آل اعین: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی 'از بزرگترین خاندان علمی کوفه و از خواص شیعیان اهل بیت علیهم السلام بوده که ...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | از بزرگترین | + | {{متوسط}} |
+ | '''«آل اَعیَن»''' از بزرگترین خاندانهای علمی [[کوفه]] و از خواص [[شیعه|شیعیان]] [[اهل بیت]] علیهمالسلام بودند. مدت رهبری این سلسله، از اوائل عصر [[امام سجاد]] علیهالسلام، حدود سال ۶۱ قمری تا اواخر [[غیبت صغری]] و وفات آخرین نایب [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] علیهالسلام در سال ۳۲۹ قمری ادامه داشت و در این مدت، بسیاری از علما و فقها و ادبا و مفسرین و راویان [[حدیث]] از این دودمان برخاستهاند. | ||
+ | ==ویژگیهای خاندان اعین== | ||
+ | آل اعین بزرگترین خاندان علمی [[شیعه|شیعی]] در شهر [[کوفه]] بود. بسیاری از افراد این خاندان از اصحاب [[ائمه اطهار|ائمه]] و راویان بزرگ و [[فقها]] بوده اند و کمتر شخصیتی از آنان است که ناقل [[حدیث]] نباشد. راویان آل اعین بالغ بر شصت نفر بوده اند.<ref>ابی غالب الزراری، رسالة ابی غالب الزراری و تکملتها لابی عبدالله الغضائری، تحقیق محمدرضا حسینی، (قم، مرکز البحوث والتحقیقات الاسلامیة، بی تا) ص ۱۱۴؛ مقدمه همان رساله، ص ۴۱.</ref> [[علامه بحرالعلوم]] با ذکر این نکته که مدایح آل اعین فراوان است، در وجه تمایز آنان با دیگر خاندان های کوفه خصایص ذیل را عنوان کرده است: | ||
+ | *بزرگترین خاندان شیعی؛ | ||
+ | *عظیمالشأن ترین آنها؛ | ||
+ | *عالم ترین خاندانها به طوری که در میانشان [[محدث]] و [[فقیه]] و ادیب و قاری فراوان بوده است. | ||
+ | *دیرپای ترین آنها، زیرا نخستین افراد این طایفه در عصر [[امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد]] علیه السلام و آخرینشان در اوایل [[غیبت صغری]] می زیسته اند.<ref>همان، ص ۴۱ و ۴۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | آل اعین علاوه بر ربودن گوی سبقت در میادین دانش، در جنبه های سیاسی نیز فعالیت داشتند، به طوری که قرائن نشان می دهد خواب خوش را از چشمان حکام [[بنی امیه|اموی]] و [[حکومت بنی عباس|عباسی]] ربودند. [[حجاج بن یوسف|حجاج بن یوسف ثقفی]]، وقتی برای زمامداری به [[عراق]] آمد، نگرانی خود را از این دودمان ابراز نمود و گفت: «با وجود یک مرد از آل اعین، حکومت برای ما هموار نمی شود».<ref>همان.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==نژاد آل اعین== | ||
+ | در این که این خاندان از چه نژادی است، اختلاف وجود دارد. برخی می گویند: جد آنان یعنی سُنْسُنْ از قبیله غسان از نژاد عرب بود، که در صدر [[اسلام]] به روم رفت و در آنجا در مسلک راهبان درآمد. سُنْسُنْ فرزندی به نام اعین داشت. ظاهرا در جنگی که میان روم و مسلمانان صورت گرفت، اعین توسط مسلمانان اسیر شد، آن گاه یک نفر از قبیله بنی شیبان او را خریداری کرد، سپس تربیت و فرزندخوانده اش نمود. | ||
+ | |||
+ | پس از مدتی اعین در سایه تربیت پدرخوانده اش، [[قرآن]] را حفظ کرد و در [[ادبیات عرب]] چیرهدست شد. روزی پدرخوانده به او گفت: آیا می خواهی از نظر نژادی تو را به قبیله خودم ملحق سازم؟ اعین نپذیرفت. زمانی که اعین بزرگ شد، سنسن از روم آمد و ملاقاتش کرد.<ref>همان، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | جمعی گویند: سنسن در اصل رومی بود. وقتی اعین اسیر شد و سنسن از جایگاهش اطلاع پیدا کرد، با گرفتن اجازه و امان نامه از مسلمانان چند بار به دیدار فرزندش شتافت.<ref>همان.</ref> عده ای با توجه به گزارشی گویند که اعین از مردم خطه فارس بود. پس از دیدار [[امیرالمومنین]] علیه السلام بدست آن حضرت [[اسلام]] آورد. میان راه با گروهی از بنی شیبان برخورد کرد. آنان پس از گرفتن پیمان «ولاء»<ref>[[شیخ طوسی]] می فرماید: هنگامی که دو نفر عقد موالات امضا می کنند و یکی از آنان به دیگری می گوید: با تو پیمان می بندم که یاریم کنی و تو را یاری می کنم و از من دفاع کنی و از تو دفاع کنم، و جریمه جنایتم را خاندانت عهده دار شوند و خاندان من نیز جریمه جنایت تو را بپذیرند و از من ارث ببری و از تو ارث ببرم، این عقد صحیح است. (ر.ک: حاشیه ص ۱۹۱ از تکمله رساله ابی غالب الزراری).</ref> او را آزاد کردند. | ||
+ | |||
+ | ==نامهای خاندان اعین== | ||
+ | بر کسانی که از نسل اعین پا به عرصه وجود نهاده بودند، اسامی ذیل اطلاق گردیده است: | ||
+ | |||
+ | *آل اعیَن؛ | ||
+ | *شَیبانی؛<ref>شیبانی نام قبیله ای معروف در بکر بن وائل است. عبدالکریم سمعانی، الانساب، تقدیم و تعلیق بارودی، چاپ اول، (بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ه) ج ۳، ص ۴۸۲.</ref> به سبب ارتباطی که میان اعین و قبیله بنی شیبان ایجاد شد، او و خاندانش به این قبیله منسوب شدند. | ||
+ | *زُراری: زراری یعنی منسوب به [[زرارة بن اعین]]. نخستین بار این نسبت در کلام [[امام هادی]] علیه السلام خطاب به یکی از نوادگان بکیر بن اعین به نام محمد بن سلیمان یا پدرش سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر، جد پدری ابوغالب دیده شد. امام به منظور حفظ جان او و رعایت [[تقیه]]، نام اصلیش را نبرد و او را به زراره، عالمترین شخصیت آل اعین منسوب ساخت تا تجلیلی از مقام شامخ زراره شده باشد. امام در این باره فرمود: زراری را خدا حفظ کند. از آن لحظه بر افراد این خاندان، زراری اطلاق گردید.<ref>محمدرضا حسینی جلالی، معجم الاعلام من آل اعین الکرام، (ملحق به رسالة ابی غالب الزراری).</ref> | ||
+ | *بَکریون؛ پیش از آن که عنوان زراری بر آل اعین اطلاق گردد، به بکریون مشهور بودند.<ref>همان، ص ۱۱۷.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==فرزندان اعین== | ||
+ | در تعداد فرزندان اعین اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آنان را هشت تن بدین اسامی می دانند: عبدالملک، [[حمران بن اعین شیبانی|حمران]]، [[زرارة بن اعین|زراره]]، بکیر، عبدالرحمان، قعنب، مالک و ملیک.<ref>الرسالة ابی غالب الزراری، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.</ref> بعضی به جای دو نفر آخر، عبدالاعلی، عیسی، ضریس و سمیع را ذکر کرده اند.<ref>همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> عده ای به جای عیسی و عبدالاعلی، موسی و ملیک را ذکر نموده اند.<ref>همان، ص ۱۳۸.</ref> اقوال دیگر، بین ۱۲،<ref>همان، ص ۱۸۹.</ref> ۱۶،<ref>همان.</ref> و ۱۷<ref>همان، ص ۱۳۹ و ۱۸۹.</ref> نفر است. برخی در زمره فرزندان، دختری به نام «امالأسود» را یاد کرده اند.<ref>همان، ص ۱۳۰.</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | معارف و | + | |
+ | *"آل اعین"، مجله تاریخ اسلام، محمد اصغری نژاد، شماره ۹. | ||
+ | *[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، ج۱، ص۱۱۵. | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= ضعیف | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
+ | |||
+ | [[رده:خاندان های شیعه]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۴
«آل اَعیَن» از بزرگترین خاندانهای علمی کوفه و از خواص شیعیان اهل بیت علیهمالسلام بودند. مدت رهبری این سلسله، از اوائل عصر امام سجاد علیهالسلام، حدود سال ۶۱ قمری تا اواخر غیبت صغری و وفات آخرین نایب حضرت مهدی علیهالسلام در سال ۳۲۹ قمری ادامه داشت و در این مدت، بسیاری از علما و فقها و ادبا و مفسرین و راویان حدیث از این دودمان برخاستهاند.
ویژگیهای خاندان اعین
آل اعین بزرگترین خاندان علمی شیعی در شهر کوفه بود. بسیاری از افراد این خاندان از اصحاب ائمه و راویان بزرگ و فقها بوده اند و کمتر شخصیتی از آنان است که ناقل حدیث نباشد. راویان آل اعین بالغ بر شصت نفر بوده اند.[۱] علامه بحرالعلوم با ذکر این نکته که مدایح آل اعین فراوان است، در وجه تمایز آنان با دیگر خاندان های کوفه خصایص ذیل را عنوان کرده است:
- بزرگترین خاندان شیعی؛
- عظیمالشأن ترین آنها؛
- عالم ترین خاندانها به طوری که در میانشان محدث و فقیه و ادیب و قاری فراوان بوده است.
- دیرپای ترین آنها، زیرا نخستین افراد این طایفه در عصر حضرت سجاد علیه السلام و آخرینشان در اوایل غیبت صغری می زیسته اند.[۲]
آل اعین علاوه بر ربودن گوی سبقت در میادین دانش، در جنبه های سیاسی نیز فعالیت داشتند، به طوری که قرائن نشان می دهد خواب خوش را از چشمان حکام اموی و عباسی ربودند. حجاج بن یوسف ثقفی، وقتی برای زمامداری به عراق آمد، نگرانی خود را از این دودمان ابراز نمود و گفت: «با وجود یک مرد از آل اعین، حکومت برای ما هموار نمی شود».[۳]
نژاد آل اعین
در این که این خاندان از چه نژادی است، اختلاف وجود دارد. برخی می گویند: جد آنان یعنی سُنْسُنْ از قبیله غسان از نژاد عرب بود، که در صدر اسلام به روم رفت و در آنجا در مسلک راهبان درآمد. سُنْسُنْ فرزندی به نام اعین داشت. ظاهرا در جنگی که میان روم و مسلمانان صورت گرفت، اعین توسط مسلمانان اسیر شد، آن گاه یک نفر از قبیله بنی شیبان او را خریداری کرد، سپس تربیت و فرزندخوانده اش نمود.
پس از مدتی اعین در سایه تربیت پدرخوانده اش، قرآن را حفظ کرد و در ادبیات عرب چیرهدست شد. روزی پدرخوانده به او گفت: آیا می خواهی از نظر نژادی تو را به قبیله خودم ملحق سازم؟ اعین نپذیرفت. زمانی که اعین بزرگ شد، سنسن از روم آمد و ملاقاتش کرد.[۴]
جمعی گویند: سنسن در اصل رومی بود. وقتی اعین اسیر شد و سنسن از جایگاهش اطلاع پیدا کرد، با گرفتن اجازه و امان نامه از مسلمانان چند بار به دیدار فرزندش شتافت.[۵] عده ای با توجه به گزارشی گویند که اعین از مردم خطه فارس بود. پس از دیدار امیرالمومنین علیه السلام بدست آن حضرت اسلام آورد. میان راه با گروهی از بنی شیبان برخورد کرد. آنان پس از گرفتن پیمان «ولاء»[۶] او را آزاد کردند.
نامهای خاندان اعین
بر کسانی که از نسل اعین پا به عرصه وجود نهاده بودند، اسامی ذیل اطلاق گردیده است:
- آل اعیَن؛
- شَیبانی؛[۷] به سبب ارتباطی که میان اعین و قبیله بنی شیبان ایجاد شد، او و خاندانش به این قبیله منسوب شدند.
- زُراری: زراری یعنی منسوب به زرارة بن اعین. نخستین بار این نسبت در کلام امام هادی علیه السلام خطاب به یکی از نوادگان بکیر بن اعین به نام محمد بن سلیمان یا پدرش سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر، جد پدری ابوغالب دیده شد. امام به منظور حفظ جان او و رعایت تقیه، نام اصلیش را نبرد و او را به زراره، عالمترین شخصیت آل اعین منسوب ساخت تا تجلیلی از مقام شامخ زراره شده باشد. امام در این باره فرمود: زراری را خدا حفظ کند. از آن لحظه بر افراد این خاندان، زراری اطلاق گردید.[۸]
- بَکریون؛ پیش از آن که عنوان زراری بر آل اعین اطلاق گردد، به بکریون مشهور بودند.[۹]
فرزندان اعین
در تعداد فرزندان اعین اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آنان را هشت تن بدین اسامی می دانند: عبدالملک، حمران، زراره، بکیر، عبدالرحمان، قعنب، مالک و ملیک.[۱۰] بعضی به جای دو نفر آخر، عبدالاعلی، عیسی، ضریس و سمیع را ذکر کرده اند.[۱۱] عده ای به جای عیسی و عبدالاعلی، موسی و ملیک را ذکر نموده اند.[۱۲] اقوال دیگر، بین ۱۲،[۱۳] ۱۶،[۱۴] و ۱۷[۱۵] نفر است. برخی در زمره فرزندان، دختری به نام «امالأسود» را یاد کرده اند.[۱۶]
پانویس
- ↑ ابی غالب الزراری، رسالة ابی غالب الزراری و تکملتها لابی عبدالله الغضائری، تحقیق محمدرضا حسینی، (قم، مرکز البحوث والتحقیقات الاسلامیة، بی تا) ص ۱۱۴؛ مقدمه همان رساله، ص ۴۱.
- ↑ همان، ص ۴۱ و ۴۲.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۱۲۸ و ۱۲۹.
- ↑ همان.
- ↑ شیخ طوسی می فرماید: هنگامی که دو نفر عقد موالات امضا می کنند و یکی از آنان به دیگری می گوید: با تو پیمان می بندم که یاریم کنی و تو را یاری می کنم و از من دفاع کنی و از تو دفاع کنم، و جریمه جنایتم را خاندانت عهده دار شوند و خاندان من نیز جریمه جنایت تو را بپذیرند و از من ارث ببری و از تو ارث ببرم، این عقد صحیح است. (ر.ک: حاشیه ص ۱۹۱ از تکمله رساله ابی غالب الزراری).
- ↑ شیبانی نام قبیله ای معروف در بکر بن وائل است. عبدالکریم سمعانی، الانساب، تقدیم و تعلیق بارودی، چاپ اول، (بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ه) ج ۳، ص ۴۸۲.
- ↑ محمدرضا حسینی جلالی، معجم الاعلام من آل اعین الکرام، (ملحق به رسالة ابی غالب الزراری).
- ↑ همان، ص ۱۱۷.
- ↑ الرسالة ابی غالب الزراری، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
- ↑ همان، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.
- ↑ همان، ص ۱۳۸.
- ↑ همان، ص ۱۸۹.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۱۳۹ و ۱۸۹.
- ↑ همان، ص ۱۳۰.
منابع
- "آل اعین"، مجله تاریخ اسلام، محمد اصغری نژاد، شماره ۹.
- فرهنگ معارف و معاریف، ج۱، ص۱۱۵.