آیه 1 سوره یوسف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | مبين: آشكار و آشكار كننده . لازم و متعدى هر دو آمده است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | |
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
'''شأن نزول آیات 1 تا 3:''' | '''شأن نزول آیات 1 تا 3:''' | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۰: | ||
مقاتل و کلبى گویند: منافقین از [[سلمان]] فارسى خواسته بودند که از براى آنها از [[تورات]] و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه 16 [[سوره حدید]] «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.<ref> تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.</ref> | مقاتل و کلبى گویند: منافقین از [[سلمان]] فارسى خواسته بودند که از براى آنها از [[تورات]] و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه 16 [[سوره حدید]] «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.<ref> تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.</ref> | ||
− | و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آنها خبر داد که [[قرآن]] داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر [[قرآن]] احتیاجى نیست | + | و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آنها خبر داد که [[قرآن]] داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر [[قرآن]] احتیاجى نیست<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص460.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۵۷: | سطر ۵۸: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | سيماى سوره يوسف | ||
+ | |||
+ | سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است. | ||
+ | |||
+ | آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند. | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است. | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1» | ||
+ | |||
+ | داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى | ||
+ | ------ | ||
+ | «1». تفسير حدائق. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور، ج 4، ص: 144 | ||
+ | |||
+ | جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد. | ||
+ | |||
+ | قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است. | ||
+ | |||
+ | در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد. | ||
+ | ---- | ||
+ | (1). تفسير نمونه. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور، ج 4، ص: 145 | ||
+ | |||
+ | |||
+ | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | ||
+ | |||
+ | به نام خداوند بخشنده مهربان | ||
+ | |||
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» | الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» | ||
الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر. | الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر. | ||
+ | |||
+ | إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» | ||
+ | |||
+ | همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله: | ||
+ | |||
+ | 1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است. | ||
+ | |||
+ | 2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است. | ||
+ | |||
+ | 3. نوعى سوگند و قسم الهى است. | ||
+ | |||
+ | 4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است. | ||
+ | |||
+ | امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد. | ||
+ | |||
+ | قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله: | ||
+ | |||
+ | الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود. | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 146 | ||
+ | |||
+ | ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است. | ||
+ | |||
+ | ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد. | ||
+ | |||
+ | خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم: | ||
+ | |||
+ | الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1» | ||
+ | |||
+ | ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3» | ||
+ | |||
+ | ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5» | ||
+ | |||
+ | د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7» | ||
+ | |||
+ | ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى) | ||
+ | |||
+ | شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر» | ||
+ | |||
+ | 2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ» | ||
+ | |||
+ | 3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف | ||
+ | ------- | ||
+ | «1». مؤمنون، 18. | ||
+ | |||
+ | «2». انفال، 11. | ||
+ | |||
+ | «3». بقره، 129. | ||
+ | |||
+ | «4». انفال، 24. | ||
+ | |||
+ | «5». فرقان، 49. | ||
+ | |||
+ | «6». انعام 92. | ||
+ | |||
+ | «7». ق 9. | ||
+ | |||
+ | «8». نحل، 103. | ||
+ | |||
+ | جلد 4 - صفحه 147 | ||
+ | |||
+ | ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ» | ||
+ | |||
+ | 4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
+ | |||
+ | 5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
+ | |||
+ | 6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ | ||
+ | |||
+ | 7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» | ||
}} | }} | ||
− | |||
|-| | |-| | ||
اثنی عشری= | اثنی عشری= | ||
سطر ۱۷۱: | سطر ۲۸۰: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره یوسف]] | [[رده:آیات سوره یوسف]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۵
<<1 | آیه 1 سوره یوسف | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
الر (این حروف مقطعه رموز خدا و رسول است) این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار میسازد.
الر ـ این است آیات کتاب روشنگر.
الف، لام، راء. اين است آيات كتاب روشنگر.
الف، لام، را. اينهاست آيات كتاب روشنگر.
الر، آن آیات کتاب آشکار است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مبين: آشكار و آشكار كننده . لازم و متعدى هر دو آمده است.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 1 تا 3:
ابن عباس[۲] و ابن مسعود[۳] گویند: مردم از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواستند و گفتند: یا رسول الله چه خوب بود اگر براى ما در قرآن داستانى هم مى آوردى سپس این آیات و سوره نازل گردید.
مقاتل و کلبى گویند: منافقین از سلمان فارسى خواسته بودند که از براى آنها از تورات و عجائبى که در آنست، سخن بگوید. خداوند آیه 16 سوره حدید «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم.[۴]
و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آنها خبر داد که قرآن داراى بهتر و نیکوترین داستان است بنابراین از لحاظ استماع داستان به غیر قرآن احتیاجى نیست[۵].[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره يوسف
سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است.
آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.
داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است.
داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1»
داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى
«1». تفسير حدائق.
تفسير نور، ج 4، ص: 144
جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد.
قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است.
در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد.
(1). تفسير نمونه.
تفسير نور، ج 4، ص: 145
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1»
الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد.
نکته ها
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله:
1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.
2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است.
امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود.
جلد 4 - صفحه 146
ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1»
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3»
ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»
د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى)
شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8»
پیام ها
1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر»
2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ»
3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف
«1». مؤمنون، 18.
«2». انفال، 11.
«3». بقره، 129.
«4». انفال، 24.
«5». فرقان، 49.
«6». انعام 92.
«7». ق 9.
«8». نحل، 103.
جلد 4 - صفحه 147
ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»
4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1»
الر: وجوه اختلاف در مقطعات السور سابقا گذشته:
1- اسم قرآن.
2- اسم سوره.
3- سرّ مكتوم، و كسى را بر حقيقت آن راه نيست، زيرا نسبت به اصطلاح
«1» تفسير برهان ج 2 ص 242، و تفسير مجمع البيان ج 3 ص 206.
جلد 6 - صفحه 165
وضعى و عرفى مفهوم المراد نباشد، چنانچه شعبى را از مقطعات پرسيدند؛ گفت: سرّ الهى است طلب مكنيد آن را.
4- در بحر الحقايق گفته كه مقسم به هر حرفى از آن اشارتى است از حق به حبيب خود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله يعنى سوگند مىخورم به آلاى خود بر تو در ازل، و به لطف خود با تو در وجود، و به رأفت من مر تو را تا ابد، و جواب قسم بعد آن باشد.
5- قول مشهور آنكه «انا اللّه الرّحمن» يا «انا اللّه ارى» منم خداوند بخشنده يا منم خداوندى كه مىبينم طاعت مطيعان و معصيت عاصيان را و هريك را بر وفق عمل او جزا خواهم داد، پس اين كلمه مشتمل است بر وعد و وعيد.
6- هر حرف آن اشاره به اسمى از اسماء اللّه است.
7- جزو متشابهات و چون از احكام تكليفيه نباشد دانستن آن لزومى ندارد.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ: اين آيات آينده يا اين سوره يا آياتى كه در تورات موعود شده، آيتهاى كتابى است كه معناى آن ظاهر و اعجاز آن باهر است يا بيان كننده حلال و حرام است. مروى است كه علماء يهود بعضى اشراف عرب را گفتند: از محمد صلّى اللّه عليه و آله سؤال كنيد كه سبب انتقال يعقوب عليه السّلام از شام به مصر چه شد، اين سوره مباركه نازل گرديد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ «3»
ترجمه
اين آيتهاى كتابى است روشن
همانا ما نازل نموديم آنرا قرآن عربى باشد كه شما دريابيد
ما قصّه گوئى ميكنيم براى تو بهترين قصّه گوئى بوحى نمودن خودمان بتو اين قرآن را و همانا بودى تو پيش از آن هر آينه از بىخبران.
تفسير
آيات اين سوره يوسف عليه السّلام از آيات كتابى است كه اعجازش ظاهر و دلالتش بر ارباب بصيرت واضح و آشكار است و خداوند نازل فرمود كتاب خود را كه قرآن است بلسان عرب و لغت تازى تا اهل آنزمان كه در بدو امر مخاطب بودند دريابند معانى آنرا و تصديق كنند اعجاز آنرا و ظاهر شود بر آنها حقيقت آن و منكشف گردد بر اهل عالم حقّيّت آن در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ياد گيريد عربى را چون آن كلام خدا است كه تكلّم فرموده است بآن با بندگانش و خداوند قصّه گوئى ميفرمايد براى حبيب خود به بهترين نحوى از قصّه گوئى از حيث الفاظ و معانى و فوائد و ثمرات مرتّبه بر آن بطريق وحى به پيغمبر خود كتاب آسمانى خود قرآن را با آنكه آن حضرت قبلا بهيچ وجه از آن قصّهها اطلاعى نداشته چون درس نخوانده و بتواريخ مراجعه نفرموده بود و در بين قصص انبياء عليهم السلام كه در قرآن كريم ذكر شده قصّه حضرت يوسف عليه السّلام ممتاز است بتفصيل و مزيد فوائد و ثمرات و حكم و اعتباراتيكه مقصود از قصّه گوئى در كتاب الهى است و باين مناسبت اين مطلب كلّى
جلد 3 صفحه 122
در بدو اين سوره ذكر شده و مراد از الر كه فاتحه سوره است در سوره سابقه بيان گرديد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
الر تِلكَ آياتُ الكِتابِ المُبِينِ «1»
گذشت در حروف مقطعه قرآن که رموزيست که
ما يعرفه الا من خوطب به
و از متشابهات قرآن است که وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ (تلك) اشاره بآياتيست که در اينکه سوره مباركه ذكر ميفرمايد از قصص يوسف [ع] و گفتند منشأ نزولش اينکه بود که بعض يهود از حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند که آل يعقوب در كنعان سكونت داشتند براي چه در مصر سكونت يافتند که مركز بني اسرائيل شد خداوند اينکه سوره را نازل فرمود.
(آيات) که گفتيم آيه معجزه است که ديگران عاجز باشند از آوردن مثل آن (الكتاب) قرآن مجيد است که اينکه سوره يكي از سور قرآن است و آياتش آيات كتاب است (المبين) صفت كتاب است که بيّن و آشكار و واضح و روشن است که از جانب خدا است و او نازل فرموده مثل تورات رائج دست يهود نيست که بدست يك كافر قسيّ القلب نوشته شده، و اناجيل نصاري نيست که بدست يك عدّه شهوت پرست منتشر شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- احسن القصص در برابر تو است! این سوره نیز با حروف مقطعه «الف- لام- راء» (الر) آغاز شده است که نشانهای از عظمت قرآن و ترکیب این آیات عمیق و پرمحتوا از سادهترین اجزاء یعنی حروف الفبا میباشد.
و شاید به همین دلیل است که بعد از ذکر حروف مقطعه بلافاصله اشاره به عظمت قرآن کرده، میگوید «اینها آیات کتاب مبین است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ). کتابی روشنی بخش و آشکار کننده حق از باطل و نشان دهنده صراط مستقیم و راه پیروزی و نجات.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.