آیه 125 سوره بقره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(معانی کلمات آیه)
(نزول)
 
سطر ۶۳: سطر ۶۳:
 
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.</ref>
 
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.</ref>
  
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 36.</ref>
+
'''شأن نزول:'''
  
 
از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.</ref><ref> تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.</ref>
 
از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.</ref><ref> تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.</ref>
سطر ۷۳: سطر ۷۳:
 
زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد. ابراهيم از وى جوياى اسماعيل شد. گفت: به شكار رفته و برمي‌گردد و از ابراهيم درخواست كرد كه از اسب فرود آيد تا از وى پذيرائى كند. ابراهيم گفت: نمي‌توانم از اسب به زير آيم. اگر طعام و نوشيدنى دارى بياور. زوجه اسماعيل به فوريت شير و گوشت آورد. ابراهيم در حالى كه بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شير تناول كرد و درباره آن زن [[دعا]] نمود.  
 
زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد. ابراهيم از وى جوياى اسماعيل شد. گفت: به شكار رفته و برمي‌گردد و از ابراهيم درخواست كرد كه از اسب فرود آيد تا از وى پذيرائى كند. ابراهيم گفت: نمي‌توانم از اسب به زير آيم. اگر طعام و نوشيدنى دارى بياور. زوجه اسماعيل به فوريت شير و گوشت آورد. ابراهيم در حالى كه بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شير تناول كرد و درباره آن زن [[دعا]] نمود.  
  
زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد.<ref> تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.</ref>
+
زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد<ref> تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.</ref>.<ref> محمدباقر محقق،‌ [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 36.</ref>
 +
 
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
 
<tabber>
 
<tabber>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۴

مشاهده آیه در سوره

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ

مشاهده آیه در سوره


<<124 آیه 125 سوره بقره 126>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و (به یاد آر) هنگامی که ما خانه کعبه را مرجع امر دین خلق و مقام امن مقرّر داشتیم و (دستور داده شد که) مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا (از بت) بپردازید و پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And [remember] when We made the House a place of reward for mankind and a sanctuary, [declaring], ‘Take the venue of prayer from Abraham’s Station.’ We charged Abraham and Ishmael [with its upkeep, saying], ‘Purify My House for those who go around it, [for] those who make it a retreat and [for] those who bow and prostrate.’

معانی کلمات آیه

بيت: مسكن. اعم از آنكه از سنگ باشد يا پارچه و غيره (اطاق- خيمه) مراد از آن در آيه، كعبه است.

مثابة: ثوب در اصل به معنى رجوع است، لباس را از آن ثوب گويند كه به حالتى كه از بافتن آن در نظر بود (پوشيدن) برگشته است، پاداش را از آن ثواب گويند كه به عامل بر مى گردد. مثابة اسم مكان است يعنى محل بازگشت چون كعبه محل بازگشت مردم است، به قول بعضى معنى آن محل كسب ثواب است.

مقام: محل ايستادن. مقام ابراهيم سنگى است كه اثر قدمهاى آن حضرت در آن است، و در كنار كعبه در ضريح مخصوصى نگه دارى مى شود، پشت سر آن نماز طواف خوانند.

اسماعيل: فرزند ارشد ابراهيم و جد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله. او غير از اسماعيل صادق الوعد است كه در سوره مريم ذكر شده است.

طائفين: طوف يعنى دور زدن. طائف طواف كننده و دور زن، طائفين جمع آنست، مراد از طائفين ظاهرا مسافران و از «عاكفين» اهل مكه است.

عاكفين: عكوف و عكف به معنى ملازمت با توجه است، عكف به معنى منع و حبس نيز آيد. عاكف كسى است كه در محلى مقيم و ملازم باشد، عاكفين جمع آنست، معتكف كسى است كه بقصد عبادت ملازم مسجد و عبادت باشد.

ركّع: ركوع كنندگان. مفرد آن راكع است.

سجّد: سجده كنندگان. مفرد آن ساجد است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.[۳][۴]

على بن ابراهيم از پدرش او از ابوعمير او از ابان او از امام صادق عليه‌السلام چنين نقل نمايند كه خداى تعالى به ابراهيم گفت: كه هاجر و اسماعيل را از نزد ساره بيرون ببر گفت: بار خدايا به كجا ببرم خطاب رسيد كه جبرئيل تو را رهنمائى خواهد كرد لذا ايشان را با خود برد تا به جائى رسيد كه امروز آن را مسجدالحرام گويند كه در آنجا نه آب بود و نه گياه و نه مونس، ابراهيم ايشان را در آن سرزمين رها كرد مدتى برآمد اسماعيل بزرگ شد و مادرش هاجر دار فانى را وداع نمود و طائفه جرهميان نيز در آنجا فرود آمده بودند.

اسماعيل از ايشان دخترى را به زنى خود اختيار نمود چون مدتى گذشت ابراهيم از ساره اجازه خواست تا اسماعيل را ببيند. ساره بدين شرط به وى اجازه داد كه از اسب فرود نيايد ابراهيم چون بدانجا رسيد جائى ديد آبادان و داراى مردم بسيار، در جستجوى اسماعيل برآمد در حالتى كه اسماعيل به جهت شكار بيرون رفته بود. زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد و از ابراهيم كه به نظرش ناشناس آمد، پرسيد: چه مي‌خواهد؟ ابراهيم گفت: اسماعيل كجاست؟ در جواب گفت: به شكار رفته است. ابراهيم گفت: آيا ميهمان مى پذيرى؟ گفت: نه، دگر باره گفت: آيا طعام و نوشيدنى دارى؟ گفت: نه، سپس گفت: اگر اسماعيل آمد به او بگوى كه آستانه در را عوض كند. پس از اين گفت و شنود ابراهيم رفت اسماعيل كه از شكار برگشت، از زوجه اش پرسيد: آيا كسى بدين جا آمده است؟ زوجه وى تمام موضوع را به وى گفت: اسماعيل آن زن را رها كرد و طلاق داد پس از او زوجه ديگرى اختيار نمود، ابراهيم دگر باره از ساره اجازه خواست كه به ديدن اسماعيل برود ساره باز به همان شرط به وى اجازه داد لذا ابراهيم به عزم ديدار فرزند آمد باز فرزند خود را نيافت زيرا به شكار رفته بود.

زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد. ابراهيم از وى جوياى اسماعيل شد. گفت: به شكار رفته و برمي‌گردد و از ابراهيم درخواست كرد كه از اسب فرود آيد تا از وى پذيرائى كند. ابراهيم گفت: نمي‌توانم از اسب به زير آيم. اگر طعام و نوشيدنى دارى بياور. زوجه اسماعيل به فوريت شير و گوشت آورد. ابراهيم در حالى كه بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شير تناول كرد و درباره آن زن دعا نمود.

زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«125» وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم (وگفتيم:) از مقام ابراهيم، جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكيزه كنيد.

نکته ها

بعد از اشاره به مقام والاى ابراهيم عليه السلام در آيه‌ى گذشته، به يادگار او يعنى كعبه اشاره نموده ومى‌فرمايد: كعبه را براى مردم‌ «مَثابَةً» قرار داديم. كلمه «مثابة» از ريشه «ثوب» به معناى بازگشت به حالت اوّل است. كعبه محلّ بازگشت و ميعادگاه همه مردم است، ميعادگاهى امن و مقدّس.

مقام ابراهيم جايگاهى است با فاصله تقريبى 13 متر از كعبه، كه بر حاجيان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو ركعت نماز بگزارند و در آنجا سنگى قرار دارد كه حضرت ابراهيم براى بالا بردن ديوارهاى كعبه، بر روى آن ايستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌اى نگهدارى مى‌شود.

مراد از «عهد» در اين آيه دستور الهى است. «عهدنا» يعنى دستور داديم.

«1». در تفسير اطيب‌البيان به نقل از امالى طوسى آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونى، لا اجعله اماما ... انا و على‌بن ابى‌طالب لم يسجد احدنا لصنم قط» يعنى هر كس براى بتى سجده كند من او را امام و رهبر قرار نمى‌دهم ... و من و على بن ابى طالب، هيچكدام از ما هرگز به بت سجده نكرده است.

جلد 1 - صفحه 199

خداوند جسم نيست تا نيازمند خانه باشد. كلمه‌ى «بيتى» در اين آيه همانند «شهر الله» درباره ماه رمضان است كه به منظور كرامت بخشيدن به مكان يا زمانى خاصّ، خداوند آنرا به خود منسوب مى‌كند. ودر عظمت كعبه همين بس كه گاهى مى‌فرمايد: «بَيْتِيَ» خانه من.

گاهى مى‌فرمايد: «رَبَّ هذَا الْبَيْتِ» خداى اين خانه.

پیام ها

1- شخصيّت حضرت ابراهيم، شخصيّتى جهانى است. در آيه قبل، ابراهيم را امام براى همه‌ى مردم قرار داد و در اين آيه كعبه را ميعادگاه همه مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

2- جامعه نيازمند امام و امنيّت است. در آيه‌ى قبل فرمود: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در اين آيه مى‌فرمايد: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

3- كسى كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسليم نمايد، بايد تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاك برسد. «مصلّى» «1»

4- چون خانه از خداست؛ «بَيْتِيَ» خادم آن نيز بايد از اولياى او باشد. «طَهِّرا بَيْتِيَ»

5- زائران بيت‌اللّه را همين كرامت بس كه ابراهيم و اسماعيل، مسئول طهارت و پاكى آن بيت براى آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ ...»

6- عبادت با طهارت، پيوند دارد. «طَهِّرا ... وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»

7- عبادت و نماز به قدرى مهم است كه حتّى ابراهيم و اسماعيل براى انجام مراسم آن مأمور پاكسازى مى‌شوند. «طَهِّرا بَيْتِيَ ... الرُّكَّعِ السُّجُودِ»

8- مسجدِ مسلمانان بايد پاكيزه و رغبت‌انگيز باشد. «طَهِّرا ... الرُّكَّعِ السُّجُودِ»

«1». مضمون حديثى كه در تفسير نورالثقلين، ج 1 ص 122، آمده است.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 200

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. پرش به بالا صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.
  4. پرش به بالا تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.
  5. پرش به بالا تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.
  6. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 36.

منابع