آیه 51 سوره نساء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ ي...» ایجاد کرد) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | جبت: چيز بى فايده. راغب گويد: جبت و جبس به معنى بى فايده است. | |
+ | مراد از آن در آيه مكتب باطل و هر معبود باطل است كه به جهت بى فايده بودن جبت ناميده شده است. | ||
+ | اين كلمه در قرآن يك بار آمده است . همه مكتبهاى باطل مصداق «جبت» مى باشند. | ||
+ | |||
+ | طاغوت: اين كلمه در اصل مصدر است به معنى طغيان. ولى به معنى فاعل استعمال مى شود، | ||
+ | منظور از آن هر طغيانگر و متجاوز است . مثل : حكمرانان ستمگر و خدايان دروغين. در قرآن مجيد هشت بار | ||
+ | به كار رفته است (بقره/ 256).<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۵: | ||
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.</ref> | این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.</ref> | ||
− | '''شأن نزول:''' | + | '''شأن نزول:''' |
− | «[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس و ضحاك روايت كنند كه مراد از جبت، حىّ بن اخطب و طاغوت كعب بن اشرف است زيرا اينان به [[مكه]] آمدند و اهل مكه به آنها گفتند: شما اهل كتاب و اهل علم قديم هستيد به ما از محمد و از خودمان خبر بدهيد، اين دو نفر گفتند: ما را از عقايد خود و گفتار محمد مطلع بسازيد، اينان گفتند: ما در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حجاج را آب ميدهيم و اسيران را آزاد ميسازيم و صله ارحام مينمائيم ولى محمد رحم ما را قطع كرده است. اين دو نفر در جواب گفتند: شما بهتر از محمد هستيد و بهترين راه را شما انتخاب نموده ايد سپس اين آيه نازل گرديد | + | «[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس و ضحاك روايت كنند كه مراد از جبت، حىّ بن اخطب و طاغوت كعب بن اشرف است زيرا اينان به [[مكه]] آمدند و اهل مكه به آنها گفتند: شما اهل كتاب و اهل علم قديم هستيد به ما از محمد و از خودمان خبر بدهيد، اين دو نفر گفتند: ما را از عقايد خود و گفتار محمد مطلع بسازيد، اينان گفتند: ما در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حجاج را آب ميدهيم و اسيران را آزاد ميسازيم و صله ارحام مينمائيم ولى محمد رحم ما را قطع كرده است. اين دو نفر در جواب گفتند: شما بهتر از محمد هستيد و بهترين راه را شما انتخاب نموده ايد سپس اين آيه نازل گرديد<ref> صاحبان كشف الاسرار و مجمع البيان گويند: كه بعد از واقعه [[غزوه احد]] كعب بن الاشرف با هفتاد سوار به [[مكه]] آمد تا با مشركين قريش بر ضد پيامبر عهد و پيمان بندد لذا به خانه ابوسفيان وارد شد. ابوسفيان مقدم او را گرامى داشت، كعب گفت: سى نفر از ما و سى نفر از شما به خانه [[كعبه]] مى رويم و با هم سوگند ياد مى كنيم كه محمد را از بين ببريم. ابوسفيان به كعب اشرف و حى اخطب گفت: ما بايد در اين عهد و سوگند از شما اطمينانى بيابيم و آن اينست كه اگر شما به اين دو بت ما به نام جبت و طاغوت [[سجده]] كنيد، اطمينان ما را جلب كرده ايد. ايشان آن دو بت را سجده كردند سپس ابوسفيان به كعب گفت: تو از اهل كتابى و [[تورات]] را خوانده اى ولى ما امّى هستيم به ما بگو كه در كار محمد چه مى بينى؟ آيا دين او بهتر است يا دين ما؟ و نيز راه او حق است يا راه ما؟ كعب گفت: من از دين شما اطلاعى ندارم، بگوئيد كه دين شما چيست؟ ابوسفيان گفت: آئين ما اينست كه ميهمان را دوست ميداريم و در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حاجيان را آب ميدهيم و اسيران را بازخريد مى نمائيم و خانه كعبه را تعمير مى كنيم و دور آن [[طواف]] مينمائيم و اهل حرم هستيم و بر دين آباء و اجداد خود باقى مانده ايم ولى محمد دين پدران خود را گذاشته و دين تازه اى آورده است و از ما ميخواهد كه از او پيروى كنيم، كعب گفت: دين شما بهتر است سپس اين آيه نازل گرديد چنان كه در مسند احمد و تفسير ابن ابىحاتم و نيز ابن اسحق از ابن عباس چنين موضوعى روايت شده و ابن اسحق اسامى يهوديان مزبور را علاوه بر آن دو نفر مذكور سلام بن ابىالحقيق و ابورافع و ربيع بن ابىالحقيق و ابوعماره و هوذة بن قيس ذكر نموده است.</ref>.<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 208.</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
سطر ۶۵: | سطر ۷۲: | ||
پس از جنگ احد، جمعى از يهوديان به مكّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشركان هم پيمان شوند و براى دلخوشى و اطمينان كفّار، در برابر بتهاى آنان سجده كردند و گفتند: | پس از جنگ احد، جمعى از يهوديان به مكّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشركان هم پيمان شوند و براى دلخوشى و اطمينان كفّار، در برابر بتهاى آنان سجده كردند و گفتند: | ||
− | |||
بتپرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است. | بتپرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است. | ||
سطر ۷۵: | سطر ۸۱: | ||
2- دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقايد خود دست مىكشند (سجدهى يهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). | 2- دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقايد خود دست مىكشند (سجدهى يهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). | ||
− | |||
«يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ» | «يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ» | ||
سطر ۱۷۶: | سطر ۱۸۱: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | |||
+ | (آیه 51) | ||
+ | |||
+ | '''شأن نزول:''' | ||
+ | |||
+ | بعد از حادثه «احد» یکی از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اهل مکه پیشنهاد کرد که سی نفر از شما و سی نفر از ما به کنار خانه کعبه برویم و شکمهای خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم و با پروردگار کعبه عهد کنیم که در نبرد با محمّد کوتاهی نکنیم، این برنامه انجام شد، و پس از پایان آن، ابو سفیان رو به «کعب» کرده، گفت: تو مرد دانشمندی هستی و ما بیسواد و درس نخوانده؟ به عقیده تو، «ما» و «محمّد» کدام به حق نزدیکتریم، کعب گفت: آیین خود را برای من کاملا تشریح کن. ابو سفیان گفت: ما برای حاجیان، شتران بزرگ قربانی میکنیم، و به آنها آب میدهیم، میهمان را گرامی میداریم، و اسیران را آزاد کرده، و صله رحم بهجا میآوریم، خانه پروردگار خود را آباد نگه میداریم، و بر گرد آن طواف میکنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکهایم؟ ولی محمّد قطع پیوند خویشاوندی کرده، و از حرم خدا و آیین کهن ما بیرون رفته و آیین محمّد آیینی است تازه و نوپا- کعب گفت: به خدا سوگند آیین شما از آیین محمّد بهتر است؟ در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت. | ||
+ | |||
+ | '''تفسیر:''' | ||
+ | |||
+ | '''سازشکاران''' | ||
+ | |||
+ | این آیه یکی دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس میکند که آنها برای پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکاری با هر جمعیتی نشان میدادند که حتی برای جلب نظر بتپرستان در برابر بتهای آنها سجده میکردند و آنچه را که در باره عظمت اسلام و صفات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دیده یا خوانده بودند زیر پا میگذاشتند، و حتی برای خوشایند بتپرستان آیین خرافی و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح میدادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بتپرستان بود، لذا آیه به عنوان تعجب میگوید: «آیا ندیدی کسانی را که سهمی از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند» (أَ لَم تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الکتابِ یؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ). | ||
+ | |||
+ | به این هم قناعت نکردند «و در باره مشرکان میگویند: آنان از کسانی که ایمان آوردهاند هدایتیافتهترند»؟ (وَ یقُولُونَ لِلَّذِینَ کفَرُوا هؤُلاءِ أَهدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا). | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۳
<<50 | آیه 51 سوره نساء | 52>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ندیدی آنان که بهرهای از کتاب آسمانی داشتند (یعنی جهودان) چگونه به (بتان) جِبت و طاغوت میگروند و درباره کافران مشرک میگویند که راه آنان به صواب نزدیکتر از طریقه اهل ایمان است؟!
آیا به کسانی که بهره ای اندک از [دانش] کتاب [تورات و انجیل] به آنان داده شده ننگریستی که به هر معبودی غیر خدا، و هر طغیان گری ایمان می آورند؟! و درباره کسانی که کافر شده اند، می گویند: آنان از کسانی که ایمان [به قرآن و پیامبر] آورده اند، راه یافته ترند.
آيا كسانى را كه از كتاب [آسمانى] نصيبى يافتهاند نديدهاى؟ كه به «جبت» و «طاغوت» ايمان دارند، و در باره كسانى كه كفر ورزيدهاند مىگويند: «اينان از كسانى كه ايمان آوردهاند راهيافتهترند.»
آيا كسانى را كه نصيبى از كتاب داده شدهاند نديدهاى كه به جبت و طاغوت ايمان مىآورند و در باره كافران مىگويند كه راه اينان از راه مؤمنان به هدايت نزديكتر است؟
آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» [= بت و بتپرستان] ایمان میآورند، و درباره کافران میگویند: «آنها، از کسانی که ایمان آوردهاند، هدایت یافتهترند»؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جبت: چيز بى فايده. راغب گويد: جبت و جبس به معنى بى فايده است. مراد از آن در آيه مكتب باطل و هر معبود باطل است كه به جهت بى فايده بودن جبت ناميده شده است. اين كلمه در قرآن يك بار آمده است . همه مكتبهاى باطل مصداق «جبت» مى باشند.
طاغوت: اين كلمه در اصل مصدر است به معنى طغيان. ولى به معنى فاعل استعمال مى شود، منظور از آن هر طغيانگر و متجاوز است . مثل : حكمرانان ستمگر و خدايان دروغين. در قرآن مجيد هشت بار به كار رفته است (بقره/ 256).[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و ضحاك روايت كنند كه مراد از جبت، حىّ بن اخطب و طاغوت كعب بن اشرف است زيرا اينان به مكه آمدند و اهل مكه به آنها گفتند: شما اهل كتاب و اهل علم قديم هستيد به ما از محمد و از خودمان خبر بدهيد، اين دو نفر گفتند: ما را از عقايد خود و گفتار محمد مطلع بسازيد، اينان گفتند: ما در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حجاج را آب ميدهيم و اسيران را آزاد ميسازيم و صله ارحام مينمائيم ولى محمد رحم ما را قطع كرده است. اين دو نفر در جواب گفتند: شما بهتر از محمد هستيد و بهترين راه را شما انتخاب نموده ايد سپس اين آيه نازل گرديد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا «51»
آيا كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنها داده شده، نديدهاى كه به بت و طاغوت ايمان مىآورند و درباره كفّار مىگويند: اينان از كسانى كه (به اسلام و محمّد صلى الله عليه و آله) ايمان آوردهاند، راه يافتهترند.
نکته ها
پس از جنگ احد، جمعى از يهوديان به مكّه رفتند تا بر ضد مسلمانان، با مشركان هم پيمان شوند و براى دلخوشى و اطمينان كفّار، در برابر بتهاى آنان سجده كردند و گفتند: بتپرستى شما از اسلام مسلمانان بهتر است.
«جبت»، كه به بت، ساحر و كاهن گفته مىشود، يكبار در قرآن آمده ولى كلمهى «طاغوت»، از ريشهى «طغيان»، هشت مرتبه آمده است. شايد مراد از جِبت و طاغوت، همان دو بتى باشد كه يهوديان در برابر آنها سجده كردند، و شايد مراد از جبت، بت باشد و مراد از طاغوت، بتپرستان و حاميان بتپرستى باشد.
پیام ها
1- آگاهى ناقص از دين، زمينهى انحراف است. «نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ»
2- دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقايد خود دست مىكشند (سجدهى يهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). «يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ»
3- روح لجاجت وعناد، مسير قضاوت را عوض مىكند. يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ
جلد 2 - صفحه 83
الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ ... هؤُلاءِ أَهْدى ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 464
شأن نزول: آوردهاند چون حكم الهى به اجلاى بنو نضير ثابت شد، جمعى از آنها چون كعب بن اشرف و حى بن اخطب و سلام بن مسلم و كنانة بن ابى الحقيق در خيبر متوطن شدند. و بعد از مدتى نقض عهد كرده، با هفتاد نفر از اشراف به مكه رفتند و ابو سفيان و اتباع او را بر محاربت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تحريص نمودند. حق تعالى از معانده و مكابره و كفر و زندقه ايشان خبر داد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ: آيا نمىبينى و نظر نمىكنى به سوى آنانكه داده شدهاند بهرهاى از تورات، يعنى كعب اشرف و اصحاب او كه به واسطه عداوت و عناد با مسلمانان، يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ: ايمان مىآورند به جبت و طاغوت، دو بت قريش.
تنبيه: 1- جبت در اصل اسم صنم اوست. بعد مستعمل گشته در هر معبودى كه غير حق تعالى است، از حجر و مدر و انسان و شيطان. و «طاغوت» را اطلاق كنند بر هر چه باطل باشد از معبوديت و غير آن. 2- «جبت» سحر است، و يهودان معتقد بودند. و طاغوت، شيطان كه متابعت او مىكردند. 3- «جبت» بتانند، و «طاغوت» شياطين انسى كه مردمان را اغوا كنند بر طاعت آنها. 4- «جبت» اصنامند، و «طاغوت» مترجمان بتان كه به كذب تكلم مىنمودند از زبان حال بتان 5- «جبت» ساحر، و «طاغوت» كاهن است.
و مؤيد اينست روايت عكرمه اين آيه در شأن ابو برزه كاهن نازل شد كه در جاهليت، مردم را به كهانت اغوا مىنمود و در اول اسلام مسلمانان با او رابطه داشتند. 6- «جبت» ابليس، و «طاغوت» اولياى او هستند.
وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا: و مىگويند اين جحودان براى كفار، يعنى در حق ايشان از روى اجتهاد، هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا: اين گروه كفار قريش، هدايتشان بيشتر است از آنها كه ايمان آوردهاند، يعنى پيغمبر و
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 465
اصحاب او از روى دين، يعنى راه يافتهترند در دين، و دين ايشان قويمتر و صوابتر است. و تسميه دين به سبيل، به جهت آنست كه مانند طريق باشد كه مؤدى شود به مقصود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
ترجمه
آيا نظر ننمودى بسوى آنانكه داده شدند بهره را از كتاب كه ايمان ميآورند به بت و شيطان و ميگويند مر آنانرا كه كافر شدند آنها بهدايت نزديكترند از آنانكه ايمان آوردند از راه دين.
تفسير
قمى فرموده نازل شده است در باره يهود وقتى كه مشركين عرب از آنها پرسيدند كه دين ما بهتر است يا دين محمد جواب دادند دين شما و روايت شده كه نازل شده است در باره كسانيكه غصب حق آل محمد (ص) را نموده و حسد بردند بمنزلت و مقام آنها نزد خداوند و از حضرت باقر (ع) عياشى روايت نموده كه جبت و طاغوت فلان
جلد 2 صفحه 66
و فلان است و بعضى گفتهاند نام دو بت است كه مشركين آنها را پرستش مينمودند و فيض ره فرموده جبت در اصل اسم بت است و استعمال ميشود در هر معبودى جز خداوند و طاغوت اطلاق ميشود بر شيطان و بر هر باطلى چه معبود باشد چه نباشد و از ابن عباس نقل شده كه جبت بتانند و طاغوت كسانى هستند كه مناسب حال بتان بدروغ و فريب از جانب آنها با مردم سخن ميگفتند كه موجب اضلال مردم ميشدند حقير عرض ميكنم اين معنى انسب معانى بمعنى لغوى و اطلاقات اين دو لفظ است و مناسب با روايات مفسره آيه زيرا كه وجه شبه در تشبيه اولى و دوّمى بجبت و طاغوت بايند و معنى خيلى لطيف و واضح است چنانچه تشبيه بگوساله و سامرى هم معروف است و در كافى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ميگويند در باره پيشوايان ضلالت و دعاة خلق بآتش جهنم كه آنها براه هدايت نزديكترند از آل محمد (ص).
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتابِ يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهدي مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً (51)
آيا نميبيني و نظر نميكني بكساني که يك قسمت كتاب بآنها داده شده که ايمان ميآورند بجبت و طاغوت و ميگويند براي كفار که اينها بهتر و بيشتر هدايت ميكنند براه راست از مؤمنين.
اينکه آيه شريفه مشتمل بر يك ظاهري است و باطني، اما ظاهرش چنانچه بعضي از مفسرين گفتند اينكه جماعتي از يهود بعد از جنگ احد رفتند مكه که با مشركين ابي سفيان و اتباعش هم دست شوند براي جنگ با مسلمين كفار قريش بآنها اطمينان نداشتند گفتند تا سجده باين دو بت بزرگ ما جبت و طاغوت نكنيد و ايمان نياوريد ما با شما همدست نميشويم اينها سجده كردند و ايمان آوردند و براي خوش آمد مشركين گفتند که اينها بهتر از كساني که بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ايمان آوردند هدايت ميكنند براه حق.
و اما باطن و تفسيرش چنانچه از اخبار بسياري از ائمه طاهرين عليهم السلام رسيده و در اغلب كتب ضبط شده، در مجمع البحرين در لغت جبت ميگويد:
(قيل الجبت بالكسر فالسكون هو کل معبود سوي اللّه و يقال الجبت السحر و قيل الجبت و الطاغوت الكهنة و الشياطين و قيل الجبت كلمة يقع علي الصنم و الكاهن و الساحر، و
في الحديث عن الباقر عليه السّلام الجبت و الطاغوت فلان و فلان يعني شيخين لعنة اللّه عليهما
، و
في الخبر الطيرة و القيامة من الجبت
و
في الدعاء اللهم العن الجوابيت و الطواغيت و کل ند يدعي من دون اللّه و يمكن تنزيله علي الجميع
انتهي) و از كافي كليني است از حضرت صادق عليه السّلام فرمود
(کل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت تعبد من دون اللّه عز و جل)
و اينکه حديث در ذيل آية الكرسي گذشت.
جلد 5 - صفحه 102
و نيز از كافيست از حضرت صادق (ع) که تفسير فرموده بائمه ضلال و دعات باطله در حديث مفصلي، بنا بر اينکه ميگوييم تمام اينکه تفسيرات بيان مصاديق است و گذشت در صفحه 20 اينکه كتاب که طاغوت در اصل طغيوت بوده قلب شد طيغوت شد، ياء قلب بالف شد طاغوت شد، و اطلاق بر هر رئيس كفر و ضلال ميشود و در قرآن هم اطلاق بر مفرد و جمع شده يُرِيدُونَ أَن يَتَحاكَمُوا إِلَي الطّاغُوتِ وَ قَد أُمِرُوا أَن يَكفُرُوا بِهِ نساء آيه 60، اطلاق بر مفرد شده وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَولِياؤُهُمُ الطّاغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ بقره آيه 257، اطلاق بر جمع شده و اصل آن از طغيان است بمعني سركشي و سرپيچي است پس بر جميع دعات باطله مثل رؤساء بهائيت يا تصوف يا شيخيه و جميع امراء جور از اكاسره و جبابره و غير اينها اطلاق ميشود.
پس بنا بر اينکه معنا آيه چنين ميشود که هر كس داخل در دين حق شد و لو بمجرد ظاهر سپس رفت در تحت اطاعت دعات باطله مشمول اينکه جمله ميشود که ميفرمايد أَ لَم تَرَ إِلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتابِ چه تورات باشد چه انجيل چه قرآن، سپس متابعت يك دعوي باطلي نمود که مردم را بضلالت انداخت جبت و طاغوت است، شيطان باشد يا ساحر يا كاهن يا شعبده باز يا ارباب ضلالت و غير آنها يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ و متابعت آنها را كردند.
وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هم كيشان خود و هم مسلكان (هؤلاء) اينکه دعات باطله أَهدي مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا و كلمه سبيلا تميز است يعني از حيث راهنمايي اينها بهتر از مؤمنين هدايت ميكنند چنانچه هر اهل باطلي اينکه دعوي را دارد كُلُّ حِزبٍ بِما لَدَيهِم فَرِحُونَ مؤمنون آيه 53 قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً سوره كهف آيه 104.
103
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 51)
شأن نزول:
بعد از حادثه «احد» یکی از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اهل مکه پیشنهاد کرد که سی نفر از شما و سی نفر از ما به کنار خانه کعبه برویم و شکمهای خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم و با پروردگار کعبه عهد کنیم که در نبرد با محمّد کوتاهی نکنیم، این برنامه انجام شد، و پس از پایان آن، ابو سفیان رو به «کعب» کرده، گفت: تو مرد دانشمندی هستی و ما بیسواد و درس نخوانده؟ به عقیده تو، «ما» و «محمّد» کدام به حق نزدیکتریم، کعب گفت: آیین خود را برای من کاملا تشریح کن. ابو سفیان گفت: ما برای حاجیان، شتران بزرگ قربانی میکنیم، و به آنها آب میدهیم، میهمان را گرامی میداریم، و اسیران را آزاد کرده، و صله رحم بهجا میآوریم، خانه پروردگار خود را آباد نگه میداریم، و بر گرد آن طواف میکنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکهایم؟ ولی محمّد قطع پیوند خویشاوندی کرده، و از حرم خدا و آیین کهن ما بیرون رفته و آیین محمّد آیینی است تازه و نوپا- کعب گفت: به خدا سوگند آیین شما از آیین محمّد بهتر است؟ در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
سازشکاران
این آیه یکی دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس میکند که آنها برای پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکاری با هر جمعیتی نشان میدادند که حتی برای جلب نظر بتپرستان در برابر بتهای آنها سجده میکردند و آنچه را که در باره عظمت اسلام و صفات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دیده یا خوانده بودند زیر پا میگذاشتند، و حتی برای خوشایند بتپرستان آیین خرافی و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح میدادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بتپرستان بود، لذا آیه به عنوان تعجب میگوید: «آیا ندیدی کسانی را که سهمی از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند» (أَ لَم تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الکتابِ یؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطّاغُوتِ).
به این هم قناعت نکردند «و در باره مشرکان میگویند: آنان از کسانی که ایمان آوردهاند هدایتیافتهترند»؟ (وَ یقُولُونَ لِلَّذِینَ کفَرُوا هؤُلاءِ أَهدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ صاحبان كشف الاسرار و مجمع البيان گويند: كه بعد از واقعه غزوه احد كعب بن الاشرف با هفتاد سوار به مكه آمد تا با مشركين قريش بر ضد پيامبر عهد و پيمان بندد لذا به خانه ابوسفيان وارد شد. ابوسفيان مقدم او را گرامى داشت، كعب گفت: سى نفر از ما و سى نفر از شما به خانه كعبه مى رويم و با هم سوگند ياد مى كنيم كه محمد را از بين ببريم. ابوسفيان به كعب اشرف و حى اخطب گفت: ما بايد در اين عهد و سوگند از شما اطمينانى بيابيم و آن اينست كه اگر شما به اين دو بت ما به نام جبت و طاغوت سجده كنيد، اطمينان ما را جلب كرده ايد. ايشان آن دو بت را سجده كردند سپس ابوسفيان به كعب گفت: تو از اهل كتابى و تورات را خوانده اى ولى ما امّى هستيم به ما بگو كه در كار محمد چه مى بينى؟ آيا دين او بهتر است يا دين ما؟ و نيز راه او حق است يا راه ما؟ كعب گفت: من از دين شما اطلاعى ندارم، بگوئيد كه دين شما چيست؟ ابوسفيان گفت: آئين ما اينست كه ميهمان را دوست ميداريم و در اوقات ميهمانى شتران فربه نحر مى كنيم و حاجيان را آب ميدهيم و اسيران را بازخريد مى نمائيم و خانه كعبه را تعمير مى كنيم و دور آن طواف مينمائيم و اهل حرم هستيم و بر دين آباء و اجداد خود باقى مانده ايم ولى محمد دين پدران خود را گذاشته و دين تازه اى آورده است و از ما ميخواهد كه از او پيروى كنيم، كعب گفت: دين شما بهتر است سپس اين آيه نازل گرديد چنان كه در مسند احمد و تفسير ابن ابىحاتم و نيز ابن اسحق از ابن عباس چنين موضوعى روايت شده و ابن اسحق اسامى يهوديان مزبور را علاوه بر آن دو نفر مذكور سلام بن ابىالحقيق و ابورافع و ربيع بن ابىالحقيق و ابوعماره و هوذة بن قيس ذكر نموده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 208.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.