«أَفَمَا نَحْنُ ...»: وقتی که آن بهشتی، عذاب دوزخ را میبیند، و این همه نعمت و خوشی وصفناشدنی بهشت را هم مینگرد، به گونه تجاهل العارف و انگار که خواب میبیند، سؤال میکند: آیا واقعاً ما دیگر نمیمیریم و جاودانه هستیم؟ یا این که تحدّث به نعمت میکند.
(سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمىميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «60» لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ «61»
قطعاً اين (نعمتهاى ابدى) رستگارى بزرگى است (كه نصيب ما شده).
بايد اهل عمل براى چنين جايگاهى كار كنند.
جلد 8 - صفحه 33
پیام ها
1- اهل بهشت چنان شادند كه گويا نعمتهاى بهشت را باور نمىكنند و از جاودانگى نعمتها تعجّب مىكنند. «أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ»
2- در بهشت مرگ و نيستى راه ندارد. «إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى» بر خلاف جهنّم، كه مجرمان در اثر عذاب مىميرند و دوباره زنده مىشوند.
3- مؤمنان گنهكار، ابتدا به جهنّم مىروند و سپس به بهشت. زيرا عذاب پس از بهشت معنا ندارد. «وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ»
4- سالم ماندن انسان در محيطهاى فاسد، كارى ممكن ولى مشكل است. «إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
5- نجات از دوستان بد در دنيا و عذاب دوزخ در آخرت، رستگارى بزرگ است.
«لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
6- الگوهاى صحيح را به مردم معرّفى كنيم. «لِمِثْلِ هذا»
7- عمل براى رسيدن به نعمتهاى بهشتى، منافاتى با اخلاص ندارد. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
8- كارهاى انسان در دنيا بايد براى رسيدن به هدفى عالى و رستگارى بزرگ باشد وگرنه حسرت و خسارت است. «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ»
9- ايمان به تنهايى كافى نيست، عمل لازم است. «فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58)
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ: آيا ما نيستيم مردگان، يعنى نمىگفتى در دنيا كه ما نمىميريم.
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.