محمد بن عثمان عمرى: تفاوت بین نسخهها
(←وفات) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «محمد بن عثمان عَمری» پس از پدرش [[عثمان بن سعید]]، دومین نایب از «[[نواب اربعه|نواب چهارگانه]]» [[امام زمان]] (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ایام [[غیبت صغری]] بود. او و پدر ارجمندش به مدت پنجاه سال نمایندگی سه امام [[معصوم]] را بر عهده داشتند. محمد بن عثمان، علاوه بر مقام معنوی و افتخار نیابت امام زمان علیهالسلام، خود از علما و فقهای بزرگ [[شیعه]] و دارای تألیفات متعددی بود.[[پرونده:محمّد بن عثمان عَمرى.jpg|بندانگشتی| تصویر قدیمی از آرامگاه عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان در بغداد]] | |
==نیابت محمد بن عثمان== | ==نیابت محمد بن عثمان== | ||
− | وی همانند [[عثمان بن سعید | + | وی همانند پدر خویش، [[عثمان بن سعید]]، منزلتى خاص و ویژه در نزد امامان علیهم السلام داشت. [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکرى]] علیه السلام به [[احمد ابن اسحاق|احمد بن اسحاق]] درباره وثاقت او و پدرش فرموده است: «العَمری (عثمان بن سعید) و ابنه ثقتان، فما أدّیا الیک فعنّی یؤدّیان، فلمّا قالا لک فعنّی یقولان، فاسمع لهما و أطعهما، فانّهما الثقتان المأمونان».<ref>طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج ۲، ص ۳۲۳.</ref> عَمرى و فرزند او مورد اعتماد من هستند و آنچه به تو برسانند، از سوى من رسانده اند و آنچه بگویند از جانب من گفته اند. پس سخن آن دو را گوش فرا ده و فرمان آن دو را اطاعت کن، که آنها مورد اعتماد و امین هستند.<ref>دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ : ج ۵ ص ۵۸ .</ref> |
− | + | وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] (علیه السلام) به نیابت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] علیه السلام معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان [[یمن|یمن]] در شهر «[[سامرا]]» به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود: | |
− | |||
− | وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]](علیه السلام) به نیابت [[امام | ||
گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است.<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> | گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است.<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref> | ||
− | امام مهدى | + | امام مهدى علیه السلام نیز او را با واژه هایى همچون «ثقتى»<ref>ر . ک : ص ۳۴۵ ح ۶۲۳ .</ref> توصیف نموده است. او از جمله افرادى است که معتمد امام عسکرى علیه السلام بوده و ایشان، فرزندش امام مهدى علیه السلام را بدانان نمایانده است.<ref> الکافى : ج ۱ ص ۳۳۰ ، الغیبة ، طوسى : ص ۲۴۳ ح ۲۰۹ .</ref> |
− | عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]](عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیابت را به فرزند خود «محمد» سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر(علیه السلام) نیز در [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعاتی]]، به نیابت او تصریح فرمود.<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.</ref> | + | عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیابت را به فرزند خود «محمد» سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیز در [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعاتی]]، به نیابت او تصریح فرمود.<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.</ref> |
آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: | آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: | ||
− | + | «ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است. تسلیم فرمان خدا و خشنود به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان، دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد! که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خداوند تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده کند و لغزشهایش را ببخشد!».<ref>همان، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref> | |
− | در بخش دیگری از آن توقیع فرمود: | + | و در بخش دیگری از آن توقیع فرمود: |
− | + | «از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزیاش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند».<ref>همان، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref> | |
− | همچنین در توقیع دیگری | + | همچنین در توقیع دیگری فرموده است: |
− | + | «... و اما محمد بن عثمان عمری، خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد! همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است.»<ref>شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.</ref> | |
− | + | این ویژگى ها سبب شد که مخالفت جدّى و تأثیرگذار با نیابت او پدید نیاید. [[شیخ طوسى]] درباره باور عمومى نسبت به او نوشته است: «[[شیعیان]]، بر [[عدالت]] و وثوق و امانتدارى او اتّفاق نظر داشتند؛ زیرا در همان روزگار حیات پدرش، به امانتدارى و عدالت او و لزوم مراجعه به وى در روزگار امام عسکری علیه السلام و نیز پس از حیات ایشان، تصریح شده بود. در عدالتش اختلاف نظر و در امانتدارى اش، شکى نبود و شیعه، کسى را جز او در این امر نمى شناخت و به کسى جز وى مراجعه نمى کرد.»<ref> الغیبة ، طوسى : ص ۳۳۹ ح ۶۱۸ .</ref> | |
− | «[[ | ||
− | |||
− | == | + | ==ویژگیهای دوران نیابت == |
+ | مدت طولانى نیابت و وکالت محمّد بن عثمان، همراه با وجاهت شخصیت او سبب گردید تا تشکیلات وکالت در این مدّت طولانى، پابرجا بماند و تقویت شود. محمّد بن عثمان در حدود چهل سال به عنوان نایب خاص، فعّالیت داشت.<ref>ر. ک: ص ۳۶۶.</ref> در این مدت طولانى، او به پاسخگویى به پرسش ها و نیازهاى مردم مى پرداخت. تنها در حوزه [[بغداد]]، ده نفر دستیار به او یارى مى رساندند. یکى از این ده نفر، [[حسین بن روح نوبختی|حسین بن روح]] است که بعدها به جانشینىِ او منصوب گشت. دوران حساس نیابت محمد بن عثمان تا زمان وفات وی در سال ۳۰۵ قمری ادامه یافت. او طی این دوران در عین رعایت جوانب احتیاط و [[تقیه|تقیه]]، فعالیتهای ارزندهای در هدایت جامعه [[شیعه]] و سازماندهی سیستم وکالت انجام داد.<ref>اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی</ref> | ||
===مدعیان دروغین نیابت=== | ===مدعیان دروغین نیابت=== | ||
− | پس از مرگ [[عثمان بن سعید]] عده ای در نیابت محمد بن عثمان تردید کردند و به دروغ ادعای نیابت کردند و او در کنار انجام وضایف | + | پس از مرگ [[عثمان بن سعید]]، عده ای در نیابت محمد بن عثمان تردید کردند و به [[دروغ]] ادعای نیابت کردند و او در کنار انجام وضایف نیابت، باید با این افراد نیز مبارزه می کرد. [[احمد بن هلال عبرتائی|احمد بن هلال]]، از کسانى است که پس از وفات عثمان بن سعید، به مخالفت با نایب دوم پرداخت و نیابت او را نپذیرفت و در نتیجه، امام زمان علیه السلام در ضمن [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعی]]، او را مطرود دانست. |
===ضرورت تقیه=== | ===ضرورت تقیه=== | ||
− | دوران نیابت | + | دوران نیابت محمد بن عثمان، همزمان با حکومت چهار تن از [[حکومت بنی عباس|خلفای عباسی]] بود. آغاز کار او در زمان [[معتمد|معتمد عباسی]]، که از زمان حیات [[امام حسن عسکرى|امام یازدهم]] بر مسند [[خلافت]] نشسته بود، مصادف بود. معتمد با مشکلات داخلی و خارجی مختلفی درگیری داشت. به نظر میرسد که گرفتاریها و درگیریهای حکومت، آزادی عمل بیشتری را برای نایب دوم [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام عصر]] علیه السلام در سالهای اولیه نیابتش فراهم ساخته و زمینه را برای فعالیت بیشتر وی مهیا کرده بود. در این شرایط محمدبن عثمان، با رعایت شرایط [[تقیه|تقیه]]، کوشش بیشتری برای آگاهی دادن به [[شیعه|شیعیان]] درباره جانشینی امام یازدهم و شناخت امام مهدی علیه السلام به کار میبست. با این حال با توجه به تصریحاتی که از جانب امام علیه السلام رسیده بود، از ذکر نام صریح آن حضرت به هرگونه نهی میکرد. |
− | این اقدامات در ادامه فعالیتهای [[عثمان بن سعید عمروی|نایب اول]] و به منظور دورساختن هر چه بیشتر اذهان حکومت نسبت به | + | این اقدامات در ادامه فعالیتهای [[عثمان بن سعید عمروی|نایب اول]] و به منظور دورساختن هر چه بیشتر اذهان حکومت نسبت به مسأله [[امامت]] صورت میگرفت؛ زیرا حکومت تا حدودی قانع شده بود که شیعیان پس از امام یازدهم، امام دیگری ندارند و این بدان معنی بود که دیگر از جانب آنها خطری متوجه عباسیان نیست و این همان خواسته مطلوب امام علیه السلام محسوب میشد؛ زیرا در این صورت از اعمال فشارهای زیاد حکومت بر شیعیان کاسته میشد و این گشایشی در کار شیعه بود.<ref>اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی</ref> |
===ظهور قرامطه=== | ===ظهور قرامطه=== | ||
− | آنچه بیش از همه موقعیت نایب دوم شیعیان را در این دوره دشوار میکرد، حرکتهای سیاسی بود که از جانب دیگر فرقههای شیعی به خصوص [[اسماعیلیه|اسماعیلیه]] و [[زیدیه|زیدیه]] در این دوران به وقوع میپیوست. در این زمان بود که | + | آنچه بیش از همه موقعیت نایب دوم شیعیان را در این دوره دشوار میکرد، حرکتهای سیاسی بود که از جانب دیگر [[فرقه های شیعه|فرقههای شیعی]] به خصوص [[اسماعیلیه|اسماعیلیه]] و [[زیدیه|زیدیه]] در این دوران به وقوع میپیوست. در این زمان بود که [[قرامطه|قرمطیان]]، فرقه افراطی از اسماعیلیان توانسته بودند در نواحی [[کوفه|کوفه]] و مراکز [[عراق]] نفوذ بسیاری به دست آورند و بدین طریق عدهای از [[شیعیان]] را به خود جلب کنند؛ زیرا این اقدامات ناخواسته جو بدبینی شدیدی را در دربار نسبت به عموم شیعیان پدید میآورد؛ لذا به گفته [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] در این ایام، [[عباسیان|دولت عباسی]] فشار فوقالعادهای بر شیعیان وارد میساخت و رعب و وحشتی در دل آنان پدید آورده بود که قادر به آشکار ساختن مذهب خود نبودند و حتی در همین ایام، مرقد [[امام علی علیه السلام|امیرالمومنین]] علیه السلام و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام نیز در اثر خرابکاریهایی که میتوان آنها را به حکومت عباسی نسبت داد، ویران شدند. در نتیجه اقدامات ماموران و جاسوسان «[[معتمد عباسى|المعتمد]]»، آنها به وجود تشکیلات سازمانیافتهای برای شیعیان و در واقع همان سیستم نیابت و وکالت یقین پیدا کردند. |
− | + | [[شیخ کلینی|شیخ کلینی]] به نقل از حسین بن حسن علوی میگوید که عبیدالله بن سلیمان وزیر تصمیم داشت با دسیسهای، وکیلان امام را شناسایی و دستگیر کند، لیکن در همین ایام [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعی]] از امام علیه السلام رسید که به همه وکلا دستور داده بود تا به هیچ وجه از کسی مالی را نپذیرند و نسبت به این امر اظهار بیاطلاعی نمایند و بدین ترتیب نقشه وزیر ناموفق ماند و وکیلان امام از این خطر نجات یافتند. با تمام این احوال تا پایان حکومت المعتمد (متوفی ۲۷۹ ق)، محمد بن عثمان از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود، لیکن با شروع خلافت [[معتضد|المعتضد]] (۲۷۹-۲۸۹ ق) وضعیت دشوارتر شد. المعتضد مردی بیرحم و خشن بود و دوران حکومت او، دوره سرکوب و تعقیب شیعیان تلقی میشود. | |
− | برای | + | علاوه بر این، المعتضد از اعتقاد شیعیان درباره وجود جانشینی برای امام یازدهم اطلاع داشت و ظاهرا خبری مبنی بر اقامت امام دوازدهم در منزل پدرش در [[سامرا]] به او رسیده بود؛ از این رو پس از دستگیری چند تن از وکلا، دستور داد تا عدهای از سربازان مخصوص وی از [[بغداد]]، که به تازگی مقر [[خلافت]] بدانجا منتقل شده بود، به سامرا بروند و خانه امام علیه السلام را بازرسی کنند و هر کسی را در آنجا یافتند به قتل برسانند. این اقدام عملی شد، ولی آنان به هدف خود نرسیدند. گویا چند نفر از سربازان مذکور در ورود به خانه [[امام عسکری]] علیه السلام، [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] علیه السلام را دیده ولی موفق به دستگیری ایشان نشده بودند. پس از بازگشت، معتضد به آنها تاکید کرد که این امر را مخفی نگه دارند. |
− | + | برای مقابله با وضعیت پیشآمده لازم بود تا امام علیه السلام موضع شیعه را نسبت به حرکتهای سیاسی به راه افتاده مشخص سازد و مساله قیام قرمطیان در [[عراق]]، که بیشترین تاثیر را بر اوضاع جامعه شیعه داشت در اولویت قرار میگرفت؛ لذا امام علیه السلام در یکی از توقیعاتش موضع خود را نسبت به آنها ابراز کرد. ایشان در این نامه درباره ابوالخطاب محمد بن ابی زینب صحبت کرده بود که از [[غلات|غالیان]] زمان [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام به شمار میرفت و در درگیری با نیروهای [[حکومت بنی عباس|عباسیان]] همراه عدهای از پیروانش به قتل رسید. | |
− | + | علمای [[امامیه|امامیه]] نیز در همین راستا حرکتی علمی را آغاز کرده بودند و تالیفات متعددی از جانب ایشان در رد عقاید غالیان اسماعیلیه و قرامطه نوشته شد. بدین ترتیب تلاش گستردهای صورت گرفت تا موضع شیعیان از سایر فرق، به خصوص اسماعیلیان و قرمطیان، که حرکتهای سیاسی و نظامی دامنهداری را شروع کرده بودند، جدا شود و در همین زمان نیز کتابهای متعددی نیز توسط علمای شیعه درباره امام مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین امام [[عصمت|معصوم]] و مسأله [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]] و قیام آن حضرت نوشته شد. نشر این آثار، که عموما به [[حدیث|احادیث]] و روایات [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام مستند بود، موجب میشد شیعیان از گرایش انحرافی و اقدام به اموری که تحت نظارت [[نواب اربعه|نایبان خاص]] امام نبود، پرهیز کنند و به ویژه از داخل شدن در حرکتهای سیاسی که ثمرهای جز اعمال فشار بیشتر از جانب حکومت بر آنها نداشت و غالبا از سوی اسماعیلیان و [[زیدیه|زیدیان]] رهبری میشد، جلوگیری کند.<ref>اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی</ref> | |
− | |||
− | در این | + | ===مبارزه با شبهات اعتقادی=== |
+ | حرکت دیگری که در این زمان در جهت تقویت جنبه اعتقادی [[شیعیان]] در مقابل شبهات و القائات عقیدتی، که از ناحیه فرقههای دیگر و مخالفان ابراز میشد، صورت گرفت، تبیین عقاید [[امامیه]] در قالب [[دعا|ادعیه]] بود. گذشته از [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعاتی]] که از ناحیه امام عصر علیه السلام صادر میشد و در آن پاسخ پرسشهای اعتقادی شیعیان ذکر میشد، بیان دعاهایی که دربردارنده اعتقادات صحیح [[شیعه|تشیع]] بود، میتوانست جنبه آموزشی سازندهای برای جو عمومی جامعه شیعه داشته باشد. دعاهای مذکور از ناحیه امام علیه السلام و از طریق نایبان خاص به مردم میرسید. از جمله این ادعیه، دعای معروف [[دعای رجبیه|رجبیه]] است که در ضمن نامهای به دست محمد بن عثمان عمری رسید و در آن تاکید شده بود که آن را در هر روز [[ماه رجب]] بخوانند. | ||
− | + | در این مناجات، که چندان طولانی نیست، گذشته از مطالبی که در باب [[توحید|توحید]] و صفات الهی از دیدگاه مکتب [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام بیان شده، در فرازهایی از آن به ذکر مسائل اصلی [[امامت]]، که در این زمان مردم با آن مواجه بودند، پرداخته شده است و در ضمن آن [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام به عنوان حجتهای الهی و والیان امور مردم معرفی شدهاند که ارکان توحید و خداشناسی هستند و [[الله|خدا]] را تنها از طریق ایشان میتوان شناخت. همچنین این [[مناجات]] به نظام ولیاللهی و ولایت الهی ایشان اشاره دارد و در عین حال از هرگونه شبهه غلو درباره ائمه علیهم السلام، با بیان این که ایشان بندگی و مخلوقات خداوند هستند و همه امورشان به دست اوست، جلوگیری کرده است. | |
− | به نظر میرسد فرازهای عالی و پرمعنای این دعا میتوانسته است نقش بسزایی در حفظ و تحکیم عقاید عامه شیعه داشته باشد؛ به طوری که محمد بن عثمان بر خواندن مداوم آن تاکید میورزید. | + | از جمله این دعاها دعای مفصل دیگری نیز توسط محمد بن عثمان عمری به شیعیان آموخته شد که به "دعای در زمان [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]]" معروف شد. درباره این دعا تصریح نشده که از ناحیه امام علیه السلام به محمد بن عثمان رسیده است، لیکن بعید مینماید که وی آن را از جانب خود بیان کرده و به شیعیان آموخته باشد. در دعای مذکور به برخی موارد چون مباحث خاص امامت و معرفتشناسی، مقوله [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] که اساسیترین مسئله اعتقادی در این زمان بوده، توجه و به عنوان امری الهی که به اذن پروردگار صورت گرفته، تلقی شده است، وجود امام زنده غایب، طولانی شدن غیبت امام، وقوع [[فتنه|فتنهها]] و دشواریهای بسیار بر شیعیان و درخواست از خداوند برای اتمام دوران غیبت امام و رفع [[ظلم]] و ستم فراگیر دشمنان دین از خدا اشاره میشود و نیز از خدا طلب میکند که [[ایمان|ایمان]] و [[یقین]] شیعیان را به وجود امام غایب، در این دوران سخت، افزایش دهد و آنان را از یاوران آن حضرت و تقویتکنندگان حکومت وی در ایام ظهورش قرار دهد. به نظر میرسد فرازهای عالی و پرمعنای این دعا میتوانسته است نقش بسزایی در حفظ و تحکیم عقاید عامه شیعه داشته باشد؛ به طوری که محمد بن عثمان بر خواندن مداوم آن تاکید میورزید. |
− | |||
− | == | + | ==آثار و تألیفات== |
− | افزون بر منصب | + | افزون بر منصب اجرایى نیابت و وکالت، محمد بن عثمان نگاشته هایى در [[حدیث]] و [[فقه]] نیز داشته است. سؤالات او از [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکرى]] علیه السلام همراه با جواب ایشان به خطّ او در اختیار [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبداللَّه بن جعفر حِمیرى]] قرار داشت.<ref>الرجال ، نجاشى: ص ۲۱۹، الفهرست ، طوسى: ص ۱۶۷.</ref> از دخترش ام کلثوم روایت شده است که پدرش محمد بن عثمان چند جلد کتاب در فقه شیعه تألیف کرده بود که تمامی آنها را از امام عسکری و [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] علیهماالسلام و همچنین از پدر خود [[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]] اخذ کرده بود و به هنگام وفات خویش، آنها را به [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح نوبختی]] تحویل داد.<ref>منتهی الآمال، محدث قمی، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref> |
− | + | وى همچنین کتاب هایى را در موضوعات فقهى نگاشته که جمع آورى و تبیین احادیث امام عسکرى علیه السلام و فرزندش امام مهدى علیه السلام است. همچنین او احادیث [[امام هادی علیه السلام|امام هادى]] علیه السلام را از طریق پدرش نقل کرده است. این نوشتار، بعدها در اختیار وکیلانِ پس از او قرار گرفت.<ref>الغیبة ، طوسى: ص ۳۶۳ . نیز ، ر. ک: الذریعة: ج ۲ ص ۱۰۶. </ref> مباحثات علمى او با برخى از افراد نیز در کتاب هاى حدیثى بیان شده است.<ref>کمال الدین: ص ۵۰۷ و ۵۱۹.</ref> | |
==وفات== | ==وفات== | ||
− | ابوجعفر محمد بن عثمان، طبق دیدگاه مشهور، در سال ۳۰۵ | + | [[پرونده:نواب0.jpeg|بندانگشتی|مرقد محمد بن عثمان بن سعید عمرى]]ابوجعفر محمد بن عثمان، طبق دیدگاه مشهور، در سال ۳۰۵ قمری در آخر ماه [[جمادی الاولی]] وفات یافت. بنابر نقل روایات، محمد بن عثمان زمان مرگ خویش را از قبل می دانست و دو ماه پیش از وفات خود، از آن خبر داد. وی در [[قبر]] خویش آیاتى از [[قرآن]] را تلاوت مى کرد.<ref>کمال الدین : ص ۳۴۷ ح ۶۲۶.</ref> راوی، در دیداری که با او داشته، از محمد بن عثمان پرسیده که چرا برای خود قبر حفر کردهای؟ و او گفته است که من مأمورم کارهای خود را جمع کنم و دو ماه بعد از دنیا خواهم رفت.<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۴.</ref> |
− | راوی، در دیداری که با او داشته، از محمد بن عثمان پرسیده که چرا برای خود قبر حفر کردهای؟ و او گفته است که من مأمورم کارهای خود را جمع کنم و دو ماه بعد از دنیا خواهم رفت.<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۴.</ref> | + | |
− | + | طبق سفارش محمد بن عثمان که برگرفته از [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیع]] شریف ناحیه مقدسه بود، [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] جانشنین وی گردید. | |
− | |||
− | [[ | ||
+ | مزار ابوجعفر محمد بن عثمان، بر سر راه [[کوفه]] در محلی که خانهاش آنجا بود، واقع است.<ref>غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (علیه السلام)، ص۲۳۰، به نقل از: کتاب الغیبة، ص۳۶۶.</ref> این محل در یکی از میادین مهم و مرکزی شهر [[بغداد]] به نام «ساحه الخلاّنی»، درون مسجدی به نام «جامع الخلانی» قرار دارد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *درسنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ج ۲، ص ۷۹-۸۱. | |
− | *درسنامه مهدویت، | + | *اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. |
− | *اوضاع | + | *تاریخ سیاسی امام دوازدهم، جاسم حسین، ۱۳۸۵ش. |
− | * | + | *دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، جلد سوم. |
− | * | + | *سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول. |
{{شناختنامه امام زمان (عج)}} | {{شناختنامه امام زمان (عج)}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۲
«محمد بن عثمان عَمری» پس از پدرش عثمان بن سعید، دومین نایب از «نواب چهارگانه» امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ایام غیبت صغری بود. او و پدر ارجمندش به مدت پنجاه سال نمایندگی سه امام معصوم را بر عهده داشتند. محمد بن عثمان، علاوه بر مقام معنوی و افتخار نیابت امام زمان علیهالسلام، خود از علما و فقهای بزرگ شیعه و دارای تألیفات متعددی بود.
محتویات
نیابت محمد بن عثمان
وی همانند پدر خویش، عثمان بن سعید، منزلتى خاص و ویژه در نزد امامان علیهم السلام داشت. امام حسن عسکرى علیه السلام به احمد بن اسحاق درباره وثاقت او و پدرش فرموده است: «العَمری (عثمان بن سعید) و ابنه ثقتان، فما أدّیا الیک فعنّی یؤدّیان، فلمّا قالا لک فعنّی یقولان، فاسمع لهما و أطعهما، فانّهما الثقتان المأمونان».[۱] عَمرى و فرزند او مورد اعتماد من هستند و آنچه به تو برسانند، از سوى من رسانده اند و آنچه بگویند از جانب من گفته اند. پس سخن آن دو را گوش فرا ده و فرمان آن دو را اطاعت کن، که آنها مورد اعتماد و امین هستند.[۲]
وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی امام عسکری (علیه السلام) به نیابت امام مهدی علیه السلام معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان یمن در شهر «سامرا» به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود: گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است.[۳]
امام مهدى علیه السلام نیز او را با واژه هایى همچون «ثقتى»[۴] توصیف نموده است. او از جمله افرادى است که معتمد امام عسکرى علیه السلام بوده و ایشان، فرزندش امام مهدى علیه السلام را بدانان نمایانده است.[۵]
عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیابت را به فرزند خود «محمد» سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر (علیه السلام) نیز در توقیعاتی، به نیابت او تصریح فرمود.[۶]
آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: «ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است. تسلیم فرمان خدا و خشنود به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان، دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد! که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خداوند تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده کند و لغزشهایش را ببخشد!».[۷] و در بخش دیگری از آن توقیع فرمود: «از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزیاش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند».[۸]
همچنین در توقیع دیگری فرموده است: «... و اما محمد بن عثمان عمری، خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد! همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است.»[۹]
این ویژگى ها سبب شد که مخالفت جدّى و تأثیرگذار با نیابت او پدید نیاید. شیخ طوسى درباره باور عمومى نسبت به او نوشته است: «شیعیان، بر عدالت و وثوق و امانتدارى او اتّفاق نظر داشتند؛ زیرا در همان روزگار حیات پدرش، به امانتدارى و عدالت او و لزوم مراجعه به وى در روزگار امام عسکری علیه السلام و نیز پس از حیات ایشان، تصریح شده بود. در عدالتش اختلاف نظر و در امانتدارى اش، شکى نبود و شیعه، کسى را جز او در این امر نمى شناخت و به کسى جز وى مراجعه نمى کرد.»[۱۰]
ویژگیهای دوران نیابت
مدت طولانى نیابت و وکالت محمّد بن عثمان، همراه با وجاهت شخصیت او سبب گردید تا تشکیلات وکالت در این مدّت طولانى، پابرجا بماند و تقویت شود. محمّد بن عثمان در حدود چهل سال به عنوان نایب خاص، فعّالیت داشت.[۱۱] در این مدت طولانى، او به پاسخگویى به پرسش ها و نیازهاى مردم مى پرداخت. تنها در حوزه بغداد، ده نفر دستیار به او یارى مى رساندند. یکى از این ده نفر، حسین بن روح است که بعدها به جانشینىِ او منصوب گشت. دوران حساس نیابت محمد بن عثمان تا زمان وفات وی در سال ۳۰۵ قمری ادامه یافت. او طی این دوران در عین رعایت جوانب احتیاط و تقیه، فعالیتهای ارزندهای در هدایت جامعه شیعه و سازماندهی سیستم وکالت انجام داد.[۱۲]
مدعیان دروغین نیابت
پس از مرگ عثمان بن سعید، عده ای در نیابت محمد بن عثمان تردید کردند و به دروغ ادعای نیابت کردند و او در کنار انجام وضایف نیابت، باید با این افراد نیز مبارزه می کرد. احمد بن هلال، از کسانى است که پس از وفات عثمان بن سعید، به مخالفت با نایب دوم پرداخت و نیابت او را نپذیرفت و در نتیجه، امام زمان علیه السلام در ضمن توقیعی، او را مطرود دانست.
ضرورت تقیه
دوران نیابت محمد بن عثمان، همزمان با حکومت چهار تن از خلفای عباسی بود. آغاز کار او در زمان معتمد عباسی، که از زمان حیات امام یازدهم بر مسند خلافت نشسته بود، مصادف بود. معتمد با مشکلات داخلی و خارجی مختلفی درگیری داشت. به نظر میرسد که گرفتاریها و درگیریهای حکومت، آزادی عمل بیشتری را برای نایب دوم امام عصر علیه السلام در سالهای اولیه نیابتش فراهم ساخته و زمینه را برای فعالیت بیشتر وی مهیا کرده بود. در این شرایط محمدبن عثمان، با رعایت شرایط تقیه، کوشش بیشتری برای آگاهی دادن به شیعیان درباره جانشینی امام یازدهم و شناخت امام مهدی علیه السلام به کار میبست. با این حال با توجه به تصریحاتی که از جانب امام علیه السلام رسیده بود، از ذکر نام صریح آن حضرت به هرگونه نهی میکرد.
این اقدامات در ادامه فعالیتهای نایب اول و به منظور دورساختن هر چه بیشتر اذهان حکومت نسبت به مسأله امامت صورت میگرفت؛ زیرا حکومت تا حدودی قانع شده بود که شیعیان پس از امام یازدهم، امام دیگری ندارند و این بدان معنی بود که دیگر از جانب آنها خطری متوجه عباسیان نیست و این همان خواسته مطلوب امام علیه السلام محسوب میشد؛ زیرا در این صورت از اعمال فشارهای زیاد حکومت بر شیعیان کاسته میشد و این گشایشی در کار شیعه بود.[۱۳]
ظهور قرامطه
آنچه بیش از همه موقعیت نایب دوم شیعیان را در این دوره دشوار میکرد، حرکتهای سیاسی بود که از جانب دیگر فرقههای شیعی به خصوص اسماعیلیه و زیدیه در این دوران به وقوع میپیوست. در این زمان بود که قرمطیان، فرقه افراطی از اسماعیلیان توانسته بودند در نواحی کوفه و مراکز عراق نفوذ بسیاری به دست آورند و بدین طریق عدهای از شیعیان را به خود جلب کنند؛ زیرا این اقدامات ناخواسته جو بدبینی شدیدی را در دربار نسبت به عموم شیعیان پدید میآورد؛ لذا به گفته شیخ طوسی در این ایام، دولت عباسی فشار فوقالعادهای بر شیعیان وارد میساخت و رعب و وحشتی در دل آنان پدید آورده بود که قادر به آشکار ساختن مذهب خود نبودند و حتی در همین ایام، مرقد امیرالمومنین علیه السلام و امام حسین علیه السلام نیز در اثر خرابکاریهایی که میتوان آنها را به حکومت عباسی نسبت داد، ویران شدند. در نتیجه اقدامات ماموران و جاسوسان «المعتمد»، آنها به وجود تشکیلات سازمانیافتهای برای شیعیان و در واقع همان سیستم نیابت و وکالت یقین پیدا کردند.
شیخ کلینی به نقل از حسین بن حسن علوی میگوید که عبیدالله بن سلیمان وزیر تصمیم داشت با دسیسهای، وکیلان امام را شناسایی و دستگیر کند، لیکن در همین ایام توقیعی از امام علیه السلام رسید که به همه وکلا دستور داده بود تا به هیچ وجه از کسی مالی را نپذیرند و نسبت به این امر اظهار بیاطلاعی نمایند و بدین ترتیب نقشه وزیر ناموفق ماند و وکیلان امام از این خطر نجات یافتند. با تمام این احوال تا پایان حکومت المعتمد (متوفی ۲۷۹ ق)، محمد بن عثمان از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود، لیکن با شروع خلافت المعتضد (۲۷۹-۲۸۹ ق) وضعیت دشوارتر شد. المعتضد مردی بیرحم و خشن بود و دوران حکومت او، دوره سرکوب و تعقیب شیعیان تلقی میشود.
علاوه بر این، المعتضد از اعتقاد شیعیان درباره وجود جانشینی برای امام یازدهم اطلاع داشت و ظاهرا خبری مبنی بر اقامت امام دوازدهم در منزل پدرش در سامرا به او رسیده بود؛ از این رو پس از دستگیری چند تن از وکلا، دستور داد تا عدهای از سربازان مخصوص وی از بغداد، که به تازگی مقر خلافت بدانجا منتقل شده بود، به سامرا بروند و خانه امام علیه السلام را بازرسی کنند و هر کسی را در آنجا یافتند به قتل برسانند. این اقدام عملی شد، ولی آنان به هدف خود نرسیدند. گویا چند نفر از سربازان مذکور در ورود به خانه امام عسکری علیه السلام، حضرت مهدی علیه السلام را دیده ولی موفق به دستگیری ایشان نشده بودند. پس از بازگشت، معتضد به آنها تاکید کرد که این امر را مخفی نگه دارند.
برای مقابله با وضعیت پیشآمده لازم بود تا امام علیه السلام موضع شیعه را نسبت به حرکتهای سیاسی به راه افتاده مشخص سازد و مساله قیام قرمطیان در عراق، که بیشترین تاثیر را بر اوضاع جامعه شیعه داشت در اولویت قرار میگرفت؛ لذا امام علیه السلام در یکی از توقیعاتش موضع خود را نسبت به آنها ابراز کرد. ایشان در این نامه درباره ابوالخطاب محمد بن ابی زینب صحبت کرده بود که از غالیان زمان امام صادق علیه السلام به شمار میرفت و در درگیری با نیروهای عباسیان همراه عدهای از پیروانش به قتل رسید.
علمای امامیه نیز در همین راستا حرکتی علمی را آغاز کرده بودند و تالیفات متعددی از جانب ایشان در رد عقاید غالیان اسماعیلیه و قرامطه نوشته شد. بدین ترتیب تلاش گستردهای صورت گرفت تا موضع شیعیان از سایر فرق، به خصوص اسماعیلیان و قرمطیان، که حرکتهای سیاسی و نظامی دامنهداری را شروع کرده بودند، جدا شود و در همین زمان نیز کتابهای متعددی نیز توسط علمای شیعه درباره امام مهدی علیه السلام به عنوان دوازدهمین امام معصوم و مسأله غیبت و قیام آن حضرت نوشته شد. نشر این آثار، که عموما به احادیث و روایات ائمه علیهم السلام مستند بود، موجب میشد شیعیان از گرایش انحرافی و اقدام به اموری که تحت نظارت نایبان خاص امام نبود، پرهیز کنند و به ویژه از داخل شدن در حرکتهای سیاسی که ثمرهای جز اعمال فشار بیشتر از جانب حکومت بر آنها نداشت و غالبا از سوی اسماعیلیان و زیدیان رهبری میشد، جلوگیری کند.[۱۴]
مبارزه با شبهات اعتقادی
حرکت دیگری که در این زمان در جهت تقویت جنبه اعتقادی شیعیان در مقابل شبهات و القائات عقیدتی، که از ناحیه فرقههای دیگر و مخالفان ابراز میشد، صورت گرفت، تبیین عقاید امامیه در قالب ادعیه بود. گذشته از توقیعاتی که از ناحیه امام عصر علیه السلام صادر میشد و در آن پاسخ پرسشهای اعتقادی شیعیان ذکر میشد، بیان دعاهایی که دربردارنده اعتقادات صحیح تشیع بود، میتوانست جنبه آموزشی سازندهای برای جو عمومی جامعه شیعه داشته باشد. دعاهای مذکور از ناحیه امام علیه السلام و از طریق نایبان خاص به مردم میرسید. از جمله این ادعیه، دعای معروف رجبیه است که در ضمن نامهای به دست محمد بن عثمان عمری رسید و در آن تاکید شده بود که آن را در هر روز ماه رجب بخوانند.
در این مناجات، که چندان طولانی نیست، گذشته از مطالبی که در باب توحید و صفات الهی از دیدگاه مکتب اهل بیت علیهم السلام بیان شده، در فرازهایی از آن به ذکر مسائل اصلی امامت، که در این زمان مردم با آن مواجه بودند، پرداخته شده است و در ضمن آن ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان حجتهای الهی و والیان امور مردم معرفی شدهاند که ارکان توحید و خداشناسی هستند و خدا را تنها از طریق ایشان میتوان شناخت. همچنین این مناجات به نظام ولیاللهی و ولایت الهی ایشان اشاره دارد و در عین حال از هرگونه شبهه غلو درباره ائمه علیهم السلام، با بیان این که ایشان بندگی و مخلوقات خداوند هستند و همه امورشان به دست اوست، جلوگیری کرده است.
از جمله این دعاها دعای مفصل دیگری نیز توسط محمد بن عثمان عمری به شیعیان آموخته شد که به "دعای در زمان غیبت" معروف شد. درباره این دعا تصریح نشده که از ناحیه امام علیه السلام به محمد بن عثمان رسیده است، لیکن بعید مینماید که وی آن را از جانب خود بیان کرده و به شیعیان آموخته باشد. در دعای مذکور به برخی موارد چون مباحث خاص امامت و معرفتشناسی، مقوله غیبت که اساسیترین مسئله اعتقادی در این زمان بوده، توجه و به عنوان امری الهی که به اذن پروردگار صورت گرفته، تلقی شده است، وجود امام زنده غایب، طولانی شدن غیبت امام، وقوع فتنهها و دشواریهای بسیار بر شیعیان و درخواست از خداوند برای اتمام دوران غیبت امام و رفع ظلم و ستم فراگیر دشمنان دین از خدا اشاره میشود و نیز از خدا طلب میکند که ایمان و یقین شیعیان را به وجود امام غایب، در این دوران سخت، افزایش دهد و آنان را از یاوران آن حضرت و تقویتکنندگان حکومت وی در ایام ظهورش قرار دهد. به نظر میرسد فرازهای عالی و پرمعنای این دعا میتوانسته است نقش بسزایی در حفظ و تحکیم عقاید عامه شیعه داشته باشد؛ به طوری که محمد بن عثمان بر خواندن مداوم آن تاکید میورزید.
آثار و تألیفات
افزون بر منصب اجرایى نیابت و وکالت، محمد بن عثمان نگاشته هایى در حدیث و فقه نیز داشته است. سؤالات او از امام حسن عسکرى علیه السلام همراه با جواب ایشان به خطّ او در اختیار عبداللَّه بن جعفر حِمیرى قرار داشت.[۱۵] از دخترش ام کلثوم روایت شده است که پدرش محمد بن عثمان چند جلد کتاب در فقه شیعه تألیف کرده بود که تمامی آنها را از امام عسکری و حضرت مهدی علیهماالسلام و همچنین از پدر خود عثمان بن سعید اخذ کرده بود و به هنگام وفات خویش، آنها را به حسین بن روح نوبختی تحویل داد.[۱۶]
وى همچنین کتاب هایى را در موضوعات فقهى نگاشته که جمع آورى و تبیین احادیث امام عسکرى علیه السلام و فرزندش امام مهدى علیه السلام است. همچنین او احادیث امام هادى علیه السلام را از طریق پدرش نقل کرده است. این نوشتار، بعدها در اختیار وکیلانِ پس از او قرار گرفت.[۱۷] مباحثات علمى او با برخى از افراد نیز در کتاب هاى حدیثى بیان شده است.[۱۸]
وفات
ابوجعفر محمد بن عثمان، طبق دیدگاه مشهور، در سال ۳۰۵ قمری در آخر ماه جمادی الاولی وفات یافت. بنابر نقل روایات، محمد بن عثمان زمان مرگ خویش را از قبل می دانست و دو ماه پیش از وفات خود، از آن خبر داد. وی در قبر خویش آیاتى از قرآن را تلاوت مى کرد.[۱۹] راوی، در دیداری که با او داشته، از محمد بن عثمان پرسیده که چرا برای خود قبر حفر کردهای؟ و او گفته است که من مأمورم کارهای خود را جمع کنم و دو ماه بعد از دنیا خواهم رفت.[۲۰]
طبق سفارش محمد بن عثمان که برگرفته از توقیع شریف ناحیه مقدسه بود، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی جانشنین وی گردید.
مزار ابوجعفر محمد بن عثمان، بر سر راه کوفه در محلی که خانهاش آنجا بود، واقع است.[۲۱] این محل در یکی از میادین مهم و مرکزی شهر بغداد به نام «ساحه الخلاّنی»، درون مسجدی به نام «جامع الخلانی» قرار دارد.
پانویس
- ↑ طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج ۲، ص ۳۲۳.
- ↑ دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ : ج ۵ ص ۵۸ .
- ↑ ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.
- ↑ ر . ک : ص ۳۴۵ ح ۶۲۳ .
- ↑ الکافى : ج ۱ ص ۳۳۰ ، الغیبة ، طوسى : ص ۲۴۳ ح ۲۰۹ .
- ↑ ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.
- ↑ همان، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
- ↑ همان، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
- ↑ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.
- ↑ الغیبة ، طوسى : ص ۳۳۹ ح ۶۱۸ .
- ↑ ر. ک: ص ۳۶۶.
- ↑ اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی
- ↑ اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی
- ↑ اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی
- ↑ الرجال ، نجاشى: ص ۲۱۹، الفهرست ، طوسى: ص ۱۶۷.
- ↑ منتهی الآمال، محدث قمی، ج ۲، ص ۵۰۶.
- ↑ الغیبة ، طوسى: ص ۳۶۳ . نیز ، ر. ک: الذریعة: ج ۲ ص ۱۰۶.
- ↑ کمال الدین: ص ۵۰۷ و ۵۱۹.
- ↑ کمال الدین : ص ۳۴۷ ح ۶۲۶.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۴.
- ↑ غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (علیه السلام)، ص۲۳۰، به نقل از: کتاب الغیبة، ص۳۶۶.
منابع
- درسنامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ج ۲، ص ۷۹-۸۱.
- اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، حسن حسینزاده شانهچی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- تاریخ سیاسی امام دوازدهم، جاسم حسین، ۱۳۸۵ش.
- دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، جلد سوم.
- سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول.