آیه 47 سوره حجر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | نزعنا: نزع: كندن. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ»: كنده و بيرون كرده ايم آنچه از عداوت و كينه در سينه هايشان است. | |
+ | |||
+ | غل: (به كسر غين) و غليل: عداوت و كينه. | ||
+ | |||
+ | «سرر»: جمع سرير است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
− | على بن الحسین علیهالسلام فرماید: این آیه درباره ابوبکر و عمر نازل گردیده است سپس از ایشان سؤال کردند که مقصود از غل چیست؟ فرمود: مقصود کینه و عداوت دوران جاهلیت است زیرا طوائف بنىهاشم و بنىتمیم و بنىعدى که در جاهلیت در میان آنها عداوت و دشمنى وجود داشته است بعد از آن که مسلمان گردیدند نسبت به یکدیگر محبت ورزیده و کینه و دشمنى را از بین بردند و این آیه نازل گردید | + | [[امام سجاد علیه السلام|على بن الحسین]] علیهالسلام فرماید: این آیه درباره [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] نازل گردیده است. سپس از ایشان سؤال کردند که مقصود از غل چیست؟ فرمود: مقصود کینه و عداوت دوران [[جاهلیت]] است زیرا طوائف [[بنی هاشم|بنىهاشم]] و بنىتمیم و بنىعدى که در جاهلیت در میان آنها عداوت و دشمنى وجود داشته است بعد از آن که [[اسلام|مسلمان]] گردیدند نسبت به یکدیگر محبت ورزیده و کینه و دشمنى را از بین بردند و این آیه نازل گردید<ref> تفسیر ابن ابىحاتم از عامه.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص473.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۵۲: | سطر ۵۷: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «45» | ||
+ | |||
+ | همانا پرهيزكاران در باغها و (كنار) چشمه سارانند. | ||
+ | |||
+ | ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ «46» | ||
+ | |||
+ | (به آنان خطاب مىشود:) با سلامت و امنيّت به باغها وارد شويد. | ||
+ | |||
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «47» | وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «47» | ||
و ما هرگونه كينهاى در سينههاى آنان را بركندهايم، (در نتيجه آنان) برادرانه بر تختها روبروى يكديگرند. | و ما هرگونه كينهاى در سينههاى آنان را بركندهايم، (در نتيجه آنان) برادرانه بر تختها روبروى يكديگرند. | ||
+ | |||
+ | لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ «48» | ||
+ | |||
+ | در آنجا هيچگونه رنجى به آنان نمىرسد، از آنجا بيرون شدنى نيستند. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «غِلٍّ» به معناى نفوذ مخفيانه است. بنابراين صفات بد در انسان به طور مرموز و مخفيانه ريشه پيدا مىكند. «سرير» از واژه سرور به معناى تخت است، واستفاده مىشود كه تكيه بر | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 463 | ||
+ | |||
+ | تخت سبب سرور است. | ||
+ | |||
+ | در اين آيات، هشت پاداش بهشتى براى اهل تقوا بيان شده است: باغها، چشمهها، سلامتى، امنيّت، كدورت زدايى، اخوّت، تختهاى روبرو، دورى از هرگونه رنج وجاودانگى. | ||
+ | |||
+ | در آيهى قبل خوانديم كه جز برگزيدگان الهى، همه مردم مورد تهاجم وسوسههاى ابليس قرار مىگيرند، در اين آيات مىفرمايد كه اگر انسان به مرحله مخلصين و برگزيدگان نرسيد، ولى به مرحله تقوا گام نهد باز هم مشمول انواع نعمتهاى الهى مىشود. | ||
+ | |||
+ | آنچه مهم است جمع شدن همهى نعمتها در يكجاست، زيرا در دنيا يكجا باغ هست، چشمه نيست و گاهى چشمه هست، باغ نيست وگاهى هر دو هست، سلامتى نيست و گاهى هر سه هست، امنيّت نيست و گاهى همه هست، ولى صفا و صميميّت نيست و گاهى همراه با انواع سختىها ورنجهاست و گاهى كه انواع نعمتها يكجا جمع مىشود بايد همه را رها كرد و رفت. ليكن در قيامت انواع نعمتهاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابديّت است. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- بشارت، در كنار آيات تهديد كنندهى قبل، يك ضرورت تربيتى است. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... | ||
+ | |||
+ | 2- دورى از گناه در اين چند روزهى دنيا، كاميابى ابدى را به همراه دارد. إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ | ||
+ | |||
+ | 3- نعمتهاى بهشتى، متنوع و متعدّد است. «جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ» | ||
+ | |||
+ | 4- نعمتهاى بهشتى، بىنقص است. باغ با چشمه، سلامتى با امنيّت، برادرى با صميميّت، راحتى با دوام است. «لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ» | ||
+ | |||
+ | 5- نعمتهاى بهشت جامعيّت دارد. هم مادّى است مثل باغ وچشمه، هم روحى است مثل امنيّت و صفا، هم اجتماعى است مثل اخوت و برادرى و از همه بالاتر همراه با رضاى الهى و تبريك و تهنيت است. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ» | ||
+ | |||
+ | 6- كينه توزى با برادرى سازگار نيست. اول بايد كينهها برطرف شود بعد برادرى | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 464 | ||
+ | |||
+ | محقق مىشود. وَ نَزَعْنا ... إِخْواناً | ||
+ | |||
+ | 7- قهر و نارضايتى و عدمتحمّل يكديگر، همه جا نشانه حقّ بودن يكى و باطل بودن ديگرى نيست. إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ (زيرا گاهى دونفر با اينكه اهل بهشت هستند و هدفى مقدّس دارند، ليكن هر كدام از يك زاويه به مسئله مىنگرند و كار ديگرى را باطل مىپندارند و نسبت به او عصبانى مىشوند كه در قيامت همه كدورتها با اراده خداوند زدوده مىشود) | ||
+ | |||
+ | 8- براى كدورت زدايى، بايد از خداوند كمك گرفت. «نَزَعْنا»، «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا» | ||
+ | |||
+ | 9- صفات بد همچون غل و زنجير، انسان را اسير مىكند. «مِنْ غِلٍّ» | ||
+ | |||
+ | 10- بهشتيان نسبت به تفاوت درجات خود، مسئلهاى ندارند. «وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» | ||
}} | }} | ||
+ | |||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۷۶: | سطر ۲۳۴: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره حجر]] | [[رده:آیات سوره حجر]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۴
<<46 | آیه 47 سوره حجر | 48>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما آیینه دلهای پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلی پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروی یکدیگر بر تختهای عزت بنشینند.
و آنچه از دشمنی و کینه در سینه هایشان بوده برکنده ایم که برادروار بر تخت هایی روبروی یکدیگرند.
و آنچه كينه [و شائبههاى نفسانى] در سينههاى آنان است بركنيم؛ برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشستهاند.
هر كينهاى را از دلشان بركندهايم، همه برادرند، بر تختها روبهروى همند.
هر گونه غلِّ [= حسد و کینه و دشمنی] را از سینه آنها برمیکنیم (و روحشان را پاک میسازیم)؛ در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبهروی یکدیگر قرار دارند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نزعنا: نزع: كندن. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ»: كنده و بيرون كرده ايم آنچه از عداوت و كينه در سينه هايشان است.
غل: (به كسر غين) و غليل: عداوت و كينه.
«سرر»: جمع سرير است.[۱]
نزول
على بن الحسین علیهالسلام فرماید: این آیه درباره ابوبکر و عمر نازل گردیده است. سپس از ایشان سؤال کردند که مقصود از غل چیست؟ فرمود: مقصود کینه و عداوت دوران جاهلیت است زیرا طوائف بنىهاشم و بنىتمیم و بنىعدى که در جاهلیت در میان آنها عداوت و دشمنى وجود داشته است بعد از آن که مسلمان گردیدند نسبت به یکدیگر محبت ورزیده و کینه و دشمنى را از بین بردند و این آیه نازل گردید[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «45»
همانا پرهيزكاران در باغها و (كنار) چشمه سارانند.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ «46»
(به آنان خطاب مىشود:) با سلامت و امنيّت به باغها وارد شويد.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «47»
و ما هرگونه كينهاى در سينههاى آنان را بركندهايم، (در نتيجه آنان) برادرانه بر تختها روبروى يكديگرند.
لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ «48»
در آنجا هيچگونه رنجى به آنان نمىرسد، از آنجا بيرون شدنى نيستند.
نکته ها
«غِلٍّ» به معناى نفوذ مخفيانه است. بنابراين صفات بد در انسان به طور مرموز و مخفيانه ريشه پيدا مىكند. «سرير» از واژه سرور به معناى تخت است، واستفاده مىشود كه تكيه بر
جلد 4 - صفحه 463
تخت سبب سرور است.
در اين آيات، هشت پاداش بهشتى براى اهل تقوا بيان شده است: باغها، چشمهها، سلامتى، امنيّت، كدورت زدايى، اخوّت، تختهاى روبرو، دورى از هرگونه رنج وجاودانگى.
در آيهى قبل خوانديم كه جز برگزيدگان الهى، همه مردم مورد تهاجم وسوسههاى ابليس قرار مىگيرند، در اين آيات مىفرمايد كه اگر انسان به مرحله مخلصين و برگزيدگان نرسيد، ولى به مرحله تقوا گام نهد باز هم مشمول انواع نعمتهاى الهى مىشود.
آنچه مهم است جمع شدن همهى نعمتها در يكجاست، زيرا در دنيا يكجا باغ هست، چشمه نيست و گاهى چشمه هست، باغ نيست وگاهى هر دو هست، سلامتى نيست و گاهى هر سه هست، امنيّت نيست و گاهى همه هست، ولى صفا و صميميّت نيست و گاهى همراه با انواع سختىها ورنجهاست و گاهى كه انواع نعمتها يكجا جمع مىشود بايد همه را رها كرد و رفت. ليكن در قيامت انواع نعمتهاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابديّت است.
پیام ها
1- بشارت، در كنار آيات تهديد كنندهى قبل، يك ضرورت تربيتى است. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ ...
2- دورى از گناه در اين چند روزهى دنيا، كاميابى ابدى را به همراه دارد. إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ
3- نعمتهاى بهشتى، متنوع و متعدّد است. «جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ»
4- نعمتهاى بهشتى، بىنقص است. باغ با چشمه، سلامتى با امنيّت، برادرى با صميميّت، راحتى با دوام است. «لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ»
5- نعمتهاى بهشت جامعيّت دارد. هم مادّى است مثل باغ وچشمه، هم روحى است مثل امنيّت و صفا، هم اجتماعى است مثل اخوت و برادرى و از همه بالاتر همراه با رضاى الهى و تبريك و تهنيت است. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»
6- كينه توزى با برادرى سازگار نيست. اول بايد كينهها برطرف شود بعد برادرى
جلد 4 - صفحه 464
محقق مىشود. وَ نَزَعْنا ... إِخْواناً
7- قهر و نارضايتى و عدمتحمّل يكديگر، همه جا نشانه حقّ بودن يكى و باطل بودن ديگرى نيست. إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ (زيرا گاهى دونفر با اينكه اهل بهشت هستند و هدفى مقدّس دارند، ليكن هر كدام از يك زاويه به مسئله مىنگرند و كار ديگرى را باطل مىپندارند و نسبت به او عصبانى مىشوند كه در قيامت همه كدورتها با اراده خداوند زدوده مىشود)
8- براى كدورت زدايى، بايد از خداوند كمك گرفت. «نَزَعْنا»، «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»
9- صفات بد همچون غل و زنجير، انسان را اسير مىكند. «مِنْ غِلٍّ»
10- بهشتيان نسبت به تفاوت درجات خود، مسئلهاى ندارند. «وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (47)
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ: و زايل كنيم و پاك گردانيم آنچه در سينههاى اهل بهشت باشد از اسباب عداوت مثل حقد و حسد و كينه و خيانت و ساير صفات رذيله كه در دنيا ميان آنها بوده. إِخْواناً: در حالى كه برادرانى باشند با هم، پس به صفا و خوشى زندگانى كنند. عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ:
«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 74، حديث 3.
