احمد بن حسین بن سعید اهوازی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ احمد بن حسين بن سعيد اهوازي را به احمد بن حسین بن سعید اهوازی منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
'''«احمد بن حسین بن سعید اهوازی»'''، از محدثان [[شیعه]] در قرن سوم هجری است. بیشتر روایات احمد اهوازی، پیرامون مسئله [[ولایت]] و روشن ساختن منزلت والای [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام است. دو کتاب «الاحتجاج» و «المثالب» از جمله تألیفات اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = احمد بن حسین بن سعید اهوازی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =
 +
|زادگاه = [[کوفه]]
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن = [[قم]]
 +
|اساتید = [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]، عثمان بن عیسی، یعقوب بن یقطین، نضر بن سُوید، فضالة بن ایوب، [[سهل بن زیاد آدمی]]،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن حسن صفار]]، [[محمد بن احمد اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیی]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله قمی]]، [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]،...
 +
|آثار = کتاب الاحتجاج، کتاب الانبیاء، کتاب المثالب،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
 +
ابوجعفر احمد اهوازی فرزند [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید اهوازی]] است.<ref> رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵؛ خلاصةالاقوال، ص ۲۰۲.</ref> در کتب تراجم، به این که تولدش در چه سالی رخ داده، اشاره‌ای نشده است. البته از آن جا که شاگردش [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]] ‌‌در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فروبسته، شاید بتوان فهمید که او در نیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه وجود گذاشته است.
  
==لقب و كنيه==
+
زادگاه و پایگاه رشد پدر بزرگوار و نیز عموی احمد (حسن بن سعید)، شهر [[کوفه]] بود و بدین لحاظ به آنان کوفی گفته شده است. این دو از کوفه به سمت اهواز مهاجرت کردند و به اندازه‌ای در این شهر، ماندگار شدند که به اهوازی شهرت یافتند. روشن نیست که احمد بن حسین در کوفه به دنیا آمد یا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت کرده است؛ ولی به هر حال، او نیز مانند پدر و عمویش به اهوازی شهرت یافته است. پس از مدتی احمد بن حسین، همراه پدرش، از اهواز به [[قم]] که یکی از شهرهای فرهنگی و جایگاه نشر تفکر [[شیعه|شیعی]] از شهرت بسزایی برخوردار بود، هجرت کرد. 
  
ابوجعفر احمد اهوازي فرزند [[حسین بن سعید اهوازی|حسين بن سعيد اهوازی]] است.<ref> رجال نجاشي، ص 78؛ فهرست شيخ طوسي، ص 65؛ خلاصةالاقوال، ص 202.</ref> در کتب تراجم، به اين كه تولدش در چه سالي رخ داده، اشاره‌اي نشده است. البته از آن جا كه شاگردش [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]] ‌‌در سال 290 ق. ديده از جهان فروبسته، شايد بتوان فهميد كه او در نيمه اول سده دوم هجري در خاندانِ حسين بن سعيد پا به عرصه وجود گذاشته است.
+
در این که آیا احمد بن حسین اهوازی از یاران [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام به شمار می‌‌رود یا نه، تردید وجود دارد. گرچه بعضی از پژوهشگران این احتمال را از نظر دور ندانسته‌اند که او نیز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درک کرده باشد.<ref> تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> البته روایاتی که از احمد در دست است، همه با واسطه از [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم‌السلام روایت شده است.
  
زادگاه و پايگاه رشد پدر بزرگوار و نيز عموي احمد (حسن بن سعيد)، شهر [[كوفه]] بود و بدين لحاظ به آنان كوفي گفته شده است. اين دو از كوفه به سمت اهواز مهاجرت كردند و به اندازه‌اي در اين شهر، ماندگار شدند كه به اهوازي شهرت يافتند. روشن نيست كه احمد بن حسين در كوفه به دنيا آمد يا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت كرده است؛ ولي به هر حال، او نيز مانند پدر و عمويش به اهوازي شهرت يافته است. پس از مدتي احمد بن حسين، همراه پدرش، از اهواز به [[قم]] هجرت كرد. شهر قم، در آن عصر به دليل برخورداري از دانشوران بزرگ و محدثان نام‌آور [[شیعه|شيعي]] و نشر و گسترش اخبار [[ائمه اطهار|امامان]] عليهم السلام، به عنوان يكي از شهرهاي فرهنگي و جايگاه نشر تفكر شيعي از شهرت بسزايي برخوردار بود.  
+
احمد بن حسین اهوازی، سرانجام در [[قم]] و در جوار [[حضرت معصومه]] علیهاالسلام از دنیا رفت و در همین شهر به خاک سپرده شد.<ref> فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵ و ص ۵۸.</ref> سال وفات او مشخص نیست.  
  
 
==استادان==
 
==استادان==
احمد بن حسين بن سعيد، براي فراگيري و بهره‌مندي از اصحاب [[حديث]]، بسيار كوشا بود و از محضر استادان فراواني در [[كوفه]]، اهواز و شايد در [[مدينه]] و [[بغداد]] نيز كسب فيض كرد. وي از تمامی ‌‌استادان روايتي پدرش، روايت نقل می‌‌كند، مگر [[حمّاد بن عثمان|حماد بن عثمان]].<ref> فهرست طوسي، ص 65؛ الجامع في الرجال، ص 106؛ مجمع الرجال، ج ص 105.</ref>
+
احمد بن حسین اهوازی، برای فراگیری و بهره‌مندی از اصحاب [[حدیث]]، بسیار کوشا بود و از محضر استادان فراوانی در [[کوفه]]، اهواز و شاید در [[مدینه]] و [[بغداد]] نیز کسب فیض کرد. وی از تمامی ‌‌استادان روایتی پدرش [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید]]، روایت نقل می‌‌کند، مگر [[حمّاد بن عثمان|حماد بن عثمان]].<ref> فهرست طوسی، ص ۶۵؛ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰۵.</ref> روشن است که حسین بن سعید اهوازی، استادان فراوانی داشته و احمد نیز از آن‌ها روایت نقل کرده است، مانند:
  
در اين كه آيا وي از ياران [[امام جواد]] و [[امام هادی]] عليهماالسلام به شمار می‌‌رود يا نه، ترديد وجود دارد. گرچه بعضي از پژوهشگران اين احتمال را از نظر دور ندانسته‌اند كه او نيز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درك كرده باشد.<ref> تهذيب المقال، ج 3، ص 255.</ref> البته رواياتي كه از احمد در دست هست همه با واسطه از امامان عليهم‌السلام روايت شده است. روشن است كه [[حسین بن سعید اهوازی|حسين بن سعيد]]، استادان فراواني داشته و احمد نيز از آن‌ها روايت نقل كرده است، مانند:
+
*[[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]؛
 
+
*عثمان بن عیسی؛
* [[صفوان بن یحیی|صفوان بن يحيي]]؛
+
*قاسم بن محمد؛
* عثمان بن عيسي؛
+
*یعقوب بن یقطین؛
* قاسم بن محمد؛
+
*نضر بن سُوید؛
* يعقوب بن يقطين؛
+
*فضالة بن ایوب؛
* نضر بن سُويد؛
+
*[[سهل بن زیاد آدمی]]؛
* فضالة بن ايوب؛
+
*حسین بن اسد بصری؛
* [[سهل بن زیاد آدمی]]؛
+
*احمد بن ابراهیم.<ref> تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref>
* حسين بن اسد بصري؛
 
* احمد بن ابراهيم.<ref> تنقيح المقال، مامقاني، ج ص 329.</ref>
 
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
اين محدث گرانقدر، پس از اين كه مقطعي از عمرش را در راه يادگيري و ضبط و ثبت روايات [[اهل بيت]] عليهم‌السلام سپري كرد، آموخته‌هاي خود را در اختيار علاقه‌مندان علم [[حديث]] قرار داد. گروهي از شاگردان وي عبارتند از:
+
این محدث گرانقدر، پس از این که مقطعی از عمرش را در راه یادگیری و ضبط و ثبت روایات [[اهل بیت]] علیهم‌السلام سپری کرد، آموخته‌های خود را در اختیار علاقه‌مندان علم [[حدیث]] قرار داد. گروهی از شاگردان وی عبارتند از:
 
 
* [[محمد بن حسن صفار]]؛ که در بين شاگردانش، بيشترين روايت را او از احمد اهوازی نقل كرده است.<ref> الجامع في الرجال، ص 106.</ref>
 
* [[محمد بن احمد اشعری قمی|محمد بن احمد بن يحيي]]؛
 
* [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله قمي]]؛
 
* [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن يحيي عطار قمي]]؛
 
* محمد بن يزيد نخعي.
 
 
 
==از نظر عالمان==
 
ميان دانشوران، درباره احمد بن حسین اهوازی دو نقطه نظر وجود دارد:
 
  
*1. برخی راويان قمی ‌‌درباره‌اش گفته‌اند او داراي انديشه‌هاي [[غلو|غلوّ]] آميز بوده، و در پذيرش اخبار او و جايگاه ارزشي‌اش دچار نوعي ترديد شده‌اند.<ref> ر.ك: رجال علامه حلي، ص 202.</ref>
+
*[[محمد بن حسن صفار]]؛ که در بین شاگردانش، بیشترین روایت را او از احمد اهوازی نقل کرده است.<ref> الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶.</ref>
 +
*[[محمد بن احمد اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیی]]؛
 +
*[[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله قمی]]؛
 +
*[[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]؛
 +
*محمد بن یزید نخعی.
  
*2. گروه دوم كه بسياري از تراجم نويسان برجسته‌اند، او را از جمله محدثان فرزانه و بزرگوار به شمار آورده‌اند.
+
==در نظر عالمان==
 +
میان عالمان [[رجال]]، درباره احمد بن حسین اهوازی دو نقطه نظر وجود دارد:
  
[[ابن غضائری|ابن غضائري]] كه از معروف‌ترين رجال شناسان [[شيعه]] و از كساني است كه اگر در باورهاي راوي كوچكترين نقطه ضعفي ببيند راوي را غيرقابل اعتماد می‌‌داند، درباره احمد چنين می‌‌نگارد: من روايات او را مورد ارزيابي قرار دادم و آن روايات را از هر گونه غلوّ پيراسته ديدم. روايات او بسيار جالب و عالي است و نشان از اعتقاد و نگرش صحيح رواي دارد.<ref> همان؛ تهذيب المقال، ج 3، ص 255؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 56؛ معجم الرجال، ج 2، ص 93، ش 518؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 435.</ref>
+
*الف. برخی راویان قمی ‌‌درباره‌اش گفته‌اند او دارای اندیشه‌های [[غلو|غلوّ]] آمیز بوده، و در پذیرش اخبار او و جایگاه ارزشی‌اش دچار نوعی تردید شده‌اند.<ref> ر.ک: رجال علامه حلی، ص ۲۰۲.</ref>
  
[[شیخ ابوعلی حائری|ابوعلی حائری]] می‌‌گويد: همين كه [[احمد بن علی نجاشی|نجاشي]] و [[شیخ طوسی|شیخ طوسي]] آثار او را، يادآوري نموده و اشكالي بر او نگرفته‌اند، خود نشان از بزرگي اوست.<ref> منتهی‌‌المقال، ص 32.</ref>
+
*ب. گروه دوم که بسیاری از تراجم نویسان برجسته‌اند، او را از جمله محدثان فرزانه و بزرگوار به شمار آورده‌اند.
  
[[عبدالله مامقانی|علامه مامقاني]] می‌‌نويسد: گروهي از محدثان [[قم]]، اگر می‌‌نگريستند كه يك راوي، سهو كردن را شايسته مقام [[پیامبر اسلام|پيامبر]] و [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام، نمی‌‌دانست و از آنان نفي می‌‌كرد، او را متهم به افكار غلوآميز می‌‌كردند. فضائل و مناقبي را كه ما اينك براي امامان اثبات می‌‌كنيم و از كمالات آنان می‌‌دانيم، به نظر آنان به صورت باورهاي غلوآميز جلوه می‌‌كرده، در حالي كه اگر به روايات اين محدث نگريسته شود، نشاني از غلوّ افراط در آن‌ها يافت نمی‌‌شود.
+
[[ابن غضائری|ابن غضائری]] که از معروف‌ترین رجال شناسان [[شیعه]] و از کسانی است که اگر در باورهای راوی کوچکترین نقطه ضعفی ببیند راوی را غیرقابل اعتماد می‌‌داند، درباره احمد چنین می‌‌نگارد: من روایات او را مورد ارزیابی قرار دادم و آن روایات را از هر گونه غلوّ پیراسته دیدم. روایات او بسیار جالب و عالی است و نشان از اعتقاد و نگرش صحیح روای دارد.<ref> همان؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۵۶؛ معجم الرجال، ج ۲، ص ۹۳، ش ۵۱۸؛ قاموس الرجال، ج ۱، ص ۴۳۵.</ref>
  
[[محمدتقی شوشتری|علامه شوشتري]] در اين راستا چنين نگاشته است: غالي بودن اين محدث مورد ترديد است. از آنجايي كه يك ترجمه شناسِ مدقق و محقق مانند ابن غضائري، او را پيراسته از هر گونه گرايش غلوآميز می‌‌داند، بايد در شأن و جايگاه او گفت: او داراي مقام بلند و اَخبار او پاك و پاكيزه است.<ref> قاموس الرجال، ج 1، 435.</ref>
+
[[شیخ ابوعلی حائری|ابوعلی حائری]] می‌‌گوید: همین که [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] آثار او را، یادآوری نموده و اشکالی بر او نگرفته‌اند، خود نشان از بزرگی اوست.<ref> منتهی‌‌المقال، ص ۳۲.</ref>
  
جمعي ديگر از پژوهشگران حوزه تراجم محدثان در اين راستا گفته‌اند: محدثان قمی ‌‌كه او را داراي گرايش‌هاي غلوآميز می‌‌دانسته‌اند، از او اخبار فراواني را نقل كرده‌اند. [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن وليد]] كه از استوانه‌هاي حوزه [[حديث]] شيعي است روايات بسياري را به واسطه [[محمد بن حسن صفار]]، از احمد بن حسين نقل می‌‌كند.<ref> الجامع في الرجال، ص 106؛ تهذيب المقال، ج 3، ص 256.</ref>
+
[[عبدالله مامقانی|علامه مامقانی]] می‌‌نویسد: گروهی از محدثان [[قم]]، اگر می‌‌نگریستند که یک راوی، سهو کردن را شایسته مقام [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم‌السلام نمی‌‌دانست و از آنان نفی می‌‌کرد، او را متهم به افکار غلوآمیز می‌‌کردند. فضائل و مناقبی را که ما اینک برای امامان اثبات می‌‌کنیم و از کمالات آنان می‌‌دانیم، به نظر آنان به صورت باورهای غلوآمیز جلوه می‌‌کرده، در حالی که اگر به روایات این محدث نگریسته شود، نشانی از غلوّ افراط در آن‌ها یافت نمی‌‌شود.
  
عالم معروف [[اهل سنت]]، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر عسقلاني]] در وصف اين محدث شیعی می گوید: «كان احمد بن حسين بن سعيد، من كبّار رجال الشيعه و كثير التصانيف»؛ احمد بن حسين بن سعيد يكي از بزرگان محدثان شيعه و پديدآورنده كتاب‌هاي زيادي است.<ref> لسان الميزان، ج 1، ص 157.</ref>
+
[[محمدتقی شوشتری|علامه شوشتری]] در این راستا چنین نگاشته است: غالی بودن این محدث مورد تردید است. از آنجایی که یک ترجمه شناسِ مدقق و محقق مانند ابن غضائری، او را پیراسته از هر گونه گرایش غلوآمیز می‌‌داند، باید در شأن و جایگاه او گفت: او دارای مقام بلند و اَخبار او پاک و پاکیزه است.<ref> قاموس الرجال، ج ۱، ۴۳۵.</ref>
  
==آثار و تألیفات==
+
جمعی دیگر از پژوهشگران تراجم در این راستا گفته‌اند: محدثان قمی ‌‌که او را دارای گرایش‌های غلوآمیز می‌‌دانسته‌اند، از او اخبار فراوانی را نقل کرده‌اند. [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید]] که از استوانه‌های حوزه [[حدیث]] شیعی است روایات بسیاری را به واسطه [[محمد بن حسن صفار]]، از احمد بن حسین نقل می‌‌کند.<ref> الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۶.</ref>
احمد بن حسين با تأليف كتاب‌هاي روايي، نام خويش را در گروه مؤلفان شيعي، جاودانه ساخت. آثار اين محدث بزرگوار بدين شرح است:
 
  
*1. كتاب الاحتجاج؛
+
عالم معروف [[اهل سنت]]، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر عسقلانی]] در وصف این محدث شیعی می گوید: «کان احمد بن حسین بن سعید، من کبّار رجال الشیعه و کثیر التصانیف»؛ احمد بن حسین بن سعید یکی از بزرگان محدثان شیعه و پدیدآورنده کتاب‌های زیادی است.<ref> لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>
  
*2. كتاب الانبياء؛
+
==آثار و روایات==
 +
احمد بن حسین با تألیف کتاب‌های روایی، نام خویش را در گروه مؤلفان شیعی، جاودانه ساخت. آثار این محدث بزرگوار عبارت است از:
  
*3. كتاب المثالب.<ref> رجال نجاشي، ص 78؛ فهرست طوسي، ص 65.</ref>
+
*۱. کتاب الاحتجاج؛
  
==گرايش روايتي==
+
*۲. کتاب الانبیاء؛
  
هنگامی‌ ‌كه به مجموعه رواياتي كه از احمد در كتاب‌هاي روايتي، به يادگار مانده نگريسته شود، می‌‌توان اين را استنباط نمود كه گرايش برتر و انديشه غالب كه ژرفاي جان او را تسخير كرده، ولايت مداري است. روايات احمد، به گونه اساسي، پيرامون روشن ساختن منزلت والا و بي‌بديل امامان معصوم عليهم‌السلام است. اين همان باور ژرف دانشوران شيعه و پيروان اهل بيت عليهم‌السلام است كه همواره وجه تمايز شيعه از غيرشيعه است.
+
. کتاب المثالب.<ref> رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست طوسی، ص ۶۵.</ref>
  
==مدفن==
+
===گزیده‌ای از روایات===
اين رواي بزرگوار كه ساليان دراز در راه گردآوري اخبار و گسترش آن كوشش نمود، خورشيد زندگي‌اش در [[قم]] غروب نمود و در جوار [[حضرت معصومه]] عليهاالسلام از دنيا رفت و در همين شهر به خاك سپرده شد.<ref> مات احمد بن حسين بن سعيد بقم، و كان قبره فيها.</ref><ref> فهرست [[شيخ طوسی]]، ص 65 و ص 58.</ref>
 
  
اين كه وي در چه سالي وفات نمود و همچنين اين كه آيا فرزنداني هم داشته يا نه و سرنوشت آنان چه بوده، در زندگينامه‌ها اشاره‌اي بدان نشده است.
+
هنگامی‌ ‌که به مجموعه روایاتی که از احمد اهوازی در کتاب‌های روایتی، به یادگار مانده نگریسته شود، می‌‌توان این را استنباط نمود که گرایش برتر و اندیشه غالب که ژرفای جان او را تسخیر کرده، [[ولایت]] مداری است. روایات احمد، به گونه اساسی، پیرامون روشن ساختن منزلت والا و بی‌بدیل [[امامان معصوم]] علیهم‌السلام است.
  
==گزيده‌اي از ميراث جاودان==
+
'''دشواری روایات اهل بیت:'''
  
'''<I>تربت سيدالشهداء:</I>'''
+
[[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام می‌‌فرماید: «اِنَّ حَدیثنا صَعْبٌ مستصعبٌ لایحتمله الاّ نبی مرسل او مَلَک مَقرَّبً او عبدٌ امتحن الله قلبه للایمان»؛ [[حدیث]] ما [[اهل بیت]] علیهم‌السلام بسیار دشوار است، آن را برنمی‌‌تابند مگر [[پیامبران]] مُرسل، یا [[فرشتگان]] مقرب و یا بنده‌ای که خداوند قلب او را برای ایمان، آزمایش کرده باشد.<ref> صفار، بصائرالدرجات، ص ۲۵.</ref>
  
حضرت [[امام صادق]] عليه‌السلام فرمود: در تربت قبر [[امام حسين]] عليه‌السلام شفا يافتن از هر بيماري است و تربت [[سيدالشهدا]] بزرگترين داروي شفابخش است.<ref> في طين قبر الحسين علیه‌السلام الشفاءُ مِنْ كلّ داء و هو الدَّماء الاكبر.</ref><ref> كامل الزيارات، باب 91، حديث 4.</ref>
+
'''تربت سیدالشهداء:'''
  
'''<I>دشواري اخبار اهل بيت عليهم‌السلام:</I>'''
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: «فی طین قبر الحسین علیه‌السلام الشفاءُ مِنْ کلّ داء و هو الدَّواء الاکبر»؛ در [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت قبر امام حسین]] علیه‌السلام شفا یافتن از هر بیماری است و تربت [[سیدالشهدا]] بزرگترین داروی شفابخش است.<ref> کامل الزیارات، باب ۹۱، حدیث ۴.</ref>
  
امام محمدباقر عليه‌السلام می‌‌فرمايد: [[حديث]] ما اهل بيت عليهم‌السلام بسيار دشوار است، آن را برنمی‌‌تابند مگر [[پيامبران]] مُرسل، يا [[فرشتگان]] مقرب و يا بنده‌اي كه خداوند قلب او را براي ايمان، آزمايش كرده باشد.<ref> اِنَّ حَديثنا صَعْبٌ مستصعبٌ لايتحمله الاّ نبيّ مرسل او مَلَك مَقرَّبً او عبدٌ امتحن الله قلبه للايمان.</ref><ref> [[بصائرالدرجات]]، ص 25.</ref>
+
'''خزائن علم خدا:'''
  
'''<I>امام پنجم عليه‌السلام به يكي از شيعيان:</I>'''
+
امام باقر علیه‌السلام به یکی از شیعیان فرمود: به خدا سوگند! ما گنجها و خزینه‌های خدا در زمین و آسمان هستیم، نه خزینه‌های طلا و نقره؛ بلکه خزائن علم و دانش خداییم.<ref> بصائرالدرجات، ص ۱۰۳.</ref>
  
به خدا سوگند! ما گنجوران و خزينه‌هاي خدا در زمين و آسمان هستيم، نه خزينه‌هاي طلا و نقره؛ بلكه گنجوران علم و دانش خداييم.<ref> همان، ص 103.</ref>
+
'''نشان خشم خدا:'''
  
'''<I>نشان خشم خدا:</I>'''
+
احمد اهوازی با واسطه از محمد بن فَرَج نقل می‌‌کند که: [[امام جواد]] علیه‌السلام به من نامه‌ای نوشت که: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بر مردمی ‌‌خشم گیرد، ما را از جوار آنان دور می‌‌سازد.<ref> اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>
  
احمد با واسطه از محمد بن فَرَج نقل می‌‌كند كه: [[امام جواد]] عليه‌السلام به من نامه‌اي نوشت كه: هرگاه خداوند تبارك و تعالي بر مردمی ‌‌خشم گيرد، ما را از جوار آنان دور می‌‌سازد.<ref> اصول كافي، ج 1، ص 343.</ref>
+
'''ویژگی‌های معصومین علیهم‌السلام:'''
  
'''ويژگي‌هاي معصومين عليهم‌السلام'''
+
امام باقر علیه‌السلام فرمود: [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله امین خدا در زمین بود. چون پروردگار آن حضرت را به جوار رحمت خویش فراخواند، ما اهل بیت، وارثان و امینان آن حضرت در میان مردم هستیم. ما بر علم مرگ‌ها، بلیه‌ها، انساب مردم و فصل الخطاب آگاهی کامل داریم. ما وارثان پیامبران [[پیامبران اولوالعزم|اولوالعزم]] هستیم.
  
