خلیفه سلطان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>} سلطان العـ...' ایجاد کرد)
 
جز
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>}
+
'''علاءالدین سید حسین''' (۱۰۶۴-۱۰۰۱ ق) معروف به «خلیفه سلطان» یا «سلطان العلماء»، یکی از علمای بزرگ و [[فقها|فقهای]] شهیر عصر [[صفویه|صفوی]] است. او از شاگردان [[شیخ بهایی]] بود و خود استاد بزرگانی چون [[آقا حسین خوانساری]] و [[محمدتقی مجلسی]] است. حاشیه بر «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الاصول]]» و حاشیه بر «[[الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه‌ (کتاب)|الروضة البهیه]]» از آثار مهم اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید حسین خلیفه سلطان
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = ۱۰۰۱ قمری
 +
|زادگاه = [[اصفهان]]
 +
|وفات =  ۱۰۶۴ قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ بهایی]]، ملا محمود اصفهانی، حاج حسین الیزدی،...
 +
|شاگردان = [[آقا حسین خوانساری]]، [[محمدتقی مجلسی]]، [[ملا خلیل قزوینی|مولی خلیل قزوینی]]،...
 +
|آثار = حاشیه بر «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الاصول]]»، حاشیه بر «[[الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه‌ (کتاب)|الروضة البهیه]]»، حاشیه بر [[شرایع الاسلام (کتاب)|الشرایع]]،...  
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
سلطان العـلماء
+
علاءالدین سید حسین بن رفیع الدین در سال ۱۰۰۱ هـ.ق<ref>طبقات الاعلام الشیعه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تحقیق علی نقی منزوی (موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج۵، ص۱۶۸. سید محسن امین، اعیان الشیعه، (دارالمعارف اللمطبوعات بیروت، ۱۴۰۳ق-۱۹۸۳م) المجلد السادس، ص۱۶۴.</ref> در شهر [[اصفهان]]<ref>ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.</ref> متولد شد. وی از جانب پدر با ۲۹ واسطه نسب خود را به حضرت [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] علیه السلام می رساند.<ref>نک: اسکندر بیک ترکمان (منشی)، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار (موسسه مطبوعاتی امیرکبیر با شرکت کتابفروشی تایید اصفهان) ج۲، ص۱۰۴۰. میرزا عبدالله افندی الاصبهانی تعلقیه امل الآمل (تدوین و تحقیق) السید احمد الحسینی (طبع باعتناء) محمود مرعشی، قم: الخیام، ۱۴۱۰ هـ.ق، ص۱۳۵، میزرا محمدعلی، ریحانه الادب، (چاپ دوم: کتابفروشی خیام، چاپخانه شفق) ج۳، ص۵۶.</ref> جد او از علمای متبحر زمان خود بود<ref>همان، ص۹۲۸.</ref> و پدرش رفیع الدین، به وفور فضل و کمال موصوف و ذات ملک صفاتش به سلامت نفس و حقانیت و خیراندیشی معروف بود.
  
علاء الدين سيد حسين فرزند ميرزا محمد امير شجاع (مازندرانی) معروف به سلطان العلما یا خليفه سلطان یکی از اعلام بزرگ و مشاهير عصر صفوی است. معظم له به مقام صدارت رسيد و عزل و نصب رجال مملکتی و تصدی امور علمای مذهبی به روزگار برخی از سلاطين صفوی به او محول بوده بدين جهت خليفه سلطان لقب یافت.
+
در مورد این که چرا به وی خلیفه سلطان می گفتند: اقوال متفاوت است. نویسنده ای این انتساب را از آن جهت می داند که جدش امیر علاءالدین [سلف پنجم او] از خلفای [[تصوف|صوفی]] بر طریقت سلسله متصوفه [[صفویه]] بود. این نویسنده می نویسد: او همچنین سلطان اصفهان [یعنی حاکم آنجا] شد. لذا علاءالدین خلیفه سلطان بود.<ref>تعلیقه امل الامل، ص۱۳۴.</ref> این لقب به نوه اش امیر سید علی منتقل شد<ref>وقایع السنین والاعوام، ص۵۸۳.</ref> و همچنان در این خاندان تداوم یافت تا به علاءالدین حسین رسید.
  
سلطان العلما نزد پدرش که از اعاظم علما بوده و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصا شيخ بهائی سالها به تحصيل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقيق گشت. او در مسائل دينی و سياسی و در امور مملکتی شمی نيکو به خرج می داد و به راه اعتدال پيش می رفت. عزت دنيوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسيد. نشيب و فراز زندگی گاهی خليفه سلطان را که یک شخصيت علمی و مذهب و سياسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطين مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعيد کشانيد. بعضی از علما و صاحب تراجم از کنار نام او به زودی می گذرند گوئی به خليفه سلطان با آن همه مقام چندان دل خوشی ندارند.
+
==تحصیل و تدریس==
  
علامه خوانساری صاحب روضات که در ترجمه علما دانائی خاصی دارد او را به موقع تجليل نموده و هم به بعض اعمال او خورده گيری می نمايد. چنين نتيجه می گيريم که دخالت چنين سيدی بزرگوار و جليل القدر در امور مملکتی با وجود سلاطينی... دنيا طلب که در رأس مملکت بودند، سازگار نيست چه بسا بی جهت دامان عصمت آلوده گردد، و نيش زبان حاسدان کار گر افتد. نوشته اند خليفه سلطان داماد عباس صفوی گرديد و از اين وصلت خدايش او را فرزندانی نيکو مرحمت فرمود اما متأسفانه بعضی از آنها در کودکی دچار خشم شديد(شاه صفی) قرار می گيرند و طفلی معصوم به امر آن ظالم کور شد و پدرش نيز به قم تبعيد گرديد. در هر صورت دنيا به کسی وفا نمی کند و مسلما نيت اين بزرگوار (در جو آن زمان که سلاطين دم از اسلام و خدا می زدند) خدمت به اسلام و مسلمين بوده و در کتب تراجم و بيان علما شخصيت علمی و سيادت و آقائی او فراموش نشده است. سلطان العلما به کتاب مختلف علامه، معالم الاصول، شرح لمعه، زبدة الاصول، مختصر عضدی و قسمتی از من لا یحضره الفقيه حاشيه زد. او اواخر عمر نيز در پيشرفت اسلام پس از تبعيد رنجها کشيد و مسافرتها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مريض شد و جهان فانی را وداع گفت 1064 سپس جنازه او را در نجف اشرف به کنار جد مطهرش خير الاوصياء به خاک سپردند.
+
سلطان العلماء نزد پدرش -که از اعاظم علما بوده- و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصاً [[شیخ بهایی]] سالها به تحصیل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقیق گشت. او در مسائل دینی و سیاسی و در امور مملکتی شمی نیکو به خرج می داد و به راه [[اعتدال]] پیش می رفت. [[عزت]] دنیوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسید. نشیب و فراز زندگی گاهی خلیفه سلطان را که یک شخصیت علمی و مذهبی و سیاسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطین مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعید کشانید.
  
منبع : پایگاه شعائر
+
خلیفه سلطان یکی از علمای بسیار معروف و دانشمند عصر خویش بود. او از فنون و علوم بهره کلی برده در قواعد اصول دین مبین در نهایت متانت و فطانت بود.<ref>تذکره نصرآبادی، ص۱۵.</ref> او الحق دانشمند نیکو اخلاق بود و خلاصه عمر خود را صرف مطالعه و مباحثه نمود. وی در فنون معقول و منقول سرآمد روزگار گردیده بود و در علم حساب مهارت کامل داشت.<ref>تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۱۰۹۱.</ref>
 +
 
 +
او در فنون شاعری نیز خبره بود<ref>ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج۳، ص۵۲.</ref> و به گونه ای در [[شعر]] و فن آن تبحر داشت که در زمره شاعران عصر خود محسوب می شد.<ref>لغتنامه دهخدا، حرف خ.</ref> نصرآبادی در تذکره خود چند [[رباعی]] از او نقل نموده است که به خوبی گویای تبحر او در شاعری است:<ref>نک: تذکره نصرآبادی، ص۱۵.</ref>
 +
 
 +
افسوس که عمر گشت بیهوده تلف * دنیا به تعب گذشت و دین رفت ز کف
 +
 
 +
رنجید خدا و خلق راضی نشد * ضایع کردیم پاره آب و علف
 +
 
 +
می‌کوش که کیسه تو بی زر باشد * تا در دو جهان عیش تو خوشتر باشد
 +
 
 +
درهم چه کنی کزان تو درهم باشی * دنیا چه می کنی که دین بر باشد
 +
 
 +
خلیفه سلطان به مطالعه کتب سیره و تتبع آثار سلف علاقه خاصی داشت.<ref>عباسنامه، ص۸.</ref> وی نه تنها فردی بسیار علاقه مند به مطالعه در کلیه زمینه های علمی بود، بلکه خود مراحل کلاسیک تحصیل را نیز پیموده بود، او نزد اساتید مطرحی به کسب علوم پرداخته بود. تلمذ عمده او از پدرش بوده است.<ref>ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳؛ ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.</ref> ولی از اساتید دیگر نیز بهره های فراوان برد که از زمره آنها است: حاج محمود الزمانی و حاج حسین الیزدی. خلیفه سلطان نزد آنها در زمینه های [[حکمت]]، [[علم کلام|کلام]] و غیره تلمذ نمود<ref>روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، المیرزا محمدباقر الموسوی الخوانساری [مکتبه اسماعیلیان، ۱۳۹۰]، ج۳، ص۲۶۹؛ ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.</ref> و از آنها اجازت نیز داشت.<ref>ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.</ref> از اساتید دیگر وی می توان از [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]]<ref>ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.</ref> که از وی نیز اجازت داشت<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.</ref> نام برد.
 +
 
 +
خلیفه سلطان همان گونه که مراحل تحصیل را طی می نمود، مقداری از اوقات خود را به تدریس نیز تخصیص داده بود. او از مدرسان مشهور عصر خود بود. نوشته اند که در درس او دو هزار نفر حاضر می شدند و هیچ منبر درسی در دوره حیات وی برپا نمی شد مگر آن که برای او نصب می گردید.<ref>اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص۱۶۵.</ref>
 +
 
 +
او تدریس [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|المعالم]] و [[شرح لمعه|شرح اللمعه]] و مطالب کتبی را که خود، آنها را تصنیف نموده بود به عهده داشت.<ref>سید حسن صدر، تکمله امل الآمل [تحقیق] السید احمد الحسینی [قم، نشر مکتبه آیه الله مرعشی، ۱۴۰۶ق]، ص۱۴۴.</ref> او طی تدریس خود شاگردان بسیاری را تربیت نمود که برخی از آنها مشهور گشتند. از زمره آنها می توان از افراد ذیل نام برد: [[آقا حسین خوانساری]] صاحب مشارق الشموس، [[ملا خلیل قزوینی|مولی خلیل قزوینی]]، میرزا عیسی والد [[میرزا عبدالله افندی|صاحب الریاض]]، میرعبدالرزاق کاشانی، مولی [[محمدتقی مجلسی]].<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.</ref>
 +
 
 +
خلیفه سلطان به واسطه عنایت خاصی که به علم و علم آموزی داشت، تعدادی مدارس عالی از خود به جای گذاشت. یکی از آن ها مدرسه ای در قزوین بود که خلیفه سلطان نام داشت.<ref>مسعود نوربخشی، با کاروان تاریخ، [نشر ایرانشهر ۱۳۷۰]، ص۳۸۳.</ref>
 +
 
 +
او همچنین دارای کتاب خانه ای عالی بود که انواع کتابها در آن وجود داشت و مطالعه کنندگان از هر جانب به سوی او می آمدند.<ref>اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص۱۶۵.</ref>
 +
 
 +
خلیفه سلطان به انگیزه دانش طلبی و یا تمایلات مذهبی دست به یک سلسله مسافرت های طولانی زد؛ از جمله به [[مصر]] سفر کرد و با علمای قاهره و غیره همنشین شد. با پیشوای [[زیدیه|زیدی]] آنجا هم ملاقات کرد. دو مرتبه نیز به قسطنطنیه سفر کرد و در آنجا مناظراتی نیز با ابن معود المفتی انجام داد.<ref>همان.</ref>
 +
 
 +
==آثار و تألیفات==
 +
 
 +
در تاریخ ایران تعداد وزرایی که آثار تألیفی و یا ترجمه ای از خود به جای گذاشته باشند، اندک هستند. در میان وزرای مزبور [[خواجه نصیرالدین طوسی]] وزیر هلاکوخان مغول، برجسته تر می نماید. اما از وزرای دوره [[صفویه]] که آثار مکتوب از خود به جای گذاشته باشند، خلیفه سلطان بیشتر چهره نموده است. اگر چه دوره صفویه شاهد تعدادی وزاری خوب و کاردان نظیر شیخعلی خان زنگنه بوده است، اما هیچکدام همچون خلیفه سلطان عالم و دانشمند نبوده اند.
 +
 
 +
خلیفه سلطان آثار زیادی در زمینه های [[فقه]]، [[علم کلام|کلام]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و غیره از خود به جای گذاشت.<ref>ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.</ref> به نظر می رسد که تالیفات او بیانگر نکات تازه و بدیعی در عصر خود بوده است. چه، یکی از نویسندگان عصر صفوی تالیفات او را مشهور بین اهل علم می داند.<ref>وقایع السنین والاعوام، ص۵۱۹.</ref> نویسنده [[اعیان الشیعه (کتاب)|اعیان الشیعه]] اسامی تالیفات او را ۲۵ عنوان نگاشته است که البته تعداد اندکی از آنها اکنون موجود می باشند. عناوین تالیفات او به شرح ذیل می باشند:<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.</ref>
 +
 