جلد 7 - صفحه 116
مىباشند بر مجالس سرور مقابل و رو بروى يكديگر و به هم نظر كنند در تمام حالات، يا متقابل شود مجالس آنها وقت زيارت يكديگر و مساوى شوند و بعد از مفارقت هر يك به درجه خود، بعضى رفيعتر از بعض ديگر 1- تفسير برهان «1»- محمد بن مروان روايت كند از حضرت صادق عليه السّلام قال ليس منكم رجل و لا امرئه الّا و ملائكة اللّه يأتونه بالسّلام و انتم الّذين قال اللّه (وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ ....) فرمود: نيست از شما مردى و نه زنى مگر آنكه مىآيند ملائكه الهى او را به سلام، و شما هستيد كسانى كه حق تعالى فرمايد (وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ).
2- محمد بن سليمان گويد «2»: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم ابو بصير وارد و حديثى را ذكر نمود، حضرت فرمود: يا ابا محمد هرآينه بتحقيق ذكر فرموده خداى تعالى شما را در كتاب خود (إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ) قسم به خدا اراده نفرموده به اين غير از شما.
3- احمد بن حنبل در مسند خود مرفوعا از زيد بن ابى اوفى گفت: داخل شدم در مسجد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، بعد ذكر كرد قصه مواخات پيغمبر را بين اصحابش. حضرت على عليه السّلام به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: روحم رفت، و پشتم قطع شد؛ وقتى ديدم آنچه را كه ميان اصحاب نمودى. حضرت فرمود: قسم به خدائى كه مرا به حق مبعوث ساخته، مؤخر نداشتم تو را مگر براى خودم، تو در منزلت نزد من به منزله هارون هستى براى موسى، الا آنكه بعد از من پيغمبرى نيست، تو برادر من و وارث من باشى. پرسيد: چه را وارث هستم؟ فرمود: آنچه انبياى قبل از من، ارث بردند؛ كتاب خدا و سنت پيغمبرشان، و تو در قصر من باشى در بهشت با فاطمه،
«1» تفسير برهان جلد 2 صفحه 348.
«2» تفسير برهان جلد 2 صفحه 347.
جلد 7 - صفحه 117
تو برادر و رفيق من هستى، بعد تلاوت فرمود (إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ) متحابين فى اللّه نظر مىكنند بعضى به بعضى «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (45) ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ (46) وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (47) لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ (48) نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)
وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ (50)
ترجمه
همانا پرهيزكاران هستند در باغها و سر چشمهها
گويند داخل شويد در آنها بسلامتى ايمنان
و بيرون نموديم آنچه بود در سينههاى ايشان از كينه برادرانند نشستگان بر تختها برابر يكديگر
نميرسد ايشانرا در آن تعبى و نباشند از آن بيرون شدگان
خبر ده بندگان مرا كه همانا منم آمرزنده مهربان
و همانا عذابم آنست عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان جايگاه اتباع شيطان جايگاه ابدى اهل تقوى و پرهيزكارى را كه احتراز از موافقت با هواى نفس و متابعت شيطان نمودهاند
جلد 3 صفحه 256
بيان فرموده كه آنها در باغها و چشمه سارها جاى دارند يا در بوستانهائى هستند كه در آنها چشمههاى آب و شير و شربت و شراب جارى است و ملائكه بايشان ميگويند داخل شويد در اين باغها بسلامتى و ايمنى از آفات و بليّات بامر خداوند متعال و متنعم شويد بنعم آن بدون انقطاع و زوال و يكى از خوشبختيهاى مهم آنها آنست كه قبلا خداوند كينه و عداوت و عناد و لجاج و حقد و حسد را از دلهاى آنها بيرون كرده و ايشان منزّه از اين صفات و مبرّى از تمامى آنها وارد بهشت ميشوند و برادروار در مقابل يكديگر بر تختهاى زرنگار مىنشينند و هيچگاه رنج و تعب و مشقّتى بر ايشان وارد نميشود و از آنجا بيرون نميروند و تا خدا خدائى دارد باقى و برقرار خواهند بود و نبايد گناهكاران مأيوس از اين رحمت رحيميّه باشند بلكه بايد بدانند كه بتوبه و انابه ميتوانند خود را از گناه پاك و باستحقاق نيل اين مقام برسانند لذا خداوند به پيغمبر خود امر ميفرمايد كه به بندگان من خبر ده كه من آمرزنده و مهربانم ولى اگر اصرار بر معصيت داشته باشند عذاب من هم سخت و دردناك است تا مقام خوف و رجاء آنها كامل گردد و از آثارش بهرهمند شوند و در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه و اللّه كسانى كه خداوند فرموده دلهاى ايشانرا از كينه پاك كرديم شمائيد و در روايت ديگر است كه و اللّه اراده نفرموده است باين غير شما را و ظاهرا مراد از شما شيعيان و مراد از غير اهل خلافند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نَزَعنا ما فِي صُدُورِهِم مِن غِلٍّ إِخواناً عَلي سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (47)
و بيرون كرديم ما از آنچه در قلوب و سينههاي آنها از غش و عيب بود برادروار بر تختها مقابل يك ديگر مينشينند (وَ نَزَعنا) نزع بمعني إخراج و قلع و جدا كردن است (ما فِي صُدُورِهِم) ما ماء موصوله است عموم دارد و صدر و قلب عبارة از روح انسانيست و نفس ناطقه (من غل) غل شامل جميع صفات خبيثه ميشود از حسد و كبر و كينه و عداوت و بغضاء و مكر و حيله و غير اينها و تعبير بغل بر اينست که اينکه صفات نفسانيه مثل غل ميماند که در گردن انسان انداخته باشند و ميكشند او را بهر جايي که اراده كنند بعكس كند که او را نگاه دارد و نتواند حركت كند و اينکه صفات خبيثه انسان را ميكشد باعمال سيئه و افعال قبيحه از غيبت و تهمت و ظلم و شتم و فحش و ضرب و اذيت و امثال اينها و أهل بهشت خالي از جميع اينکه صفات نسبت بيكديگر هستند و رءوف و مهربان و عطوف و دوست و رفيق يكديگرند و با يكديگر مراوده و معاشرت و مجالست و رفت و آمد دارند (اخوانا) حال است يعني در حالي که با هم برادرند چنانچه ميفرمايد:
إِنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَةٌ حجرات آيه 10.
مسئله اخوة در دين يكي از مسائل مهمه است که بايد مؤمنين نسبت بجميع مؤمنين معامله برادري كنند و تعبير باخوة دون ابوة و بنوت براي اينست که أب بر إبن برتري دارد و إبن بايد نسبت بأب كوچكي كند، چنانچه پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله فرمود
انا و علي أبوا هذه الامة.
و برادر با برادر برابر و مساوي هستند و اهل بهشت و لو اينكه مقامات آنها متفاوت است و لكن هيچ يك آنها بر ديگري تقدم نميجويد و برابر خود ميشمارد لذا ميفرمايد عَلي سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ بر روي سريرها مقابل يك ديگر جلوس ميكنند بعضي مقدم بر بعضي جلوس نميكند كانه تمام در يك درجه و مقام هستند.
46
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- چهارم: «ما هرگونه حسد و کینه و عداوت و خیانت را از سینههای آنها میشوییم و بر میکنیم» (وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ).
چرا که تا قلب انسان از این «غلّ» شستشو نشود نه سلامت و امنیت فراهم میشود و نه برادری و اخوت.
5- «در حالی که همه برادرند» (إِخْواناً).
و نزدیکترین پیوندهای محبت در میان آنها حکمفرماست.
6- «در حالی که بر سریرها رو بروی یکدیگر قرار گرفتهاند» (عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ).
آنها در جلسات اجتماعیشان گرفتار تشریفات آزار دهنده این دنیا نیستند و مجلسشان بالا و پایین ندارد همه برادرند، همه رو بروی یکدیگر و در یک صف، نه یکی بالای مجلس و دیگری در کفش کن.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ تفسیر ابن ابىحاتم از عامه.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص473.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.