رساله سه اصل (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{مشخصات کتاب |
− | + | |عنوان= | |
− | = | + | |تصویر= [[پرونده:سه رساله اصل.jpg|۲۴۰px|وسط]] |
− | + | |نویسنده= ملاصدرا | |
− | + | |موضوع= فلسفه اسلامی/ عرفان | |
− | = | + | |زبان= فارسی |
− | + | |تعداد جلد= ۱ | |
− | + | |عنوان افزوده1= تصحیح | |
− | + | |افزوده1= سید حسین نصر | |
− | + | |عنوان افزوده2= | |
− | + | |افزوده2= | |
− | + | |لینک= | |
− | + | }} | |
− | + | '''«رساله سه اصل»'''، مجموعه رسالههای [[ملاصدرا|صدرالمتألهین شیرازى]] (م، ۱۰۵۰ ق) به زبان فارسی است. این کتاب در موضوع [[عرفان]] و [[اخلاق]] بوده و در دفاع از [[فلسفه]] نگاشته شده است. هدف اصلی این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر [[ملاصدرا]] و بخصوص نقد وضعیت گروههایی از اهل علم و به ویژه نقد چگونگی رابطه آنها با دربار [[صفویه|صفوی]] است. | |
− | |||
− | |||
− | + | ==مؤلف== | |
+ | محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان [[اسلام]] و صاحب مکتب [[فلسفه|فلسفى]] «[[حکمت متعالیه|حکمت متعالیه]]» است. از اساتید ایشان، [[شیخ بهایی]]، [[میرداماد|میرداماد]] و [[میرفندرسکی]] می باشند و [[فیض کاشانی]] و [[ملا عبدالرزاق لاهیجی|عبدالرزاق لاهیجی]] از معروفترین شاگردان او هستند. | ||
− | + | مهمترین کتاب او «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» معروف به [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد. | |
− | |||
− | |||
− | + | ==نام کتاب و علت تألیف== | |
− | * فصل هفتم | + | نامى که روى جلد کتاب حک شده «رساله سه اصل» است، اما به نظر مىرسد که این اسم که از نسخه کتابخانه ملى گرفته شده و نیز دو اسم دیگر یعنى رد بر منکرین [[حکمت]] و رساله در طعن بر مجتهدین که اولى از نسخه کتابخانه [[آستان قدس رضوی|آستان قدس رضوى]] و دومى از نسخه موزه بریتانیا گرفته شده، همه نامها اصطیادى باشند که از مطالب کتاب اخذ شده است، نه اسمى که خود مؤلف بر آن نهاده باشد. |
− | * فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى. | + | |
− | * فصل نهم | + | بدین صورت که چون این کتاب پیرامون سه اصل مهلک [[نفس]] صحبت مىکند، به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بىبهره از علم [[توحید]] و [[فقیه|فقها]] و متکلمان معاند با [[حکمت]] است، به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغیب به سوى علوم حقیقى است. |
− | * فصل دهم | + | |
− | * فصل | + | ==موضوع کتاب== |
− | * فصل دوازدهم | + | |
− | * فصل | + | موضوع کتاب، علم [[اخلاق]] است، اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق، بلکه این کتاب عمدتاً به اسباب و لوازم یک مرض اخلاقى مىپردازد که این همان مرض [[حکمت|حکمت]] ستیزى و [[عرفان]] گریزى است، مرضى که معمولاً عالمان جاهل به حکمت و عرفان و متکلمان بىبهره از نور برهان بدان گرفتارند. |
− | * فصل چهاردهم | + | |
+ | [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] سخن در این زمینه را چنین شروع مىکند: بعضى از دانشمند نمایان پر شر و فساد و متکلمان خارج از منطق صواب و حساب و بیرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقیاد و منحرف از مسلک اعتقاد به مبدأ و [[معاد]]، افسار تقلید در سر افکنده، نفى درویشان شعار خود کردهاند و دایماً در رد مذهب حکمت و توحید و علم راه [[الله|خدا]] و تجرید که مسلک [[پیامبران|انبیا]] و [[اولیاء الله|اولیا]] است، مىکوشند. | ||
+ | |||
+ | سپس این گروه از دانشمندان را مخاطب مىسازد و مىگوید: پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منکر سالکان و همراهان باصفا که اعظم اسباب که تو را و دیگر اهل شید و [[ریا|ریا]] و علماى دنیا را بر مذمت حکمت و انکار حکماى بحق و [[تصوف|صوفیه]] و عداوت اخوان صفا و تجرید و اصحاب وفا و تفرید، مىدارد... سه اصل است که فی الحقیقة نزد ارباب بصیرت، رؤساء شیاطین که مهلکات نفسند اینهایند و دیگر اصول و مبادى شرور... از این سه اصل منشعب مىگردد. | ||
+ | |||
+ | این سه اصل اساس بحث صدرالمتألهین در این رساله است، ابتدا هر یک را توضیح مىدهد، سپس در نتایج آنها بحث مىکند، بعد به شخص مبتلا به این اصول نصیحت مىکند که در صدد علاج برآید، به دنبال آن علم الهى و علم مکاشفات را به عنوان راه نجات و اکتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالک معرفى مىکند. | ||
+ | |||
+ | ==محتوای کتاب== | ||
+ | |||
+ | '''رساله سه اصل''' شامل یک مقدمه و چهارده فصل مىباشد. در مقدمه، [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] روشن مىکند که مخاطبانش در این کتاب نه عموم مردم، بلکه خصوص دانشمندانى است که از سر نخوت و [[غرور]] حکمت ستیزى مىکنند و به مقتضاى «الناس أعداء ما جهلوا» با اهل کشف و شهود دشمنى مىورزند و نیز روشن مىسازد که عمده اسباب امراض این گونه دانشمندان، سه اصل است که سائر مبادى شرور از آنها منشعب مىگردند، این سه اصل که سه فصل اول کتاب را تشکیل مىدهند عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | *فصل اول [[جهل]] به معرفت [[نفس]] که حقیقت آدمى است. | ||
+ | *فصل دوم [[حب جاه]] و مال و میل به [[شهوت رانی|شهوات]] و لذات و تمتعات نفس حیوانى. | ||
+ | *فصل سوم تسویلات [[نفس اماره]] و تدلیسات [[شیطان]] مکار. | ||
+ | |||
+ | سه فصل بعد درباره آثار و نتایج مترتب بر سه اصل اول است که عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | *فصل چهارم نتیجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتیجه چنین اعراضى را ظلمت دل و عماى بصیرت مىداند. | ||
+ | *فصل پنجم نتیجه متابعت از شهوات و [[آرزو|آرزوهاى]] نفس و آن عبارت است از انسلاخ از [[فطرت]] اصلى و کور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است. | ||
+ | *فصل ششم نتیجه تسویلات نفس اماره، در این بخش مىخوانیم: از جمله نتایج غرور شیطانى و تسویلات نفسانى آن است که اکثر متکلمان و ظاهرپرستان مىخواهند که بدین عقل مزخرف و نقل منحرف [[حق]] را دریابند و در اسماء و صفات الهى سخن گویند و سر [[معاد]] و حشر اجساد را از راه حواس دریابند و بىمتابعت مسلک اهل ریاضت و اصحاب قلوب، [[احکام]] الهى را به نقل و قیاس ثابت کنند... ندانستهاند که این علوم جز به تصفیه باطن و ریاضت بدن و ترک جاه و شهرت و صیت و جمعیت دنیا و تجرید از رسوم و عادت خلق میسر نمىشود و بى پیروى اهل دل در متابعت [[پیامبران|انبیاء]] و [[اولیاء الله|اولیاء]] علیهم السلام و اقتباس نور [[معرفت]] از مشکوة ابواب [[خاتم الأنبیاء|خاتم نبوت]] و خاتم [[ولایت]] علیهما و آلهما السلام، ذرهاى نور یقین بر دل هیچ سالکى نمىتابد. | ||
+ | |||
+ | دیگر فصول کتاب عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | *فصل هفتم نصیحت و تنبیه بر طریق سعادت و شقاوت. | ||
+ | *فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى. | ||
+ | *فصل نهم بیان علم حقیقى و ممدوح و مغایرت آن با علوم مرسوم. | ||
+ | *فصل دهم بیان نور [[ایمان|ایمان]] و محروم بودن منکرین علوم مکاشفهاى از آن. | ||
+ | *فصل یازدهم شرط اشراق نور ایمان بر باطن و موانع پنجگانه آن. | ||
+ | *فصل دوازدهم تفسیر سیر من الخلق إلى الحق و سیر من الحق إلى الخلق. | ||
+ | *فصل سیزدهم تذکر به این که دست علوم مرسوم از رسیدن به معارف الهیه کوتاه است. | ||
+ | *فصل چهاردهم تفسیر علم بىعمل و آثار سوء آن. | ||
==روش مؤلف== | ==روش مؤلف== | ||
− | + | سبک نگارش صدرالمتألهین در این رساله داراى مشخصههاى زیر است: | |
الف) زبان نگارش فارسى است. | الف) زبان نگارش فارسى است. | ||
− | ب) از نظر نوع نوشتار، | + | ب) از نظر نوع نوشتار، این رساله همانند سائر کتابهاى صدرالمتألهین داراى عباراتى سلیس و روان است و از پیچیدگىهاى نگارشى مبرا است. در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسیارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزین گشته است. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ج) چنانکه خفته بخواب عمیق رفته، گاهى براى بیدارى به عتاب و پرخاش نیاز دارد، صدرالمتألهین در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آمیز مىکند و با عباراتى همچون: اى عزیز دانشمند و اى متکلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بىدرد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممکور [[استدراج]] و نخوت، هشدار و بیدار باش مىدهد و چون خود مصفّى دل و روشن ضمیر بوده، هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تکانى است به خفتگان غافل. | |
− | == | + | ==وضعیت نشر== |
− | |||
+ | «رساله سه اصل» اولین بار در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحیح و مقدمه سید حسین نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوى]] و [[رباعی|رباعیات]] صدرالمتألهین و نیز فهرستى از اعلام کتاب و مقدمهاى به زبان انگلیسى به اصل کتاب ضمیمه شده است. این رساله در سالهاى ۱۳۶۰ و ۱۳۶۵ هـ.ش توسط انتشارات مولى در [[تهران]] تجدید چاپ گردیده است. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * ویکی نور | |
[[رده:کتابهای فلسفی]] | [[رده:کتابهای فلسفی]] | ||
[[رده:آثار ملاصدرا]] | [[رده:آثار ملاصدرا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۷
نویسنده | ملاصدرا |
موضوع | فلسفه اسلامی/ عرفان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
تصحیح | سید حسین نصر |
|
«رساله سه اصل»، مجموعه رسالههای صدرالمتألهین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق) به زبان فارسی است. این کتاب در موضوع عرفان و اخلاق بوده و در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. هدف اصلی این رساله، نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر ملاصدرا و بخصوص نقد وضعیت گروههایی از اهل علم و به ویژه نقد چگونگی رابطه آنها با دربار صفوی است.
مؤلف
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م، ۱۰۵۰ ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفى «حکمت متعالیه» است. از اساتید ایشان، شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از معروفترین شاگردان او هستند.
مهمترین کتاب او «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» معروف به اسفار اربعه است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.
نام کتاب و علت تألیف
نامى که روى جلد کتاب حک شده «رساله سه اصل» است، اما به نظر مىرسد که این اسم که از نسخه کتابخانه ملى گرفته شده و نیز دو اسم دیگر یعنى رد بر منکرین حکمت و رساله در طعن بر مجتهدین که اولى از نسخه کتابخانه آستان قدس رضوى و دومى از نسخه موزه بریتانیا گرفته شده، همه نامها اصطیادى باشند که از مطالب کتاب اخذ شده است، نه اسمى که خود مؤلف بر آن نهاده باشد.
