ملا احمد نراقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: ملا احمد نراقی، آثار ملا احمد نراقی، جن...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''ملا احمد نراقی''' (۱۲۴۴-۱۱۸۵ ق)، فرزند [[محمدمهدی نراقی|ملا محمدمهدی نراقی]]، از مجتهدان و دانشمندان بزرگ [[شیعه]] در قرن سیزدهم هجری است. خاتم الفقهاء [[شیخ مرتضی انصاری]] از شاگردان نامدار اوست. علامه نراقی، فردی [[زهد|زاهد]]، [[تقوا|متقی]]، و در اوصاف حمیده و [[اخلاق]] فاضله زبانزد بود و کتاب اخلاقی «[[معراج السعاده (کتاب)|معراج السعاده]]» او معروف است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ملا احمد نراقی
 +
||تصویر= [[پرونده:Ahmad naragi.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز = ۱۱۸۵ قمری
 +
|زادگاه = کاشان
 +
|وفات =  ۱۲۴۵ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[وحید بهبهانی]]، [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید محمدمهدی بحرالعلوم]]، [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[ملا محمد مهدی نراقی|ملا محمدمهدی نراقی]]،...
 +
|شاگردان = [[شیخ مرتضی انصاری]]، [[سید محمدشفیع جاپلقی]]، سید محمدتقی کاشانی،...
 +
|آثار = [[معراج السعاده (کتاب)|معراج السعاده]]، [[عوائد الایام من مهمات ادلة الاحکام (کتاب)|عوائد الایام]]، سیف الامة و برهان الملة، دیوان طاقدیس،...
 +
}}
 +
==تحصیلات و استادان==
  
 +
ملا احمد نراقی متولد سال (۱۱۸۵ هـ.ق) در شهر نراق کاشان بود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم [[ملا محمد مهدی نراقی|ملا محمدمهدی نراقی]] تحصیل نمود. سال (۱۲۰۵ هـ.ق) که بیست بهار از عمرش می‌‌گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت [[نجف]] اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار، استاد کل [[وحید بهبهانی]] بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال، وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (۱۲۰۹ هـ.ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته‌های علمی‌‌ خود را از او به ارث برده بود.<ref> [[اعیان الشیعه]]، سید محسن امین، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref>
  
 +
ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (۱۲۱۲ هـ.ق) به قصد [[زیارت]] [[عتبات عالیات]] بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید محمدمهدی بحرالعلوم]] و [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطاء]] استفاده‌های شایانی برد.
  
 +
این [[فقیه]] فرزانه مدتی هم در [[کربلا]] در جوار [[حرم امام حسین علیه السلام|حرم حسینی]] ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی‌‌ برد.<ref> مکارم الآثار، میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج ۴، ص ۱۲۳۵.</ref> وی در علوم و فنون مختلف از جمله: [[فقه]]، اصول [[عقاید]]، [[اخلاق]]، [[شعر]]، [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[منطق]]، حساب و هندسه و... به مراتب عالی رسید و صاحب‌نظر شد.
 +
==تدریس و شاگردان==
  
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 184
+
این فقیه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مدیریت و مسئولیت اداره [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصیت‌های سرشناس، به حوزه کاشان و روحانیت [[شیعه]] رونق بیشتری بخشید. در این بخش به معرفی چند تن از شاگردان او می‌‌پردازیم:
  
'''نویسنده:''' عبدالرحيم اباذري
+
#[[شیخ مرتضی انصاری]] (۱۲۸۱-۱۲۱۴ هـ.ق) یکی از امتیازات نراقی این است که در حوزه درسی وی شخصیتی سترگی همچون شیخ مرتضی انصاری پرورش یافته است.
 +
#ملا مهدی نراقی (۱۲۶۸-۱۲۰۹ هـ.ق): وی معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش یعنی [[ملا محمد مهدی نراقی|ملا محمدمهدی نراقی]] به دنیا آمد. به همین سبب نام وی را بر او نهادند و به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعدها از سوی فتحعلی شاه به «آقا بزرگ» شهرت یافت.<ref> تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۶.</ref>
 +
#میرزا ابوالقاسم نراقی (متوفی ۱۲۵۶ هـ.ق): وی دومین فرزند پدرش ملا محمدمهدی نراقی بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقی علوم و معارف دینی را آموخت و به درجه [[اجتهاد]] رسید.
 +
#ملا محمدجواد نراقی (متوفی ۱۲۷۸ هـ.ق): وی فرزند کوچک ملا احمد نراقی است.
 +
#میرزا محمدنصیر نراقی (متوفی ۱۲۷۳ هـ.ق)
 +
#ملا محمد نراقی (متوفی ۱۳۹۷ هـ.ق): او فرزند بزرگ ملا احمد نراقی بود که در سال (۱۲۱۵ هـ.ق) چشم به جهان گشود.
 +
#سید محمدتقی کاشانی (۱۲۵۸ هـ.ق)
 +
#ملا علی مدد ساوجی کاشانی (۱۲۷۰ هـ.ق)
 +
#میرزا ابوتراب نطنزی کاشانی (۱۲۶۱ هـ.ق)
 +
#ملا احمد نطنزی کاشانی
 +
#ملا محمدحسن جاسبی قمی
 +
#میرزا حبیب‌الله کاشانی
 +
#[[سید محمدشفیع جاپلقی|سید شفیع جاپلقی]] (۱۲۸۰ هـ.ق)
 +
#ملا محمد کزازی قمی
 +
#شیخ محمد جزفادقانی (۱۲۶۴ هـ.ق)
 +
#میرزا احمد حسینی ساوجی (۱۳۰۵ هـ.ق)
 +
#سید علی بن خلیفه احسانی نجفی (۱۲۳۳ هـ.ق)
 +
#ملا محمدعلی آرانی کاشانی (۱۲۵۰ هـ.ق)
 +
#علامه شیخ محمد میثمی
 +
#شیخ علی محمدخان نظام‌الدوله صدر اصفهانی (۱۲۷۶ هـ.ق)
 +
#حاج ملا علی خلیلی (۱۲۹۷ هـ.ق)
 +
#شیخ محمدعلی هزارجریبی مازندرانی (۱۲۴۵ هـ.ق)
 +
#ملا غلامرضا آرانی کاشانی.<ref> این قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقیقی فاضل ارجمند حجت الاسلام والمسلمین ناصرالدین انصاری قمی ‌‌استفاده شده است. برای آگاهی و تحقیق بیشتر پیرامون هر یک از این شخصیت‌ها ر.ک: آینه‌ی پژوهش، ش ۷۳، ص ۷۱.</ref>
  
'''تولد و تحصیلات'''
+
==آثار و تألیفات==
  
این فقیه بزرگ، سال (1185 هـ.ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان دیده به جهان گشود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمدمهدی نراقی تحصیل نمود. سال (1205 هـ.ق) که بیست بهار از عمرش می‌‌گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت [[نجف]] اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار وحید بهبهانی بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال استاد کل وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ.ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته‌های علمی‌‌ خود را از او به ارث برده بود.<ref> [[اعیان الشیعه]]، سید محسن امین، ج 3، ص 184.</ref>
+
'''<I>۱. مستند الشیعه فی احکام الشریعه:</I>''' این اثر جاوید در میان فقیهان بزرگ [[شیعه]] یکی از کتاب‌های دقیق [[فقه|فقهی]] به شمار می‌‌آید که به سبک استدلالی متقن نگارش یافته و دارای فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهی است. این کتاب طی دو قرن گذشته همواره در حوزه‌های علمیه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقیهان سترگی مانند آیت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]] صاحب ([[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقی]]) قرار می‌‌گرفته است.<ref> عوائد الایام، مقدمه، ص ۵۶.</ref> اخیراً با تلاش و تحقیق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البیت در [[قم]]، در ۱۹ جلد تهیه و تنظیم یافته و به مرحله چاپ رسیده است.
  
ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (1212 هـ.ق) به قصد [[زیارت]] عتبات عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطا استفاده‌های شایانی برد. این فقیه فرزانه مدتی هم در [[کربلا]] در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی‌‌ برد.<ref> مکارم الآثار، میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج 4، ص 1235.</ref> و در علوم و فنون مختلف از جمله: [[فقه]]، [[اصول عقاید]]، [[اخلاق]]، شعر، [[عرفان]]، [[فلسفه]]، منطق، حساب و هندسه و... به مراتب عالی رسید و صاحب‌نظر شد.
+
'''<I>۲. هدایه الشیعه الی احکام الشریعه:</I>''' این کتاب شامل [[فتوا|فتاوای]] ملا احمد نراقی پیرامون مسائل فقهی است که برخلاف «مستند الشیعه» استدلالی نگارش نیافته و بیشتر به رساله عملیه می‌‌ماند.<ref> ویژه‌نامه فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۶.</ref>
  
'''رسالت اجتماعی'''
+
'''<I>۳. وسیلة النجاة:</I>''' این کتاب نیز پیرامون فقه در دو مجلد تدوین شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «[[طهارت]] و [[نماز]]» و جلد دوم آن به فروع مهم: «[[روزه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[حج]]، [[جهاد]]، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، ذبح و شکار حیوانات» اختصاص دارد.<ref> الذریعه، ج ۲۵، ص ۸۵.</ref>
  
ملا احمد نراقی پس از تکمیل تحصیل به زادگاه خود بازگشت. وی در شهر کاشان سکونت اختیار کرد و چون از جایگاه مناسب علمی‌‌ و موقعیت خود مردمی ‌‌برخوردار بود، به مقام مرجعیت دینی رسید و همانند پدرش زعامت مذهبی و سیاسی مردم آن سامان و نواحی را به عهده گرفت.<ref> قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص 130.</ref>
+
'''<I>۴. تذکرة الاحباب:</I>''' این کتاب هم به سبک رساله عملیه نوشته شده است که ملا احمد نراقی در آن بر کتاب «تحفة الرضویه» پدر بزرگوارش حاشیه زده و سپس مسائل: [[زکات]]، [[خمس]] و [[صوم]] را بر آن اضافه نموده است.
  
او همواره به فکر رفاه و آسایش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستیز پرداخت. در ادامه این ظلم ستیزی با حاکمان ظالم منطقه و حتی با حکومت وقت ایران (فتحعلی شاه قاجار) درگیر شد. چنان که در کتاب‌های تاریخی آمده است حاکمانی که از سوی فتحعلی شاه برای منطقه کاشان گماشته می‌‌شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقی از این سمت دولتی عزل شدند. این سبب ناخشنودی شاه شد. بنابراین آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد.  
+
'''<I>۵. خلاصة المسائل</I>'''؛<ref> تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص ۹۱.</ref>
  
ملا احمد نراقی در جواب شاه آستین‌ها را بالا برد و دست‌های خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد: «...بار خدایا! این سلطان ظالم، حاکم ظالمی‌‌ را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و این ظالم بر من عصبانی است...»<ref> همان.</ref> و چون اراده کرد نفرین کند شاه بلند شد، دست‌های او را گرفت و از وی عذرخواهی کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، یک فرد لایقی را برای ولایت کاشان منصوب نمود. از این قضیه تاریخی علاوه بر نفوذ و قدرت معنوی ملا احمد نراقی در میان توده مردم می‌‌توان دریافت که فتحعلی شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوی ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همین سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرین او مانع می‌‌شود.
+
'''<I>۶. مناسک حج</I>'''؛<ref> همان.</ref>
  
'''اوضاع سیاسی ایران'''
+
'''<I>۷. رساله در عصیر عنبی</I>'''.<ref> ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۴.</ref>
  
دوران ملا احمد نراقی همزمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کریم خان زند، او ایام کودکی و نوجوانی خود را پشت سر می‌‌گذاشت و مهمترین دوران حیات این فقیه سترگ با حکومت آقا محمدخان و فتحعلی شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (1193 هـ.ق) که ملا احمد هشت ساله بود کریم خان زند پس از نزدیک به سی و یک سال سلطنت چشم از جهان فروبست.<ref> لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج 12، ص 18312.</ref>
+
'''<I>۸. مناهج الاحکام فی الاصول</I>'''؛
  
عالیات جهت ادامه و تکمیل تحصیل بود. سال (1213 هـ.ق) فتحعلی شاه به حکومت رسید و تا حدودی توانست موقعیت خود را تثبیت کند و بر اوضاع مسلط شود.
+
'''<I>۹. اساس الاحکام</I>'''؛
  
'''حکم جهاد'''
+
'''<I>۱۰. مفتاح الاحکام'''؛
  
چند سال بعد، هنگامی‌‌ که ملا احمد نراقی از [[نجف]] به وطن خود کاشان بازگشت و مرجعیت، رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت‌سازی به وقوع پیوست که یکی از مهمترین آن‌ها جنگ‌های ایران و روس بود.  
+
'''<I>۱۱. عین الاصول</I>'''؛
  
در این هنگام فقیهان عظام شیعه و دانشوران [[نجف]] و [[کاظمین]] مانند آیت الله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آیت الله سید محمد طباطبایی معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصیت‌های مذهبی را در صدور فتوای جهاد بر ضد دولت تجاوزگر روسیه متحد نمود. بعد با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه تأکید کرد که مانع از ظلم و جور ایادی دولت روس شود؛ در غیر این صورت خود این مسئولیت را بر دوش خواهد گرفت.<ref> اعیان الشیعه، ج ص 443.</ref>
+
'''<I>۱۲. حجیة المظنه</I>'''؛<ref> الذریعه، ج ۶، ص ۲۷۶.</ref>
  
فتحعلی شاه که در مقابل تصمیم قاطعانه عالمان دینی چاره‌ای جز تسلیم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آیت الله سید محمد مجاهد با عده‌ای از دانشوران وارد ایران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ایران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقیهان بزرگ شهرها از جمله ملا احمد نراقی به این ندا، لبیک گفتند و به جمع فقیهان مجاهد پیوستند.  
+
'''<I>۱۳. عوائد الایام:</I>''' این کتاب مجموعه‌ای از مسائل و قواعد [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر می‌‌دهد این نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف یادداشت یافته‌های مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش یافته است. کتاب فوق دارای ۸۸ عائده است به همین خاطر نام «[[عوائد الایام من مهمات ادلة الاحکام (کتاب)|عوائد الایام]]» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقی در یکی از عائده‌های آن به طور مستقل به بحث [[ولایت فقیه]] می‌‌پردازد که تا آن وقت هیچ یک از فقیهان عظام به این سبک از آن بحث نکرده بودند. توضیح پیرامون این موضوع مهم در بخش اندیشه خواهد آمد.
  
ملا احمد نراقی، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه سایر عالمان و فقیهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبریز و مناطق مختلف آذربایجان مردم را بر ضد اشغالگران روسی، بسیج و روشنگری نمود.<ref> گلشن ابرار، ج 1، ص 316.</ref>
+
'''<I>۱۴. سیف الامه و برهان المله:</I>''' این کتاب ارزشمند شامل مباحث دقیق [[علم کلام|کلامی‌‌]] و اعتقادی است. همان طوری که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقی آن را در جواب شبهات فرد مسیحی به نام «هنری مارتین پادری» نگاشته است و در آن ضمن بهره‌برداری کامل از برهان‌های عقلی و نقلی با تتبع و تفحص لازم و کافی آن را به اتمام رسانده است. کتاب سیف الامه در ۳ باب تنظیم یافته که باب اول آن پیرامون مسائل و موضوعاتی است که مؤلف دانستن آن را پیش از ورود به موضوع اصلی برای مخاطبان لازم می‌‌شمارد. باب دوم در اثبات [[رسالت]] و نبوت [[پیامبر اسلام|پیامبر بزرگ اسلام]] صلی الله علیه و آله است. در باب سوم، این اندیشمند توانا با استدلال عمیق و برهان دقیق به نقل و دفع شبهات هنری مارتین می‌‌پردازد.<ref> برای آگاهی بیشتر، ر.ک: آینه پژوهش، مقاله سیری در کتاب سیف الامه...، محمدجواد سلمان‌پور، ص ۱۱۲.</ref>
  
'''در جبهه فرهنگی'''
+
'''<I>۱۵. [[معراج السعاده (کتاب)|معراج السعادة]]:</I>''' این کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز یکی از بهترین کتاب‌های فارسی در [[اخلاق]] به شمار می‌‌آید. همان طوری که از مقدمه مؤلف استنباط می‌‌شود کتاب معراج السعادة در ادامه و تکمیل راه پدر و کتاب «[[جامع السعادات (کتاب)|جامع السعادات]]» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربی نگاشته شده بود و عموم مردم نمی‌‌توانستند از محتوای آن بهره‌مند شوند. ملا احمد نراقی در واقع آن را تلخیص و ترجمه کرده و با اضافاتی بدیع، تحت عنوان «معراج السعادة» در اختیار جامعه اسلامی ‌‌فارسی زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند این کتاب، موضوع [[عدالت]] اجتماعی و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم‌نظیر و پویا است. این کتاب از پنج فصل تشکیل یافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسایی قوای نفس و اخلاق ناپسند [[انسان]] بحث می‌‌شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حمیده از لغزش‌هاست. در باب چهارم شناسایی اخلاق حمیده و فضایل آن و چگونگی اکتساب آن مطرح می‌‌شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است و البته هر کدام این ابواب خود، دارای فصول و زیرمجموعه‌های مقتضی و مناسب است.
  
دوران زعامت و مرجعیت ملا احمد نراقی و حضور او در شهر کاشان را می‌‌توان یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخی ایران و جهان نامید. در این برهه از تاریخ میان قدرت‌های بزرگ جهانی تکاپوی عمیقی در جهت دست‌یابی به منابع کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شده بود که به «سیاست مستعمراتی» معروف شده بود. در این میان، کشور ایران به خاطر موقعیت استراتژی و ارتباط دیرینه‌ای که با کشور هند داشت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در آغاز عصر این سیاست، ایران جزء اولین کشورهای مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. این سیاست استعماری در آن مقطع در ابعاد و عرصه‌های گوناگون اعمال و تعقیب می‌‌شد که تهاجم در عرصه فرهنگی و شکستن سنگرهای اعتقادی مردم ایران، یکی از برنامه‌های این دسیسه استعماری به شمار می‌‌آمد.
+
'''<I>۱۶. حاشیه اکرثاوذوسیوس (ریاضی)</I>'''؛
  
دشمنان اسلام به ویژه سردمداران دولت انگلیس که همواره به دنبال غارت منافع ملی و مذهبی ملت‌های مسلمان بودند، پیش از این در عصر صفوی به خوبی تجربه کرده بودند که حضور [[اسلام]] و روحانیت شیعه، بزرگترین مانع تحقق اهداف شوم آن‌ها در این سرزمین است و هیچ چیزی به اندازه اسلام و روحانیت برای آنان شکننده نیست. لذا برای درهم شکستن این دو نیروی معنوی به طور همه جانبه سرمایه‌گذاری می‌‌کردند.
+
'''<I>۱۷. شرح محصل الهیئه (هیئت)</I>'''؛
  
یکی از این اقدامات شوم، فعالیت‌های جسورانه فردی به نام «هنری مارتین» از گروه «پادریان» در ایران بود. او به عنوان یک کشیش و مبلغ مسیحی در طول یازده ماه اقامت خود در ایران علاوه بر ترجمه [[انجیل]] و عهد جدید، کتابی به نام «میزان الحق» در حقانیت دین مسیح و در آیین مقدس [[اسلام]] و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و نفی [[وحی]] و [[قرآن]] نگاشت و با پشتکار و جسارت عجیبی با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنری مارتین با ترفندهایی که آموخته بود در شبهه‌افکنی و ایجاد تردید میان جوانان بسیار ماهر بود چنان که توانست در این زمینه به موفقیت‌هایی هم دست یابد. مأموریت او در سال 1227 هـ.ش در ایران به پایان رسید و عازم کشور ترکیه شد و در همان سال درگذشت؛ اما سالیان دراز شبهات او در میان محافل علمی‌‌ و عمومی‌‌ مردم باقی و مطرح بود.<ref> ر.ک: آینه پژوهش، ش 73، مقاله محمدجواد سلمان‌پور، ص 112.</ref>
+
'''<I>۱۸. جامع المواعظ (پندنامه)</I>'''؛<ref> ملا محمدمهدی نراقی، منادی اخلاق، ص ۹۲ و ۹۱.</ref>
  
در آن ایام پاسخ‌های بسیاری در نفی نظرها و شبهه‌های مارتین پادری نوشته شد؛ اما چون اغلب نویسندگان آن از مایه علمی‌‌ لازم و کافی بهره‌مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثیرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکیم این جبهه شوم فرهنگی شدند. در این میان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعی برخوردار بود که بارزترین آن کتاب «سیف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقی بود که توضیح آن در بخش آثار خواهد آمد. این فقیه پرتلاش در پویایی، رسایی و گویاکردن محتوای این کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکمیل آن با ده نفر از شخصیت‌های یهود به مذاکره علمی ‌‌نشست.<ref> قصص العلماء، تنکابنی، ص 129.</ref>
+
'''<I>۱۹. رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل:</I>''' این کتاب حاوی موضوعات مختلف فقهی، اصولی، حدیثی و اعتقادی است که از سوی مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقی استفاده شده و آن عالم سخت‌کوش نیز به همه آن‌ها پاسخ داده است. سپس مجموعه این سوال‌ها و جواب‌ها توسط یکی از شاگردان مرحوم نراقی به نام محمد بن محمد یوسف میمه‌ای جوشقانی در ۲ مجلد جمع‌آوری و تنظیم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهی اختصاص دارد و جلد دوم پیرامون [[اصول فقه]]، اعتقادات و متفرقات است. یک نسخه از آن در کتابخانه آیت الله گلپایگانی به شماره‌های: جلد اول ۹/۲۵، جلد دوم ۱۱۷/۲۶ موجود است که چندان کامل نیست، اما نسخه کامل آن در کتابخانه مدرسه سلطانی (امام) کاشان نگهداری می‌‌شود و توسط محقق ارجمند حجت الاسلام طیار مراغه‌ای شناسایی و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده‌ای از آن در کتابخانه مجلس و همچنین یک نسخه از جلد اول آن به شماره ۷۱۴۶ در کتابخانه آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشی نجفی]] موجود است.<ref> ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۲۶.</ref> این کتاب اخیراً توسط کنگره فاضلین نراقی به کوشش آیت الله رضا استادی تحقیق و تصحیح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
  
در این کتاب غیرت دینی، احساس مسئولیت اجتماعی، شجاعت و شهامت علمی‌‌ ملا احمد نراقی به وضوح مشاهده می‌‌شود. این کتاب در سال (1233 هـ.ق) پنج سال بعد از فوت مارتین نگارش یافت و در مهار افکار و اندیشه‌های انحرافی و رفع شبهات ساختگی او تأثیر بسزایی گذاشت و این تنها رد بر شخص مارتین نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقی با این تلاش و تحقیق در برابر یک تهاجم همه جانبه فرهنگی قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگلیس تغذیه و هدایت می‌‌شد.
+
'''<I>۲۰. الخزائن:</I>''' این کتاب به گونه‌ی «کشکول» پیرامون مسائل متفرقه از قبیل: حکایات، مطایبات، قواعد کلی علوم گوناگون و فواید دیگر نگارش یافته و همان طوری که از مقدمه آن برمی‌‌آید که فاضل نراقی آن را در تکمیل محتوای کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحریر درآورده است. اثر حاضر با تحقیق، تصحیح و تعلیق [[علامه حسن زاده آملی|علامه حسن‌زاده آملی]] در سال ۱۳۷۸ ش. توسط انتشارات قیام در [[قم]] به زیور طبع آراسته شده است.
  
'''شاگردان'''
+
'''<I>۲۱. دیوان طاقدیس:</I>''' این اثر ادبی با بیش از چهارصد صفحه، مجموعه اشعار و قصیده‌های نفیس ملا احمد نراقی در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و سایر مردم است که به نمونه‌ای از آن اشاره شد. چنان که بخشی از آن شامل نکته‌های ظریف [[اخلاق|اخلاقی]]، [[عرفان|عرفانی]] و بخش دیگرش هم حاوی سروده‌هایی در مصیبت [[امام حسین]] علیه‌السلام و یاران شهید آن حضرت است. در این وادی نیز ملا احمد نراقی تحت تأثیر دیوان «طائر قدسی» پدر واقع گشته و راه او را پی گرفته است.
 +
==فعالیتهای سیاسی و اجتماعی==
  
این فقیه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مدیریت و مسئولیت اداره حوزه علمیه کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصیت‌های سرشناس، به حوزه کاشان و روحانیت شیعه رونق بیشتری بخشید. در این بخش به معرفی چند تن از شاگردان او می‌‌پردازیم:
+
دوران ملا احمد نراقی همزمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کریم خان زند، او ایام کودکی و نوجوانی خود را پشت سر می‌‌گذاشت و مهمترین دوران حیات این [[فقیه]] سترگ با حکومت آقا محمدخان و فتحعلی شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است.<ref> لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج ۱۲، ص ۱۸۳۱۲.</ref>
  
* 1. شیخ مرتضی انصاری (1281-1214 هـ.ق) یکی از امتیازات نراقی این است که در حوزه درسی وی شخصیتی سترگی همچون [[شیخ مرتضی انصاری]] پرورش یافته است.
+
'''حکم جهاد:'''
  
* 2. ملا مهدی نراقی (1268-1209 هـ.ق):
+
حدود سال (۱۲۱۳ هـ.ق) هنگامی‌‌ که ملا احمد نراقی از [[نجف]] به وطن خود کاشان بازگشت و [[مرجعیت]]، رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت‌سازی به وقوع پیوست که یکی از مهمترین آن‌ها جنگ‌های ایران و روس بود. در این هنگام فقیهان عظام [[شیعه]] و دانشوران [[نجف]] و [[کاظمین]] مانند آیت الله [[سید علی طباطبایی]] و [[شیخ جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطا]] اعلام [[جهاد]] کردند. آیت الله [[سید محمد مجاهد|سید محمد طباطبایی]] معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصیت‌های مذهبی را در صدور [[فتوا|فتوای]] جهاد بر ضد دولت تجاوزگر روسیه متحد نمود. بعد با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه تأکید کرد که مانع از ظلم و جور ایادی دولت روس شود؛ در غیر این صورت خود این مسئولیت را بر دوش خواهد گرفت.<ref> اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۴۴۳.</ref>
  
وی معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش یعنی ملا محمدمهدی نراقی به دنیا آمد. به همین سبب نام وی را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعدها از سوی فتحعلی شاه به «آقا بزرگ» شهرت یافت.<ref> تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص 286.</ref>
+
فتحعلی شاه که در مقابل تصمیم قاطعانه عالمان دینی چاره‌ای جز تسلیم نداشت، با درخواست آنان موافقت کرد. آیت الله سید محمد مجاهد با عده‌ای از دانشوران وارد [[ایران]] شد و در [[تهران]] جلوس کرد و همه عالمان برجسته ایران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقیهان بزرگ شهرها از جمله ملا احمد نراقی به این ندا، لبیک گفتند و به جمع فقیهان مجاهد پیوستند. ملا احمد نراقی، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه سایر عالمان و فقیهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر [[تبریز]] و مناطق مختلف آذربایجان مردم را بر ضد اشغالگران روسی، بسیج و روشنگری نمود.<ref> گلشن ابرار، ج ۱، ص ۳۱۶.</ref>  
  
* 3. میرزا ابوالقاسم نراقی (متوفی 1256 هـ.ق):
+
'''مقابله با ظلم و استبداد:'''
  
وی دومین فرزند پدرش ملا مهدی نراقی بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقی علوم و معارف دینی را آموخت و به درجه [[اجتهاد]] رسید.
+
ملا احمد نراقی همواره به فکر رفاه و آسایش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستیز پرداخت. در ادامه این ظلم ستیزی با حاکمان ظالم منطقه و حتی با حکومت وقت [[ایران]] (فتحعلی شاه قاجار) درگیر شد. چنان که در کتاب‌های تاریخی آمده است حاکمانی که از سوی فتحعلی شاه برای منطقه کاشان گماشته می‌‌شدند، چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقی از این سمت دولتی عزل شدند که این سبب ناخشنودی شاه شد. بنابراین آن عالم بزرگ را به [[تهران]] فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد.  
  
* 4. ملا محمدجواد نراقی (متوفی 1278 هـ.ق):
+
ملا احمد نراقی در جواب شاه آستین‌ها را بالا برد و دست‌های خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد: «... بار خدایا! این سلطان ظالم، حاکم ظالمی‌‌ را بر مردم قرار داد و من رفع [[ظلم]] کردم و این ظالم بر من عصبانی است...»<ref> همان.</ref> و چون اراده کرد نفرین کند شاه بلند شد، دست‌های او را گرفت و از وی عذرخواهی کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، یک فرد لایقی را برای ولایت کاشان منصوب نمود. از این قضیه تاریخی علاوه بر نفوذ و قدرت معنوی ملا احمد نراقی در میان توده مردم، می‌‌توان دریافت که فتحعلی شاه با آن همه غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوی ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است.
  
وی فرزند کوچک ملا احمد نراقی است.
+
'''در جبهه فرهنگی:'''
  
* 5. میرزا محمدنصیر نراقی، نصیرالدین (متوفی 1273 هـ.ق)؛
+
دوران زعامت و مرجعیت ملا احمد نراقی و حضور او در شهر کاشان را می‌‌توان یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخی [[ایران]] و جهان نامید. در این برهه از تاریخ، میان قدرت‌های بزرگ جهانی تکاپوی عمیقی در جهت دست‌یابی به منابع کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شده بود که به «سیاست مستعمراتی» معروف شده بود. در این میان، کشور ایران به خاطر موقعیت استراتژی و ارتباط دیرینه‌ای که با کشور هند داشت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در آغاز عصر این سیاست، ایران جزء اولین کشورهای مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. این سیاست استعماری در آن مقطع در ابعاد و عرصه‌های گوناگون اعمال و تعقیب می‌‌شد که تهاجم در عرصه [[فرهنگ|فرهنگی]] و شکستن سنگرهای اعتقادی مردم ایران، یکی از برنامه‌های این دسیسه استعماری به شمار می‌‌آمد.
  
* 6. ملا محمد نراقی (متوفی 1397 هـ.ق):
+
دشمنان اسلام به ویژه سردمداران دولت انگلیس که همواره به دنبال غارت منافع ملی و مذهبی ملت‌های مسلمان بودند، پیش از این در عصر [[صفویه|صفوی]] به خوبی تجربه کرده بودند که حضور [[اسلام]] و روحانیت [[شیعه]]، بزرگترین مانع تحقق اهداف شوم آن‌ها در این سرزمین است و هیچ چیزی به اندازه اسلام و روحانیت برای آنان شکننده نیست. لذا برای درهم شکستن این دو نیروی معنوی به طور همه جانبه سرمایه‌گذاری می‌‌کردند.
  
او ملقب به عبدالصاحب و فرزند بزرگ ملا احمد نراقی بود که در سال (1215 هـ.ق) چشم به جهان گشود.
+
یکی از این اقدامات شوم، فعالیت‌های جسورانه فردی به نام «هنری مارتین» از گروه «پادریان» در ایران بود. او به عنوان یک [[کشیش]] و مبلغ [[مسیحیت|مسیحی]] در طول یازده ماه اقامت خود در ایران علاوه بر ترجمه [[انجیل]] و عهد جدید، کتابی به نام «میزان الحق» در حقانیت دین مسیح و رد آیین مقدس [[اسلام]] و رسالت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و نفی [[وحی]] و [[قرآن]] نگاشت و با پشتکار و جسارت عجیبی با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنری مارتین با ترفندهایی که آموخته بود در شبهه‌افکنی و ایجاد تردید میان جوانان بسیار ماهر بود چنان که توانست در این زمینه به موفقیت‌هایی هم دست یابد. مأموریت او در سال ۱۲۲۷ هـ.ش در ایران به پایان رسید و عازم کشور [[ترکیه]] شد و در همان سال درگذشت؛ اما سالیان دراز شبهات او در میان محافل علمی‌‌ و عمومی‌‌ مردم باقی و مطرح بود.<ref> ر.ک: آینه پژوهش، ش ۷۳، مقاله محمدجواد سلمان‌پور، ص ۱۱۲.</ref>
  
شخصیت‌های بزرگی مانند:
+
در آن ایام پاسخ‌های بسیاری در نفی نظرها و شبهه‌های مارتین پادری نوشته شد؛ اما چون اغلب نویسندگان آن از مایه علمی‌‌ لازم و کافی بهره‌مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثیرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکیم این جبهه شوم فرهنگی شدند. در این میان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعی برخوردار بود که بارزترین آن کتاب «سیف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقی بود. این فقیه پرتلاش در پویایی، رسایی و گویاکردن محتوای این کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکمیل آن با ده نفر از شخصیت‌های [[یهود]] به مذاکره علمی ‌‌نشست.<ref> قصص العلماء، تنکابنی، ص ۱۲۹.</ref>
  
* 7. سید محمدتقی کاشانی (1258 هـ.ق)؛
+
در این کتاب، غیرت دینی، احساس مسئولیت اجتماعی، [[شجاعت]] و شهامت علمی‌‌ ملا احمد نراقی به وضوح مشاهده می‌‌شود. این کتاب در سال (۱۲۳۳ هـ.ق) پنج سال بعد از فوت مارتین نگارش یافت و در مهار افکار و اندیشه‌های انحرافی و رفع شبهات ساختگی او تأثیر بسزایی گذاشت و این تنها رد بر شخص مارتین نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقی با این تلاش و تحقیق در برابر یک تهاجم همه جانبه فرهنگی قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگلیس تغذیه و هدایت می‌‌شد.
 +
==ملای نراقی و بحث ولایت فقیه==
  
* 8. ملا علی مدد ساوجی کاشانی (1270 هـ.ق)؛
+
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان [[شیعه]] قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه‌های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی [[فقه]] شیعه و کارآیی [[اسلام]] و تشیع را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. از مسائل مهمی‌ ‌که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می‌‌سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت‌ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده ۵۴ از کتاب «[[عوائد الایام من مهمات ادلة الاحکام (کتاب)|عوائد الایام]]» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه برخلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتاب‌های فقهی شیعه و در محافل علمی ‌‌حوزه‌ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است.  
  
* 9. میرزا ابوتراب نطنزی کاشانی (1261 هـ.ق)؛
+
چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می‌‌نویسد: «... به تحقیق من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]]، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می‌‌دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می‌‌کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی‌‌دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می‌‌باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت‌ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است».<ref> عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص ۵۳۰.</ref>
  
* 10. ملا احمد نطنزی کاشانی؛
+
بنابراین هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم‌نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره [[اجتهاد]] و فقاهت شد و این موضوع ریشه‌دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی ‌‌استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده درآورد و به جامعه اسلامی ‌‌تحویل داد.
  
* 11. ملا محمدحسن جاسبی قمی؛
+
فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام به تحلیل عقلی این [[احادیث]] می‌‌پردازد و می‌‌نویسد: «...به راستی از مسائل آشکاری که هر عامی‌‌ و عالمی‌‌ آن را می‌‌فهمد و به آن حکم می‌‌کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانون‌گذاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می‌‌باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی‌‌کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می‌‌کند...».<ref> همان، ص ۵۳۷.</ref>
  
* 12. میرزا حبیب‌الله کاشانی؛
+
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می‌‌کند: «...کلما ان للنبی صلی الله علیه و آله والامام الذین هم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع او نص او غیرهما...».<ref> همان، ص ۵۳۶.</ref> هر امری که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم‌السلام در آن [[ولایت|ولایت]] دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی‌‌ بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می‌‌یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته‌اند.
 +
==وفات==
  
* 13. سید شفیع جاپلقی بروجردی (1280 هـ.ق)؛
+
در سال‌های (۱۲۴۵ و ۱۲۴۴ هـ.ق) بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام [[مرگ]] کشیده بود. بدین ترتیب ملا احمد نراقی هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی شتافت. پیکرش از کاشان به [[نجف]] اشرف انتقال یافت و در کنار پدرش ملا محمدمهدی نراقی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق رحلت این عالم بزرگ چندان روشن نیست. اغلب محققان مانند: [[شیخ عباس قمی]]،<ref> اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref> شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]،<ref> الذریعه، ج ۶، ص ۲۷۶ و...</ref> خوانساری<ref> روضات الجنات، محمدباقر موسوی، ج ۱، ص ۹۷.</ref> [[شیخ محمدرضا مظفر|محمدرضا مظفر]]، علی‌اکبر [[علی اکبر دهخدا|دهخدا]]<ref> لغت نامه دهخدا، ج ۱، ۱۴۶۴ و ۱۳۸۳.</ref> آن را سال (۱۲۴۴ هـ.ق) نوشتند، برخی هم مثل: [[سید محسن امین]]<ref> اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref> و مدرس تبریزی<ref> ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۶، ص ۱۶۳.</ref> میان (۱۲۴۵ـ۱۲۴۴ هـ.ق) و بین ۲۳ [[ربیع الثانی]] (۱۲۴۴ هـ.ق) و اوائل (۱۲۴۵ هـ.ق) دانسته اند.
  
* 14. ملا محمد کزازی قمی؛
+
==پانویس==
 
+
<references />
* 15. شیخ محمد جزفادقانی (1264 هـ.ق)؛
+
==منابع==
 
+
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۵، زندگی نامه "ملا احمد نراقی" از عبدالرحیم اباذری.
* 16. میرزا احمد حسینی ساوجی (1305 هـ.ق)؛
+
*معراج السعادة، [http://www.hawzah.net/fa/book/bookview/45278/25821 پایگاه اطلاع رسانی حوزهبازیابی: ۲۶ بهمن ۱۳۹۲.
 
 
* 17. سید علی بن خلیفه احسانی نجفی (1233 هـ.ق)؛
 
 
 
* 18. ملا محمدعلی آرانی کاشانی (1250 هـ.ق)؛
 
 
 
* 19. علامه شیخ محمد میثمی؛
 
 
 
* 20. شیخ علی محمدخان نظام‌الدوله صدر اصفهانی (1276 هـ.ق)؛
 
 
 
* 21. حاج ملا علی خلیلی (1297 هـ.ق)؛
 
 
 
* 22. شیخ محمدعلی هزارجریبی مازندرانی<ref> این قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقیقی فاضل ارجمند حجت الاسلام والمسلمین ناصرالدین انصاری قمی ‌‌استفاده شده است. برای آگاهی و تحقیق بیشتر پیرامون هر یک از این شخصیت‌ها ر.ک: آینه‌ی پژوهش، ش 73، ص 71.</ref> (1245 هـ.ق)؛
 
 
 
* 23. ملا غلامرضا آرانی کاشانی.<ref> به مقدمه رساله هلالیه تألیف ملا غلامرضا آرانی مراجعه کنید.</ref>
 
 
 
نیز از شاگردان ملا احمد به شمار می‌‌آیند.
 
 
 
'''آثار'''
 
 
 
'''<I>1. مستند الشیعه فی احکام الشریعه:</I>'''
 
 
 
این اثر جاوید در میان فقیهان بزرگ [[شیعه]] یکی از کتاب‌های دقیق فقهی به شمار می‌‌آید که به سبک استدلال و متقن نگارش یافته و دارای فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهی است. این کتاب طی دو قرن گذشته همواره در حوزه‌های علمیه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقیهان سترگی مانند آیت الله سید محمدکاظم یزدی صاحب (عروه الوثقی) قرار می‌‌گرفته است.<ref> عوائد الایام، مقدمه، ص 56.</ref>
 
 
 
کتاب فوق قبلاً دوبار که مرحله دوم آن در سال 1325 ش. بود در ایران در دو جلد بزرگ رحلی، تهیه، تنظیم و چاپ شده است.<ref> الذریعه، ج 21، ص 14.</ref> اخیراً با تلاش و تحقیق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البیت در [[قم]]، در 19 جلد تهیه و تنظیم یافته و به مرحله چاپ رسیده است.
 
 
 
'''<I>2. هدایه الشیعه الی احکام الشریعه:</I>'''
 
 
 
این کتاب شامل فتاوای ملا احمد نراقی پیرامون مسائل فقهی است که برخلاف «مستند الشیعه» استدلالی نگارش نیافته است و بیشتر به رساله عملیه می‌‌ماند.<ref> ویژه‌نامه فاضلین نراقی، ش 4، ص 36.</ref>
 
 
 
'''<I>3. وسیله النجاه:</I>'''
 
 
 
این کتاب نیز پیرامون [[فقه]] در دو مجلد تدوین شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «[[روزه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[حج]]، [[جهاد]]، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، ذبح و شکار حیوانات» اختصاص دارد.<ref> الذریعه، ج 25، ص 85.</ref>
 
 
 
'''<I>4. تذکره الاحباب:</I>'''
 
 
 
این کتاب هم به سبک رساله عملیه نوشته شده است که ملا احمد نراقی در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشیه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.
 
 
 
'''<I>5. خلاصه المسائل</I>'''؛<ref> تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص 283 و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص 91.</ref>
 
 
 
'''<I>6. مناسک حج</I>'''؛<ref> همان.</ref>
 
 
 
'''<I>7. رساله در عصیر عنبی</I>'''.<ref> ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش 4، ص 34.</ref>
 
 
 
'''اصول فقه'''
 
 
 
'''<I>8. مناهج الاحکام فی الاصول</I>'''؛
 
 
 
'''<I>9. اساس الاحکام</I>'''؛
 
 
 
'''<I>10. مفتاح الاحکام'''</I>؛
 
 
 
'''<I>11. عین الاصول</I>'''؛
 
 
 
'''<I>12. حجیه المظنه</I>'''.<ref> الذریعه، ج 6، ص 276.</ref>
 
 
 
'''فقه و اصول'''
 
 
 
'''<I>13. عوائد الایام:</I>'''
 
 
 
این کتاب مجموعه‌ای از مسائل و قواعد [[فقه]] و [[اصول]] است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر می‌‌دهد. این نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف یادداشت یافته‌های مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش یافته است. کتاب فوق دارای 88 عائده است به همین خاطر نام «عوائد الایام» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقی در یکی از عائده‌های آن به طور مستقل به بحث ولایت فقیه می‌‌پردازد که تا آن وقت هیچ یک از فقیهان عظام به این سبک از آن بحث نکرده بودند. توضیح پیرامون این موضوع مهم در بخش اندیشه خواهد آمد.
 
 
 
'''کلام'''
 
 
 
'''<I>14. سیف الامه و برهان المله:</I>'''
 
 
 
این کتاب ارزشمند شامل مباحث دقیق کلامی‌‌ و اعتقادی است. همان طوری که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقی آن را در جواب [[شبهات]] فرد مسیحی به نام «هنری مارتین پادری» نگاشته است و در آن ضمن بهره‌برداری کامل از برهان‌های عقلی و نقلی با تتبع و تفحص لازم و کافی آن را به اتمام رسانده است. کتاب سیف الامه در 3 باب تنظیم یافته که باب اول آن پیرامون مسائل و موضوعاتی است که مؤلف دانستن آن را پیش از ورود به موضوع اصلی برای مخاطبان لازم می‌‌شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله است. در باب سوم، این اندیشمند توانا با استدلال عمیق و برهان دقیق به نقل و دفع شبهات هنری مارتین می‌‌پردازد.<ref> برای آگاهی بیشتر، ر.ک: آینه پژوهش، مقاله سیری در کتاب سیف الامه...، محمدجواد سلمان‌پور، ص 112.</ref>
 
 
 
'''اخلاق'''
 
 
 
'''<I>15. معراج السعادة:</I>'''
 
 
 
این کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز یکی از بهترین کتاب‌های فارسی در اخلاق به شمار می‌‌آید. همان طوری که از مقدمه مؤلف استنباط می‌‌شود کتاب معراج السعادة در ادامه و تکمیل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربی نگاشته شده بود و عموم مردم نمی‌‌توانستند از محتوای آن بهره‌مند شوند. ملا احمد نراقی در واقع آن را تلخیص و ترجمه کرده و با اضافاتی بدیع، تحت عنوان «معراج السعادة» در اختیار جامعه اسلامی ‌‌فارسی زبانان قرار داده است.
 
 
 
از جمله مباحث ارزشمند این کتاب، موضوع [[عدالت]] اجتماعی و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم‌نظیر و پویا است. این کتاب از پنج فصل تشکیل یافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسایی قوای نفس و [[اخلاق ناپسند]] انسان بحث می‌‌شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حمیده از لغزش‌هاست. در باب چهارم شناسایی اخلاق حمیده و فضایل آن و چگونگی اکتساب آن مطرح می‌‌شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است و البته هر کدام این ابواب خود، دارای فصول و زیرمجموعه‌های مقتضی و مناسب است.
 
 
 
'''متفرقات'''
 
 
 
'''<I>16. حاشیه اکرثاوذوسیوس (ریاضی)</I>'''؛
 
 
 
'''<I>17. شرح محصل الهیئه (هیئت)</I>'''؛
 
 
 
 
 
 
'''<I>18. جامع المواعظ (پندنامه)</I>'''؛<ref> ملا محمدمهدی نراقی، منادی اخلاق، ص 92 و 91.</ref>
 
 
 
'''<I>19. رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل:</I>'''
 
  
این کتاب حاوی موضوعات مختلف فقهی، اصولی، حدیثی و اعتقادی است که از سوی مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقی استفاده شده و آن عالم سخت‌کوش نیز به همه آن‌ها پاسخ داده است. سپس مجموعه این سوال‌ها و جواب‌ها توسط یکی از شاگردان مرحوم نراقی به نام محمد بن محمد یوسف میمه‌ای جوشقانی در 2 مجلد جمع‌آوری و تنظیم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهی اختصاص دارد و جلد دوم پیرامون [[اصول فقه]]، اعتقادات و متفرقات است. یک نسخه از آن در کتابخانه آیت الله گلپایگانی به شماره‌های: جلد اول 9/25، جلد دوم 117/26 موجود است که چندان کامل نیست، اما نسخه کامل آن در کتابخانه مدرسه سلطانی (امام) کاشان نگهداری می‌‌شود و توسط محقق ارجمند حجت الاسلام طیار مراغه‌ای شناسایی و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده‌ای از آن در کتابخانه مجلس و همچنین یک نسخه از جلد اول آن به شماره 7146 در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی موجود است.<ref> ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش 4، ص 26.</ref>
+
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
+
[[رده:فقیهان]]
این کتاب اخیراً توسط کنگره فاضلین نراقی به کوشش آیت الله رضا استادی تحقیق و تصحیح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
+
[[رده:علمای اخلاق]]
 
+
[[رده:عارفان]]
'''<I>20. الخزائن:</I>'''
+
[[رده:ریاضیدانان]]
 
+
[[رده:فیلسوفان]]
این کتاب به گونه‌ی «کشکول» پیرامون مسائل متفرقه از قبیل: حکایات، مطایبات، قواعد کلی علوم گوناگون و فواید دیگر نگارش یافته و همان طوری که از مقدمه آن برمی‌‌آید که فاضل نراقی آن را در تکمیل محتوای کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحریر درآورده است. اثر حاضر با تحقیق، تصحیح و تعلیق علامه حسن‌زاده آملی در سال 1378 ش. توسط انتشارات قیام در [[قم]] به زیور طبع آراسته شده است.
+
[[رده:شعرای پارسی گو]]
 
 
'''<I>21. دیوان طاقدیس:</I>'''
 
 
 
این اثر ادبی با بیش از چهارصد صفحه، مجموعه اشعار و قصیده‌های نفیس ملا احمد نراقی در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و سایر مردم است که به نمونه‌ای از آن اشاره شد. چنان که بخشی از آن شامل نکته‌های ظریف اخلاقی، عرفانی و بخش دیگرش هم حاوی سروده‌هایی در مصیبت [[امام حسین]] علیه‌السلام و یاران شهید آن حضرت است. در این وادی نیز ملا احمد نراقی تحت تأثیر دیوان «طائر قدسی» پدر واقع گشته و راه او را پی گرفته است.
 
 
 
'''ملا احمد نراقی و بحث ولایت مطلقه فقیه: '''
 
 
 
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان [[شیعه]] قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه‌های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی فقه شیعه و کارآیی [[اسلام]] و تشیع را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند.  از مسائل مهمی‌ ‌که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می‌‌سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت‌ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «عوائد الایام» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه برخلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتاب‌های فقهی شیعه و در محافل علمی ‌‌حوزه‌ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است.
 
 
 
چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می‌‌نویسد: «...به تحقیق من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می‌‌دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می‌‌کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی‌‌دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می‌‌باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت‌ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است».<ref> عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص 530.</ref>
 
 
 
بنابراین هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم‌نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و این موضوع ریشه‌دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی ‌‌استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده درآورد و به جامعه اسلامی ‌‌تحویل داد.
 
 
 
فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم علیهم‌السلام به تحلیل عقلی این [[احادیث]] می‌‌پردازد و می‌‌نویسد: «...به راستی از مسائل آشکاری که هر عامی‌‌ و عالمی‌‌ آن را می‌‌فهمد و به آن حکم می‌‌کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا [[مرگ]] بگوید: فلانی وارث من مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانون‌گذاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می‌‌باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی‌‌کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می‌‌کند...».<ref> همان، ص 537.</ref>
 
 
 
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می‌‌کند: «...کلما ان للنبی صلی الله علیه و آله والامام الذینهم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع اونص او غیرهما...».<ref> همان، ص 536.</ref>
 
 
 
هر امری که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی‌‌ بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می‌‌یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته‌اند.
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
در سال‌های (1245 و 1244 هـ.ق) بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام [[مرگ]] کشیده بود. بدین ترتیب ملا احمد نراقی هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی شتافت. پیکرش از کاشان به [[نجف]] اشرف انتقال یافت و در کنار پدرش ملا محمدمهدی نراقی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق رحلت این عالم بزرگ چندان روشن نیست. اغلب محققان مانند: [[شیخ عباس قمی]]،<ref> اعیان الشیعه، ج 3، ص 183.</ref> شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]،<ref> الذریعه، ج 6، ص 276 و...</ref> خوانساری<ref> روضات الجنات، محمدباقر موسوی، ج 1، ص 97.</ref> محمدرضا مظفر، علی‌اکبر دهخدا<ref> لغت نامه دهخدا، ج 1، 1464 و 1383.</ref> و... آن را سال (1244 هـ.ق) نوشتند، برخی هم مثل: سید محسن امین<ref> اعیان الشیعه، ج 3، ص 183.</ref> و مدرس تبریزی<ref> ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج 6، ص 163.</ref> میان (1245ـ1244 هـ.ق) و بین 23 [[ربیع الثانی]] (1244 هـ.ق) و اوائل (1245 هـ.ق) به شیخ انصاری و در [[ذی القعده]]‌ همین سال به برادرش ملا محمدمهدی معروف به (آقا بزرگ) اجازه روایت داده و در [[ربیع الاول]] (1245 هـ.ق) کتاب «قضا و شهادت» از مستندالشیعه را نگارش کرده است.<ref> عوائد الایام، ص 64.</ref> چنین نتیجه گرفته که تاریخ رحلت آن فقیه فرزانه روز 23 [[ربیع الثانی]] (1245 هـ.ق) منحصر می‌‌شود.<ref> اندیشه‌های سیاسی محقق نراقی، محمدصادق مزینانی، ص 41.</ref> در حالی که این قول هم مجرد احتمال است و نظر قطعی نمی‌‌تواند به شمار آید. (تردید کرده‌اند، بعضی دیگر نیز با توجه به این که ملا احمد نراقی در [[شوال]] (1244 هـ.ق))
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۶

ملا احمد نراقی (۱۲۴۴-۱۱۸۵ ق)، فرزند ملا محمدمهدی نراقی، از مجتهدان و دانشمندان بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری است. خاتم الفقهاء شیخ مرتضی انصاری از شاگردان نامدار اوست. علامه نراقی، فردی زاهد، متقی، و در اوصاف حمیده و اخلاق فاضله زبانزد بود و کتاب اخلاقی «معراج السعاده» او معروف است.

۲۳۰px
نام کامل ملا احمد نراقی
زادروز ۱۱۸۵ قمری
زادگاه کاشان
وفات ۱۲۴۵ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

وحید بهبهانی، سید محمدمهدی بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ملا محمدمهدی نراقی،...

شاگردان

شیخ مرتضی انصاری، سید محمدشفیع جاپلقی، سید محمدتقی کاشانی،...

آثار

معراج السعاده، عوائد الایام، سیف الامة و برهان الملة، دیوان طاقدیس،...

تحصیلات و استادان

ملا احمد نراقی متولد سال (۱۱۸۵ هـ.ق) در شهر نراق کاشان بود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمدمهدی نراقی تحصیل نمود. سال (۱۲۰۵ هـ.ق) که بیست بهار از عمرش می‌‌گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار، استاد کل وحید بهبهانی بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال، وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (۱۲۰۹ هـ.ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته‌های علمی‌‌ خود را از او به ارث برده بود.[۱]

ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (۱۲۱۲ هـ.ق) به قصد زیارت عتبات عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: سید محمدمهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء استفاده‌های شایانی برد.

این فقیه فرزانه مدتی هم در کربلا در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی‌‌ برد.[۲] وی در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقاید، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و... به مراتب عالی رسید و صاحب‌نظر شد.

تدریس و شاگردان

این فقیه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مدیریت و مسئولیت اداره حوزه علمیه کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصیت‌های سرشناس، به حوزه کاشان و روحانیت شیعه رونق بیشتری بخشید. در این بخش به معرفی چند تن از شاگردان او می‌‌پردازیم:

  1. شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱-۱۲۱۴ هـ.ق) یکی از امتیازات نراقی این است که در حوزه درسی وی شخصیتی سترگی همچون شیخ مرتضی انصاری پرورش یافته است.
  2. ملا مهدی نراقی (۱۲۶۸-۱۲۰۹ هـ.ق): وی معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش یعنی ملا محمدمهدی نراقی به دنیا آمد. به همین سبب نام وی را بر او نهادند و به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعدها از سوی فتحعلی شاه به «آقا بزرگ» شهرت یافت.[۳]
  3. میرزا ابوالقاسم نراقی (متوفی ۱۲۵۶ هـ.ق): وی دومین فرزند پدرش ملا محمدمهدی نراقی بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقی علوم و معارف دینی را آموخت و به درجه اجتهاد رسید.
  4. ملا محمدجواد نراقی (متوفی ۱۲۷۸ هـ.ق): وی فرزند کوچک ملا احمد نراقی است.
  5. میرزا محمدنصیر نراقی (متوفی ۱۲۷۳ هـ.ق)
  6. ملا محمد نراقی (متوفی ۱۳۹۷ هـ.ق): او فرزند بزرگ ملا احمد نراقی بود که در سال (۱۲۱۵ هـ.ق) چشم به جهان گشود.
  7. سید محمدتقی کاشانی (۱۲۵۸ هـ.ق)
  8. ملا علی مدد ساوجی کاشانی (۱۲۷۰ هـ.ق)
  9. میرزا ابوتراب نطنزی کاشانی (۱۲۶۱ هـ.ق)
  10. ملا احمد نطنزی کاشانی
  11. ملا محمدحسن جاسبی قمی
  12. میرزا حبیب‌الله کاشانی
  13. سید شفیع جاپلقی (۱۲۸۰ هـ.ق)
  14. ملا محمد کزازی قمی
  15. شیخ محمد جزفادقانی (۱۲۶۴ هـ.ق)
  16. میرزا احمد حسینی ساوجی (۱۳۰۵ هـ.ق)
  17. سید علی بن خلیفه احسانی نجفی (۱۲۳۳ هـ.ق)
  18. ملا محمدعلی آرانی کاشانی (۱۲۵۰ هـ.ق)
  19. علامه شیخ محمد میثمی
  20. شیخ علی محمدخان نظام‌الدوله صدر اصفهانی (۱۲۷۶ هـ.ق)
  21. حاج ملا علی خلیلی (۱۲۹۷ هـ.ق)
  22. شیخ محمدعلی هزارجریبی مازندرانی (۱۲۴۵ هـ.ق)
  23. ملا غلامرضا آرانی کاشانی.[۴]

