عبدالله شهيدى: تفاوت بین نسخهها
(←آرشیو عکس و تصویر) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | ''' | + | '''«آیتالله میرزا عبدالله شهیدی»''' (۱۳۰۰-۱۳۷۳ ش)، از علمای مجاهد [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوهکمرى]] و [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]] بود. وی [[امام جمعه]] شهر قزوین قبل و بعد از انقلاب اسلامی و متصدى مدارس علمیه بود و ضمن ایفای نقش در ترویج [[علوم اسلامی]]، از جمله روحانیون فعال در خدمات اجتماعی و هدایت عمومی بشمار میرفت. |
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
| − | |نام کامل = عبدالله شهیدی | + | |نام کامل = میرزا عبدالله شهیدی |
|تصویر=[[پرونده:Shahydy.jpg|۲۲۰px|center]] | |تصویر=[[پرونده:Shahydy.jpg|۲۲۰px|center]] | ||
| − | |زادروز = | + | |زادروز = ۱۳۰۰ شمسی |
|زادگاه = قزوین | |زادگاه = قزوین | ||
| − | |وفات = | + | |وفات = ۱۳۷۳ شمسی |
| − | |مدفن = قم | + | |مدفن = [[قم]]، مقبره علماى باغ بهشت |
| − | |اساتید = | + | |اساتید = [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوهکمرى]]، [[آیت الله بروجردی]]، [[امام خمینى]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]]،... |
|شاگردان = | |شاگردان = | ||
| − | |آثار = منتخب | + | |آثار = منتخب التفاسیر، کتاب المعراج، تقریرات دروس اساتید، دستنوشتههایی در عقاید و احکام و اخلاق،... |
}} | }} | ||
| − | == | + | ==ولادت و خاندان== |
| − | + | میرزا عبدالله شهیدى امام جمعه، در [[ماه محرم|محرم]] سال ۱۳۴۰ قمرى (۱۳۰۰ شمسی) در بیت علم و فضیلت در قزوین ولادت یافت. خاندان شهیدى یکى از بیوت اصیل قزوین بوده و به فضل و کمال اشتهار دارند. وی فرزند آیت الله شیخ عبدالحسین امام جمعه است که نسب شریفشان با سه واسطه (شیخ مرتضى امام جمعه، میرزا محمدتقى امام جمعه و آقا عبدالله امام جمعه) که همگى از علماء اعلام قزوین بوده اند، به علامه ملا محمدتقى برغانى صاحب «مجالس المتقین» و معروف به «[[شهید ثالث|شهید ثالث]]» مى رسد. | |
==تحصیلات و اساتید == | ==تحصیلات و اساتید == | ||
| − | پس از طى دوره هاى تحصیل جدید در مدارس قزوین، به تحصیل علوم دینیه اشتغال یافت. مقدمات و ادبیات و بخشى از سطح را در مدرسه صالحیه و نزد علماء وقت قزوین به ویژه در محضر پدر گرامیش گذراند و براى ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ قمرى عازم شهر مقدس [[قم]] گردید و در [[حوزه علمیه]]، تحصیلات خود را پى گرفت. | + | میرزا عبدالله شهیدى پس از طى دوره هاى تحصیل جدید در مدارس قزوین، به تحصیل علوم دینیه اشتغال یافت. مقدمات و [[ادبیات عرب|ادبیات]] و بخشى از سطح را در مدرسه صالحیه و نزد علماء وقت قزوین به ویژه در محضر پدر گرامیش گذراند و براى ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ قمرى عازم شهر مقدس [[قم]] گردید و در [[حوزه علمیه]]، تحصیلات خود را پى گرفت. |
| − | در سال ۱۳۷۲ ق به دامادى یکى از اساتید برجسته خویش مرجع بزرگ | + | در سال ۱۳۷۲ ق. به دامادى یکى از اساتید برجسته خویش مرجع بزرگ آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمرى]] درآمد. ایشان در طول دوران کسب علم، از محضر اساتید دیگرى نیز بهره مند شد که از برجستهترین آنان مى توان به [[آیت الله بروجردی]]، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی]] و [[امام خمینى]] اشاره کرد. |
| − | وى که مورد توجه و اعتماد بسیارى از مراجع عظام تقلید بود، در طول عمر شریفش به کسب اجازات [[اجتهاد]] | + | وى که مورد توجه و اعتماد بسیارى از [[مرجعیت|مراجع]] عظام تقلید بود، در طول عمر شریفش به کسب [[اجازه (علم الحدیث)|اجازات]] روایت و [[اجتهاد]] و اجازات امور شرعیه از جانب تنى چند از آن بزرگان، از جمله آیات عظام: [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]]، [[آیت الله سید محمود شاهرودی|سید محمود شاهرودى]]، [[شیخ عبدالنبی اراکی|شیخ عبدالنبى عراقى]]، [[سید عبدالهادی شیرازی]]، [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویى]]، آیت الله بروجردی، [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]، امام خمینى، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانى]]، سید شهاب الدین نجفى مرعشى و [[سید علی حسینی سیستانی|سید على سیستانى]] نائل آمد. |
==آثار و تألیفات == | ==آثار و تألیفات == | ||
| − | با وجود فعالیت هاى اجتماعى متعدد و متنوعى که اکثر اوقات | + | با وجود فعالیت هاى اجتماعى متعدد و متنوعى که اکثر اوقات میرزا عبدالله شهیدى را به خود اختصاص مى داد، توجه به ارائه خدمات علمى و آثار قلمى را نیز در نظر داشت. اگر چه بارها از ایشان شنیده شده که قصد داشتند از مشاغل خود بکاهند و بخشى از وقتشان را به تألیف و جمع آورى یادداشت هاى پراکنده خود و همچنین ثبت خاطرات دوران انقلاب اسلامى - که از آن به «دوران نهضت» یاد مى کردند- نمایند، با این وجود، نیازها و مقتضیات وافر اجتماعى و حوزوى ، کمتر چنین امکانى را برایش فراهم مى نمود و معمولاً فراغتى نمى یافت. اما او در همین حال آثارى را از خود به یادگار گذاشته است که تاکنون به چاپ نرسیده و برخى نیازمند جمع آورى و تدوین و ترتیب است. |
| − | وى یکى از اعضاء | + | وى یکى از اعضاء انجمن تحقیق کتاب ذى قیمت «[[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]]» مرحوم [[قاضی نورالله شوشتری|قاضى نورالله شوشترى]] بود که به همراه تنى چند از علماء و فضلاء تحت نظر و اشراف [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله نجفى مرعشى]] به امر تحقیق و تعلیق این کتاب شریف همت گماردند. |
| − | موضوع [[معراج]] [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه | + | موضوع [[معراج]] [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه وآله یکى از مباحث اصلى مورد مناقشه میان مرحوم [[شهید ثالث|شهید ثالث]] و مخالفین از جمله شیخ احمد احسائى (از سران [[شیخیه]]) بوده است. از این رو آیت الله شهیدى با اهتمام خاصى که به موضوع فوق الذکر داشته، در قالب تفسیر [[سوره اسراء]]، موضوع معراج را به تفصیل مورد بحث قرار داده است. همچنین آن چه تحت عنوان [[تفسیر قرآن|تفسیر]] یا به عبارتى «منتخب التفاسیر» مى توان از آن یاد کرد، یک دفتر در تفسیر [[سوره حمد]]، سه دفتر در [[سوره بقره]]، یک دفتر اصلى و دو دفتر الحاقى در [[سوره اسراء]] و دو دفتر در تفسیر [[سوره یوسف]] است. |
| − | حدود سى دفتر | + | حدود سى دفتر دستنویس نیز در موضوعات متنوع: [[کلام]] و [[عقاید|اعتقادات]]، [[احکام]]، مواعظ و [[اخلاق]]، مناقب و همچنین تقریرات دروس اساتید خود از جمله [[آیت الله بروجردی]] و [[امام خمینى]] به رشته تحریر درآورد. مجموعه یادداشت هاى متفرقه در موضوعات [[طب]] قدیم، خاطرات انقلاب و وقایع نهضت و غیره نیز به طور پراکنده در میان یادداشت ها و دستنویس های ایشان به چشم مى خورد. |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
==فعالیتهاى اجتماعی== | ==فعالیتهاى اجتماعی== | ||
| − | + | آیت الله شهیدی در عرصه اجتماعى نیز از دوران جوانى فعالیت هاى اجتماعى را تجربه کرد. جایگاه اجتماعى پدر بزرگوارش فعالیتى پیوسته و طاقت فرسا را ایجاب مى نمود و وى نیز از جوانى همواره در کنار پدر این تجربه ها را مى آموخت و در تدبیر و مدیریت و خدمت به مردم و احساس وظیفه و دلسوزى، ممارست مى نمود. درب منزل آنان صبح تا شام به روى همگان باز بود و طبقات مختلف از رجال و صاحب منصبان تا عامه مردم کوچه و بازار همیشه در این بیت رفیع در رفت و آمد بودند و چه بسیار تصمیمات مهم فردى و اجتماعى که در آن گرفته و گره هایى که از کار مردم گشوده مى شد. پدر محترمش نفوذ و اعتبار خود را در حل مشکلات مردم و معضلات شهر و خدمت به دین و آئین بکار مى گرفت و در مواقع و مواضع مهم و حساس، تدبیر، دوراندیشى و قاطعیتى درخور تحسین از خود نشان مى داد. مردم قزوین عموماً براى حل مشکلاتشان به این درگاه رجوع مى کردند. | |
| − | + | در سال ۱۳۴۶ شمسى که از سفر [[حج]] بازمى گشت، رحلت پدرش دوباره ایشان را به قزوین کشاند و از آن جائى که پدرش منصب [[امام جمعه|امامت جمعه]] را نسلاً بعد نسل به عهده داشت، نظر همگان بر پذیرش این مسئولیت از جانب فرزند ارشد او قرار گرفت. ولى پاره اى مصالح او را از قبول این عنوان منصرف مى ساخت. از سوى دیگر، حکومت وقت فرصت را مناسب دید و قصد جایگزینى یکى از روحانیون وابسته را داشت که همین امر، موجب مقاومت علما و مردم گردید و بر اصرار آنان مبنى بر باقى ماندن این منصب در خاندان شهیدى امام جمعه، افزود. لاجرم پس از گذشت حدود دو سال از رحلت والدش، در پى اصرار و تأکید علمای بزرگ وقت قزوین از جمله حضرات آیات: سید ابوتراب حسینى قزوینى، میرزا نصرالله حاج مجتهد، و میرزا رحیم سامت و عامه مردم، مجبور به پذیرش خواست آنان گردید و حکم امامت جمعه ایشان از سوى آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|نجفى مرعشى]] و آیت الله [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] صادر و ابلاغ گردید. | |
| − | + | حکومت وقت نیز که خود را در مقابل کار انجام شده مى یافت و اتفاق نظر علما و مردم و حمایت مراجع [[قم]] را مى دید، به ناچار به امامت جمعه وى رضایت داد. او با کفایت ذاتى و لیاقت کم نظیرى، اکثر فعالیت هاى اجتماعى والدش را پى گرفت. علاوه بر رتق و فتق امور مردم و انجام وظایف دینى و تبلیغى، در برخى تصمیم گیری هاى حساس شهر دخالت مى نمود و بارها از این طریق به حفظ مصالح عمومى مردم و رعایت ضوابط و [[احکام]] شرع مقدس و احقاق حقوق عامه کمک مى کرد. | |
| − | |||
| − | حکومت وقت نیز که خود را در مقابل کار انجام شده مى یافت و اتفاق نظر | ||
داستان مبارزه مرحوم آیت الله شهیدى با شهردار فاسد العقیده وقت که با ایراد سخنرانى به ترویج افکار منحرف خود مى پرداخت، آمیزه اى از [[اخلاص]]، وظیفه شناسى و شجاعت را از آن عالم عامل به نمایش مى گذارد. اِسائه ادب فرد مزبور به ساحت مقدس [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولى عصر]] عجل الله تعالی فرجه شریف، مبارزه علنى امام جمعه را با وى شدت بخشید. به طورى که با برپایى چندین سخنرانى و خطابه صریح و افشاگرانه در این خصوص، عالیترین مقامات وقت را به منزلش کشانید. ولى او عزل و اخراج شهردار قزوین را حداقل خواسته خود اعلام مى کرد. رفت و آمدها، وساطت ها و حتى در نهایت تهدیدها هیچ یک مؤثر واقع نشد و تا دستگاه حاکمه را مجبور به تمکین نسبت به خواست خود و مردم ننمود، از پیگیرى موضوع دست برنداشت. | داستان مبارزه مرحوم آیت الله شهیدى با شهردار فاسد العقیده وقت که با ایراد سخنرانى به ترویج افکار منحرف خود مى پرداخت، آمیزه اى از [[اخلاص]]، وظیفه شناسى و شجاعت را از آن عالم عامل به نمایش مى گذارد. اِسائه ادب فرد مزبور به ساحت مقدس [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولى عصر]] عجل الله تعالی فرجه شریف، مبارزه علنى امام جمعه را با وى شدت بخشید. به طورى که با برپایى چندین سخنرانى و خطابه صریح و افشاگرانه در این خصوص، عالیترین مقامات وقت را به منزلش کشانید. ولى او عزل و اخراج شهردار قزوین را حداقل خواسته خود اعلام مى کرد. رفت و آمدها، وساطت ها و حتى در نهایت تهدیدها هیچ یک مؤثر واقع نشد و تا دستگاه حاکمه را مجبور به تمکین نسبت به خواست خود و مردم ننمود، از پیگیرى موضوع دست برنداشت. | ||
| − | از دیگر فعالیت هاى ایشان مى توان به این موارد نیز اشاره نمود: اقامه [[نماز جمعه]] در ماه مبارک [[رمضان]]، اقامه جماعت در مسجد شهید ثالث و آستانه مقدسه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام، سرپرستى جامعه محمدى قزوین که اصلى ترین و اصیل ترین تشکل مذهبى قزوین بوده و با همت و به توسط والد گرامى اش پایه گذارى و تأسیس شده بود، تجدید بناء و احیاء مسجد اجدادیشان «شهید ثالث»، و تجدید بناء و مرمت و تعمیر اساسى آستانه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام و احداث حسینیه در جوار آن که با همت و سرپرستى و نظارت ایشان صورت | + | از دیگر فعالیت هاى ایشان مى توان به این موارد نیز اشاره نمود: اقامه [[نماز جمعه]] در ماه مبارک [[رمضان]]، اقامه [[نماز جماعت]] در [[مسجد]] شهید ثالث و آستانه مقدسه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام، سرپرستى جامعه محمدى قزوین که اصلى ترین و اصیل ترین تشکل مذهبى قزوین بوده و با همت و به توسط والد گرامى اش پایه گذارى و تأسیس شده بود، تجدید بناء و احیاء مسجد اجدادیشان «شهید ثالث»، و تجدید بناء و مرمت و تعمیر اساسى آستانه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام و احداث [[حسینیه]] در جوار آن که با همت و سرپرستى و نظارت ایشان صورت پذیرفت، خرید زمین و شروع به ساخت حسینیه قزوینی ها در [[مشهد]] مقدس با همکارى هیئت امناء و از محل کمک هاى مردمى و افراد خیّر، همچنین جلسات [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن کریم]] در ماه مبارک رمضان که معمولاً در حسینیه جنب امامزاده برگزار مى شد و نیز احداث درمانگاه خیریه جنب مسجد شهید ثالث، از یادگارهاى آن عالم فرزانه است. |
| − | اما این همه او را از ادامه حضور در [[حوزه علمیه قم]] | + | اما این همه او را از ادامه حضور در [[حوزه علمیه قم]] بازنداشت، بلکه به ناچار اوقات شریفش را میان اشتغالات قم و قزوین تقسیم مى نمود. مهاجرت ایشان به قم نیز فصل جدیدى در فعالیت هاى اجتماعى و تلاش هاى علمىِ حیات وى گشود. آموخته هاى تربیتى و اخلاقى و اجتماعى در این عرصه جدید بکار گرفته مى شد. برخى از هم دوره هاى او مى گویند که وى ایفاى نقش اجتماعى و گرهگشایى از کار طلاب جوان را از همان روزهاى نخست از حجره هاى [[مدرسه فیضیه]] آغاز نمود. او اشتهار، اعتبار و منزلت اجتماعى و مکنت مالى و توانایى ها و لیاقت هاى فردى را در جهت هدف مقدسِ خدمت به خلق خدا بکار گرفت. |
| + | ایشان در ایام حضور در حوزه علمیه قم نیز، مورد توجه و احترام آیات عظام وقت قرار داشت؛ توجه خاص مرحوم آیت الله مرعشى نجفى به آیت الله شهیدی به حدى بود که وى به عنوان دست راست آن مرجع عالیقدر، شهرت داشت. | ||
| − | + | ==فعالیتهای سیاسی== | |
| − | + | شکلگیرى نهضت اسلامى در سال هاى ۴۱ و ۴۲ را در واقع بایست آغاز فعالیت هاى سیاسى آیت الله شهیدی محسوب داشت، به طورى که در بسیارى از جلسات و تصمیم گیری هاى اصلى، گاه در معیت [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله نجفى مرعشى]] و به نمایندگى از ایشان و گاهى نیز به طور مستقل، مشارکت داشت. انتخاب ایشان به عنوان نماینده ویژه مراجع عظام [[قم]] براى ابلاغ نقطه نظرات آنان به اسدالله علم -نخست وزیر وقت- در خصوص لایحه ۵ ماده اى دولت و نظر مخالف مراجع با مفاد آن، نشان از اعتماد مراجع به ایشان از سویى و کفایت و لیاقت او از جانب دیگر دارد. ظاهراً این نمایندگى سه بار تکرار مى شود که در پایان، منجر به عقب نشینى دستگاه و پذیرش نظر مراجع معظم مى گردد. نقل است که [[امام خمینى]] پس از استماع نتایج آخرین ملاقات ایشان، در جلسه اى با حضور سایر مراجع عظام وقت در منزلشان، گفته بودند: «شما امشب را براى ما عید کردید!» همچنین در دوران عزیمت مراجع به [[تهران]] و اقامت طولانى آنان در پایتخت و جلسات آنان در منزل آیت الله [[سيد احمد خوانسارى]] و سپس در محلى دیگر، شرکت فعال داشت که در خاطره همراهان و یارانشان باقى است. | |
| − | + | با اوج گیرى نهضت اسلامی نیز بازدید از اقصى نقاط کشور و ملاقات و ارتباط با علمای طراز اول بلاد و رایزنى و همفکرى با آنان و ارسال کمک هاى مالى و مادى و حمایت هاى معنوى به آسیب دیدگان از حوادث انقلاب از قبیل مسائل کرمان، آبادان، کردستان و غیره، بخش عمده اى از وقت و توان ایشان را به خود اختصاص مى داد. او ملاقات با برخى شخصیت هاى در تبعید و یا روحانیون زندانى را نیز از دیگر وظایف خود مى شمرد که مستقلاً یا به نمایندگى از مراجع عظام، بدان اقدام مى نمود. از جمله خاطره دیدار با امام خمینى در [[نجف]] در دوران تبعید به [[عراق]]، ملاقات با آیت الله [[سید مرتضی پسندیده]] در زمان تبعید به انارک [[یزد]]، حجت الاسلام شهید هاشمى نژاد در زندان و... چندین بار از ایشان شنیده شد. | |
| − | + | دوران انقلاب یا حوادث سال هاى ۵۶ و ۵۷، روزها و شب هاى طاقت فرساى دوره زندگى ایشان است. کمترین زمان استراحت، ساعات کار فشرده، جلسات متعدد، سفرهاى پى در پى، فشارهاى روحى و جسمى و در کنار آن، فشارهاى رژیم و خطرات ناشى از آن، شاخصه هاى این دوران از حیات پربار ایشان است. از جمله مى توان به ماجراى لو رفتن طرح آتش سوزى شبانه منزل امام جمعه و سرقت اموال آن، اشاره نمود که پیشتر نیز در مورد یکى دیگر از علماء قزوین اجرا شده بود و فرماندارى نظامى مسئولیت آن را بر گردن «خرابکاران!» انداخته بود. این بار تعداد زیادى از جوانان غیور و انقلابى با اتخاذ تدابیر ایمنى و حفاظتى، تمام محل به ویژه منزل ایشان را در کنترل مخفى خود گرفته و تا صبح به حراست از آن پرداختند. نیمه شب که ایادى دستگاه با پشتیبانى یک خودروى جیپ ارتش، خود را به محله آخوند رساندند، در مواجهه با نیروهاى مردمى حاضر در محل، صحنه را ترک کرده و موضوع منتفى گردید. اگر چه متعاقب آن، منزل ایشان در قم، در زمانى که به همراه خانواده در قزوین بسر مى بردند، مورد تفتیش و بازرسى قرار گرفت و مدارک مختصرى به سرقت رفت. | |
| − | + | از آن جایى که منزل ایشان در محله آخوند قزوین، محل تصمیم گیری ها، جلسات و وقایع مهمى در دوران انقلاب و سال هاى ابتداى پیروزى محسوب مى شد، اکثر دست اندرکاران انقلاب در این شهر از علماء اعلام هیئت علمیه قزوین، سیاسیون، کسبه و بازاریان فعال، و عامه طبقات مردم آن را بنام منزل امام جمعه، پایگاه انقلاب مى شمردند. بسیارى از سربازان و درجهدارانى که به دستور امام پادگان ها را ترک مى کردند، خود را به منزل امام جمعه مى رساندند و سلاح و لباس نظامى خود را تحویل داده و ضمن اخذ رسید، لباس و هزینه مختصرى براى رساندن خود به شهرهاى دیگر دریافت مى کردند. | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | از آن جایى که منزل ایشان در محله آخوند قزوین، محل تصمیم گیری ها، جلسات و وقایع مهمى در دوران انقلاب و سال هاى ابتداى پیروزى محسوب مى شد، اکثر دست اندرکاران انقلاب در این شهر از علماء اعلام هیئت علمیه قزوین، سیاسیون، کسبه و بازاریان فعال، و عامه طبقات مردم آن را بنام منزل امام جمعه، پایگاه انقلاب مى شمردند. بسیارى از سربازان و | ||
با وجود آن که نقش ایشان در میان اعضاء هیئت علمیه قزوین، جایگاه ویژه اى را براى آراء و نظرات وى ایجاد کرده بود و معمولاً رأى او قول فصل بود، ولى این امر هیچگاه او را از مشورت و نظرخواهى از دیگر اعضاء، غافل نمى کرد و همواره بر مشورت و همفکرى و تصمیم گیرى جمعى و پرهیز از تکروى، تأکید داشت. | با وجود آن که نقش ایشان در میان اعضاء هیئت علمیه قزوین، جایگاه ویژه اى را براى آراء و نظرات وى ایجاد کرده بود و معمولاً رأى او قول فصل بود، ولى این امر هیچگاه او را از مشورت و نظرخواهى از دیگر اعضاء، غافل نمى کرد و همواره بر مشورت و همفکرى و تصمیم گیرى جمعى و پرهیز از تکروى، تأکید داشت. | ||
| سطر ۷۷: | سطر ۶۳: | ||
خاطرات، عکس ها، فیلم ها و روایات و حکایات دوران انقلاب در قزوین گویاى این واقعیت کم نظیر است که قاطبه هیئت علمیه در این شهر همیشه در صف مقدم راهپیمایى ها و سایر فعالیت هاى سیاسى حضور داشتند و حضور امام جمعه شهر در میان آنان، جلوه و اهمیتى مضاعف داشت. او بى توجه به منصب خود و عواقبى که مى توانست متوجهش باشد، حضور شاخص و تعیین کننده خود را در تمام این فعالیت ها حفظ مى نمود. | خاطرات، عکس ها، فیلم ها و روایات و حکایات دوران انقلاب در قزوین گویاى این واقعیت کم نظیر است که قاطبه هیئت علمیه در این شهر همیشه در صف مقدم راهپیمایى ها و سایر فعالیت هاى سیاسى حضور داشتند و حضور امام جمعه شهر در میان آنان، جلوه و اهمیتى مضاعف داشت. او بى توجه به منصب خود و عواقبى که مى توانست متوجهش باشد، حضور شاخص و تعیین کننده خود را در تمام این فعالیت ها حفظ مى نمود. | ||
| − | هرگاه از او سئوال مى شد که آیا امامت جمعه منصبى دولتى نیست و چرا مراعات مسئولیت هاى آن را نمى | + | هرگاه از او سئوال مى شد که آیا امامت جمعه منصبى دولتى نیست و چرا مراعات مسئولیت هاى آن را نمى کند؟، تأکید مى کرد که «امامت جمعه، یک منصب دینى است.» و با استناد به انتصاب شرعى خود از سوى آیت الله نجفى مرعشى و آیت الله رفیعى قزوینى، مى افزود: «من این منصب و اختیارات آن را براى دین مى خواهم نه دینم را در خدمت حفظ این منصب.» مقاومت ایشان در مقابل درخواست رژیم شاه مبنى بر اقامه یکى از نمازهاى جمعه در پادگان ارتش و با حضور مقامات دولتى و رد قاطعانه و جسورانه این درخواست، موجى از فشار و آزار را براى وى به دنبال داشت. |
| − | گرچه منزلت اجتماعى ایشان، دستگاه هاى دولتى را از تعرض مستقیم و آشکار به وى بازمى داشت، ولى مزاحمت و اعمال ایذایى و محدود کننده، به صور مختلف وجود داشت. سازمان امنیت - ساواک - معمولاً از طریق بازداشت و اعمال فشار بر اطرافیان به ویژه اخوان ایشان سعى در تهدید و تحدید فعالیت هاى وى داشت که معمولاً هم تأثیر زیادى نداشت. | + | گرچه منزلت اجتماعى ایشان، دستگاه هاى دولتى را از تعرض مستقیم و آشکار به وى بازمى داشت، ولى مزاحمت و اعمال ایذایى و محدود کننده، به صور مختلف وجود داشت. سازمان امنیت -[[ساواک]]- معمولاً از طریق بازداشت و اعمال فشار بر اطرافیان به ویژه اخوان ایشان سعى در تهدید و تحدید فعالیت هاى وى داشت که معمولاً هم تأثیر زیادى نداشت. با این همه و علیرغم تمام فشارها، منزل ایشان و نزدیکانشان، مراکز اصلى فعالیت هاى نیروهاى انقلاب و تماس با قم و شهرستان ها و ارتباط مستمر با پاریس در مدت اقامت امام خمینی در فرانسه و پذیراى اکثر شخصیت هاى روحانى، سیاسى، سخنرانان و انقلابیون از قم و سایر شهرستان ها بود. |
| − | + | همچنین از خاطرات بیادماندنى و وقایع تعیین کننده دوران انقلاب و جریان نهضت اسلامى در قزوین که با تدبیر ایشان صورت پذیرفت، عکس العمل هیئت علمیه قزوین در مقابل احضار کتبى آنان توسط فرماندارى نظامى بود. در حالى که در این زمینه اختلاف نظرهایى میان برخى علما وجود داشت و از سویى نحوه برخورد آنان با این اقدام فرماندارى نظامى بسیار مهم به نظر مى رسید، موضع گیرى صریح و قاطعانه مرحوم آیت الله شهیدى یک بار دیگر به بیم ها و تردیدها خاتمه داد. اظهارنظر تلفنى ایشان در قم، زمینه تشکیل جلسه فوق العاده هیئت علمیه را فراهم آورد. شبانه عازم قزوین شد و پس از طرح نقطه نظراتش در جلسه مزبور و موافقت سایر علما، جوابیه اى مشتمل بر سه نکته براى فرماندار نظامى ارسال شد: -تذکر اکید به مسئولان دفترى فرماندارى نظامى در خصوص رعایت ادب و شئون مربوطه در مکاتبه با علمای اعلام. -عالمان دینى، سربازان [[امام عصر]] عجل الله تعالی فرجه شریف هستند، نه تحت امر فرماندارى نظامى. -در حال حاضر، علمای قزوین سخنى با فرماندار نظامى ندارند؛ اگر وى یا هر کس دیگر با علما سخنى داشته باشد، درب منزل آنان به روى همگان باز است. و این پاسخ مدبرانه و در عین حال قاطعانه بود که علاوه بر آن که به عذرخواهى شخص فرماندار نظامى منجر گردید، او را براى بیان خواست ها و نظراتش با قرار قبلى به جلسه هیئت علمیه که در منزل امام جمعه برگزار شد، کشاند. | |
| − | + | تدبیر وى و سایر اعضاء هیئت محترم علمیه متشکل از علما طراز اول شهر که تصمیم گیرندگان اصلى انقلاب در قزوین بودند، جریان انقلاب را با سعى بر جلوگیرى از خونریزى، پیش مى برد. به طورى که اکثر اعتراضات در شکل تحصن هاى آرام ترتیب داده مى شد. آگاهان جریانات انقلاب در قزوین، تحصن شبانه روزى در آستانه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام (جنب منزل امام جمعه)، تحصن در اعتراض به ضرب و شتم علما توسط کماندوهاى رژیم در جلوى مسجدالنبى صلی الله علیه و آله، و تحصن مخاطره آمیز و شبانه هیئت علمیه در بیمارستان کورش قزوین براى تحویل اجساد شهداى محمودیان (۵ شهید از یک خانواده) را، از جمله طرح هاى ایشان عنوان مى کنند که هر بار نیز اقدام آنان موفق بوده و به اجراى خواست هیئت علمیه و مردم منجر شده است. | |
| − | + | آیت الله شهیدى با پیروزى انقلاب اسلامى نیز نزدیک به دو سال امامت جمعه را بر عهده داشت. و در مسجدالنبى قزوین، اقامه [[نماز جمعه]] مى نمود. معمولاً تمامى اعضاء هیئت علمیه قزوین در صف اول نماز جمعه پیشاپیش انبوه جمعیت مؤمن و انقلابى به او اقتدا مى کردند و صحنه هاى ارزشمندى از انجام تکلیف الهى و دینى و تحکیم وحدت ملى را به نمایش مى گذاشتند. | |
| − | |||
| − | |||
| − | و | + | همچنین در همین مدت نیز که هیئت علمیه قزوین هنوز رتق و فتق امور و تصمیم گیری ها و اقدامات اصلى در ساماندهى اوضاع پس از پیروزى انقلاب اسلامى را بر عهده داشت و با تشکیل جلسات مستمر و حضور روزانه در مدرسه صالحیه مستقیماً روند تحولات را هدایت مى کرد، مرحوم آیت الله شهیدى نقش مؤثر و کلیدى داشت. همچنان که در هیئت منتخب از سوى هیئت علمیه که به فرمان [[امام خمینى]] تشکیل شد، نیز نقش محورى خود را ایفاء مى کرد. تا آن که پاره اى مسائل و اقدامات مشکوک را غیرقابل توجیه و تحمل شمرد و از سوى دیگر، مسئولیت هاى وى در حوزه و بیت آیت الله نجفى مرعشى او را بر مراجعت به قم مصمم نمود. روزى در خطبه نماز جمعه از علما اعلام خواست که این مسئولیت را یک یا چند تن از آنان بر عهده بگیرند و متعاقب آن، راه قم را پیش گرفت. |
| − | + | معروف است که مرحوم آیت الله مرعشى در پاسخ به اصرار جمع انبوهى از مردم قزوین که براى بازگرداندن آن مرحوم در قالب کاروان هایى به قم سفر کرده و به بیوت مراجع متوسل شده بودند، فرموده بود: «اگر ایشان هم بخواهند به قزوین بیایند، من نخواهم گذاشت؛ شما مى خواهید چشم مرا با خود به قزوین ببرید!». مراجعات مکرر و ارسال طومارهاى متعدد به بیوت مراجع و دفتر امام و تقاضاهاى مکرر در این زمینه و حتى تماس هایى از جانب رئیس جهمور و نخست وزیر وقت را نیز بى نتیجه گذاشت. (یادآور مى شود مرحوم [[محمد علی رجایی|شهید رجایى]] اصالتاً قزوینى بود و در این زمینه اهتمام زیادى براى اصلاح امور قزوین از طریق آن مرحوم داشت.) | |