 +
*در [[علم کلام]]:
 +
 
 +
#حاشیه علی الحاشیه القدیمه الحلالیه علی الشرح الجدیداللتجرید
 +
#حاشیه علی حاشیه الخفری الاهیات التجرید
 +
#حاشیه علی شرح المختصر العضدی
 +
 
 +
*در [[فقه]] و [[اصول فقه]]:
 +
 
 +
#حاشیه علی معالم الدین «[[حاشیه معالم سلطان العلماء]]»
 +
#حاشیه علی [[زبدة الاصول (کتاب)|زبدة الاصول]] شیخ بهائی
 +
#حاشیه علی شرح اللمعه علی الطهاره
 +
#حاشیه علی [[مختلف الشیعه (کتاب)|مختلف]] علامه حلی
 +
#حاشیه علی [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد]] علامه حلی
 +
#حاشیه علی [[شرایع الاسلام (کتاب)|الشرایع]]
 +
#رساله در آداب [[حج]]
 +
 
 +
*در [[حدیث]]:
 +
 
 +
#حاشیه بر [[الکافی (کتاب)|کافی]]
 +
#حاشیه بر بعضی ابواب [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|الفقیه]]
 +
#حاشیه بر [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب]] شیخ طوسی
 +
#حاشیه بر [[الاستبصار (کتاب)|استبصار]]
 +
#حاشیه علی شرح الاربعین
 +
 
 +
*ادعیه و اعمال:
 +
 
 +
#حاشیه بر [[مفتاح الفلاح (کتاب)|مفتاح الفلاح]]
 +
 
 +
*[[منطق]]:
 +
 
 +
#حاشیه بر شرح الشمسیه
 +
#حاشیه بر شرح المطالع
 +
 
 +
*حساب:
 +
 
 +
#حاشیه بر خلاصه الحساب [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]]
 +
 
 +
*[[اخلاق]]:
 +
 
 +
#توضیح الاخلاق [[خواجه نصیرالدین طوسی|نصیرالدین طوسی]] به فارسی که آن را به امر شاه صفی اول تالیف کرده.
 +
 
 +
*مناظره و جدل:
 +
 
 +
#رساله مناظرات با شیخ ابی مسعود در قسطنطنیه
 +
 
 +
*انواع علوم:
 +
 
 +
#رساله انموذج العلوم
 +
 
 +
*شعر:
 +
 
 +
#[[دیوان (شعر)|دیوان شعر]] او به فارسی در حدود ده هزار بیت.
 +
 
 +
در میان آثار مزبور، دو اثر مشهورتر از همه است و بسیاری از منابع بدان اشاره کرده اند<ref>وقایع السنین والاعوام، ص۵۸۳؛ ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج۲، ص۵۳؛ طرایق الحقایق، ص۲۶۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۱۶۹؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۴.</ref> و اکنون نیز موجودند؛ یکی «حاشیه علی [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الاصول]]» است که متن آن عربی و در [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول فقه]] نگاشته شده است؛ دوم کتاب حاشیه علی [[الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه‌ (کتاب)|الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه]] است. از کتاب نخست چاپهای متعددی انجام گرفته است که اغلب آنها سنگی است.<ref>نک: فهرست کتابهای چاپی عربی، خانبابا مشار، (چاپ رنگین، ۱۳۶۴).</ref> یکی از این چاپ ها در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] نیز معرفی شده است.<ref>الذریعه الی تصانیف الشیعه، الجزء السادس، ص۲۰۶.</ref> از حاشیه مزبور نسخ خطی متعددی در دست است که بیشترین آنها در کتابخانه [[آستان قدس رضوی]] نگهداری می شود.<ref>فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، محمد آصف فکرت، (کتابخانه مرکز آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹) ص۲۰۱.</ref> نسخه های خطی دیگر از این کتاب در کتابخانه های آستان مقدس [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|حضرت معصومه]] سلام الله علیها، کتابخانه عمومی آیت الله گلپایگانی، [[کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|کتابخانه مرعشی]] و کتابخانه الهیات دانشگاه مشهد نگهداری می شود.<ref>سید حسن نقیبی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، (زائر ۱۳۷۵) ج۱، ص۱۴۳. فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی گلپایگانی (قم: چاپ خیام، ۱۳۵۷) ج۱، ص۲۰۴. فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرعشی با کد ۳۶. فهرست نسخه های خطی الهیات مشهد، محمود فاضل (دانشگاه مشهد، ۲۵۳۵) ۱۳۷۶، ص۹۳.</ref>
 +
 
 +
کتاب دوم (حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه) نیز مشهور است. این شرح با عناوین قوله بر الروضه البهیه [[شهید ثانی]] نگاشته شده است. یکی از نسخ خطی این اثر در کتابخانه مرعشی نگهداری می شود که ۲۵۶ صفحه دارد و به تاریخ ۱۰۷۷ هـ.ق کتابت شده است.
 +
 
