عام الحزن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
عام الحزن (سال غم) نامی است که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت [[ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] سلام الله علیها دو شخصیت گرانقدر که در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله لحظه­ای دریغ نکردند، رخ داد که با فاصله سه روز دار فانی را وداع گفتند.
+
عام الحزن (سال غم) نامی است که [[رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله) بر سال دهم [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]]، سه سال قبل از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] نهاده است. در این سال وفات [[ابوطالب|حضرت  ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]] (علیهما السلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین [[اسلام]] و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) لحظه ­ای دریغ نکردند.
  
== تاریخ وفات این دو بزرگوار ==
+
==تاریخ وفات این دو بزرگوار==
مورخین در این­که وفات آن دو بزرگوار در سال دهم بعثت (619 میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند ولى در این­كه كدام یك زودتر رحلت کرده و فاصله [[مرگ]] آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه [[شوال]] و برخی در [[ذی القعده]] و عده­ای [[رمضان]] دانسته­اند؛ چنانچه گروهی فاصله وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گقته­اند.
+
مورخین در این­که وفات آن دو بزرگوار در سال دهم بعثت (۶۱۹ میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند، ولى در این­که کدام یک زودتر رحلت کرده و فاصله مرگ آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه [[شوال]] و برخی در [[ذی القعده]] و عده ­ای ماه [[رمضان]] دانسته ­اند؛ چنانچه گروهی فاصله وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گقته ­اند.
 +
==وفات حضرت ابوطالب==
 +
[[ابوطالب|حضرت ابوطالب]] در سن هشتاد و شش سالگى و بقولى نود سالگى وفات کرد. چون خبر مرگ ابو طالب به رسول خدا رسید بر دل ایشان گران آمد و سخت‌ بیتاب شد، سپس وارد شد و پیشانى راست او را چهار بار و پیشانى چپش را سه بار دست کشید، سپس گفت: "یا عم ربیت صغیرا و کفلت یتیما و نصرت کبیرا فجزاک الله عنى خیرا"، اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى و در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از من جزاى خیر دهد.  
  
 +
و نیز گفت: "اجتمعت على هذه الامة فى هذه الایام مصیبتان لا أدرى بایهما انا اشد جزعا،" در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است که نمی دانم به کدام یک از آن دو بیتاب‌ترم. (و مقصودش مصیبت خدیجه و ابو طالب بود).
  
== وفات حضرت ابوطالب ==
+
و از آن بزرگوار روایت شده است که گفت: "ان الله عز و جل وعدنى فى اربعة فى ابى و امى و عمى و اخ کان لى فى الجاهلیة"، همانا خداى عز و جل مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمویم و برادرى که در [[جاهلیت|جاهلیت]] داشتم‌.<ref> تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج‌۱،ص:۳۹۴ </ref>
ابو طالب در سن هشتاد و شش سالگى و بقولى نود سالگى،وفات كرد. چون خبر مرگ ابو طالب به رسول خدا رسيد بر دل ایشان گران آمد و سخت‌ بيتاب شد، سپس وارد شد و پيشانى راست او را چهار بار و پيشانى چپش را سه بار دست كشيد، سپس گفت: يا عم ربيت صغيرا و كفلت يتيما و نصرت كبيرا فجزاك الله عنى خيرا،" اى عمو مرا در كودكى پرورش دادى و در يتيمى كفالت كردى و در بزرگى يارى نمودى، پس خدايت از من جزاى خير دهد." و نيز گفت: اجتمعت على هذه الامة فى هذه الايام مصيبتان لا أدرى بايهما انا اشد جزعا،" در اين روزها بر اين امت دو مصيبت فراهم گشته است كه نمي دانم به كدام يك از آن دو بيتاب‌ترم." و مقصودش مصيبت خديجه و ابو طالب بود. و از آن بزرگوار روايت شده است كه گفت: ان الله عز و جل وعدنى فى اربعة فى ابى وامى و عمى و اخ كان لى فى الجاهلية،" همانا خداى عز و جل مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمويم و برادرى كه در جاهليت داشتم‌.<ref> تاريخ ‌يعقوبى،ترجمه دکتر ابراهیم آیتی ،ج‌1،ص:394 </ref>
+
==وفات خدیجه کبری ==
== وفات ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها)==
+
ام‌المومنین [[حضرت خدیجه]] سلام الله علیها اولین زنى بود که با پیامبر ازدواج کرد و سپس [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] حضرتش را تصدیق و به وی [[ایمان]] آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای رسول ­خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین زنى بود كه با پیامبر ازدواج كرد و سپس بعثت حضرتش را تصدیق و به وی [[ایمان]] آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای رسول ­خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.
 
  
ابن اسحاق از عبد الله بن جعفر بن ابى طالب حديث كرده كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خديجه را بخانه از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، كه فرياد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نيست.
+
[[ابن اسحاق]] از [[عبدالله بن جعفر طيار|عبدالله بن جعفر بن ابى طالب]] حدیث کرده که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را بخانه ای از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، که فریاد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نیست.
و از ديگرى روايت كرده‌«[[جبرئیل]] نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­باشد».<ref>زندگانى‌محمد(ص)،ترجمه سیره ابن هشام،ج‌1،ص:158</ref>
+
و از دیگرى روایت کرده‌: «[[جبرئیل]] نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­ باشد».<ref>زندگانى‌محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج‌۱،ص:۱۵۸</ref>
  
حضرت خدیجه سلام الله علیها بعد از بیرون آمدن از شعب وفات یافت. هنگامى كه جان مي داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: بالكره منى ما أرى و لعل الله ان يجعل فى الكره خيرا كثيرا، اذا لقيت ضراتك فى الجنة يا خديجة فاقرئيهن السلام،" مرا آنچه مى‌بينم ناگوار است، و شايد خدا در ناگوار خيرى بسيار قرار دهد، پس هر گاه در بهشت هووهاى خود را ديدار كردى، آنان را سلام برسان." گفت اى رسول خدا، آنان كيستند؟ گفت: ان الله زوجنيك فى الجنة و زوجنى مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم و كلثوم اخت موسى،" همانا خداى تو را و نيز مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و كلثوم خواهر موسى را در بهشت همسران من قرار داده است."<ref>تاريخ ‌يعقوبى،ترجمه دکتر ابراهیم آیتی،ج‌1،ص:393 </ref>
+
حضرت خدیجه سلام الله علیها بعد از بیرون آمدن از [[شعب ابوطالب|شعب]] وفات یافت. هنگامى که جان می داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: "بالکره منى ما أرى و لعل الله ان یجعل فى الکره خیرا کثیرا، اذا لقیت ضراتک فى الجنة یا خدیجة فاقرئیهن السلام،" مرا آنچه مى‌بینم ناگوار است، و شاید خدا در ناگوار خیرى بسیار قرار دهد، پس هر گاه در بهشت هووهاى خود را دیدار کردى، آنان را سلام برسان. گفت اى رسول خدا، آنان کیستند؟ گفت: "ان الله زوجنیک فى الجنة و زوجنى مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم و کلثوم اخت موسى"، همانا خداى تو را و نیز مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و کلثوم خواهر موسى را در بهشت همسران من قرار داده است.<ref>تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج‌۱،ص:۳۹۳ </ref>
  
== تاثیر این دو مصیبت بر زندگی رسول خدا(صلی الله علیه و آله==
+
==تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر==
این دو واقعه به قدری برای رسول خدا صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را سال غم نام نهادند. این دو رخداد قریش را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى ‌باك ساخت.چند تن از خويشان و همسايگان رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند كه بيش از ديگران آن بزرگوار را مي آزردند، از آن جمله بود: ابو لهب (عموى پيغمبرحكم بن عاص، عقبة بن ابى معيط، عدى بن حمراء ثقفى، ابن اصداء هذلى كه اين جمله همسايگان آن حضرت بودند.
+
این دو واقعه به قدری برای [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را سال غم نام نهادند. این دو رخداد [[قریش]] را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى ‌باک ساخت. چند تن از خویشان و همسایگان رسول خدا صلى الله علیه و آله بودند که بیش از دیگران آن بزرگوار را می آزردند، از آن جمله بود: [[ابولهب بن عبدالمطلب|ابولهب]] (عموى پیغمبرحکم بن عاص، عقبة بن ابى معیط، عدى بن حمراء ثقفى، ابن اصداء هذلى که این جمله همسایگان آن حضرت بودند.
اينان انواع آزار و صدمات را نسبت بآن جناب روا مي داشتند تا بجائى كه برخى از آنها بچه‌دان گوسفند را كه ذبح كرده بودند و از شكمش بيرون آورده در هنگامى كه حضرت نماز مي خواند بياوردند و بر سر آن حضرت افكندند، و ديگرى آنرا در ديك غذاى آن حضرت مي انداخت، و امثال اينگونه كارها كه در هر مرتبه رسول خدا صلى الله عليه و آله آنرا با سر چوب بدست مبارك مي گرفت و بدر خانه ميآورد و در كوچه مي أفكند و ميفرمود: اى فرزندان عبد مناف اين چه همسايه آزارى است كه مي كنيد؟! تا بالاخره آن حضرت ناچار شد ديوارى سنگى در گوشه از خانه خود بسازد و هنگام نماز پشت آن ديوار بايستد، و بدين وسيله از شر ايشان آسوده باشد.
+
اینان انواع آزار و صدمات را نسبت بآن جناب روا می داشتند تا بجائى که برخى از آنها بچه‌دان گوسفند را که ذبح کرده بودند و از شکمش بیرون آورده، در هنگامى که حضرت نماز می خواند بیاوردند و بر سر آن حضرت افکندند، و دیگرى آنرا در دیگ غذاى آن حضرت می انداخت، و امثال اینگونه کارها که در هر مرتبه رسول خدا صلى الله علیه و آله آنرا با سر چوب بدست مبارک می گرفت و بدر خانه می آورد و در کوچه می افکند و می فرمود: اى فرزندان [[عبدمناف|عبد مناف]] این چه همسایه آزارى است که می کنید؟! تا بالاخره آن حضرت ناچار شد دیوارى سنگى در گوشه از خانه خود بسازد و هنگام نماز پشت آن دیوار بایستد، و بدین وسیله از شر ایشان آسوده باشد.
از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد عمویشان می فرمایند:« تا روزی که ابوطالب وفات یافت دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.»<ref> امتاع الاسماع،ص27 ؛اسدالغابه ، ج 5،ص 439 ؛ الکامل،ج2،ص63؛ طبقات الکبری ،ج1،ص 211 </ref>
+
از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد عمویشان می فرمایند: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود».<ref> امتاع الاسماع، ص۲۷؛اسدالغابه، ج۵،ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲،ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱،ص ۲۱۱ </ref>
  
و چون خدیجه(سلام الله علیها) وفات كرد، فاطمه(سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله و سلم) مى‌آویخت و می­گریست و می­گفت: مادرم كجاست، مادرم كجاست؟ پس [[جبرئیل]] بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو كه خداى متعال براى مادرت در بهشت خانه‌اى از در و گوهر بنا كرده است كه رنج و داد و  بیدادى در آن نیست. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می­کرد، آن­گونه که حسادت برخی از همسران ایشان ­را برمی­انگیخت. چون گوسفندی قربانی می­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­ فرستاد.
+
و چون خدیجه(سلام الله علیها) وفات کرد، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]](سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله و سلم) مى‌آویخت و می­‌گریست و می­ گفت: مادرم کجاست، مادرم کجاست؟ پس [[جبرئیل]] بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خداى متعال براى مادرت در بهشت خانه‌اى از درّ و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و  بیدادى در آن نیست. پیامبر چون گوسفندی قربانی می ­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­ فرستاد. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می ­کرد، آن­گونه که حسادت برخی از همسران ایشان ­را برمی ­انگیخت.  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
 +
*مهدی زیرکی، عام الحزن، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.
 +
*زندگانى ‌محمد(صلی الله علیه وآله)، ترجمه سیره ابن هشام.
 +
*تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی.
  
==منابع==
 
* مهدی زیرکی، عام الحزن، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 28 مرداد 1392.
 
 
*زندگانى ‌محمد(ص)ترجمه سیره ابن هشام
 
*تاريخ ‌يعقوبى،ترجمه دکتر ابراهیم آیتی
 
 
[[رده: پیامبر اکرم]]
 
[[رده: پیامبر اکرم]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۵۱

عام الحزن (سال غم) نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهما السلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) لحظه ­ای دریغ نکردند.

تاریخ وفات این دو بزرگوار

مورخین در این­که وفات آن دو بزرگوار در سال دهم بعثت (۶۱۹ میلادى) اتفاق افتاده است، اختلاف نظری ندارند، ولى در این­که کدام یک زودتر رحلت کرده و فاصله مرگ آن دو چقدر و در چه ماهى بوده است، اختلاف وجود دارد. برخی آن­را در ماه شوال و برخی در ذی القعده و عده ­ای ماه رمضان دانسته ­اند؛ چنانچه گروهی فاصله وفات ایشان را پنجاه و پنج روز و برخی سی و پنج روز گقته ­اند.

وفات حضرت ابوطالب

حضرت ابوطالب در سن هشتاد و شش سالگى و بقولى نود سالگى وفات کرد. چون خبر مرگ ابو طالب به رسول خدا رسید بر دل ایشان گران آمد و سخت‌ بیتاب شد، سپس وارد شد و پیشانى راست او را چهار بار و پیشانى چپش را سه بار دست کشید، سپس گفت: "یا عم ربیت صغیرا و کفلت یتیما و نصرت کبیرا فجزاک الله عنى خیرا"، اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى و در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى نمودى، پس خدایت از من جزاى خیر دهد.

و نیز گفت: "اجتمعت على هذه الامة فى هذه الایام مصیبتان لا أدرى بایهما انا اشد جزعا،" در این روزها بر این امت دو مصیبت فراهم گشته است که نمی دانم به کدام یک از آن دو بیتاب‌ترم. (و مقصودش مصیبت خدیجه و ابو طالب بود).

و از آن بزرگوار روایت شده است که گفت: "ان الله عز و جل وعدنى فى اربعة فى ابى و امى و عمى و اخ کان لى فى الجاهلیة"، همانا خداى عز و جل مرا درباره چهار نفر وعده داده است: درباره پدرم و مادرم و عمویم و برادرى که در جاهلیت داشتم‌.[۱]

وفات خدیجه کبری

ام‌المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین زنى بود که با پیامبر ازدواج کرد و سپس بعثت حضرتش را تصدیق و به وی ایمان آورد. در این­که او اولین زنی است که ندای رسول ­خدا صلی الله علیه و آله را پاسخ گفت، هیچ­گونه اختلاف نظری وجود ندارد.

ابن اسحاق از عبدالله بن جعفر بن ابى طالب حدیث کرده که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را بخانه ای از درّ و لؤلؤ (در بهشت) بشارت دهم، که فریاد و دشنامى و تعب و رنجى در آن نیست. و از دیگرى روایت کرده‌: «جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: از سوى خداوند خدیجه را سلام برسان. پس خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از او می­ باشد».[۲]

حضرت خدیجه سلام الله علیها بعد از بیرون آمدن از شعب وفات یافت. هنگامى که جان می داد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد و گفت: "بالکره منى ما أرى و لعل الله ان یجعل فى الکره خیرا کثیرا، اذا لقیت ضراتک فى الجنة یا خدیجة فاقرئیهن السلام،" مرا آنچه مى‌بینم ناگوار است، و شاید خدا در ناگوار خیرى بسیار قرار دهد، پس هر گاه در بهشت هووهاى خود را دیدار کردى، آنان را سلام برسان. گفت اى رسول خدا، آنان کیستند؟ گفت: "ان الله زوجنیک فى الجنة و زوجنى مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم و کلثوم اخت موسى"، همانا خداى تو را و نیز مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و کلثوم خواهر موسى را در بهشت همسران من قرار داده است.[۳]

تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر

این دو واقعه به قدری برای رسول خدا صلی الله علیه و آله غمبار بود که آن سال را سال غم نام نهادند. این دو رخداد قریش را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله بى ‌باک ساخت. چند تن از خویشان و همسایگان رسول خدا صلى الله علیه و آله بودند که بیش از دیگران آن بزرگوار را می آزردند، از آن جمله بود: ابولهب (عموى پیغمبر)، حکم بن عاص، عقبة بن ابى معیط، عدى بن حمراء ثقفى، ابن اصداء هذلى که این جمله همسایگان آن حضرت بودند. اینان انواع آزار و صدمات را نسبت بآن جناب روا می داشتند تا بجائى که برخى از آنها بچه‌دان گوسفند را که ذبح کرده بودند و از شکمش بیرون آورده، در هنگامى که حضرت نماز می خواند بیاوردند و بر سر آن حضرت افکندند، و دیگرى آنرا در دیگ غذاى آن حضرت می انداخت، و امثال اینگونه کارها که در هر مرتبه رسول خدا صلى الله علیه و آله آنرا با سر چوب بدست مبارک می گرفت و بدر خانه می آورد و در کوچه می افکند و می فرمود: اى فرزندان عبد مناف این چه همسایه آزارى است که می کنید؟! تا بالاخره آن حضرت ناچار شد دیوارى سنگى در گوشه از خانه خود بسازد و هنگام نماز پشت آن دیوار بایستد، و بدین وسیله از شر ایشان آسوده باشد. از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد عمویشان می فرمایند: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود».[۴]

و چون خدیجه(سلام الله علیها) وفات کرد، فاطمه(سلام الله علیها) به رسول خدا(صلی الله عیله و آله و سلم) مى‌آویخت و می­‌گریست و می­ گفت: مادرم کجاست، مادرم کجاست؟ پس جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: به فاطمه بگو که خداى متعال براى مادرت در بهشت خانه‌اى از درّ و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادى در آن نیست. پیامبر چون گوسفندی قربانی می ­نمود برای دوستان خدیجه نیز سهمی می­ فرستاد. محبت رسول خدا به خدیجه آن­چنان بود که سال­ها پس از وفات وی از او یاد می ­کرد، آن­گونه که حسادت برخی از همسران ایشان ­را برمی ­انگیخت.

پانویس

  1. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج‌۱،ص:۳۹۴
  2. زندگانى‌محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج‌۱،ص:۱۵۸
  3. تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج‌۱،ص:۳۹۳
  4. امتاع الاسماع، ص۲۷؛اسدالغابه، ج۵،ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲،ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱،ص ۲۱۱

منابع

  • مهدی زیرکی، عام الحزن، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.
  • زندگانى ‌محمد(صلی الله علیه وآله)، ترجمه سیره ابن هشام.
  • تاریخ ‌یعقوبى، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی.