عام الحزن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{خوب}}
 +
'''«عام الحُزن»''' نامی است که [[رسول خدا]] (صلی الله علیه وآله) بر سال دهم [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] نهاده است؛ زیرا در این سال وفات [[ابوطالب|حضرت  ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] (علیهماالسلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین [[اسلام]] و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) دریغ نکردند.
  
عام الحزن (سال غم) نامی است که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت [[ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] سلام الله علیها دو شخصیت گرانقدر که در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله لحظه­ای دریغ نکردند، رخ داد که با فاصله سه روز دار فانی را وداع گفتند.
+
==تاریخ وفات ابوطالب و خدیجه==
 +
مورخین در این­که وفات [[ابوطالب|حضرت  ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] (علیهماالسلام) در سال دهم [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]، سه سال قبل از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] (۶۱۹ میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند؛ ولى در این­که کدام یک زودتر رحلت کرده و فاصله مرگ آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه [[شوال]] و برخی در ماه [[ذی القعده]] و عده ­ای ماه [[رمضان]] دانسته ­اند؛ چنانکه گروهی فاصله زمانی بین وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گفته ­اند.
 +
==وفات حضرت ابوطالب==
 +
[[ابوطالب|حضرت ابوطالب]] در سن هشتاد و شش سالگى و به قولى نود سالگى وفات کرد. چون خبر مرگ ابو طالب به [[رسول خدا]] (صلی الله علیه وآله) رسید، بر دل ایشان گران آمد و سخت‌ بیتاب شد، سپس وارد شد و پیشانى راست او را چهار بار و پیشانى چپش را سه بار دست کشید، سپس گفت: "یا عمّ ربّیتَ صغیرا و کفّلتَ یتیما و نصرتَ کبیرا فجزاک الله عنى خیرا"، اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى و در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از من جزاى خیر دهد.  
  
این دو واقعه به قدری برای رسول خدا صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را سال غم نام نهادند. این دو رخداد قریش را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى‌باك ساخت تا به ­جائى كه خاكروبه و بچه‌دان گوسفند را در هنگامى كه حضرت [[نماز]] می­خواند بر سر آن حضرت افكندند و بر قتل ایشان هم­سوگند شدند.
+
و نیز گفت: "اجتمعَت على هذه الامة فى هذه الایام مصیبتان لا أدرى بأیّهما أنا اشدّ جزعا،" در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است که نمی دانم به کدام یک از آن دو بیتاب‌ترم. (و مقصودش مصیبت خدیجه و ابو طالب بود).  
  
از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله می­فرمودند: «كافران قریش هرگز نمى‌توانستند مكروهى به من برسانند تا این که ابوطالب از دنیا رفت».
+
و از آن بزرگوار روایت شده است که گفت: "ان الله عزّوجلّ وعدنى فى اربعة؛ فى أبى و امّى و عمّى و اخ کان لى فى الجاهلیة"، همانا خداى عزّ و جلّ مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمویم و برادرى که در [[جاهلیت|جاهلیت]] داشتم‌.<ref> تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج‌۱،ص۳۹۴ </ref>
 +
==وفات خدیجه کبری ==
 +
ام‌ّالمومنین [[حضرت خدیجه]] علیها السلام اولین زنى بود که با پیامبر [[ازدواج]] کرد و سپس [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] حضرتش را تصدیق نمود و به وی [[ایمان]] آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای [[رسول ­خدا]] صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.
  
حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین زنى بود كه با پیامبر ازدواج كرد و سپس بعثت حضرتش را تصدیق و به وی [[ایمان]] آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای رسول ­خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.
+
[[ابن اسحاق]] از [[عبدالله بن جعفر طيار|عبدالله بن جعفر بن ابى طالب]] حدیث کرده که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را بخانه ای از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، که فریاد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نیست.
 +
و از دیگرى روایت کرده‌: «[[جبرئیل]] نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­ باشد».<ref>زندگانى‌ محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج‌۱،ص۱۵۸</ref>
  
ابن­هشام در سیره خود آورده است که: «[[جبرئیل]] نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­باشد».
+
حضرت خدیجه بعد از بیرون آمدن از [[شعب ابوطالب]] وفات یافت. هنگامى که جان می داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: "بالکُره منى ما أرى و لعل الله ان یجعل فى الکُره خیرا کثیرا... ." مرا آنچه مى‌بینم ناگوار است، و شاید خدا در ناگوار خیرى بسیار قرار دهد.<ref>تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج‌۱،ص۳۹۳ </ref>
  
آورده­اند حضرت خدیجه سلام الله علیها بعد از بیرون آمدن از شعب وفات یافت. هنگامى كه آن بانوی بزرگوار در حال احتضار بود، رسول خدا بر او وارد شد و فرمود: «مرا آنچه مى‌بینم ناگوار است و شاید خدا در این حادثه ناگوار خیرى بسیار قرار دهد، پس هرگاه در بهشت دوستان خود را دیدار كردى، آنان را سلام برسان. گفت: اى رسول خدا، آنان كیستند؟ فرمود: همانا خداى تو را و نیز مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و كلثوم خواهر موسى را در [[بهشت]] همسران من قرار داده است».
+
==تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر==
 +
وفات [[ابوطالب|حضرت  ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] (علیهماالسلام) به قدری برای [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را «عام الحُزن» (سال غم) نام نهادند. این دو رخداد، [[قریش]] را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى ‌باک ساخت، که از جمله آنان [[ابولهب بن عبدالمطلب|ابولهب]] (عموى پیغمبر)، حکم بن ابی‌العاص و عقبة بن ابى معیط، بیش از دیگران رسول خدا را می آزردند و انواع آزار و صدمات را نسبت به آن جناب روا می داشتند.
 +
از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد عموی بزرگوارش می فرماید: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود».<ref> امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۲،ص۶۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۱ </ref>
  
چون خدیجه وفات كرد، فاطمه به رسول خدا مى‌آویخت و می­گریست و می­گفت: مادرم كجاست، مادرم كجاست؟ پس [[جبرئیل]] بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو كه خداى متعال براى مادرت در بهشت خانه‌اى از در و گوهر بنا كرده است كه رنج و داد و بیدادى در آن نیست. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می­کرد، آن­گونه که حسادت برخی از همسران ایشان­را برمی­انگیخت. چون گوسفندی قربانی می­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­فرستاد.
+
همچنین چون [[خدیجه]] (سلام الله علیها) وفات کرد، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]](سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله) مى‌آویخت و می­‌گریست و می­ گفت: مادرم کجاست؟ پس [[جبرئیل]] بر پیامبر فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خداى متعال براى مادرت در [[بهشت]] خانه‌اى از درّ و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادى در آن نیست. پیامبر چون گوسفندی قربانی می ­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­ فرستاد. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می ­کرد، آن‌گونه که [[حسادت]] برخی از همسران ایشان ­را برمی ­انگیخت.  
 
+
==پانویس==
هنگامی که خبر [[مرگ]] ابوطالب به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید بر دلش گران آمد و سخت‌ بی­تاب شد، نزد وی رفت و بر پیشانى او دست كشید، گفت: «اى عمو مرا در كودكى پرورش دادى و در یتیمى كفالت كردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از سوی من جزاى خیر دهد. در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است كه نمی­دانم به كدام یك از آن دو بی­تاب‌ترم».
+
<references />
 
+
==منابع==
گفتنی است که حضرت خدیجه سلام الله علیها در سن شصت و پنج سالگى و حضرت ابوطالب در سن هشتاد و شش سالگى و به ­قولى نود سالگى رحلت نمودند. مورخین در این­که وفات آن دو بزرگوار در سال دهم بعثت (619 میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند ولى در این­كه كدام یك زودتر رحلت کرده و فاصله [[مرگ]] آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه [[شوال]] و برخی در [[ذی القعده]] و عده­ای [[رمضان]] دانسته­اند؛ چنانچه گروهی فاصله وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گقته­اند.
 
  
==منابع==
+
*[http://www.pajoohe.ir "عام الحزن"، مهدی زیرکی، دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.
*  
+
*زندگانى ‌محمد(صلی الله علیه وآله)، ترجمه سیره ابن هشام.
 +
*تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی.
  
 +
[[رده: پیامبر اکرم]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:تقویم تاریخ اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۱

«عام الحُزن» نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر سال دهم بعثت نهاده است؛ زیرا در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) دریغ نکردند.

تاریخ وفات ابوطالب و خدیجه

مورخین در این­که وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) در سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت (۶۱۹ میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند؛ ولى در این­که کدام یک زودتر رحلت کرده و فاصله مرگ آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه شوال و برخی در ماه ذی القعده و عده ­ای ماه رمضان دانسته ­اند؛ چنانکه گروهی فاصله زمانی بین وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گفته ­اند.

وفات حضرت ابوطالب

حضرت ابوطالب در سن هشتاد و شش سالگى و به قولى نود سالگى وفات کرد. چون خبر مرگ ابو طالب به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رسید، بر دل ایشان گران آمد و سخت‌ بیتاب شد، سپس وارد شد و پیشانى راست او را چهار بار و پیشانى چپش را سه بار دست کشید، سپس گفت: "یا عمّ ربّیتَ صغیرا و کفّلتَ یتیما و نصرتَ کبیرا فجزاک الله عنى خیرا"، اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى و در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از من جزاى خیر دهد.

و نیز گفت: "اجتمعَت على هذه الامة فى هذه الایام مصیبتان لا أدرى بأیّهما أنا اشدّ جزعا،" در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است که نمی دانم به کدام یک از آن دو بیتاب‌ترم. (و مقصودش مصیبت خدیجه و ابو طالب بود).

و از آن بزرگوار روایت شده است که گفت: "ان الله عزّوجلّ وعدنى فى اربعة؛ فى أبى و امّى و عمّى و اخ کان لى فى الجاهلیة"، همانا خداى عزّ و جلّ مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمویم و برادرى که در جاهلیت داشتم‌.[۱]

وفات خدیجه کبری

ام‌ّالمومنین حضرت خدیجه علیها السلام اولین زنى بود که با پیامبر ازدواج کرد و سپس بعثت حضرتش را تصدیق نمود و به وی ایمان آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای رسول ­خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.

ابن اسحاق از عبدالله بن جعفر بن ابى طالب حدیث کرده که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را بخانه ای از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، که فریاد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نیست. و از دیگرى روایت کرده‌: «جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­ باشد».[۲]

حضرت خدیجه بعد از بیرون آمدن از شعب ابوطالب وفات یافت. هنگامى که جان می داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: "بالکُره منى ما أرى و لعل الله ان یجعل فى الکُره خیرا کثیرا... ." مرا آنچه مى‌بینم ناگوار است، و شاید خدا در ناگوار خیرى بسیار قرار دهد.[۳]

تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر

وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) به قدری برای رسول خدا صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را «عام الحُزن» (سال غم) نام نهادند. این دو رخداد، قریش را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى ‌باک ساخت، که از جمله آنان ابولهب (عموى پیغمبر)، حکم بن ابی‌العاص و عقبة بن ابى معیط، بیش از دیگران رسول خدا را می آزردند و انواع آزار و صدمات را نسبت به آن جناب روا می داشتند. از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد عموی بزرگوارش می فرماید: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود».[۴]

همچنین چون خدیجه (سلام الله علیها) وفات کرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله) مى‌آویخت و می­‌گریست و می­ گفت: مادرم کجاست؟ پس جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خداى متعال براى مادرت در بهشت خانه‌اى از درّ و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادى در آن نیست. پیامبر چون گوسفندی قربانی می ­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­ فرستاد. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می ­کرد، آن‌گونه که حسادت برخی از همسران ایشان ­را برمی ­انگیخت.

پانویس

  1. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج‌۱،ص۳۹۴
  2. زندگانى‌ محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج‌۱،ص۱۵۸
  3. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج‌۱،ص۳۹۳
  4. امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۲،ص۶۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۱

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه