خطبه امام سجاد(ع) در کوفه: تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
− | پس از ورود کاروان اسرای اهل بیت امام | + | |
− | + | پس از ورود کاروان [[اسرای اهل بیت علیهم السلام|اسرای اهل بیت]] به [[کوفه]]، [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] علیه السلام، [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]]، [[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب|ام کلثوم]] و [[فاطمه دختر امام حسین علیه السلام|فاطمه دختر امام حسین]] هر کدام سخنانی ایراد کردند و با افشاگریهایشان، پرده از جنایات حکومت [[بنی امیه|اموی]] برداشتند. به گونه ای که صدای گریه و ناله از مردم کوفه بلند شد. پس از شنیدن این [[خطبه]] ها بود که بخشی از مردم کوفه متوجه اشتباهات خویش در یاری نکردن [[امام حسین ]] علیه السلام شدند و برای جبران اشتباهات خود دست به قیام هایی چون [[قیام توابین]] و [[قیام مختار]] زدند. | |
− | + | ||
− | + | حذیم بن شریک أسدی میگوید: [[امام سجاد علیه السلام|زین العابدین]] (علیه السلام) برابر مردم [[کوفه]] آمد و اشاره به سکوت کرد! آنها خاموش شدند و او ایستاد. سپاس خدای را ستایش کرد و بر [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (ص) درود فرستاد. آنگاه گفت: | |
− | + | «أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَني فَقَدْ عَرَفَني و مَنْ لَمْ یَعْرِفْني فَأنا عليُّ بْنُ الحُسَیْنِ المَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ، اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ، وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ وَ الْبَیْعَة ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلُْتمُوهُ؟ فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَ سَوْاهً لِرَاْیِکُمْ، بِاَیَّةِ عَیْنِ تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ(ص) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَ انْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی!» | |
− | + | «ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است»؛ ای مردم شما را به خدا سوگند میدهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما! به کدام چشم به روی [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] (ص) نظر میافکنید وقتی با شما گوید [[عترت]] مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید!» | |
− | |||
− | + | راوی گوید در این هنگام صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر می گفتند هلاک شدید و نفهمیدید! پس [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] (ع) فرمود: «رَحم اللهُ اِمرأً قَبِلَ نَصیحَتی و حَفِظَ وَصیّتی فِی اللهِ و فی رَسُولِه و فی أهلِ بیتِه، فإنّ لَنا «فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَة حَسَنَة». خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد، که رسول الله برای ما الگوی نیکویی است». | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدای تو را رحمت فرستد! فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و [[قصاص]] خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم. | |
− | + | علی بن الحسین (ع) فرمود: «هَیْهات! اَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ! حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَواتِ اَنْفُسِکُمْ، اَتُرِیدُونَ اَنْ تَاْتُوا اِلَیَّ کَما اَتَیْتُمْ اِلى آبایِی مِنْ قَبْلُ، کَلاّ وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ اِلى مِنى، فَاِنَّ الْجُرْحَ لَمّا یَنْدَمِلْ، قُتِلَ اَبِی بِالاَْمْسِ وَ اَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، فَلَمْ یُنْسِنِی ثُکْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَ ثُکْلَ اَبِی وَ بَنِی اَبِی وَ جَدِّی، شَقَّ لَهازِمی وَ مَرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِرِی وَ حَلْقِی، وَ غُصَصُهُ تَجْرِی فِی فِراشِ صَدْرِی، وَ مَسْاَلَتِی اَنْ لا تَکُونُوا لَنا وَ لاعَلَیْنا.» | |
− | + | «هیهات. ای بی وفایان مکار! میان شما و شهوات حایل آمد، می خواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر (ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجرهی من است و اندوه آن در سینهی من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!». | |
− | آنگاه فرمود: | + | آنگاه امام فرمود: |
+ | {{بیت|لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ| قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْن وَ اَکْرَما}} | ||
+ | {{بیت|فَلا تَفْرَحُوا یا اَهْلَ کُوفَهَ بِالَّذِی|اُصیبَ حُسَیْنٌ کانَ ذلِکَ اَعْظَما}} | ||
+ | {{بیت|قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسی فِداوُهُ|جَزاءُ الَّذِی اَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا}} | ||
+ | شگفتآور نیست اگر [[امام حسین علیه السلام|حسین]] کشته شد و پدر بزرگوارش [[امام علی علیه السلام|علی]]، که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛ | ||
− | + | ای اهل [[کوفه]]! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛ | |
− | + | جانم فدای آن که در کنار نهر [[فرات]] شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش [[جهنم]] است. | |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *الاحتجاج على أهل | + | |
+ | *الاحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، نشر مرتضى، مشهد، ۱۴۰۳ ق. | ||
{{واقعه عاشورا}} | {{واقعه عاشورا}} | ||
+ | |||
+ | {{شناختنامه امام سجاد (ع)}} | ||
+ | |||
[[رده:خطبه های اهل البیت علیهم السلام ]] | [[رده:خطبه های اهل البیت علیهم السلام ]] | ||
[[رده:امام سجاد علیه السلام]] | [[رده:امام سجاد علیه السلام]] | ||
[[رده:اسیران کربلا در کوفه]] | [[رده:اسیران کربلا در کوفه]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | ||
+ | |||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۹
پس از ورود کاروان اسرای اهل بیت به کوفه، امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب، ام کلثوم و فاطمه دختر امام حسین هر کدام سخنانی ایراد کردند و با افشاگریهایشان، پرده از جنایات حکومت اموی برداشتند. به گونه ای که صدای گریه و ناله از مردم کوفه بلند شد. پس از شنیدن این خطبه ها بود که بخشی از مردم کوفه متوجه اشتباهات خویش در یاری نکردن امام حسین علیه السلام شدند و برای جبران اشتباهات خود دست به قیام هایی چون قیام توابین و قیام مختار زدند.
حذیم بن شریک أسدی میگوید: زین العابدین (علیه السلام) برابر مردم کوفه آمد و اشاره به سکوت کرد! آنها خاموش شدند و او ایستاد. سپاس خدای را ستایش کرد و بر پیامبر اکرم (ص) درود فرستاد. آنگاه گفت:
«أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَني فَقَدْ عَرَفَني و مَنْ لَمْ یَعْرِفْني فَأنا عليُّ بْنُ الحُسَیْنِ المَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ، اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ، وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ وَ الْبَیْعَة ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلُْتمُوهُ؟ فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَ سَوْاهً لِرَاْیِکُمْ، بِاَیَّةِ عَیْنِ تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ(ص) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَ انْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی!»
«ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است»؛ ای مردم شما را به خدا سوگند میدهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما! به کدام چشم به روی پیغمبر (ص) نظر میافکنید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید!»
راوی گوید در این هنگام صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر می گفتند هلاک شدید و نفهمیدید! پس علی بن الحسین (ع) فرمود: «رَحم اللهُ اِمرأً قَبِلَ نَصیحَتی و حَفِظَ وَصیّتی فِی اللهِ و فی رَسُولِه و فی أهلِ بیتِه، فإنّ لَنا «فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَة حَسَنَة». خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد، که رسول الله برای ما الگوی نیکویی است».
همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدای تو را رحمت فرستد! فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.
علی بن الحسین (ع) فرمود: «هَیْهات! اَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ! حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَواتِ اَنْفُسِکُمْ، اَتُرِیدُونَ اَنْ تَاْتُوا اِلَیَّ کَما اَتَیْتُمْ اِلى آبایِی مِنْ قَبْلُ، کَلاّ وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ اِلى مِنى، فَاِنَّ الْجُرْحَ لَمّا یَنْدَمِلْ، قُتِلَ اَبِی بِالاَْمْسِ وَ اَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، فَلَمْ یُنْسِنِی ثُکْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَ ثُکْلَ اَبِی وَ بَنِی اَبِی وَ جَدِّی، شَقَّ لَهازِمی وَ مَرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِرِی وَ حَلْقِی، وَ غُصَصُهُ تَجْرِی فِی فِراشِ صَدْرِی، وَ مَسْاَلَتِی اَنْ لا تَکُونُوا لَنا وَ لاعَلَیْنا.»
«هیهات. ای بی وفایان مکار! میان شما و شهوات حایل آمد، می خواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر (ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجرهی من است و اندوه آن در سینهی من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!».
آنگاه امام فرمود:
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْن وَ اَکْرَما
فَلا تَفْرَحُوا یا اَهْلَ کُوفَهَ بِالَّذِی اُصیبَ حُسَیْنٌ کانَ ذلِکَ اَعْظَما
قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسی فِداوُهُ جَزاءُ الَّذِی اَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا
شگفتآور نیست اگر حسین کشته شد و پدر بزرگوارش علی، که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛
ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛
جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش جهنم است.
منابع
- الاحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى، نشر مرتضى، مشهد، ۱۴۰۳ ق.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |