آیه 59 سوره صافات: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ|سور...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «مَوْتَتَنَا الأُولی»: مرگ پیشین ما. گاهی عربها - مثل اینجا - واژه اوّل را به کار میبرند و دومی به دنبال ندارد. لذا مراد همان مرگ بعد از پایان عمر و فرا رسیدن اجل است | + | «مَوْتَتَنَا الأُولی»: مرگ پیشین ما. گاهی عربها - مثل اینجا - واژه اوّل را به کار میبرند و دومی به دنبال ندارد. لذا مراد همان مرگ بعد از پایان عمر و فرا رسیدن اجل است. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
(سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمىميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟ | (سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمىميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟ | ||
+ | |||
+ | إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «60» لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ «61» | ||
+ | |||
+ | قطعاً اين (نعمتهاى ابدى) رستگارى بزرگى است (كه نصيب ما شده). | ||
+ | |||
+ | بايد اهل عمل براى چنين جايگاهى كار كنند. | ||
+ | |||
+ | جلد 8 - صفحه 33 | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- اهل بهشت چنان شادند كه گويا نعمتهاى بهشت را باور نمىكنند و از جاودانگى نعمتها تعجّب مىكنند. «أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ» | ||
+ | |||
+ | 2- در بهشت مرگ و نيستى راه ندارد. «إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى» بر خلاف جهنّم، كه مجرمان در اثر عذاب مىميرند و دوباره زنده مىشوند. | ||
+ | |||
+ | 3- مؤمنان گنهكار، ابتدا به جهنّم مىروند و سپس به بهشت. زيرا عذاب پس از بهشت معنا ندارد. «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ» | ||
+ | |||
+ | 4- سالم ماندن انسان در محيطهاى فاسد، كارى ممكن ولى مشكل است. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» | ||
+ | |||
+ | 5- نجات از دوستان بد در دنيا و عذاب دوزخ در آخرت، رستگارى بزرگ است. | ||
+ | «لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» | ||
+ | |||
+ | 6- الگوهاى صحيح را به مردم معرّفى كنيم. «لِمِثْلِ هذا» | ||
+ | |||
+ | 7- عمل براى رسيدن به نعمتهاى بهشتى، منافاتى با اخلاص ندارد. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ» | ||
+ | |||
+ | 8- كارهاى انسان در دنيا بايد براى رسيدن به هدفى عالى و رستگارى بزرگ باشد وگرنه حسرت و خسارت است. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ» | ||
+ | |||
+ | 9- ايمان به تنهايى كافى نيست، عمل لازم است. «فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۲
<<58 | آیه 59 سوره صافات | 60>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟
[و] جز همان مرگ نخستین [که در دنیا سراغمان آمد مرگی دیگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد؟ [شگفتا! چه لطف خاصی از سوی خدا به ما شده است!]
جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!
جز آن مرگ نخستين؟ و ديگر عذابمان نمىكنند؟
و جز همان مرگ اول، مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَوْتَتَنَا الأُولی»: مرگ پیشین ما. گاهی عربها - مثل اینجا - واژه اوّل را به کار میبرند و دومی به دنبال ندارد. لذا مراد همان مرگ بعد از پایان عمر و فرا رسیدن اجل است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ «58» إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «59»
(سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمىميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «60» لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ «61»
قطعاً اين (نعمتهاى ابدى) رستگارى بزرگى است (كه نصيب ما شده).
بايد اهل عمل براى چنين جايگاهى كار كنند.
جلد 8 - صفحه 33
پیام ها
1- اهل بهشت چنان شادند كه گويا نعمتهاى بهشت را باور نمىكنند و از جاودانگى نعمتها تعجّب مىكنند. «أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ»
2- در بهشت مرگ و نيستى راه ندارد. «إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى» بر خلاف جهنّم، كه مجرمان در اثر عذاب مىميرند و دوباره زنده مىشوند.
3- مؤمنان گنهكار، ابتدا به جهنّم مىروند و سپس به بهشت. زيرا عذاب پس از بهشت معنا ندارد. «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ»
4- سالم ماندن انسان در محيطهاى فاسد، كارى ممكن ولى مشكل است. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
5- نجات از دوستان بد در دنيا و عذاب دوزخ در آخرت، رستگارى بزرگ است. «لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
6- الگوهاى صحيح را به مردم معرّفى كنيم. «لِمِثْلِ هذا»
7- عمل براى رسيدن به نعمتهاى بهشتى، منافاتى با اخلاص ندارد. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
8- كارهاى انسان در دنيا بايد براى رسيدن به هدفى عالى و رستگارى بزرگ باشد وگرنه حسرت و خسارت است. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
9- ايمان به تنهايى كافى نيست، عمل لازم است. «فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى: مگر مردن اول كه در دنيا بود، وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ: و نيستيم ما عذاب كرده شدگان، زيرا محشور و مبعوث نخواهيم شد، اكنون ديدى هر چه اعتقاد داشتى و به من مىگفتى، خلاف بود و خدا ما را زنده گردانيد و تو را به دركه عذاب و مرا به درجه ثواب رسانيد. در اكثر تفاسير است كه اين گفتار اهل بهشت باشد كه به جهت اظهار سرور به دوام نعيم بهشت از روى تعجب با يكديگر گويند: ما را به غير از چشيدن موت دنيا موت ديگرى نخواهد بود و در اين بهشت مخلد خواهيم بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)
ترجمه
گفت گويندهاى از آنان همانا بود براى من همنشينى
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى
جلد 4 صفحه 432
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَما نَحنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاّ مَوتَتَنَا الأُولي وَ ما نَحنُ بِمُعَذَّبِينَ (59)
اينکه دو آيه را دو نحوه تفسير كردهاند يكي كلام اهل بهشت است بيك ديگر که آيا پس ما نميميريم در بهشت مگر همان مردن ما در دنيا که مردن اولي بود و اينکه استفهام از روي يقين است يعني يقينا ديگر مردن نداريم و ما بلطف الهي معذب نميشويم و ما نيستيم بمعذبين و بر طبق اينکه تفسير حديثي از حضرت باقر عليه السلام است مسندا که ميفرمايد
اذا دخل اهل الجنة الجنة و اهل النار النار جيء بالموت فيذبح كالكبش ثم يقال لهم خلود فلا موت ابدا فيقول اهل الجنة أ فما نحن بميتين الا موتتنا الاولي و ما نحن بمعذبين
و قريب بهمين حديث حديث ديگريست از آن حضرت که پس از ذبح موت مثل كبش ميفرمايد
ثم ينادي مناد لا موت ايقنوا بالخلود قال فتفرح اهل الجنة فرحا
بعد ذكر آيتين را ميفرمايد
و تشهق اهل النار شهقة الي قوله و هو قول اللّه وَ أَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ
مريم آيه 40 نحوه دوم كلام اينکه مؤمن است با قرين خود که در سواء جحيم است که تو ميگفتي که همين مردن اولي است و فاني و زايل ميشويم و ديگر بعث و نشوري نيست.
أَ فَما نَحنُ بِمَيِّتِينَ إِلّا مَوتَتَنَا الأُولي وَ ما نَحنُ بِمُعَذَّبِينَ نه عذابي هست نه سؤال و جوابي و اينکه استفهام تقريريست که حال ببين عذاب را ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ دخان آيه 49 لكن تفسير اول اقرب بنظر ميآيد هم از جهت دو حديث مذكور که حضرت باقر عليه السلام تفسير فرموده و هم از جهت ظاهر آيه شريفه و هم از جهت آيات بعد که شاهد بر اينکه معني است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 59)- «و جز همان مرگ اول مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد» (إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولی وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم