آیه 170 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا ب...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | الفينا: الفاء: پيدا كردن. «الفاه: وجده». | |
+ | |||
+ | يعقلون: عقل به معنى درك و فهم است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۱: | ||
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | ||
− | '''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 50.</ref> | + | '''شأن نزول:''' |
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس گويد: كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله يهوديان را كه اهل كتاب بودند به اسلام دعوت فرمود، آنها گفتند: ما پدران خود را بر دين خود يافته و از آنها پيروى مينمائيم زيرا آنها از ما داناتر و بهتر بوده اند، سپس اين آيه نازل گرديد<ref> در تفسير مجمع البيان از ضحاك روايت شده كه درباره كفار قريش بوده و در تفسير روض الجنان ذكر شده كه مشركين عرب بوده اند و در تفسير ابن ابىحاتم روايت شده كه آنان يهود بودند و رافع بن حريملة و مالك بن عوف آن سخنان را به زبان آورده بودند.</ref>.<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 50.</ref> | ||
− | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
سطر ۱۹۸: | سطر ۲۰۲: | ||
==={{تفسیر الکاشف|سوره=2 |آیه=170}}=== | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=2 |آیه=170}}=== | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۸
<<169 | آیه 170 سوره بقره | 171>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بیعقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟
و هنگامی که به آنان [که مشرک و کافرند] گویند: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، می گویند: نه، بلکه از آیینی که پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی می کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزی نمی فهمیدند و راه [حق را به سبب کوردلی] نمی یافتند [باز هم کورکورانه از آنان پیروی خواهند کرد؟!]
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد»؛ مىگويند: «نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافتهايم، پيروى مىكنيم.» آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمىكرده و به راه صواب نمىرفتهاند [باز هم در خور پيروى هستند]؟
چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: نه، ما به همان راهى مىرويم كه پدرانمان مىرفتند. حتى اگر پدرانشان بيخرد و گمراه بودهاند.
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
الفينا: الفاء: پيدا كردن. «الفاه: وجده».
يعقلون: عقل به معنى درك و فهم است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس گويد: كه رسول خدا صلى الله عليه و آله يهوديان را كه اهل كتاب بودند به اسلام دعوت فرمود، آنها گفتند: ما پدران خود را بر دين خود يافته و از آنها پيروى مينمائيم زيرا آنها از ما داناتر و بهتر بوده اند، سپس اين آيه نازل گرديد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«170» وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ
وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن يافتيم پيروى مىنماييم. آيا (از آنان پيروى مىكنند) هرچند پدرانشان چيزى نمىفهميدند و هدايت نيافته بودند؟
نکته ها
آيه قبل به ما هشدار داد كه از پيروى گامها و فرمانهاى شيطان، دورى كنيم. اين آيه يكى از مصاديق راه شيطان را كه تقليد كوركورانه است بيان مىكند.
پيروى و اطاعت عقلانى مانعى ندارد، مورد انتقاد قرآن، تقليد از كسانى است كه نه خود داراى تعقّل بودهاند و نه هدايت انبيا را پذيرفتهاند. هدايت الهى، در هر عصر و زمانى وجود دارد. از اينكه قرآن مىفرمايد: نياكان آنان هدايت پذير نبودند، استفاده مىشود كه هدايت الهى در هر زمانى بوده، ولى آنها نمىپذيرفتند.
جلد 1 - صفحه 259
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه مىفرمايد: «بلى لا تخلوا الارض من قائم لله ظاهرا او خائفا» «1» زمين از رهبر آسمانى هرگز خالى نيست، خواه آشكارا و خواه مخفيانه.
پیام ها
1- ارتجاع و عقب گرد، ممنوع است. پيروى از سنّت و راه نياكان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذيرش نمىباشد. «أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا»
2- تعصّباتِ نژادى وقبيلهاى، از زمينههاى نپذيرفتن حقّ است. «بَلْ نَتَّبِعُ ... آباءَنا»
3- آداب و عقايد نياكان، در آيندگان اثر گذار است. «ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا»
4- راه حقّ، با عقل و وحى به دست مىآيد. «لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ»
5- انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولى انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آينده، ضد ارزش مىباشد. «آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»
6- عقل، ما را به پيروى از وحى، رهبرى مىكند. «اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ ... أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (170)
شأن نزول: ابن عباس نقل نمايد كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يهود را به اسلام دعوت فرمود، گفتند: ما تابع پدران خود و بآثار آنها اقتدا كنيم، زيرا آنها اعلم از ما بودند؛ آيه شريفه نازل شد. «1» وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ: وقتى گفته شود مر كفار را در پرستش و ستايش و دين، اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ: پيروى كنيد آنچه را كه نازل فرموده خداى تعالى از قرآن، قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ: گويند ايمان نياوريم به قرآن بلكه پيروى مىكنيم، ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا: آنچه را يافتهايم بر آن پدران خود را يعنى طريقه آنها را پيروى كنيم.
نكته: عدول از خطاب به غيبت جهت ندا و اعلام است به گمراهى آنان، گويا التفات به عقلا فرمايد كه نظر به اين جماعت حمقاء كنيد كه از اين امر چه جواب دهند، گويند: ما پيروى پدران خود كنيم. پس بر سبيل انكار مىفرمايد: أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ: آيا متابعت پدران كنند اگرچه بودند پدران ايشان، لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً: تعقل نمىكردند از امر دين چيزى را و درنيافتند اصول عقايد و معارف حقه را، وَ لا يَهْتَدُونَ: و هدايت نيافتند به راه راست و قبول نكردند دين و شريعت الهى را.
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 254.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 314
تنبيه: آيه شريفه دال است بر مذمت تقليد در اصول دين، زيرا نظر و استدلال در آن واجب باشد و اكتفا نمودن به متابعت پدران خصوصا در موقعى كه به طريقه باطل و گمراهى باشند، از درجه اعتبار ساقط و عقلا و شرعا مذموم خواهد بود. بنابراين عاقل را هشيارى لازم است كه اين قسمت سبب دستاويز مفسدين در دين مىباشد، و به همين وسيله بسا شود اشخاص متدين به ديانت حقه را گمراه سازند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (170)
ترجمه
و چون گفته شود مر ايشان را پيروى كنيد آنچه را فرستاد خدا گويند بلكه پيروى مىكنيم آنچه را يافتيم بر آن پدران خود را آيا و اگرچه باشند پدرانشان كه تعقل نكنند چيزيرا و راه نيابند.
تفسير
و در وقتى كه گفته شود باين اشخاص بىخرد كه متابعت كنيد آنچه را فرستاده است خداوند در كتاب خود گويند كافى است ما را دين و مذهب پدران ما با آنكه دين و مذهب بايد اجتهادى باشد و تقليدى نميشود خصوص اگر كسى را كه تقليد از او ميكنند مورد وثوق عقلى و علمى نباشد و گفته شده است خطاب متوجه بعقلا است و ضمير راجع بسفها و عدول فرموده است از عوام بخواص براى آنكه اينها تصديق كنند سفاهت آنها را و بهبينند چقدر ناحساب ميگويند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللّهُ قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما أَلفَينا عَلَيهِ آباءَنا أَ وَ لَو كانَ آباؤُهُم لا يَعقِلُونَ شَيئاً وَ لا يَهتَدُونَ (170)
(و هر گاه بايشان گفته شود که پيروي كنيد آنچه را خداي نازل كرده، گويند بلكه ما پيروي ميكنيم آنچه را پدران خود را بر آن يافتيم، آيا اگر پدران ايشان
1- سوره يونس آيه 60
2- كافي باب النهي عن القول بغير علم
جلد 2 - صفحه 292
چيزي را تعقل نميكردند و هدايت نيافته بودند باز از آنان پيروي ميكنند) «اذا قيل» قائل پيغمبران الهي و مؤمنين بآنان هستند که از وظائف مهمه آنها ارشاد و هدايت است و مرجع ضمير در لهم همه كفار و مشركينند و وجهي براي اختصاص ببعضي دون بعض ديگر ندارد.
«اتبعوا» امر ارشادي است يعني بحكم عقل پيروي دستورات الهي لازم است مانند امر در أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ که اعمال مولويت در آن نشده و جز مثوبات و يا عقوبات احكام و تكاليف چيزي بر موافقت يا مخالفت آن مترتب نيست.
ما أَنزَلَ اللّهُ كلمه ما داراي عموم و شامل قرآن و همه احكام و دستورات الهي از واجب و مستحبّ و معاملات و غيره ميشود بلكه شامل همه كتب آسماني و دستورات الهي است زيرا اينکه سخن همه انبياء و جواب همه منكرين آنها است قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما أَلفَينا عَلَيهِ آباءَنا جواب كفار است که حاضر بپيروي دستورات الهي نبودند و الفي بمعني صادف و وجد است چنانچه در آيه شريفه:
وَ أَلفَيا سَيِّدَها لَدَي البابِ«1» بمعني صادفا تفسير شده و در اينکه آيه بمعني وجدنا است يعني ما طريقه را که آباء و اجدادمان را بر آن يافتم تعقيب ميكنيم و توجهي بسخن شما نداريم و اينکه همان تقليد از روي عصبيت قومي است که قرآن كريم بشدّت آن را تقبيح و مذمت نموده است زيرا مقام مقامي است که عقل ميتواند از روي برهان و دليل حقيقت را دريابد بالاخص بعد از آنكه به بيان انبياء و معجزات آنها معلوم و مبرهن گرديد که طريقه آباء و اجدادشان فاسد و باطل بوده است ديگر تقليد از آنها نشانه بيخردي است از اينجهت دانشمندان اسلامي ميگويند در
1- سوره يوسف آيه 25
جلد 2 - صفحه 293
اصول اعتقادات تقليد روا نيست بلكه بايد از راه دليل و برهان عقائد مذهبي را پذيرفت و امّا در فروع دين چون تحقيق از روي دليل براي همه افراد بشر ميسر نيست بحكم عقل بايد از اهل خبره يعني كساني که همّ خود را صرف استنباط احكام شرعي نموده و داراي روح پاكي و فضيلت هستند تقليد و پيروي نمود يعني مجتهد مطلق عادل حيّ اعلم بشرائط مقرره که در كتب فقهيه مسطور است.
أَ وَ لَو كانَ آباؤُهُم لا يَعقِلُونَ شَيئاً همزه براي استفهام تقريري و واو براي عطف و لو براي شرط است و تقدير اينست که أ يتبعون آبائهم و لو كانوا لا يعقلون شيئا آيا پيروي پدرانشان را ميكنند و اگر چه آنان چيزي را تعقل نميكردند و مراد از لا يعقلون اينست که جاهل بودند نه اينكه عقل نداشتند و متعلق جهل معارف و احكام الهي است که پدران آنان از آنها دور بودند و شيئا نكره در سياق نفي و مفيد عموم است و از آن استفاده ميشود که آباء آنها بكلي از شرايع الهي عاري بودند و حتي يهود از دستورات موسي و احكام تورات و نصاري از دستورات عيسي و انجيل او بركنار بودند و اعمال و وظائفي که بين آنها معمول بوده اختراعات و بدعتهايي بوده که مطابق هوي و ميل خود جعل نمودهاند.
وَ لا يَهتَدُونَ اهتداء بمعني راه يافتن و هدايت پذيرفتن است يعني اگر پدران آنان در مقام استعلام بر نيامده و راه را نيافته و هدايت هاديان را نپذيرفته باشند باز دنبال آنان ميروند و از اينکه جمله استفاده ميشود که هدايت الهي در هر عصر و زماني بوده منتهي الامر اكثر مردم از آنان اعراض داشته و هدايت آنان را نميپذيرفتهاند چنانچه امير المؤمنين علي عليه السّلام در نهج البلاغه ميفرمايد «
اللهم بلي لا تخلو الارض من قائم للّه بحجة امّا ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا
» بلكه بقاء دنيا بواسطه بقاء حجّت است «
لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها
»
294
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 170)- تقلید کورکورانه از نیاکان! در این جا اشاره به منطق سست مشرکان در مسأله تحریم بیدلیل غذاهای حلال، و یا بت پرستی، کرده میگوید:
«هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی میکنیم» (وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا).
ج1، ص151
قرآن بلافاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم میکند: «آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند»؟! (أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ).
یعنی اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافتهای بودند جای این بود که از آنها تبعیت شود، اما پیشینیان آنها نه خود مردی آگاه بودند، نه رهبر و هدایت کنندهای آگاه داشتند، و میدانیم تقلیدی که خلق را بر باد میدهد همین تقلید نادان از نادان است که «ای دو صد لعنت بر این تقلید باد»!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ در تفسير مجمع البيان از ضحاك روايت شده كه درباره كفار قريش بوده و در تفسير روض الجنان ذكر شده كه مشركين عرب بوده اند و در تفسير ابن ابىحاتم روايت شده كه آنان يهود بودند و رافع بن حريملة و مالك بن عوف آن سخنان را به زبان آورده بودند.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 50.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.