بدین صورت که چون این کتاب پیرامون سه اصل مهلک نفس صحبت مىکند، به رساله سه اصل معروف شده و چون روى سخن با عالمان بىبهره از علم توحید و فقها و متکلمان معاند با حکمت است، به نام دوم و سوم موسوم گشته است. پس غرض از نگارش آن ترغیب به سوى علوم حقیقى است.
موضوع کتاب
موضوع کتاب، علم اخلاق است، اما نه در تمامى مباحث علم اخلاق، بلکه این کتاب عمدتاً به اسباب و لوازم یک مرض اخلاقى مىپردازد که این همان مرض حکمت ستیزى و عرفان گریزى است، مرضى که معمولاً عالمان جاهل به حکمت و عرفان و متکلمان بىبهره از نور برهان بدان گرفتارند.
صدرالمتألهین سخن در این زمینه را چنین شروع مىکند: بعضى از دانشمند نمایان پر شر و فساد و متکلمان خارج از منطق صواب و حساب و بیرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقیاد و منحرف از مسلک اعتقاد به مبدأ و معاد، افسار تقلید در سر افکنده، نفى درویشان شعار خود کردهاند و دایماً در رد مذهب حکمت و توحید و علم راه خدا و تجرید که مسلک انبیا و اولیا است، مىکوشند.
سپس این گروه از دانشمندان را مخاطب مىسازد و مىگوید: پس بدان اى دشمن دوست نماى راه خدا و اى منکر سالکان و همراهان باصفا که اعظم اسباب که تو را و دیگر اهل شید و ریا و علماى دنیا را بر مذمت حکمت و انکار حکماى بحق و صوفیه و عداوت اخوان صفا و تجرید و اصحاب وفا و تفرید، مىدارد... سه اصل است که فی الحقیقة نزد ارباب بصیرت، رؤساء شیاطین که مهلکات نفسند اینهایند و دیگر اصول و مبادى شرور... از این سه اصل منشعب مىگردد.
این سه اصل اساس بحث صدرالمتألهین در این رساله است، ابتدا هر یک را توضیح مىدهد، سپس در نتایج آنها بحث مىکند، بعد به شخص مبتلا به این اصول نصیحت مىکند که در صدد علاج برآید، به دنبال آن علم الهى و علم مکاشفات را به عنوان راه نجات و اکتفا به علوم رسمى و متداول را به عنوان رهزن سالک معرفى مىکند.
محتوای کتاب
رساله سه اصل شامل یک مقدمه و چهارده فصل مىباشد. در مقدمه، صدرالمتألهین روشن مىکند که مخاطبانش در این کتاب نه عموم مردم، بلکه خصوص دانشمندانى است که از سر نخوت و غرور حکمت ستیزى مىکنند و به مقتضاى «الناس أعداء ما جهلوا» با اهل کشف و شهود دشمنى مىورزند و نیز روشن مىسازد که عمده اسباب امراض این گونه دانشمندان، سه اصل است که سائر مبادى شرور از آنها منشعب مىگردند، این سه اصل که سه فصل اول کتاب را تشکیل مىدهند عبارتند از:
- فصل اول جهل به معرفت نفس که حقیقت آدمى است.
- فصل دوم حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و تمتعات نفس حیوانى.
- فصل سوم تسویلات نفس اماره و تدلیسات شیطان مکار.
سه فصل بعد درباره آثار و نتایج مترتب بر سه اصل اول است که عبارتند از:
- فصل چهارم نتیجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد، مؤلف نتیجه چنین اعراضى را ظلمت دل و عماى بصیرت مىداند.
- فصل پنجم نتیجه متابعت از شهوات و آرزوهاى نفس و آن عبارت است از انسلاخ از فطرت اصلى و کور و گنگ و با بهائم و حشرات محشور شدن است.
- فصل ششم نتیجه تسویلات نفس اماره، در این بخش مىخوانیم: از جمله نتایج غرور شیطانى و تسویلات نفسانى آن است که اکثر متکلمان و ظاهرپرستان مىخواهند که بدین عقل مزخرف و نقل منحرف حق را دریابند و در اسماء و صفات الهى سخن گویند و سر معاد و حشر اجساد را از راه حواس دریابند و بىمتابعت مسلک اهل ریاضت و اصحاب قلوب، احکام الهى را به نقل و قیاس ثابت کنند... ندانستهاند که این علوم جز به تصفیه باطن و ریاضت بدن و ترک جاه و شهرت و صیت و جمعیت دنیا و تجرید از رسوم و عادت خلق میسر نمىشود و بى پیروى اهل دل در متابعت انبیاء و اولیاء علیهم السلام و اقتباس نور معرفت از مشکوة ابواب خاتم نبوت و خاتم ولایت علیهما و آلهما السلام، ذرهاى نور یقین بر دل هیچ سالکى نمىتابد.
دیگر فصول کتاب عبارتند از:
- فصل هفتم نصیحت و تنبیه بر طریق سعادت و شقاوت.
- فصل هشتم ارائه راه نجات و خلاصى از ظلمت عالم جسمانى.
- فصل نهم بیان علم حقیقى و ممدوح و مغایرت آن با علوم مرسوم.
- فصل دهم بیان نور ایمان و محروم بودن منکرین علوم مکاشفهاى از آن.
- فصل یازدهم شرط اشراق نور ایمان بر باطن و موانع پنجگانه آن.
- فصل دوازدهم تفسیر سیر من الخلق إلى الحق و سیر من الحق إلى الخلق.
- فصل سیزدهم تذکر به این که دست علوم مرسوم از رسیدن به معارف الهیه کوتاه است.
- فصل چهاردهم تفسیر علم بىعمل و آثار سوء آن.
روش مؤلف
سبک نگارش صدرالمتألهین در این رساله داراى مشخصههاى زیر است:
الف) زبان نگارش فارسى است.
ب) از نظر نوع نوشتار، این رساله همانند سائر کتابهاى صدرالمتألهین داراى عباراتى سلیس و روان است و از پیچیدگىهاى نگارشى مبرا است. در بعضى موارد نثرى مسجع دارد و بسیارى از مطالب با اشعار شعراى بزرگ و گاهى با اشعار خود پرداخته مزین گشته است.
ج) چنانکه خفته بخواب عمیق رفته، گاهى براى بیدارى به عتاب و پرخاش نیاز دارد، صدرالمتألهین در مواقع مناسب بر سر خفتگان وامانده در راه، خطاب عتاب آمیز مىکند و با عباراتى همچون: اى عزیز دانشمند و اى متکلم خودپسند، اى صورت پرست غافل، اى بىدرد ناانصاف و اى خودپسند پرجور و اعتساف، اى مغرور مفتون جاه و عزت، اى ممکور استدراج و نخوت، هشدار و بیدار باش مىدهد و چون خود مصفّى دل و روشن ضمیر بوده، هشدارش سوهانى است به زنگار دل و گفتارش تکانى است به خفتگان غافل.
وضعیت نشر
«رساله سه اصل» اولین بار در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ هـ.ش توسط انتشارات دانشگاه تهران با تصحیح و مقدمه سید حسین نصر چاپ شده است، منتخبى از اشعار مثنوى و رباعیات صدرالمتألهین و نیز فهرستى از اعلام کتاب و مقدمهاى به زبان انگلیسى به اصل کتاب ضمیمه شده است. این رساله در سالهاى ۱۳۶۰ و ۱۳۶۵ هـ.ش توسط انتشارات مولى در تهران تجدید چاپ گردیده است.
منابع
- ویکی نور