امت مقتصده: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
− | گروه | + | «اُمّة مُقتصدة» گروه میانهرو در امر دین و تسلیم دستورات الهی |
− | == واژه شناسی== | + | ==واژه شناسی== |
− | + | «امّت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند [[دین]]، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورده،<ref>. مفردات، ص 86؛ نثر طوبی، ج 1، ص 38، «امت».</ref> و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانهروی (اجتناب از افراط و تفریط)<ref>. لسانالعرب، ج11، ص 179 180؛ تاجالعروس، ج5، ص 190، «قصد».</ref> است. بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانهرو است. برخی اقتصاد را در اینجا به معنای استقامت در عمل دانستهاند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده، مستقیم به سوی آن حرکت میکند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.<ref>. مجمع البیان، ج 3، ص 341.</ref> | |
− | + | «امت مقتصده» در اصطلاح، به جماعت میانهرو در امر دین و [[تسلیم]] فرمانهای الهی گفته میشود؛<ref>. تفسیر المیزان، ج 6، ص 39؛ نثر طوبی، ج 2، ص 302، «قصد».</ref> جماعتی که با عمل به فرمانهای الهی همواره از افراط و تفریط دور بوده و درحد اعتدال بهسر میبرند. | |
− | این ترکیب یک بار در قرآن کریم و در آیات مربوط به اهل کتاب آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگار میشدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد بهشت میکرد و اگر تورات و انجیل و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا | + | این ترکیب یک بار در [[قرآن کریم]] و در آیات مربوط به [[اهل کتاب]] آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتاب [[ایمان]] آورده و پرهیزگار میشدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد [[بهشت]] میکرد و اگر [[تورات]] و [[انجیل]] و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا میداشتند، از برکات آسمانی و زمینی برخوردار میشدند. بعضی از اهل کتاب میانهرو و بسیاری از آنان بد عملاند: {{متن قرآن|«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ *وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ»}} ([[سوره مائده|مائده]]/5، 65-66). |
− | واژه «مقتصد» در آیه 32 فاطر | + | واژه «مقتصد» در [[آیه 32 سوره فاطر|آیه 32 فاطر]] (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ...) درباره میانهرو بودن برخی از بندگان خدا بهکار رفته و آنان را میان گروهی که به خود ستم کردهاند و کسانی که به سوی خیرات پیشی میگیرند قرار داده است. در [[آیه 32 سوره لقمان|آیه 32 لقمان]] (وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ...) نیز درباره گروهی از انسانها بهکار رفته است که پس از نجات یافتن از گرفتاری در امواج دریا از [[اعتدال]] خارج نشدهاند. |
− | + | افزون بر آیات یاد شده که واژه «امت مقتصده» و «مقتصد» در آن آمده، آیات دیگری هم بدون استفاده از الفاظ یاد شده، مرتبط با مفهوم میانه و میانهروی است؛ همچون [[آیه 143 سوره بقره|آیه 143 بقره]]، درباره میانه بودن امت اسلامی، [[آیه 9 سوره نحل|آیه 9 نحل]] در مورد ارائه [[صراط]] مستقیم از سوی خداوند به عنوان راهی میانه، [[آیه 29 اسراء]] درباره لزوم میانهروی در بخشش، [[آیه 19 سوره لقمان|آیه 19 لقمان]] در توصیه به اعتدال در راه رفتن از سوی [[لقمان]] به فرزندش و [[آیه 110 سوره اسراء|آیه 110 اسراء]] که به خواندن [[نماز]] با آهنگ میانه (نه بلند و نه کوتاه) دستور میدهد. | |
− | + | ==تبیین امت مقتصده== | |
− | + | میانهروی تنها در محدوده [[حق]] و در محور [[صراط مستقیم]]، یعنی راه میانهای که از سوی خداوند ارائه میشود: {{متن قرآن|«وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ»}}؛ ([[سوره نحل|نحل]]/16،9)<ref>. جامعالبیان، مج 8، ج 14، ص 112 114.</ref> معنا مییابد؛ راهی که از سوی خداوند ارائه شده یعنی [[اسلام]]<ref>. همان، ص 112؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 584.</ref> دینی میانه و [[احکام]] و دستورات آن در حد [[اعتدال]] است. نمونههایی از این احکام در زمینههای گوناگون اقتصادی، اخلاقی و... در قرآن چنین آمده است: 1. هرگز دست خود را به گردنت مبند ([[انفاق]] را ترک مکن) و آن را یکسره مگشای (هرچه داری به گزاف مده) ([[سوره اِسراء|اسراء]]/17، 29) بندگان خدای رحمان کسانیاند که... در انفاق نه [[اسراف]] میکنند و نه تنگ میگیرند، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. ([[سوره فرقان|فرقان]]/25،67) 2. [[لقمان]] در توصیهای به فرزند خویش وی را به اعتدال در راه رفتن فرا میخواند. ([[سوره لقمان|لقمان]]/31،19) 3. در آیه ای به خواندن [[نماز]] با صدای (معمولی)، نه بلند و نه کوتاه فرمان داده شده است (اسراء/17، 110). | |
− | + | با توجه به اینکه راه میانه همان اسلام و احکام آن است، میانهرو کسی است که در این راه وارد شده و به همه احکام آن ملتزم باشد، ازاینرو کسانی که بین اعتقاد به خدا و اعتقاد به رسول او جدایی انداخته و به بخشی از [[شریعت]] و احکام آن [[ایمان]] میآورند، حقّاً کافرند ([[سوره نساء|نساء]]/4، 150)؛ نه میانهرو، چنانکه [[منافقان]] نیز که نه راه مؤمنان و نه راه کافران را میپیمایند و بین آن دو سرگرداناند جایگاه آنان در آتش بوده (نساء/4، 143) و هرگز سهمی از عنوان میانهروی ندارند. | |
− | در | + | در [[قرآن کریم]]، امت [[اسلام|اسلامی]]، امتی معتدل، وسط و به دور از افراط و تفریطهای گروههای دیگر معرفی شده است: {{متن قرآن|«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا »}}؛ ([[سوره بقره|بقره]]/2، 143). برخی، چون مشرکان و بتپرستان گرفتار جسمگرایی و [[دنیاطلبی]] گشته و به [[آخرت]] اعتقادی ندارند و اهمیتی برای امور روحی و معنوی قائل نیستند. در مقابل، عدهای مانند [[مسیحیت|نصارا]]، کمالات جسمانی را به کناری نهاده و به تقویت جانب روح پرداختهاند. قدر مشترک هر دو گروه آن است که به نتیجه مطلوب و هدایت صحیح دست نمییابند؛ امّا امت اسلامی با هدایت دینی از سوی خداوند، امت وسط قرار داده شده است، بهگونهای که نه ترک [[دنیا]] گفته و نه از معنویات دست کشیده است؛ به عبارت دیگر به هر دو جنبه جسمی و روحی وجود خویش توجّه کرده و از سعادت مادی و معنوی بهره برده است. ازاینرو امت اسلامی، امت میانه، معیار سنجش افراط و تفریط<ref>. المیزان، ج 1، ص 319 320.</ref> و بهترین امتهاست: {{متن قرآن|«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ...»}} ([[سوره آلعمران|آلعمران]]/3،110)؛ به همین جهت، طبق روایتی از [[اهل البیت|اهل بیت]](علیهم السلام)، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده<ref>. جامع البیان مج 4، ج 5، ص 413؛ روضالجنان، ج 7، ص 60؛ الصافی، ج 2، ص 51.</ref> و از [[پیامبر]](صلی الله علیه وآله) پیروی کردهاند<ref>. التبیان، ج3، ص586؛ مجمعالبیان، ج 3، ص 342.</ref> و براساس کتاب خدا و امر او سخن گفتهاند<ref>. جامعالبیان، مج 4، ج 5، ص 413.</ref>، با تعبیر {{متن قرآن|«أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ»}} و میانهرو یاد شده است ([[سوره مائده|مائده]]/5،66). |
− | + | در برخی آیات آمده است که به هنگام گرفتاری در امواج دریا همه انسانها خداوند را از روی [[اخلاص]] میخوانند، ولی پس از نجات یافتن، تنها برخی از آنها میانهروی را در پیش میگیرند. (لقمان/31، 32) | |
− | + | گفتنی است که گرچه میانهروی و اقتصاد از صفات پسندیده و از فضایل انسانی است، ولی این صفت، خود دارای درجاتی است که دارندگان درجه پایین آن: {{متن قرآن|«و مِنهُم مُقتَصِدٌ»}} ([[سوره فاطر|فاطر]]/35،32) در مقابل پیشیگیرندگان به نیکی ها بوده و دارندگان درجه بالای آن همان پیشی گیرندگان به خوبیها هستند: {{متن قرآن|«وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ»}}؛ (فاطر/35،32). البتّه همه کسانی که در درجات یاد شده به سر میبرند با حفظ مراتب، عنوان ارزشی «میانهرو» بر آنان صادق است، برخلاف گروه سومی که در همین آیه (فاطر/35،32) با تعبیر «کسانی که به خویشتن [[ظلم]] میکنند» از آنان یاد شده است: {{متن قرآن|«فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ»}}. | |
− | برخی معتقدند آیه 66 مائده | + | بسیاری از مفسران در تبیین «امت مقتصده»، تنها به درجه پایین آن توجه کرده و بر همین پایه آیه 32 فاطر را [[تفسیر]] کردهاند. برخی امت مقتصده را گروه فرمانبردار دانستهاند که از ارتکاب [[گناهان]] حذر دارد، ولی کاربرد واژه «مقتصد» نشان میدهد که اطاعت این گروه به مرحله نهایت نرسیده است.<ref>. التحریر و التنویر، ج 6، ص 254.</ref> برخی آنان را کسانی دانستهاند که نه ترک عمل میکنند تا در زمره ستمکنندگان به خویش قرار گیرند و نه از دیگران پیشی میگیرند تا جزو {{متن قرآن|«سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ»}} باشند.<ref>. التحقیق، ج 9، ص 270، «قصد».</ref> گفته شده: میانهروی بالاترین درجه برای [[اهل کتاب]] است و همین صفت برای امت اسلامی مرتبهای متوسط است و مرتبه بالاتر از آن، یعنی پیشی گرفتن به خوبیها: {{متن قرآن|«سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ»}} مخصوص مسلمانان است.<ref>. تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 79.</ref> برخی نیز میانهروی را بر دو نوع دانستهاند:1. میانهروی بین افراط و تفریط که مطلقاً امری پسندیده است؛ مانند [[شجاعت]] که حدّ اعتدال بین افراط [[تهوّر]] و تفریط [[ترس]] است. آیات 19 لقمان و 67 فرقان به این نوع اشاره دارد. 2. میانهروی که کنایه است از آنچه میان امر پسندیده و ناپسند قرار میگیرد؛ مانند قرار گرفتن بین [[عدل]] و [[ظلم]] و نزدیک و دور. آیه 32 فاطر این نوع را بیان میکند.<ref>. مفردات، ص 672، «قصد».</ref> |
+ | |||
+ | برخی معتقدند [[آیه 66 سوره مائده|آیه 66 مائده]] که اهل کتاب را به مقتصده (فرمانبردار) و مرتکبان اعمال بد تقسیم میکند، مربوط به قبل از [[اسلام]] است، زیرا اهل کتاب بعد از اسلام دو دستهاند: بدکاران (کسانی که ایمان نیاوردهاند) و سابق بالخیرات (ایمان آورندگان). گفته شده: مقتصد، آن گروه از اهل کتاباند که از افراط در ابراز بغض نسبت به مسلمانان به دور بوده و به آنان آزار نمیرساندند و با آنان [[ایمان]] نیز نیاوردهاند.<ref>. التحریروالتنویر، ج 6، ص 254 255.</ref> به گفته دیگر، «امت مقتصده» کسانی هستند که درباره [[عیسی بن مریم]](علیه السلام) نه [[غلوّ]] کرده که وی را خدا بدانند و نه تقصیر ورزیده و درباره وی سخن سخیف و ناروا گفتهاند.<ref>. جامعالبیان، مج 4، ج 5، ص 412؛ التبیان، ج 3، ص 586.</ref> بنا به [[اسباب نزول|شأن نزولی]]، مراد از «امت مقتصده» نجاشی و اصحاب او هستند.<ref>. التبیان، ج 3، ص 586؛ مجمعالبیان، ج3، ص342.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == | + | ==منابع== |
− | |||
+ | * "امت مقتصده"، ابوالفضل خوشمنش، دائرةالمعارف قرآن کریم. | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۱: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۲
«اُمّة مُقتصدة» گروه میانهرو در امر دین و تسلیم دستورات الهی
واژه شناسی
«امّت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورده،[۱] و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانهروی (اجتناب از افراط و تفریط)[۲] است. بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانهرو است. برخی اقتصاد را در اینجا به معنای استقامت در عمل دانستهاند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده، مستقیم به سوی آن حرکت میکند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.[۳]
«امت مقتصده» در اصطلاح، به جماعت میانهرو در امر دین و تسلیم فرمانهای الهی گفته میشود؛[۴] جماعتی که با عمل به فرمانهای الهی همواره از افراط و تفریط دور بوده و درحد اعتدال بهسر میبرند.
این ترکیب یک بار در قرآن کریم و در آیات مربوط به اهل کتاب آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگار میشدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد بهشت میکرد و اگر تورات و انجیل و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا میداشتند، از برکات آسمانی و زمینی برخوردار میشدند. بعضی از اهل کتاب میانهرو و بسیاری از آنان بد عملاند: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ *وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ» (مائده/5، 65-66).
واژه «مقتصد» در آیه 32 فاطر (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ...) درباره میانهرو بودن برخی از بندگان خدا بهکار رفته و آنان را میان گروهی که به خود ستم کردهاند و کسانی که به سوی خیرات پیشی میگیرند قرار داده است. در آیه 32 لقمان (وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ...) نیز درباره گروهی از انسانها بهکار رفته است که پس از نجات یافتن از گرفتاری در امواج دریا از اعتدال خارج نشدهاند.
افزون بر آیات یاد شده که واژه «امت مقتصده» و «مقتصد» در آن آمده، آیات دیگری هم بدون استفاده از الفاظ یاد شده، مرتبط با مفهوم میانه و میانهروی است؛ همچون آیه 143 بقره، درباره میانه بودن امت اسلامی، آیه 9 نحل در مورد ارائه صراط مستقیم از سوی خداوند به عنوان راهی میانه، آیه 29 اسراء درباره لزوم میانهروی در بخشش، آیه 19 لقمان در توصیه به اعتدال در راه رفتن از سوی لقمان به فرزندش و آیه 110 اسراء که به خواندن نماز با آهنگ میانه (نه بلند و نه کوتاه) دستور میدهد.
تبیین امت مقتصده
میانهروی تنها در محدوده حق و در محور صراط مستقیم، یعنی راه میانهای که از سوی خداوند ارائه میشود: «وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ»؛ (نحل/16،9)[۵] معنا مییابد؛ راهی که از سوی خداوند ارائه شده یعنی اسلام[۶] دینی میانه و احکام و دستورات آن در حد اعتدال است. نمونههایی از این احکام در زمینههای گوناگون اقتصادی، اخلاقی و... در قرآن چنین آمده است: 1. هرگز دست خود را به گردنت مبند (انفاق را ترک مکن) و آن را یکسره مگشای (هرچه داری به گزاف مده) (اسراء/17، 29) بندگان خدای رحمان کسانیاند که... در انفاق نه اسراف میکنند و نه تنگ میگیرند، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (فرقان/25،67) 2. لقمان در توصیهای به فرزند خویش وی را به اعتدال در راه رفتن فرا میخواند. (لقمان/31،19) 3. در آیه ای به خواندن نماز با صدای (معمولی)، نه بلند و نه کوتاه فرمان داده شده است (اسراء/17، 110).
با توجه به اینکه راه میانه همان اسلام و احکام آن است، میانهرو کسی است که در این راه وارد شده و به همه احکام آن ملتزم باشد، ازاینرو کسانی که بین اعتقاد به خدا و اعتقاد به رسول او جدایی انداخته و به بخشی از شریعت و احکام آن ایمان میآورند، حقّاً کافرند (نساء/4، 150)؛ نه میانهرو، چنانکه منافقان نیز که نه راه مؤمنان و نه راه کافران را میپیمایند و بین آن دو سرگرداناند جایگاه آنان در آتش بوده (نساء/4، 143) و هرگز سهمی از عنوان میانهروی ندارند.
در قرآن کریم، امت اسلامی، امتی معتدل، وسط و به دور از افراط و تفریطهای گروههای دیگر معرفی شده است: «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا »؛ (بقره/2، 143). برخی، چون مشرکان و بتپرستان گرفتار جسمگرایی و دنیاطلبی گشته و به آخرت اعتقادی ندارند و اهمیتی برای امور روحی و معنوی قائل نیستند. در مقابل، عدهای مانند نصارا، کمالات جسمانی را به کناری نهاده و به تقویت جانب روح پرداختهاند. قدر مشترک هر دو گروه آن است که به نتیجه مطلوب و هدایت صحیح دست نمییابند؛ امّا امت اسلامی با هدایت دینی از سوی خداوند، امت وسط قرار داده شده است، بهگونهای که نه ترک دنیا گفته و نه از معنویات دست کشیده است؛ به عبارت دیگر به هر دو جنبه جسمی و روحی وجود خویش توجّه کرده و از سعادت مادی و معنوی بهره برده است. ازاینرو امت اسلامی، امت میانه، معیار سنجش افراط و تفریط[۷] و بهترین امتهاست: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ...» (آلعمران/3،110)؛ به همین جهت، طبق روایتی از اهل بیت(علیهم السلام)، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده[۸] و از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیروی کردهاند[۹] و براساس کتاب خدا و امر او سخن گفتهاند[۱۰]، با تعبیر «أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ» و میانهرو یاد شده است (مائده/5،66).
در برخی آیات آمده است که به هنگام گرفتاری در امواج دریا همه انسانها خداوند را از روی اخلاص میخوانند، ولی پس از نجات یافتن، تنها برخی از آنها میانهروی را در پیش میگیرند. (لقمان/31، 32)
گفتنی است که گرچه میانهروی و اقتصاد از صفات پسندیده و از فضایل انسانی است، ولی این صفت، خود دارای درجاتی است که دارندگان درجه پایین آن: «و مِنهُم مُقتَصِدٌ» (فاطر/35،32) در مقابل پیشیگیرندگان به نیکی ها بوده و دارندگان درجه بالای آن همان پیشی گیرندگان به خوبیها هستند: «وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ»؛ (فاطر/35،32). البتّه همه کسانی که در درجات یاد شده به سر میبرند با حفظ مراتب، عنوان ارزشی «میانهرو» بر آنان صادق است، برخلاف گروه سومی که در همین آیه (فاطر/35،32) با تعبیر «کسانی که به خویشتن ظلم میکنند» از آنان یاد شده است: «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ».
بسیاری از مفسران در تبیین «امت مقتصده»، تنها به درجه پایین آن توجه کرده و بر همین پایه آیه 32 فاطر را تفسیر کردهاند. برخی امت مقتصده را گروه فرمانبردار دانستهاند که از ارتکاب گناهان حذر دارد، ولی کاربرد واژه «مقتصد» نشان میدهد که اطاعت این گروه به مرحله نهایت نرسیده است.[۱۱] برخی آنان را کسانی دانستهاند که نه ترک عمل میکنند تا در زمره ستمکنندگان به خویش قرار گیرند و نه از دیگران پیشی میگیرند تا جزو «سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» باشند.[۱۲] گفته شده: میانهروی بالاترین درجه برای اهل کتاب است و همین صفت برای امت اسلامی مرتبهای متوسط است و مرتبه بالاتر از آن، یعنی پیشی گرفتن به خوبیها: «سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» مخصوص مسلمانان است.[۱۳] برخی نیز میانهروی را بر دو نوع دانستهاند:1. میانهروی بین افراط و تفریط که مطلقاً امری پسندیده است؛ مانند شجاعت که حدّ اعتدال بین افراط تهوّر و تفریط ترس است. آیات 19 لقمان و 67 فرقان به این نوع اشاره دارد. 2. میانهروی که کنایه است از آنچه میان امر پسندیده و ناپسند قرار میگیرد؛ مانند قرار گرفتن بین عدل و ظلم و نزدیک و دور. آیه 32 فاطر این نوع را بیان میکند.[۱۴]
برخی معتقدند آیه 66 مائده که اهل کتاب را به مقتصده (فرمانبردار) و مرتکبان اعمال بد تقسیم میکند، مربوط به قبل از اسلام است، زیرا اهل کتاب بعد از اسلام دو دستهاند: بدکاران (کسانی که ایمان نیاوردهاند) و سابق بالخیرات (ایمان آورندگان). گفته شده: مقتصد، آن گروه از اهل کتاباند که از افراط در ابراز بغض نسبت به مسلمانان به دور بوده و به آنان آزار نمیرساندند و با آنان ایمان نیز نیاوردهاند.[۱۵] به گفته دیگر، «امت مقتصده» کسانی هستند که درباره عیسی بن مریم(علیه السلام) نه غلوّ کرده که وی را خدا بدانند و نه تقصیر ورزیده و درباره وی سخن سخیف و ناروا گفتهاند.[۱۶] بنا به شأن نزولی، مراد از «امت مقتصده» نجاشی و اصحاب او هستند.[۱۷]
پانویس
- ↑ . مفردات، ص 86؛ نثر طوبی، ج 1، ص 38، «امت».
- ↑ . لسانالعرب، ج11، ص 179 180؛ تاجالعروس، ج5، ص 190، «قصد».
- ↑ . مجمع البیان، ج 3، ص 341.
- ↑ . تفسیر المیزان، ج 6، ص 39؛ نثر طوبی، ج 2، ص 302، «قصد».
- ↑ . جامعالبیان، مج 8، ج 14، ص 112 114.
- ↑ . همان، ص 112؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 584.
- ↑ . المیزان، ج 1، ص 319 320.
- ↑ . جامع البیان مج 4، ج 5، ص 413؛ روضالجنان، ج 7، ص 60؛ الصافی، ج 2، ص 51.
- ↑ . التبیان، ج3، ص586؛ مجمعالبیان، ج 3، ص 342.
- ↑ . جامعالبیان، مج 4، ج 5، ص 413.
- ↑ . التحریر و التنویر، ج 6، ص 254.
- ↑ . التحقیق، ج 9، ص 270، «قصد».
- ↑ . تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 79.
- ↑ . مفردات، ص 672، «قصد».
- ↑ . التحریروالتنویر، ج 6، ص 254 255.
- ↑ . جامعالبیان، مج 4، ج 5، ص 412؛ التبیان، ج 3، ص 586.
- ↑ . التبیان، ج 3، ص 586؛ مجمعالبیان، ج3، ص342.
منابع
- "امت مقتصده"، ابوالفضل خوشمنش، دائرةالمعارف قرآن کریم.