| − | با | + | با خاتمه فعالیت هاى گسترده و بى وقفه که در کاهش توان جسمى او بى تأثیر نبود، دوره اى دیگر از حیات پربار وى آغاز مى شود. پس از تصمیم ایشان بر ترک قزوین، مسئولیت هاى دیگر نیز از جانب آیت الله مرعشى نجفى بر عهده ایشان گذاشته مى شود که تا آخرین روز حیات نیز به آنان اشتغال داشت. اداره و تصدى مدارس علمیه آن مرجع عالی قدر (مرعشیه، مؤمنیه، شهابیه، مهدیه) ضرب المثل مدیریت در مدارس علمیه بشمار مى رفت. او همواره طلاب را فرزندان خویش مى دانست و علیرغم فقدان امکانات مالى و مادى و دشوارى امر اداره این مدارس به ویژه پس از رحلت مرحوم آیت الله مرعشى نجفى، تا آخرین لحظه حیات در جهت رفع مشکلات آنان از هیچ کوششى مضایقه نکرد و از جان و اعتبار خویش مایه مى گذاشت و در این راه حقیقتاً خستگى نمى شناخت. ایشان سالهاى آخر عمر شریفش را نیز با اقامه جماعت در جوار مرقد آن مرجع عظیم الشأن در کنار سایر اشتغالات خویش سپرى نمود. |
| − | + | ==ویژگیهاى اخلاقى== | |
| + | تمام کسانى که با مرحوم آیت الله شهیدی معاشر بوده اند و حتى کسانى که دفعاتى معدود و محدود شاهد رفتار و منش وى بوده اند، در چند نقطه از مجموعه ویژگی هاى اخلاقى ایشان اتفاق نظر دارند. باید گفت بارزترین خصوصیات وى «[[تواضع]]» و «نجابت» بود؛ به طورى که اکثر شخصیت هایی که درباره ایشان به اظهارنظر پرداخته اند به عنوان اولین ویژگى از آن یاد کردند. | ||
| − | + | از جمله دیگر خصال انسانى ایشان مى توان به عطوفت و رأفت و مهربانى فوق العاده نیز اشاره نمود که در کنار قاطعیت و صلابتى که از او سراغ داریم، آمیزه اى ارزشمند و کم نظیر را به نمایش مى گذارد. | |
| − | + | یکى دیگر از مهمترین ویژگى هاى آن بزرگوار نیز این بود که تمام امکانات خود اعم از مادى و معنوى، موقعیت و منزلت اجتماعى و حوزوى، ارتباطات و وابستگی هاى نسبى و سببى خود را در جهت خدمت به خلق خدا و اعتلای [[دین]] مبین بکار مى گرفت و هیچ گاه آن ها را نردبان ترقى و احیاناً بهره مندى و بهره برداری هاى مادى و غیرمادى خود قرار نداد و با مناعت طبعى مثال زدنى از کنار این همه امکانات براحتى مى گذشت. | |
==وفات== | ==وفات== | ||
| − | + | مرحوم آیت الله عبدالله شهیدی که بارها بر نزدیک بودن رحلتش تأکید مى کرد، سرانجام در روز پنجشنبه ۲۶ [[شوال]] ۱۴۱۴ قمرى (۱۸ فروردین ۷۳) مصادف با سالگرد شهادت [[امام صادق]] علیه السلام، در قم به دیدار معبود شتافت. پیکر مطهر آن عالم ربانى پس از [[تشییع جنازه|تشییعى]] کم نظیر و اقامه [[نماز میت|نماز]] توسط آیت الله [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، آن چنان که تصریح کرده بود، در «مقبره علماى باغ بهشت» در جوار امامزاده [[على بن جعفر]] علیه السلام به خاک سپرده شد. | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | == | + | ==منابع== |
| − | + | *[[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، محمدرضا سیفى، جلد ۶. | |
| − | |||
| − | |||
| − | [[رده:علمای معاصر|شهیدی،عبدالله]] | + | [[رده:علمای معاصر|شهیدی،عبدالله]][[رده:علماء شیعه]][[رده:مبارزان علیه پهلوی]][[رده:ائمه جمعه]] |
| − | [[رده:ائمه جمعه]] | ||
[[رده:مدفونین در باغ بهشت]] | [[رده:مدفونین در باغ بهشت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۳۲
«آیتالله میرزا عبدالله شهیدی» (۱۳۰۰-۱۳۷۳ ش)، از علمای مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان سید محمد حجت کوهکمرى و سید شهاب الدین مرعشی نجفی بود. وی امام جمعه شهر قزوین قبل و بعد از انقلاب اسلامی و متصدى مدارس علمیه بود و ضمن ایفای نقش در ترویج علوم اسلامی، از جمله روحانیون فعال در خدمات اجتماعی و هدایت عمومی بشمار میرفت.
| نام کامل | میرزا عبدالله شهیدی |
| زادروز | ۱۳۰۰ شمسی |
| زادگاه | قزوین |
| وفات | ۱۳۷۳ شمسی |
| مدفن | قم، مقبره علماى باغ بهشت |
| اساتید |
سید محمد حجت کوهکمرى، آیت الله بروجردی، امام خمینى، سید شهاب الدین مرعشی نجفی،... |
|
| |
| آثار |
منتخب التفاسیر، کتاب المعراج، تقریرات دروس اساتید، دستنوشتههایی در عقاید و احکام و اخلاق،... |
محتویات
ولادت و خاندان
میرزا عبدالله شهیدى امام جمعه، در محرم سال ۱۳۴۰ قمرى (۱۳۰۰ شمسی) در بیت علم و فضیلت در قزوین ولادت یافت. خاندان شهیدى یکى از بیوت اصیل قزوین بوده و به فضل و کمال اشتهار دارند. وی فرزند آیت الله شیخ عبدالحسین امام جمعه است که نسب شریفشان با سه واسطه (شیخ مرتضى امام جمعه، میرزا محمدتقى امام جمعه و آقا عبدالله امام جمعه) که همگى از علماء اعلام قزوین بوده اند، به علامه ملا محمدتقى برغانى صاحب «مجالس المتقین» و معروف به «شهید ثالث» مى رسد.
تحصیلات و اساتید
میرزا عبدالله شهیدى پس از طى دوره هاى تحصیل جدید در مدارس قزوین، به تحصیل علوم دینیه اشتغال یافت. مقدمات و ادبیات و بخشى از سطح را در مدرسه صالحیه و نزد علماء وقت قزوین به ویژه در محضر پدر گرامیش گذراند و براى ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ قمرى عازم شهر مقدس قم گردید و در حوزه علمیه، تحصیلات خود را پى گرفت.
در سال ۱۳۷۲ ق. به دامادى یکى از اساتید برجسته خویش مرجع بزرگ آیت الله سید محمد حجت کوه کمرى درآمد. ایشان در طول دوران کسب علم، از محضر اساتید دیگرى نیز بهره مند شد که از برجستهترین آنان مى توان به آیت الله بروجردی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و امام خمینى اشاره کرد.
وى که مورد توجه و اعتماد بسیارى از مراجع عظام تقلید بود، در طول عمر شریفش به کسب اجازات روایت و اجتهاد و اجازات امور شرعیه از جانب تنى چند از آن بزرگان، از جمله آیات عظام: سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، شیخ عبدالنبى عراقى، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویى، آیت الله بروجردی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، امام خمینى، سید محمدرضا گلپایگانى، سید شهاب الدین نجفى مرعشى و سید على سیستانى نائل آمد.
آثار و تألیفات
با وجود فعالیت هاى اجتماعى متعدد و متنوعى که اکثر اوقات میرزا عبدالله شهیدى را به خود اختصاص مى داد، توجه به ارائه خدمات علمى و آثار قلمى را نیز در نظر داشت. اگر چه بارها از ایشان شنیده شده که قصد داشتند از مشاغل خود بکاهند و بخشى از وقتشان را به تألیف و جمع آورى یادداشت هاى پراکنده خود و همچنین ثبت خاطرات دوران انقلاب اسلامى - که از آن به «دوران نهضت» یاد مى کردند- نمایند، با این وجود، نیازها و مقتضیات وافر اجتماعى و حوزوى ، کمتر چنین امکانى را برایش فراهم مى نمود و معمولاً فراغتى نمى یافت. اما او در همین حال آثارى را از خود به یادگار گذاشته است که تاکنون به چاپ نرسیده و برخى نیازمند جمع آورى و تدوین و ترتیب است.
وى یکى از اعضاء انجمن تحقیق کتاب ذى قیمت «احقاق الحق» مرحوم قاضى نورالله شوشترى بود که به همراه تنى چند از علماء و فضلاء تحت نظر و اشراف آیت الله نجفى مرعشى به امر تحقیق و تعلیق این کتاب شریف همت گماردند.
موضوع معراج رسول اکرم صلی الله علیه وآله یکى از مباحث اصلى مورد مناقشه میان مرحوم شهید ثالث و مخالفین از جمله شیخ احمد احسائى (از سران شیخیه) بوده است. از این رو آیت الله شهیدى با اهتمام خاصى که به موضوع فوق الذکر داشته، در قالب تفسیر سوره اسراء، موضوع معراج را به تفصیل مورد بحث قرار داده است. همچنین آن چه تحت عنوان تفسیر یا به عبارتى «منتخب التفاسیر» مى توان از آن یاد کرد، یک دفتر در تفسیر سوره حمد، سه دفتر در سوره بقره، یک دفتر اصلى و دو دفتر الحاقى در سوره اسراء و دو دفتر در تفسیر سوره یوسف است.
حدود سى دفتر دستنویس نیز در موضوعات متنوع: کلام و اعتقادات، احکام، مواعظ و اخلاق، مناقب و همچنین تقریرات دروس اساتید خود از جمله آیت الله بروجردی و امام خمینى به رشته تحریر درآورد. مجموعه یادداشت هاى متفرقه در موضوعات طب قدیم، خاطرات انقلاب و وقایع نهضت و غیره نیز به طور پراکنده در میان یادداشت ها و دستنویس های ایشان به چشم مى خورد.
فعالیتهاى اجتماعی
آیت الله شهیدی در عرصه اجتماعى نیز از دوران جوانى فعالیت هاى اجتماعى را تجربه کرد. جایگاه اجتماعى پدر بزرگوارش فعالیتى پیوسته و طاقت فرسا را ایجاب مى نمود و وى نیز از جوانى همواره در کنار پدر این تجربه ها را مى آموخت و در تدبیر و مدیریت و خدمت به مردم و احساس وظیفه و دلسوزى، ممارست مى نمود. درب منزل آنان صبح تا شام به روى همگان باز بود و طبقات مختلف از رجال و صاحب منصبان تا عامه مردم کوچه و بازار همیشه در این بیت رفیع در رفت و آمد بودند و چه بسیار تصمیمات مهم فردى و اجتماعى که در آن گرفته و گره هایى که از کار مردم گشوده مى شد. پدر محترمش نفوذ و اعتبار خود را در حل مشکلات مردم و معضلات شهر و خدمت به دین و آئین بکار مى گرفت و در مواقع و مواضع مهم و حساس، تدبیر، دوراندیشى و قاطعیتى درخور تحسین از خود نشان مى داد. مردم قزوین عموماً براى حل مشکلاتشان به این درگاه رجوع مى کردند.
در سال ۱۳۴۶ شمسى که از سفر حج بازمى گشت، رحلت پدرش دوباره ایشان را به قزوین کشاند و از آن جائى که پدرش منصب امامت جمعه را نسلاً بعد نسل به عهده داشت، نظر همگان بر پذیرش این مسئولیت از جانب فرزند ارشد او قرار گرفت. ولى پاره اى مصالح او را از قبول این عنوان منصرف مى ساخت. از سوى دیگر، حکومت وقت فرصت را مناسب دید و قصد جایگزینى یکى از روحانیون وابسته را داشت که همین امر، موجب مقاومت علما و مردم گردید و بر اصرار آنان مبنى بر باقى ماندن این منصب در خاندان شهیدى امام جمعه، افزود. لاجرم پس از گذشت حدود دو سال از رحلت والدش، در پى اصرار و تأکید علمای بزرگ وقت قزوین از جمله حضرات آیات: سید ابوتراب حسینى قزوینى، میرزا نصرالله حاج مجتهد، و میرزا رحیم سامت و عامه مردم، مجبور به پذیرش خواست آنان گردید و حکم امامت جمعه ایشان از سوى آیت الله نجفى مرعشى و آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی صادر و ابلاغ گردید.
حکومت وقت نیز که خود را در مقابل کار انجام شده مى یافت و اتفاق نظر علما و مردم و حمایت مراجع قم را مى دید، به ناچار به امامت جمعه وى رضایت داد. او با کفایت ذاتى و لیاقت کم نظیرى، اکثر فعالیت هاى اجتماعى والدش را پى گرفت. علاوه بر رتق و فتق امور مردم و انجام وظایف دینى و تبلیغى، در برخى تصمیم گیری هاى حساس شهر دخالت مى نمود و بارها از این طریق به حفظ مصالح عمومى مردم و رعایت ضوابط و احکام شرع مقدس و احقاق حقوق عامه کمک مى کرد.
داستان مبارزه مرحوم آیت الله شهیدى با شهردار فاسد العقیده وقت که با ایراد سخنرانى به ترویج افکار منحرف خود مى پرداخت، آمیزه اى از اخلاص، وظیفه شناسى و شجاعت را از آن عالم عامل به نمایش مى گذارد. اِسائه ادب فرد مزبور به ساحت مقدس حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه شریف، مبارزه علنى امام جمعه را با وى شدت بخشید. به طورى که با برپایى چندین سخنرانى و خطابه صریح و افشاگرانه در این خصوص، عالیترین مقامات وقت را به منزلش کشانید. ولى او عزل و اخراج شهردار قزوین را حداقل خواسته خود اعلام مى کرد. رفت و آمدها، وساطت ها و حتى در نهایت تهدیدها هیچ یک مؤثر واقع نشد و تا دستگاه حاکمه را مجبور به تمکین نسبت به خواست خود و مردم ننمود، از پیگیرى موضوع دست برنداشت.
از دیگر فعالیت هاى ایشان مى توان به این موارد نیز اشاره نمود: اقامه نماز جمعه در ماه مبارک رمضان، اقامه نماز جماعت در مسجد شهید ثالث و آستانه مقدسه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام، سرپرستى جامعه محمدى قزوین که اصلى ترین و اصیل ترین تشکل مذهبى قزوین بوده و با همت و به توسط والد گرامى اش پایه گذارى و تأسیس شده بود، تجدید بناء و احیاء مسجد اجدادیشان «شهید ثالث»، و تجدید بناء و مرمت و تعمیر اساسى آستانه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام و احداث حسینیه در جوار آن که با همت و سرپرستى و نظارت ایشان صورت پذیرفت، خرید زمین و شروع به ساخت حسینیه قزوینی ها در مشهد مقدس با همکارى هیئت امناء و از محل کمک هاى مردمى و افراد خیّر، همچنین جلسات تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان که معمولاً در حسینیه جنب امامزاده برگزار مى شد و نیز احداث درمانگاه خیریه جنب مسجد شهید ثالث، از یادگارهاى آن عالم فرزانه است.
اما این همه او را از ادامه حضور در حوزه علمیه قم بازنداشت، بلکه به ناچار اوقات شریفش را میان اشتغالات قم و قزوین تقسیم مى نمود. مهاجرت ایشان به قم نیز فصل جدیدى در فعالیت هاى اجتماعى و تلاش هاى علمىِ حیات وى گشود. آموخته هاى تربیتى و اخلاقى و اجتماعى در این عرصه جدید بکار گرفته مى شد. برخى از هم دوره هاى او مى گویند که وى ایفاى نقش اجتماعى و گرهگشایى از کار طلاب جوان را از همان روزهاى نخست از حجره هاى مدرسه فیضیه آغاز نمود. او اشتهار، اعتبار و منزلت اجتماعى و مکنت مالى و توانایى ها و لیاقت هاى فردى را در جهت هدف مقدسِ خدمت به خلق خدا بکار گرفت. ایشان در ایام حضور در حوزه علمیه قم نیز، مورد توجه و احترام آیات عظام وقت قرار داشت؛ توجه خاص مرحوم آیت الله مرعشى نجفى به آیت الله شهیدی به حدى بود که وى به عنوان دست راست آن مرجع عالیقدر، شهرت داشت.
فعالیتهای سیاسی
شکلگیرى نهضت اسلامى در سال هاى ۴۱ و ۴۲ را در واقع بایست آغاز فعالیت هاى سیاسى آیت الله شهیدی محسوب داشت، به طورى که در بسیارى از جلسات و تصمیم گیری هاى اصلى، گاه در معیت آیت الله نجفى مرعشى و به نمایندگى از ایشان و گاهى نیز به طور مستقل، مشارکت داشت. انتخاب ایشان به عنوان نماینده ویژه مراجع عظام قم براى ابلاغ نقطه نظرات آنان به اسدالله علم -نخست وزیر وقت- در خصوص لایحه ۵ ماده اى دولت و نظر مخالف مراجع با مفاد آن، نشان از اعتماد مراجع به ایشان از سویى و کفایت و لیاقت او از جانب دیگر دارد. ظاهراً این نمایندگى سه بار تکرار مى شود که در پایان، منجر به عقب نشینى دستگاه و پذیرش نظر مراجع معظم مى گردد. نقل است که امام خمینى پس از استماع نتایج آخرین ملاقات ایشان، در جلسه اى با حضور سایر مراجع عظام وقت در منزلشان، گفته بودند: «شما امشب را براى ما عید کردید!» همچنین در دوران عزیمت مراجع به تهران و اقامت طولانى آنان در پایتخت و جلسات آنان در منزل آیت الله سيد احمد خوانسارى و سپس در محلى دیگر، شرکت فعال داشت که در خاطره همراهان و یارانشان باقى است.
با اوج گیرى نهضت اسلامی نیز بازدید از اقصى نقاط کشور و ملاقات و ارتباط با علمای طراز اول بلاد و رایزنى و همفکرى با آنان و ارسال کمک هاى مالى و مادى و حمایت هاى معنوى به آسیب دیدگان از حوادث انقلاب از قبیل مسائل کرمان، آبادان، کردستان و غیره، بخش عمده اى از وقت و توان ایشان را به خود اختصاص مى داد. او ملاقات با برخى شخصیت هاى در تبعید و یا روحانیون زندانى را نیز از دیگر وظایف خود مى شمرد که مستقلاً یا به نمایندگى از مراجع عظام، بدان اقدام مى نمود. از جمله خاطره دیدار با امام خمینى در نجف در دوران تبعید به عراق، ملاقات با آیت الله سید مرتضی پسندیده در زمان تبعید به انارک یزد، حجت الاسلام شهید هاشمى نژاد در زندان و... چندین بار از ایشان شنیده شد.
دوران انقلاب یا حوادث سال هاى ۵۶ و ۵۷، روزها و شب هاى طاقت فرساى دوره زندگى ایشان است. کمترین زمان استراحت، ساعات کار فشرده، جلسات متعدد، سفرهاى پى در پى، فشارهاى روحى و جسمى و در کنار آن، فشارهاى رژیم و خطرات ناشى از آن، شاخصه هاى این دوران از حیات پربار ایشان است. از جمله مى توان به ماجراى لو رفتن طرح آتش سوزى شبانه منزل امام جمعه و سرقت اموال آن، اشاره نمود که پیشتر نیز در مورد یکى دیگر از علماء قزوین اجرا شده بود و فرماندارى نظامى مسئولیت آن را بر گردن «خرابکاران!» انداخته بود. این بار تعداد زیادى از جوانان غیور و انقلابى با اتخاذ تدابیر ایمنى و حفاظتى، تمام محل به ویژه منزل ایشان را در کنترل مخفى خود گرفته و تا صبح به حراست از آن پرداختند. نیمه شب که ایادى دستگاه با پشتیبانى یک خودروى جیپ ارتش، خود را به محله آخوند رساندند، در مواجهه با نیروهاى مردمى حاضر در محل، صحنه را ترک کرده و موضوع منتفى گردید. اگر چه متعاقب آن، منزل ایشان در قم، در زمانى که به همراه خانواده در قزوین بسر مى بردند، مورد تفتیش و بازرسى قرار گرفت و مدارک مختصرى به سرقت رفت.
از آن جایى که منزل ایشان در محله آخوند قزوین، محل تصمیم گیری ها، جلسات و وقایع مهمى در دوران انقلاب و سال هاى ابتداى پیروزى محسوب مى شد، اکثر دست اندرکاران انقلاب در این شهر از علماء اعلام هیئت علمیه قزوین، سیاسیون، کسبه و بازاریان فعال، و عامه طبقات مردم آن را بنام منزل امام جمعه، پایگاه انقلاب مى شمردند. بسیارى از سربازان و درجهدارانى که به دستور امام پادگان ها را ترک مى کردند، خود را به منزل امام جمعه مى رساندند و سلاح و لباس نظامى خود را تحویل داده و ضمن اخذ رسید، لباس و هزینه مختصرى براى رساندن خود به شهرهاى دیگر دریافت مى کردند.
با وجود آن که نقش ایشان در میان اعضاء هیئت علمیه قزوین، جایگاه ویژه اى را براى آراء و نظرات وى ایجاد کرده بود و معمولاً رأى او قول فصل بود، ولى این امر هیچگاه او را از مشورت و نظرخواهى از دیگر اعضاء، غافل نمى کرد و همواره بر مشورت و همفکرى و تصمیم گیرى جمعى و پرهیز از تکروى، تأکید داشت.
خاطرات، عکس ها، فیلم ها و روایات و حکایات دوران انقلاب در قزوین گویاى این واقعیت کم نظیر است که قاطبه هیئت علمیه در این شهر همیشه در صف مقدم راهپیمایى ها و سایر فعالیت هاى سیاسى حضور داشتند و حضور امام جمعه شهر در میان آنان، جلوه و اهمیتى مضاعف داشت. او بى توجه به منصب خود و عواقبى که مى توانست متوجهش باشد، حضور شاخص و تعیین کننده خود را در تمام این فعالیت ها حفظ مى نمود.
هرگاه از او سئوال مى شد که آیا امامت جمعه منصبى دولتى نیست و چرا مراعات مسئولیت هاى آن را نمى کند؟، تأکید مى کرد که «امامت جمعه، یک منصب دینى است.» و با استناد به انتصاب شرعى خود از سوى آیت الله نجفى مرعشى و آیت الله رفیعى قزوینى، مى افزود: «من این منصب و اختیارات آن را براى دین مى خواهم نه دینم را در خدمت حفظ این منصب.» مقاومت ایشان در مقابل درخواست رژیم شاه مبنى بر اقامه یکى از نمازهاى جمعه در پادگان ارتش و با حضور مقامات دولتى و رد قاطعانه و جسورانه این درخواست، موجى از فشار و آزار را براى وى به دنبال داشت.
گرچه منزلت اجتماعى ایشان، دستگاه هاى دولتى را از تعرض مستقیم و آشکار به وى بازمى داشت، ولى مزاحمت و اعمال ایذایى و محدود کننده، به صور مختلف وجود داشت. سازمان امنیت -ساواک- معمولاً از طریق بازداشت و اعمال فشار بر اطرافیان به ویژه اخوان ایشان سعى در تهدید و تحدید فعالیت هاى وى داشت که معمولاً هم تأثیر زیادى نداشت. با این همه و علیرغم تمام فشارها، منزل ایشان و نزدیکانشان، مراکز اصلى فعالیت هاى نیروهاى انقلاب و تماس با قم و شهرستان ها و ارتباط مستمر با پاریس در مدت اقامت امام خمینی در فرانسه و پذیراى اکثر شخصیت هاى روحانى، سیاسى، سخنرانان و انقلابیون از قم و سایر شهرستان ها بود.
همچنین از خاطرات بیادماندنى و وقایع تعیین کننده دوران انقلاب و جریان نهضت اسلامى در قزوین که با تدبیر ایشان صورت پذیرفت، عکس العمل هیئت علمیه قزوین در مقابل احضار کتبى آنان توسط فرماندارى نظامى بود. در حالى که در این زمینه اختلاف نظرهایى میان برخى علما وجود داشت و از سویى نحوه برخورد آنان با این اقدام فرماندارى نظامى بسیار مهم به نظر مى رسید، موضع گیرى صریح و قاطعانه مرحوم آیت الله شهیدى یک بار دیگر به بیم ها و تردیدها خاتمه داد. اظهارنظر تلفنى ایشان در قم، زمینه تشکیل جلسه فوق العاده هیئت علمیه را فراهم آورد. شبانه عازم قزوین شد و پس از طرح نقطه نظراتش در جلسه مزبور و موافقت سایر علما، جوابیه اى مشتمل بر سه نکته براى فرماندار نظامى ارسال شد: -تذکر اکید به مسئولان دفترى فرماندارى نظامى در خصوص رعایت ادب و شئون مربوطه در مکاتبه با علمای اعلام. -عالمان دینى، سربازان امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف هستند، نه تحت امر فرماندارى نظامى. -در حال حاضر، علمای قزوین سخنى با فرماندار نظامى ندارند؛ اگر وى یا هر کس دیگر با علما سخنى داشته باشد، درب منزل آنان به روى همگان باز است. و این پاسخ مدبرانه و در عین حال قاطعانه بود که علاوه بر آن که به عذرخواهى شخص فرماندار نظامى منجر گردید، او را براى بیان خواست ها و نظراتش با قرار قبلى به جلسه هیئت علمیه که در منزل امام جمعه برگزار شد، کشاند.
تدبیر وى و سایر اعضاء هیئت محترم علمیه متشکل از علما طراز اول شهر که تصمیم گیرندگان اصلى انقلاب در قزوین بودند، جریان انقلاب را با سعى بر جلوگیرى از خونریزى، پیش مى برد. به طورى که اکثر اعتراضات در شکل تحصن هاى آرام ترتیب داده مى شد. آگاهان جریانات انقلاب در قزوین، تحصن شبانه روزى در آستانه امامزاده سلطان سید محمد علیه السلام (جنب منزل امام جمعه)، تحصن در اعتراض به ضرب و شتم علما توسط کماندوهاى رژیم در جلوى مسجدالنبى صلی الله علیه و آله، و تحصن مخاطره آمیز و شبانه هیئت علمیه در بیمارستان کورش قزوین براى تحویل اجساد شهداى محمودیان (۵ شهید از یک خانواده) را، از جمله طرح هاى ایشان عنوان مى کنند که هر بار نیز اقدام آنان موفق بوده و به اجراى خواست هیئت علمیه و مردم منجر شده است.
آیت الله شهیدى با پیروزى انقلاب اسلامى نیز نزدیک به دو سال امامت جمعه را بر عهده داشت. و در مسجدالنبى قزوین، اقامه نماز جمعه مى نمود. معمولاً تمامى اعضاء هیئت علمیه قزوین در صف اول نماز جمعه پیشاپیش انبوه جمعیت مؤمن و انقلابى به او اقتدا مى کردند و صحنه هاى ارزشمندى از انجام تکلیف الهى و دینى و تحکیم وحدت ملى را به نمایش مى گذاشتند.
همچنین در همین مدت نیز که هیئت علمیه قزوین هنوز رتق و فتق امور و تصمیم گیری ها و اقدامات اصلى در ساماندهى اوضاع پس از پیروزى انقلاب اسلامى را بر عهده داشت و با تشکیل جلسات مستمر و حضور روزانه در مدرسه صالحیه مستقیماً روند تحولات را هدایت مى کرد، مرحوم آیت الله شهیدى نقش مؤثر و کلیدى داشت. همچنان که در هیئت منتخب از سوى هیئت علمیه که به فرمان امام خمینى تشکیل شد، نیز نقش محورى خود را ایفاء مى کرد. تا آن که پاره اى مسائل و اقدامات مشکوک را غیرقابل توجیه و تحمل شمرد و از سوى دیگر، مسئولیت هاى وى در حوزه و بیت آیت الله نجفى مرعشى او را بر مراجعت به قم مصمم نمود. روزى در خطبه نماز جمعه از علما اعلام خواست که این مسئولیت را یک یا چند تن از آنان بر عهده بگیرند و متعاقب آن، راه قم را پیش گرفت.
معروف است که مرحوم آیت الله مرعشى در پاسخ به اصرار جمع انبوهى از مردم قزوین که براى بازگرداندن آن مرحوم در قالب کاروان هایى به قم سفر کرده و به بیوت مراجع متوسل شده بودند، فرموده بود: «اگر ایشان هم بخواهند به قزوین بیایند، من نخواهم گذاشت؛ شما مى خواهید چشم مرا با خود به قزوین ببرید!». مراجعات مکرر و ارسال طومارهاى متعدد به بیوت مراجع و دفتر امام و تقاضاهاى مکرر در این زمینه و حتى تماس هایى از جانب رئیس جهمور و نخست وزیر وقت را نیز بى نتیجه گذاشت. (یادآور مى شود مرحوم شهید رجایى اصالتاً قزوینى بود و در این زمینه اهتمام زیادى براى اصلاح امور قزوین از طریق آن مرحوم داشت.)
با خاتمه فعالیت هاى گسترده و بى وقفه که در کاهش توان جسمى او بى تأثیر نبود، دوره اى دیگر از حیات پربار وى آغاز مى شود. پس از تصمیم ایشان بر ترک قزوین، مسئولیت هاى دیگر نیز از جانب آیت الله مرعشى نجفى بر عهده ایشان گذاشته مى شود که تا آخرین روز حیات نیز به آنان اشتغال داشت. اداره و تصدى مدارس علمیه آن مرجع عالی قدر (مرعشیه، مؤمنیه، شهابیه، مهدیه) ضرب المثل مدیریت در مدارس علمیه بشمار مى رفت. او همواره طلاب را فرزندان خویش مى دانست و علیرغم فقدان امکانات مالى و مادى و دشوارى امر اداره این مدارس به ویژه پس از رحلت مرحوم آیت الله مرعشى نجفى، تا آخرین لحظه حیات در جهت رفع مشکلات آنان از هیچ کوششى مضایقه نکرد و از جان و اعتبار خویش مایه مى گذاشت و در این راه حقیقتاً خستگى نمى شناخت. ایشان سالهاى آخر عمر شریفش را نیز با اقامه جماعت در جوار مرقد آن مرجع عظیم الشأن در کنار سایر اشتغالات خویش سپرى نمود.
ویژگیهاى اخلاقى
تمام کسانى که با مرحوم آیت الله شهیدی معاشر بوده اند و حتى کسانى که دفعاتى معدود و محدود شاهد رفتار و منش وى بوده اند، در چند نقطه از مجموعه ویژگی هاى اخلاقى ایشان اتفاق نظر دارند. باید گفت بارزترین خصوصیات وى «تواضع» و «نجابت» بود؛ به طورى که اکثر شخصیت هایی که درباره ایشان به اظهارنظر پرداخته اند به عنوان اولین ویژگى از آن یاد کردند.
از جمله دیگر خصال انسانى ایشان مى توان به عطوفت و رأفت و مهربانى فوق العاده نیز اشاره نمود که در کنار قاطعیت و صلابتى که از او سراغ داریم، آمیزه اى ارزشمند و کم نظیر را به نمایش مى گذارد.
یکى دیگر از مهمترین ویژگى هاى آن بزرگوار نیز این بود که تمام امکانات خود اعم از مادى و معنوى، موقعیت و منزلت اجتماعى و حوزوى، ارتباطات و وابستگی هاى نسبى و سببى خود را در جهت خدمت به خلق خدا و اعتلای دین مبین بکار مى گرفت و هیچ گاه آن ها را نردبان ترقى و احیاناً بهره مندى و بهره برداری هاى مادى و غیرمادى خود قرار نداد و با مناعت طبعى مثال زدنى از کنار این همه امکانات براحتى مى گذشت.
وفات
مرحوم آیت الله عبدالله شهیدی که بارها بر نزدیک بودن رحلتش تأکید مى کرد، سرانجام در روز پنجشنبه ۲۶ شوال ۱۴۱۴ قمرى (۱۸ فروردین ۷۳) مصادف با سالگرد شهادت امام صادق علیه السلام، در قم به دیدار معبود شتافت. پیکر مطهر آن عالم ربانى پس از تشییعى کم نظیر و اقامه نماز توسط آیت الله فاضل لنکرانی، آن چنان که تصریح کرده بود، در «مقبره علماى باغ بهشت» در جوار امامزاده على بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد.
منابع
- ستارگان حرم، محمدرضا سیفى، جلد ۶.