امام محمدباقر عليه‌السلام فرمود: پيامبر بزرگ خدا، رسول اكرم صلي الله عليه و آله امين خدا در زمين بود. چون پروردگار آن حضرت را به جوار رحمت خويش فراخواند، ما اهل بيت، وارثان و امينان آن حضرت در ميان مردم هستيم. ما بر علم مرگ‌ها، بليه‌ها، انساب مردم و فصل خطاب آگاهي كامل داريم. ما وارثان [[پيامبران]] اولي‌العزم هستيم.<ref> عندنا علم المنايا والبلايا و انساب العرب و فصل الخطاب...</ref>
+
'''اعجاز امام باقر علیه‌السلام:'''
  
'''اعجاز امام باقر عليه‌السلام'''
+
[[امام صادق]] علیه السلام فرموده است: روزی پدرم در سفر به سرزمینی رسید و دستور داد تا در آنجا خیمه‌ها برپا کردند. حضرت به کنار درخت خرمایی که نزدیک آنجا بود رفت. آن درخت، خرما نداشت. آن بزرگوار خدا را ستایش کرد و دعاهایی خواند که من نشنیدم، سپس فرمود: ای درخت خرما! از آنچه خداوند در تو قرار داده به ما ارزانی دار! تا حضرت چنین فرمود، ناگهان از درخت، خرماهای سرخ و زرد به پایین فرو ریخت و حضرت از خرما تناول کرد. کسی هم که همراهش بود از آن‌ها خورد. حضرت سپس فرمود: این نشان و [[معجزه]] در میان ما خاندانِ [[عترت]]، مانند معجزه‌ای است که برای [[حضرت مریم]] علیهاالسلام رخ داد. خداوند به او فرمود: درخت خرما را تکان بده آنگاه به قدرت خدا برای مریم از درخت خشک که ناگهان سرسبز شده بود، خرما فرو افتاد.<ref> همان، ص ۲۵۳.</ref>
  
[[امام صادق]] عليه السلام فرموده است: روزي پدرم در سفر به سرزميني رسيد و دستور داد تا در آنجا خيمه‌ها برپا كردند. حضرت به كنار درخت خرمايي كه نزديك آنجا بود رفت. آن درخت، خرما نداشت. آن بزرگوار خدا را ستايش كرد و دعاهايي خواند كه مَن نشنيدم، سپس فرمود: اي درخت خرما! از آنچه خداوند در تو قرار داده به ما ارزاني دار! تا حضرت چنين فرمود، ناگهان از درخت، خرماهاي سرخ و زرد به پايين فرو ريخت و حضرت از خرما تناول كرد. كسي هم كه همراهش بود از آن‌ها خورد.
+
'''حاجیان واقعی:'''
  
حضرت سپس فرمود: اين نشان و معجزه در ميان ما خاندانِ عترت، مانند معجزه‌اي است كه براي [[حضرت مريم]] عليهاالسلام رخ داد. خداوند به او فرمود: درخت خرما را تكان بده آنگاه به قدرت خدا براي مريم از درخت خشك كه ناگهان سرسبز شده بود، خرما فرو افتاد.<ref> همان، ص 253.</ref>
+
شخصی می‌‌گوید با امام صادق علیه السلام در موسم [[حج]] در [[مکه]] بودیم. حضرت از روی بلندی به سرزمینی رسید، دستور داد خیمه‌ها را در آنجا، نصب کردند. آنگاه حضرت به آن جمعیت فراوان نگاه کرد، سپس فرمود: «ما اکثرَ الضَجیج واَقلّ الحَجیج»؛ چقدر فراوانند آنانی که ناله می‌‌کنند و خدا را می‌‌خوانند؛ اما چه بسیار کم‌اند حاجیان واقعی!<ref> همان، ص ۳۵۸ و ۲۸۸.</ref>
  
'''حاجيان واقعي'''
+
'''حقیقت انسان‌ها:'''
  
شخصي می‌‌گويد با امام صادق عليه السلام در موسم [[حج]] در [[مكه]] بوديم. حضرت از روي بلندي به سرزميني رسيد، دستور داد خيمه‌ها را در آنجا، نصب كردند. آنگاه حضرت به آن جمعيت فراوان نگاه كرد، سپس فرمود: ما اكثر الضجيج واَقّلَ الحجيج؛ چقدر فراوانند آناني كه ناله می‌‌كنند و آه می‌‌كشند و خدا را می‌‌خوانند؛ اما چه بسيار كم‌اند حاجيان واقعي!<ref> همان، ص 358 و 288.</ref>
+
امام محمدباقر علیه‌السلام فرمود: «انّا لَنَعْرِفُ الرجل اذا رأیناه بحقیقة الایمان و النفاق»؛ ما تا مردی را بنگریم، حقیقت و باطن او را از منظر [[ایمان]] و [[نفاق]] می‌‌شناسیم.
  
'''حقيقت انسان‌ها'''
+
'''دانش امامان:'''
  
امام محمدباقر عليه‌السلام فرمود: ما تا مردي را بنگريم، حقيقت و باطن او را از منظر [[ايمان]] و نفاق می‌‌شناسيم.<ref> انّا لَنَعْرِفُ الرجل اذا رأيناه بحقيقة الايمان والنفاق.</ref>
+
احمد با واسطه از سیف تمار روایت می‌‌کند که: جمعی از اصحاب در [[حجر اسماعیل]] در [[مسجدالحرام]] نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم. حضرت فرمود: بنگرید آیا جاسوس و خبرچینی این اطراف هست؟ ما به چپ و راست نگاه کردیم؛ اما کسی را ندیدم و سپس عرض کردیم: کسی نیست. آنگاه حضرت فرمود: به خدای [[کعبه]] سوگند - این را سه مرتبه تکرار فرمود - اگر من بین [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت خضر علیه السلام|خضر]] بودم خبر می‌‌دادم که از آنان عالم ترم و چیزهایی می‌‌گفتم که بر آن آگاهی نداشتند.<ref> همان، ص ۲۳۰.</ref>
  
'''دانش امامان'''
+
'''تیمم بر گچ و خاکستر:'''
  
احمد با واسطه از سيف تمار روايت می‌‌كند كه: جمعي از اصحاب در [[حجر اسماعيل]] در [[مسجدالحرام]] نزد [[امام صادق]] عليه‌السلام بوديم. حضرت فرمود: بنگريد آيا جاسوس و خبرچيني اين اطراف هست؟ ما به چپ و راست نگاه كرديم؛ اما كسي را نديدم و سپس عرض كرديم: كسي نيست. آنگاه حضرت فرمود: به خداي كعبه سوگند - اين را سه مرتبه تكرار فرمود - اگر من بين موسي و خضر بودم خبر می‌‌دادم كه از آنان عالم ترم و چيزهايي می‌‌گفتم كه بر آن آگاهي نداشتند.<ref> همان، ص 230.</ref>
+
شخصی از امام محمدباقر علیه‌السلام پرسید: آیا [[تیمم]] بر گچ صحیح است؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص باز پرسش کرد که تیمم بر نوره چگونه است. حضرت پاسخ داد: اشکالی ندارد.<ref> فقیهان شیعی گفته‌اند: مراد حضرت، سنگ گچ و نوره است نه خود گچ و نوره.</ref> آن مرد پرسید: تیمم بر خاکستر حکمش چیست؟ حضرت پاسخ داد: جایز نیست؛ چون با خاکستر شدن از عنوان زمین خارج شده است.<ref> تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۷، ۵۳۵.</ref>
 
 
'''تيمم بر سنگ گچ'''
 
 
 
شخصي از امام محمدباقر عليه‌السلام پرسيد: آيا تيمم بر گچ صحيح است؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص باز پرسش كرد كه تيمم بر نوره چگونه است. حضرت پاسخ داد: اشكالي ندارد.<ref> فقيهان شيعي گفته‌اند: مراد حضرت، سنگ گچ و نوره است نه خود گچ و نوره.</ref>
 
 
 
آن مرد پرسيد: تيمم بر خاكستر حكمش چيست؟ حضرت پاسخ داد: جايز نيست؛ چون با خاكستر شدن از عنوان زمين خارج شده است.<ref> تهذيب الاحكام، ج ص 197، 535.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۱۹: سطر ۱۲۰:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
ابوالحسن رباني, ستارگان حرم، جلد 20، صفحه 211-222
+
*[[ستارگان حرم]]، ابوالحسن ربانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۱۱-۲۲۲.
[[رده:علمای قرن سوم]]
+
 
 +
[[رده:علمای قرن سوم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:راویان حدیث]][[رده:محدثان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۰

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«احمد بن حسین بن سعید اهوازی»، از محدثان شیعه در قرن سوم هجری است. بیشتر روایات احمد اهوازی، پیرامون مسئله ولایت و روشن ساختن منزلت والای امامان معصوم علیهم‌السلام است. دو کتاب «الاحتجاج» و «المثالب» از جمله تألیفات اوست.

نام کامل احمد بن حسین بن سعید اهوازی
زادگاه کوفه
وفات قرن سوم هجری
مدفن قم

Line.png

اساتید

صفوان بن یحیی، عثمان بن عیسی، یعقوب بن یقطین، نضر بن سُوید، فضالة بن ایوب، سهل بن زیاد آدمی،...

شاگردان

محمد بن حسن صفار، محمد بن احمد بن یحیی، سعد بن عبدالله قمی، محمد بن یحیی عطار قمی،...

آثار

کتاب الاحتجاج، کتاب الانبیاء، کتاب المثالب،...

زندگی‌نامه

ابوجعفر احمد اهوازی فرزند حسین بن سعید اهوازی است.[۱] در کتب تراجم، به این که تولدش در چه سالی رخ داده، اشاره‌ای نشده است. البته از آن جا که شاگردش محمد بن حسن صفار قمی ‌‌در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فروبسته، شاید بتوان فهمید که او در نیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه وجود گذاشته است.

زادگاه و پایگاه رشد پدر بزرگوار و نیز عموی احمد (حسن بن سعید)، شهر کوفه بود و بدین لحاظ به آنان کوفی گفته شده است. این دو از کوفه به سمت اهواز مهاجرت کردند و به اندازه‌ای در این شهر، ماندگار شدند که به اهوازی شهرت یافتند. روشن نیست که احمد بن حسین در کوفه به دنیا آمد یا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت کرده است؛ ولی به هر حال، او نیز مانند پدر و عمویش به اهوازی شهرت یافته است. پس از مدتی احمد بن حسین، همراه پدرش، از اهواز به قم که یکی از شهرهای فرهنگی و جایگاه نشر تفکر شیعی از شهرت بسزایی برخوردار بود، هجرت کرد.

در این که آیا احمد بن حسین اهوازی از یاران امام جواد و امام هادی علیهماالسلام به شمار می‌‌رود یا نه، تردید وجود دارد. گرچه بعضی از پژوهشگران این احتمال را از نظر دور ندانسته‌اند که او نیز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درک کرده باشد.[۲] البته روایاتی که از احمد در دست است، همه با واسطه از امامان علیهم‌السلام روایت شده است.

احمد بن حسین اهوازی، سرانجام در قم و در جوار حضرت معصومه علیهاالسلام از دنیا رفت و در همین شهر به خاک سپرده شد.[۳] سال وفات او مشخص نیست.

استادان

احمد بن حسین اهوازی، برای فراگیری و بهره‌مندی از اصحاب حدیث، بسیار کوشا بود و از محضر استادان فراوانی در کوفه، اهواز و شاید در مدینه و بغداد نیز کسب فیض کرد. وی از تمامی ‌‌استادان روایتی پدرش حسین بن سعید، روایت نقل می‌‌کند، مگر حماد بن عثمان.[۴] روشن است که حسین بن سعید اهوازی، استادان فراوانی داشته و احمد نیز از آن‌ها روایت نقل کرده است، مانند:

شاگردان

این محدث گرانقدر، پس از این که مقطعی از عمرش را در راه یادگیری و ضبط و ثبت روایات اهل بیت علیهم‌السلام سپری کرد، آموخته‌های خود را در اختیار علاقه‌مندان علم حدیث قرار داد. گروهی از شاگردان وی عبارتند از:

در نظر عالمان

میان عالمان رجال، درباره احمد بن حسین اهوازی دو نقطه نظر وجود دارد:

  • الف. برخی راویان قمی ‌‌درباره‌اش گفته‌اند او دارای اندیشه‌های غلوّ آمیز بوده، و در پذیرش اخبار او و جایگاه ارزشی‌اش دچار نوعی تردید شده‌اند.[۷]
  • ب. گروه دوم که بسیاری از تراجم نویسان برجسته‌اند، او را از جمله محدثان فرزانه و بزرگوار به شمار آورده‌اند.

ابن غضائری که از معروف‌ترین رجال شناسان شیعه و از کسانی است که اگر در باورهای راوی کوچکترین نقطه ضعفی ببیند راوی را غیرقابل اعتماد می‌‌داند، درباره احمد چنین می‌‌نگارد: من روایات او را مورد ارزیابی قرار دادم و آن روایات را از هر گونه غلوّ پیراسته دیدم. روایات او بسیار جالب و عالی است و نشان از اعتقاد و نگرش صحیح روای دارد.[۸]

ابوعلی حائری می‌‌گوید: همین که نجاشی و شیخ طوسی آثار او را، یادآوری نموده و اشکالی بر او نگرفته‌اند، خود نشان از بزرگی اوست.[۹]

علامه مامقانی می‌‌نویسد: گروهی از محدثان قم، اگر می‌‌نگریستند که یک راوی، سهو کردن را شایسته مقام پیامبر و امامان معصوم علیهم‌السلام نمی‌‌دانست و از آنان نفی می‌‌کرد، او را متهم به افکار غلوآمیز می‌‌کردند. فضائل و مناقبی را که ما اینک برای امامان اثبات می‌‌کنیم و از کمالات آنان می‌‌دانیم، به نظر آنان به صورت باورهای غلوآمیز جلوه می‌‌کرده، در حالی که اگر به روایات این محدث نگریسته شود، نشانی از غلوّ افراط در آن‌ها یافت نمی‌‌شود.

علامه شوشتری در این راستا چنین نگاشته است: غالی بودن این محدث مورد تردید است. از آنجایی که یک ترجمه شناسِ مدقق و محقق مانند ابن غضائری، او را پیراسته از هر گونه گرایش غلوآمیز می‌‌داند، باید در شأن و جایگاه او گفت: او دارای مقام بلند و اَخبار او پاک و پاکیزه است.[۱۰]

جمعی دیگر از پژوهشگران تراجم در این راستا گفته‌اند: محدثان قمی ‌‌که او را دارای گرایش‌های غلوآمیز می‌‌دانسته‌اند، از او اخبار فراوانی را نقل کرده‌اند. محمد بن حسن بن ولید که از استوانه‌های حوزه حدیث شیعی است روایات بسیاری را به واسطه محمد بن حسن صفار، از احمد بن حسین نقل می‌‌کند.[۱۱]

عالم معروف اهل سنت، ابن حجر عسقلانی در وصف این محدث شیعی می گوید: «کان احمد بن حسین بن سعید، من کبّار رجال الشیعه و کثیر التصانیف»؛ احمد بن حسین بن سعید یکی از بزرگان محدثان شیعه و پدیدآورنده کتاب‌های زیادی است.[۱۲]

آثار و روایات

احمد بن حسین با تألیف کتاب‌های روایی، نام خویش را در گروه مؤلفان شیعی، جاودانه ساخت. آثار این محدث بزرگوار عبارت است از:

  • ۱. کتاب الاحتجاج؛
  • ۲. کتاب الانبیاء؛
  • ۳. کتاب المثالب.[۱۳]

گزیده‌ای از روایات

هنگامی‌ ‌که به مجموعه روایاتی که از احمد اهوازی در کتاب‌های روایتی، به یادگار مانده نگریسته شود، می‌‌توان این را استنباط نمود که گرایش برتر و اندیشه غالب که ژرفای جان او را تسخیر کرده، ولایت مداری است. روایات احمد، به گونه اساسی، پیرامون روشن ساختن منزلت والا و بی‌بدیل امامان معصوم علیهم‌السلام است.

دشواری روایات اهل بیت:

امام محمدباقر علیه‌السلام می‌‌فرماید: «اِنَّ حَدیثنا صَعْبٌ مستصعبٌ لایحتمله الاّ نبی مرسل او مَلَک مَقرَّبً او عبدٌ امتحن الله قلبه للایمان»؛ حدیث ما اهل بیت علیهم‌السلام بسیار دشوار است، آن را برنمی‌‌تابند مگر پیامبران مُرسل، یا فرشتگان مقرب و یا بنده‌ای که خداوند قلب او را برای ایمان، آزمایش کرده باشد.[۱۴]

تربت سیدالشهداء:

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «فی طین قبر الحسین علیه‌السلام الشفاءُ مِنْ کلّ داء و هو الدَّواء الاکبر»؛ در تربت قبر امام حسین علیه‌السلام شفا یافتن از هر بیماری است و تربت سیدالشهدا بزرگترین داروی شفابخش است.[۱۵]

خزائن علم خدا:

امام باقر علیه‌السلام به یکی از شیعیان فرمود: به خدا سوگند! ما گنجها و خزینه‌های خدا در زمین و آسمان هستیم، نه خزینه‌های طلا و نقره؛ بلکه خزائن علم و دانش خداییم.[۱۶]

نشان خشم خدا:

احمد اهوازی با واسطه از محمد بن فَرَج نقل می‌‌کند که: امام جواد علیه‌السلام به من نامه‌ای نوشت که: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بر مردمی ‌‌خشم گیرد، ما را از جوار آنان دور می‌‌سازد.[۱۷]

ویژگی‌های معصومین علیهم‌السلام:

امام باقر علیه‌السلام فرمود: رسول اکرم صلی الله علیه و آله امین خدا در زمین بود. چون پروردگار آن حضرت را به جوار رحمت خویش فراخواند، ما اهل بیت، وارثان و امینان آن حضرت در میان مردم هستیم. ما بر علم مرگ‌ها، بلیه‌ها، انساب مردم و فصل الخطاب آگاهی کامل داریم. ما وارثان پیامبران اولوالعزم هستیم.

اعجاز امام باقر علیه‌السلام:

امام صادق علیه السلام فرموده است: روزی پدرم در سفر به سرزمینی رسید و دستور داد تا در آنجا خیمه‌ها برپا کردند. حضرت به کنار درخت خرمایی که نزدیک آنجا بود رفت. آن درخت، خرما نداشت. آن بزرگوار خدا را ستایش کرد و دعاهایی خواند که من نشنیدم، سپس فرمود: ای درخت خرما! از آنچه خداوند در تو قرار داده به ما ارزانی دار! تا حضرت چنین فرمود، ناگهان از درخت، خرماهای سرخ و زرد به پایین فرو ریخت و حضرت از خرما تناول کرد. کسی هم که همراهش بود از آن‌ها خورد. حضرت سپس فرمود: این نشان و معجزه در میان ما خاندانِ عترت، مانند معجزه‌ای است که برای حضرت مریم علیهاالسلام رخ داد. خداوند به او فرمود: درخت خرما را تکان بده آنگاه به قدرت خدا برای مریم از درخت خشک که ناگهان سرسبز شده بود، خرما فرو افتاد.[۱۸]

حاجیان واقعی:

شخصی می‌‌گوید با امام صادق علیه السلام در موسم حج در مکه بودیم. حضرت از روی بلندی به سرزمینی رسید، دستور داد خیمه‌ها را در آنجا، نصب کردند. آنگاه حضرت به آن جمعیت فراوان نگاه کرد، سپس فرمود: «ما اکثرَ الضَجیج واَقلّ الحَجیج»؛ چقدر فراوانند آنانی که ناله می‌‌کنند و خدا را می‌‌خوانند؛ اما چه بسیار کم‌اند حاجیان واقعی![۱۹]

حقیقت انسان‌ها:

امام محمدباقر علیه‌السلام فرمود: «انّا لَنَعْرِفُ الرجل اذا رأیناه بحقیقة الایمان و النفاق»؛ ما تا مردی را بنگریم، حقیقت و باطن او را از منظر ایمان و نفاق می‌‌شناسیم.

دانش امامان:

احمد با واسطه از سیف تمار روایت می‌‌کند که: جمعی از اصحاب در حجر اسماعیل در مسجدالحرام نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم. حضرت فرمود: بنگرید آیا جاسوس و خبرچینی این اطراف هست؟ ما به چپ و راست نگاه کردیم؛ اما کسی را ندیدم و سپس عرض کردیم: کسی نیست. آنگاه حضرت فرمود: به خدای کعبه سوگند - این را سه مرتبه تکرار فرمود - اگر من بین موسی و خضر بودم خبر می‌‌دادم که از آنان عالم ترم و چیزهایی می‌‌گفتم که بر آن آگاهی نداشتند.[۲۰]

تیمم بر گچ و خاکستر:

شخصی از امام محمدباقر علیه‌السلام پرسید: آیا تیمم بر گچ صحیح است؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص باز پرسش کرد که تیمم بر نوره چگونه است. حضرت پاسخ داد: اشکالی ندارد.[۲۱] آن مرد پرسید: تیمم بر خاکستر حکمش چیست؟ حضرت پاسخ داد: جایز نیست؛ چون با خاکستر شدن از عنوان زمین خارج شده است.[۲۲]

پانویس

  1. رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵؛ خلاصةالاقوال، ص ۲۰۲.
  2. تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵.
  3. فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵ و ص ۵۸.
  4. فهرست طوسی، ص ۶۵؛ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰۵.
  5. تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۳۲۹.
  6. الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶.
  7. ر.ک: رجال علامه حلی، ص ۲۰۲.
  8. همان؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۵۶؛ معجم الرجال، ج ۲، ص ۹۳، ش ۵۱۸؛ قاموس الرجال، ج ۱، ص ۴۳۵.
  9. منتهی‌‌المقال، ص ۳۲.
  10. قاموس الرجال، ج ۱، ۴۳۵.
  11. الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۶.
  12. لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۵۷.
  13. رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست طوسی، ص ۶۵.
  14. صفار، بصائرالدرجات، ص ۲۵.
  15. کامل الزیارات، باب ۹۱، حدیث ۴.
  16. بصائرالدرجات، ص ۱۰۳.
  17. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.
  18. همان، ص ۲۵۳.
  19. همان، ص ۳۵۸ و ۲۸۸.
  20. همان، ص ۲۳۰.
  21. فقیهان شیعی گفته‌اند: مراد حضرت، سنگ گچ و نوره است نه خود گچ و نوره.
  22. تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۷، ۵۳۵.

منابع