مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سائب بن یزید کندی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (اولویت بندی و رتبه بندی)
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۲: سطر ۲:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
سائب بن یزید كِندی، محدّث و صحابی قرن اول است. او پس از صحابه صدر اول یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده و از پیامبر صلی الله علیه و اله و برخی از صحابه حدیث نقل کرده است. او در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت و مدتی نیز به سرپرستی بازار مدینه گماشته شد.  
+
'''سائب بن یزید کندی'''، [[محدث|محدّث]] و [[صحابی]] قرن اول هجری است. او پس از صحابه صدر اول، یکی از صاحبان [[فتوا]] در [[مدینه]] بوده و از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی الله علیه و آله) و برخی از صحابه [[حدیث]] نقل کرده است. او در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] و پس از آن تا زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]]، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت و مدتی نیز به سرپرستی بازار مدینه گماشته شد.  
  
==نام و نسب==
+
==ولادت و نسب==
کنیه اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکر کرده و برخی نیز او را از شمار قبیله كِنانه دانسته اند،<ref>ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج20، ص106، 111؛ مزی، ج10، ص193. برای سلسله نسب کامل وی رجوع کنید به ابن عساکر، ج20، ص106.</ref> اما متداولترین نسبت وی کِندی است.<ref>رجوع کنید به ابن عساکر، ج20، ص109، 121.</ref>
+
سائب بن یزید در سال دوم یا سوم [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] به دنیا آمد.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶ـ۵۷۷؛ ابن عساکر، همانجا.</ref> وی به گفته خودش در سفر [[حجة الوداع]] هفت سال داشته<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۱، ۱۱۴؛ قس ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۲، که سن وی را در این هنگام به نقلی ده سال ذکر کرده.</ref> که در این صورت او در سال سوم هجری به دنیا آمده است.
وی به خواهرزاده نَمِر (نَمِر بن جبل) شهرت داشته است.<ref>ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن حجر، ج3، ص26ـ27.</ref> مادرش، عُلَّیه دختر شریح حضرمی<ref>مزی، ج10، ص194.</ref> بود و نیاکان او در دوران جاهلیت هم پیمان خاندان عبدالشمس بودند.<ref>ابن عساکر، ج20، ص109، 112.</ref> پدرش، یزید بن سعید نیز از صحابه پیامبر بود.<ref>مزی، ج10، ص194؛ ابن حجر، ج3، ص27.</ref> به نوشته ابن حزم <ref>ص428.</ref> اجداد سائب به بنی شیطان معروف بودند و پیامبر اکرم آنان را بنی عبدالله نامید. سائب بن یزید در سال دوم یا سوم هجرت به دنیا آمد.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج2، ص576ـ577؛ ابن عساکر، همانجا.</ref> وی به گفته خودش در سفر حجه الوداع هفت سال داشته<ref>ابن عبدالبر، ج2، ص577؛ ابن عساکر، ج20، ص111، 114؛ قس ابن عساکر، ج20، ص112، که سن وی را در این هنگام به نقلی ده سال ذکر کرده.</ref> که در این صورت او در سال سوم هجری به دنیا آمده است.
+
 
 +
[[کنیه]] اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکر کرده و برخی نیز او را از شمار قبیله کنانه دانسته اند،<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۶، ۱۱۱؛ مزی، ج۱۰، ص۱۹۳. برای سلسله نسب کامل وی رجوع کنید به ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۶.</ref> اما متداولترین نسبت وی کِندی است.<ref>رجوع کنید به ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۹، ۱۲۱.</ref>
 +
وی به خواهرزاده نَمِر (نَمِر بن جبل) شهرت داشته است.<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۶ـ۲۷.</ref> مادرش، عُلیّه دختر شریح حضرمی<ref>مزی، ج۱۰، ص۱۹۴.</ref> بود و نیاکان او در دوران [[جاهلیت]] هم پیمان خاندان عبدالشمس بودند.<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۹، ۱۱۲.</ref> پدرش، یزید بن سعید نیز از [[صحابی|صحابه]] پیامبر بود.<ref>مزی، ج۱۰، ص۱۹۴؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۷.</ref> به نوشته ابن حزم<ref>ص۴۲۸.</ref> اجداد سائب به بنی شیطان معروف بودند و [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] آنان را بنی عبدالله نامید.  
  
 
==دعای پیامبر برای سائب==
 
==دعای پیامبر برای سائب==
بنابر روایتی از خود وی، خاله سائب او را در کودکی به حضور پیامبر برد تا برای بهبود بیماریش دعا کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم نبوت را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد.<ref>بخاری، ج1، ص55ـ56، ج7، ص9ـ10؛ابن عبدالبر، ج2، ص577.</ref> همچنین از وی نقل شده است که پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم در کودکی بر سر او دست کشید و از این رو، موی وسط سرش سیاه مانده بود.<ref>ابن عساکر، ج20، ص115-116.</ref>  
+
بنابر روایتی از خود سائب، خاله سائب او را در کودکی به حضور [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله و سلم برد تا برای بهبود بیماریش [[دعا]] کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم [[نبوت]] را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد.<ref>بخاری، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، ج۷، ص۹ـ۱۰؛ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷.</ref> همچنین از وی نقل شده است که پیامبر در کودکی بر سر او دست کشید و از این رو، موی وسط سرش سیاه مانده بود.<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>  
 
==سائب در زمان خلفا==
 
==سائب در زمان خلفا==
سائب بن یزید، پس از صحابه صدر اول یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده است.<ref>ابن سعد، ج2، ص383؛ یعقوبی، ج2، ص240.</ref> وی مورد توجه عمر بن خطّاب بود، چنان که گفته اند در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت.<ref>رجوع کنید به مسعودی، ص290؛ ابن عساکر، ج20، ص118.</ref>
+
سائب بن یزید، پس از [[صحابه]] صدر اسلام، یکی از صاحبان [[فتوا]] در [[مدینه]] بوده است.<ref>ابن سعد، ج۲، ص۳۸۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۰.</ref> وی مورد توجه [[عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب]] بود، چنان که گفته اند در زمان عمر و پس از آن تا زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]]، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت.<ref>رجوع کنید به مسعودی، ص۲۹۰؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۸.</ref>
عمر مدتی نیز وی را به همراه عبدالله بن عتبه بن مسعود و سلیمان بن أبی خیثمه به سرپرستی بازار مدینه گماشت.<ref>ابن عبدالبر، ج2، ص576؛ ابن عساکر، ج20، ص117.</ref> ابن عساکر <ref>همانجا.</ref> در چند خبر به صورت مشخص، مسئولیت وی را در بازار مدینه، جمع آوری خراج ذکر کرده است. سائب در زمان امارت معاویه در شام به شام سفر کرد و ابن عساکر<ref>ج20، ص107.</ref> از او به عنوان یکی از کسانی که به شام آمده و با معاویه دیدار داشته، یاد کرده که نشان دهنده مناسبات او با خلافت اموی است. ابن عساکر <ref>ج20، ص119.</ref> و ابن حجر <ref>ج3، ص28.</ref> نقل یعقوب بن سفیان را درباره قتل سائب در واقعة حره بازگو کرده و آن را نادرست دانسته اند.
+
 
 +
عمر مدتی نیز وی را به همراه عبدالله بن عتبه بن مسعود و سلیمان بن أبی خیثمه به سرپرستی بازار مدینه گماشت.<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۷.</ref> [[ابن عساکر]]<ref>همانجا.</ref> در چند خبر به صورت مشخص، مسئولیت وی را در بازار مدینه، جمع آوری [[خراج]] ذکر کرده است.  
 +
 
 +
سائب در زمان امارت [[معاویه]] در [[شام]] به شام سفر کرد و ابن عساکر<ref>ج۲۰، ص۱۰۷.</ref> از او به عنوان یکی از کسانی که به شام آمده و با معاویه دیدار داشته، یاد کرده که نشان دهنده مناسبات او با خلافت [[بنی امیه|اموی]] است.  
 +
 
 +
ابن عساکر<ref>ج۲۰، ص۱۱۹.</ref> و [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]]<ref>ج۳، ص۲۸.</ref> نقل یعقوب بن سفیان را درباره قتل سائب در [[واقعه حره]] بازگو کرده و آن را نادرست دانسته اند.
  
 
==نقل حدیث==
 
==نقل حدیث==
سائب از پیامبر و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، سعد بن أبی وَقّاص، عثمان بن عفّان و عمر بن خطّاب حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند.<ref>برای فهرست کاملی از مشایخ و راویان او رجوع کنید به مزی، ج10، ص194ـ195.</ref> در صحت برخی روایات سائب به سبب سن کم او در روزگار پیامبر،<ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص72ـ76.</ref> تردید وجود دارد، از جمله این روایت که پیامبر در جنگ احد دو زره بر تن داشت،<ref>ابن سعد، ج2، ص46.</ref> زیرا [[جنگ احد]] در [[شوال]] سال سوم هجری رخ داده و سائب نیز در همین سال متولد شده است.
+
سائب از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن أبی وَقّاص]]، [[عثمان بن عفان|عثمان بن عفّان]] و [[عمر بن خطاب|عمر بن خطّاب]] حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر و پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند.<ref>برای فهرست کاملی از مشایخ و راویان او رجوع کنید به مزی، ج۱۰، ص۱۹۴ـ۱۹۵.</ref>  
 +
 
 +
در صحت برخی روایات سائب به سبب سن کم او در روزگار پیامبر<ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص۷۲ـ۷۶.</ref> تردید وجود دارد، از جمله این روایت که پیامبر در [[غزوه احد|جنگ احد]] دو زره بر تن داشت،<ref>ابن سعد، ج۲، ص۴۶.</ref> زیرا [[جنگ احد]] در [[شوال]] سال سوم هجری رخ داده و سائب نیز در همین سال متولد شده است.
 
==وفات==
 
==وفات==
درباره تاریخ وفات وی اختلاف هست؛ آن را از سال 71 تا دهه آخر قرن اول هجری ذکر کرده اند.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج2، ص577؛ ابن عساکر، ج20، ص112، 119ـ122</ref>
+
درباره تاریخ وفات وی اختلاف است؛ برخی آن را از سال ۷۱ تا دهه آخر قرن اول هجری ذکر کرده اند.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۲، ۱۱۹ـ۱۲۲</ref>
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل ''سائب بن یزید کندی'' از محمود مهدوی دامغانی، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام.
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل ''سائب بن یزید کندی،'' از محمود مهدوی دامغانی.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۴

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


سائب بن یزید کندی، محدّث و صحابی قرن اول هجری است. او پس از صحابه صدر اول، یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده و از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و برخی از صحابه حدیث نقل کرده است. او در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت و مدتی نیز به سرپرستی بازار مدینه گماشته شد.

ولادت و نسب

سائب بن یزید در سال دوم یا سوم هجرت به دنیا آمد.[۱] وی به گفته خودش در سفر حجة الوداع هفت سال داشته[۲] که در این صورت او در سال سوم هجری به دنیا آمده است.

کنیه اش را ابویزید و نسبت او را أسَدی، سُلَّمی، لَیْثی، هُذَلی و أزْدی ذکر کرده و برخی نیز او را از شمار قبیله کنانه دانسته اند،[۳] اما متداولترین نسبت وی کِندی است.[۴] وی به خواهرزاده نَمِر (نَمِر بن جبل) شهرت داشته است.[۵] مادرش، عُلیّه دختر شریح حضرمی[۶] بود و نیاکان او در دوران جاهلیت هم پیمان خاندان عبدالشمس بودند.[۷] پدرش، یزید بن سعید نیز از صحابه پیامبر بود.[۸] به نوشته ابن حزم[۹] اجداد سائب به بنی شیطان معروف بودند و پیامبر اکرم آنان را بنی عبدالله نامید.

دعای پیامبر برای سائب

بنابر روایتی از خود سائب، خاله سائب او را در کودکی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برد تا برای بهبود بیماریش دعا کند. حضرت برایش دعا کرد و بر سرش دست کشید. سپس وضو گرفت و نماز خواند و سائب به ایشان اقتدا کرد و در همین حین، خاتم نبوت را بین دو کتف پیامبر مشاهده کرد.[۱۰] همچنین از وی نقل شده است که پیامبر در کودکی بر سر او دست کشید و از این رو، موی وسط سرش سیاه مانده بود.[۱۱]

سائب در زمان خلفا

سائب بن یزید، پس از صحابه صدر اسلام، یکی از صاحبان فتوا در مدینه بوده است.[۱۲] وی مورد توجه عمر بن خطّاب بود، چنان که گفته اند در زمان عمر و پس از آن تا زمان عثمان، در مدینه قضاوت را بر عهده داشت.[۱۳]

عمر مدتی نیز وی را به همراه عبدالله بن عتبه بن مسعود و سلیمان بن أبی خیثمه به سرپرستی بازار مدینه گماشت.[۱۴] ابن عساکر[۱۵] در چند خبر به صورت مشخص، مسئولیت وی را در بازار مدینه، جمع آوری خراج ذکر کرده است.

سائب در زمان امارت معاویه در شام به شام سفر کرد و ابن عساکر[۱۶] از او به عنوان یکی از کسانی که به شام آمده و با معاویه دیدار داشته، یاد کرده که نشان دهنده مناسبات او با خلافت اموی است.

ابن عساکر[۱۷] و ابن حجر[۱۸] نقل یعقوب بن سفیان را درباره قتل سائب در واقعه حره بازگو کرده و آن را نادرست دانسته اند.

نقل حدیث

سائب از پیامبر اکرم و کسانی چون حُوَیطب بن عبدالعُزَّى، رافع بن خَدیج، سعد بن أبی وَقّاص، عثمان بن عفّان و عمر بن خطّاب حدیث نقل کرده است و از وی کسانی چون ابن شهاب زُهری، اسماعیل بن عبیدالله بن أبی مُهاجر و پسرش عبدالله بن سائب روایت کرده اند.[۱۹]

در صحت برخی روایات سائب به سبب سن کم او در روزگار پیامبر[۲۰] تردید وجود دارد، از جمله این روایت که پیامبر در جنگ احد دو زره بر تن داشت،[۲۱] زیرا جنگ احد در شوال سال سوم هجری رخ داده و سائب نیز در همین سال متولد شده است.

وفات

درباره تاریخ وفات وی اختلاف است؛ برخی آن را از سال ۷۱ تا دهه آخر قرن اول هجری ذکر کرده اند.[۲۲]

پانویس

  1. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶ـ۵۷۷؛ ابن عساکر، همانجا.
  2. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۱، ۱۱۴؛ قس ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۲، که سن وی را در این هنگام به نقلی ده سال ذکر کرده.
  3. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۶، ۱۱۱؛ مزی، ج۱۰، ص۱۹۳. برای سلسله نسب کامل وی رجوع کنید به ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۶.
  4. رجوع کنید به ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۹، ۱۲۱.
  5. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۶ـ۲۷.
  6. مزی، ج۱۰، ص۱۹۴.
  7. ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۰۹، ۱۱۲.
  8. مزی، ج۱۰، ص۱۹۴؛ ابن حجر، ج۳، ص۲۷.
  9. ص۴۲۸.
  10. بخاری، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، ج۷، ص۹ـ۱۰؛ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷.
  11. ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۵-۱۱۶.
  12. ابن سعد، ج۲، ص۳۸۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۰.
  13. رجوع کنید به مسعودی، ص۲۹۰؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۸.
  14. ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۷.
  15. همانجا.
  16. ج۲۰، ص۱۰۷.
  17. ج۲۰، ص۱۱۹.
  18. ج۳، ص۲۸.
  19. برای فهرست کاملی از مشایخ و راویان او رجوع کنید به مزی، ج۱۰، ص۱۹۴ـ۱۹۵.
  20. رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص۷۲ـ۷۶.
  21. ابن سعد، ج۲، ص۴۶.
  22. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۱۲، ۱۱۹ـ۱۲۲

منابع