احمد بن حسین بن سعید اهوازی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ احمد بن حسين بن سعيد اهوازي را به احمد بن حسین بن سعید اهوازی منتقل کرد) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
+ | '''«احمد بن حسین بن سعید اهوازی»'''، از محدثان [[شیعه]] در قرن سوم هجری است. بیشتر روایات احمد اهوازی، پیرامون مسئله [[ولایت]] و روشن ساختن منزلت والای [[امامان معصوم]] علیهمالسلام است. دو کتاب «الاحتجاج» و «المثالب» از جمله تألیفات اوست. | ||
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = احمد بن حسین بن سعید اهوازی | ||
+ | ||تصویر= | ||
+ | ||زادروز = | ||
+ | |زادگاه = [[کوفه]] | ||
+ | |وفات = قرن سوم هجری | ||
+ | |مدفن = [[قم]] | ||
+ | |اساتید = [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]، عثمان بن عیسی، یعقوب بن یقطین، نضر بن سُوید، فضالة بن ایوب، [[سهل بن زیاد آدمی]]،... | ||
+ | |شاگردان = [[محمد بن حسن صفار]]، [[محمد بن احمد اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیی]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله قمی]]، [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]،... | ||
+ | |آثار = کتاب الاحتجاج، کتاب الانبیاء، کتاب المثالب،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | ابوجعفر احمد اهوازی فرزند [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید اهوازی]] است.<ref> رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵؛ خلاصةالاقوال، ص ۲۰۲.</ref> در کتب تراجم، به این که تولدش در چه سالی رخ داده، اشارهای نشده است. البته از آن جا که شاگردش [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]] در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فروبسته، شاید بتوان فهمید که او در نیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه وجود گذاشته است. | ||
− | + | زادگاه و پایگاه رشد پدر بزرگوار و نیز عموی احمد (حسن بن سعید)، شهر [[کوفه]] بود و بدین لحاظ به آنان کوفی گفته شده است. این دو از کوفه به سمت اهواز مهاجرت کردند و به اندازهای در این شهر، ماندگار شدند که به اهوازی شهرت یافتند. روشن نیست که احمد بن حسین در کوفه به دنیا آمد یا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت کرده است؛ ولی به هر حال، او نیز مانند پدر و عمویش به اهوازی شهرت یافته است. پس از مدتی احمد بن حسین، همراه پدرش، از اهواز به [[قم]] که یکی از شهرهای فرهنگی و جایگاه نشر تفکر [[شیعه|شیعی]] از شهرت بسزایی برخوردار بود، هجرت کرد. | |
− | + | در این که آیا احمد بن حسین اهوازی از یاران [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام به شمار میرود یا نه، تردید وجود دارد. گرچه بعضی از پژوهشگران این احتمال را از نظر دور ندانستهاند که او نیز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درک کرده باشد.<ref> تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> البته روایاتی که از احمد در دست است، همه با واسطه از [[ائمه اطهار|امامان]] علیهمالسلام روایت شده است. | |
− | + | احمد بن حسین اهوازی، سرانجام در [[قم]] و در جوار [[حضرت معصومه]] علیهاالسلام از دنیا رفت و در همین شهر به خاک سپرده شد.<ref> فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵ و ص ۵۸.</ref> سال وفات او مشخص نیست. | |
==استادان== | ==استادان== | ||
− | احمد بن | + | احمد بن حسین اهوازی، برای فراگیری و بهرهمندی از اصحاب [[حدیث]]، بسیار کوشا بود و از محضر استادان فراوانی در [[کوفه]]، اهواز و شاید در [[مدینه]] و [[بغداد]] نیز کسب فیض کرد. وی از تمامی استادان روایتی پدرش [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید]]، روایت نقل میکند، مگر [[حمّاد بن عثمان|حماد بن عثمان]].<ref> فهرست طوسی، ص ۶۵؛ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰۵.</ref> روشن است که حسین بن سعید اهوازی، استادان فراوانی داشته و احمد نیز از آنها روایت نقل کرده است، مانند: |
− | + | *[[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]]؛ | |
− | + | *عثمان بن عیسی؛ | |
− | * [[صفوان بن یحیی|صفوان بن | + | *قاسم بن محمد؛ |
− | * عثمان بن | + | *یعقوب بن یقطین؛ |
− | * قاسم بن محمد؛ | + | *نضر بن سُوید؛ |
− | * | + | *فضالة بن ایوب؛ |
− | * نضر بن | + | *[[سهل بن زیاد آدمی]]؛ |
− | * فضالة بن | + | *حسین بن اسد بصری؛ |
− | * [[سهل بن زیاد آدمی]]؛ | + | *احمد بن ابراهیم.<ref> تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref> |
− | * | ||
− | * احمد بن | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
− | + | این محدث گرانقدر، پس از این که مقطعی از عمرش را در راه یادگیری و ضبط و ثبت روایات [[اهل بیت]] علیهمالسلام سپری کرد، آموختههای خود را در اختیار علاقهمندان علم [[حدیث]] قرار داد. گروهی از شاگردان وی عبارتند از: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | + | *[[محمد بن حسن صفار]]؛ که در بین شاگردانش، بیشترین روایت را او از احمد اهوازی نقل کرده است.<ref> الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶.</ref> |
+ | *[[محمد بن احمد اشعری قمی|محمد بن احمد بن یحیی]]؛ | ||
+ | *[[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله قمی]]؛ | ||
+ | *[[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]؛ | ||
+ | *محمد بن یزید نخعی. | ||
− | + | ==در نظر عالمان== | |
+ | میان عالمان [[رجال]]، درباره احمد بن حسین اهوازی دو نقطه نظر وجود دارد: | ||
− | [[ | + | *الف. برخی راویان قمی دربارهاش گفتهاند او دارای اندیشههای [[غلو|غلوّ]] آمیز بوده، و در پذیرش اخبار او و جایگاه ارزشیاش دچار نوعی تردید شدهاند.<ref> ر.ک: رجال علامه حلی، ص ۲۰۲.</ref> |
− | + | *ب. گروه دوم که بسیاری از تراجم نویسان برجستهاند، او را از جمله محدثان فرزانه و بزرگوار به شمار آوردهاند. | |
− | [[ | + | [[ابن غضائری|ابن غضائری]] که از معروفترین رجال شناسان [[شیعه]] و از کسانی است که اگر در باورهای راوی کوچکترین نقطه ضعفی ببیند راوی را غیرقابل اعتماد میداند، درباره احمد چنین مینگارد: من روایات او را مورد ارزیابی قرار دادم و آن روایات را از هر گونه غلوّ پیراسته دیدم. روایات او بسیار جالب و عالی است و نشان از اعتقاد و نگرش صحیح روای دارد.<ref> همان؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۵۶؛ معجم الرجال، ج ۲، ص ۹۳، ش ۵۱۸؛ قاموس الرجال، ج ۱، ص ۴۳۵.</ref> |
− | [[ | + | [[شیخ ابوعلی حائری|ابوعلی حائری]] میگوید: همین که [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] آثار او را، یادآوری نموده و اشکالی بر او نگرفتهاند، خود نشان از بزرگی اوست.<ref> منتهیالمقال، ص ۳۲.</ref> |
− | + | [[عبدالله مامقانی|علامه مامقانی]] مینویسد: گروهی از محدثان [[قم]]، اگر مینگریستند که یک راوی، سهو کردن را شایسته مقام [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهمالسلام نمیدانست و از آنان نفی میکرد، او را متهم به افکار غلوآمیز میکردند. فضائل و مناقبی را که ما اینک برای امامان اثبات میکنیم و از کمالات آنان میدانیم، به نظر آنان به صورت باورهای غلوآمیز جلوه میکرده، در حالی که اگر به روایات این محدث نگریسته شود، نشانی از غلوّ افراط در آنها یافت نمیشود. | |
− | + | [[محمدتقی شوشتری|علامه شوشتری]] در این راستا چنین نگاشته است: غالی بودن این محدث مورد تردید است. از آنجایی که یک ترجمه شناسِ مدقق و محقق مانند ابن غضائری، او را پیراسته از هر گونه گرایش غلوآمیز میداند، باید در شأن و جایگاه او گفت: او دارای مقام بلند و اَخبار او پاک و پاکیزه است.<ref> قاموس الرجال، ج ۱، ۴۳۵.</ref> | |
− | + | جمعی دیگر از پژوهشگران تراجم در این راستا گفتهاند: محدثان قمی که او را دارای گرایشهای غلوآمیز میدانستهاند، از او اخبار فراوانی را نقل کردهاند. [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید]] که از استوانههای حوزه [[حدیث]] شیعی است روایات بسیاری را به واسطه [[محمد بن حسن صفار]]، از احمد بن حسین نقل میکند.<ref> الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۶.</ref> | |
− | احمد بن | ||
− | + | عالم معروف [[اهل سنت]]، [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر عسقلانی]] در وصف این محدث شیعی می گوید: «کان احمد بن حسین بن سعید، من کبّار رجال الشیعه و کثیر التصانیف»؛ احمد بن حسین بن سعید یکی از بزرگان محدثان شیعه و پدیدآورنده کتابهای زیادی است.<ref> لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref> | |
− | + | ==آثار و روایات== | |
+ | احمد بن حسین با تألیف کتابهای روایی، نام خویش را در گروه مؤلفان شیعی، جاودانه ساخت. آثار این محدث بزرگوار عبارت است از: | ||
− | * | + | *۱. کتاب الاحتجاج؛ |
− | + | *۲. کتاب الانبیاء؛ | |
− | + | *۳. کتاب المثالب.<ref> رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست طوسی، ص ۶۵.</ref> | |
− | == | + | ===گزیدهای از روایات=== |
− | |||
− | + | هنگامی که به مجموعه روایاتی که از احمد اهوازی در کتابهای روایتی، به یادگار مانده نگریسته شود، میتوان این را استنباط نمود که گرایش برتر و اندیشه غالب که ژرفای جان او را تسخیر کرده، [[ولایت]] مداری است. روایات احمد، به گونه اساسی، پیرامون روشن ساختن منزلت والا و بیبدیل [[امامان معصوم]] علیهمالسلام است. | |
− | + | '''دشواری روایات اهل بیت:''' | |
− | + | [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ حَدیثنا صَعْبٌ مستصعبٌ لایحتمله الاّ نبی مرسل او مَلَک مَقرَّبً او عبدٌ امتحن الله قلبه للایمان»؛ [[حدیث]] ما [[اهل بیت]] علیهمالسلام بسیار دشوار است، آن را برنمیتابند مگر [[پیامبران]] مُرسل، یا [[فرشتگان]] مقرب و یا بندهای که خداوند قلب او را برای ایمان، آزمایش کرده باشد.<ref> صفار، بصائرالدرجات، ص ۲۵.</ref> | |
− | + | '''تربت سیدالشهداء:''' | |
− | + | [[امام صادق]] علیهالسلام فرمود: «فی طین قبر الحسین علیهالسلام الشفاءُ مِنْ کلّ داء و هو الدَّواء الاکبر»؛ در [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت قبر امام حسین]] علیهالسلام شفا یافتن از هر بیماری است و تربت [[سیدالشهدا]] بزرگترین داروی شفابخش است.<ref> کامل الزیارات، باب ۹۱، حدیث ۴.</ref> | |
− | + | '''خزائن علم خدا:''' | |
− | + | امام باقر علیهالسلام به یکی از شیعیان فرمود: به خدا سوگند! ما گنجها و خزینههای خدا در زمین و آسمان هستیم، نه خزینههای طلا و نقره؛ بلکه خزائن علم و دانش خداییم.<ref> بصائرالدرجات، ص ۱۰۳.</ref> | |
− | + | '''نشان خشم خدا:''' | |
− | + | احمد اهوازی با واسطه از محمد بن فَرَج نقل میکند که: [[امام جواد]] علیهالسلام به من نامهای نوشت که: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بر مردمی خشم گیرد، ما را از جوار آنان دور میسازد.<ref> اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref> | |
− | + | '''ویژگیهای معصومین علیهمالسلام:''' | |
− | + | امام باقر علیهالسلام فرمود: [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله امین خدا در زمین بود. چون پروردگار آن حضرت را به جوار رحمت خویش فراخواند، ما اهل بیت، وارثان و امینان آن حضرت در میان مردم هستیم. ما بر علم مرگها، بلیهها، انساب مردم و فصل الخطاب آگاهی کامل داریم. ما وارثان پیامبران [[پیامبران اولوالعزم|اولوالعزم]] هستیم. | |
− | امام | + | '''اعجاز امام باقر علیهالسلام:''' |
− | + | [[امام صادق]] علیه السلام فرموده است: روزی پدرم در سفر به سرزمینی رسید و دستور داد تا در آنجا خیمهها برپا کردند. حضرت به کنار درخت خرمایی که نزدیک آنجا بود رفت. آن درخت، خرما نداشت. آن بزرگوار خدا را ستایش کرد و دعاهایی خواند که من نشنیدم، سپس فرمود: ای درخت خرما! از آنچه خداوند در تو قرار داده به ما ارزانی دار! تا حضرت چنین فرمود، ناگهان از درخت، خرماهای سرخ و زرد به پایین فرو ریخت و حضرت از خرما تناول کرد. کسی هم که همراهش بود از آنها خورد. حضرت سپس فرمود: این نشان و [[معجزه]] در میان ما خاندانِ [[عترت]]، مانند معجزهای است که برای [[حضرت مریم]] علیهاالسلام رخ داد. خداوند به او فرمود: درخت خرما را تکان بده آنگاه به قدرت خدا برای مریم از درخت خشک که ناگهان سرسبز شده بود، خرما فرو افتاد.<ref> همان، ص ۲۵۳.</ref> | |
− | + | '''حاجیان واقعی:''' | |
− | + | شخصی میگوید با امام صادق علیه السلام در موسم [[حج]] در [[مکه]] بودیم. حضرت از روی بلندی به سرزمینی رسید، دستور داد خیمهها را در آنجا، نصب کردند. آنگاه حضرت به آن جمعیت فراوان نگاه کرد، سپس فرمود: «ما اکثرَ الضَجیج واَقلّ الحَجیج»؛ چقدر فراوانند آنانی که ناله میکنند و خدا را میخوانند؛ اما چه بسیار کماند حاجیان واقعی!<ref> همان، ص ۳۵۸ و ۲۸۸.</ref> | |
− | ''' | + | '''حقیقت انسانها:''' |
− | + | امام محمدباقر علیهالسلام فرمود: «انّا لَنَعْرِفُ الرجل اذا رأیناه بحقیقة الایمان و النفاق»؛ ما تا مردی را بنگریم، حقیقت و باطن او را از منظر [[ایمان]] و [[نفاق]] میشناسیم. | |
− | ''' | + | '''دانش امامان:''' |
− | امام | + | احمد با واسطه از سیف تمار روایت میکند که: جمعی از اصحاب در [[حجر اسماعیل]] در [[مسجدالحرام]] نزد امام صادق علیهالسلام بودیم. حضرت فرمود: بنگرید آیا جاسوس و خبرچینی این اطراف هست؟ ما به چپ و راست نگاه کردیم؛ اما کسی را ندیدم و سپس عرض کردیم: کسی نیست. آنگاه حضرت فرمود: به خدای [[کعبه]] سوگند - این را سه مرتبه تکرار فرمود - اگر من بین [[حضرت موسی علیه السلام|موسی]] و [[حضرت خضر علیه السلام|خضر]] بودم خبر میدادم که از آنان عالم ترم و چیزهایی میگفتم که بر آن آگاهی نداشتند.<ref> همان، ص ۲۳۰.</ref> |
− | ''' | + | '''تیمم بر گچ و خاکستر:''' |
− | + | شخصی از امام محمدباقر علیهالسلام پرسید: آیا [[تیمم]] بر گچ صحیح است؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص باز پرسش کرد که تیمم بر نوره چگونه است. حضرت پاسخ داد: اشکالی ندارد.<ref> فقیهان شیعی گفتهاند: مراد حضرت، سنگ گچ و نوره است نه خود گچ و نوره.</ref> آن مرد پرسید: تیمم بر خاکستر حکمش چیست؟ حضرت پاسخ داد: جایز نیست؛ چون با خاکستر شدن از عنوان زمین خارج شده است.<ref> تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۷، ۵۳۵.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | آن مرد | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۱۱۹: | سطر ۱۲۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | ابوالحسن | + | *[[ستارگان حرم]]، ابوالحسن ربانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۱۱-۲۲۲. |
− | [[رده:علمای قرن سوم]] | + | |
+ | [[رده:علمای قرن سوم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:راویان حدیث]][[رده:محدثان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۰
«احمد بن حسین بن سعید اهوازی»، از محدثان شیعه در قرن سوم هجری است. بیشتر روایات احمد اهوازی، پیرامون مسئله ولایت و روشن ساختن منزلت والای امامان معصوم علیهمالسلام است. دو کتاب «الاحتجاج» و «المثالب» از جمله تألیفات اوست.
نام کامل | احمد بن حسین بن سعید اهوازی |
زادگاه | کوفه |
وفات | قرن سوم هجری |
مدفن | قم |
اساتید |
صفوان بن یحیی، عثمان بن عیسی، یعقوب بن یقطین، نضر بن سُوید، فضالة بن ایوب، سهل بن زیاد آدمی،... |
شاگردان |
محمد بن حسن صفار، محمد بن احمد بن یحیی، سعد بن عبدالله قمی، محمد بن یحیی عطار قمی،... |
آثار |
کتاب الاحتجاج، کتاب الانبیاء، کتاب المثالب،... |
محتویات
زندگینامه
ابوجعفر احمد اهوازی فرزند حسین بن سعید اهوازی است.[۱] در کتب تراجم، به این که تولدش در چه سالی رخ داده، اشارهای نشده است. البته از آن جا که شاگردش محمد بن حسن صفار قمی در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فروبسته، شاید بتوان فهمید که او در نیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه وجود گذاشته است.
زادگاه و پایگاه رشد پدر بزرگوار و نیز عموی احمد (حسن بن سعید)، شهر کوفه بود و بدین لحاظ به آنان کوفی گفته شده است. این دو از کوفه به سمت اهواز مهاجرت کردند و به اندازهای در این شهر، ماندگار شدند که به اهوازی شهرت یافتند. روشن نیست که احمد بن حسین در کوفه به دنیا آمد یا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت کرده است؛ ولی به هر حال، او نیز مانند پدر و عمویش به اهوازی شهرت یافته است. پس از مدتی احمد بن حسین، همراه پدرش، از اهواز به قم که یکی از شهرهای فرهنگی و جایگاه نشر تفکر شیعی از شهرت بسزایی برخوردار بود، هجرت کرد.
در این که آیا احمد بن حسین اهوازی از یاران امام جواد و امام هادی علیهماالسلام به شمار میرود یا نه، تردید وجود دارد. گرچه بعضی از پژوهشگران این احتمال را از نظر دور ندانستهاند که او نیز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درک کرده باشد.[۲] البته روایاتی که از احمد در دست است، همه با واسطه از امامان علیهمالسلام روایت شده است.
احمد بن حسین اهوازی، سرانجام در قم و در جوار حضرت معصومه علیهاالسلام از دنیا رفت و در همین شهر به خاک سپرده شد.[۳] سال وفات او مشخص نیست.
استادان
احمد بن حسین اهوازی، برای فراگیری و بهرهمندی از اصحاب حدیث، بسیار کوشا بود و از محضر استادان فراوانی در کوفه، اهواز و شاید در مدینه و بغداد نیز کسب فیض کرد. وی از تمامی استادان روایتی پدرش حسین بن سعید، روایت نقل میکند، مگر حماد بن عثمان.[۴] روشن است که حسین بن سعید اهوازی، استادان فراوانی داشته و احمد نیز از آنها روایت نقل کرده است، مانند:
- صفوان بن یحیی؛
- عثمان بن عیسی؛
- قاسم بن محمد؛
- یعقوب بن یقطین؛
- نضر بن سُوید؛
- فضالة بن ایوب؛
- سهل بن زیاد آدمی؛
- حسین بن اسد بصری؛
- احمد بن ابراهیم.[۵]
شاگردان
این محدث گرانقدر، پس از این که مقطعی از عمرش را در راه یادگیری و ضبط و ثبت روایات اهل بیت علیهمالسلام سپری کرد، آموختههای خود را در اختیار علاقهمندان علم حدیث قرار داد. گروهی از شاگردان وی عبارتند از:
- محمد بن حسن صفار؛ که در بین شاگردانش، بیشترین روایت را او از احمد اهوازی نقل کرده است.[۶]
- محمد بن احمد بن یحیی؛
- سعد بن عبدالله قمی؛
- محمد بن یحیی عطار قمی؛
- محمد بن یزید نخعی.
در نظر عالمان
میان عالمان رجال، درباره احمد بن حسین اهوازی دو نقطه نظر وجود دارد:
- الف. برخی راویان قمی دربارهاش گفتهاند او دارای اندیشههای غلوّ آمیز بوده، و در پذیرش اخبار او و جایگاه ارزشیاش دچار نوعی تردید شدهاند.[۷]
- ب. گروه دوم که بسیاری از تراجم نویسان برجستهاند، او را از جمله محدثان فرزانه و بزرگوار به شمار آوردهاند.
ابن غضائری که از معروفترین رجال شناسان شیعه و از کسانی است که اگر در باورهای راوی کوچکترین نقطه ضعفی ببیند راوی را غیرقابل اعتماد میداند، درباره احمد چنین مینگارد: من روایات او را مورد ارزیابی قرار دادم و آن روایات را از هر گونه غلوّ پیراسته دیدم. روایات او بسیار جالب و عالی است و نشان از اعتقاد و نگرش صحیح روای دارد.[۸]
ابوعلی حائری میگوید: همین که نجاشی و شیخ طوسی آثار او را، یادآوری نموده و اشکالی بر او نگرفتهاند، خود نشان از بزرگی اوست.[۹]
علامه مامقانی مینویسد: گروهی از محدثان قم، اگر مینگریستند که یک راوی، سهو کردن را شایسته مقام پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام نمیدانست و از آنان نفی میکرد، او را متهم به افکار غلوآمیز میکردند. فضائل و مناقبی را که ما اینک برای امامان اثبات میکنیم و از کمالات آنان میدانیم، به نظر آنان به صورت باورهای غلوآمیز جلوه میکرده، در حالی که اگر به روایات این محدث نگریسته شود، نشانی از غلوّ افراط در آنها یافت نمیشود.
علامه شوشتری در این راستا چنین نگاشته است: غالی بودن این محدث مورد تردید است. از آنجایی که یک ترجمه شناسِ مدقق و محقق مانند ابن غضائری، او را پیراسته از هر گونه گرایش غلوآمیز میداند، باید در شأن و جایگاه او گفت: او دارای مقام بلند و اَخبار او پاک و پاکیزه است.[۱۰]
جمعی دیگر از پژوهشگران تراجم در این راستا گفتهاند: محدثان قمی که او را دارای گرایشهای غلوآمیز میدانستهاند، از او اخبار فراوانی را نقل کردهاند. محمد بن حسن بن ولید که از استوانههای حوزه حدیث شیعی است روایات بسیاری را به واسطه محمد بن حسن صفار، از احمد بن حسین نقل میکند.[۱۱]
عالم معروف اهل سنت، ابن حجر عسقلانی در وصف این محدث شیعی می گوید: «کان احمد بن حسین بن سعید، من کبّار رجال الشیعه و کثیر التصانیف»؛ احمد بن حسین بن سعید یکی از بزرگان محدثان شیعه و پدیدآورنده کتابهای زیادی است.[۱۲]
آثار و روایات
احمد بن حسین با تألیف کتابهای روایی، نام خویش را در گروه مؤلفان شیعی، جاودانه ساخت. آثار این محدث بزرگوار عبارت است از:
- ۱. کتاب الاحتجاج؛
- ۲. کتاب الانبیاء؛
- ۳. کتاب المثالب.[۱۳]
گزیدهای از روایات
هنگامی که به مجموعه روایاتی که از احمد اهوازی در کتابهای روایتی، به یادگار مانده نگریسته شود، میتوان این را استنباط نمود که گرایش برتر و اندیشه غالب که ژرفای جان او را تسخیر کرده، ولایت مداری است. روایات احمد، به گونه اساسی، پیرامون روشن ساختن منزلت والا و بیبدیل امامان معصوم علیهمالسلام است.
دشواری روایات اهل بیت:
امام محمدباقر علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ حَدیثنا صَعْبٌ مستصعبٌ لایحتمله الاّ نبی مرسل او مَلَک مَقرَّبً او عبدٌ امتحن الله قلبه للایمان»؛ حدیث ما اهل بیت علیهمالسلام بسیار دشوار است، آن را برنمیتابند مگر پیامبران مُرسل، یا فرشتگان مقرب و یا بندهای که خداوند قلب او را برای ایمان، آزمایش کرده باشد.[۱۴]
تربت سیدالشهداء:
امام صادق علیهالسلام فرمود: «فی طین قبر الحسین علیهالسلام الشفاءُ مِنْ کلّ داء و هو الدَّواء الاکبر»؛ در تربت قبر امام حسین علیهالسلام شفا یافتن از هر بیماری است و تربت سیدالشهدا بزرگترین داروی شفابخش است.[۱۵]
خزائن علم خدا:
امام باقر علیهالسلام به یکی از شیعیان فرمود: به خدا سوگند! ما گنجها و خزینههای خدا در زمین و آسمان هستیم، نه خزینههای طلا و نقره؛ بلکه خزائن علم و دانش خداییم.[۱۶]
نشان خشم خدا:
احمد اهوازی با واسطه از محمد بن فَرَج نقل میکند که: امام جواد علیهالسلام به من نامهای نوشت که: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بر مردمی خشم گیرد، ما را از جوار آنان دور میسازد.[۱۷]
ویژگیهای معصومین علیهمالسلام:
امام باقر علیهالسلام فرمود: رسول اکرم صلی الله علیه و آله امین خدا در زمین بود. چون پروردگار آن حضرت را به جوار رحمت خویش فراخواند، ما اهل بیت، وارثان و امینان آن حضرت در میان مردم هستیم. ما بر علم مرگها، بلیهها، انساب مردم و فصل الخطاب آگاهی کامل داریم. ما وارثان پیامبران اولوالعزم هستیم.
اعجاز امام باقر علیهالسلام:
امام صادق علیه السلام فرموده است: روزی پدرم در سفر به سرزمینی رسید و دستور داد تا در آنجا خیمهها برپا کردند. حضرت به کنار درخت خرمایی که نزدیک آنجا بود رفت. آن درخت، خرما نداشت. آن بزرگوار خدا را ستایش کرد و دعاهایی خواند که من نشنیدم، سپس فرمود: ای درخت خرما! از آنچه خداوند در تو قرار داده به ما ارزانی دار! تا حضرت چنین فرمود، ناگهان از درخت، خرماهای سرخ و زرد به پایین فرو ریخت و حضرت از خرما تناول کرد. کسی هم که همراهش بود از آنها خورد. حضرت سپس فرمود: این نشان و معجزه در میان ما خاندانِ عترت، مانند معجزهای است که برای حضرت مریم علیهاالسلام رخ داد. خداوند به او فرمود: درخت خرما را تکان بده آنگاه به قدرت خدا برای مریم از درخت خشک که ناگهان سرسبز شده بود، خرما فرو افتاد.[۱۸]
حاجیان واقعی:
شخصی میگوید با امام صادق علیه السلام در موسم حج در مکه بودیم. حضرت از روی بلندی به سرزمینی رسید، دستور داد خیمهها را در آنجا، نصب کردند. آنگاه حضرت به آن جمعیت فراوان نگاه کرد، سپس فرمود: «ما اکثرَ الضَجیج واَقلّ الحَجیج»؛ چقدر فراوانند آنانی که ناله میکنند و خدا را میخوانند؛ اما چه بسیار کماند حاجیان واقعی![۱۹]
حقیقت انسانها:
امام محمدباقر علیهالسلام فرمود: «انّا لَنَعْرِفُ الرجل اذا رأیناه بحقیقة الایمان و النفاق»؛ ما تا مردی را بنگریم، حقیقت و باطن او را از منظر ایمان و نفاق میشناسیم.
دانش امامان:
احمد با واسطه از سیف تمار روایت میکند که: جمعی از اصحاب در حجر اسماعیل در مسجدالحرام نزد امام صادق علیهالسلام بودیم. حضرت فرمود: بنگرید آیا جاسوس و خبرچینی این اطراف هست؟ ما به چپ و راست نگاه کردیم؛ اما کسی را ندیدم و سپس عرض کردیم: کسی نیست. آنگاه حضرت فرمود: به خدای کعبه سوگند - این را سه مرتبه تکرار فرمود - اگر من بین موسی و خضر بودم خبر میدادم که از آنان عالم ترم و چیزهایی میگفتم که بر آن آگاهی نداشتند.[۲۰]
تیمم بر گچ و خاکستر:
شخصی از امام محمدباقر علیهالسلام پرسید: آیا تیمم بر گچ صحیح است؟ حضرت فرمود: بله. آن شخص باز پرسش کرد که تیمم بر نوره چگونه است. حضرت پاسخ داد: اشکالی ندارد.[۲۱] آن مرد پرسید: تیمم بر خاکستر حکمش چیست؟ حضرت پاسخ داد: جایز نیست؛ چون با خاکستر شدن از عنوان زمین خارج شده است.[۲۲]
پانویس
- ↑ رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵؛ خلاصةالاقوال، ص ۲۰۲.
- ↑ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵.
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص ۶۵ و ص ۵۸.
- ↑ فهرست طوسی، ص ۶۵؛ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ مجمع الرجال، ج ۱، ص ۱۰۵.
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج ۱، ص ۳۲۹.
- ↑ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶.
- ↑ ر.ک: رجال علامه حلی، ص ۲۰۲.
- ↑ همان؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۵؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۵۶؛ معجم الرجال، ج ۲، ص ۹۳، ش ۵۱۸؛ قاموس الرجال، ج ۱، ص ۴۳۵.
- ↑ منتهیالمقال، ص ۳۲.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۱، ۴۳۵.
- ↑ الجامع فی الرجال، ص ۱۰۶؛ تهذیب المقال، ج ۳، ص ۲۵۶.
- ↑ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۵۷.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۷۸؛ فهرست طوسی، ص ۶۵.
- ↑ صفار، بصائرالدرجات، ص ۲۵.
- ↑ کامل الزیارات، باب ۹۱، حدیث ۴.
- ↑ بصائرالدرجات، ص ۱۰۳.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.
- ↑ همان، ص ۲۵۳.
- ↑ همان، ص ۳۵۸ و ۲۸۸.
- ↑ همان، ص ۲۳۰.
- ↑ فقیهان شیعی گفتهاند: مراد حضرت، سنگ گچ و نوره است نه خود گچ و نوره.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۱۹۷، ۵۳۵.
منابع
- ستارگان حرم، ابوالحسن ربانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۱۱-۲۲۲.