امیرخسرو دهلوی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «امیرخسرو دهلوی» (۷۲۵-۶۵۱ ق)، عارف و شاعر بزرگ پارسیگوی هند در قرن ۸ هجری است. دهلوی در نظم و نثر و موسیقی استاد بود و به چهار زبان هندی، فارسی، ترکی و عربی [[شعر]] گفته و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که از جمله آنها [[دیوان (شعر)|دیوان]] قصاید و غزلیات اوست. | |
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = امیرخسرو دهلوی | ||
+ | ||تصویر=[[ پرونده:امیرخسرو دهلوی.jpg]] | ||
+ | ||زادروز = ۶۵۱ قمری | ||
+ | |زادگاه = هند | ||
+ | |وفات = ۷۲۵ قمری | ||
+ | |مدفن = دهلی، هند | ||
+ | |اساتید = | ||
+ | |شاگردان = | ||
+ | |آثار = دیوان شعر، اعجاز خسروی، تاریخ علایی، افضل الفواید،... | ||
+ | }} | ||
+ | == زندگینامه == | ||
+ | امیر خسرودهلوی در سال ۶۵۱ قمری در دهلی هند متولد شد. امیر خسرو را به نامهای گوناگونی نامیدهاند، مثلِ ابوالحسن، ابوالحسن بن امیر، و امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیر سیفالدین دهلوی. پدر او، امیر سیفالدین، اصلاً ترک و از شهر کشِ ترکستان و رئیس قبیلۀ خود بود و در حملۀ مغول به نواحی بلخ و سپس به هندوستان گریخت و در پتیالی، شهری در کنار رود گنگ ساکن شد و به سیف شمس و امیر سیفالدین شمسی ملقب گشت. | ||
− | وی در نظم و | + | امیر خسرو در سال ۶۵۱ ق/۱۲۵۳ م، در پتیالی به دنیا آمد. تولد او را ۶۵۲ یا ۶۵۳ و ۶۵۰ ق. نیز گفتهاند. مولد وی را دهلی، قندوز از قصبات تخارستان، و یا غوربند از اعمال کابل نوشتهاند؛ هرچند صحیح همان قول اول است. |
+ | |||
+ | پدر در کودکی به تعلیم او پرداخت و وی را برای آموختن [[خط]]، پیش سعدالدین خطاط فرستاد؛ امیر خسرو در «تحفة الصغر» از استاد خط خود یاد کرده است. امیر خسرو ۷ یا ۹ ساله بود که پدرش امیر سیفالدین در ۶۵۷ ق. در یکی از جنگها کشته شد. | ||
+ | |||
+ | پس از مرگ پدر، عمادالملک، جد مادری امیر خسرو، تربیت او را به عهده گرفت. عمادالملک از امرای مشهور زمان خود بود، شکوه و حشمت و غلام و حشم داشت، و خانهاش مرکز تجمع علما، شاعران و موسیقیدانان بود. امیر خسرو در آنجا با آنها آشنا شد و اطلاعاتی در زمینۀ دانشهایشان به دست آورد. دهلوی نخست «سلطانی» و سپس «طوطی» [[تخلص]] میکرد. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو به سن رشد نزدیک میشد که غیاثالدین بَلبَن به سلطنت دهلی رسید (۶۶۴ ق/۱۲۶۶ م). در میان امرای دربار او علاءالدین کشلی خان (کتلو خان)، از شاعران و موسیقیدانان حمایت میکرد. امیر خسرو به ملازمان کشلی خان پیوست. در مجلسی که ناصرالدین بغرا خان پسر غیاثالدین بلبن هم حضور داشت، امیر خسرو اشعاری خواند که مورد توجه بغرا خان قرار گرفت و از وی صله دریافت کرد؛ اما این امر بر کشلی خان ناگوار آمد و سرانجام، امیر خسرو به دربار بغرا خان، که حاکم سامانه بود، رفت و به ملازمان او پیوست. | ||
+ | |||
+ | پس از درگذشت سلطان غیاثالدین در ۶۸۶ ق/۱۲۸۷ م، ملک فیروز شایسته خان که بیش از ۷۰ سال داشت، سلسلۀ خلجیان را تأسیس کرد؛ در مدت ۳۱ سال، ۶ سلطان از این سلسله بر تخت نشستند. فیروز شاه خلجی (۶۸۹-۶۹۴ ق) پادشاهی مقتدر و [[شعر]] دوست بود و خود طبع شعر داشت. شاعران و دانشمندان در دربار او گرد آمده بودند و امیر خسرو هم به دربار وی پیوسته بود. امیر خسرو فتوحات فیروز شاه را در ''«''مفتاح الفتوح» خود آورده است. پس از فیروز شاه، سلطان علاءالدین خلجی سلطنت را به دست آورد. وی در عین بیرحمی و خونخواری، در علم و ادب ممتاز بود. علاءالدین برای امیر خسرو سالانه حقوق قابل توجهی، مقرر کرده بود. امیر خسرو در تاریخ علایی (خزاین الفتوح)، وقایع سلطنت علاءالدین را در میان سالهای ۶۹۵-۷۱۱ ق. آورده است. امیر خسرو مدتی ندیم دربار جلالالدین خلجی شد و «امیر» لقب یافت. | ||
+ | |||
+ | '''دیدار با سعدی:''' | ||
+ | |||
+ | در برخی تذکرهها نوشتهاند که امیر خسرو در جوانی با [[سعدی]] ملاقات داشته و پیوسته به آن افتخار میکرده است. نیز گفتهاند که سعدی در اواخر عمر برای دیدن امیر خسرو به هند سفر کرده است. به گفتۀ فخرالزمانی، همین مطلب مورد تأیید شیخ آذری در ''«''جواهر الاسرار» است، اما خود او میگوید که این دو شاعر همدیگر را ندیدهاند و دیدار آنان معنوی و باطنی بوده است. گویا امیر خسرو از غیاثالدین بلبن خواسته بود که نامهای به سعدی بنویسد و او را به هند فراخواند، ولی سعدی در جواب، نامهای نوشته و گفته است که باقی عمر از زاویۀ خود بیرون نخواهد آمد. اما برطبق یک افسانه، امیر خسرو برای ملاقات با سعدی به [[ایران]] سفر کرد و سعدی هم برای دیدار با او روانۀ هندوستان شد و این دو همدیگر را در دریا ملاقات کردند. شاید این احتمال از بیتی در «[[بوستان سعدی (کتاب)|بوستان]]» منشأ گرفته است که «بتی دیدم از عاج در سومنات ... »، و این باور پدید آمده که سعدی در اواخر عمر به هند سفر کرده است. | ||
+ | |||
+ | '''ارادت به نظامالدین اولیا:''' | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو از کودکی به نظامالدین اولیا علاقهمند بود و چون به سن [[بلوغ|بلوغ]] رسید، دست ارادت به این عارف چشتی داد. این امر در سال ۶۷۱ ق/۱۲۷۲ م. صورت پذیرفت. امیر خسرو از دست نظامالدین اولیا خرقه پوشید. وی در پیشگاه نظامالدین قرب تمام داشت و هر وقت که میخواست، به حضورش میرفت. نظامالدین او را «مفتاحالسماع» میخواند و بیشتر او را «تُرکالله» مینامید. لقب دیگر او «کاسهلیس» بود، یعنی او کاسهلیس [[قیامت]] است. | ||
+ | |||
+ | '''وفات:''' | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو دهلوی در سال ۷۲۴ ق/۱۳۲۴ م، همراه تغلق شاه قصد عزیمت به لکهنو و اوده کرد. او مدتی در همانجا بود که شنید نظامالدین اولیا وفات یافته است (۱۸ [[ماه ربیع الثانی|ربیعالآخر]] ۷۲۵ ق). در این زمان امیر خسرو گفت که پایان حیات من هم دور نیست، زیرا که شیخ من چنین گفته است. پس، ترک خدمت سلطان گفت، به دهلی بازگشت و مجاور قبر مرشد خود گردید؛ آنگاه هرچه داشت، به مستمندان بخشید و پس از چند ماه در سال ۷۲۵ ق/۱۳۲۵ م، در ۷۴ سالگی درگذشت و در جوار تربت نظامالدین اولیا به خاک سپرده شد. برخی مدفن وی را پایین مقبرۀ شکرگنج ذکر کردهاند. در ۸۹۷ ق/۱۴۹۲ م، در عهد بابر، مقبرۀ او را در دهلی بنیاد نهادند و در ۱۰۱۴ ق/۱۶۰۵ م، محمد عماد حسن بن سلطانعلی سبزواری، مرمری بر مزار وی نصب کرد. | ||
+ | |||
+ | از امیر خسرو پسری به نام ملک محمد باقی ماند که در نقد شعر مهارت داشت. او دختری هم به نام عفیفه داشته است. | ||
+ | |||
+ | == جایگاه شعری == | ||
+ | امیر خسرو دهلوی شاعر بزرگ پارسیگوی هند است. وی اولاً بهلحاظ کمیت، به کثرت شعر معروف است؛ بعضی شمار ابیاتش را یک کرور (نیممیلیون) نوشتهاند و از قول خود او نیز نقل کردهاند که: «اشعار من از پانصدهزار کمتر، و از چهارصدهزار بیشتر است». | ||
+ | |||
+ | ثانیاً، بهلحاظ کیفیت، امیر خسرو را با عناوینی چون «سعدی هندوستان» و «طوطی هند» ستودهاند. مراد و شیخ او، نظامالدین اولیا، ضمن مقایسۀ وی با [[ناصر خسرو|ناصر خسرو قبادیانی]]، او را برتر از ناصر خسرو دانسته، و [[عبدالرحمن جامی|جامی]] تصریح کرده است که امیر خسرو در سرودن [[قصیده]] و [[غزل]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] به کمال رسیده، و در غزلش که مقبول همهکس افتاده، حتى بر [[خاقانی]] پیشی گرفته است. جامی مثنویسرایی امیر خسرو را تأیید کرده، و چنین گفته است که خمسۀ [[نظامی گنجوی|نظامی]] را کسی بهتر از او جواب نگفته، و دیگر مثنوی هایش همه مطبوع است. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو در مقدمۀ «غرة الکمال» میگوید که در غزل از [[سعدی]]، در مثنوی از [[نظامی گنجوی|نظامی]]، در مواعظ از [[سنائی|سنایی]] و [[خاقانی]]، و در قصیده از رضیالدین نیشابوری و کمالالدین اسماعیل تبعیت کرده است. او در اصل مثنویگوی و غزلسرا است و مایۀ مزیتش در غزل است. فارسی و ترکی زبان مادری وی بود و در عربی نیز دست داشت. [[صرف]]، [[نحو]]، [[فلسفه]]، [[تصوف]]، [[اخلاق]]، مذهب و سایر علوم در آثارش به چشم میخورد. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو هم در نظم و هم در نثر، استاد بود. او به چهار زبان هندی، فارسی، ترکی و عربی [[شعر]] گفته، ولی در زبان فارسی مهارت داشته است. وی به زبان هندی دو برابر فارسی شعر ساخته، و در زبان سنسکریت و برجبهاکا (از زبانهای بومی هند) هم تبحر داشته است. امیر خسرو نخستین شاعر بزرگ فارسیگوی هند است که در آثارش از کلمات هندی استفاده کرده است. وی لغزهای منظوم (چیستان) به دو زبان هندی و فارسی دارد. | ||
+ | |||
+ | شخصیت امیر خسرو در طنز او نهفته است. او بانی وقوعگویی گردید و اساس آن را بلند ساخت. وی به آرایههای بدیعی توجه خاص داشت و افزونبر صنایع معمول، خود نیز صنایعی مانند قلباللسانین اختراع کرد. در کلام او گاه صنعتهای بسیاری دیده میشود، برای نمونه، در صنعت ایهام لفظی آورده است که ۷ معنی از آن ظاهر میشود. نیز در صنعت «خیفا» (یک کلمه منقوط، یک کلمه بینقطه) قصیدهای ساخته است. امیر خسرو لحن خاصی دارد که در دیگر شاعران فارسیزبان هند نیز دیده میشود. این سبک بهتدریج به [[سبک هندی]] معروف شد. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو هر شعری که میگفت، به مرشدش نظامالدین اولیا عرضه میکرد؛ اما در ابتدا اشعارش را به جد مادریاش عمادالملک نشان میداد و او آنها را اصلاح میکرد. وی مثنویات خمسه را از نظر ادیبی به نام شهابالدین میگذرانید. | ||
+ | |||
+ | برخی احتمال دادهاند که ۳ منظومۀ امیر خسرو (''شیرین و خسرو''، ''آیینۀ سکندری'' و ''هشتبهشت'') به خط خواجه شمسالدین [[حافظ شیرازی]] است که در ۷۵۶ ق. استنساخ شده است. | ||
+ | |||
+ | == آثار و تألیفات == | ||
+ | امیر خسرو از آن دسته شاعران و نویسندگان خوشاقبالی است که عمری طولانی داشت و به چشم خود موفقیت آثارش را دید و در عین حال فرصت گردآوری آنها را نیز پیدا کرد. گروهی از دوستانش او را در گردآوری آثارش یاری کردند، چنانکه تاجالدین زاهد «تحفة الصغر» را گردآوری کرد. به گفته [[عبدالرحمن جامی|جامی]]، او ۹۹ کتاب تصنیف کرده است. | ||
+ | |||
+ | === الف. آثار منظوم === | ||
+ | '''۱. دیوان، که شامل ۵ بخش است:''' | ||
+ | |||
+ | * [[دیوان (شعر)|دیوان]] اول «تحفة الصغر»: در سال ۶۷۱ ق/۱۲۷۲ م. آغازش کرده، و به گفتۀ خودش شامل اشعار ۱۶ تا ۱۹ سالگی او ست. این دیوان شامل یک مقدمه، ۳۵ [[قصیده]]، ۵ [[ترجیع بند|ترجیعبند]] و [[ترکیببند]]، و چند [[قطعه (شعر)|قطعۀ]] کوتاه است. | ||
+ | * دیوان دوم «وسط الحیات»: حاوی اشعار ۲۰ تا ۳۴ سالگی او است؛ مقدمهای دارد و شامل ۵۸ قصیده، ۸ ترجیعبند، چند قطعه و [[رباعی]]، و جمعاً ۴۴۱‘۸ [[بیت (شعر)|بیت]] است. | ||
+ | * دیوان سوم «غرة الکمال»: شامل اشعار ۳۴ تا ۴۳ سالگی شاعر است و آن را از ۶۸۵ تا ۶۹۳ ق. ساخته است. این دیوان از چند نظر از ۴ دیوان دیگر مهمتر است؛ مقدمهاش مفصل است و اطلاعاتی دربارۀ زندگی شاعر در بر دارد. | ||
+ | * دیوان چهارم «بقیۀ نقیه»: اشعار مربوط بـه دورۀ پیری شاعر است که در ۷۱۶ ق. یا بلافاصله پس از مرگ علاءالدین خلجی سروده است. | ||
+ | * دیوان پنجم «نهایة الکمال»: اشعار دورۀ آخر حیات او ست که پس از مرگ غیاثالدین تغلق ساخته است. | ||
+ | |||
+ | '''۲. مثنویهای تاریخی:''' | ||
+ | |||
+ | * ''قران السعدین''، اولین مثنوی بلند امیر خسرو است، بر وزن ''مخزن الاسرار'' [[نظامی گنجوی]]، در شرح دیدار معزالدین کیقباد و برادرش ناصرالدین بغرا خان پادشاه بنگاله، که در ۶۸۸ ق. به پایان رسانده است. | ||
+ | * ''مفتاح الفتوح''، دومین مثنوی تاریخی امیر خسرو است که در ۲ [[ماه جمادی الثانی|جمادیالآخر]] ۶۹۰ ق، بر وزن ''خسرو و شیرین'' نظامی، به پایان رسانده است. موضوع آن شرح فتوحات جلالالدین فیروز شاه است از سال جلوس (۶۸۹ ق) تا ۶۹۰ ق. | ||
+ | * ''عشیقه یا عشقیه،'' موضوع آن داستان عشق خضر خان است با شاهزادۀ زیبا دولدی که شاعر نام او را به دولرانی بدل کرده است. این مثنوی در [[بحر شعری|بحر]] هزج مسدس محذوف یا مقصور است که در [[ماه ذی القعده|ذیالقعدۀ]] ۷۱۵ ق. به پایان رسیده است و شاعر بعد، در زمان غیاثالدین تغلق، فصلی بر آن افزوده است. | ||
+ | * ''نُه سپهر''، منظومهای در ۹ باب است و هر باب در بحری مستقل. شاعر آن را در ۶۷ سالگی در [[ماه جمادی الاول|جمادیالاول]] ۷۱۸ ق. به نام قطبالدین مبارک شاه خلجی به پایان برده است. | ||
+ | * ''تغلقنامه''، در ذکر احوال دورۀ کوتاه سلطنت غیاثالدین تغلق شاه است. این اثر ناتمام مانده، و در عهد مغول گورکانی شاعری به نام حیاتی گیلانی آن را به پایان رسانده است. | ||
+ | |||
+ | '''۳. مثنویهای داستانی:''' | ||
+ | |||
+ | امیرخسرو در دورۀ پایانی حیات خود به تقلید از ''خمسۀ'' نظامی گنجوی (در ۲۸ هزار بیت) و ''[[شاهنامه]]'' [[فردوسی]] به سرودن ''خمسه'' پرداخت. ''خمسۀ'' او ۱۸ هزار بیت است. اگرچه ''خمسه'' تقلیدی از نظامی است، اما لطف بیان و لحن خاص امیر خسرو را نمیتوان نادیده گرفت. | ||
+ | |||
+ | * ''مطلع الانوار''، این مثنوی ۳۱۰‘۳ بیت دارد و در ۶۹۸ ق. در مدت دو هفته سروده شده، و به تقلید از ''مخزن الاسرار'' نظامی است. موضوع آن [[توحید]]، تحقیق و تربیت است. | ||
+ | * ''شیرین و خسرو''، بر وزن و تقلید ''خسرو و شیرین'' نظامی است. این مثنوی در [[ماه رجب|رجب]] ۶۹۸ ق. به پایان رسیده است و ۱۲۴‘۴ بیت دارد. | ||
+ | * ''مجنون و لیلی''، به تقلید از ''لیلی و مجنون'' نظامی است، در ۶۶۰‘۲ بیت، و در ۶۹۶ ق. پایان یافته است. | ||
+ | * ''آیینۀ سکندری'' یا ''آیینههای سکندر''، به تقلید از ''اسکندرنامۀ'' نظامی، در ۴۵۰‘۴ بیت، که در ۶۹۹ ق. به پایان رسیده است. | ||
+ | * ''هشتبهشت''، آخرین مثنوی امیر خسرو است، به تقلید و وزن ''هفتپیکر'' نظامی، در ۳۵۰‘ ۳ بیت. امیر خسرو آن را در ۷۰۱ ق. به پایان رسانده است. | ||
+ | * همچنین ''جواهر خسروی'' مجموعهای از اشعار مختلف امیر خسرو است در موضوعهای گوناگون و مسائل تفننی، شامل مثنوی، شهرآشوب، نصاب، بدیعالعجایب و چیستان مرکب، به زبان هندی؛ اما برخی در انتساب آن به او تردید دارند. | ||
+ | |||
+ | === ب. آثار منثور === | ||
+ | |||
+ | * ''رسائل الاعجاز'' یا ''اعجاز خسروی''، در قواعد انشا. امیر خسرو ۴ رساله از ۵ رسالۀ این کتاب را در ۶۸۲ ق. فراهم ساخته، و رسالۀ پنجم را در ۷۱۹ ق. به پایان رسانده است. | ||
+ | * ''تاریخ علایی'' یا ''خزاین الفتوح''. امیر خسرو آن را در سال ۷۱۱ ق. به پایان برده است. این کتاب، تاریخ کوتاه سلطنت علاءالدین محمد خلجی (۶۹۵-۷۱۱ ق) است. امیر خسرو در این اثر مصنوع و مغلق، از ''تاج المآثر'' حسن نظامی نیشابوری تقلید کرده است. | ||
+ | * ''افضل الفواید''، اثری کوتاه است در ملفوظات نظامالدین اولیا، که نثری ساده و محاورهای دارد. این کتاب در ۴ بخش است؛ بخش اول آن در ۷۱۳ ق. آغاز شده، و تاریخ شروع آخرین بخش، ۷۱۹ ق. است، اما امیر خسرو آن را به پایان نرسانده است. | ||
+ | |||
+ | به امیر خسرو اشعار و تصانیف هندی، و کتابی به نام ''تغلق شاه دیوار'' (جنگنامۀ تغلق شاه) به زبان پنجابی نسبت دادهاند. مسلم است که امیر خسرو هندی میدانست، چون زادۀ هند بود و مادرش اصلی هندی داشت. او در آثارش لغات هندی به کار برده، اما در بهکارگیری آن زیادهروی نکرده است. از وی دیوانی به زبان هندی به دست نیامده است. | ||
+ | |||
+ | === ج. موسیقی === | ||
+ | بسیاری از تذکرهنویسان نوشتهاند که امیر خسرو در علم موسیقی نیز وقوف تمام داشته است و او را در این فن هنرمندی معروف توصیف کردهاند. گویا وی در زمان علاءالدین در خوانندگی مسابقه داده است. بنای قوالی در هند از اوست و در قوالی قاعدهای مخصوص پدید آورده که به «مفتاحالسماع» مشهور است. امیر خسرو در موسیقی تصنیفات دلپذیر و نقشهای بینظیر ترتیب داده، و تا سدۀ ۱۱ ق. نیز مصنفات او در میان نغمهسنجان هند بر زبانها بوده و به مردم از استماع آن نغمات، ذوقها دست میداده است. او موسیقی [[ایران]] و هند را به هم آورده، و پردهها و نغماتی ابداع کرده که شمارۀ آنها به ۱۳ بالغ میشده است. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو رسالاتی نیز در علم موسیقی و استیفا دارد. برخی از تصانیف او در موسیقی به زبان هندی است و آهنگهایی هم ساخته است. | ||
+ | |||
+ | امیر خسرو خود در یکی از اشعارش به داشتن ۳ دفتر در موسیقی اشاره میکند. بخشی از «رسالۀ ثانیۀ» او در اعجاز خسروی به موسیقی اختصاص دارد. اشارۀ امیر خسرو به موسیقیدانی و هنرمندی خود در ''اعجاز خسروی'' تا حدی مبالغهآمیز به نظر میرسد؛ اما باتوجه به اینکه گفتهاند سهتار مینواخته و چندین آهنگ جدید هندی و فارسی ساخته است، دور از حقیقت نمینماید. برخی دیگر مینویسند که در موسیقی به جایی رسید که به لقب «نائک» یا «نائیک»، از بزرگترین القاب موسیقی آن دوره، نایل آمد. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [http://ganjoor.net/khosro/ سایت گنجور]، بازیابی: | + | * [https://www.cgie.org.ir/fa/article/245979/%D8%AF%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88 "دهلوی، امیر خسرو"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]. |
− | + | * [http://ganjoor.net/khosro/ سایت گنجور]، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲. | |
− | [[رده: | + | [[رده:علمای قرن هشتم]][[رده:شعرای پارسی گو]] |
+ | [[رده:شعرای پارسی گوی قرن هشتم]][[رده:عارفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۴
«امیرخسرو دهلوی» (۷۲۵-۶۵۱ ق)، عارف و شاعر بزرگ پارسیگوی هند در قرن ۸ هجری است. دهلوی در نظم و نثر و موسیقی استاد بود و به چهار زبان هندی، فارسی، ترکی و عربی شعر گفته و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که از جمله آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست.
نام کامل | امیرخسرو دهلوی |
زادروز | ۶۵۱ قمری |
زادگاه | هند |
وفات | ۷۲۵ قمری |
مدفن | دهلی، هند |
| |
آثار |
دیوان شعر، اعجاز خسروی، تاریخ علایی، افضل الفواید،... |
محتویات
زندگینامه
امیر خسرودهلوی در سال ۶۵۱ قمری در دهلی هند متولد شد. امیر خسرو را به نامهای گوناگونی نامیدهاند، مثلِ ابوالحسن، ابوالحسن بن امیر، و امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیر سیفالدین دهلوی. پدر او، امیر سیفالدین، اصلاً ترک و از شهر کشِ ترکستان و رئیس قبیلۀ خود بود و در حملۀ مغول به نواحی بلخ و سپس به هندوستان گریخت و در پتیالی، شهری در کنار رود گنگ ساکن شد و به سیف شمس و امیر سیفالدین شمسی ملقب گشت.
امیر خسرو در سال ۶۵۱ ق/۱۲۵۳ م، در پتیالی به دنیا آمد. تولد او را ۶۵۲ یا ۶۵۳ و ۶۵۰ ق. نیز گفتهاند. مولد وی را دهلی، قندوز از قصبات تخارستان، و یا غوربند از اعمال کابل نوشتهاند؛ هرچند صحیح همان قول اول است.
پدر در کودکی به تعلیم او پرداخت و وی را برای آموختن خط، پیش سعدالدین خطاط فرستاد؛ امیر خسرو در «تحفة الصغر» از استاد خط خود یاد کرده است. امیر خسرو ۷ یا ۹ ساله بود که پدرش امیر سیفالدین در ۶۵۷ ق. در یکی از جنگها کشته شد.
پس از مرگ پدر، عمادالملک، جد مادری امیر خسرو، تربیت او را به عهده گرفت. عمادالملک از امرای مشهور زمان خود بود، شکوه و حشمت و غلام و حشم داشت، و خانهاش مرکز تجمع علما، شاعران و موسیقیدانان بود. امیر خسرو در آنجا با آنها آشنا شد و اطلاعاتی در زمینۀ دانشهایشان به دست آورد. دهلوی نخست «سلطانی» و سپس «طوطی» تخلص میکرد.
امیر خسرو به سن رشد نزدیک میشد که غیاثالدین بَلبَن به سلطنت دهلی رسید (۶۶۴ ق/۱۲۶۶ م). در میان امرای دربار او علاءالدین کشلی خان (کتلو خان)، از شاعران و موسیقیدانان حمایت میکرد. امیر خسرو به ملازمان کشلی خان پیوست. در مجلسی که ناصرالدین بغرا خان پسر غیاثالدین بلبن هم حضور داشت، امیر خسرو اشعاری خواند که مورد توجه بغرا خان قرار گرفت و از وی صله دریافت کرد؛ اما این امر بر کشلی خان ناگوار آمد و سرانجام، امیر خسرو به دربار بغرا خان، که حاکم سامانه بود، رفت و به ملازمان او پیوست.
پس از درگذشت سلطان غیاثالدین در ۶۸۶ ق/۱۲۸۷ م، ملک فیروز شایسته خان که بیش از ۷۰ سال داشت، سلسلۀ خلجیان را تأسیس کرد؛ در مدت ۳۱ سال، ۶ سلطان از این سلسله بر تخت نشستند. فیروز شاه خلجی (۶۸۹-۶۹۴ ق) پادشاهی مقتدر و شعر دوست بود و خود طبع شعر داشت. شاعران و دانشمندان در دربار او گرد آمده بودند و امیر خسرو هم به دربار وی پیوسته بود. امیر خسرو فتوحات فیروز شاه را در «مفتاح الفتوح» خود آورده است. پس از فیروز شاه، سلطان علاءالدین خلجی سلطنت را به دست آورد. وی در عین بیرحمی و خونخواری، در علم و ادب ممتاز بود. علاءالدین برای امیر خسرو سالانه حقوق قابل توجهی، مقرر کرده بود. امیر خسرو در تاریخ علایی (خزاین الفتوح)، وقایع سلطنت علاءالدین را در میان سالهای ۶۹۵-۷۱۱ ق. آورده است. امیر خسرو مدتی ندیم دربار جلالالدین خلجی شد و «امیر» لقب یافت.
دیدار با سعدی:
در برخی تذکرهها نوشتهاند که امیر خسرو در جوانی با سعدی ملاقات داشته و پیوسته به آن افتخار میکرده است. نیز گفتهاند که سعدی در اواخر عمر برای دیدن امیر خسرو به هند سفر کرده است. به گفتۀ فخرالزمانی، همین مطلب مورد تأیید شیخ آذری در «جواهر الاسرار» است، اما خود او میگوید که این دو شاعر همدیگر را ندیدهاند و دیدار آنان معنوی و باطنی بوده است. گویا امیر خسرو از غیاثالدین بلبن خواسته بود که نامهای به سعدی بنویسد و او را به هند فراخواند، ولی سعدی در جواب، نامهای نوشته و گفته است که باقی عمر از زاویۀ خود بیرون نخواهد آمد. اما برطبق یک افسانه، امیر خسرو برای ملاقات با سعدی به ایران سفر کرد و سعدی هم برای دیدار با او روانۀ هندوستان شد و این دو همدیگر را در دریا ملاقات کردند. شاید این احتمال از بیتی در «بوستان» منشأ گرفته است که «بتی دیدم از عاج در سومنات ... »، و این باور پدید آمده که سعدی در اواخر عمر به هند سفر کرده است.
ارادت به نظامالدین اولیا:
امیر خسرو از کودکی به نظامالدین اولیا علاقهمند بود و چون به سن بلوغ رسید، دست ارادت به این عارف چشتی داد. این امر در سال ۶۷۱ ق/۱۲۷۲ م. صورت پذیرفت. امیر خسرو از دست نظامالدین اولیا خرقه پوشید. وی در پیشگاه نظامالدین قرب تمام داشت و هر وقت که میخواست، به حضورش میرفت. نظامالدین او را «مفتاحالسماع» میخواند و بیشتر او را «تُرکالله» مینامید. لقب دیگر او «کاسهلیس» بود، یعنی او کاسهلیس قیامت است.
وفات:
امیر خسرو دهلوی در سال ۷۲۴ ق/۱۳۲۴ م، همراه تغلق شاه قصد عزیمت به لکهنو و اوده کرد. او مدتی در همانجا بود که شنید نظامالدین اولیا وفات یافته است (۱۸ ربیعالآخر ۷۲۵ ق). در این زمان امیر خسرو گفت که پایان حیات من هم دور نیست، زیرا که شیخ من چنین گفته است. پس، ترک خدمت سلطان گفت، به دهلی بازگشت و مجاور قبر مرشد خود گردید؛ آنگاه هرچه داشت، به مستمندان بخشید و پس از چند ماه در سال ۷۲۵ ق/۱۳۲۵ م، در ۷۴ سالگی درگذشت و در جوار تربت نظامالدین اولیا به خاک سپرده شد. برخی مدفن وی را پایین مقبرۀ شکرگنج ذکر کردهاند. در ۸۹۷ ق/۱۴۹۲ م، در عهد بابر، مقبرۀ او را در دهلی بنیاد نهادند و در ۱۰۱۴ ق/۱۶۰۵ م، محمد عماد حسن بن سلطانعلی سبزواری، مرمری بر مزار وی نصب کرد.
از امیر خسرو پسری به نام ملک محمد باقی ماند که در نقد شعر مهارت داشت. او دختری هم به نام عفیفه داشته است.
جایگاه شعری
امیر خسرو دهلوی شاعر بزرگ پارسیگوی هند است. وی اولاً بهلحاظ کمیت، به کثرت شعر معروف است؛ بعضی شمار ابیاتش را یک کرور (نیممیلیون) نوشتهاند و از قول خود او نیز نقل کردهاند که: «اشعار من از پانصدهزار کمتر، و از چهارصدهزار بیشتر است».
ثانیاً، بهلحاظ کیفیت، امیر خسرو را با عناوینی چون «سعدی هندوستان» و «طوطی هند» ستودهاند. مراد و شیخ او، نظامالدین اولیا، ضمن مقایسۀ وی با ناصر خسرو قبادیانی، او را برتر از ناصر خسرو دانسته، و جامی تصریح کرده است که امیر خسرو در سرودن قصیده و غزل و مثنوی به کمال رسیده، و در غزلش که مقبول همهکس افتاده، حتى بر خاقانی پیشی گرفته است. جامی مثنویسرایی امیر خسرو را تأیید کرده، و چنین گفته است که خمسۀ نظامی را کسی بهتر از او جواب نگفته، و دیگر مثنوی هایش همه مطبوع است.
امیر خسرو در مقدمۀ «غرة الکمال» میگوید که در غزل از سعدی، در مثنوی از نظامی، در مواعظ از سنایی و خاقانی، و در قصیده از رضیالدین نیشابوری و کمالالدین اسماعیل تبعیت کرده است. او در اصل مثنویگوی و غزلسرا است و مایۀ مزیتش در غزل است. فارسی و ترکی زبان مادری وی بود و در عربی نیز دست داشت. صرف، نحو، فلسفه، تصوف، اخلاق، مذهب و سایر علوم در آثارش به چشم میخورد.
امیر خسرو هم در نظم و هم در نثر، استاد بود. او به چهار زبان هندی، فارسی، ترکی و عربی شعر گفته، ولی در زبان فارسی مهارت داشته است. وی به زبان هندی دو برابر فارسی شعر ساخته، و در زبان سنسکریت و برجبهاکا (از زبانهای بومی هند) هم تبحر داشته است. امیر خسرو نخستین شاعر بزرگ فارسیگوی هند است که در آثارش از کلمات هندی استفاده کرده است. وی لغزهای منظوم (چیستان) به دو زبان هندی و فارسی دارد.
شخصیت امیر خسرو در طنز او نهفته است. او بانی وقوعگویی گردید و اساس آن را بلند ساخت. وی به آرایههای بدیعی توجه خاص داشت و افزونبر صنایع معمول، خود نیز صنایعی مانند قلباللسانین اختراع کرد. در کلام او گاه صنعتهای بسیاری دیده میشود، برای نمونه، در صنعت ایهام لفظی آورده است که ۷ معنی از آن ظاهر میشود. نیز در صنعت «خیفا» (یک کلمه منقوط، یک کلمه بینقطه) قصیدهای ساخته است. امیر خسرو لحن خاصی دارد که در دیگر شاعران فارسیزبان هند نیز دیده میشود. این سبک بهتدریج به سبک هندی معروف شد.
امیر خسرو هر شعری که میگفت، به مرشدش نظامالدین اولیا عرضه میکرد؛ اما در ابتدا اشعارش را به جد مادریاش عمادالملک نشان میداد و او آنها را اصلاح میکرد. وی مثنویات خمسه را از نظر ادیبی به نام شهابالدین میگذرانید.
برخی احتمال دادهاند که ۳ منظومۀ امیر خسرو (شیرین و خسرو، آیینۀ سکندری و هشتبهشت) به خط خواجه شمسالدین حافظ شیرازی است که در ۷۵۶ ق. استنساخ شده است.
آثار و تألیفات
امیر خسرو از آن دسته شاعران و نویسندگان خوشاقبالی است که عمری طولانی داشت و به چشم خود موفقیت آثارش را دید و در عین حال فرصت گردآوری آنها را نیز پیدا کرد. گروهی از دوستانش او را در گردآوری آثارش یاری کردند، چنانکه تاجالدین زاهد «تحفة الصغر» را گردآوری کرد. به گفته جامی، او ۹۹ کتاب تصنیف کرده است.
الف. آثار منظوم
۱. دیوان، که شامل ۵ بخش است:
- دیوان اول «تحفة الصغر»: در سال ۶۷۱ ق/۱۲۷۲ م. آغازش کرده، و به گفتۀ خودش شامل اشعار ۱۶ تا ۱۹ سالگی او ست. این دیوان شامل یک مقدمه، ۳۵ قصیده، ۵ ترجیعبند و ترکیببند، و چند قطعۀ کوتاه است.
- دیوان دوم «وسط الحیات»: حاوی اشعار ۲۰ تا ۳۴ سالگی او است؛ مقدمهای دارد و شامل ۵۸ قصیده، ۸ ترجیعبند، چند قطعه و رباعی، و جمعاً ۴۴۱‘۸ بیت است.
- دیوان سوم «غرة الکمال»: شامل اشعار ۳۴ تا ۴۳ سالگی شاعر است و آن را از ۶۸۵ تا ۶۹۳ ق. ساخته است. این دیوان از چند نظر از ۴ دیوان دیگر مهمتر است؛ مقدمهاش مفصل است و اطلاعاتی دربارۀ زندگی شاعر در بر دارد.
- دیوان چهارم «بقیۀ نقیه»: اشعار مربوط بـه دورۀ پیری شاعر است که در ۷۱۶ ق. یا بلافاصله پس از مرگ علاءالدین خلجی سروده است.
- دیوان پنجم «نهایة الکمال»: اشعار دورۀ آخر حیات او ست که پس از مرگ غیاثالدین تغلق ساخته است.
۲. مثنویهای تاریخی:
- قران السعدین، اولین مثنوی بلند امیر خسرو است، بر وزن مخزن الاسرار نظامی گنجوی، در شرح دیدار معزالدین کیقباد و برادرش ناصرالدین بغرا خان پادشاه بنگاله، که در ۶۸۸ ق. به پایان رسانده است.
- مفتاح الفتوح، دومین مثنوی تاریخی امیر خسرو است که در ۲ جمادیالآخر ۶۹۰ ق، بر وزن خسرو و شیرین نظامی، به پایان رسانده است. موضوع آن شرح فتوحات جلالالدین فیروز شاه است از سال جلوس (۶۸۹ ق) تا ۶۹۰ ق.
- عشیقه یا عشقیه، موضوع آن داستان عشق خضر خان است با شاهزادۀ زیبا دولدی که شاعر نام او را به دولرانی بدل کرده است. این مثنوی در بحر هزج مسدس محذوف یا مقصور است که در ذیالقعدۀ ۷۱۵ ق. به پایان رسیده است و شاعر بعد، در زمان غیاثالدین تغلق، فصلی بر آن افزوده است.
- نُه سپهر، منظومهای در ۹ باب است و هر باب در بحری مستقل. شاعر آن را در ۶۷ سالگی در جمادیالاول ۷۱۸ ق. به نام قطبالدین مبارک شاه خلجی به پایان برده است.
- تغلقنامه، در ذکر احوال دورۀ کوتاه سلطنت غیاثالدین تغلق شاه است. این اثر ناتمام مانده، و در عهد مغول گورکانی شاعری به نام حیاتی گیلانی آن را به پایان رسانده است.
۳. مثنویهای داستانی:
امیرخسرو در دورۀ پایانی حیات خود به تقلید از خمسۀ نظامی گنجوی (در ۲۸ هزار بیت) و شاهنامه فردوسی به سرودن خمسه پرداخت. خمسۀ او ۱۸ هزار بیت است. اگرچه خمسه تقلیدی از نظامی است، اما لطف بیان و لحن خاص امیر خسرو را نمیتوان نادیده گرفت.
- مطلع الانوار، این مثنوی ۳۱۰‘۳ بیت دارد و در ۶۹۸ ق. در مدت دو هفته سروده شده، و به تقلید از مخزن الاسرار نظامی است. موضوع آن توحید، تحقیق و تربیت است.
- شیرین و خسرو، بر وزن و تقلید خسرو و شیرین نظامی است. این مثنوی در رجب ۶۹۸ ق. به پایان رسیده است و ۱۲۴‘۴ بیت دارد.
- مجنون و لیلی، به تقلید از لیلی و مجنون نظامی است، در ۶۶۰‘۲ بیت، و در ۶۹۶ ق. پایان یافته است.
- آیینۀ سکندری یا آیینههای سکندر، به تقلید از اسکندرنامۀ نظامی، در ۴۵۰‘۴ بیت، که در ۶۹۹ ق. به پایان رسیده است.
- هشتبهشت، آخرین مثنوی امیر خسرو است، به تقلید و وزن هفتپیکر نظامی، در ۳۵۰‘ ۳ بیت. امیر خسرو آن را در ۷۰۱ ق. به پایان رسانده است.
- همچنین جواهر خسروی مجموعهای از اشعار مختلف امیر خسرو است در موضوعهای گوناگون و مسائل تفننی، شامل مثنوی، شهرآشوب، نصاب، بدیعالعجایب و چیستان مرکب، به زبان هندی؛ اما برخی در انتساب آن به او تردید دارند.
ب. آثار منثور
- رسائل الاعجاز یا اعجاز خسروی، در قواعد انشا. امیر خسرو ۴ رساله از ۵ رسالۀ این کتاب را در ۶۸۲ ق. فراهم ساخته، و رسالۀ پنجم را در ۷۱۹ ق. به پایان رسانده است.
- تاریخ علایی یا خزاین الفتوح. امیر خسرو آن را در سال ۷۱۱ ق. به پایان برده است. این کتاب، تاریخ کوتاه سلطنت علاءالدین محمد خلجی (۶۹۵-۷۱۱ ق) است. امیر خسرو در این اثر مصنوع و مغلق، از تاج المآثر حسن نظامی نیشابوری تقلید کرده است.
- افضل الفواید، اثری کوتاه است در ملفوظات نظامالدین اولیا، که نثری ساده و محاورهای دارد. این کتاب در ۴ بخش است؛ بخش اول آن در ۷۱۳ ق. آغاز شده، و تاریخ شروع آخرین بخش، ۷۱۹ ق. است، اما امیر خسرو آن را به پایان نرسانده است.
به امیر خسرو اشعار و تصانیف هندی، و کتابی به نام تغلق شاه دیوار (جنگنامۀ تغلق شاه) به زبان پنجابی نسبت دادهاند. مسلم است که امیر خسرو هندی میدانست، چون زادۀ هند بود و مادرش اصلی هندی داشت. او در آثارش لغات هندی به کار برده، اما در بهکارگیری آن زیادهروی نکرده است. از وی دیوانی به زبان هندی به دست نیامده است.
ج. موسیقی
بسیاری از تذکرهنویسان نوشتهاند که امیر خسرو در علم موسیقی نیز وقوف تمام داشته است و او را در این فن هنرمندی معروف توصیف کردهاند. گویا وی در زمان علاءالدین در خوانندگی مسابقه داده است. بنای قوالی در هند از اوست و در قوالی قاعدهای مخصوص پدید آورده که به «مفتاحالسماع» مشهور است. امیر خسرو در موسیقی تصنیفات دلپذیر و نقشهای بینظیر ترتیب داده، و تا سدۀ ۱۱ ق. نیز مصنفات او در میان نغمهسنجان هند بر زبانها بوده و به مردم از استماع آن نغمات، ذوقها دست میداده است. او موسیقی ایران و هند را به هم آورده، و پردهها و نغماتی ابداع کرده که شمارۀ آنها به ۱۳ بالغ میشده است.
امیر خسرو رسالاتی نیز در علم موسیقی و استیفا دارد. برخی از تصانیف او در موسیقی به زبان هندی است و آهنگهایی هم ساخته است.
امیر خسرو خود در یکی از اشعارش به داشتن ۳ دفتر در موسیقی اشاره میکند. بخشی از «رسالۀ ثانیۀ» او در اعجاز خسروی به موسیقی اختصاص دارد. اشارۀ امیر خسرو به موسیقیدانی و هنرمندی خود در اعجاز خسروی تا حدی مبالغهآمیز به نظر میرسد؛ اما باتوجه به اینکه گفتهاند سهتار مینواخته و چندین آهنگ جدید هندی و فارسی ساخته است، دور از حقیقت نمینماید. برخی دیگر مینویسند که در موسیقی به جایی رسید که به لقب «نائک» یا «نائیک»، از بزرگترین القاب موسیقی آن دوره، نایل آمد.
منابع
- "دهلوی، امیر خسرو"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- سایت گنجور، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲.