ابوعمرو کشی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (افزودن محتوا و 1 رده)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''«ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی»'''، محدث و رجالی نامدار [[شیعه]] در قرن چهارم هجری و از شاگردان [[محمد بن قولویه]] و [[محمد بن مسعود عیاشی]] است. شیخ کشی در [[علم رجال]] و [[حدیث]] متبحر بود و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب «[[رجال کشی]]» می‌باشد.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۲۴۰ قمری
 +
|زادگاه = کشّ، سمرقند
 +
|وفات =  ۳۳۰ قمری
 +
|مدفن =  سمرقند
 +
|اساتید =  [[محمد بن قولویه]]، [[محمد بن مسعود عیاشی]]، آدم بن محمد قلانسی بلخی، ابراهیم بن علی کوفی، ابراهیم بن محمد بن عباس، ابراهیم وراق سمرقندی،...
 +
|شاگردان = [[هارون بن موسی تلعکبری]]، [[جعفر بن محمد قولویه]]، حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی،...
 +
|آثار = [[رجال کشی]]،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
نام وی، محمد فرزند عمر بن عبدالعزیز، کنیه‌اش «ابوعمرو»<ref> معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 64؛ بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 534؛ ریحانه الأدب، ج 3، ص 367.</ref> ، از چهره های درخشان در اواسط نیمه اول قرن چهارم هجری و از علمای معروف و استاد در رجال و اخبار و از محدثین امامیه است.  
+
«محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی» در شهر «کَش» از شهرهای تابع استان سمرقند [[ازبکستان]] امروزی به دنیا آمد. تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه اینکه وی هم‌عصر با [[محمد بن یعقوب کلینی]] (متوفی ۳۲۹ ق) است و آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل [[جعفر بن محمد بن قولویه]]، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.<ref>اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص ۱۳.</ref>
  
''' شهر کش'''
+
از نظر دیگر، سال تقریبی ولادت وی را می‌توان ۲۴۰ ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی ۲۶۲ ق)<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج ۶، ص ۳۸۸.</ref> و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (۲۰ یا ۲۵ سالگی)، تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.
  
زادگاه شیخ محمد شهر «کش» از شهرهای کشور ازبکستان است».<ref> کش، که امروزه به شهر سبز مشهور است، از شهرهای تابع استان سمرقند ازبکستان است. مفاخر فراوانی از این مکان برخاسته‌اند؛ از جمله: شیخ ابواسحق کشی و محمد بن سعید کشی. (ازبکستان، ص 46؛ لغت نامه دهخدا، ج 11، ص 16172).</ref>
+
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، [[شیعه]] دوازده امامی ‌بوده است. از این رو، [[شیخ طوسی]] او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»<ref> رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۷؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش ۳۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۴۱.</ref> و [[ابن داوود حلی|ابن داود]] او را به «دارنده راه راست»<ref> مجمع الرجال، ج ۴، ص ۱۴۵.</ref> توصیف می‌کنند. نویسنده کتاب «[[مجمع الرجال (کتاب)|مجمع الرجال]]»، شیخ محمد کشی را به خاطر [[تبرّی]] از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، تحسین می‌کند.
  
'''ولادت'''
+
مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشی]]»<ref> رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۷؛ فوائدالرضویه، ص ۵۸۵؛ رجال نجاشی، ص ۳۷۲، ش ۱۰۱۸.</ref> است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است. «غلام» در اصطلاح [[علم درایه]] و حدیث، به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.<ref> مجمع الرجال، ج ۶، ص ۱۰.</ref>
  
تاریخ دقیق ولادت شیخ محمد کشی و به تبع آن، سن وی مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه سال وفات معاصران، مشایخ و شاگردان او می‌توان به دورنمایی از این واقعیت پی برد. شیخ محمد کشی، هم‌عصر با دانشمندان بزرگ، محمد بن یعقوب کلینی (متوفی 329 ق)، نویسنده کتاب «کافی» است. آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بن محمد بن قولویه قمی، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند [[شیخ کلینی]]، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.<ref> اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص 13.</ref>
+
وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال ۳۳۰ ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه]] قمی ‌متوفی ۳۶۸ ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.<ref> اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص ۱۳.</ref> و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات [[شیخ مفید]] (۴۱۳ـ۳۳۶ ق)<ref> بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج ۶، ص ۵۹۱.</ref> را نیز درک نکرده است. شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.
  
سال تقریبی ولادت وی را می‌توان 240 ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی 262 ق)<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 388.</ref> و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (20 یا 25 سالگی)؛ تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.
+
==تحصیل و استادان==
  
'''تحصیلات و منزلت علمی‌'''
+
می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که محمد کشی فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان [[اسلام]] در سال‌های پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است.
  
چگونگی و مدت زمان تحصیلات محمد کشی، همانند سایر جهات زندگی وی، نامعلوم است؛ ولی می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که او فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام، در سال‌های پایان قرن سوم هجری، در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است. مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه عیاشی»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ فوائدالرضویه، ص 585؛ رجال نجاشی، ص 372، ش 1018.</ref> است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است!
+
شیخ کشی برای تحصیل [[علوم اسلامی]] (ادبیات، لغت، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...)، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان و مشایخ متعددی را درک کرده است. گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل [[حدیث|روایت]] کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های [[علم رجال]] بپردازیم. برخی [[مشایخ]] کشی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:
  
«غلام» در اصطلاح علم درایت و حدیث به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.<ref> مجمع الرجال، ج ص 10.</ref>
+
#[[محمد بن قولویه|محمد بن قولویه قمی]]؛<ref> همان، ش ۲۰، ۱۱۱، ۱۷۰، ۱۷۱.</ref>
 +
#[[محمد بن مسعود عیاشی|محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی]]؛<ref> همان، ش ۵، ۶، ۹، ۱۴، ۲۲.</ref>
 +
#آدم بن محمد قلانسی بلخی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۴۳، ۳۳۸ و ۹۲۴؛ نوابغ الرواه، ص ۱.</ref>
 +
#ابراهیم بن علی کوفی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۴۴۸ و ۵۵۲.</ref>
 +
#ابراهیم بن محمد بن عباس؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۳، ۲۰۲، ۲۱۳ و ۳۷۸.</ref>
 +
#ابراهیم بن مختار بن محمد؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۹۱۶.</ref>
 +
#ابراهیم بن نصیر؛<ref> همان، ش ۴، ۱۲، ۴۱، ۵۰، ۵۱.</ref>
 +
#ابراهیم وراق سمرقندی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۴۸۱.</ref>
 +
#ابوالحسن بن ابی طاهر؛<ref> همان، ش ۷۷۰.</ref>
 +
#ابوسعید بن سلیمان؛<ref> همان، ش ۶۹۸.</ref>
 +
#ابوعمرو بن عبدالعزیز؛<ref> همان، ش ۹.</ref>
 +
#ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛<ref> همان، ش ۷۱۵.</ref>
 +
#احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛<ref> همان، ش ۴۹ و ۹۹۰.</ref>
 +
#احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۴۶.</ref>
 +
#ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛<ref> همان، ش ۴۴۷.</ref>
 +
#احمد بن منصور خزاعی؛<ref> همان، ش ۷۱۴ و ۷۳۴.</ref>
 +
#جبرییل بن احمد فرابی؛<ref> همان، ش ۷، ۱۳، ۲۱، ۲۶، ۲۷.</ref>
 +
#جعفر بن احمد بن ایوب؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۶۶۳ و ۷۹۲.</ref>
 +
#جعفر بن محمد بن معروف؛<ref> همان، ش ۵۳، ۶۰، ۶۱، ۸۹.</ref>
 +
#حسین بن الحسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش ۱۱۱ و ۱۷۵.</ref>
 +
#حمدویه بن نصیر؛<ref> همان، ش ۱۵، ۱۶، ۱۷.</ref>
 +
#خلف بن حماد کشی؛<ref> اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۲۹.</ref>
 +
#خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج ۷، ص ۷۴۳.</ref>
 +
#عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛<ref> همان، ش ۱۱۷.</ref>
 +
#عبدالله بن محمد بن خالد؛
 +
#عثمان بن حامد کشی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۱۲۸، ۱۹۸، ۱۹۹.</ref>
 +
#علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
 +
#علی بن یزداد صانع جرجانی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۱۰۹.</ref>
 +
#عمر بن علی تفلیسی؛
 +
#طاهر بن عیسی وراق؛<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۴۴۳؛ نوابغ الرواه، ص ۱۴۱.</ref>
 +
#محمد بن احمد بن ابی عوف؛
 +
#محمد بن احمد بن شاذان؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۴۰۸.</ref>
 +
#محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛<ref> همان، ش ۱۷، ۱۸، ۳۵۶، ۸۱۷.</ref>
 +
#محمد بن براثی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۵۵، ۱۶۷ و ۳۰۷.</ref>
 +
#محمد بن حسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش ۲۰۶، ۳۹۶، ۹۵۷.</ref>
 +
#محمد بن حسن کشی؛<ref> همان، ش ۱۲۸ و ۱۹۸.</ref>
 +
#محمد بن حسین بن احمد فارسی؛<ref> همان، ش ۸۲۷.</ref>
 +
#محمد بن حسین بن محمد هروی؛<ref> همان، ش ۱۰۲۷ و ۱۰۲۸.</ref>
 +
#ابوسعید محمد بن رشید هروی؛<ref> همان، ش ۵۰۶.</ref>
 +
#محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
 +
#محمد بن سعید کشی؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه ج ۳، ص ۲۹۱.</ref>
 +
#محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۷۹۰ و ۱۰۱۵.</ref>
 +
#محمد بن یحیی فارسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش ۹۲۱.</ref>
 +
#یوسف بن سخت بصری؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه، ج ۳، ص ۲۹۴.</ref>
 +
#ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛<ref> الجامع فی الرجال، ج ۱، ص ۳۴.</ref>
 +
#سعید بن جناح کشی.<ref> نوابغ الرواه، ص ۱۳۵.</ref>
  
'''مذهب کشی'''
+
==شاگردان و راویان==
  
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی ‌بوده و هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد. از این رو، [[شیخ طوسی]] او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»<ref> رجال شیخ طوسی، ص 497؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش 38؛ فهرست شیخ طوسی، ص 141.</ref> و ابن داود او را به «دارنده راه راست»<ref> مجمع الرجال، ج 4، ص 145.</ref> توصیف می‌کنند.
+
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی [[ماوراءالنهر]] داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:
  
نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبری از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، تحسین می‌کند و برای اثبات آن، از سخنان [[شیخ کشی]] در ذیل کلام [[امام باقر]] علیه‌السلام در مورد عکرمه، غلام ابن عباس، گواه می‌آورد.
+
#[[هارون بن موسی تلعکبری]] (متوفّاى ۳۸۵ ق)، صاحب «الجوامع فى علوم الدین»
 +
#[[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمی]] (متوفّاى ۳۶۸ ق)، صاحب «[[کامل الزیارات (کتاب)|کامل الزیارات]]»
 +
#حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی
  
'''استادان و مشایخ'''
+
==آثار و تألیفات==
  
گرچه علوم اسلامی ‌در قرن‌های اول، از نظر گستردگی مسایل، محدود بوده است و به مرور زمان گسترش پیدا کرد؛ ولی علومی‌ که در استنباط [[احکام]] شرعی دخالت دارد، (ادبیات، لغت، معانی و بیان، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...) در آن عصر هم مطرح بوده است و طبعاً کشی هم برای تحصیل این دانش‌ها، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان متعددی را درک کرده است. از این رو، می‌توان عیاشی را تنها استاد وی معرفی کرد؛ بلکه وی دارای استادان و مشایخ فراوان بوده است.
+
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به «[[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]]»، که موضوع آن راویان احادیث است. اصل این کتاب به نام «معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقین علیهم‌السلام» بوده و [[شیخ طوسى]] آن را تلخیص و تهذیب نموده و در سال ۴۵۶ هجرى براى شاگردانش املاء کرده و آن را «اختیار معرفة الرجال» نامیده است.  
 
 
گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های علم رجال بپردازیم. مشایخ وی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:
 
 
 
# آدم بن محمد قلانسی بلخی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 43، 338 و 924؛ نوابغ الرواه، ص 1.</ref>
 
# ابراهیم بن علی کوفی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 448 و 552.</ref>
 
# ابراهیم بن محمد بن عباس؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 3، 202، 213 و 378.</ref>
 
# ابراهیم بن مختار بن محمد؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 916.</ref>
 
# ابراهیم بن نصیر؛<ref> همان، ش 4، 12، 41، 50، 51.</ref>
 
# ابراهیم وراق سمرقندی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 481.</ref>
 
# ابوالحسن بن ابی طاهر؛<ref> همان، ش 770.</ref>
 
# ابوسعید بن سلیمان؛<ref> همان، ش 698.</ref>
 
# ابوعمرو بن عبدالعزیز؛<ref> همان، ش 9.</ref>
 
# ابومحمد شامی ‌دمشقی؛
 
# ابوبکر احمد بن ابراهیم لسنسنی؛
 
# ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛<ref> همان، ش 715.</ref>
 
# احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛<ref> همان، ش 49 و 990.</ref>
 
# احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 46.</ref>
 
# ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛<ref> همان، ش 447.</ref>
 
# احمد بن منصور خزاعی؛<ref> همان، ش 714 و 734.</ref>
 
# احمد بن یعقوب؛
 
# جبرییل بن احمد فرابی؛<ref> همان، ش 7، 13، 21، 26، 27.</ref>
 
# جعفر بن احمد بن ایوب؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 663 و 792.</ref>
 
# جعفر بن محمد؛
 
# جعفر بن محمد بن معروف؛<ref> همان، ش 53، 60، 61، 89.</ref>
 
# حسین بن الحسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 111 و 175.</ref>
 
# حمدویه بن نصیر؛<ref> همان، ش 15، 16، 17.</ref>
 
# حمدان بن احمد؛
 
# خلف بن حماد کشی؛<ref> [[اعیان الشیعه]]، ج 6، ص 329.</ref>
 
# خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛<ref> بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 7، ص 743.</ref>
 
# خلف بن محمد؛
 
# عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛<ref> همان، ش 117.</ref>
 
# عبدالله بن محمد بن خالد؛
 
# عثمان بن حامد کشی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 128، 198، 199.</ref>
 
# علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
 
# علی بن یزداد صانع جرجانی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 109.</ref>
 
# عمر بن علی تفلیسی؛
 
# طاهر بن عیسی وراق؛<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ نوابغ الرواه، ص 141.</ref>
 
# محمد بن ابراهیم؛
 
# محمد بن احمد بن ابی عوف؛
 
# محمد بن احمد بن شاذان؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 408.</ref>
 
# محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛<ref> همان، ش 17، 18، 356، 817.</ref>
 
# محمدبن بحر رهنی؛
 
# محمد بن بشر؛
 
# محمد بن براثی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 55، 167 و 307.</ref>
 
# محمد بن حسن بن بندار قمی؛<ref> همان، ش 206، 396، 957.</ref>
 
# محمد بن حسن کشی؛<ref> همان، ش 128 و 198.</ref>
 
# محمد بن حسین بن احمد فارسی؛<ref> همان، ش 827.</ref>
 
# محمد بن حسین بن محمد هروی؛<ref> همان، ش 1027 و 1028.</ref>
 
# ابوسعید محمد بن رشید هروی؛<ref> همان، ش 506.</ref>
 
# محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
 
# محمد بن سعید کشی؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه ج 3، ص 291.</ref>
 
# محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 790 و 1015.</ref>
 
# محمد بن قولویه قمی؛<ref> همان، ش 20، 111، 170، 171.</ref>
 
# محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی؛<ref> همان، ش 5، 6، 9، 14، 22.</ref>
 
# محمد بن نصیر؛
 
# محمد بن یحیی فارسی؛<ref> اختیار معرفه الرجال، ش 921.</ref>
 
# نصر بن صباح؛
 
# یوسف بن سخت بصری؛<ref> مستدرک الوسائل، خاتمه، ج 3، ص 294.</ref>
 
# ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛<ref> الجامع فی الرجال، ج 1، ص 34.</ref>
 
# سعید بن جناح کشی.<ref> نوابغ الرواه، ص 135.</ref>
 
 
 
'''شاگردان و راویان'''
 
 
 
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراءالنهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:
 
 
 
# هارون بن موسی تلعکبری؛
 
# جعفر بن محمد بن قولویه قمی؛
 
# حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی.
 
 
 
'''ثمره علمی‌'''
 
 
 
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به رجال کشی، که موضوع آن راویان احادیث است. برای پی بردن به ارزش علمی ‌این اثر، نخست مطالبی را در خصوص علم رجال بیان می‌کنیم. علم رجال، دانشی است که از احوال راویان حدیث بحث می‌کند از قبیل: [[عدالت]]، وثاقت و هر آن چه که بود و نبود آن در راوی، موجب قبول یا رد روایت او می‌شود. یکی از منابع اصلی «احکام شرعی»، [[احادیث]] است؛ بی شک سناخت احوال «راوی»، نقش تعیین کننده‌ای در صحت یا کذب روایات دارد؛ از این رو، «علم رجال» به این مقوله می‌پردازد.<ref> ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص 11، 21، 26.</ref>
 
 
 
مبنای تمام کتاب‌های رجالی، عبارت است از:
 
 
 
# رجال کشی، شیخ محمد کشی.
 
# الفهرست، شیخ احمد نجاشی.
 
# الفهرست، شیخ محمد طوسی.
 
# رجال شیخ، شیخ محمد طوسی.<ref> موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ الذریعه، ج 10، ص 141؛ کلیات فی علم الرجال، ص 57.</ref>
 
 
 
رجال کشی از شهرت، اهمیت و پیشینه زمانی بیشتری برخوردار است؛ از این رو، در بین پژوهشگران علم رجال جایگاه خاصی دارد.
 
 
 
'''محتوای اجمالی کتاب'''
 
 
 
موضوع کتاب رجال کشی، ذکر احوال و طبقات راویان حدیث در زمان معصومین علیهم‌السلام است و مبنای آن، روایاتی سنددار است که در مدح یا ذم آن‌ها از ناحیه معصومین علیهم‌السلام صادر شده است.
 
 
 
نویسنده کتاب بعد از ذکر راوی، به طرح روایت یا روایات در مورد آن راوی می‌پردازد. این روایات، گاهی فقط در مدح یا ذم راوی وارد شده و گاهی هم مضمون آن‌ها مختلف است؛ شیخ محمد کشی در مورد هیچ یک از آن ها جز در موادر نادر، رأی و نظری بیان نمی‌کند. رجال کشی، نه اختصاص به راویان [[شیعه]] دارد و نه محدود به افراد موثق و ممدوح است.<ref> قاموس الرجال، ج 1، ص 16.</ref>
 
 
 
در این کتاب، نام راویان بر اساس تاریخ زندگی آن‌ها آمده است نه به روش الفبایی یا سال وفات. از این رو، از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شروع شده و به یاران [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام و برخی از رجال زمان [[غیبت صغری]] و مشایخ کشی و کلینی، ختم شده است.<ref> اختیار معرفه الرجال، ص 1، ش 1.</ref>
 
 
 
'''ویژگی‌های رجال کشی'''
 
 
 
رجال کشی از معتبرترین و مهمترین کتاب‌های رجالی در طول [[تاریخ اسلام]] است؛ چرا که دربردارنده ویژگی‌هایی ممتاز است:
 
 
 
* الف) شناخت راویان، از منظر و نگاه معصومین علیهم‌السلام بوده و کمتر اظهارنظری از نظر شیخ محمد کشی یا نقل نظری از ناحیه دیگران، در آن دیده می‌شود؛ از این رو، علاوه بر شناخت مستند راویان، خود کتاب به اعتبار کلام معصوم علیه‌السلام دارای نوعی قداست است.
 
 
 
* ب) کشی تمام روایاتی را که از معصوم علیه‌السلام وارد شده آورده است؛ از این رو سند، مدح راوی یا ذم او، دارای قوت و تنوع خاصی است.
 
 
 
* ج) این کتاب‌ها تنها به شناساندن راویان حدیث اکتفا نکرده، بلکه به شناساندن فرقه‌ها، دسته‌ها و گروه‌های شیعی نیز پرداخته است؛ گروه‌هایی مثل: فطحی‌ها، بتریه‌ها، واقفیه‌ها و اشعثی‌ها.
 
