محمدسعید بارفروشی مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
جز
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>}
+
'''ملا محمدسعید بارفروشی مازندرانی''' (۱۲۷۰–۱۱۸۷ قمری) معروف به «سعیدالعلماء»، از علما و مشاهیر دانشمندان [[شیعه]] در قرن ۱۳ هجری و از شاگردان [[سید محمد مجاهد]] و [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانی]] بود. فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] مقدم می دانستند.  نفوذ و موقعیت اجتماعی ایشان موجب حل بسیاری از مشکلات، از جمله عامل اصلی ریشه کن کردن فتنه [[بابیه|بابیت]] به شمار می رود. 
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = محمدسعید بارفروشی مازندرانی
 +
||تصویر= [[پرونده:سعید العلما.jpg|200px]]
 +
||زادروز =  ۱۱۸۷ قمری
 +
|زادگاه = بابل
 +
|وفات =  ۱۲۷۰ قمری
 +
|مدفن = بابل
 +
|اساتید =  [[سید محمد مجاهد]]، [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانی]]،...
 +
|شاگردان = [[زین العابدین مازندرانی]]، [[ملا محمد اشرفی مازندرانی]]، شیخ ملاعلی خلیلی،...
 +
|آثار = تقریرات درس [[شریف العلماء]]،...
 +
}}
 +
==تحصیلات و استادان==
 +
محمدسعید بارفروشی مازندرانی، متولد سال ۱۱۸۷ قمری در شهرستان بارفروش (بابل مازندران)، برای کسب معرفت و علوم دینی قدم در [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] بارفروش گذاشت و از محضر عالمان برجسته آن دیار کسب فیض کرد. وی مقدمات علوم حوزوی را در بابل و ساری فرا گرفت.
  
ملا محمد سعيد بار فروشی (مازندرانی) یکی از علما و مشاهير دانشمندان قرن سيزدهم هجری بود. سيدالعلما از اکابر و افضل مجتهدين روزگاريش بود. در نطق و بيان و فصاحت کلام یگانه عصر خود بود. در کنار شيخ انصاری سالها از کرسی درس مراجع عراق امثال شريف العلما برخوردار بود و خود در تحقيقات فقهی کوشش می نمود، تا به درجه اجتهاد رسيد. فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب شيخ انصاری مقدم می دانستند. نوشته اند با وجود سعيد العلما در جهان تشيع، شيخ انصاری از دادن فتاوی خودداری می فرمود، و مدتی پا از گليم خويش دراز ننمود. تا سرانجام کار به مکاتبه کشيد، و سعيد در جواب شيخ مرقوم داشت: من مدتها است در ايران از درس و بحث متارکه شده ام ولی شيخ هميشه مشغول بوده، هر چند در ايام اشتغال اعلم بودم ولی امروز جناب شيخ برای فتوی متيقن (و متعين) است. سعيد العلما استادی بزرگ، بين دو استاد بود (صاحب جواهر و شيخ انصاری) و غيبت او از حوزه عراق و متارکه با علما او را از زعامت فرود آورد. هر چند در ايران مورد احترام عموم مردم بود و با احترامات امرای قاجار (ناصرالدين) مواجه گرديد و جهت بقای ملک خويش به ظاهر کمال تجليل و احترام از او می نمودند، و رياست مداومی در ظاهر به کشور شيعيان امام هشتم به دست آورد ولی عملا کارها به دست حکام مستبد بود.
+
محمدسعید برای طی مدارج علمی و تکمیل تحصیلات، دست به هجرتی بزرگ و سرنوشت ساز به [[عتبات عالیات]] زد. او در [[کربلا]]، از محضر عالمان فرهیخته و فقهای بزرگ حوزه ی علمیه ی کربلا، مانند [[سید محمد مجاهد]] و [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانی]]، بهره های علمی و عملی برد. بویژه در حوزه ی درس شریف العلماء به کمال علمی و مقام [[اجتهاد]] دست یافت و در حلقه ی شاگردان استادش مانند نگینی خوش درخشید. [[حاج شیخ عباس قمی|محدث قمی]] وی را از جمله ی شاگردان برجسته ی شریف العلماء نام می برد.<ref>هدیه الاحباب، ص۲۸۲ و ر.ک زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۸۱.</ref>
  
قسمتی از سنوات عمر او در مازندران و ايران به تدريس علما و رتق و فتق امور مردم گذشت و علمائی مانند شيخ زين العابدين مازندرانی و ملا محمد اشرفی مازندرانی و افاضلی ديگر از محضرش به مقام استادی رسيدند. ولی سرانجام  در سال 1270 در ايران وفات نمود و به شهر بابل مدفون شد. خدايش او را رحمت کند.
+
روش درسی شریف العلماء چنین بود که پس از اتمام هر درسی، یکی از شاگردان برتر و فرهیخته اش می بایست درس را یک بار دیگر تقریر کند و خود با مشارکت، اشکالات بحث را برطرف می کرد. سپس شاگردانش را به گروه های مختلف چند نفر تقسیم می کرد و فردی مجدداً به تقریر همان درس می پرداخت. بنابراین در یک شبانه روز، هر درسی، چندین بار مورد بحث و بررسی قرار می گرفت و پس از آن، آنان به نگارش آن درس همت می گماشتند. این شیوه، موجب گردید که شاگردان شریف العلماء خیلی سریع مدارج ترقی را طی کنند.<ref>قصص العلما، تنکابنی محمدرضا، تحقیق محمدرضا حاج شریفی خوانساری، ص ۱۲۰.</ref>
 +
 
 +
مرحوم سعیدالعلماء از جمله شاگردان برتر این حوزه بود که به تقریر درس استاد می پرداخت و بزرگانی مانند [[شیخ مرتضی انصاری]] که از فرزانگان حلقه ی درس شریف العلماء بودند، سعیدالعلماء را از حیث درس و معلومات بر خود مقدم می داشتند.<ref>زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۶؛ زندگینامه استاد الفقها شیخ انصاری، ص۹۷.</ref>
 +
 
 +
از مرحوم سعیدالعلماء اثری علمی به جز تقریرات درس شریف العلماء گزارش نشده است. ظاهراً او نیز چون استادش اعتقاد راسخ به تربیت شاگردان فرهیخته داشت تا تألیف کتاب و متون علمی، ولی بزرگان علما بر فضل و دانش بی کران او در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و مقام استادی وی، اتفاق نظر دارند.
 +
 
 +
==تدریس و شاگردان==
 +
سعیدالعلماء تا پس از سال ۱۲۵۰ قمری در حوزه [[کربلا]] به تربیت فقها اشتغال داشت و استاد مسلم [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] بود. ایشان علی رغم موقعیت ممتاز علمی و برخورداری از حوزه درس کم نظیرش در کربلا، ترجیح می دهد که جهت رفع نیازهای دینی مردم و تربیت نفوس به مازندران و شهر بارفروش مهاجرت کند.
 +
 
 +
[[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] و مدارس دینی بارفروش که مرکزیت در منطقه مازندران داشت، با ورود و زعامت این [[فقیه]] و اصولی فرزانه، جایگاه و موقعیت بس عظیم و برجسته ای یافت. طالبان علم و عالمان دینی از اقصی نقاط برای تربیت نفس و تعلیم و تعلم علوم دینی به بارفروش که از حوزه های معتبر [[شیعه]] به شمار می رفت، روی آوردند.
 +
 
 +
وی چه در حوزه درس [[کربلا]] و چه در [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] بارفروش، شاگردان بسیاری را پرورش داد. حوزه علمیه بارفروش، در دوره زعامت و مدیریت ایشان به اوج رشد و شکوفایی خویش رسیده بود و بسیاری از طالبان علوم دینی در آن دوره به آنجا روی آوردند.
 +
 
 +
برخی از شاگردان ایشان عبارتند از:
 +
 
 +
۱ـ [[زین العابدین مازندرانی|شیخ زین العابدین مازندرانی]]؛ از اعاظم علما و بزرگان فقهای قرن سیزدهم و فرزند کربلایی مسلم بارفروشی مازندرانی است. وی پس از طی مقدمات علوم اسلامی در بارفروش به حوزه ی علمیه ی عراق مهاجرت و به طبقه شاگردان سعیدالعلماء در کربلا درآمد.
 +
 
 +
۲ـ [[ملا محمد اشرفی مازندرانی|حاج ملامحمد اشرفی]](ره)؛ از مشاهیر و علمای و عرفای بزرگ قرن سیزدهم، بود. آثاری مانند: اسرارالشهاده و شعائرالاسلام از او به یادگار مانده است.
 +
 
 +
۳ـ شیخ ملا علی خلیلی؛ وی از مشایخ علمای [[امامیه]] و فقهای بنام قرن سیزدهم و عارفی وارسته و زاهدی کامل بود. او فرزند میرزا خلیل رازی طهرانی است.
 +
 
 +
==جایگاه علمی==
 +
[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ طهرانی]] در توصیف جایگاه علمی ایشان فرموده است: ملا محمدسعید مازندرانی از اعاظم علما و بزرگان [[فقها]] و از مشاهیر عصر خود بود که به فقاهت تام و اجتهاد شناخته شده بود. او به سعیدالعلماء بارفروشی شهرت داشت. او همدرس ملاآقای دربندی و [[سید محمدشفیع جاپلقی|سید شفیع جابلاقی]] و [[شیخ مرتضی انصاری]] و اقرانشان از بزرگان علم و استوانه های دین بود و از شاگردان بزرگ شریف العلماء و دیگران شمرده می شد.<ref>الکرام البرره فی قرن الثالث بعد العشره، قسم الثانی من جزء الثانی، ص۵۹۹.</ref>
 +
 
 +
پس از درگذشت [[شریف العلماء]]، حوزه ی درس سعیدالعلماء در [[کربلا]] مورد توجه بزرگان علم و [[فقه|فقاهت]] بوده است. در مورد اهمیت حوزه درس او آورده اند که فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] مقدم می دانستند. با وجود سعیدالعلماء در جهان [[شیعه|تشیع]]، شیخ انصاری از دادن [[فتوا|فتاوی]] خودداری می فرمود. سعیدالعلماء استادی بزرگ بین دو استاد یعنی [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] و شیخ انصاری بود.<ref>علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص۲۵۵.</ref>
 +
 
 +
صاحب [[نجوم السماء فی تراجم العلماء|نجوم السماء]] می نویسد: بعضی از اهل تحقیق او را با شیخ الطائفه استاد الکل [[شیخ مرتضی انصاری|مرتضی الانصاری]] هم سنگ می گرفتند.<ref>نجوم السماء، ج۱، ص۳۴۲.</ref>
 +
 
 +
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد: از جمله چیزهائی که دلالت بر عظمت و جایگاه علمی و فقهی او دارد، این است که علامه انصاری با حضور وی [[فتوا]] نمی داد.<ref>الکرام البرره، ص۵۹۹.</ref>
 +
 
 +
در نامه ای شیخ انصاری به وی نوشت: ... هنگامی که در کربلا بودید و در محضر شریف العلماء استفاده می بردیم، استفاده و فهم تو از من بیش تر بود.<ref>زندگینامه ی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۷.</ref>
 +
 
 +
مرحوم [[محمدعلی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]] نیز جایگاه علمی سعیدالعلماء را بدین گونه توصیف کرده است: بعضی از اهل خبره او را هم سنگ شیخ انصاری دانسته و بلکه گاهی ترجیحش می دهند. وبالجمله (در) فقه و اصول، او مسلم اهل عصر خود بود و شیخ انصاری با آن همه جلالت علمی که داشته، با حضور وی فتوا نمی داد.<ref>ریحانه الادب، ج ۳ ص ۳۷.</ref>
 +
 
 +
قطعاً موقعیت و منزلت علمی سعیدالعلماء در حوزه ی [[کربلا]] و [[نجف]] است که او را در معرض [[مرجعیت]] و زعامت [[شیعه]] قرار داد. زمانی که با نظر بر منزلت علمی شیخ انصاری و توصیه ی مرحوم صاحب جواهر، علمای بزرگ نجف از شیخ برای قبول این مسئولیت دعوت به عمل آوردند، شیخ با نظر به توانمندی و برتری های سعیدالعلماء در مبانی فقه و اصول، به اعلمیت ایشان بر خود اصرار می ورزد و علما را به دعوت از ایشان برای قبول این مسئولیت ترغیب کند.
 +
 
 +
اصرار شیخ بر اعلمیت سعیدالعلماء بدین دلیل بود که وی پس از درس [[شریف العلماء]]، به تقریر آن می پرداخت و شیخ نیز با درک تقریرات او کاملا به مقامات علمی سعیدالعلماء واقف و به اعلمیت او اقرار داشت.<ref>الکلام یجر الکلام، ج۱، ص۱۲۸.</ref>
 +
 
 +
اما به گزارش شیخ آقا بزرگ تهرانی مرحوم سعیدالعلماء در مقابل این درخواست می گوید: من مدتها است در [[ایران|ایران]] از درس و بحث متارکه شده ام، ولی شیخ همیشه مشغول بوده، هر چند در ایام اشتغال اعلم بودم ولی امروز جناب شیخ برای فتوی متیقن (و متعین) است.<ref>الکرام البرره، ج ۲، ص۵۹۹.</ref>
 +
 
 +
علی رغم صلاحیت و توانمندی علمی سعیدالعلماء برای مرجعیت و زعامت دینی جهان شیعه، مهاجرت وی به ایران و غیبت او از حوزه ی [[عراق]] و متارکه ی با علما، او را از زعامت فرود آورد و ایشان با تأکید بر اعلمیت مرحوم شیخ انصاری (ره) مقدمات مرجعیت تامه شیخ را فراهم کرد.<ref>رک. گفتگو با حضرت آیت الله شبیری زنجانی، تاریخ و فرهنگ معاصر، ش۳و۴، سال سوم ۱۳۷۳، ص ۲۷۴.</ref>
 +
 
 +
این مطلب حکایت از اوج [[زهد]] و [[ورع]] علمای بزرگ شیعه چون شیخ انصاری و سعیدالعلماء دارد که علی رغم صلاحیت علمی، دیگری را در پذیرش مسئولیت رهبری دینی و زعامت شیعه، برخود ترجیح می دادند.
 +
 
 +
==فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی==
 +
مرحوم سعیدالعلماء در کنار تدریس و مدیریت حوزه ی علمیه، در پاسخ به مسائل [[دین|دینی]] و بیان معارف اسلامی نیز از ید طولائی برخوردار بود و با منطق و بیان قوی از حقانیت مذهب دفاع می کرد. از این رو آورده اند که این بزرگوار به ملاحت منطق و فصاحت بیان، یگانه ی روزگار به نظر می آمد.<ref>نجوم السماء، ج ۱، ص۳۴۲.</ref>
 +
 
 +
از سویی دیگر از موقعیت اجتماعی خوب و تأثیرگذاری نیز برخوردار بوده است و حکم او در مسائل مختلف نافذ و لازم الاجراء بود. در توصیف قدرت و ریاست اجتماعی او نوشته اند: سعید العلماء از افاضل مجتهدین بود و ریاستی مُعْتَدّ بِها داشت.<ref>گنجینه ی دانشمندان، ج ۳، ص۱۵۹.</ref>
 +
 
 +
از این رو در برخورد با مسائل و پدیده های اجتماعی، نظرشان مطاع و حکمشان لازم الاجراء بود و عوامل حکومتی و شاه (قاجار) نیز برای او نهایت احترام را قائل بودند. از این رو گزارش کرده اند که (شاه)… را نسبت به وی، اقبالی عظیم و توجهی عن الصمیم بود.<ref>نجوم السماء، ج ۱، ص۳۴۲ به نقل از کتاب الماثر والآثار.</ref>
 +
 
 +
صاحب [[ریحانة الادب (کتاب)|ریحانه الادب]] می نویسد: ملامحمد سعیدالعلماء مازندرانی بارفروشی از اکابر علمای [[امامیه]] در قرن سیزدهم و از تلامذه ی شریف العلماء مازندرانی است. ریاست علمی مذهبی معتدّ به داشته و مورد توجهات ملوکانه ناصرالدین شاه قاجار بوده است.<ref>ریحانه الادب، ج ۳، ص۳۸.</ref>
 +
 
 +
از این رو باید گفت، نفوذ و موقعیت اجتماعی ایشان موجب حل بسیاری از مشکلات از جمله عامل اصلی ریشه کن کردن فتنه [[بابیه|بابیت]] در منطقه ی بارفروش به شمار می رود. از [[بدعت]] هایی که در قرن سیزدهم به ظهور پیوست، ظهور محمدعلی باب در [[ایران]] و ادعای بابیت [[حضرت حجت (عج)|حضرت حجت]] و پس از آن ادعای امام زمانی و سپس ادعای [[نبوت]] و آوردن [[دین]] جدید بود. علمای [[شیعه]] از جمله سعیدالعلماء در برابر این بدعت ها ایستادند و در برابر تبلیغ گسترده ی مدعیان و پیروان آنان، به مبارزه ی خستگی ناپذیر و نقد عالمانه ی اعتقادات و باورهای آنان پرداختند. آن جناب مبارزات دامنه داری با فرقه ضاله بابیه و سران آنان ملا حسین بشرویی و قرة العین کرد و نگذاشت آنان وارد شهر بابل شوند. در قلعه ای نزدیک بابل آنان را محاصره کرده و نابودشان کرد.<ref>گنجینه ی دانشمندان، ج۳، ص۱۵۹.</ref>
 +
 
 +
برخی تفصیل مسئله را چنین گزارش کرده اند: ملامحمد بارفروشی که در میان بابیه به قدوس مشهور است، بعد از ملاقات با سید علی محمد باب در [[شیراز]]، در بابل شروع به تبلیغ و ترویج [[بابیه|بابیگری]] کرد. علمای عصر، مخصوصاً سعیدالعلماء به مبارزه با او و تعالیم بابیگری پرداختند. در مقابل ملا محمد نیز با تبلیغ علنی از بابیت و قیام علیه مخالفان خویش و همراهی برخی با او، به فعالیت خویش ادامه می داد. ورود ملاحسین بشرویه که با ۲۰۰ نفر از یاران خود به بابل آمده بود، ابعاد جدیدی را ایجاد و فعالیت آنان را تشدید کرد.
 +
 
 +
سعیدالعلماء با رهبری یک حرکت مردمی از سویی و حمایت حاکمان وقت از سوی دیگر، موجب گردید که بابی ها از شهر بارفروش بیرون رانده شوند و در نزدیکی روستای قراخیل مستقر گردند و آنان با ایجاد قلعه و خندق برای خود استحکاماتی را فراهم ساختند. در نهایت تلاش ها و مبارزات سعیدالعلماء علیه بابیت و نفوذ و تأثیر اجتماعی ایشان، موجب گردید که حکومت وقت با نیروی فراوانی به استحکاماتشان حمله کند و با نابودی سران بابیت و کشته شدن بسیاری از طرفداران شان این غائله را ختم کنند.<ref>ر. ک فرزانگان بابل، ص۲۵ و ۲۶؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۱، ص۸۸.</ref>
 +
 
 +
==وفات==
 +
مرحوم سعیدالعلماء مازندرانی پس از سالها جهد و [[جهاد]] و اجتهاد در راه ترویج [[دین]] و توسعه فقه آل محمد و تربیت صدها نفر عالم مجتهد و سخن ور و مبارزه با [[بدعت|بدعتها]] و انحرافات فکری و اعتقادی و خدمت به محرومان و دستگیری از نیازمندان، در هشتاد و سه سالگی در سال ۱۲۷۰ قمری، ندای حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. پیکر مطهر او در مقبره معروفش در [[مسجد جامع]] شهر بابل به خاک سپرده شد.
 +
 
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
 
 +
*سایت فرهیختگان تمدن شیعی، علی اکبر نیک زاد.
 +
*سایت شعائر.
  
منبع:سایت شعائر
 
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۲

ملا محمدسعید بارفروشی مازندرانی (۱۲۷۰–۱۱۸۷ قمری) معروف به «سعیدالعلماء»، از علما و مشاهیر دانشمندان شیعه در قرن ۱۳ هجری و از شاگردان سید محمد مجاهد و شریف العلماء مازندرانی بود. فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب شیخ انصاری مقدم می دانستند. نفوذ و موقعیت اجتماعی ایشان موجب حل بسیاری از مشکلات، از جمله عامل اصلی ریشه کن کردن فتنه بابیت به شمار می رود.

سعید العلما.jpg
نام کامل محمدسعید بارفروشی مازندرانی
زادروز ۱۱۸۷ قمری
زادگاه بابل
وفات ۱۲۷۰ قمری
مدفن بابل

Line.png

اساتید

سید محمد مجاهد، شریف العلماء مازندرانی،...

شاگردان

زین العابدین مازندرانی، ملا محمد اشرفی مازندرانی، شیخ ملاعلی خلیلی،...

آثار

تقریرات درس شریف العلماء،...

تحصیلات و استادان

محمدسعید بارفروشی مازندرانی، متولد سال ۱۱۸۷ قمری در شهرستان بارفروش (بابل مازندران)، برای کسب معرفت و علوم دینی قدم در حوزه علمیه بارفروش گذاشت و از محضر عالمان برجسته آن دیار کسب فیض کرد. وی مقدمات علوم حوزوی را در بابل و ساری فرا گرفت.

محمدسعید برای طی مدارج علمی و تکمیل تحصیلات، دست به هجرتی بزرگ و سرنوشت ساز به عتبات عالیات زد. او در کربلا، از محضر عالمان فرهیخته و فقهای بزرگ حوزه ی علمیه ی کربلا، مانند سید محمد مجاهد و شریف العلماء مازندرانی، بهره های علمی و عملی برد. بویژه در حوزه ی درس شریف العلماء به کمال علمی و مقام اجتهاد دست یافت و در حلقه ی شاگردان استادش مانند نگینی خوش درخشید. محدث قمی وی را از جمله ی شاگردان برجسته ی شریف العلماء نام می برد.[۱]

روش درسی شریف العلماء چنین بود که پس از اتمام هر درسی، یکی از شاگردان برتر و فرهیخته اش می بایست درس را یک بار دیگر تقریر کند و خود با مشارکت، اشکالات بحث را برطرف می کرد. سپس شاگردانش را به گروه های مختلف چند نفر تقسیم می کرد و فردی مجدداً به تقریر همان درس می پرداخت. بنابراین در یک شبانه روز، هر درسی، چندین بار مورد بحث و بررسی قرار می گرفت و پس از آن، آنان به نگارش آن درس همت می گماشتند. این شیوه، موجب گردید که شاگردان شریف العلماء خیلی سریع مدارج ترقی را طی کنند.[۲]

مرحوم سعیدالعلماء از جمله شاگردان برتر این حوزه بود که به تقریر درس استاد می پرداخت و بزرگانی مانند شیخ مرتضی انصاری که از فرزانگان حلقه ی درس شریف العلماء بودند، سعیدالعلماء را از حیث درس و معلومات بر خود مقدم می داشتند.[۳]

از مرحوم سعیدالعلماء اثری علمی به جز تقریرات درس شریف العلماء گزارش نشده است. ظاهراً او نیز چون استادش اعتقاد راسخ به تربیت شاگردان فرهیخته داشت تا تألیف کتاب و متون علمی، ولی بزرگان علما بر فضل و دانش بی کران او در فقه و اصول و مقام استادی وی، اتفاق نظر دارند.

تدریس و شاگردان

سعیدالعلماء تا پس از سال ۱۲۵۰ قمری در حوزه کربلا به تربیت فقها اشتغال داشت و استاد مسلم فقه و اصول بود. ایشان علی رغم موقعیت ممتاز علمی و برخورداری از حوزه درس کم نظیرش در کربلا، ترجیح می دهد که جهت رفع نیازهای دینی مردم و تربیت نفوس به مازندران و شهر بارفروش مهاجرت کند.

حوزه علمیه و مدارس دینی بارفروش که مرکزیت در منطقه مازندران داشت، با ورود و زعامت این فقیه و اصولی فرزانه، جایگاه و موقعیت بس عظیم و برجسته ای یافت. طالبان علم و عالمان دینی از اقصی نقاط برای تربیت نفس و تعلیم و تعلم علوم دینی به بارفروش که از حوزه های معتبر شیعه به شمار می رفت، روی آوردند.

وی چه در حوزه درس کربلا و چه در حوزه علمیه بارفروش، شاگردان بسیاری را پرورش داد. حوزه علمیه بارفروش، در دوره زعامت و مدیریت ایشان به اوج رشد و شکوفایی خویش رسیده بود و بسیاری از طالبان علوم دینی در آن دوره به آنجا روی آوردند.

برخی از شاگردان ایشان عبارتند از:

۱ـ شیخ زین العابدین مازندرانی؛ از اعاظم علما و بزرگان فقهای قرن سیزدهم و فرزند کربلایی مسلم بارفروشی مازندرانی است. وی پس از طی مقدمات علوم اسلامی در بارفروش به حوزه ی علمیه ی عراق مهاجرت و به طبقه شاگردان سعیدالعلماء در کربلا درآمد.

۲ـ حاج ملامحمد اشرفی(ره)؛ از مشاهیر و علمای و عرفای بزرگ قرن سیزدهم، بود. آثاری مانند: اسرارالشهاده و شعائرالاسلام از او به یادگار مانده است.

۳ـ شیخ ملا علی خلیلی؛ وی از مشایخ علمای امامیه و فقهای بنام قرن سیزدهم و عارفی وارسته و زاهدی کامل بود. او فرزند میرزا خلیل رازی طهرانی است.

جایگاه علمی

شیخ آقا بزرگ طهرانی در توصیف جایگاه علمی ایشان فرموده است: ملا محمدسعید مازندرانی از اعاظم علما و بزرگان فقها و از مشاهیر عصر خود بود که به فقاهت تام و اجتهاد شناخته شده بود. او به سعیدالعلماء بارفروشی شهرت داشت. او همدرس ملاآقای دربندی و سید شفیع جابلاقی و شیخ مرتضی انصاری و اقرانشان از بزرگان علم و استوانه های دین بود و از شاگردان بزرگ شریف العلماء و دیگران شمرده می شد.[۴]

پس از درگذشت شریف العلماء، حوزه ی درس سعیدالعلماء در کربلا مورد توجه بزرگان علم و فقاهت بوده است. در مورد اهمیت حوزه درس او آورده اند که فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب شیخ انصاری مقدم می دانستند. با وجود سعیدالعلماء در جهان تشیع، شیخ انصاری از دادن فتاوی خودداری می فرمود. سعیدالعلماء استادی بزرگ بین دو استاد یعنی صاحب جواهر و شیخ انصاری بود.[۵]

صاحب نجوم السماء می نویسد: بعضی از اهل تحقیق او را با شیخ الطائفه استاد الکل مرتضی الانصاری هم سنگ می گرفتند.[۶]

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد: از جمله چیزهائی که دلالت بر عظمت و جایگاه علمی و فقهی او دارد، این است که علامه انصاری با حضور وی فتوا نمی داد.[۷]

در نامه ای شیخ انصاری به وی نوشت: ... هنگامی که در کربلا بودید و در محضر شریف العلماء استفاده می بردیم، استفاده و فهم تو از من بیش تر بود.[۸]

مرحوم مدرس تبریزی نیز جایگاه علمی سعیدالعلماء را بدین گونه توصیف کرده است: بعضی از اهل خبره او را هم سنگ شیخ انصاری دانسته و بلکه گاهی ترجیحش می دهند. وبالجمله (در) فقه و اصول، او مسلم اهل عصر خود بود و شیخ انصاری با آن همه جلالت علمی که داشته، با حضور وی فتوا نمی داد.[۹]

قطعاً موقعیت و منزلت علمی سعیدالعلماء در حوزه ی کربلا و نجف است که او را در معرض مرجعیت و زعامت شیعه قرار داد. زمانی که با نظر بر منزلت علمی شیخ انصاری و توصیه ی مرحوم صاحب جواهر، علمای بزرگ نجف از شیخ برای قبول این مسئولیت دعوت به عمل آوردند، شیخ با نظر به توانمندی و برتری های سعیدالعلماء در مبانی فقه و اصول، به اعلمیت ایشان بر خود اصرار می ورزد و علما را به دعوت از ایشان برای قبول این مسئولیت ترغیب کند.

اصرار شیخ بر اعلمیت سعیدالعلماء بدین دلیل بود که وی پس از درس شریف العلماء، به تقریر آن می پرداخت و شیخ نیز با درک تقریرات او کاملا به مقامات علمی سعیدالعلماء واقف و به اعلمیت او اقرار داشت.[۱۰]

اما به گزارش شیخ آقا بزرگ تهرانی مرحوم سعیدالعلماء در مقابل این درخواست می گوید: من مدتها است در ایران از درس و بحث متارکه شده ام، ولی شیخ همیشه مشغول بوده، هر چند در ایام اشتغال اعلم بودم ولی امروز جناب شیخ برای فتوی متیقن (و متعین) است.[۱۱]

علی رغم صلاحیت و توانمندی علمی سعیدالعلماء برای مرجعیت و زعامت دینی جهان شیعه، مهاجرت وی به ایران و غیبت او از حوزه ی عراق و متارکه ی با علما، او را از زعامت فرود آورد و ایشان با تأکید بر اعلمیت مرحوم شیخ انصاری (ره) مقدمات مرجعیت تامه شیخ را فراهم کرد.[۱۲]

این مطلب حکایت از اوج زهد و ورع علمای بزرگ شیعه چون شیخ انصاری و سعیدالعلماء دارد که علی رغم صلاحیت علمی، دیگری را در پذیرش مسئولیت رهبری دینی و زعامت شیعه، برخود ترجیح می دادند.

فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی

مرحوم سعیدالعلماء در کنار تدریس و مدیریت حوزه ی علمیه، در پاسخ به مسائل دینی و بیان معارف اسلامی نیز از ید طولائی برخوردار بود و با منطق و بیان قوی از حقانیت مذهب دفاع می کرد. از این رو آورده اند که این بزرگوار به ملاحت منطق و فصاحت بیان، یگانه ی روزگار به نظر می آمد.[۱۳]

از سویی دیگر از موقعیت اجتماعی خوب و تأثیرگذاری نیز برخوردار بوده است و حکم او در مسائل مختلف نافذ و لازم الاجراء بود. در توصیف قدرت و ریاست اجتماعی او نوشته اند: سعید العلماء از افاضل مجتهدین بود و ریاستی مُعْتَدّ بِها داشت.[۱۴]

از این رو در برخورد با مسائل و پدیده های اجتماعی، نظرشان مطاع و حکمشان لازم الاجراء بود و عوامل حکومتی و شاه (قاجار) نیز برای او نهایت احترام را قائل بودند. از این رو گزارش کرده اند که (شاه)… را نسبت به وی، اقبالی عظیم و توجهی عن الصمیم بود.[۱۵]

صاحب ریحانه الادب می نویسد: ملامحمد سعیدالعلماء مازندرانی بارفروشی از اکابر علمای امامیه در قرن سیزدهم و از تلامذه ی شریف العلماء مازندرانی است. ریاست علمی مذهبی معتدّ به داشته و مورد توجهات ملوکانه ناصرالدین شاه قاجار بوده است.[۱۶]

از این رو باید گفت، نفوذ و موقعیت اجتماعی ایشان موجب حل بسیاری از مشکلات از جمله عامل اصلی ریشه کن کردن فتنه بابیت در منطقه ی بارفروش به شمار می رود. از بدعت هایی که در قرن سیزدهم به ظهور پیوست، ظهور محمدعلی باب در ایران و ادعای بابیت حضرت حجت و پس از آن ادعای امام زمانی و سپس ادعای نبوت و آوردن دین جدید بود. علمای شیعه از جمله سعیدالعلماء در برابر این بدعت ها ایستادند و در برابر تبلیغ گسترده ی مدعیان و پیروان آنان، به مبارزه ی خستگی ناپذیر و نقد عالمانه ی اعتقادات و باورهای آنان پرداختند. آن جناب مبارزات دامنه داری با فرقه ضاله بابیه و سران آنان ملا حسین بشرویی و قرة العین کرد و نگذاشت آنان وارد شهر بابل شوند. در قلعه ای نزدیک بابل آنان را محاصره کرده و نابودشان کرد.[۱۷]

برخی تفصیل مسئله را چنین گزارش کرده اند: ملامحمد بارفروشی که در میان بابیه به قدوس مشهور است، بعد از ملاقات با سید علی محمد باب در شیراز، در بابل شروع به تبلیغ و ترویج بابیگری کرد. علمای عصر، مخصوصاً سعیدالعلماء به مبارزه با او و تعالیم بابیگری پرداختند. در مقابل ملا محمد نیز با تبلیغ علنی از بابیت و قیام علیه مخالفان خویش و همراهی برخی با او، به فعالیت خویش ادامه می داد. ورود ملاحسین بشرویه که با ۲۰۰ نفر از یاران خود به بابل آمده بود، ابعاد جدیدی را ایجاد و فعالیت آنان را تشدید کرد.

سعیدالعلماء با رهبری یک حرکت مردمی از سویی و حمایت حاکمان وقت از سوی دیگر، موجب گردید که بابی ها از شهر بارفروش بیرون رانده شوند و در نزدیکی روستای قراخیل مستقر گردند و آنان با ایجاد قلعه و خندق برای خود استحکاماتی را فراهم ساختند. در نهایت تلاش ها و مبارزات سعیدالعلماء علیه بابیت و نفوذ و تأثیر اجتماعی ایشان، موجب گردید که حکومت وقت با نیروی فراوانی به استحکاماتشان حمله کند و با نابودی سران بابیت و کشته شدن بسیاری از طرفداران شان این غائله را ختم کنند.[۱۸]

وفات

مرحوم سعیدالعلماء مازندرانی پس از سالها جهد و جهاد و اجتهاد در راه ترویج دین و توسعه فقه آل محمد و تربیت صدها نفر عالم مجتهد و سخن ور و مبارزه با بدعتها و انحرافات فکری و اعتقادی و خدمت به محرومان و دستگیری از نیازمندان، در هشتاد و سه سالگی در سال ۱۲۷۰ قمری، ندای حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. پیکر مطهر او در مقبره معروفش در مسجد جامع شهر بابل به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. هدیه الاحباب، ص۲۸۲ و ر.ک زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۱۸۱.
  2. قصص العلما، تنکابنی محمدرضا، تحقیق محمدرضا حاج شریفی خوانساری، ص ۱۲۰.
  3. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۶؛ زندگینامه استاد الفقها شیخ انصاری، ص۹۷.
  4. الکرام البرره فی قرن الثالث بعد العشره، قسم الثانی من جزء الثانی، ص۵۹۹.
  5. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص۲۵۵.
  6. نجوم السماء، ج۱، ص۳۴۲.
  7. الکرام البرره، ص۵۹۹.
  8. زندگینامه ی و شخصیت شیخ انصاری، ص۹۷.
  9. ریحانه الادب، ج ۳ ص ۳۷.
  10. الکلام یجر الکلام، ج۱، ص۱۲۸.
  11. الکرام البرره، ج ۲، ص۵۹۹.
  12. رک. گفتگو با حضرت آیت الله شبیری زنجانی، تاریخ و فرهنگ معاصر، ش۳و۴، سال سوم ۱۳۷۳، ص ۲۷۴.
  13. نجوم السماء، ج ۱، ص۳۴۲.
  14. گنجینه ی دانشمندان، ج ۳، ص۱۵۹.
  15. نجوم السماء، ج ۱، ص۳۴۲ به نقل از کتاب الماثر والآثار.
  16. ریحانه الادب، ج ۳، ص۳۸.
  17. گنجینه ی دانشمندان، ج۳، ص۱۵۹.
  18. ر. ک فرزانگان بابل، ص۲۵ و ۲۶؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۱، ص۸۸.

منابع

  • سایت فرهیختگان تمدن شیعی، علی اکبر نیک زاد.
  • سایت شعائر.