تخریج حدیث: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
  
اصطلاحی در علم حدیث به معنای آوردن حدیث در کتاب حدیثی ، و نیز راهنمایی به موضع حدیث در مصادر اصلی . گاهی به کتاب محدّث ، که در قالب مُعجَم یا مَشیخه یا یک جزء حدیثی تألیف شده ، نیز تخریج آن محدّث اطلاق شده است ، مثل فوائد ابن مردک که تخریجِ دارقُطنی است <ref> (غُماری حسینی ، 1414، ص 13) </ref>. دانشمندان علوم حدیث یکی از ویژگیهای محدّث را توانایی او بر تخریج دانسته اند <ref> (برای نمونه رجوع کنید به سیوطی ، ج 2، ص 139) </ref>.
+
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}شایعترین معنای «تخریج» در [[علوم حدیث|علم حدیث]]، منبع یابی برای [[حدیث|احادیثی]] است که بدون [[سند حدیث|سند]] یا با سند ناقص در کتب مختلف وارد شده است.
  
بیشتر محدّثان ، تخریج را با اخراج مترادف دانسته اند؛ به عقیدة آنان ، مُخرِج یا مخَرِّج کسی است که حدیثی را در کتاب خود آورده است <ref> (قاسمی ، ص 228؛ مدیر شانه چی ، ص 216) </ref>. اما برخی ، تفاوتهایی بین این دو اصطلاح ذکر کرده اند؛ مثلاً غماری (1414، ص 13ـ14) معتقد است که اخراجِ حدیث به معنای نقل حدیث با سند آن ــ از صاحب کتاب حدیث تا معصوم یا صحابی ــ است ، ولی تخریج حدیث به معنای تثبیت روایاتی است که در کتابهای مختلف به صورت معلق و فاقد سند دیده می شود. این کار از طریق یافتن منابعی است که روایات در آنها با سند درج شده است ، اعم از آنکه در بارة صحت یا ضعف ، رد و قبول یا عیوب روایات اظهارنظر شود یا فقط منابع روایات بیاید. میرداماد (ص 100) تخریج حدیث را نقل موضع حاجت از یک حدیث ، و اخراج حدیث را نقل تمام حدیث می داند و نیز معتقد است که تخریج حدیث به معنای نقل موارد متفق علیه حدیث است که دارای سند صحیحتر و متن محکمترند، اما اخراج حدیث به معنای نقل حدیث از مرجع حدیث به هر شکل است . با اینهمه ، می توان گفت شایعترین معنای تخریج در علم حدیث ، منبع یابی برای احادیثی است که بدون سند یا با سند ناقص در منابع مختلف وارد شده است .
+
==معنای تخریج حدیث==
 +
«تخریج حدیث» در اصطلاح به معنای آوردن [[حدیث]] در کتاب حدیثی و نیز راهنمایی به موضع حدیث در مصادر اصلی است. گاهی به کتاب [[محدث]] که در قالب مُعجَم یا مَشیخه یا یک [[جزء (حدیث)|جزء حدیثی]] تألیف شده، نیز تخریج آن محدث اطلاق شده است، مثل فوائد ابن مردک که تخریجِ دارقُطنی است.<ref> غُماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۱۳.</ref> دانشمندان [[علوم حدیث]] یکی از ویژگی های محدث را توانایی او بر تخریج دانسته اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به سیوطی، ج۲، ص۱۳۹.</ref>
  
این اصطلاح در دورة متأخر، بویژه نزد اهل سنّت ، رواج یافته و در میان متقدمان دیده نمی شود؛ محدّثان قدیم نیازی به پرداختن به تخریج نمی دیدند <ref> (محمود طحان ، ص 9) </ref>، چون در تصانیف خود روایات را با سند نقل کرده و تنها عدة معدودی ، از جمله مالک بن انس و شافعی ، گاه روایات مرسل و معلق را نیز آورده اند (غماری حسینی ، 1414، ص 23). در دورة متأخر در آثار برخی از مصنفان در رشته های مختلف فقهی ، اصولی ، تفسیری ، شروح حدیثی و آثار مربوط به تصوف و لغت ، برای استدلال یا استشهاد، روایات فراوانی بدون ذکر سند و بدون بحث در بارة صحت و سقم آنها نقل شده است . از آنجا که این کار موجب بی اعتباری روایات می شود، برخی از حفّاظ حدیث به جداسازی این روایات و منبع یابی آنها اقدام کرده اند. نام عمومی کتابهایی که در اینباره تألیف شده ، تخریج است <ref> (همان ، ص 25ـ 35؛ ابوزهو، ص 448؛ نیز رجوع کنید به قطّان ، ص 149؛ معارف ، ص 180ـ181؛ محمود طحان ، ص 15ـ 16). </ref>
+
بیشتر محدّثان، تخریج را با اخراج مترادف دانسته اند؛ به عقیده آنان، مُخرِج یا مُخَرِّج کسی است که حدیثی را در کتاب خود آورده است.<ref>قاسمی، ص۲۲۸؛ مدیر شانه چی، ص۲۱۶.</ref> اما برخی، تفاوت هایی بین این دو اصطلاح ذکر کرده اند؛ مثلاً غماری<ref>۱۴۱۴، ص۱۳ـ۱۴.</ref> معتقد است که اخراجِ حدیث به معنای نقل حدیث با [[سند حدیث|سند]] آن ـ از صاحب کتاب حدیث تا [[عصمت|معصوم]] یا [[صحابی]] ـ است، ولی تخریج حدیث به معنای تثبیت روایاتی است که در کتابهای مختلف به صورت [[حدیث معلّق‌|معلق]] و فاقد سند دیده می شود. این کار از طریق یافتن منابعی است که روایات در آنها با سند درج شده است، اعم از آن که درباره صحت یا ضعف رد و قبول یا عیوب روایات اظهارنظر شود یا فقط منابع روایات بیاید. اما [[میرداماد|میرداماد]] تخریج حدیث را نقل موضع حاجت از یک حدیث و اخراج حدیث را نقل تمام حدیث می داند و نیز معتقد است که تخریج حدیث به معنای نقل موارد متفقٌ علیه حدیث است که دارای سند صحیحتر و متن محکمترند، اما اخراج حدیث به معنای نقل حدیث از مرجع حدیث به هر شکل است.  
  
در این فن ، تخریج عبارت از کتابی است که برای نشان دادن منابع و مآخذ احادیث کتابی معیّن نوشته می شود <ref> (طباطبایی ، ص 55؛ عتر، ص 207) </ref>. به عقیدة برخی از محققان در اینگونه کتابها، علاوه بر منبع یابی حدیث و ذکر طرق روایات ، به بیان درجة آنها ــ از نظر صحت یا ضعف ــ نیز می پردازند <ref> (قطّان ، ص 149؛ محمود طحان ، ص 16؛ غماری حسینی ، 1414، ص 13؛ همو، 1407، ج 1، مقدمة مرعشلی و شلاّ ق ، ص 11) </ref>.
+
این اصطلاح در دوره متأخر، به ویژه نزد [[اهل سنت]] رواج یافته و در میان متقدمان دیده نمی شود؛ محدثان قدیم نیازی به پرداختن به تخریج نمی دیدند،<ref>محمود طحان، ص۹.</ref> چون در تصانیف خود روایات را با سند نقل کرده و تنها عده معدودی، از جمله [[مالک بن انس]] و [[شافعی]]، گاه روایات [[حدیث مرسل|مرسل]] و [[حدیث معلّق‌|معلق]] را نیز آورده اند.<ref>غماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۲۳.</ref> در دوره متأخر، در آثار برخی از مصنفان در رشته های مختلف [[فقه|فقهی]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصولی]]، [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، شروح حدیثی و آثار مربوط به [[تصوف]] و [[علم لغت|لغت]] برای استدلال یا استشهاد، روایات فراوانی بدون ذکر سند و بدون بحث درباره صحت و سقم آنها نقل شده است. از آنجا که این کار موجب بی اعتباری روایات می شود، برخی از حفاظ حدیث به جداسازی این روایات و منبع یابی آنها اقدام کرده اند. نام عمومی کتابهایی که در اینباره تألیف شده، کتب تخریج است.<ref>همان، ص۲۵ـ۳۵؛ ابوزهو، ص۴۴۸؛ نیز رجوع کنید به قطّان، ص۱۴۹؛ معارف، ص۱۸۰ـ۱۸۱؛ محمود طحان، ص۱۵ـ۱۶.</ref>
  
در تخریج حدیث گاه از طریق شناخت راوی حدیث ، بویژه در طبقة صحابه ، می توان به اصل حدیث دست یافت ، به این ترتیب که با مراجعه به کتابهای مسانید و معاجم که بر حسب صحابه یا شیوخ حدیثی طبقه بندی شده اند، حدیث را می یابند. گاه با دانستن ابتدای حدیث به کتابهای «اطراف » مراجعه می شود که در آنها روایت بر حسب ابتدای آن یا عبارت برجسته و شاخص آن طبقه بندی شده است . در مواردی با دانستن لفظ و کلمه ای از حدیث می توان با مراجعه به معاجم الفاظ و روایات جایگاه حدیث را در مصادر اولیه به دست آورد. گاهی مآخذ حدیث را از روی موضوع آن می یابند. این روش از روشهای قبلی دشوارتر است ، لکن با توجه به طبقه بندی حدیث در جوامع حدیثی و مراجعه به کتابهایی که روایات کتب حدیثی و تاریخی را فهرست بندی کرده اند، امکان پذیر است <ref> (قطّان ، ص 151ـ152؛ محمود طحان ، ص 37ـ 38) </ref>.
+
در تخریج حدیث گاه از طریق شناخت راوی حدیث به ویژه در طبقه [[صحابی|صحابه]]، می توان به اصل حدیث دست یافت، به این ترتیب که با مراجعه به کتابهای [[مسند|مسانید]] و معاجم که بر حسب صحابه یا شیوخ حدیثی طبقه بندی شده اند، حدیث را می یابند. گاه با دانستن ابتدای حدیث به کتابهای «اطراف» مراجعه می شود که در آنها روایت بر حسب ابتدای آن یا عبارت برجسته و شاخص آن طبقه بندی شده است. در مواردی با دانستن لفظ و کلمه ای از حدیث می توان با مراجعه به معاجم الفاظ و روایات جایگاه حدیث را در مصادر اولیه بدست آورد. گاهی مآخذ حدیث را از روی موضوع آن می یابند. این روش از روشهای قبلی دشوارتر است لکن با توجه به طبقه بندی حدیث در جوامع حدیثی و مراجعه به کتابهایی که روایات کتب حدیثی و تاریخی را فهرست بندی کرده اند، امکان پذیر است.<ref>قطّان، ص۱۵۱ـ۱۵۲؛ محمود طحان، ص۳۷ـ۳۸.</ref>
  
در زمینة تخریج روایات ، کتابهای فراوانی تألیف شده و برخی تا هفتاد اثر در این زمینه نام برده اند که بیشتر آنها به صورت نسخة خطی است <ref> (غماری حسینی ، 1407، ج 1، مقدمة مرعشلی و شلاّ ق ، ص 12ـ20؛ نیز رجوع کنید به همو، 1414، ص 24ـ 35؛ ابوزهو، ص 448ـ451؛ عتر، ص 207ـ209؛ قطّان ، ص 149ـ150) </ref>. این آثار بسیار متنوع اند. برخی از مؤلفان به تخریج احادیث فقهی اقدام کرده اند، از جمله محمدبن موسی حازمی (متوفی 548) در تخریج احادیث المهذّب و جمال الدین عبداللّه بن یوسف زَیْلَعی در نَصبُالرایة لاحادیث الهدایة به تخریج روایات دو کتاب المهذَّب در فقه شافعی و الهدایة در فقه حنفی پرداخته اند <ref> (قطّان ، ص 149؛ عتر، ص 207ـ 208) </ref>. زیلعی در تخریج احادیث الکشاف و ابن حَجَر عسقلانی در الکاف الشاف فی تخریج احادیث الکشاف روایات کشاف زمخشری را تخریج کرده اند. حافظ عبدالرحیم عراقی در المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار فی تخریج ما فی الاحیاء من الاخبار به تخریج روایات احیاء العلوم غزالی پرداخته است <ref> (عتر، ص 208؛ ابوزهو، ص 448ـ450؛ طباطبایی ، ص 56).
+
==کتب تخریج==
</ref>
+
در این فن، تخریج عبارت از کتابی است که برای نشان دادن منابع و مآخذ احادیث کتابی معین نوشته می شود.<ref>طباطبایی، ص۵۵؛ عتر، ص۲۰۷.</ref> به عقیده برخی از محققان در اینگونه کتابها، علاوه بر منبع یابی حدیث و ذکر طرق روایات، به بیان درجه آنها ـ از نظر صحت یا ضعف ـ نیز می پردازند.<ref>قطّان، ص۱۴۹؛ محمود طحان، ص۱۶؛ غماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۱۳؛ همو، ۱۴۰۷، ج۱، مقدمة مرعشلی و شلاّق، ص۱۱.</ref>
  
شعبه ای از تخریج حدیث در بارة روایاتی است که بر سبیل پند و مثل در بین مردم رواج یافته و در آنها اغلب ، مطالب صحیح و سقیم به هم آمیخته است . عده ای از دانشمندان به تحقیق در منابع این روایات و بررسی اعتبار آنها روی آورده اند و در این باره کتابهایی تألیف کرده اند. معروفترین اثر در این زمینه کتاب المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة اثر شمس الدین محمدبن عبدالرحمان سخاوی (متوفی 902) است . این کتاب را عبدالرحمان بن دیبع با عنوان تمییز الطیّب من الخبیث فیما یدور علی الالسنة من الحدیث و اسماعیل بن محمد عجلونی با عنوان کشف الخفا و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی اَلْسِنة الناس تلخیص و تهذیب کرده اند (<ref> ابوزهو، ص 450ـ451) </ref>.
+
در زمینه تخریج روایات، کتابهای فراوانی تألیف شده و برخی تا هفتاد اثر در این زمینه نام برده اند که بیشتر آنها به صورت [[نسخه خطی]] است.<ref>غماری حسینی، ۱۴۰۷، ج۱، مقدمة مرعشلی و شلاّق، ص۱۲ـ۲۰؛ نیز رجوع کنید به همو، ۱۴۱۴، ص۲۴ـ۳۵؛ ابوزهو، ص۴۴۸ـ۴۵۱؛ عتر، ص۲۰۷ـ۲۰۹؛ قطّان، ص۱۴۹ـ۱۵۰.</ref> این آثار بسیار متنوع اند. برخی از مؤلفان به تخریج احادیث [[فقه|فقهی]] اقدام کرده اند، از جمله محمد بن موسی حازمی (متوفی ۵۴۸) در تخریج احادیث «المهذّب» و جمال الدین عبداللّه بن یوسف زَیْلَعی در «نَصبُ الرایة لاحادیث الهدایة» به تخریج روایات دو کتاب «المهذَّب» در فقه [[شافعی]] و «الهدایة» در فقه [[حنفی]] پرداخته اند.<ref>قطّان، ص۱۴۹؛ عتر، ص۲۰۷ـ۲۰۸.</ref> زیلعی در تخریج احادیث «[[الکشاف عن حقائق غوامض التنزئل|الکشاف]]» و [[ابن حجرعسقلانی|ابن حَجَر عسقلانی]] در «الکاف الشاف فی تخریج احادیث الکشاف» روایات «کشاف» [[جارالله زمخشری|زمخشری]] را تخریج کرده اند. حافظ عبدالرحیم عراقی در «المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار فی تخریج ما فی الاحیاء من الاخبار» به تخریج روایات «[[احیاء علوم الدین (کتاب)|احیاء العلوم]]» غزالی پرداخته است.<ref>عتر، ص۲۰۸؛ ابوزهو، ص۴۴۸ـ۴۵۰؛ طباطبایی، ص۵۶.</ref>
 
 
 
 
منابع  مقاله :
 
 
 
محمدمحمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون ، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة ، قاهره 1378؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ احمدعمر هاشم ، بیروت 1409/1989؛ کاظم طباطبایی ، مسندنویسی در تاریخ حدیث ، قم 1376ش ؛ نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ، دمشق 1401/ 1981؛ احمدبن محمد غُماری حسینی ، حصول التفریج باصول التخریج ، ریاض 1414/1994؛ همو، الهدایة فی تخریج احادیث البدایة ، ج 1، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی و عدنان علی شلاّ ق ، ] بیروت [ 1407/1987؛ جمال الدین قاسمی ، قواعدالتحدیث من فنون مصطلح الحدیث ، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت 1407/ 1987، چاپ افست 1414/ 1993؛ مناع بن خلیل قطّان ، مباحث فی علوم الحدیث ، ریاض ] بی تا. [ ؛ محمود طحان ، اصول التخریج و دراسة الاسانید ، ریاض ] بی تا. [ ؛ کاظم مدیرشانه چی ، علم الحدیث ، قم 1362ش ؛ مجید معارف ، تاریخ عمومی حدیث ، تهران 1377 ش ؛ محمدباقربن محمد میرداماد، الرواشح السماویة فی شرح الاحادیث الامامیة ، قم 1405.
 
  
 +
شعبه ای از تخریج حدیث درباره روایاتی است که بر سبیل پند و مثل در بین مردم رواج یافته و در آنها اغلب، مطالب صحیح و سقیم به هم آمیخته است. عده ای از دانشمندان به تحقیق در منابع این روایات و بررسی اعتبار آنها روی آورده اند و در این باره کتابهایی تألیف کرده اند. معروفترین اثر در این زمینه کتاب «المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة» اثر شمس الدین محمد بن عبدالرحمان سخاوی (متوفی ۹۰۲) است. این کتاب را عبدالرحمان بن دیبع با عنوان «تمییز الطیّب من الخبیث فیما یدور علی الالسنة من الحدیث» و اسماعیل بن محمد عجلونی با عنوان «کشف الخفا و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی اَلْسِنة الناس» تلخیص و تهذیب کرده اند.<ref>ابوزهو، ص۴۵۰ـ۴۵۱.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
 
+
*[[دانشنامه جهان اسلام]"مدخل تخریج" از مجید معارف.
== منابع ==
 
*[http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام] "مدخل تخریج" از مجید معارف، تاریخ بازیابی:19 آذرماه 1392.
 
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۳۶


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

شایعترین معنای «تخریج» در علم حدیث، منبع یابی برای احادیثی است که بدون سند یا با سند ناقص در کتب مختلف وارد شده است.

معنای تخریج حدیث

«تخریج حدیث» در اصطلاح به معنای آوردن حدیث در کتاب حدیثی و نیز راهنمایی به موضع حدیث در مصادر اصلی است. گاهی به کتاب محدث که در قالب مُعجَم یا مَشیخه یا یک جزء حدیثی تألیف شده، نیز تخریج آن محدث اطلاق شده است، مثل فوائد ابن مردک که تخریجِ دارقُطنی است.[۱] دانشمندان علوم حدیث یکی از ویژگی های محدث را توانایی او بر تخریج دانسته اند.[۲]

بیشتر محدّثان، تخریج را با اخراج مترادف دانسته اند؛ به عقیده آنان، مُخرِج یا مُخَرِّج کسی است که حدیثی را در کتاب خود آورده است.[۳] اما برخی، تفاوت هایی بین این دو اصطلاح ذکر کرده اند؛ مثلاً غماری[۴] معتقد است که اخراجِ حدیث به معنای نقل حدیث با سند آن ـ از صاحب کتاب حدیث تا معصوم یا صحابی ـ است، ولی تخریج حدیث به معنای تثبیت روایاتی است که در کتابهای مختلف به صورت معلق و فاقد سند دیده می شود. این کار از طریق یافتن منابعی است که روایات در آنها با سند درج شده است، اعم از آن که درباره صحت یا ضعف رد و قبول یا عیوب روایات اظهارنظر شود یا فقط منابع روایات بیاید. اما میرداماد تخریج حدیث را نقل موضع حاجت از یک حدیث و اخراج حدیث را نقل تمام حدیث می داند و نیز معتقد است که تخریج حدیث به معنای نقل موارد متفقٌ علیه حدیث است که دارای سند صحیحتر و متن محکمترند، اما اخراج حدیث به معنای نقل حدیث از مرجع حدیث به هر شکل است.

این اصطلاح در دوره متأخر، به ویژه نزد اهل سنت رواج یافته و در میان متقدمان دیده نمی شود؛ محدثان قدیم نیازی به پرداختن به تخریج نمی دیدند،[۵] چون در تصانیف خود روایات را با سند نقل کرده و تنها عده معدودی، از جمله مالک بن انس و شافعی، گاه روایات مرسل و معلق را نیز آورده اند.[۶] در دوره متأخر، در آثار برخی از مصنفان در رشته های مختلف فقهی، اصولی، تفسیری، شروح حدیثی و آثار مربوط به تصوف و لغت برای استدلال یا استشهاد، روایات فراوانی بدون ذکر سند و بدون بحث درباره صحت و سقم آنها نقل شده است. از آنجا که این کار موجب بی اعتباری روایات می شود، برخی از حفاظ حدیث به جداسازی این روایات و منبع یابی آنها اقدام کرده اند. نام عمومی کتابهایی که در اینباره تألیف شده، کتب تخریج است.[۷]

در تخریج حدیث گاه از طریق شناخت راوی حدیث به ویژه در طبقه صحابه، می توان به اصل حدیث دست یافت، به این ترتیب که با مراجعه به کتابهای مسانید و معاجم که بر حسب صحابه یا شیوخ حدیثی طبقه بندی شده اند، حدیث را می یابند. گاه با دانستن ابتدای حدیث به کتابهای «اطراف» مراجعه می شود که در آنها روایت بر حسب ابتدای آن یا عبارت برجسته و شاخص آن طبقه بندی شده است. در مواردی با دانستن لفظ و کلمه ای از حدیث می توان با مراجعه به معاجم الفاظ و روایات جایگاه حدیث را در مصادر اولیه بدست آورد. گاهی مآخذ حدیث را از روی موضوع آن می یابند. این روش از روشهای قبلی دشوارتر است لکن با توجه به طبقه بندی حدیث در جوامع حدیثی و مراجعه به کتابهایی که روایات کتب حدیثی و تاریخی را فهرست بندی کرده اند، امکان پذیر است.[۸]

کتب تخریج

در این فن، تخریج عبارت از کتابی است که برای نشان دادن منابع و مآخذ احادیث کتابی معین نوشته می شود.[۹] به عقیده برخی از محققان در اینگونه کتابها، علاوه بر منبع یابی حدیث و ذکر طرق روایات، به بیان درجه آنها ـ از نظر صحت یا ضعف ـ نیز می پردازند.[۱۰]

در زمینه تخریج روایات، کتابهای فراوانی تألیف شده و برخی تا هفتاد اثر در این زمینه نام برده اند که بیشتر آنها به صورت نسخه خطی است.[۱۱] این آثار بسیار متنوع اند. برخی از مؤلفان به تخریج احادیث فقهی اقدام کرده اند، از جمله محمد بن موسی حازمی (متوفی ۵۴۸) در تخریج احادیث «المهذّب» و جمال الدین عبداللّه بن یوسف زَیْلَعی در «نَصبُ الرایة لاحادیث الهدایة» به تخریج روایات دو کتاب «المهذَّب» در فقه شافعی و «الهدایة» در فقه حنفی پرداخته اند.[۱۲] زیلعی در تخریج احادیث «الکشاف» و ابن حَجَر عسقلانی در «الکاف الشاف فی تخریج احادیث الکشاف» روایات «کشاف» زمخشری را تخریج کرده اند. حافظ عبدالرحیم عراقی در «المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار فی تخریج ما فی الاحیاء من الاخبار» به تخریج روایات «احیاء العلوم» غزالی پرداخته است.[۱۳]

شعبه ای از تخریج حدیث درباره روایاتی است که بر سبیل پند و مثل در بین مردم رواج یافته و در آنها اغلب، مطالب صحیح و سقیم به هم آمیخته است. عده ای از دانشمندان به تحقیق در منابع این روایات و بررسی اعتبار آنها روی آورده اند و در این باره کتابهایی تألیف کرده اند. معروفترین اثر در این زمینه کتاب «المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة» اثر شمس الدین محمد بن عبدالرحمان سخاوی (متوفی ۹۰۲) است. این کتاب را عبدالرحمان بن دیبع با عنوان «تمییز الطیّب من الخبیث فیما یدور علی الالسنة من الحدیث» و اسماعیل بن محمد عجلونی با عنوان «کشف الخفا و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی اَلْسِنة الناس» تلخیص و تهذیب کرده اند.[۱۴]

پانویس

  1. غُماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۱۳.
  2. برای نمونه رجوع کنید به سیوطی، ج۲، ص۱۳۹.
  3. قاسمی، ص۲۲۸؛ مدیر شانه چی، ص۲۱۶.
  4. ۱۴۱۴، ص۱۳ـ۱۴.
  5. محمود طحان، ص۹.
  6. غماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۲۳.
  7. همان، ص۲۵ـ۳۵؛ ابوزهو، ص۴۴۸؛ نیز رجوع کنید به قطّان، ص۱۴۹؛ معارف، ص۱۸۰ـ۱۸۱؛ محمود طحان، ص۱۵ـ۱۶.
  8. قطّان، ص۱۵۱ـ۱۵۲؛ محمود طحان، ص۳۷ـ۳۸.
  9. طباطبایی، ص۵۵؛ عتر، ص۲۰۷.
  10. قطّان، ص۱۴۹؛ محمود طحان، ص۱۶؛ غماری حسینی، ۱۴۱۴، ص۱۳؛ همو، ۱۴۰۷، ج۱، مقدمة مرعشلی و شلاّق، ص۱۱.
  11. غماری حسینی، ۱۴۰۷، ج۱، مقدمة مرعشلی و شلاّق، ص۱۲ـ۲۰؛ نیز رجوع کنید به همو، ۱۴۱۴، ص۲۴ـ۳۵؛ ابوزهو، ص۴۴۸ـ۴۵۱؛ عتر، ص۲۰۷ـ۲۰۹؛ قطّان، ص۱۴۹ـ۱۵۰.
  12. قطّان، ص۱۴۹؛ عتر، ص۲۰۷ـ۲۰۸.
  13. عتر، ص۲۰۸؛ ابوزهو، ص۴۴۸ـ۴۵۰؛ طباطبایی، ص۵۶.
  14. ابوزهو، ص۴۵۰ـ۴۵۱.

منابع