 
 
در واقع رجال کشی، سند ماندگاری است از تاریخ تشیع در عصر اول دوران حیات امامان معصوم علیهم‌السلام اعم از چگونگی رابطه شیعیان با امامان علیهم‌السلام، شناخت تشکیلات فرهنگی شیعه، دسته‌بندی‌های داخلی شیعه، وجود بدعت‌گزاران، تندروها، دروغ‌پردازان و روش امامان معصوم علیهم‌السلام در مدح و ذم راویان و آن گروه‌ها.<ref> همان، مقدمه، ص 7.</ref>
 
 
 
* د) ویژگی دیگر کتاب، عدم اظهارنظر نویسنده.
 
 
 
جز در موارد نادر و بسنده‌کردن به سند و یا سندهای مدح و ذم ‌راویان است، که نه تنها ضعفی در نویسنده به اثبات نمی‌رساند بلکه حاکی از قوت و عاقبت اندیشی وی است؛ چه این که طرح موضوع با ذکر اسناد آن، بدون اظهارنظر، راه را برای تحقیق و پژوهش باز گذاشته و عملاً کتاب را از یک کتاب رجالی محض، بالاتر برده و به یک منبع پژوهشی پربار تبدیل کرده است.<ref> المنهج الرجالی، ص 59.</ref>
 
 
 
'''وفات'''
 
 
 
وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال 330 ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بن محمد بن قولویه قمی ‌متوفی 368 ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.<ref> اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص 13.</ref> و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات [[شیخ مفید]] (413ـ336 ق)<ref> بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 591.</ref> را نیز درک نکرده است.
 
 
 
شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.
 
  
 +
این کتاب یکی از چهار منبع اصلی [[علم رجال]] است که مبنای تمام کتاب‌های رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از: رجال کشی، [[رجال نجاشی]]، [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست شیخ طوسی]] و [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال شیخ طوسی]]. رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
*علي كرجي، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد4، صفحه18.
+
*گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علی کرجی، ج۴، ص۱۸.
 
+
*"شیخ کشی"، [http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=10856 اعلام طهور]، بازیابی: ۲۹ بهمن ۱۳۹۲.
* شیخ کشی،[http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=10856 اعلام طهور]، بازیابی: 29 بهمن 1392.
+
[[رده:علمای قرن چهارم]][[رده:علماء شیعه]]
 
+
[[رده:رجالیون]][[رده:راویان حدیث]][[رده:محدثان]]
[[رده:علمای قرن چهارم]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱

«ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی»، محدث و رجالی نامدار شیعه در قرن چهارم هجری و از شاگردان محمد بن قولویه و محمد بن مسعود عیاشی است. شیخ کشی در علم رجال و حدیث متبحر بود و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب «رجال کشی» می‌باشد.

نام کامل ابوعمرو محمد بن عمر کَشّی
زادروز ۲۴۰ قمری
زادگاه کشّ، سمرقند
وفات ۳۳۰ قمری
مدفن سمرقند

Line.png

اساتید

محمد بن قولویه، محمد بن مسعود عیاشی، آدم بن محمد قلانسی بلخی، ابراهیم بن علی کوفی، ابراهیم بن محمد بن عباس، ابراهیم وراق سمرقندی،...

شاگردان

هارون بن موسی تلعکبری، جعفر بن محمد قولویه، حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی،...

آثار

رجال کشی،...

زندگی‌نامه

«محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی» در شهر «کَش» از شهرهای تابع استان سمرقند ازبکستان امروزی به دنیا آمد. تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه اینکه وی هم‌عصر با محمد بن یعقوب کلینی (متوفی ۳۲۹ ق) است و آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بن محمد بن قولویه، مشترک بوده‌اند؛ در نتیجه می‌توان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.[۱]

از نظر دیگر، سال تقریبی ولادت وی را می‌توان ۲۴۰ ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب همدانی (متوفی ۲۶۲ ق)[۲] و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (۲۰ یا ۲۵ سالگی)، تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.

از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمی‌آید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی ‌بوده است. از این رو، شیخ طوسی او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»[۳] و ابن داود او را به «دارنده راه راست»[۴] توصیف می‌کنند. نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبرّی از دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام، تحسین می‌کند.

مهمترین وصفی که تراجم‌نویسان، وی را به آن توصیف کرده‌اند «غلام و صحابه عیاشی»[۵] است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است. «غلام» در اصطلاح علم درایه و حدیث، به شاگرد بارز و ممتازی گفته می‌شود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزش‌های او بوده و همیشه با او باشد.[۶]

وفات شیخ محمد کشی را می‌توان تقریباً در سال ۳۳۰ ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بن محمد بن قولویه قمی ‌متوفی ۳۶۸ ق. و طبعاً شیخ کشی سال‌ها قبل از او وفات کرده است.[۷] و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات شیخ مفید (۴۱۳ـ۳۳۶ ق)[۸] را نیز درک نکرده است. شرح حال‌نویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفته‌اند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.

تحصیل و استادان

می‌توان از قرینه‌ها و نشانه‌هایی بدست آورد که محمد کشی فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام در سال‌های پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است.

شیخ کشی برای تحصیل علوم اسلامی (ادبیات، لغت، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...)، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان و مشایخ متعددی را درک کرده است. گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آن‌ها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بوده‌اند. برای دستیابی به نام آن‌ها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتاب‌های علم رجال بپردازیم. برخی مشایخ کشی که استادان او در بین آن‌ها هستند، عبارتند از:

  1. محمد بن قولویه قمی؛[۹]
  2. محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی؛[۱۰]
  3. آدم بن محمد قلانسی بلخی؛[۱۱]
  4. ابراهیم بن علی کوفی؛[۱۲]
  5. ابراهیم بن محمد بن عباس؛[۱۳]
  6. ابراهیم بن مختار بن محمد؛[۱۴]
  7. ابراهیم بن نصیر؛[۱۵]
  8. ابراهیم وراق سمرقندی؛[۱۶]
  9. ابوالحسن بن ابی طاهر؛[۱۷]
  10. ابوسعید بن سلیمان؛[۱۸]
  11. ابوعمرو بن عبدالعزیز؛[۱۹]
  12. ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛[۲۰]
  13. احمد بن علی قمی ‌سلولی شقران؛[۲۱]
  14. احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛[۲۲]
  15. ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛[۲۳]
  16. احمد بن منصور خزاعی؛[۲۴]
  17. جبرییل بن احمد فرابی؛[۲۵]
  18. جعفر بن احمد بن ایوب؛[۲۶]
  19. جعفر بن محمد بن معروف؛[۲۷]
  20. حسین بن الحسن بن بندار قمی؛[۲۸]
  21. حمدویه بن نصیر؛[۲۹]
  22. خلف بن حماد کشی؛[۳۰]
  23. خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛[۳۱]
  24. عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛[۳۲]
  25. عبدالله بن محمد بن خالد؛
  26. عثمان بن حامد کشی؛[۳۳]
  27. علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
  28. علی بن یزداد صانع جرجانی؛[۳۴]
  29. عمر بن علی تفلیسی؛
  30. طاهر بن عیسی وراق؛[۳۵]
  31. محمد بن احمد بن ابی عوف؛
  32. محمد بن احمد بن شاذان؛[۳۶]
  33. محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛[۳۷]
  34. محمد بن براثی؛[۳۸]
  35. محمد بن حسن بن بندار قمی؛[۳۹]
  36. محمد بن حسن کشی؛[۴۰]
  37. محمد بن حسین بن احمد فارسی؛[۴۱]
  38. محمد بن حسین بن محمد هروی؛[۴۲]
  39. ابوسعید محمد بن رشید هروی؛[۴۳]
  40. محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب؛
  41. محمد بن سعید کشی؛[۴۴]
  42. محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛[۴۵]
  43. محمد بن یحیی فارسی؛[۴۶]
  44. یوسف بن سخت بصری؛[۴۷]
  45. ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛[۴۸]
  46. سعید بن جناح کشی.[۴۹]

شاگردان و راویان

مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی‌ و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراءالنهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیده‌اند؛ ولی آن چه که تراجم‌نویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشته‌اند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کرده‌اند که عبارتند از:

  1. هارون بن موسی تلعکبری (متوفّاى ۳۸۵ ق)، صاحب «الجوامع فى علوم الدین»
  2. جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفّاى ۳۶۸ ق)، صاحب «کامل الزیارات»
  3. حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی

آثار و تألیفات

تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به «رجال کشی»، که موضوع آن راویان احادیث است. اصل این کتاب به نام «معرفة الناقلین عن الأئمة الصادقین علیهم‌السلام» بوده و شیخ طوسى آن را تلخیص و تهذیب نموده و در سال ۴۵۶ هجرى براى شاگردانش املاء کرده و آن را «اختیار معرفة الرجال» نامیده است.

این کتاب یکی از چهار منبع اصلی علم رجال است که مبنای تمام کتاب‌های رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از: رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی و رجال شیخ طوسی. رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.

پانویس

  1. اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی‌ مشهد، مقدمه، ص ۱۳.
  2. بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج ۶، ص ۳۸۸.
  3. رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۷؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش ۳۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۴۱.
  4. مجمع الرجال، ج ۴، ص ۱۴۵.
  5. رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۷؛ فوائدالرضویه، ص ۵۸۵؛ رجال نجاشی، ص ۳۷۲، ش ۱۰۱۸.
  6. مجمع الرجال، ج ۶، ص ۱۰.
  7. اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص ۱۳.
  8. بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج ۶، ص ۵۹۱.
  9. همان، ش ۲۰، ۱۱۱، ۱۷۰، ۱۷۱.
  10. همان، ش ۵، ۶، ۹، ۱۴، ۲۲.
  11. اختیار معرفه الرجال، ش ۴۳، ۳۳۸ و ۹۲۴؛ نوابغ الرواه، ص ۱.
  12. اختیار معرفه الرجال، ش ۴۴۸ و ۵۵۲.
  13. اختیار معرفه الرجال، ش ۳، ۲۰۲، ۲۱۳ و ۳۷۸.
  14. اختیار معرفه الرجال، ش ۹۱۶.
  15. همان، ش ۴، ۱۲، ۴۱، ۵۰، ۵۱.
  16. اختیار معرفه الرجال، ش ۴۸۱.
  17. همان، ش ۷۷۰.
  18. همان، ش ۶۹۸.
  19. همان، ش ۹.
  20. همان، ش ۷۱۵.
  21. همان، ش ۴۹ و ۹۹۰.
  22. اختیار معرفه الرجال، ش ۴۶.
  23. همان، ش ۴۴۷.
  24. همان، ش ۷۱۴ و ۷۳۴.
  25. همان، ش ۷، ۱۳، ۲۱، ۲۶، ۲۷.
  26. اختیار معرفه الرجال، ش ۶۶۳ و ۷۹۲.
  27. همان، ش ۵۳، ۶۰، ۶۱، ۸۹.
  28. همان، ش ۱۱۱ و ۱۷۵.
  29. همان، ش ۱۵، ۱۶، ۱۷.
  30. اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۲۹.
  31. بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج ۷، ص ۷۴۳.
  32. همان، ش ۱۱۷.
  33. اختیار معرفه الرجال، ش ۱۲۸، ۱۹۸، ۱۹۹.
  34. اختیار معرفه الرجال، ش ۱۰۹.
  35. موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۴۴۳؛ نوابغ الرواه، ص ۱۴۱.
  36. اختیار معرفه الرجال، ش ۴۰۸.
  37. همان، ش ۱۷، ۱۸، ۳۵۶، ۸۱۷.
  38. اختیار معرفه الرجال، ش ۵۵، ۱۶۷ و ۳۰۷.
  39. همان، ش ۲۰۶، ۳۹۶، ۹۵۷.
  40. همان، ش ۱۲۸ و ۱۹۸.
  41. همان، ش ۸۲۷.
  42. همان، ش ۱۰۲۷ و ۱۰۲۸.
  43. همان، ش ۵۰۶.
  44. مستدرک الوسائل، خاتمه ج ۳، ص ۲۹۱.
  45. اختیار معرفه الرجال، ش ۷۹۰ و ۱۰۱۵.
  46. اختیار معرفه الرجال، ش ۹۲۱.
  47. مستدرک الوسائل، خاتمه، ج ۳، ص ۲۹۴.
  48. الجامع فی الرجال، ج ۱، ص ۳۴.
  49. نوابغ الرواه، ص ۱۳۵.

منابع

  • گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علی کرجی، ج۴، ص۱۸.
  • "شیخ کشی"، اعلام طهور، بازیابی: ۲۹ بهمن ۱۳۹۲.