تهوّر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تهوّر» در مقابل «جُبن»، به معنای بى باکى و افراط در خشم، از رذایل اخلاقى است. «تهوّر» عبارت است از اقدام به کارى که نباید کرد و انداختن خود در مهلکه‌‏هایى که در عقل و شرع منع شده است.

تهور در لغت و اصطلاح

«تهوّر» در لغت به معناى بى باکى، بى پروایى و گستاخى است و در اصطلاح به حد افراط در خشم مى‌آید. در این حالت شخص اقدام به کارهایى نامعقول مى‌کند.

قوه غضبیه اگر به طرف افراط برود، آن همان بی‌باکی بی‌جهت است که در اصطلاح اخلاق اسلامی «تهوّر» نام دارد و عبارت است از اقدام بی‌باکانه در امورى که نابود کننده‌ی جسم و یا جان و روان انسان است و چه بسا موجبات هلاکت و نابودى وى را فراهم مى‌سازد و از نظر شرع و عقل باید از آنها پرهیز کرد. طرف تفریط تهوّر، «جُبن» و ترس و بزدلى است و طرف اعتدال آن که صفتى پسندیده است، «شجاعت» می باشد.

ملا احمد نراقی در این مورد می گوید: «و دانستی که جمیع رذایل متعلق به این قوه (غضبیه)، و منشا آنها نیز دو صفت خبیثه است، وهر کدام متضمن صفاتی چندند و آن دو، یکی «تهور» است و دیگر «جُبن». اما تهور: که طرف افراط شجاعت است، عبارت است از: احتراز نکردن از آنچه باید از آن بپرهیزد، و انداختن خود به مهالکی که عقلا و شرعا ممنوع باشد. و شکی نیست که این صفت از مهلکات دنیویه و اخرویه است. و آیات و اخبار در وجوب محافظت خود از حد و حصر متجاوز است و همین قدر کافی است که - حق سبحانه و تعالی - می فرماید: «و لا تُلقوا بأیدیکم الی التهلُکة»[۱] یعنی: خود را به هلاکت نیندازید. و حق آن است که هر که صاحب این صفت باشد و خود را از آنچه عقل حکم کند به لزوم محافظت از آن، نگاه ندارد، از شایبه جنون و دیوانگی خالی نیست. و چگونه چنین نباشد و حال اینکه کسی که احتراز نکند از موضعی که ظن هلاکت باشد و هلاک شود به حکم شریعت مقدسه باعث قتل خود شده است و به هلاکت ابدیه و شقاوت سرمدیه گرفتار گشته است.»[۲]

امام علی علیه‌السلام در خطبه معروف همّام، فرمودند: مؤمن اگر دنبال چیزی برود در راه رسیدن به آن تهور نمی‌ورزد.[۳] همچنین ایشان تهور را نتیجه‌ی از دست دادن احتیاط دانستند.[۴]

درمان تهور

«بعد از به یاد آوردن مفاسد دنیوی و اخروی تهور که ذکر شدند و تلقین این آثار منفی به نفس که سبب انزجار و تا حدی ترک این رذیله شود، باید انسان اخلاقْ‌جو متوجه باشد و مراقبت کند که هر کارى مى‌خواهد بکند ابتدا درباره آن تأمّل و فکر کند، اگر عقل و شرع آن را تجویز مى کنند، بدان دست یازد وگرنه از آن اجتناب نماید و بسا هست که در معالجه آن بر اساس قاعده­ علاج به ضد، باید از بعضى کارها که احتراز از آن لازم نیست احتراز کند تا به سوى تفریط بیفتد و چون به زوال تهوّر و بى ­باکى علم پیدا کرد طرف تفریط را رها کند و بر حدّ وسط که شجاعت است بایستد».[۵]

ملا احمد نراقی در معراج السعادة می گوید: «... پس کسی که مبتلا به این صفت باشد باید اول مفاسد آن را در دنیا و آخرت به نظر آورد، بعد از آن، هر کاری که می خواهد بکند. ابتدا در آن تامل کند اگر عقل و شرع تجویز آن را کند مرتکب شود والا از آن اجتناب نماید. و بسا باشد که معالجه این صفت موقوف باشد بر اینکه از بعضی چیزها که احتراز از آن لازم نیست احتراز کند تا به حد وسط بایستد».

پانویس

  1. سوره بقره، ۱۹۵.
  2. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص ۱۲۲.
  3. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چ‌چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۲۲۸.
  4. آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ش، ص۴۷۴.
  5. نراقی، ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۲۵۲.

منابع