آیه 57 سوره عنکبوت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُون...» ایجاد کرد)
 
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«ذَآئِقَةُ»: چشنده.
+
*'''ذائقه''': ذوق: چشيدن «ذائقه» چشنده.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 154</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۰

مشاهده آیه در سوره

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<56 آیه 57 سوره عنکبوت 58>>
سوره : سوره عنکبوت (29)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

هر نفسی (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشید، و پس از مرگ شما را به سوی ما باز گردانند.

هر جانداری چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوی ما بازگردانده می شوید،

هر نفسى چشنده مرگ است، آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد.

هر كسى چشنده طعم مرگ است. و به سوى ما بازگردانده شويد.

هر انسانی مرگ را می‌چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی‌گردانند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Every soul shall taste death. Then you shall be brought back to Us.

Every soul must taste of death, then to Us you shall be brought back.

Every soul will taste of death. Then unto Us ye will be returned.

Every soul shall have a taste of death in the end to Us shall ye be brought back.

معانی کلمات آیه

  • ذائقه: ذوق: چشيدن «ذائقه» چشنده.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ «57»

هر نفسى، چشنده‌ى مرگ است؛ سپس به سوى ما باز گردانده مى‌شويد.

نکته ها

شايد اين آيه در ارتباط با آيه قبل باشد كه اگر در هجرت مرگ انسان فرارسد، در آن صورت تكليف چيست؟

اين آيه پاسخ مى‌دهد، آنجا كه هجرت لازم است از مرگ نترسيد، زيرا مرگ سرنوشت حتمى همه است؛ ولى پايان كار نيست، به سوى ما مى‌آييد و ما پاداش هجرت و مرگ در

جلد 7 - صفحه 163

راه هجرت را به شما عطا خواهيم كرد و ستمكارانى را كه شما را مجبور به هجرت كردند كيفر خواهيم داد، گرچه رسيدن به آن پاداش و كيفر طول بكشد. (كلمه‌ى‌ «ثُمَّ»، بيانگر مدّت زمان طولانى است.)

پیام ها

1- مرگ، استثنا ندارد و براى همه است. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»

2- مرگ، امرى وجودى است، نه عدمى. «ذائِقَةُ الْمَوْتِ‌- تُرْجَعُونَ»

3- مرگ، پايان كار نيست، بازگشت به مبدأ است. «إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (57)

بعد از آن تخويف فرمايد به مرگ تا هجرت بر ايشان آسان شود كه اگر به جهت دوستى اهل و اولاد و حب وطن، پاى بند بلدى شده‌ايد البته روزى مفارقت ضرورى خواهد شد، زيرا:

كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ‌: هر نفسى چشنده مرگ است و مرگ به همه جا و همه كس خواهد رسيد در هر مكانى كه باشد خواه در وطن و خواه در غربت.

ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ‌: پس بسوى جزا و پاداش ما بازگرديده خواهيد شد. در قرائت حفص به خطاب خوانده، يعنى شما بازگرديده خواهيد شد بجزاى ما، پس در شهر كفر نبايد اقامت نمود بلكه روى به آستانه قدس پيغمبر آخر الزمان آوريد تا به فراغت تمام به عبادت ملك علّام مشغول شويد و مستعد آخرت گرديد كه مرگ در قفاى شماست. و همچنين در هر موضعى كه اظهار شعائر ايمان نتوان نمود، واجب است از آنجا به بلد ديگر نقل كنند كه بدون خوف لوازمات ايمانى را به عمل آورند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ (56) كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (57) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (58) الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (59) وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (60)

ترجمه‌

اى بندگان من كه ايمان آورديد همانا زمين من فراخ است پس بپرستيد مرا

هر نفسى چشنده است مرگ را پس بسوى ما باز گردانده ميشويد

و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك هر آينه جاى ميدهيم ايشانرا از

جلد 4 صفحه 238

بهشت در منزلهاى بلندى كه ميرود از زير آنها نهرها با آنكه جاويدانند در آن خوب است پاداش عمل كنندگان‌

آنانكه صبر كردند و بر پروردگارشان توكل ميكنند

و بسا باشد از جنبنده‌اى كه بر نميدارد روزى خود را خدا روزى ميدهد او را و شما را و او است شنواى دانا.

تفسير

كسانيكه در بلاد خودشان نتوانند بوظائف دينى خود قيام كنند و عبادت خدا را نمايند بايد هجرت كنند ببلادى كه براى آنها اطاعت خدا ميسّر باشد لذا خداوند ميفرمايد اى بندگان من كه ايمان آورديد زمين من وسعت دارد پس اگر در بلدى سخت شد بر شما عبادت من هجرت كنيد ببلد ديگر پس در آنجا با فراغت خاطر مرا عبادت كنيد نه غير مرا و بدانيد كه زندگى دو روزه دنيا اين قدر ارزش ندارد كه براى علاقه بآب و خاكى شخص مؤمن دست از عبادت خدا بردارد و هر كس بنوبه خود شربت ناگوار مرگ را خواهد چشيد و در روز معيّنى همه در پيشگاه الهى حاضر كرده و بحكم او رجوع داده ميشوند و بپاداش اعمال خود ميرسند و آن كسانيكه ايمان آوردند بآنچه بايد ايمان بياورند بآن از توحيد و نبوّت و امامت و معاد و بوظائف دينى خود عمل كردند ما آنها را در غرفه‌هاى بهشتى كه از بيوت رفيعه عاليه آنست و گفته‌اند از درّ و ياقوت و زبر جد است جاى گزين خواهيم نمود با آنكه جارى ميشود از زير آن قصور نهرهائى از آب زلال و مشروبات حلال و حاضر ميگردد براى آنها انواع مأكولات و اقسام ملبوسات و اصناف منكوحات فرد اكمل كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بخاطر احدى خطور كرده بقدرى كه بخواهند تا خدا خدائى ميكند و پايانى براى آن نيست و آنچه ذكر شد پاداش خوبى است براى كسانيكه صبر نمودند بر عمل بوظائف دينى خود و توكّل بخدا كردند در هجرت از اوطانشان و خدا در دنيا هم با آنها كمك ميفرمايد و براى معاش درمانده نميگذارد و روزى ايشانرا بوجه احسن و اكمل و اعلى خواهد رسانيد و چه بسيار از حيوانات جنبنده در زمين غير از انسان و موش و مورچه روزى خود را با خود از جائى بجائى حمل و نقل نميكنند و ذخيره نمى‌نمايند و خدا روزى ميدهد آنها را و شما را كه غم روزى ميخوريد يكسان و بقدر مقدّر و مرزوق و او ميشنود دعاى شما را اگر محتاج شويد و از خدا وسعت‌

جلد 4 صفحه 239

رزق طلب كنيد و ميداند حال شما و صلاح آنرا و بر وفق حكمت و مصلحت شما با شما معامله خواهد فرمود قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا ميفرمايد اطاعت نكنيد پادشاهان فاسق را و اگر بترسيد كه آنها شما را از انجام وظائف دينى باز دارند زمين من وسعت دارد و نيز ميفرمايد چرا بوظائف خود عمل ننموديد و آنها ميگويند ما قوّه مقاومت با جائر را نداشتيم و خداوند ميفرمايد آيا زمين من وسعت نداشت كه شما مهاجرت نمائيد در آن و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى تو در زمينى بودى كه در آن معصيت خدا شود بيرون رو از آن بسوى غيرش و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسيكه فرار كند براى دينش از زمينى بزمينى اگر چه يك وجب باشد مستوجب بهشت ميشود و رفيق ابراهيم عليه السّلام و محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خواهد بود و از عبد اللّه عمر نقل نموده كه روزى از مدينه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بيرون آمديم و در بوستان يكى از انصار رفتيم حضرت مشغول به تناول فرمودن خرما شد و فرمود اين صبح روز چهارم است كه من طعامى نچشيدم و اگر بخواهم از خداوند مانند ملك كسرى و قيصر را بمن ميدهد پس چگونه است حال تو اى پسر عمر اگر زنده باشى با گروهى كه آذوقه سالشان را اندوخته ميكنند براى ضعف يقينشان و بخدا قسم از آنجا حركت نكرده بوديم كه اين آيه نازل شد و بعضى گفته‌اند وقتى اصحاب مأمور بهجرت شدند بعضى از آنها گفتند چگونه ما در بلدى وارد شويم كه وسيله معاشى در آن نداريم پس اين آيه نازل شد و يرجعون بصيغه مغايب و لنثوّينّهم بثاء مثلّثه مأخوذ از ثواء بمعناى اقامه نيز قرائت شده است و در اواخر سوره آل عمران ذيل آيه كلّ نفس ذائقة الموت اخبارى راجع بآن گذشت‌

جلد 4 صفحه 240

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ذائِقَةُ المَوت‌ِ ثُم‌َّ إِلَينا تُرجَعُون‌َ (57)

‌هر‌ نفسي‌ چشنده‌ مرگ‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بسوي‌ ‌ما برميگرديد.

كُل‌ُّ نَفس‌ٍ ‌از‌ ‌براي‌ نفس‌ اقساميست‌ نفوس‌ ملكوتي‌ نفس‌ ملائكه‌ نفوس‌ فلكي‌ نفس‌ سماوات‌ و

جلد 14 - صفحه 343

كرات‌ جويه‌ نفس‌ جمادي‌ زمين‌ و جبال‌ نفس‌ نباتي‌ اشجار و گياه‌ها نفس‌ حيواني‌ ‌که‌ داراي‌ حس‌ و حركت‌ بالاختيار ‌است‌ نفس‌ شيطاني‌ ‌که‌ منبع‌ مكر و خدعه‌ ‌است‌ نفس‌ انساني‌ ‌که‌ داراي‌ عقل‌ و شعور و ادراك‌ ‌است‌.

ذائِقَةُ المَوت‌ِ شامل‌ جميع‌ اقسام‌ ميشود ‌که‌ كلمه‌ ‌کل‌ ‌از‌ ادات‌ عموم‌ ‌است‌ كلما يصدق‌ ‌عليه‌ النفس‌ ذائق‌ موت‌ ‌است‌ اما نفس‌ ملكوتي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ‌-‌ الايه‌ (زمر ‌آيه‌ 68) اما نفس‌ فلكي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ السَّماوات‌ُ مَطوِيّات‌ٌ بِيَمِينِه‌ِ (زمر ‌آيه‌ 67) يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ (انبياء ‌آيه‌ 104) إِذَا الشَّمس‌ُ كُوِّرَت‌ وَ إِذَا النُّجُوم‌ُ انكَدَرَت‌ (تكوير ‌آيه‌ 1 و 2) إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت‌ وَ إِذَا الكَواكِب‌ُ انتَثَرَت‌ (انفطار ‌آيه‌ 1 و 2) و اما نفوس‌ جمادي‌ إِذا دُكَّت‌ِ الأَرض‌ُ دَكًّا دَكًّا (فجر ‌آيه‌ 21) وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت‌ (انفطار ‌آيه‌ 3) فَإِذا نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ نَفخَةٌ واحِدَةٌ وَ حُمِلَت‌ِ الأَرض‌ُ وَ الجِبال‌ُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً (حاقه‌ ‌آيه‌ 14) يَوم‌َ تَرجُف‌ُ الأَرض‌ُ وَ الجِبال‌ُ وَ كانَت‌ِ الجِبال‌ُ كَثِيباً مَهِيلًا (مزمل‌ ‌آيه‌ 14) و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ و اما نفوس‌ نباتي‌ زمين‌ و جبال‌ و نباتات‌ قاعا صفصفا ميشود وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الجِبال‌ِ فَقُل‌ يَنسِفُها رَبِّي‌ نَسفاً فَيَذَرُها قاعاً صَفصَفاً لا تَري‌ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمتاً (طه‌ ‌آيه‌ 105 و 107) و اما نفوس‌ حيواني‌ و شيطاني‌ و انساني‌ مشمول‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ نُفِخ‌َ فِي‌ الصُّورِ فَصَعِق‌َ مَن‌ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ مَن‌ فِي‌ الأَرض‌ِ (زمر ‌آيه‌ 68).

ثُم‌َّ إِلَينا تُرجَعُون‌َ خطاب‌ ظاهرا بملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و حيوانات‌ ‌است‌ بدليل‌ وَ إِذَا الوُحُوش‌ُ حُشِرَت‌ (تكوير ‌آيه‌ 5) ‌که‌ مسئله‌ معاد ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد ثُم‌َّ نُفِخ‌َ فِيه‌ِ أُخري‌ فَإِذا هُم‌ قِيام‌ٌ يَنظُرُون‌َ (زمر ‌آيه‌ 68) و سر ‌تا‌ سر قرآن‌ مسئله‌ معاد ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ضروريات‌ جميع‌ اديان‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ ‌که‌ قائل‌ بمبدء ‌باشد‌ قائل‌ بمعاد ‌هم‌ هست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 57)- از آنجا که یکی از عذرهای کسانی که در بلاد شرک می‌ماندند و حاضر به هجرت نبودند این بود که ما می‌ترسیم از دیار خود بیرون برویم و خطر مرگ به وسیله دشمنان، یا گرسنگی، یا عوامل دیگر ما را تهدید کند به علاوه به فراق بستگان و خویشاوندان و فرزندان و شهر و دیار خود مبتلا شویم، قرآن در این آیه به عنوان یک پاسخ جامع به آنها می‌گوید: سر انجام همه انسانها می‌میرند، و «هر کسی مرگ را می‌چشد، سپس به سوی ما باز گردانده می‌شوید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ

ج3، ص513

إِلَیْنا تُرْجَعُونَ).

گمان نکنید مرگ پایان همه چیز است، چرا که «همه شما به سوی ما باز می‌گردید» به سوی پروردگار بزرگ، و به سوی نعمتهای بی‌پایانش.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 154

منابع