آیه 2 سوره طه: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | تشقى: شقاء به معنى تعب و رنج است، زمخشرى گويد: آن به معناى تعب مىآيد، لازم و متعدى به كار رفته است «لتشقى»: تا به زحمت بيافتى يا (تا خود را به زحمت بياندازى) | + | تشقى: شقاء به معنى تعب و رنج است، زمخشرى گويد: آن به معناى تعب مىآيد، لازم و متعدى به كار رفته است «لتشقى»: تا به زحمت بيافتى يا (تا خود را به زحمت بياندازى).<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
==نزول== | ==نزول== |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱
<<1 | آیه 2 سوره طه | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی؛
قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى،
قرآن را بر تو نازل نكردهايم كه در رنج افتى.
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تشقى: شقاء به معنى تعب و رنج است، زمخشرى گويد: آن به معناى تعب مىآيد، لازم و متعدى به كار رفته است «لتشقى»: تا به زحمت بيافتى يا (تا خود را به زحمت بياندازى).[۱]
نزول
شأن نزول آیات 1 و 2:
«شیخ طوسى» گوید: مجاهد و قتادة گویند: این آیه بدان سبب نازل گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زیاد خود را به تعب و سختى مى انداخت و شبها به نماز شب مى پرداخت.[۲][۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سورهى طه
سوره طه با يكصد وسى وپنج آيه، از سورههاى مكّى است و محتواى آن نيز همانند ديگر سورههاى مكّى، بيشتر سخن از مبدأ و معاد مىباشد.
اين سوره، اوّلين سورهاى است كه ماجراى حضرت موسى عليه السلام را به تفصيل بيان نموده و حدود هشتاد آيه را بدان اختصاص داده است. بخشى از آن نيز در مورد عظمت قرآن و صفات خداوند و بخشى در ارتباط با سرگذشت آدم و حوّا و وسوسه شيطان است و در پايان اندرزهاى بيدار كنندهاى را بيان مىدارد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: كسى كه به تلاوت سورهى طه مداومت كند، محبوب خداوند بوده و در روز قيامت، نامهى عمل او را به دست راستش خواهند داد. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 320
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
طه «1»
طاها.
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2»
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به زحمت و مشقت بيفتى.
إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى «3»
مگر آنكه مايهى تذكّر و يادآورى باشد براى كسى كه (از خدا) مىترسد.
تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى «4»
از جانب كسى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده، نازل شده است.
نکته ها
براى حروف مقطّعهى «طه» معانى و تعبيرهاى مختلفى بيان شده است؛ از جمله آن كه نام خدا يا كلمه سوگند و يا نام پيامبر است. «1» چنانكه اهلبيت پيامبر را «آل طاها» يا حضرت على عليه السلام را «طه» «2» و در دعاى ندبه امام زمان عليه السلام را «يابن طه» مىخوانيم. به هر حال اين حروف زايد وبدون معنا نيست، و در طول زمان زيادى كه از نزول قرآن مىگذرد وبا وجود دشمنان زبانشناس بسيار، تاكنون هيچگونه ايراد وخدشه قابل تأمّلى دراين مورد وارد نشده است. «3»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خاطر عشق و سوز و تعهّد در انجام وظيفه، بىتاب مىشد، «لِتَشْقى» تا
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحار، ج 97، ص 375.
«3». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 321
جايى كه در انجام تكليف، پاهاى حضرت متورم و رنگ مباركش زرد شده بود. «1»
«تنزيل» به معناى نزول تدريجى است، يعنى قرآن در مدّت 23 سال ودر حوادث و مناسبتهاى گوناگون، نازل گرديده است و اين با نزول دفعى قرآن در شب قدر بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله منافاتى ندارد.
پیام ها
1- وحى الهى براى ايجاد رنج و زحمت نازل نشده است. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى
2- در انجام تكاليف دينى، تحمّل مشقّتهاى طاقتفرسا لازم نيست. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى
3- انسان فطرتاً داراى باورهايى است، ولى چون از آنها غافل مىشود نياز به تذكّر دارد. «تَذْكِرَةً»
4- تقوى و علم و خشيت با يكديگر ملازمند. «2» «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
5- براى رشد مناسب، تنها كمال مربّى و مبلّغ كافى نيست، بايد زمينهى پذيرش نيز فراهم باشد. «لِمَنْ يَخْشى» چنانكه براى برداشت محصول خوب، بذر خوب، زمين مناسب و مراقبت لازم است.
6- احساس مسئوليّت مقدّمه پندپذيرى است. «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
7- وظيفهى پيامبر تذكّر است نه اجبار مردم بر پذيرش. «إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
8- تشريع و تكوين، هر دو از يك منبع هستند و قوانين آنها با يكديگر مطابقت دارد. «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ»
9- آفريدگار آسمانهاى با عظمت، اگر سخنى بگويد آن سخن، بسيار مهمّ است. تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ ... السَّماواتِ الْعُلى ... (كلام الامير امير الكلام)
«1». تفسير صافى.
«2». چنانكه در آيات ديگر مىخوانيم: «تذكرة للمتّقين» حاقّه، 48، «انّما يخشى اللّه من عباده العلماء» فاطر، 28.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 322
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2»
شأن نزول: در احتجاج از حضرت امير المؤمنين: قال لقد قام رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله عشر سنين على اطراف اصابعه حتّى تورّمت قد ماه و اصفر وجهه يقوم اللّيل اجمع حتّى عوتب فى ذلك فقال اللّه: «طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى» بل لتسعدّ به. «5» فرمود: هر آينه بتحقيق رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ده سال بر سر انگشتان ايستاد تا پاهاى مباركش ورم و رنگ پوستش زرد شد، تمام شب را قيام مىنمود تا به زحمت افتاد در آن؛ آيه شريفه نازل شد. طه:
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى: ما نفرستاديم بر تو قرآن را تا در رنج و زحمت افتى بلكه براى آنكه سعادت يابى به آن.
على بن ابراهيم قمى- از حضرت باقر و صادق عليهما السلام فرمودند:
هرگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نماز مىگزارد، بر انگشتان مىايستاد تا اينكه پاى مباركش ورم كرد. پس نازل فرمود خداوند تبارك و تعالى طه به لغت
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 28.
«2» سوره احزاب، آيه 33.
«3» تفسير برهان، ج 3، ص 29 بنقل از تفسير ثعلبى.
«4» تفسير كبير فخر رازى، چاپ دار الطباعة العامرة، ج 6، ص 2.
«5» تفسير برهان، ج 3، ص 29 بنقل از احتجاج طبرسى.
جلد 8 - صفحه 240
طى: يا محمد، نازل نفرموديم بر تو قرآن را تا خود را به رنج و زحمت اندازى و خواب را از خود بازدارى. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى «4»
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى «8»
ترجمه
اى طالب حقّ و هادى خلق
نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى
ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد
فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را
خداوند بخشندهاى كه بر عرش مستولى است
مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است
و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيدهتر را
خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.
تفسير
در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مىاندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مىايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج
جلد 3 صفحه 498
از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفتهاند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواستهاند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بىجان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند
جلد 3 صفحه 499
و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقي «2»
ما نازل نكرديم بر تو قرآن را که خود را بمشقّت و زحمت بيندازي گفتند مشقت حضرت رسالت اينکه بود که تمام شب را سر پا ميايستاد و عبادت ميكرد مشقّت حضرتش منحصر باين نبود عمده مشقّت حضرت طلب ايمان مشركين بود حتّي آنچه باو اذيّت ميكردند نفرين نميكرد بلكه در حق آنها دعا ميكرد
(اللّهم اهد قومي فانّهم لا يعلمون)
که آيات شريفه در اينکه باب نازل شد (أَ فَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ أَو تَهدِي العُميَ وَ مَن كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ) زخرف آيه 39.
(فَإِنَّكَ لا تُسمِعُ المَوتي وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِينَ) (وَ ما أَنتَ بِهادِ العُميِ عَن ضَلالَتِهِم الآية) روم آيه 51 و 52 (أَ فَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ وَ لَو كانُوا لا يَعقِلُونَ) (أَ فَأَنتَ تَهدِي العُميَ وَ لَو كانُوا لا يُبصِرُونَ) يونس آيه 42 و 43 (وَ لا تَحزَن عَلَيهِم) حجر آيه 88 (وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ لا تَكُ فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ) نحل آيه 128 و در سوره نمل همين آيه بعبارت و لا تكن ذكر شده آيه 72 إلي غير ذلک از آيات لذا ميفرمايد:
(ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقي) بلكه ترا برسالت فرستاديم و قرآن را بر تو نازل كرديم که تبليغ كني و اقامه معجزه و تلاوت قرآن بر آنها که حجّت بر آنها تمام كني هر که قابل هدايت است خداوند او را هدايت ميفرمايد و هر که قابليت ندارد بر شقاوتش افزوده ميشود (وَ ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ) حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد (وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ
جلد 13 - صفحه 4
شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلّا خَساراً) اسري آيه 84 (و لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنهُم ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ طُغياناً وَ كُفراً فَلا تَأسَ عَلَي القَومِ الكافِرِينَ) مائده آيه 72.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 2)
شأن نزول:
پیامبر (ص) بعد از نزول وحی و قرآن، بسیار عبادت میکرد، مخصوصا ایستاده به عبادت مشغول میشد، آنقدر که پاهای او متورم میگردید- آیه نازل شد و به پیامبر دستور داد که این همه رنج و ناراحتی بر خود تحمیل نکن.
تفسیر:
در این آیه روی سخن را به پیامبر کرده، میفرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی» (ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی).
درست است که عبادت از بهترین کارهاست، ولی هر کار حسابی دارد، نباید آن قدر بر خود تحمیل کنی که پاهایت متورم گردد و نیرویت برای تبلیغ و جهاد کم شود.
ج3، ص111
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ صاحب تفسیر البرهان از محمد بن یعقوب کلینى او بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که پیامبر شبى را که نوبت عائشه بود نزد وى رفت و به عبادت پرداخت. عائشه گفت: یا رسول اللّه تعب و سختى را در عبادت به خود راه مده زیرا خداوند تو را مورد آمرزش و غفران خود قرار داده است. پیامبر فرمود: اى عائشه آیا نباید از براى خداى خودم بنده شکور و سپاسگذارى باشم؟ سپس گوید: پیامبر از شدت خستگى و تعب پاشنه پاى خود را بلند میکرد و بر روى انگشتان پا مى ایستاد تا رفع خستگى نماید سپس این آیات نازل گردید و نیز در تفسیر على بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابوبصیر و او از امامین همامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت کند که فرمودند: پیامبر گاهى از اوقات از شدت خستگى بر روى انگشتان پاى خود مى ایستاد و این کار را ادامه میداد تا این که پاهاى او متورم گردید و خداوند این آیات را بر او نازل نمود، طبرسى صاحب مجمع البیان گوید: چنین روایت شده که پیامبر گاهى در نماز یک پاى خود را بلند میکرد و با پاى دیگر مى ایستاد تا بدین وسیله خستگى و سختى را از خود رفع نماید سپس این آیات نازل گردید چنان که از امام صادق علیهالسلام نیز روایت شده است و نیز گوید: پیامبر تمام شب را به نماز مى پرداخت و البته این زحمات قبل از وجوب فرائض یومیه بوده است.
- ↑ ابن مردویه در تفسیر خود از ابن عباس و عبدالله بن حمید نیز در تفسیر خود از ربیع بن انس و باز ابن مردویه در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس مشقت در عبادت را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل نموده اند و در نحوه به زحمت انداختن پیامبر خویشتن را اختلاف نموده اند. صاحب کشف الاسرار از مغیرة بن شعبه نقل کند که پیامبر به قدرى نماز میخواند که پاهاى وى متورم شده بود و نیز گوید گاهى به یک پاى مى ایستاد و نماز میخواند.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.