میرزا ابوالحسن جلوه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
'''سید ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای نائینی''' (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ق) [[تخلص|متخلص]] به «جلوه»، فیلسوف، عارف و شاعر [[شیعه]] دوره قاجار بود. او از مدرسان نامور حکمت و [[فلسفه]] بود و شاگردان بزرگی چون آیات عظام [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|تنکابنی]] و [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|شاه آبادی]] را تربیت کرد. قدرت کم‌نظیر وی در [[مباحثه]] و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف، به همراه [[تواضع|فروتنی]] و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه «دارالشفاء» با هیجان و پرازدحام می نمود.
+
'''«سید ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای»''' (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ق) [[تخلص|متخلص]] به «جلوه»، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری بود. او از مدرسان [[حکمت]] و [[فلسفه]] بود و شاگردان بزرگی چون [[میرزا محمدطاهر تنکابنی]] و [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|محمدعلی شاه‌آبادی]] را تربیت کرد. قدرت کم‌نظیر وی در [[مباحثه]] و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف، به همراه [[تواضع|فروتنی]] و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه «دارالشفاء» [[تهران]] با هیجان و پرازدحام می‌نمود.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
||نام کامل = سید ابوالحسن طباطبایی
 
||نام کامل = سید ابوالحسن طباطبایی
سطر ۸: سطر ۸:
 
|مدفن = ابن بابویه، شهر ری
 
|مدفن = ابن بابویه، شهر ری
 
|اساتید =  میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی، ملا عبدالجواد تونی خراسانی، ...
 
|اساتید =  میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی، ملا عبدالجواد تونی خراسانی، ...
|شاگردان = [[میرزا محمدطاهر تنکابنی]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی]]، [[سید حسین بادکوبه ای]]،...
+
|شاگردان = [[میرزا محمدطاهر تنکابنی]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی| محمدعلی شاه آبادی]]، [[سید حسین بادکوبه ای]]، [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهی]]، ...
|آثار = حاشیه بر «[[شفا (کتاب)|شفاء]]»، حاشیه بر «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]»، اثبات الحرکة الجوهریة، ...
+
|آثار = حاشیه بر [[شفا (کتاب)|شفاء]]، حاشیه بر [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]، اثبات الحرکة الجوهریة، حاشیه بر [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]، جسم تعلیمی،...
 
}}
 
}}
 
==ولادت و خاندان==
 
==ولادت و خاندان==
  
«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های [[طب|طبی]] و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت و در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید، همان شخصی که بعدها به «میرزا ابوالحسن جلوه» مشهور گردید.
+
«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های [[طب|طبی]] و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت. او در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید؛ همان شخصی که بعدها به «میرزا ابوالحسن جلوه» مشهور گردید.
  
«محمد مظهر» همراه خانواده از هند به [[اصفهان]] آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آن که به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دارفانی را وداع گفت. در این هنگام ابوالحسن جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.  
+
«محمد مظهر» همراه خانواده از هند به [[اصفهان]] آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت، تا آن که به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت. در این هنگام ابوالحسن جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.  
  
 
==تحصیلات و استادان==
 
==تحصیلات و استادان==
  
میرزا ابوالحسن تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فراگرفت و با وجود آن که در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از کسب دانش دست برنداشت. چنانچه خود در شعری می‌گوید:
+
میرزا ابوالحسن تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی [[خط]] و کتابت را در زواره فراگرفت.
{{بیت|با همه سختی و رنج محنت، نگذشت|جز پی تحصیل این شب و سحر من}}
+
او با وجود آن که امکاناتی نداشت، به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد [[اصفهان]] ترک گفت. حکیم جلوه در مدرسه‌ امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک سکونت گزید و حجره‌ای که او در این مدرسه انتخاب کرد، همان جایی است که سید حسین طباطبائی [[تخلص|متخلص]] به مجمر، شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.<ref> مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.</ref>
آن عنصر سخت کوش با وجود آن که امکاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد [[اصفهان]] ترک گفت. مدرسه‌ای که حکیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی) است.<ref> تاریخ اردستان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، بخش سوم، ص ۵۰۴.</ref> حجره‌ای که جلوه در این مدرسه انتخاب کرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است که سید حسین طباطبائی [[تخلص|متخلص]] به مجمر، شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.<ref> مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.</ref>
 
  
در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افکار [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون [[فطرت]] ها در میل به علوم مختلف است، خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم».<ref> تاریخ حکماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۶۰.</ref>
+
در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افکار [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون [[فطرت]] ها در میل به علوم مختلف است، خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و [[ریاضی]] اوقاتی صرف کردم».<ref> تاریخ حکماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۶۰.</ref>
  
 
جلوه از اوان جوانی روان خود را با [[حکمت]] و [[فلسفه]] آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِکمَهَ مَنْ یَشاءُ» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور [[معرفت]] آراسته گردید. اکثر عمر بابرکت این حکیم جوان، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت، به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت.   
 
جلوه از اوان جوانی روان خود را با [[حکمت]] و [[فلسفه]] آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِکمَهَ مَنْ یَشاءُ» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور [[معرفت]] آراسته گردید. اکثر عمر بابرکت این حکیم جوان، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت، به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت.   
  
ابوالحسن جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق [[حکمت]] به موازات شرکت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.
+
ابوالحسن جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق [[حکمت]] به موازات شرکت در دروس این اساتید، مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.
  
 
==تدریس و شاگردان==
 
==تدریس و شاگردان==
  
در سال ۱۲۷۳ ق. در ۳۵ سالگی، [[اصفهان]] را ترک کرد و به قصد [[تهران]] عزیمت نمود. مدرسه‌ای که در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفاء نام داشت که نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه درآمد.<ref> تاریخ مدارس ایران، حسین سلطانزاده، ص ۳۰۹.</ref>
+
میرزا ابوالحسن جلوه در سال ۱۲۷۳ ق. در ۳۵ سالگی، [[اصفهان]] را ترک کرد و به قصد [[تهران]] عزیمت نمود. جلوه در مدرسه دارالشفاء به مدت ۴۱ سال به تدریس [[حکمت]] و [[فلسفه]] و [[ریاضی|ریاضیات]] مشغول بود و در این عصر نامبرده، آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی زنوزی (مدرس) و حکیم جلوه، سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می‌رفتند که بسیاری از دانشوران و مشتاقان [[معرفت]] از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم، علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.<ref> افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص ۲۷۴.</ref> [[میرزا احمد آشتیانی]] معتقد است که [[حکمت متعالیه]]، با ظهور آخوند [[ملا علی نوری اصفهانی|ملا علی نوری]] به وسیله آن بزرگوار به [[حاج ملاهادی سبزواری]]، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.
  
جلوه در این مدرسه به مدت ۴۱ سال به تدریس حکمت و [[فلسفه]] و [[ریاضی|ریاضیات]] مشغول بود و در عصر نامبرده، آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی زنوزی (مدرس) و جلوه، سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می‌رفتند که کاروانی از دانشوران و مشتاقان [[معرفت]] از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم در دوره ناصری، علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.<ref> افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص ۲۷۴.</ref> میرزا احمد آشتیانی معتقد است که [[حکمت متعالیه]]، با ظهور آخوند [[ملا علی نوری اصفهانی|ملا علی نوری]] به وسیله آن بزرگوار به [[حاج ملاهادی سبزواری]]، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.
+
بعد از ملا هادی سبزواری، [[فلسفه]] در مکتب مرحوم جلوه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه، پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جان های تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان، زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.
  
بعد از [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادی سبزواری]] در مکتب مرحوم جلوه، [[فلسفه]] جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جان های تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.
+
حکیم جلوه بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و [[عرفان|عرفانی]] بررسی می‌کرد. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] داشت و در [[فلسفه مشاء|فلسفه مشّاء]] استادی نامور بود.<ref> گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص ۲۵.</ref> تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می کرد. آثار [[ملاصدرا]] را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]» را مشخص می‌نمود.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۴.</ref>
  
حکیم جلوه بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و عرفانی بررسی می‌کرد. از دالان تردید سریع عبور می‌کرد و شوارع سالم‌تر را برای عبور از مباحث فلسفی برمی‌گزید. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] داشت و در [[فلسفه مشاء|فلسفه مشّاء]] استادی نامور بود.<ref> گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص ۲۵.</ref> تألیفات [[ابن سینا]] را ارزشمند دانسته، به تدریس آن ها افتخار می کرد. آثار [[ملاصدرا]] را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] را مشخص می‌نمود.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۴.</ref>
+
حکیم جلوه شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان عبارتند از:
  
حکیم جلوه شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان به شرح زیرند:
+
* [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنی]]: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد [[ابن ترکه|ابن ترکه]] را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان [[عرفان|عرفانی]] مطالب کتاب را تقریر می‌نمود. لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود، سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملاً آشکار بود.<ref> احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵.</ref>
  
۱. [[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنی]]: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد [[ابن ترکه|ابن ترکه]] را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان [[عرفان|عرفانی]] مطالب کتاب را تقریر می‌نمود. لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملاً آشکار بود.<ref> احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵.</ref> میرزا محمدطاهر تنکابنی از اساتید مسلم [[فلسفه]] در دوران اخیر است و احاطه او به متون و آراء فلاسفه سلف شگفت‌انگیز بوده است<ref> خدمات متقابل ایران و اسلام، شهید مطهری، ص ۶۱۹.</ref> و در ریاضیات، هیئت، نجوم و طب نیز مهارت داشت.  
+
* آیت الله [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمدعلی شاه‌آبادی]]: این [[فقیه]] عارف، [[فلسفه]]، [[حکمت]] و [[عرفان]] را نزد حکیم جلوه آموخت.  
  
۲. آیت الله العظمی [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمدعلی شاه آبادی]]: این [[فقیه]] عارف پس از فراگیری مقدمات و علوم نزد پدر و برادر بزرگ خود آیت الله شیخ احمد بیدآبادی و علامه میرزا محمدهاشم چهارسوقی هنگامی که پدرش مورد غضب ناصرالدین شاه قاجار واقع شد و تبعید گردید در سال ۱۳۰۴ ق. به همراه والد بزرگوار خویش راهی [[تهران]] شد و تحصیل علوم اسلامی را پی گرفت و [[فلسفه]]، [[حکمت]] و [[عرفان]] را نزد حکیم جلوه آموخت.  
+
* [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه‌ای]]: وی فلسفه و [[ریاضیات]] را نزد جلوه فراگرفت.
  
۳. آقا [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه‌ای]]: وی متولد ۱۲۹۳ ق. در یکی از روستاهای بادکوبه جمهوری آذربایجان است. پس از تحصیل مقدماتی به تهران آمد و [[فلسفه]] و ریاضیات را نزد جلوه فراگرفت. پس از مدتی عازم [[نجف]] شد و در این شهر مقدس نزد [[آخوند خراسانی]] و شیخ حسین مامقانی [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را آموخت. فیلسوف معاصر و مفسر کبیر [[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] ریاضیات و [[الهیات شفا]] را نزد این حکیم در نجف تحصیل نمود.<ref> نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۵۸۴، ۹۱۸.</ref>
+
* ملا محمد آملی: از فقها و مشاهیر مراجع است که به منظور دفاع از [[مشروطیت|مشروطه]] مشروعه با [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نوری]] همکاری داشت.  
  
۴. ملا محمد آملی: آن مرحوم از فقها و مجتهدین پرهیزکار و مشاهیر مراجع روحانی است که به منظور دفاع از مشروطه مشروعه با [[شیخ فضل الله نوری|شیخ فضل الله نوری]] همکاری داشت. وی پس از نشو و نما در آمل و فراگیری علوم مقدماتی در این شهر روانه تهران گردید و از افاضل این شهر خصوصاً حکیم جلوه استفاده کرد و خود به تدریس و انجام وظایف شرعی و خدمات دینی پرداخت و از مراجع عظام محسوب گردید.<ref> اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص ۳۶۵ و ۳۶۶.</ref>
+
* [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهی]]: او که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است، یکی از ارکان مهم انتقال [[فلسفه]] به طبقات متأخر می‌باشد. از تألیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح [[اشارات و تنبیهات (کتاب|اشارات]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] و شفای [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] نوشته است.<ref> کنزالحکمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref>
  
۵. [[میرزا حسن کرمانشاهی|میرزا حسن کرمانشاهی]]: نامبرده که از شاگردان مسلم و مبرز جلوه است، یکی از ارکان مهم انتقال [[فلسفه]] به طبقات متأخر می‌باشد. شاگردان زیادی تربیت نموده که مشهورترین آن ها فیلسوف فاضل [[سید موسی زرآبادی قزوینی|سید موسی زرآبادی]] است. از تألیفات وی حواشی فراوانی است که بر شرح [[اشارات]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] و شفای [[ابن سینا|ابوعلی سینا]] نوشته است.<ref> کنزالحکمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref>
+
*حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی،  
 
+
*حکیم ملا محمد هیدجی زنجانی،  
دیگر شاگردان جلوه عبارت‌اند از:
+
*[[ملا عبدالرسول فیروزکوهی|ملا عبدالرسول مازندرانی]]،
 
+
*ضیاءالحکمای زواره‌ای،  
حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی، حکیم ملا محمد هیدجی زنجانی، عبدالرسول مازندرانی، ضیاءالحکمای زواره‌ای، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا علی‌اکبر حکیم یزدی، میرزا محمود مدرس کهکی قمی، حاج [[شیخ عبدالنبی نوری|شیخ عبدالنبی نوری]]، سید عباس شاهرودی، سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر حضرت [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی نجفی]]) حاج میرزا عبدالکریم سبزواری (فرزند [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادی سبزواری]]) و...
+
*[[میرزا مهدی آشتیانی]]،
 +
*میرزا علی‌اکبر حکیم یزدی،  
 +
*میرزا محمود مدرس کهکی قمی،  
 +
*[[شیخ عبدالنبی نوری|شیخ عبدالنبی نوری]]،  
 +
*سید محمود حسینی مرعشی نجفی (پدر [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی نجفی]])،
 +
*میرزا عبدالکریم سبزواری (فرزند [[حاج ملاهادی سبزواری|حاج ملا هادی سبزواری]]،
 +
*سید عباس شاهرودی.
  
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
  
مرحوم جلوه، با وجود توانایی های فکری و اندیشه‌های عالی، در هنگام نوشتن به ساحت مقدس [[اهل بیت]] عصمت و طهارت [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] می‌جست و آن روان های پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا خوراکی شبهه ناک را متوجه اذهان نماید.
+
حکیم جلوه، با وجود توانایی های فکری و اندیشه‌های عالی، در هنگام نوشتن آثار، به ساحت مقدس [[اهل بیت]] عصمت و طهارت [[توسّل‌‌‌‌‌|توسل]] می‌جست و آن روان های پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا مطالب شبهه‌ناک را متوجه اذهان نماید.
  
 
اهم آثار میرزای جلوه به شرح زیرند:
 
اهم آثار میرزای جلوه به شرح زیرند:
سطر ۶۴: سطر ۶۹:
 
#حواشی بر کتاب «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» [[ملاصدرا]]<ref> الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۶، ص ۱۹.</ref>
 
#حواشی بر کتاب «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» [[ملاصدرا]]<ref> الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۶، ص ۱۹.</ref>
 
#اثبات الحرکة الجوهریة، که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض، در جوهر نیز وجود دارد.<ref>دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۴۱۶.</ref>
 
#اثبات الحرکة الجوهریة، که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض، در جوهر نیز وجود دارد.<ref>دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۴۱۶.</ref>
#رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم که در حواشی شرح هدایه ملاصدرا در [[تهران]] چاپ شده است.
+
#رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم، که در حواشی «شرح هدایه» ملاصدرا در [[تهران]] چاپ شده است.
#حواشی بر مشاعر ملاصدرا که به انضمام رساله عرشیه ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
+
#حواشی بر «مشاعر» ملاصدرا، که به انضمام «رساله عرشیه» ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
 
#حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق)
 
#حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق)
#رساله‌ای در ترکیب و احکام آن
+
#رساله‌ای در ترکیب و احکام آن.
#رساله‌ای در وجود و اقسام آن که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.<ref> فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص ۳۸۱.</ref>
+
#رساله‌ای در وجود و اقسام آن، که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.<ref> فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص ۳۸۱.</ref>
#حاشیه بر شرح هدایة الاثیریه ابهری (متوفای ۶۶۰ ق).<ref> فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص ۱۲۲.</ref>
+
#حاشیه بر «شرح هدایة الاثیریه» ابهری (متوفای ۶۶۰ ق).<ref> فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص ۱۲۲.</ref>
#تعلیقه بر رساله درة الفاخره، نسخه‌أی از این تعلیقه به [[خط نستعلیق]] سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تألیف شده در کتابخانه [[آستان قدس رضوی]] موجود است.
+
#تعلیقه بر «رساله الدرة الفاخره»، نسخه‌ای از این تعلیقه به [[خط نستعلیق]] سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تألیف شده در کتابخانه [[آستان قدس رضوی]] موجود است.
#حاشیه بر شرح ملخص چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ق)
+
#حاشیه بر «شرح ملخص» چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ق)
#تعلیقات بر مقدمه شرح فصوص قیصری.<ref> الذریعه، ج ۶، ص ۱۲۶.</ref> این اثر، که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است،<ref> اصل نسخه مخطوط آن که به زبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.</ref> پرتوی از اندیشه‌های [[عرفان|عرفانی]] جلوه را به ثبوت می‌رساند.
+
#تعلیقات بر مقدمه «شرح فصوص» قیصری.<ref> الذریعه، ج ۶، ص ۱۲۶.</ref> این اثر، که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است،<ref> اصل نسخه مخطوط آن که به زبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.</ref> پرتوی از اندیشه‌های [[عرفان|عرفانی]] جلوه را به ثبوت می‌رساند.
#حاشیه بر [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]] حاج [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] که نسخه مخلوطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.<ref> فهرست کتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج ۵، ص ۱۵۸.</ref>
+
#حاشیه بر «[[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|شرح منظومه]]» [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] که [[نسخه خطی]] از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.<ref> فهرست کتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج ۵، ص ۱۵۸.</ref>
 
#جسم تعلیمی، رساله‌ای است در [[حکمت]] که سید علی اکبر طباطبایی در [[شعبان]] ۱۳۱۱ ق. آن را به [[خط شکسته نستعلیق|خط شکسته نستعلیق]] نوشته است.<ref> فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج سوم، ص ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸.</ref>
 
#جسم تعلیمی، رساله‌ای است در [[حکمت]] که سید علی اکبر طباطبایی در [[شعبان]] ۱۳۱۱ ق. آن را به [[خط شکسته نستعلیق|خط شکسته نستعلیق]] نوشته است.<ref> فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج سوم، ص ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸.</ref>
 
#وجود الصور النوعیه، که رساله‌ای است در [[فلسفه]] و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
 
#وجود الصور النوعیه، که رساله‌ای است در [[فلسفه]] و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
 
#انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
 
#انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
 
#القضیة المهمله هی القضیة الطبیعیه، که موضوع آن در [[منطق]] است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
 
#القضیة المهمله هی القضیة الطبیعیه، که موضوع آن در [[منطق]] است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
#بیان استجابت [[دعا]]، جلوه در آغاز این رساله، ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است.<ref> این ۴ رساله در کتابخانه حضرت آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت [[دعا]] با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.</ref>
+
#بیان استجابت [[دعا]]، جلوه در آغاز این رساله، ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است.<ref> این ۴ رساله در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت [[دعا]] با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.</ref>
#[[دیوان (شعر)|دیوان]] جلوه.
+
#[[دیوان (شعر)|دیوان اشعار]] جلوه.
  
 
==حکیم شاعر==
 
==حکیم شاعر==
  
پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها و لطایف [[شعر]] و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل [[علوم اسلامی]]، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت. شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای [[اخلاق|اخلاقی]] و حکیمانه، مدح [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و خاندان [[عصمت]] و طهارت، معارف [[قرآن|قرآنی]] و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.
+
پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها و لطایف [[شعر]] و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل [[علوم اسلامی]]، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت.  
  
جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشّاء و بی توجه و حتی مخالف حکمت اشراق معرفی نموده‌اند، اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکل هایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود، چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
+
شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای [[اخلاق|اخلاقی]] و حکیمانه، مدح [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و خاندان [[عصمت]] و طهارت، معارف [[قرآن|قرآنی]] و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.
 +
 
 +
حکیم جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ [[حکمت مشاء|فلسفه مشّاء]] و بی توجه و حتی مخالف [[حکمت اشراق]] معرفی نموده‌اند، اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش، این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکل هایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود، در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود، چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.
 
{{بیت|عقل کالای نفیسی است به بازار جهان|ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم}}
 
{{بیت|عقل کالای نفیسی است به بازار جهان|ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم}}
 
{{بیت|ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال|خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم}}
 
{{بیت|ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال|خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم}}
سطر ۹۷: سطر ۱۰۴:
 
آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر [[قصیده|قصاید]]، [[غزل|غزلیات]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنویات]] بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه [[دیوان (شعر)|دیوان]] مزبور، میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری [[رباعی]] زیر را درج نموده است:
 
آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر [[قصیده|قصاید]]، [[غزل|غزلیات]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنویات]] بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه [[دیوان (شعر)|دیوان]] مزبور، میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری [[رباعی]] زیر را درج نموده است:
 
{{بیت|این نامه که گنجینه درّ سخن است|هر نکته وی شمع هزار انجمن است}}
 
{{بیت|این نامه که گنجینه درّ سخن است|هر نکته وی شمع هزار انجمن است}}
{{بیت|از کیست سهیلی که چنین جلوه‌گر است|از جلوه که نام نامیش بوالحسن است}}
+
{{بیت|از کیست سهیلی که چنین جلوه‌گر است|از جلوه که نام نامی‌اش بوالحسن است}}
  
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
مرحوم جلوه، هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود افراد را جلب می‌کرد. با وجود [[تواضع]] و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده [[احترام]] او را نگریسته، تکریمش کنند.  
+
مرحوم جلوه، هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود، افراد را جلب می‌کرد. با وجود [[تواضع]] و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده [[احترام]] او را نگریسته، تکریمش کنند.  
  
جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. با وجود آن که حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت، هر کس او را می‌دید کوچکترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص ۴۰.</ref>
+
جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی، پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. با وجود آن که حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت، هر کس او را می‌دید کوچکترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.<ref> شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص ۴۰.</ref>
  
در برخورد با افراد به مصداق «کلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آن ها عمل می‌کرد، به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند.
+
در برخورد با افراد به مصداق «کلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آنها عمل می‌کرد، به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند.
  
از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتاب های ارزشمند بود که به وسیله آن ها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگیش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود.   
+
از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتاب های ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگی اش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود.   
  
[[زهد]] و [[قناعت]] نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستن ها خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با [[عزت نفس]] و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این که پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>  
+
[[زهد]] و [[قناعت]] نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستن ها، خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با [[عزت نفس]] و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این که پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود، کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>  
 
 
با این نصیب اندک از این دنیای فانی برکات زیادی را از خود بروز داد که نمونه آن مرزبانی از اندیشه‌های [[اسلام|اسلامی]] و نشر معارف [[شیعه|تشیع]] و تربیت ده‌ها دانشور و فاضل است که هر یک خود ناشر افکار و معارف دینی بودند.
 
  
 
او که از همان اوان جوانی به [[تزکیه نفس|تزکیه]] و تصفیه دل پرداخت، رابطه‌اش با [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت، [[انسان]] را از آلودگی ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت [[امام علی]] علیه السلام گفته است:
 
او که از همان اوان جوانی به [[تزکیه نفس|تزکیه]] و تصفیه دل پرداخت، رابطه‌اش با [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت، [[انسان]] را از آلودگی ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت [[امام علی]] علیه السلام گفته است:
سطر ۱۲۰: سطر ۱۲۵:
 
==وفات==
 
==وفات==
  
رفته رفته فرتوتی و رنجوری، این استوانه اندیشه را بر بستر بیماری افکند و او را از توان انداخت و سرانجام در شب جمعه ششم [[ذی القعده]] ۱۳۱۴ قمری جان به بخشاینده جانها تسلیم نمود. صبح آن روز پیکرش را به [[مسجد]] بردند و از آنجا طی [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوهی که جمعی از حکما و دانشوران تهرانی حضور داشتند، وی را در قبرستان ابن بابویه شهر ری دفن نمودند.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>
+
مرحوم سید ابوالحسن جلوه، سرانجام در شب جمعه ششم [[ذی القعده]] ۱۳۱۴ قمری جان به بخشاینده جانها تسلیم نمود. پیکر مطهرش پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوه، در قبرستان ابن بابویه شهر ری مدفون گردید.<ref> افضل التواریخ، ص ۱۰۶.</ref>
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی نامه "سید ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلی زواره.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی‌نامه "سید ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلی زواره.
*سیدمحمدحسین کاظمینی، جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)، مجله گلبرگ، فرودین ۱۳۸۴، شماره ۶۱، صفحه ۱۳۹، در دسترس در[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/4627/34392 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]؛ بازیابی: ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۲.
+
*"جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)"، سید محمدحسین کاظمینی، مجله گلبرگ، فرودین ۱۳۸۴، شماره ۶۱، ص۱۳۹.
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:فیلسوفان]][[رده:عارفان]][[رده:شعرای پارسی گوی قرن چهاردهم]]
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۵۷

«سید ابوالحسن طباطبایی زواره‌ای» (۱۳۱۴-۱۲۳۸ ق) متخلص به «جلوه»، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار شیعه در قرن ۱۴ قمری بود. او از مدرسان حکمت و فلسفه بود و شاگردان بزرگی چون میرزا محمدطاهر تنکابنی و محمدعلی شاه‌آبادی را تربیت کرد. قدرت کم‌نظیر وی در مباحثه و مناظره و تسلط عالی به آثار فلسفی، احاطه بر اندیشه‌های حکمای سلف، به همراه فروتنی و مهربانی و کلام شیوا و شیرین، جلسه درسش را در مدرسه «دارالشفاء» تهران با هیجان و پرازدحام می‌نمود.

Jelveh.jpg
نام کامل سید ابوالحسن طباطبایی
زادروز ۱۲۳۸ قمری
زادگاه هند
وفات ۱۳۱۴ قمری
مدفن ابن بابویه، شهر ری

Line.png

اساتید

میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی، ملا عبدالجواد تونی خراسانی، ...

شاگردان

میرزا محمدطاهر تنکابنی، محمدعلی شاه آبادی، سید حسین بادکوبه ای، میرزا حسن کرمانشاهی، ...

آثار

حاشیه بر شفاء، حاشیه بر اسفار، اثبات الحرکة الجوهریة، حاشیه بر شرح منظومه، جسم تعلیمی،...

ولادت و خاندان

«سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته‌های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدت ها در این سرزمین اقامت داشت. او در سال ۱۲۳۸ ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید؛ همان شخصی که بعدها به «میرزا ابوالحسن جلوه» مشهور گردید.

«محمد مظهر» همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت، تا آن که به سال ۱۲۵۲ ق. در این شهر دار فانی را وداع گفت. در این هنگام ابوالحسن جلوه دوران نوجوانی را سپری می‌نمود و چهارده سال داشت.

تحصیلات و استادان

میرزا ابوالحسن تحصیلات مقدماتی قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فراگرفت. او با وجود آن که امکاناتی نداشت، به منظور پیگیری تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترک گفت. حکیم جلوه در مدرسه‌ امیر محمدمهدی معروف به حکیم الملک سکونت گزید و حجره‌ای که او در این مدرسه انتخاب کرد، همان جایی است که سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر، شاعر زواره‌ای در سال ۱۲۰۹ در آن اقامت داشت.[۱]

در این حال شوق تحصیل، تفکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج می‌زد و طبع حقیقت جویی او با اندیشه‌های دینی به خصوص افکار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می‌نویسد: «چون فطرت ها در میل به علوم مختلف است، خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم».[۲]

جلوه از اوان جوانی روان خود را با حکمت و فلسفه آشنایی داد و از سرچشمه «یُؤتِی الْحِکمَهَ مَنْ یَشاءُ» کامروا و سیراب گردید. آفتاب حکمت بر ذهنش تابید و به نور معرفت آراسته گردید. اکثر عمر بابرکت این حکیم جوان، صرف مطالعه، تحقیق و تفکر می‌شد و اگر به این امور اشتغال نداشت، به راز و نیاز با خدای خویش و امور عبادی می‌پرداخت.

ابوالحسن جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری، میرزا حسن چینی و ملا عبدالجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولاً در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید، مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحث های فلسفی و عرفانی با طلاب کاملاً موفق بود.

تدریس و شاگردان

میرزا ابوالحسن جلوه در سال ۱۲۷۳ ق. در ۳۵ سالگی، اصفهان را ترک کرد و به قصد تهران عزیمت نمود. جلوه در مدرسه دارالشفاء به مدت ۴۱ سال به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در این عصر نامبرده، آقا محمدرضا قمشه‌ای و آقا علی زنوزی (مدرس) و حکیم جلوه، سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می‌رفتند که بسیاری از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده می‌کردند و با رحلت آن دو حکیم، علوم عقلی به مجلس درس جلوه انحصار یافت.[۳] میرزا احمد آشتیانی معتقد است که حکمت متعالیه، با ظهور آخوند ملا علی نوری به وسیله آن بزرگوار به حاج ملاهادی سبزواری، آقا علی زنوزی و میرزا ابوالحسن جلوه انتقال یافت که این چهار بزرگوار را، حکماء اربعه (حکیمان چهارگانه) می گویند.

بعد از ملا هادی سبزواری، فلسفه در مکتب مرحوم جلوه جان تازه‌ای یافت. او در گوشه این مدرسه، پارسا و بی‌پیرایه، فروتن و اندیشمند می‌زیست و می‌کوشید تا جان های تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان، زندگی زاهدانه‌ای را می‌گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه‌های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می‌آمدند.

حکیم جلوه بر اندیشه‌های فلسفی وقوف داشت و اقوال مخالف و موافق را در ابحاث حکمی و عرفانی بررسی می‌کرد. تخصصی ویژه در تدریس اندیشه‌های ابوعلی سینا داشت و در فلسفه مشّاء استادی نامور بود.[۴] تألیفات ابن سینا را ارزشمند دانسته، به تدریس آنها افتخار می کرد. آثار ملاصدرا را نیز تدریس می‌نمود و مأخذ بعضی نقل قول های مندرج در «اسفار اربعه» را مشخص می‌نمود.[۵]

حکیم جلوه شاگردان زیادی را تربیت کرد که برجسته‌ترین آنان عبارتند از:

  • میرزا محمدطاهر تنکابنی: وی پس از وفات آخوند محمدرضا صهبا قمشه‌ای به درس میرزا ابوالحسن جلوه رفت و کتاب تمهید القواعد ابن ترکه را نزد وی خواند. تنکابنی درباره روش درسی جلوه می‌نویسد: میرزا را عادت بر این بود که تا کتابی را تصحیح نمی‌کرد شروع به بحث در آن نمی‌نمود. آن تمهید القواعد که نزد آقا محمدرضا قمشه‌ای خوانده بودیم گاهی سطر به سطر افتاده داشت و او به نیروی بیان عرفانی مطالب کتاب را تقریر می‌نمود. لیکن مرحوم جلوه ابتدا تمام کتاب را اصلاح می‌نمود، سپس درس می‌گفت و از این مقایسه کوچک طرز دقت و تحقیق میرزای جلوه نسبت به نحوه تدریس مرحوم قمشه‌ای کاملاً آشکار بود.[۶]

آثار و تألیفات

حکیم جلوه، با وجود توانایی های فکری و اندیشه‌های عالی، در هنگام نوشتن آثار، به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت توسل می‌جست و آن روان های پاک و مقدس را به امداد می‌طلبید تا مبادا از خود نوشته‌ای بر جای نهد که عبث باشد یا مطالب شبهه‌ناک را متوجه اذهان نماید.

اهم آثار میرزای جلوه به شرح زیرند:

  1. حاشیه بر «شفاء» ابن سینا
  2. حواشی بر کتاب «اسفار» ملاصدرا[۸]
  3. اثبات الحرکة الجوهریة، که رساله‌ای است به زبان عربی درباره اثبات این مطلب که حرکت علاوه بر اعراض، در جوهر نیز وجود دارد.[۹]
  4. رساله‌ای در بیان ربط حادث به قدیم، که در حواشی «شرح هدایه» ملاصدرا در تهران چاپ شده است.
  5. حواشی بر «مشاعر» ملاصدرا، که به انضمام «رساله عرشیه» ملاصدرا در تهران طبع گردیده است.
  6. حواشی بر مبدأ و معاد ملاصدرا (نشر یافته در سال ۱۳۱۳ ق)
  7. رساله‌ای در ترکیب و احکام آن.
  8. رساله‌ای در وجود و اقسام آن، که تقریر جلوه و تحریر شاگردش حاج سید عباس شاهرودی می‌باشد.[۱۰]
  9. حاشیه بر «شرح هدایة الاثیریه» ابهری (متوفای ۶۶۰ ق).[۱۱]
  10. تعلیقه بر «رساله الدرة الفاخره»، نسخه‌ای از این تعلیقه به خط نستعلیق سید عباس شاهرودی مذکور که در سال ۱۳۰۶ ق. تألیف شده در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
  11. حاشیه بر «شرح ملخص» چغمینی (چاپ شده در سال ۱۳۱۱ ق)
  12. تعلیقات بر مقدمه «شرح فصوص» قیصری.[۱۲] این اثر، که نسخه‌ای عکسی از آن در اختیار نگارنده است،[۱۳] پرتوی از اندیشه‌های عرفانی جلوه را به ثبوت می‌رساند.
  13. حاشیه بر «شرح منظومه» ملا هادی سبزواری که نسخه خطی از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ضبط است.[۱۴]
  14. جسم تعلیمی، رساله‌ای است در حکمت که سید علی اکبر طباطبایی در شعبان ۱۳۱۱ ق. آن را به خط شکسته نستعلیق نوشته است.[۱۵]
  15. وجود الصور النوعیه، که رساله‌ای است در فلسفه و طی آن جلوه اثبات می‌کند که صور نوعیه در اجسام، جوهر و موجود می‌باشد.
  16. انتزاع مفهوم واحد، که در آن انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباینه مورد بحث قرار داده است.
  17. القضیة المهمله هی القضیة الطبیعیه، که موضوع آن در منطق است و در این رساله از طریق استدلال ثابت شده است که قضیه مهمله همان قضیه طبیعیه می‌باشد.
  18. بیان استجابت دعا، جلوه در آغاز این رساله، ماهیت را بر سه قسم تقسیم کرده و دعا را از قسم دوم می‌داند و مؤثرترین وسیله استجابت آن را شناخت کامل پروردگار دانسته است.[۱۶]
  19. دیوان اشعار جلوه.

حکیم شاعر

پدر میرزا ابوالحسن جلوه، سید محمد مظهر، از شاعران نامیِ عصر قاجار به شمار می آید. این شاعر به هنگام نشو و نما و تربیت فرزندش سید ابوالحسن، زیبایی ها و لطایف شعر و شاعری را برای او بازگو می کرد و او را با نکات ادبی آشنا می ساخت. میرزا ابوالحسن جلوه نیز همراه با کسب کمالات و فضیلت ها و تحصیل علوم اسلامی، در بعضی اوقات به سرودن شعر می پرداخت.

شعر برای حکیمی که عمری را در تدریس حکمت و تحقیق در مسایل فلسفی سپری کرده بود، جنبه تفنن نداشت؛ بلکه وسیله ای بود برای بیان حالات روحانی خود. درون مایه شعرهای او را، پند و اندرزهای اخلاقی و حکیمانه، مدح پیامبر و خاندان عصمت و طهارت، معارف قرآنی و نیز برهان های فلسفی تشکیل می دهد.

حکیم جلوه را در پاره‌ای از تذکره‌ها و کتب تراجم به مدرس و مبلغ فلسفه مشّاء و بی توجه و حتی مخالف حکمت اشراق معرفی نموده‌اند، اما با بررسی گرایش ها و برخی نوشته‌ها و خصوصاً اشعارش، این واقعیت آشکار می‌شود که آن آرامش روحانی را که خاطرش از آغازین دوران بحث و تحقیق در آثار فلسفی جویای آن بود به دست نمی‌آورد و این گونه مباحث فلسفی شکل هایی را برایش پدید آورده که شناخت عرفانی و اقبال به سلوک روحانی و سیر معنوی او را از این دالان تردید می‌رهاند. او که با صمیمیت و جدیتی وافر در جستجوی حقیقت بود، در دهه‌های آخر زندگی راه قلب را برای رسیدن به این مقصد برمی‌گزیند و از این طریق به استقبال نفخه‌های روحانی می‌رود، چنان چه در شعری به این واقعیت اذعان دارد.

عقل کالای نفیسی است به بازار جهان ما ز عشق آتش سوزنده به کالا زده‌ایم

ما ز کشتی بگذشتیم پی شوق وصال خویش از جان بگذشتیم و به دریا زده‌ایم

و در مطلع غزلی می‌گوید:

گر چه ندانم کجاست بارگه و کوی دوست لیک به دل می‌رسد از همه سو بوی دوست

و در بیتی دیگر گفته است:

مرا به دل همه شوق بهشت بود به عمر چو نور روی تو دیدم نماند شوق بهشت

آن حکیم خود به جمع و تدوین آثار منظوم خویش رغبتی نشان نمی‌داد و بعدها یکی از شاگردانش (میرزا علی خان عبدالرسولی) در سال ۱۳۴۸ ق. اشعار وی را که مشتمل بر قصاید، غزلیات و مثنویات بود جمع و تدوین نمود که به سعی و اهتمام احمد سهیلی خوانساری در تهران به طبع رسید. در مقدمه دیوان مزبور، میرزا علی خان شرح حالی از جلوه و خاندانش را آورده و در پایان آن سهیلی خوانساری رباعی زیر را درج نموده است:

این نامه که گنجینه درّ سخن است هر نکته وی شمع هزار انجمن است

از کیست سهیلی که چنین جلوه‌گر است از جلوه که نام نامی‌اش بوالحسن است

ویژگی‌های اخلاقی

مرحوم جلوه، هاله‌ای از روحانیت بر سیمای پرجذبه‌اش پرتو افکنده بود. نگاه نافذش که اغلب آکنده از محبت و آمیخته با وقار و شکوه بود، افراد را جلب می‌کرد. با وجود تواضع و وارستگی، هیبتی داشت که سبب می‌شد مردم به دیده احترام او را نگریسته، تکریمش کنند.

جامه‌اش با وجود سادگی و ارزانی، پاکیزه و نظیف بود. پاپوشی سبک، ساده و راحت داشت. با وجود آن که حکیمی برجسته بود و از نظر علمی مقام والایی داشت، هر کس او را می‌دید کوچکترین نشانه‌ای از برتری طلبی و تشخص در وی نمی‌یافت. خوش برخورد و شیرین گفتار و کم مراوده بود.[۱۷]

در برخورد با افراد به مصداق «کلِّمَ النّاس عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» به تناسب با آنها عمل می‌کرد، به نحوی که وقتی از او جدا می‌شدند شادمان و مسرور به نظر می‌رسیدند. ساده و بی‌تکلف زندگی می‌کرد و در مواقعی برای آسایش دیگران خود را به رنج می‌افکند.

از مال دنیا چیزی نیندوخت و تنها دارایی او کتاب های ارزشمند بود که به وسیله آنها اندیشه خود را صفا می‌داد و روان خویش را التیام می‌بخشید. محل زندگی اش حجره‌ای تو در تو واقع در مدرسه دارالشفاء بود که در نهایت سادگی در آن بیتوته می‌نمود.

زهد و قناعت نیازهایش را تقلیل داده و به نسبت کاستن از خواستن ها، خویشتن را از قید اسارت امور دنیوی رهانیده بود و لذا با عزت نفس و مناعت طبع می‌زیست و هرگز از کسی تقاضایی نکرد و به احدی برای تأمین امور مادی زحمت نمی‌داد. با وجود این که پذیرایی او را هر کس به جان خریدار بود، کمتر به مجلس این و آن مراوده می‌کرد.[۱۸]

او که از همان اوان جوانی به تزکیه و تصفیه دل پرداخت، رابطه‌اش با اهل بیت علیهم السلام نیز پیوندی قلبی و توأم با عشق و علاقه بود که از شناختی عمیق و آگاهی وسیع سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل جاذبه‌ای از محبت اهل بیت ‌علیهم السلام به سوی او رو نمود که در جذب و جلب معنویات برای او بسیار مؤثر بود. وی عقیده داشت که مهر به خاندان عصمت و طهارت، انسان را از آلودگی ها پاک می‌کند، چنانچه در شعری درباره حضرت امام علی علیه السلام گفته است:

غیر علی کس نکرد خدمت احمد غمخوار موسی نباشد الا هارون

تیره روانم اگر چه از ره تحقیق هست به انواع معصیت‌ها مرهون

ز آب مدیحش ز خویش جمله بشویم آری شوید همی پلیدی سیحون

وفات

مرحوم سید ابوالحسن جلوه، سرانجام در شب جمعه ششم ذی القعده ۱۳۱۴ قمری جان به بخشاینده جانها تسلیم نمود. پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه، در قبرستان ابن بابویه شهر ری مدفون گردید.[۱۹]

پانویس

  1. مجله راهنمای کتاب، مقاله سید محمد محیط طباطبائی، بقلم سید عبدالعلی فناء توحیدی، سال ۲۱، ش ۳ و ۵.
  2. تاریخ حکماء و عرفای متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص ۱۶۰.
  3. افضل التاریخ، میرزا غلامحسین افضل الملک، ص ۲۷۴.
  4. گوشه‌ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، وزارت علوم و آموزش عالی سابق، ص ۲۵.
  5. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۴.
  6. احوال بزرگان، مرتضی مدرسی چهاردهی؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره اول، شهریور ۱۳۲۵.
  7. کنزالحکمه، (ترجمه فارسی نزهت الارواح) مرحوم دری، ج ۲، ص ۱۵۶.
  8. الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۶، ص ۱۹.
  9. دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۴۱۶.
  10. فهرست کتب خطی کلام و حکمت و فلسفه آستان قدس رضوی، ج اول، ص ۳۸۱.
  11. فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی معارف، عبدالعزیز جواهرالکلام، جزء اول، ص ۱۲۲.
  12. الذریعه، ج ۶، ص ۱۲۶.
  13. اصل نسخه مخطوط آن که به زبان عربی است به شماره مسلسل ۷۰۲۱ در کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی نگهداری می‌شود.
  14. فهرست کتب خطی فارسی و عربی مجلس شورای ملی، عبدالحسین حایری، ج ۵، ص ۱۵۸.
  15. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دکتر محمود فاضل، ج سوم، ص ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸.
  16. این ۴ رساله در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی به صورت مخلوط نگهداری می‌شود و رساله بیان استجابت دعا با تحقیق استاد سید هادی رفیعی طباطبایی در یادنامه حکیم جلوه که تحت عنوان گلشن جلوه به اهتمام نگارنده تحت طبع است مندرج می‌باشد.
  17. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج اول، ص ۴۰.
  18. افضل التواریخ، ص ۱۰۶.
  19. افضل التواریخ، ص ۱۰۶.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی‌نامه "سید ابوالحسن جلوه" از غلامرضا گلی زواره.
  • "جلوه حکمت (درگذشت حکیم میرزا ابوالحسن جلوه)"، سید محمدحسین کاظمینی، مجله گلبرگ، فرودین ۱۳۸۴، شماره ۶۱، ص۱۳۹.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه