آیه 165 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْ...» ایجاد کرد)
 
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«نَسُوا»: فراموش کردند. در گوش نگرفتند و توجّه ننمودند. «بَئِیسٍ»: سخت. شدید.
+
 
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم.
 
پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم.
 +
 +
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166»
 +
 +
پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمون‌هاى طرد شده در آييد.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
كلمه‌ى‌ «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است.
 +
 +
طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بى‌اثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوت‌كنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است.
 +
 +
در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى به‌خاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مى‌گويد: هر دو آيه درباره‌ى يك گروه است.
 +
 +
«1». تفسير نمونه.
 +
 +
جلد 3 - صفحه 207
 +
 +
از ظاهر آيه استفاده مى‌شود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مى‌كند، مى‌تواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخ‌شدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرموده‌ى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1»
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مى‌شود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ»
 +
 +
2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بى‌اعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ...
 +
 +
3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا»
 +
 +
4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمى‌است. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است)
 +
 +
5- بى‌تفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيه‌ى قبل، بنى‌اسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوت‌كنندگانِ بى‌تفاوت. در اين آيه سكوت‌كنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمده‌اند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينه‌ى هلاكت است.)
 +
 +
6- از بزرگ‌ترين و شديدترين عذاب‌ها، سقوط از مرحله‌ى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ»
 +
 +
7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمون‌وار از ديگران تقليد خواهد كرد.
 +
 +
8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهره‌شان مسخ مى‌شود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مى‌آيد. «كُونُوا قِرَدَةً»
 +
 +
«1». تفسير مجمع‌البيان.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 208
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۲

مشاهده آیه در سوره

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<164 آیه 165 سوره اعراف 166>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و چون هر چه به آنها تذکر داده شد در آن غفلت ورزیدند ما هم آن جماعت را که از کار بد منع می‌نمودند نجات بخشیدیم و آنان را که ظلم و ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به عذابی سخت گرفتار کردیم.

پس چون پندی را که به آنان داده شد، فراموش کردند [در لحظه نزول عذاب] پند دهندگانی که مردم را از بدی ها بازمی داشتند، نجات دادیم و آنان را که ستم کردند به کیفر آنکه همواره نافرمانی می کردند، به عذابی سخت گرفتیم.

پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند، از ياد بردند، كسانى را كه از [كارِ] بد باز مى‌داشتند نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آنكه نافرمانى مى‌كردند، به عذابى شديد گرفتار كرديم.

چون اندرزى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، آنان را كه از بدى پرهيز مى‌كردند نجات داديم و گنهكاران را به سبب گناهشان به عذابى سخت فرو گرفتيم.

امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهی‌کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم؛ و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So when they forgot what they had been reminded of, We delivered those who forbade evil [conduct] and seized the wrongdoers with a terrible punishment because of the transgressions they used to commit.

So when they neglected what they had been reminded of, We delivered those who forbade evil and We overtook those who were unjust with an evil chastisement because they transgressed.

And when they forgot that whereof they had been reminded, We rescued those who forbade wrong, and visited those who did wrong with dreadful punishment because they were evil-livers.

When they disregarded the warnings that had been given them, We rescued those who forbade Evil; but We visited the wrong-doers with a grievous punishment because they were given to transgression.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165»

پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم.

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166»

پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمون‌هاى طرد شده در آييد.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است.

طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بى‌اثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوت‌كنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است.

در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى به‌خاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مى‌گويد: هر دو آيه درباره‌ى يك گروه است.

«1». تفسير نمونه.

جلد 3 - صفحه 207

از ظاهر آيه استفاده مى‌شود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مى‌كند، مى‌تواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخ‌شدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرموده‌ى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1»

پیام ها

1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مى‌شود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ»

2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بى‌اعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ...

3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا»

4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمى‌است. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است)

5- بى‌تفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيه‌ى قبل، بنى‌اسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوت‌كنندگانِ بى‌تفاوت. در اين آيه سكوت‌كنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمده‌اند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينه‌ى هلاكت است.)

6- از بزرگ‌ترين و شديدترين عذاب‌ها، سقوط از مرحله‌ى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ»

7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمون‌وار از ديگران تقليد خواهد كرد.

8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهره‌شان مسخ مى‌شود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مى‌آيد. «كُونُوا قِرَدَةً»

«1». تفسير مجمع‌البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 208

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165)

فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ‌: پس چون ترك كردند و واگذاشتند فاعلين صيد آنچه پند داده مى‌شدند، يعنى بدان موعظه متعظ نشدند و قبول نكردند، أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ: نجات داديم آنان را كه نهى مى‌كردند از بدى و معصيت، وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا: و گرفتيم به قهر، آنان را كه ظلم كردند به صيد منهى عنه، بِعَذابٍ بَئِيسٍ‌: به عذاب بسيار سخت شديد، بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه از روى عناد خارج شدند از فرمان ما.

مروى است كه چون موعظه ناهيان مؤثر نشد، گفتند در اين شهر بودن، غايت خطر است. قسم به خدا ما با شما نباشيم، و بيتوته نكنيم. شهر را قسمت، و ديوارى بلند در ميان كشيدند و در زير آسمان خوابيدند. صبح اولياء خدا براى تفحص عاصين به در شهر آمدند، ايشان را ساكت، و هر چه در را كوبيدند جوابى نيامد، عاقبت از بام وارد، آنها را معذب ديدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 164 تا 166

وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)

ترجمه‌

و چون گفتند جماعتى از آنها چرا موعظه ميكنيد گروهى را كه خدا هلاك كننده است آنها را يا عذاب كننده است آنان را عذابى سخت گفتند براى تقديم عذر بسوى پروردگار شما و شايد آنها بپرهيزند

پس چون فراموش كردند آنچه پند داده شدند بآن نجات داديم آنانرا كه نهى مى‌كردند از بدى و گرفتيم آنانرا كه ستم كردند بعذابى سخت براى بودنشان كه نافرمانى مينمودند

پس چون سركشى كردند از آنچه نهى شدند از آن گفتيم مر ايشان را باشيد بوزينه‌گان راندگان.

تفسير

اهالى قريه كنار درياى مذكوره كه نام آن ايله بوده سه دسته بودند جمعى صيد ماهى بكيفيّت مذكوره در آيه سابقه مينمودند و بعضى نمينمودند و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند و شرط نهى از منكر كه احتمال تأثير است موجود نيست خدا ميخواهد آنها را در دنيا هلاك كند يا در آخرت معذّب بعذاب شديد فرمايد ايشان جواب ميدادند كه موعظه مينمائيم آنها را براى آنكه عذر باشد از ما نزد خدا كه در اداء تكليف خودمان كه نهى از منكر است كوتاهى نكرديم علاوه بر آنكه نبايد مأيوس شد از تأثير شايد آنها از خدا بترسند و از اين امر نامشروع پرهيز نمايند و چون مواعظ و نصايح مشفقانه دسته سوم در آنها مؤثر نشد بلكه در طاق نسيان گذاردند و معامله فراموش شده با آن مواعظ حقّه نمودند ايشان از آنها كناره‌گيرى كرده در قريه ديگرى ساكن شدند و خداوند آنها را مسخ فرمود بصورت ميمون بطورى كه اهل قراء اطراف يك يك آنها را ميشناختند و سه روز زنده بودند و بعد از سه روز باد سام و باران شديدى آمد و آنها را سوزاند و بدريا ريخت و از آنها و نسلشان كسى و چيزى باقى‌

جلد 2 صفحه 487

نماند و دسته دوم هم با دسته اول در عذاب شريك بودند براى ترك نهى از منكر و عدّه هالكين جمعا هفتاد هزار نفر وعده ناجين ده هزار و كسرى بوده چنانچه در تفسير امام (ع) از حضرت سجاد (ع) نقل شده است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه دو فرقه هلاك شدند و فرقه سوم نجات يافتند و در كافى از آنحضرت و عياشى ره از امام باقر (ع) قريب به اين مضمون را نقل نموده كه آنها سه صنف بودند يك صنف كه تارك معصيت و آمر باطاعت بودند نجات يافتند و دو صنف ديگر كه تارك هر دو و تارك امر بمعروف بودند هلاك و مسخ شدند و بنابر اين دسته اول دو معصيت نمودند يكى صيد و ديگر ترك نهى از منكر و دسته دوم يك معصيت كه همان ترك نهى از منكر بوده و شايد فلمّا عتوا اشاره بهمان تكبّر و سركشى از نهى باشد و شايد مراد تكبر و سركشى از ترك منهىّ عنه باشد و اينكه در آيه سوم تغيير عنوان داده شده شايد براى اشاره باستحقاق دو عذاب و تمهيد مقدمه براى عذاب دوم باشد كه در ذكر مؤخر شده اگر چه در خارج مقدم بوده چنانچه اشاره شد كه اول مسخ شدند و بعد از آن سوختند در هر حال سيره الهيّه بر اين جارى شده كه وقتى قومى معصيت نمودند و قومى ساكت ماندند و عذاب نازل شد همه را بيك نهج فرا ميگيرد و خطاب خداوند بكلمه كن و كونوا امر تكوينى او است كه امر باش بچيزى با بودنش در خارج متّحد است و بعضى معذرة برفع قرائت نموده‌اند يعنى اين موعظه ما عذرى است براى ما نزد پروردگار و خاسئين يعنى مطرودين و محرومين از هر خيرى مأخوذ از است خساء الكلب يعنى راند سگ را.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


134

فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ (165)

‌پس‌ چون‌ ‌که‌ فراموش‌ كردند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بآنها تذكر داده‌ ‌شده‌ بآن‌ نجات‌ داديم‌ كساني‌ ‌که‌ نهي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عمل‌ زشت‌ ‌که‌ صيد ماهي‌ ‌در‌ شنبه‌ ‌باشد‌ مينمودند و گرفتيم‌ كساني‌ ‌که‌ ظلم‌ ميكردند بعذاب‌ سخت‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند فسق‌ ميكردند سؤال‌‌-‌ كساني‌ ‌که‌ ساكت‌ بودند ‌که‌ نه‌ موعظه‌ ميكردند و نه‌ مرتكب‌ ‌اينکه‌ معصيت‌ ميشدند آيا اهل‌ نجات‌ بودند ‌ يا ‌ معذب‌ بعذاب‌.

جواب‌‌-‌ ‌اگر‌ ‌در‌ ترك‌ نهي‌ ‌از‌ منكر تقصيري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سرزده‌ و ‌با‌ اهل‌ معصيت‌ مداهنه‌ و معاشرت‌ داشته‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ كرده‌ و فاسق‌ شدند و مشمول‌ جمله‌ اخيره‌ هستند، و ‌از‌ حديث‌ منسوب‌ بزين‌ العابدين‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ گرفتار عذاب‌ شدند چنانچه‌ ‌در‌ قوم‌ شعيب‌ دارد ‌که‌ صد هزار بودند شصت‌ هزار ايمان‌ آوردند و چهل‌ هزار بشرك‌ و كفر و معاصي‌ برقرار عذاب‌ ‌بر‌ تمام‌ نازل‌ شد شعيب‌ عرض‌ كرد (ربّنا ‌هذا‌ للاشرار فمال‌ الاخيار) خطاب‌ آمد ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و مداهنه‌ ‌با‌ كفار بوده‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحلت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ ايمان‌ ‌با‌ ابي‌ بكر بيعت‌ نكردند لكن‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ ‌هم‌ ياري‌ نكردند و همين‌ سكوت‌ باعث‌ ارتداد ‌آنها‌ شد ‌که‌ گفتند

ارتد ‌النّاس‌ ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ الّا اربعة ‌او‌ خمسة

و همچنين‌ اهل‌ كوفه‌ بسياري‌ شيعه‌ بودند لكن‌ مسلم‌ [ع‌] ‌را‌ رها كردند و ‌در‌ خانه‌ها مخفي‌ شدند، و ‌در‌ عصر حاضر ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ ماها ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و ترك‌ ياري‌ دين‌ مسئوليت‌ سختي‌ داريم‌ بگذاريم‌ و بگذريم‌.

جلد 8 - صفحه 14

فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ ‌اينکه‌ نسيان‌ نسياني‌ نيست‌ ‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ باب‌ بي‌اعتنايي‌ و عدم‌ توجه‌ بفرمايشات‌ انبياء اصلا متذكر نميشوند و عقب‌ سر مياندازند أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ ‌در‌ اخبار دارد ‌از‌ ميان‌ قوم‌ و ‌از‌ شهر خارج‌ شدند و بقريه‌ ديگري‌ رفتند چنانچه‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ بيابان‌ ‌که‌ مفاد بعض‌ ديگر ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌که‌ يك‌ قسمت‌ بقريه‌ نزديك‌ ‌آن‌ قريه‌ رفته‌ باشند و يك‌ قسمت‌ ‌در‌ بيابان‌ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ ‌اينکه‌ عذاب‌ سخت‌ ‌غير‌ ‌از‌ مسخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ اشاره‌ دارد و تعيين‌ نشده‌ ‌که‌ چه‌ عذابي‌ ‌است‌ ممكن‌ ‌است‌ قطع‌ بركات‌ و حبوب‌ و ثمار ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فقر و فاقه‌ و امراض‌ سخت‌ ‌باشد‌ ‌هر‌ چه‌ بوده‌ بسيار ناگوار بوده‌ ‌که‌ بئيس‌ تعبير ميفرمايد بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ ‌که‌ علت‌ اخذ باين‌ عذاب‌ همان‌ فسق‌ و نافرماني‌ بوده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 165)- در این آیه می‌فرماید: سر انجام دنیاپرستی بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشی سپردند «اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم» (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

چه کسانی رهایی یافتند؟

از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهی مصون ماندند و بطوری که در روایات آمده است آنها هنگامی که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمی‌شود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بیرون می‌رویم، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهی دامان دو گروه دیگر را گرفت.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع