الاحتجاج (کتاب): تفاوت بین نسخهها
جز (پروژه5: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
این كتاب در یك جلد به زبان عربی توسط نشر مرتضی در [[مشهد]] مقدس در سال 1403 هـ.ق به چاپ رسیده است. همچنین این کتاب با مقدمه استاد جعفر سبحانی و با تحقیق ابراهیم بهادری و محمدهادی توسط انتشارات اسوه نیز به چاپ رسیده است. | این كتاب در یك جلد به زبان عربی توسط نشر مرتضی در [[مشهد]] مقدس در سال 1403 هـ.ق به چاپ رسیده است. همچنین این کتاب با مقدمه استاد جعفر سبحانی و با تحقیق ابراهیم بهادری و محمدهادی توسط انتشارات اسوه نیز به چاپ رسیده است. | ||
− | == | + | ==الاحتجاج در نظر عالمان== |
− | + | کتاب گهربار «الاحتجاج» سرآمد سایر تألیفات ابومنصور طبرسى است و در بر دارنده احتجاجات پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)، معصومین (علیهم السلام) وبرخى از شخصیت هاى نامى شیعه مى باشد. | |
+ | |||
+ | صاحبان اندیشه و نظر، از کتاب الاحتجاج به نیکى یاد کرده اند. به گونه اى که این گنجینه در طول قرن هاى گذشته همواره مرجعى مناسب و مورد اطمینان بشمار مى رفته است. | ||
+ | |||
+ | شیخ حر عاملى آن را نیکو و داراى فوائد بسیار مى داند،<sup>([۳۶])</sup> و درخاتمه کتاب وسائل، این کتاب را در ردیف آثار مورد اعتماد معرفى کرده است.<sup>([۳۷])</sup> | ||
+ | |||
+ | علامه مجلسى، الاحتجاج را با توجه به آنکه بیشتر اخبار آن مرسل است، کتابى معروف شمرده است.<sup>([۳۸])</sup> | ||
+ | |||
+ | سید محمدباقر خوانسارى مدعى است که الاحتجاج کتابى معتبر و بین طائفه امامیه معروف است.<sup>([۳۹])</sup> | ||
+ | |||
+ | آقا بزرگ تهرانى این کتاب را از آثار معتبرى مى داندکه علماى بزرگ همچون علاّمه مجلسى و شیخ حُرّ عاملى بدان اعتماد کرده اند.<sup>([۴۰])</sup> | ||
+ | |||
+ | شیخ عباس قمى الاحتجاج را کتابى معروف و داراى فوائد بسیار دانسته که اصحاب و بزرگان شیعه بدان روى آورده اند.<sup>([۴۱])</sup> | ||
+ | |||
+ | سید بزرگوار ابن طاووس مطالعه آن را به پسرش توصیه کرده است.<sup>([۴۲])</sup> همچنین کتاب الاحتجاج در نگاه اندیشمندان و فقهاى معاصر نیز جایگاهى والا دارد و ایشان به عظمت و بى مانندى آن اشاره کرده اند: | ||
+ | |||
+ | آیت الله شیخ جواد تبریزى الاحتجاج را کتاب تاریخى معتبر شمرده که «اهمیت آن از کتب دیگرى که در تاریخ مورد اعتماد و استناد قرار مى گیرد، بیشتر است.»<sup>([۴۳])</sup> | ||
+ | |||
+ | آیت الله شیخ لطف الله صافى، این کتاب را در نوع خود بى نظیردانسته، معتقداست که«الاحتجاج» مشحون به مطالب عالیه علمى و اعتقادى است و همواره مورد استفاده و استناد اهل فن الاحتجاج واستدلال بوده و خواهد بود.<sup>([۴۴])</sup> | ||
+ | |||
+ | آیت الله حسن زاده آملى، الاحتجاج طبرسى را «کتاب کلامى اصیل، حاوى منطق حق وسائط فیض الهى» مى داند.<sup>([۴۵])</sup> | ||
+ | |||
+ | و بالاخره آیت الله جوادى آملى درباره این کتاب چنین مى نگارند: «ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى(قدس سره) براى اینکه تفکر کلامى مهجوره، از علم به عین آید و از گوش به آغوش، تدّبر جامع در قرآن و سنت معصومین(علیهم السلام) کرد، و چنین استنباط نمود که پیام ثقلین دو چیز است یکى آنکه رهبران فکرى امت اسلامى جز احسن نگویند و دیگر آنکه رهروان فرهنگى نیز جز احسن نپذیرند، و چون پیروى رهروان مسبوق به رهنمود رهبران است لذا عصاره اى از برهان و جدال احسنِ مأثور از قرآن و عترت را ارائه نمود تا جامعه اسلامى که تمدن او در تدین معقول و مقبول او است از تحجر برهد و به تعقل برسد.»<sup>([۴۶])</sup> | ||
+ | |||
+ | ممکن است این مطلب عنوان گردد که اکثر مناظرات مطرح شده در کتاب مستند نیست در اعتبار آن خدشه وارد است. توجه به دو نکته ذیل، پاسخ را روشن مى سازد: | ||
+ | |||
+ | ۱ ـ ابو منصور طبرسى در مقدمه کتاب الاحتجاج اشکال فوق را پاسخ گفته است، او چنین مى نویسد: «... آنچه در این کتاب از روایات و اخبار نقل مى شود، از ذکر سند آنها صرفنظر نمودم خواه به سبب وجود اجماع بر آن، و یا به دلیل اشتهار آن در کتاب ها بین موافق و مخالف. البته چون روایاتى که از حضرت عسکرى(علیه السلام) نقل مى شود، از جهت شهرت در مرتبه احادیث دیگر نبودلذا در حدیث اول سند خود را ذکر نمودم و سند من در تمام آن احادیث که از تفسیر امام عسکرى(علیه السلام)<sup>([۴۷])</sup> بیان شده به همین صورت مى باشد.<sup>([۴۸])</sup> | ||
+ | |||
+ | طبرسى آنگاه سند روایات منقول از امام حسن عسکرى(علیه السلام) را در آغاز کتاب، بدین شرح بیان مى کند: «... ابو جعفر مهدى بن ابى حرب حسینى مرعشى، از: شیخ صدوق ابوعبدالله جعفر بن محمّد بن احمد دوریستى، از: ابى محمّد بن احمد، از: ابو جعفر محمّد بن على بن حسین بن بابویه قمى، از: ابو الحسن محمّد بن قاسم مفسر استرآبادى، از: ابو یعقوب یوسف بن محمّد بن زیاد و ابو الحسن على بن محمّد سیار، و این دو از: ابو محمّد حسن بن على عسکرى(علیه السلام).»<sup>([۴۹])</sup> | ||
+ | |||
+ | ۲ ـ مسائل اختصاصى از مسائل فرعى عملى متفاوت است با توجه به آنکه در مسائل فرعى یقین به جهت لازم نیست و هر چند که عملى در آن شرط است، اما در مسائل اعتقادى یقین شرط است که آن در گرو قوه برهان و جهت خواهد بود که با تلاش انسان آشکار مى گردد و لذا در آن فرقى بین مسند ومرسل نیست.<sup>([۵۰])</sup> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۴
نویسنده | ابومنصور طبرسی |
موضوع | احتجاجات شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
تعليقات | محمد باقر خراسان |
|
این کتاب با نام کامل "الاحتجاج على اهل اللجاج" کتابی است از ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی (از علمای قرن ششم قمری)، به زبان عربى و در موضوع بحثها و مناظرات معصومين(ع) و بزرگان دين با مخالفان، در موضوعات مختلف دينى.
زندگینامه
گرچه سال ولادت و وفات ابومنصور طبرسی دقیقاً مشخص نیست، اما مسلم است كه او از علمای قرن ششم هجری و معاصر أمین الاسلام طبرسی مؤلف تفسیر مجمع البیان (م 548 ق) بوده است و هر دو از مشایخ ابن شهر آشوب مازندرانی (م 588ق) میباشند. پس بدون شك ابومنصور طبرسی صاحب احتجاج، شخصیتی غیر از امین الاسلام طبرسی صاحب مجمع البیان است. احتمال وحدت آنها به طور قطع مردود است و عدهای كه اینها را یكی دانستهاند، به خطا رفتهاند.
اكثر صاحبان خبر و اندیشه ابومنصور را فقیه بافضیلتی دانستهاند و او را در زمره فقهای نامدار عصر خویش، نام بردهاند. تالیفات دیگر او عبارتند از تاج الموالید، تاریخ الائمه، فضل الزهراء، الكافی فی الفقه، كتاب الصلاه، مفاخر الطالبیّه.
معرفی اجمالی كتاب
این كتاب شامل بحثها و استدلالهای معصومین علیهمالسلام و بزرگان دین با مخالفان در موضاعات مختلف كلامی و سایر موضاعات میباشد.
الاحتجاج از كتب معتبری است كه علماء به آن اعتماد داشته و روایات آن را نقل میكنند. تنها اشكال روایات این كتاب، مرسله بدون اكثر روایات است و هیچ سندی در كتاب برای روایات یافت نمیشود.
كتاب با آیات و روایاتی كه به بحث و استدلال با مخالفین ترغیب میكنند شروع و اجر و ثواب حمایتكنندگان از دین خدا را بیان میكند. سپس احتجاجات پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام را به ترتیب ذكر كرده و در بین آنها گاهی استدلالها و بحثهای اصحاب و اهل بیت پیامبر علیهمالسلام را نیز آورده است و در پایان، توقیعات امام عصر علیهالسلام را در پاسخ به سؤالات و مشكلات شیعیان ذكر كرده است.
این كتاب به همت علمای بزرگوار مثل ملا فتح الله كاشانی، علی بن حسن زواری و عمادین قاری استرآبادی به فارسی، ترجمه شده است و شرحهایی هم به وسیله ملا فتح الله كاشانی، سید نعمت الله جزایری (به نام قاطع الحاج) میرزا ابوالحسن بحرانی و سید احمد بن محمد حسینی مختاری نوشته شده است.
وضعیت نشر
این كتاب در یك جلد به زبان عربی توسط نشر مرتضی در مشهد مقدس در سال 1403 هـ.ق به چاپ رسیده است. همچنین این کتاب با مقدمه استاد جعفر سبحانی و با تحقیق ابراهیم بهادری و محمدهادی توسط انتشارات اسوه نیز به چاپ رسیده است.
الاحتجاج در نظر عالمان
کتاب گهربار «الاحتجاج» سرآمد سایر تألیفات ابومنصور طبرسى است و در بر دارنده احتجاجات پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)، معصومین (علیهم السلام) وبرخى از شخصیت هاى نامى شیعه مى باشد.
صاحبان اندیشه و نظر، از کتاب الاحتجاج به نیکى یاد کرده اند. به گونه اى که این گنجینه در طول قرن هاى گذشته همواره مرجعى مناسب و مورد اطمینان بشمار مى رفته است.
شیخ حر عاملى آن را نیکو و داراى فوائد بسیار مى داند،([۳۶]) و درخاتمه کتاب وسائل، این کتاب را در ردیف آثار مورد اعتماد معرفى کرده است.([۳۷])
علامه مجلسى، الاحتجاج را با توجه به آنکه بیشتر اخبار آن مرسل است، کتابى معروف شمرده است.([۳۸])
سید محمدباقر خوانسارى مدعى است که الاحتجاج کتابى معتبر و بین طائفه امامیه معروف است.([۳۹])
آقا بزرگ تهرانى این کتاب را از آثار معتبرى مى داندکه علماى بزرگ همچون علاّمه مجلسى و شیخ حُرّ عاملى بدان اعتماد کرده اند.([۴۰])
شیخ عباس قمى الاحتجاج را کتابى معروف و داراى فوائد بسیار دانسته که اصحاب و بزرگان شیعه بدان روى آورده اند.([۴۱])
سید بزرگوار ابن طاووس مطالعه آن را به پسرش توصیه کرده است.([۴۲]) همچنین کتاب الاحتجاج در نگاه اندیشمندان و فقهاى معاصر نیز جایگاهى والا دارد و ایشان به عظمت و بى مانندى آن اشاره کرده اند:
آیت الله شیخ جواد تبریزى الاحتجاج را کتاب تاریخى معتبر شمرده که «اهمیت آن از کتب دیگرى که در تاریخ مورد اعتماد و استناد قرار مى گیرد، بیشتر است.»([۴۳])
آیت الله شیخ لطف الله صافى، این کتاب را در نوع خود بى نظیردانسته، معتقداست که«الاحتجاج» مشحون به مطالب عالیه علمى و اعتقادى است و همواره مورد استفاده و استناد اهل فن الاحتجاج واستدلال بوده و خواهد بود.([۴۴])
آیت الله حسن زاده آملى، الاحتجاج طبرسى را «کتاب کلامى اصیل، حاوى منطق حق وسائط فیض الهى» مى داند.([۴۵])
و بالاخره آیت الله جوادى آملى درباره این کتاب چنین مى نگارند: «ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى(قدس سره) براى اینکه تفکر کلامى مهجوره، از علم به عین آید و از گوش به آغوش، تدّبر جامع در قرآن و سنت معصومین(علیهم السلام) کرد، و چنین استنباط نمود که پیام ثقلین دو چیز است یکى آنکه رهبران فکرى امت اسلامى جز احسن نگویند و دیگر آنکه رهروان فرهنگى نیز جز احسن نپذیرند، و چون پیروى رهروان مسبوق به رهنمود رهبران است لذا عصاره اى از برهان و جدال احسنِ مأثور از قرآن و عترت را ارائه نمود تا جامعه اسلامى که تمدن او در تدین معقول و مقبول او است از تحجر برهد و به تعقل برسد.»([۴۶])
ممکن است این مطلب عنوان گردد که اکثر مناظرات مطرح شده در کتاب مستند نیست در اعتبار آن خدشه وارد است. توجه به دو نکته ذیل، پاسخ را روشن مى سازد:
۱ ـ ابو منصور طبرسى در مقدمه کتاب الاحتجاج اشکال فوق را پاسخ گفته است، او چنین مى نویسد: «... آنچه در این کتاب از روایات و اخبار نقل مى شود، از ذکر سند آنها صرفنظر نمودم خواه به سبب وجود اجماع بر آن، و یا به دلیل اشتهار آن در کتاب ها بین موافق و مخالف. البته چون روایاتى که از حضرت عسکرى(علیه السلام) نقل مى شود، از جهت شهرت در مرتبه احادیث دیگر نبودلذا در حدیث اول سند خود را ذکر نمودم و سند من در تمام آن احادیث که از تفسیر امام عسکرى(علیه السلام)([۴۷]) بیان شده به همین صورت مى باشد.([۴۸])
طبرسى آنگاه سند روایات منقول از امام حسن عسکرى(علیه السلام) را در آغاز کتاب، بدین شرح بیان مى کند: «... ابو جعفر مهدى بن ابى حرب حسینى مرعشى، از: شیخ صدوق ابوعبدالله جعفر بن محمّد بن احمد دوریستى، از: ابى محمّد بن احمد، از: ابو جعفر محمّد بن على بن حسین بن بابویه قمى، از: ابو الحسن محمّد بن قاسم مفسر استرآبادى، از: ابو یعقوب یوسف بن محمّد بن زیاد و ابو الحسن على بن محمّد سیار، و این دو از: ابو محمّد حسن بن على عسکرى(علیه السلام).»([۴۹])
۲ ـ مسائل اختصاصى از مسائل فرعى عملى متفاوت است با توجه به آنکه در مسائل فرعى یقین به جهت لازم نیست و هر چند که عملى در آن شرط است، اما در مسائل اعتقادى یقین شرط است که آن در گرو قوه برهان و جهت خواهد بود که با تلاش انسان آشکار مى گردد و لذا در آن فرقى بین مسند ومرسل نیست.([۵۰])
منابع
حافظ فرزانه/ مرکز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، سایت اندیشه قم.