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ق، ج۲، ص ۶۸۷.
  17. الشعراء: ۸۸ و ۸۹.
  18. کلینى ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه­ق، ج ۲، ص ۱۶.
  19. طهرانی سید محمّدحسین حسینی؛ رسالة لُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۳۸.
  20. طهرانی، پیشین، ص ۴۴.
  21. خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۲۲۲.
  22. سید على خان، ریاض السالکین؛ چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹-۱۴۱۱ ق‌، ج ۴، ص ۱۲۹.
  23. محمدى گیلانى، محمد؛ شرح مناجات شعبانیه، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳، ص ۲۲۹ و ۲۳۰.
  24. سوره ذاریات: ۵۰.
  25. طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج‌۱۸، ص۵۷۴.
  26. هاشمى خویى/ حسن زاده آملى، محمدباقر کمره ­اى، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة (خوئى)، ۲۱ جلد، مکتبة الإسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ ق، ج ۷، ص ۱۹۳.
  27. امام سجاد علیه السلام، الصحیفة السجادیة، دفتر نشر الهادى، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص ۱۳۴.
  28. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص ۱۹۳.
  29. خمینى امام سید روح‌الله؛ چهل حدیث، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۴۳۲.
  30. ابن طاووس، همان.
  31. اشاره به این فراز از دعا که: حتّى تخرق أبصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة.
  32. خمینى امام سید روح‌الله، جهاد اکبر، پیشین، ص ۴۶.
  33. خمینى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۲۲.
  34. سوره الرحمن:۲۹.
  35. حسن زاده آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۱۱۷.
  36. سوره الاسراء: ۶۷.
  37. سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۵، ص ۲۴۵.
  38. فیض کاشانى، نوادر الأخبار، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش، ص ۶۵.
  39. توجه به غیرخدا انسان را به حجاب هاى «ظلمانى» و «نورانى» محجوب مى‌نماید. کلیه امور دنیوى اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانى مى‌شود و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت باشد، حجاب هاى ظلمانى به حجب نورانى مبدل مى‌گردد. (خمینى امام سید روح‌الله، جهاد اکبر، پیشین، ص ۴۶) همان طور که هر چه جز ذات الهی از عوالم غیبی باشد نیز حجاب نورانی نام دارد. (خمینى امام سید روح‌الله، آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۷۸)
  40. ابن طاووس، اقبال الاعمال، پیشین، ج ۲، ص ۶۴۴.
  41. خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص ۷.
  42. خمینى امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، پیشین، ص ۳۷ و ۳۸.
  43. سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۴، ص ۲۵۸.
  44. دیلمى، حسن بن محمد؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۸ ق، ص ۱۲۸.
  45. سعادت‌پرور، علی؛ پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸، ج ۸، ص ۳۴.
  46. امام سجاد علیه‌السلام، پیشین، ص ۱۳۴.
  47. صدوق محمّد بن على بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ ‌دوم، ۱۴۱۳ق، ج ۲، ص ۶۱۳.
  48. خمینى، امام سید روح‌الله؛ جهاد اکبر، پیشین، ص ۳۷.
  49. فیض کاشانى، ملامحسن؛ المحجةالبیضاء، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجرى، ج ۲، ص ۱۴۸.
  50. حسن زاده آملى حسن؛ ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ص ۴۰۵.
  51. خمینى امام سید روح‌الله؛ آداب الصلاة، پیشین، ص ۲۲۲.
  52. سید على خان؛ ریاض السالکین، چاپ دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌، ج ۳، ص ۱۲۷.
  53. اللهمّ نوّر ظاهری‌ بطاعتک، وباطنی بمحبّتک، وقلبی بمعرفتک، و روحی بمشاهدتک، وسرّی باستقلال اتّصال حضرتک‌. (فیض کاشانى، الکلمات المکنونة، انتشارات مدرسه عالى شهید مطهرى، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ص ۹۴).
  54. طهرانی، پیشین، ص ۹۷.
  55. سعادت‌پرور علی؛ سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج، انتشارات تشیع، قم، ۱۳۷۴، چاپ اول، ج۱ ، ص ۶۷-۶۸.
  56. کلینى، پیشین، ج‌۲، ص ۱۴۹.
  57. کلینى، پیشین، ج‌۵، ص ۵۰۹.
  58. مجلسى، پیشین، ج ۸، ص ۳۶۵.

منابع