آثار و تألیفات

۱. مستند الشیعه فی احکام الشریعه: این اثر جاوید در میان فقیهان بزرگ شیعه یکی از کتاب‌های دقیق فقهی به شمار می‌‌آید که به سبک استدلالی متقن نگارش یافته و دارای فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهی است. این کتاب طی دو قرن گذشته همواره در حوزه‌های علمیه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقیهان سترگی مانند آیت الله سید محمدکاظم یزدی صاحب (عروة الوثقی) قرار می‌‌گرفته است.[۵] اخیراً با تلاش و تحقیق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البیت در قم، در ۱۹ جلد تهیه و تنظیم یافته و به مرحله چاپ رسیده است.

۲. هدایه الشیعه الی احکام الشریعه: این کتاب شامل فتاوای ملا احمد نراقی پیرامون مسائل فقهی است که برخلاف «مستند الشیعه» استدلالی نگارش نیافته و بیشتر به رساله عملیه می‌‌ماند.[۶]

۳. وسیلة النجاة: این کتاب نیز پیرامون فقه در دو مجلد تدوین شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، ذبح و شکار حیوانات» اختصاص دارد.[۷]

۴. تذکرة الاحباب: این کتاب هم به سبک رساله عملیه نوشته شده است که ملا احمد نراقی در آن بر کتاب «تحفة الرضویه» پدر بزرگوارش حاشیه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.

۵. خلاصة المسائل؛[۸]

۶. مناسک حج؛[۹]

۷. رساله در عصیر عنبی.[۱۰]

۸. مناهج الاحکام فی الاصول؛

۹. اساس الاحکام؛

۱۰. مفتاح الاحکام؛

۱۱. عین الاصول؛

۱۲. حجیة المظنه؛[۱۱]

۱۳. عوائد الایام: این کتاب مجموعه‌ای از مسائل و قواعد فقه و اصول است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر می‌‌دهد این نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف یادداشت یافته‌های مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش یافته است. کتاب فوق دارای ۸۸ عائده است به همین خاطر نام «عوائد الایام» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقی در یکی از عائده‌های آن به طور مستقل به بحث ولایت فقیه می‌‌پردازد که تا آن وقت هیچ یک از فقیهان عظام به این سبک از آن بحث نکرده بودند. توضیح پیرامون این موضوع مهم در بخش اندیشه خواهد آمد.

۱۴. سیف الامه و برهان المله: این کتاب ارزشمند شامل مباحث دقیق کلامی‌‌ و اعتقادی است. همان طوری که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقی آن را در جواب شبهات فرد مسیحی به نام «هنری مارتین پادری» نگاشته است و در آن ضمن بهره‌برداری کامل از برهان‌های عقلی و نقلی با تتبع و تفحص لازم و کافی آن را به اتمام رسانده است. کتاب سیف الامه در ۳ باب تنظیم یافته که باب اول آن پیرامون مسائل و موضوعاتی است که مؤلف دانستن آن را پیش از ورود به موضوع اصلی برای مخاطبان لازم می‌‌شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله است. در باب سوم، این اندیشمند توانا با استدلال عمیق و برهان دقیق به نقل و دفع شبهات هنری مارتین می‌‌پردازد.[۱۲]

۱۵. معراج السعادة: این کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز یکی از بهترین کتاب‌های فارسی در اخلاق به شمار می‌‌آید. همان طوری که از مقدمه مؤلف استنباط می‌‌شود کتاب معراج السعادة در ادامه و تکمیل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربی نگاشته شده بود و عموم مردم نمی‌‌توانستند از محتوای آن بهره‌مند شوند. ملا احمد نراقی در واقع آن را تلخیص و ترجمه کرده و با اضافاتی بدیع، تحت عنوان «معراج السعادة» در اختیار جامعه اسلامی ‌‌فارسی زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند این کتاب، موضوع عدالت اجتماعی و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم‌نظیر و پویا است. این کتاب از پنج فصل تشکیل یافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسایی قوای نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث می‌‌شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حمیده از لغزش‌هاست. در باب چهارم شناسایی اخلاق حمیده و فضایل آن و چگونگی اکتساب آن مطرح می‌‌شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است و البته هر کدام این ابواب خود، دارای فصول و زیرمجموعه‌های مقتضی و مناسب است.

۱۶. حاشیه اکرثاوذوسیوس (ریاضی)؛

۱۷. شرح محصل الهیئه (هیئت)؛

۱۸. جامع المواعظ (پندنامه)؛[۱۳]

۱۹. رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل: این کتاب حاوی موضوعات مختلف فقهی، اصولی، حدیثی و اعتقادی است که از سوی مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقی استفاده شده و آن عالم سخت‌کوش نیز به همه آن‌ها پاسخ داده است. سپس مجموعه این سوال‌ها و جواب‌ها توسط یکی از شاگردان مرحوم نراقی به نام محمد بن محمد یوسف میمه‌ای جوشقانی در ۲ مجلد جمع‌آوری و تنظیم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهی اختصاص دارد و جلد دوم پیرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. یک نسخه از آن در کتابخانه آیت الله گلپایگانی به شماره‌های: جلد اول ۹/۲۵، جلد دوم ۱۱۷/۲۶ موجود است که چندان کامل نیست، اما نسخه کامل آن در کتابخانه مدرسه سلطانی (امام) کاشان نگهداری می‌‌شود و توسط محقق ارجمند حجت الاسلام طیار مراغه‌ای شناسایی و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده‌ای از آن در کتابخانه مجلس و همچنین یک نسخه از جلد اول آن به شماره ۷۱۴۶ در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی موجود است.[۱۴] این کتاب اخیراً توسط کنگره فاضلین نراقی به کوشش آیت الله رضا استادی تحقیق و تصحیح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.

۲۰. الخزائن: این کتاب به گونه‌ی «کشکول» پیرامون مسائل متفرقه از قبیل: حکایات، مطایبات، قواعد کلی علوم گوناگون و فواید دیگر نگارش یافته و همان طوری که از مقدمه آن برمی‌‌آید که فاضل نراقی آن را در تکمیل محتوای کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحریر درآورده است. اثر حاضر با تحقیق، تصحیح و تعلیق علامه حسن‌زاده آملی در سال ۱۳۷۸ ش. توسط انتشارات قیام در قم به زیور طبع آراسته شده است.

۲۱. دیوان طاقدیس: این اثر ادبی با بیش از چهارصد صفحه، مجموعه اشعار و قصیده‌های نفیس ملا احمد نراقی در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و سایر مردم است که به نمونه‌ای از آن اشاره شد. چنان که بخشی از آن شامل نکته‌های ظریف اخلاقی، عرفانی و بخش دیگرش هم حاوی سروده‌هایی در مصیبت امام حسین علیه‌السلام و یاران شهید آن حضرت است. در این وادی نیز ملا احمد نراقی تحت تأثیر دیوان «طائر قدسی» پدر واقع گشته و راه او را پی گرفته است.

فعالیتهای سیاسی و اجتماعی

دوران ملا احمد نراقی همزمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کریم خان زند، او ایام کودکی و نوجوانی خود را پشت سر می‌‌گذاشت و مهمترین دوران حیات این فقیه سترگ با حکومت آقا محمدخان و فتحعلی شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است.[۱۵]

حکم جهاد:

حدود سال (۱۲۱۳ هـ.ق) هنگامی‌‌ که ملا احمد نراقی از نجف به وطن خود کاشان بازگشت و مرجعیت، رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت‌سازی به وقوع پیوست که یکی از مهمترین آن‌ها جنگ‌های ایران و روس بود. در این هنگام فقیهان عظام شیعه و دانشوران نجف و کاظمین مانند آیت الله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آیت الله سید محمد طباطبایی معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصیت‌های مذهبی را در صدور فتوای جهاد بر ضد دولت تجاوزگر روسیه متحد نمود. بعد با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه تأکید کرد که مانع از ظلم و جور ایادی دولت روس شود؛ در غیر این صورت خود این مسئولیت را بر دوش خواهد گرفت.[۱۶]

فتحعلی شاه که در مقابل تصمیم قاطعانه عالمان دینی چاره‌ای جز تسلیم نداشت، با درخواست آنان موافقت کرد. آیت الله سید محمد مجاهد با عده‌ای از دانشوران وارد ایران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ایران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقیهان بزرگ شهرها از جمله ملا احمد نراقی به این ندا، لبیک گفتند و به جمع فقیهان مجاهد پیوستند. ملا احمد نراقی، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه سایر عالمان و فقیهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبریز و مناطق مختلف آذربایجان مردم را بر ضد اشغالگران روسی، بسیج و روشنگری نمود.[۱۷]

مقابله با ظلم و استبداد:

ملا احمد نراقی همواره به فکر رفاه و آسایش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستیز پرداخت. در ادامه این ظلم ستیزی با حاکمان ظالم منطقه و حتی با حکومت وقت ایران (فتحعلی شاه قاجار) درگیر شد. چنان که در کتاب‌های تاریخی آمده است حاکمانی که از سوی فتحعلی شاه برای منطقه کاشان گماشته می‌‌شدند، چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقی از این سمت دولتی عزل شدند که این سبب ناخشنودی شاه شد. بنابراین آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد.

ملا احمد نراقی در جواب شاه آستین‌ها را بالا برد و دست‌های خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد: «... بار خدایا! این سلطان ظالم، حاکم ظالمی‌‌ را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و این ظالم بر من عصبانی است...»[۱۸] و چون اراده کرد نفرین کند شاه بلند شد، دست‌های او را گرفت و از وی عذرخواهی کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، یک فرد لایقی را برای ولایت کاشان منصوب نمود. از این قضیه تاریخی علاوه بر نفوذ و قدرت معنوی ملا احمد نراقی در میان توده مردم، می‌‌توان دریافت که فتحعلی شاه با آن همه غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوی ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است.

در جبهه فرهنگی:

دوران زعامت و مرجعیت ملا احمد نراقی و حضور او در شهر کاشان را می‌‌توان یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخی ایران و جهان نامید. در این برهه از تاریخ، میان قدرت‌های بزرگ جهانی تکاپوی عمیقی در جهت دست‌یابی به منابع کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شده بود که به «سیاست مستعمراتی» معروف شده بود. در این میان، کشور ایران به خاطر موقعیت استراتژی و ارتباط دیرینه‌ای که با کشور هند داشت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در آغاز عصر این سیاست، ایران جزء اولین کشورهای مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. این سیاست استعماری در آن مقطع در ابعاد و عرصه‌های گوناگون اعمال و تعقیب می‌‌شد که تهاجم در عرصه فرهنگی و شکستن سنگرهای اعتقادی مردم ایران، یکی از برنامه‌های این دسیسه استعماری به شمار می‌‌آمد.

دشمنان اسلام به ویژه سردمداران دولت انگلیس که همواره به دنبال غارت منافع ملی و مذهبی ملت‌های مسلمان بودند، پیش از این در عصر صفوی به خوبی تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانیت شیعه، بزرگترین مانع تحقق اهداف شوم آن‌ها در این سرزمین است و هیچ چیزی به اندازه اسلام و روحانیت برای آنان شکننده نیست. لذا برای درهم شکستن این دو نیروی معنوی به طور همه جانبه سرمایه‌گذاری می‌‌کردند.

یکی از این اقدامات شوم، فعالیت‌های جسورانه فردی به نام «هنری مارتین» از گروه «پادریان» در ایران بود. او به عنوان یک کشیش و مبلغ مسیحی در طول یازده ماه اقامت خود در ایران علاوه بر ترجمه انجیل و عهد جدید، کتابی به نام «میزان الحق» در حقانیت دین مسیح و رد آیین مقدس اسلام و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و نفی وحی و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجیبی با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنری مارتین با ترفندهایی که آموخته بود در شبهه‌افکنی و ایجاد تردید میان جوانان بسیار ماهر بود چنان که توانست در این زمینه به موفقیت‌هایی هم دست یابد. مأموریت او در سال ۱۲۲۷ هـ.ش در ایران به پایان رسید و عازم کشور ترکیه شد و در همان سال درگذشت؛ اما سالیان دراز شبهات او در میان محافل علمی‌‌ و عمومی‌‌ مردم باقی و مطرح بود.[۱۹]

در آن ایام پاسخ‌های بسیاری در نفی نظرها و شبهه‌های مارتین پادری نوشته شد؛ اما چون اغلب نویسندگان آن از مایه علمی‌‌ لازم و کافی بهره‌مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثیرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکیم این جبهه شوم فرهنگی شدند. در این میان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعی برخوردار بود که بارزترین آن کتاب «سیف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقی بود. این فقیه پرتلاش در پویایی، رسایی و گویاکردن محتوای این کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکمیل آن با ده نفر از شخصیت‌های یهود به مذاکره علمی ‌‌نشست.[۲۰]

در این کتاب، غیرت دینی، احساس مسئولیت اجتماعی، شجاعت و شهامت علمی‌‌ ملا احمد نراقی به وضوح مشاهده می‌‌شود. این کتاب در سال (۱۲۳۳ هـ.ق) پنج سال بعد از فوت مارتین نگارش یافت و در مهار افکار و اندیشه‌های انحرافی و رفع شبهات ساختگی او تأثیر بسزایی گذاشت و این تنها رد بر شخص مارتین نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقی با این تلاش و تحقیق در برابر یک تهاجم همه جانبه فرهنگی قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگلیس تغذیه و هدایت می‌‌شد.

ملای نراقی و بحث ولایت فقیه

ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه‌های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی فقه شیعه و کارآیی اسلام و تشیع را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. از مسائل مهمی‌ ‌که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می‌‌سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت‌ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده ۵۴ از کتاب «عوائد الایام» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه برخلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتاب‌های فقهی شیعه و در محافل علمی ‌‌حوزه‌ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است.

چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می‌‌نویسد: «... به تحقیق من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می‌‌دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می‌‌کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی‌‌دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می‌‌باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت‌ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است».[۲۱]

بنابراین هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم‌نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و این موضوع ریشه‌دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی ‌‌استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده درآورد و به جامعه اسلامی ‌‌تحویل داد.

فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم علیهم‌السلام به تحلیل عقلی این احادیث می‌‌پردازد و می‌‌نویسد: «...به راستی از مسائل آشکاری که هر عامی‌‌ و عالمی‌‌ آن را می‌‌فهمد و به آن حکم می‌‌کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانون‌گذاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می‌‌باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی‌‌کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می‌‌کند...».[۲۲]

آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می‌‌کند: «...کلما ان للنبی صلی الله علیه و آله والامام الذین هم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع او نص او غیرهما...».[۲۳] هر امری که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی‌‌ بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می‌‌یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته‌اند.

وفات

در سال‌های (۱۲۴۵ و ۱۲۴۴ هـ.ق) بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام مرگ کشیده بود. بدین ترتیب ملا احمد نراقی هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی شتافت. پیکرش از کاشان به نجف اشرف انتقال یافت و در کنار پدرش ملا محمدمهدی نراقی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق رحلت این عالم بزرگ چندان روشن نیست. اغلب محققان مانند: شیخ عباس قمی،[۲۴] شیخ آقا بزرگ تهرانی،[۲۵] خوانساری[۲۶] محمدرضا مظفر، علی‌اکبر دهخدا[۲۷] آن را سال (۱۲۴۴ هـ.ق) نوشتند، برخی هم مثل: سید محسن امین[۲۸] و مدرس تبریزی[۲۹] میان (۱۲۴۵ـ۱۲۴۴ هـ.ق) و بین ۲۳ ربیع الثانی (۱۲۴۴ هـ.ق) و اوائل (۱۲۴۵ هـ.ق) دانسته اند.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۳، ص ۱۸۴.
  2. مکارم الآثار، میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج ۴، ص ۱۲۳۵.
  3. تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۶.
  4. این قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقیقی فاضل ارجمند حجت الاسلام والمسلمین ناصرالدین انصاری قمی ‌‌استفاده شده است. برای آگاهی و تحقیق بیشتر پیرامون هر یک از این شخصیت‌ها ر.ک: آینه‌ی پژوهش، ش ۷۳، ص ۷۱.
  5. عوائد الایام، مقدمه، ص ۵۶.
  6. ویژه‌نامه فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۶.
  7. الذریعه، ج ۲۵، ص ۸۵.
  8. تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص ۹۱.
  9. همان.
  10. ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۴.
  11. الذریعه، ج ۶، ص ۲۷۶.
  12. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: آینه پژوهش، مقاله سیری در کتاب سیف الامه...، محمدجواد سلمان‌پور، ص ۱۱۲.
  13. ملا محمدمهدی نراقی، منادی اخلاق، ص ۹۲ و ۹۱.
  14. ویژه‌نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۲۶.
  15. لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج ۱۲، ص ۱۸۳۱۲.
  16. اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۴۴۳.
  17. گلشن ابرار، ج ۱، ص ۳۱۶.
  18. همان.
  19. ر.ک: آینه پژوهش، ش ۷۳، مقاله محمدجواد سلمان‌پور، ص ۱۱۲.
  20. قصص العلماء، تنکابنی، ص ۱۲۹.
  21. عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص ۵۳۰.
  22. همان، ص ۵۳۷.
  23. همان، ص ۵۳۶.
  24. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۸۳.
  25. الذریعه، ج ۶، ص ۲۷۶ و...
  26. روضات الجنات، محمدباقر موسوی، ج ۱، ص ۹۷.
  27. لغت نامه دهخدا، ج ۱، ۱۴۶۴ و ۱۳۸۳.
  28. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۸۳.
  29. ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۶، ص ۱۶۳.

منابع