 +
از نسخ خطی دیگر خلیفه سلطان که اکنون موجود است و در کتابخانه مرعشی نگهداری می شود<ref>با کد ۳۴ و ۵۱۶۵.</ref> با عنوان حاشیه الخضری علی شرح التجرید می باشد که کتابی عربی و در زمینه [[علم کلام|کلام]] است. این اثر ۶۴ صفحه است و تاریخ کتابت آن ۱۱۲۳ هـ.ق می باشد. از این اثر نسخه دیگری نیز در کتابخانه عمومی آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها نگهداری می شود.<ref>فهرست نسخه های خطی آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، ج۱، ص۱۰۹.</ref>
 +
 
 +
یکی دیگر از نسخ خطی خلیفه سلطان را که نگارنده از نزدیک دیده است، کتابی است تحت عنوان انموذج العلوم که در کتاب خانه مرعشی نگهداری می شود. این اثر در یک مجموعه به چاپ رسیده است. و در آن بیست مسئله و پاسخ آنها که قبلاً از طرف صاحبنظران مطرح شده بود توسط خلیفه سلطان مجدداً طرح و به آنها پاسخ گفته است. بسیاری از مسائل طرح شده مربوط به [[منطق]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] است که در میان آن چند مسئله نیز وجود دارد که از لحاظ شناخت اندیشه های سیاسی او جالب است. از زمره آنها: بحث درباره وجوب عینی یا کفائی [[امر به معروف و نهی از منکر]]، بحث در مورد یاری رساندن به ظالمین و بحث در مورد [[اجماع]] است.
 +
 
 +
نسخه خطی دیگری که نگارنده آن را در کتابخانه مرعشی دیده است، اثری است با نام حاشیه شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب که در مورد اصول فقه و به عربی است.
 +
 
 +
==وفات==
 +
 
 +
خلیفه سلطان اواخر عمر نیز در پیشرفت [[اسلام]] پس از تبعید رنجها کشید و مسافرت ها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مریض شد و در سال ۱۰۶۴ هجری جهان فانی را وداع گفت. سپس جنازه او را در [[نجف]] اشرف به کنار جد مطهرش [[امام علی علیه السلام|خیرالاوصیاء]] به خاک سپردند.
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
 
 +
*علیرضا کریمی، مجله حکومت اسلامی، شماره۶، خلیفه سلطان (سلطان العلماء)، فقیه و وزیر اعظم عصر صفوی، [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/88041?ParentID=79241 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 +
*سلطان العلماء، حسینى مرعشى، [http://www.al-shia.org/html/far/5ola/andishmandan/298.htm مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت]، بازیابی: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 +
 
 +
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 +
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۵

علاءالدین سید حسین (۱۰۶۴-۱۰۰۱ ق) معروف به «خلیفه سلطان» یا «سلطان العلماء»، یکی از علمای بزرگ و فقهای شهیر عصر صفوی است. او از شاگردان شیخ بهایی بود و خود استاد بزرگانی چون آقا حسین خوانساری و محمدتقی مجلسی است. حاشیه بر «معالم الاصول» و حاشیه بر «الروضة البهیه» از آثار مهم اوست.

نام کامل سید حسین خلیفه سلطان
زادروز ۱۰۰۱ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۰۶۴ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ بهایی، ملا محمود اصفهانی، حاج حسین الیزدی،...

شاگردان

آقا حسین خوانساری، محمدتقی مجلسی، مولی خلیل قزوینی،...

آثار

حاشیه بر «معالم الاصول»، حاشیه بر «الروضة البهیه»، حاشیه بر الشرایع،...

ولادت و خاندان

علاءالدین سید حسین بن رفیع الدین در سال ۱۰۰۱ هـ.ق[۱] در شهر اصفهان[۲] متولد شد. وی از جانب پدر با ۲۹ واسطه نسب خود را به حضرت علی بن الحسین علیه السلام می رساند.[۳] جد او از علمای متبحر زمان خود بود[۴] و پدرش رفیع الدین، به وفور فضل و کمال موصوف و ذات ملک صفاتش به سلامت نفس و حقانیت و خیراندیشی معروف بود.

در مورد این که چرا به وی خلیفه سلطان می گفتند: اقوال متفاوت است. نویسنده ای این انتساب را از آن جهت می داند که جدش امیر علاءالدین [سلف پنجم او] از خلفای صوفی بر طریقت سلسله متصوفه صفویه بود. این نویسنده می نویسد: او همچنین سلطان اصفهان [یعنی حاکم آنجا] شد. لذا علاءالدین خلیفه سلطان بود.[۵] این لقب به نوه اش امیر سید علی منتقل شد[۶] و همچنان در این خاندان تداوم یافت تا به علاءالدین حسین رسید.

تحصیل و تدریس

سلطان العلماء نزد پدرش -که از اعاظم علما بوده- و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصاً شیخ بهایی سالها به تحصیل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقیق گشت. او در مسائل دینی و سیاسی و در امور مملکتی شمی نیکو به خرج می داد و به راه اعتدال پیش می رفت. عزت دنیوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسید. نشیب و فراز زندگی گاهی خلیفه سلطان را که یک شخصیت علمی و مذهبی و سیاسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطین مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعید کشانید.

خلیفه سلطان یکی از علمای بسیار معروف و دانشمند عصر خویش بود. او از فنون و علوم بهره کلی برده در قواعد اصول دین مبین در نهایت متانت و فطانت بود.[۷] او الحق دانشمند نیکو اخلاق بود و خلاصه عمر خود را صرف مطالعه و مباحثه نمود. وی در فنون معقول و منقول سرآمد روزگار گردیده بود و در علم حساب مهارت کامل داشت.[۸]

او در فنون شاعری نیز خبره بود[۹] و به گونه ای در شعر و فن آن تبحر داشت که در زمره شاعران عصر خود محسوب می شد.[۱۰] نصرآبادی در تذکره خود چند رباعی از او نقل نموده است که به خوبی گویای تبحر او در شاعری است:[۱۱]

افسوس که عمر گشت بیهوده تلف * دنیا به تعب گذشت و دین رفت ز کف

رنجید خدا و خلق راضی نشد * ضایع کردیم پاره آب و علف

می‌کوش که کیسه تو بی زر باشد * تا در دو جهان عیش تو خوشتر باشد

درهم چه کنی کزان تو درهم باشی * دنیا چه می کنی که دین بر باشد

خلیفه سلطان به مطالعه کتب سیره و تتبع آثار سلف علاقه خاصی داشت.[۱۲] وی نه تنها فردی بسیار علاقه مند به مطالعه در کلیه زمینه های علمی بود، بلکه خود مراحل کلاسیک تحصیل را نیز پیموده بود، او نزد اساتید مطرحی به کسب علوم پرداخته بود. تلمذ عمده او از پدرش بوده است.[۱۳] ولی از اساتید دیگر نیز بهره های فراوان برد که از زمره آنها است: حاج محمود الزمانی و حاج حسین الیزدی. خلیفه سلطان نزد آنها در زمینه های حکمت، کلام و غیره تلمذ نمود[۱۴] و از آنها اجازت نیز داشت.[۱۵] از اساتید دیگر وی می توان از شیخ بهائی[۱۶] که از وی نیز اجازت داشت[۱۷] نام برد.

خلیفه سلطان همان گونه که مراحل تحصیل را طی می نمود، مقداری از اوقات خود را به تدریس نیز تخصیص داده بود. او از مدرسان مشهور عصر خود بود. نوشته اند که در درس او دو هزار نفر حاضر می شدند و هیچ منبر درسی در دوره حیات وی برپا نمی شد مگر آن که برای او نصب می گردید.[۱۸]

او تدریس المعالم و شرح اللمعه و مطالب کتبی را که خود، آنها را تصنیف نموده بود به عهده داشت.[۱۹] او طی تدریس خود شاگردان بسیاری را تربیت نمود که برخی از آنها مشهور گشتند. از زمره آنها می توان از افراد ذیل نام برد: آقا حسین خوانساری صاحب مشارق الشموس، مولی خلیل قزوینی، میرزا عیسی والد صاحب الریاض، میرعبدالرزاق کاشانی، مولی محمدتقی مجلسی.[۲۰]

خلیفه سلطان به واسطه عنایت خاصی که به علم و علم آموزی داشت، تعدادی مدارس عالی از خود به جای گذاشت. یکی از آن ها مدرسه ای در قزوین بود که خلیفه سلطان نام داشت.[۲۱]

او همچنین دارای کتاب خانه ای عالی بود که انواع کتابها در آن وجود داشت و مطالعه کنندگان از هر جانب به سوی او می آمدند.[۲۲]

خلیفه سلطان به انگیزه دانش طلبی و یا تمایلات مذهبی دست به یک سلسله مسافرت های طولانی زد؛ از جمله به مصر سفر کرد و با علمای قاهره و غیره همنشین شد. با پیشوای زیدی آنجا هم ملاقات کرد. دو مرتبه نیز به قسطنطنیه سفر کرد و در آنجا مناظراتی نیز با ابن معود المفتی انجام داد.[۲۳]

آثار و تألیفات

در تاریخ ایران تعداد وزرایی که آثار تألیفی و یا ترجمه ای از خود به جای گذاشته باشند، اندک هستند. در میان وزرای مزبور خواجه نصیرالدین طوسی وزیر هلاکوخان مغول، برجسته تر می نماید. اما از وزرای دوره صفویه که آثار مکتوب از خود به جای گذاشته باشند، خلیفه سلطان بیشتر چهره نموده است. اگر چه دوره صفویه شاهد تعدادی وزاری خوب و کاردان نظیر شیخعلی خان زنگنه بوده است، اما هیچکدام همچون خلیفه سلطان عالم و دانشمند نبوده اند.

خلیفه سلطان آثار زیادی در زمینه های فقه، کلام، اصول و غیره از خود به جای گذاشت.[۲۴] به نظر می رسد که تالیفات او بیانگر نکات تازه و بدیعی در عصر خود بوده است. چه، یکی از نویسندگان عصر صفوی تالیفات او را مشهور بین اهل علم می داند.[۲۵] نویسنده اعیان الشیعه اسامی تالیفات او را ۲۵ عنوان نگاشته است که البته تعداد اندکی از آنها اکنون موجود می باشند. عناوین تالیفات او به شرح ذیل می باشند:[۲۶]

  1. حاشیه علی الحاشیه القدیمه الحلالیه علی الشرح الجدیداللتجرید
  2. حاشیه علی حاشیه الخفری الاهیات التجرید
  3. حاشیه علی شرح المختصر العضدی
  1. حاشیه علی معالم الدین «حاشیه معالم سلطان العلماء»
  2. حاشیه علی زبدة الاصول شیخ بهائی
  3. حاشیه علی شرح اللمعه علی الطهاره
  4. حاشیه علی مختلف علامه حلی
  5. حاشیه علی قواعد علامه حلی
  6. حاشیه علی الشرایع
  7. رساله در آداب حج
  1. حاشیه بر کافی
  2. حاشیه بر بعضی ابواب الفقیه
  3. حاشیه بر تهذیب شیخ طوسی
  4. حاشیه بر استبصار
  5. حاشیه علی شرح الاربعین
  • ادعیه و اعمال:
  1. حاشیه بر مفتاح الفلاح
  1. حاشیه بر شرح الشمسیه
  2. حاشیه بر شرح المطالع
  • حساب:
  1. حاشیه بر خلاصه الحساب شیخ بهائی
  1. توضیح الاخلاق نصیرالدین طوسی به فارسی که آن را به امر شاه صفی اول تالیف کرده.
  • مناظره و جدل:
  1. رساله مناظرات با شیخ ابی مسعود در قسطنطنیه
  • انواع علوم:
  1. رساله انموذج العلوم
  • شعر:
  1. دیوان شعر او به فارسی در حدود ده هزار بیت.

در میان آثار مزبور، دو اثر مشهورتر از همه است و بسیاری از منابع بدان اشاره کرده اند[۲۷] و اکنون نیز موجودند؛ یکی «حاشیه علی معالم الاصول» است که متن آن عربی و در اصول فقه نگاشته شده است؛ دوم کتاب حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه است. از کتاب نخست چاپهای متعددی انجام گرفته است که اغلب آنها سنگی است.[۲۸] یکی از این چاپ ها در الذریعه نیز معرفی شده است.[۲۹] از حاشیه مزبور نسخ خطی متعددی در دست است که بیشترین آنها در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.[۳۰] نسخه های خطی دیگر از این کتاب در کتابخانه های آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، کتابخانه عمومی آیت الله گلپایگانی، کتابخانه مرعشی و کتابخانه الهیات دانشگاه مشهد نگهداری می شود.[۳۱]

کتاب دوم (حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه) نیز مشهور است. این شرح با عناوین قوله بر الروضه البهیه شهید ثانی نگاشته شده است. یکی از نسخ خطی این اثر در کتابخانه مرعشی نگهداری می شود که ۲۵۶ صفحه دارد و به تاریخ ۱۰۷۷ هـ.ق کتابت شده است.

از نسخ خطی دیگر خلیفه سلطان که اکنون موجود است و در کتابخانه مرعشی نگهداری می شود[۳۲] با عنوان حاشیه الخضری علی شرح التجرید می باشد که کتابی عربی و در زمینه کلام است. این اثر ۶۴ صفحه است و تاریخ کتابت آن ۱۱۲۳ هـ.ق می باشد. از این اثر نسخه دیگری نیز در کتابخانه عمومی آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها نگهداری می شود.[۳۳]

یکی دیگر از نسخ خطی خلیفه سلطان را که نگارنده از نزدیک دیده است، کتابی است تحت عنوان انموذج العلوم که در کتاب خانه مرعشی نگهداری می شود. این اثر در یک مجموعه به چاپ رسیده است. و در آن بیست مسئله و پاسخ آنها که قبلاً از طرف صاحبنظران مطرح شده بود توسط خلیفه سلطان مجدداً طرح و به آنها پاسخ گفته است. بسیاری از مسائل طرح شده مربوط به منطق و اصول است که در میان آن چند مسئله نیز وجود دارد که از لحاظ شناخت اندیشه های سیاسی او جالب است. از زمره آنها: بحث درباره وجوب عینی یا کفائی امر به معروف و نهی از منکر، بحث در مورد یاری رساندن به ظالمین و بحث در مورد اجماع است.

نسخه خطی دیگری که نگارنده آن را در کتابخانه مرعشی دیده است، اثری است با نام حاشیه شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب که در مورد اصول فقه و به عربی است.

وفات

خلیفه سلطان اواخر عمر نیز در پیشرفت اسلام پس از تبعید رنجها کشید و مسافرت ها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مریض شد و در سال ۱۰۶۴ هجری جهان فانی را وداع گفت. سپس جنازه او را در نجف اشرف به کنار جد مطهرش خیرالاوصیاء به خاک سپردند.

پانویس

  1. طبقات الاعلام الشیعه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تحقیق علی نقی منزوی (موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج۵، ص۱۶۸. سید محسن امین، اعیان الشیعه، (دارالمعارف اللمطبوعات بیروت، ۱۴۰۳ق-۱۹۸۳م) المجلد السادس، ص۱۶۴.
  2. ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.
  3. نک: اسکندر بیک ترکمان (منشی)، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار (موسسه مطبوعاتی امیرکبیر با شرکت کتابفروشی تایید اصفهان) ج۲، ص۱۰۴۰. میرزا عبدالله افندی الاصبهانی تعلقیه امل الآمل (تدوین و تحقیق) السید احمد الحسینی (طبع باعتناء) محمود مرعشی، قم: الخیام، ۱۴۱۰ هـ.ق، ص۱۳۵، میزرا محمدعلی، ریحانه الادب، (چاپ دوم: کتابفروشی خیام، چاپخانه شفق) ج۳، ص۵۶.
  4. همان، ص۹۲۸.
  5. تعلیقه امل الامل، ص۱۳۴.
  6. وقایع السنین والاعوام، ص۵۸۳.
  7. تذکره نصرآبادی، ص۱۵.
  8. تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۱۰۹۱.
  9. ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج۳، ص۵۲.
  10. لغتنامه دهخدا، حرف خ.
  11. نک: تذکره نصرآبادی، ص۱۵.
  12. عباسنامه، ص۸.
  13. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳؛ ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.
  14. روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، المیرزا محمدباقر الموسوی الخوانساری [مکتبه اسماعیلیان، ۱۳۹۰]، ج۳، ص۲۶۹؛ ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.
  15. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.
  16. ریحانه الادب، ج۳، ص۵۶.
  17. اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.
  18. اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص۱۶۵.
  19. سید حسن صدر، تکمله امل الآمل [تحقیق] السید احمد الحسینی [قم، نشر مکتبه آیه الله مرعشی، ۱۴۰۶ق]، ص۱۴۴.
  20. اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.
  21. مسعود نوربخشی، با کاروان تاریخ، [نشر ایرانشهر ۱۳۷۰]، ص۳۸۳.
  22. اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص۱۶۵.
  23. همان.
  24. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص۵۳.
  25. وقایع السنین والاعوام، ص۵۱۹.
  26. اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۵.
  27. وقایع السنین والاعوام، ص۵۸۳؛ ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج۲، ص۵۳؛ طرایق الحقایق، ص۲۶۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۱۶۹؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص۱۶۴.
  28. نک: فهرست کتابهای چاپی عربی، خانبابا مشار، (چاپ رنگین، ۱۳۶۴).
  29. الذریعه الی تصانیف الشیعه، الجزء السادس، ص۲۰۶.
  30. فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، محمد آصف فکرت، (کتابخانه مرکز آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹) ص۲۰۱.
  31. سید حسن نقیبی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، (زائر ۱۳۷۵) ج۱، ص۱۴۳. فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی گلپایگانی (قم: چاپ خیام، ۱۳۵۷) ج۱، ص۲۰۴. فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرعشی با کد ۳۶. فهرست نسخه های خطی الهیات مشهد، محمود فاضل (دانشگاه مشهد، ۲۵۳۵) ۱۳۷۶، ص۹۳.
  32. با کد ۳۴ و ۵۱۶۵.
  33. فهرست نسخه های خطی آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، ج۱، ص۱۰۹.

منابع