آیه 164 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<163 آیه 164 سوره اعراف 165>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون (پند و موعظه ناصحین در آنها اثری نکرد) جمعی از آن گروه گفتند: چرا قومی را که از جانب خدا به هلاک و یا به عذاب سخت محکومند باز موعظه می‌کنید؟ ناصحان گفتند: پند ما معذرت (و اتمام حجت) است از جانب پروردگارتان، و دیگر آنکه شاید (اثر کند و) تقوا پیشه کنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When a group of them said, ‘Why do you advise a people whom Allah will destroy, or punish with a severe punishment?’ They said, ‘As an excuse before your Lord, and [with the hope] that they may be Godwary.’

معانی کلمات آیه

معذرة: عذر و معذرت: پوزش. بئيس: بؤس و بأس: شدت و سختى . بئيس: شديد و سخت. [۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «164»

و (به ياد آور) زمانى كه گروهى از آنان (بنى‌اسرائيل، به گروه ديگر كه نهى از منكر مى‌كردند) گفتند: چرا شما قومى را موعظه مى‌كنيد كه خدا هلاك كننده‌ى ايشان است، يا عذاب كننده‌ى آنان بر عذابى سخت است؟ گفتند: براى آنكه عذرى باشد نزد پروردگارتان و شايد آنها نيز تقوا پيشه كنند.

نکته ها

بنى‌اسرائيل سه گروه بودند: يك‌دسته قانون‌شكن، عده‌اى ديگر دلسوزان نصيحت‌گر و گروه سوم گروهى بى‌تفاوت. بى‌تفاوت‌ها به نصيحت‌گران مى‌گفتند: خود را خسته نكنيد، چون حرف‌هايتان در فاسقان اثر ندارد و آنها به هر حال جهنّمى هستند. ولى ناهيان از منكر مى‌گفتند: كار ما بى‌اثر نيست، حداقل آنكه ما نزد خدا معذوريم. و چه بسا آنها به واسطه‌ى سخن ما تقوا پيشه كنند.

در آيه‌ى 5 و 6 سوره‌ى مرسلات، خداوند به كسانى‌كه ذكرش را به ديگران، چه براى اتمام حجّت و چه براى تأثير و هشدار القا مى‌كنند، سوگند ياد مى‌كند. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً»

در كتاب امر به معروف و نهى از منكر، بيش از ده فايده براى امر و نهى، حتّى در صورتى كه اثر نكند، ذكر كرده‌ام كه خلاصه‌اش را در اينجا بيان مى‌كنم، «1» تا شايد سكوت و ترس و بى‌تفاوتى در مقابل ترك معروف و عمل به منكر از بين برود:

1. گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمى‌كند، ولى در تاريخ، فطرت و قضاوت ديگران اثر دارد.

چنانكه امام حسين عليه السلام در راه امر به معروف و نهى از منكر شهيد شد، تا وجدان مردم در طول تاريخ بيدار شود.

«1». جالب اينكه اين سطرها را در هفته امر به معروف ودهه‌ى عاشورا مى‌نويسم كه امام‌حسين عليه السلام فلسفه‌ى قيام خود را عمل نكردن جامعه به حقّ و نهى از منكر نكردن مى‌داند.

جلد 3 - صفحه 204

2. گاهى امر و نهى، فضا را براى ديگران حفظ مى‌كند. چنانكه اذان گفتن مستحبّ است، گرچه شنونده‌اى نباشد، ايستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمايى لازم است، گرچه ماشينى نباشد. زيرا حفظ قانون و فضاى احترام و عمل به قانون، لازم است.

3. گاهى امر و نهى ما، گناهكاران را از گناه باز نمى‌دارد، ولى گفتن‌هاى پى در پى، لذّت گناه را در كام او تلخ مى‌كند و لااقل با خيال راحت گناه نمى‌كند.

4. براى حفظ آزادى بايد امر و نهى كرد، زيرا نگفتن، جامعه را به محيط خفقان و ترس و سكوت تبديل مى‌كند.

5. امر ونهى براى خود انسان مقام‌آفرين است، گرچه ديگران گوش ندهند. قرآن مى‌فرمايد:

«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «1»

6. امر به معروف و نهى از منكر، اگر در ديگران اثر نكند، لااقل براى خود ما يك نوع قرب به خداوند، تلقين و تمرين شجاعت و جلوه‌ى سوز و تعهّد است.

7. گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمى‌كند، امّا روزى كه خلافكار در بن‌بست قرار گرفت و وجدانش بيدار شد، مى‌فهمد كه شما حقّ گفته‌ايد. بنابراين اگر امروز اثر نكند، روزگارى اثر خواهد كرد.

8. امر و نهى، وجدان انسان را آرام مى‌كند، انسان با خود مى‌گويد كه من به وظيفه‌ام، عمل كردم، اين آرامش وجدان با ارزش است، گرچه ديگران گوش ندهند.

9. امر به معروف ونهى از منكر، سيره‌ى انبياست، گرچه ديگران گوش ندهند. قرآن مى‌فرمايد: «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «2» و يا بارها مى‌فرمايد: مردم سخنان و ارشادهاى پيامبران را گوش نمى‌دادند و از آنها روى مى‌گرداندند. بنابراين ما نبايد توقّع داشته باشيم كه همه به سخنان ما گوش بدهند.

10. امر به معروف، يك اتمام حجّت براى خلافكار است تا در قيامت نگويد كسى به من نگفت! علاوه بر آنكه عذرى هم براى گوينده است تا به او نگويند چرا نگفتى؟

«1». فصّلت، 33.

«2». صافّات، 13.

جلد 3 - صفحه 205

11. هنگام قهر الهى، آمرين به معروف نجات خواهند يافت. (آيه‌ى بعد به آن اشاره مى‌كند)

به هرحال، انبيا و اوصيا در راه امر به معروف و نهى از منكر شهيد شدند تا حقّ گم نشود واز ميان نرود، چنانكه قرآن در آياتى مى‌فرمايد: «يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ» «1»، «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ» «2» و «يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ» «3» كه از اين آيات استفاده مى‌شود، گاهى در امر به معروف بايد تا مرز شهادت پيش رفت.

حضرت على عليه السلام در نامه‌اى به نماينده‌ى خود، به خاطر حضورش بر سر سفره‌ى اشراف او را توبيخ كرد. «4» يعنى آن حضرت براى آنكه زهد به اشرافى‌گرى كشيده نشود، فردى را فداى مكتب كرد.

پیام ها

1- عدّه‌اى، نه خود موعظه مى‌كنند ونه تحمّل موعظه كردن ديگران را دارند. وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ‌ ...

2- گناه بى‌تفاوتى خود را نبايد با «خواستهِ الهى» توجيه كرد. «لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ»

3- بى‌تفاوت‌ها، به جاى اعتراض به اهل گناه، به آمرين به معروف اعتراض مى‌كنند. «لِمَ تَعِظُونَ»

4- در مقابل كسانى كه موعظه و تلاش تربيتى را بى‌اثر مى‌دانند بايد مقاومت كرد.

لِمَ تَعِظُونَ‌ ... قالُوا مَعْذِرَةً زيرا بازنداشتن مردم از گناه، مسئوليّت دارد و بايد پاسخگو باشيم.

5- قضاوتِ عجولانه، ممنوع است. نمى‌توان گفت: خداوند اين گروه را عذاب يا هلاك خواهد كرد، شايد پرهيزكار شوند. مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌

6- نهى از منكر واجب است؛ يا براى اينكه افراد فاسق با ايمان شوند، «لَعَلَّهُمْ‌

«1». آل‌عمران، 112.

«2». بقره، 61.

«3». آل‌عمران، 21.

«4». نهج‌البلاغه، نامه 45.

جلد 3 - صفحه 206

يَتَّقُونَ» يا براى عذر داشتن خود انسان نزد خداوند. «مَعْذِرَةً» (پس لازم نيست حتماً نهى از منكر اثر كند، تا بر ما واجب شود، زيرا ما مأمور به وظيفه‌ايم، نه ضامن نتيجه)

7- مردان خدا، از اصلاح جامعه نا اميد نمى‌شوند و امر به معروف و نهى از منكر را ترك نمى‌كنند. «وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع