آیه 13 سوره حجر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱۰۰: سطر ۱۰۰:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ «15»
 
  
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا: هر آينه از غايت عناد و تشكيك در حق گويند اينست كه بربسته‌اند ديده‌هاى ما را و چشم بندى كرده‌اند، و در اين صورت در خارج وجود ندارد. به قول ابن عباس، ضمير «ظلوا» راجع است به‌
+
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ «13»
  
جلد 7 - صفحه 90
+
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ‌: ايمان نمى‌آورند به آن، يعنى با وجود اعراض آنها از قرآن، ما آن را در قلوب آنها در مى‌آوريم و به توسط ابلاغ پيغمبر به ايشان مى‌رسانيم به جهت اتمام حجت.
  
ملائكه آيه سابقه‌ (لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ) «1» يعنى اگر درى از درهاى آسمان بگشائيم و هميشه ملائكه بر آن بالا روند و پائين آيند و كفار آن را بر وجه معاينه مشاهده كنند، گويند چشمهاى ما را بسته و خيره ساخته‌اند. بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ‌:
+
تبصره: توهّم نشود كه استهزاء يا كفر و شرك را در قلوب كفار، خدا داخل فرمايد، نعوذ باللّه، زيرا اولا: آن كه «ذكر» در آيه متقدمه به معنى قرآن است به اتفاق، پس ضمير «نسلكه» راجع به قرآن باشد. ثانيا: منافى «لا يؤمنون» خواهد بود، چه اسناد عدم ايمان به ايشان شده. ثالثا: اگر حق تعالى ايجاد كفر
  
بلكه ما گروهى سحرشدگانيم، يعنى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را جادو كرده، چنانكه در ظهور آيات ديگر مى‌گفتند ما را چشم‌بندى نموده‌اند به سحر.
+
جلد 7 - صفحه 89
  
نكته: در كلمه حصر و اضراب، دلالت است بر اصرار آنها به آنكه هر چه مى‌بينند حقيقتى ندارد، بلكه خيالى و وهمى و مخيل به نوعى از سحر.
+
و شرك در قلوب كفار نموده باشد، هر آينه معذور و مذموم نبودند، و حال آن كه سوق آيه بر سبيل مذمت است.
 +
 
 +
وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ‌: و بتحقيق گذشته است عادت و سنت الهى در هلاك پيشينيان، يعنى هر كه از آنها هلاك شده به سبب ترك قبول حق و تكذيب رسل بوده. آيه شريفه وعيد مكذبين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه ايمان نياورده و بعد از ظهور معجزات واضحه، اقتراح آيات نموده، و در نزول ملائكه بر گواهى مبالغه مى‌كردند، نزد ابن عباس معنى آنكه: گذشته است عادت پيشينيان در تكذيب، يعنى عادت امم سابقه آن بوده كه تكذيب پيغمبران خود كنند و از روى عناد نظر در معجزات ايشان ننموده، آيات ديگر طلب كنند.
  
  
سطر ۱۵۸: سطر ۱۵۹:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَت‌ أَبصارُنا بَل‌ نَحن‌ُ قَوم‌ٌ مَسحُورُون‌َ «15»
+
لا يُؤمِنُون‌َ بِه‌ِ وَ قَد خَلَت‌ سُنَّةُ الأَوَّلِين‌َ «13»
  
‌هر‌ آينه‌ ميگويند اينست‌ و جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ چشمهاي‌ ‌ما بسته‌ ‌شده‌ (‌يعني‌ چشم‌ بندي‌ كرده‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌) بلكه‌ ‌ما قومي‌ هستيم‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌ما سحر كرده‌اند (لقالوا) ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ مجرمين‌ هستند ‌اگر‌ باب‌ آسمان‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باز شود و ملكوت‌ آسمان‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنند ميگويند ‌اينکه‌ مجرّد خيال‌ ‌است‌ و حقيقت‌ ندارد و بنظر چنين‌ ميآيد إِنَّما سُكِّرَت‌ أَبصارُنا يكي‌ ‌از‌ اقسام‌ سحر چشم‌ بندي‌ ‌است‌، چه‌ بسيار آنكه‌ يك‌ ساعت‌ ‌را‌ خورد ميكند سپس‌ صحيحا ردّ ميكند يك‌ قطعه‌ كاغذ ‌را‌ كبوتر ميكند پرواز ميكند يك‌ پنبه‌ ‌را‌ عقرب‌ ميكند و امثال‌ اينها و ‌اينکه‌ نوع‌ عمليات‌ ‌در‌ شرع‌ مطهّر حرام‌ ‌است‌ و
+
‌اينکه‌ مجرمين‌ ايمان‌ نمياورند برسول‌ ‌خود‌ و حال‌ آنكه‌ بتحقيق‌ گذشت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ طريقه‌ پيشينيان‌ (لا يُؤمِنُون‌َ) مراد مجرمين‌ هستند ‌که‌ كفّار و مشركين‌ زمان‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌که‌ ايمان‌ نياوردند (‌به‌) مرجع‌ ضمير ‌رسول‌ ‌است‌ بنا ‌بر‌ آنچه‌ ‌ما احتمال‌ داديم‌ ‌ يا ‌ قرآن‌ ‌است‌ بنا ‌بر‌ آنچه‌ مفسرين‌ گفتند و مفاد ‌هر‌ دو يكيست‌، زيرا عدم‌ ايمان‌ برسول‌ عدم‌ ايمان‌ بقرآن‌ ‌است‌ و بالعكس‌ چون‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌را‌ قساوت‌ و عناد و عصبيت‌ و تقليد آباء چنان‌ سياه‌ كرده‌ ‌که‌ ابدا تأثير ‌در‌ ‌آنها‌ ندارد (وَ قَد خَلَت‌) ‌يعني‌ گذشت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ قضاياي‌ سابقين‌ معناي‌ خلا مضي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ إِن‌ مِن‌ أُمَّةٍ إِلّا خَلا فِيها نَذِيرٌ فاطر ‌آيه‌ 22 و ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ قَد خَلَت‌ِ القُرُون‌ُ مِن‌ قَبلِي‌ احقاف‌ ‌آيه‌ 16 ‌يعني‌ مضت‌ (سُنَّةُ الأَوَّلِين‌َ) ‌که‌ كفار و مشركين‌ ازمنه‌ سابقه‌ نسبت‌ بانبياء سلف‌ ‌که‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ بچه‌ عذابهايي‌ هلاك‌ فرمود و مؤمنين‌ بآنها ‌را‌ نجات‌ مرحمت‌ فرمود مثل‌ قوم‌ نوح‌ هود صالح‌ ابراهيم‌ لوط شعيب‌ موسي‌ ‌که‌ مكرر ‌در‌ مكرر ‌در‌ سور قرآنيه‌ شرح‌ ‌آنها‌ تذكر داده‌ و بدانند ‌که‌ سنة الهي‌ تغيير پذير نيست‌ چنانچه‌ ميفرمايد: فَلَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللّه‌ِ تَبدِيلًا وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ
  
الساحر كالكافر
+
جلد 12 - صفحه 16
  
اينها آنچه‌ مشاهده‌ ميكنند حمل‌ ‌بر‌ سحر ميكنند چشم‌ ‌ما ‌را‌ بسته‌، چنانچه‌ سكر روي‌ عقل‌ ‌را‌ ميپوشاند و آدم‌ مست‌ مثل‌ صاحب‌ جنون‌
+
اللّه‌ِ تَحوِيلًا فاطر ‌آيه‌ 41 و 42 و
 
 
جلد 12 - صفحه 17
 
 
 
اعمال‌ ديوانگي‌ ميكند و فرق‌ سكر ‌با‌ جنون‌ اينست‌ ‌که‌ مجنون‌ عقل‌ ندارد و مست‌ پرده‌ روي‌ عقلش‌ كشيده‌ ‌شده‌ بعين‌ مثل‌ كور و كسي‌ ‌که‌ روي‌ چشمش‌ پرده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو نميبينند ولي‌ ‌او‌ چشم‌ ندارد و ‌او‌ چشمش‌ بسته‌ ‌شده‌ بَل‌ نَحن‌ُ قَوم‌ٌ مَسحُورُون‌َ بلكه‌ چشم‌ تنها نيست‌ ‌ما ‌خود‌ مسحور شده‌ايم‌ سحر ‌در‌ ‌ما اثر كرده‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ انبياء ‌را‌ ساحر گفتند و معجزات‌ ‌را‌ سحر شمردند.
 
 
 
(تنبيه‌) ممكن‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ شريفه‌ اشاره‌ بمطلب‌ ديگري‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ باب‌ آسمان‌ ‌که‌ بروي‌ ‌آنها‌ مفتوح‌ ميشود اقبال‌ دنيا ‌باشد‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مالي‌ ‌ يا ‌ رياستي‌ نصيب‌ ‌آنها‌ شد و مراد ‌از‌ فظلّوا غرق‌ دنيا ‌شده‌ و پروايي‌ ‌هم‌ ندارند و ‌در‌ مقام‌ زيادتي‌ و ‌تعالي‌ و ترقي‌ برميآيند (فريدون‌ بملك‌ جهان‌ نيم‌ سير) و چون‌ چنين‌ شدند و درجه‌ درجه‌ بالا رفتند ‌که‌ مفاد يعرجون‌ ‌است‌ بكلي‌ دين‌ و ‌خدا‌ و قيامت‌ ‌را‌ فراموش‌ ميكنند و منكر ميشوند و ميگويند ‌که‌ انبياء ميخواهند روي‌ چشم‌ ‌ما ‌را‌ ببندند و ‌ما ‌را‌ ‌از‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ ‌در‌ دنيا محروم‌ كنند و وعده‌هاي‌ قيامت‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بما‌ ميدهند ‌که‌ بهشتي‌ و جهنمي‌ و ثوابي‌ و عذابي‌ هست‌ ‌ما ‌را‌ فريب‌ دهند و سحر كنند و معجزاتي‌ ‌که‌ اقامه‌ ميكنند سحر و جادو و شعبده‌ ‌است‌، چنانچه‌ بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ زمان‌ ‌ما چنين‌ هستند جز زخارف‌ دنيا چيزي‌ ‌در‌ نظر ندارند و ابدا گوش‌ ‌آنها‌ بدهكار بفرمايشات‌ انبياء و ائمه‌ و علماء نيست‌ بلكه‌ مخل‌ بآسايش‌ ‌خود‌ و ترقيات‌ ميدانند.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۷۹: سطر ۱۷۴:
 
]
 
]
  
(آیه 15)- «باز می‌گویند ما را چشم بندی کرده‌اند» (لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا).
+
(آیه 13)- اما با این همه تبلیغ و تأکید و بیان منطقی و ارائه معجزات باز هم این متعصبان استهزاء کننده «به آن ایمان نمی‌آورند» (لا یُؤْمِنُونَ بِهِ).
 
 
«بلکه ما گروهی هستیم که سر تا پا سحر شده‌ایم» و آنچه می‌بینیم ابدا واقعیت ندارد! (بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ).
 
  
این جای تعجب نیست که انسان به چنین مرحله‌ای از عناد و لجاج برسد، برای این که روح پاک و فطرت دست نخورده انسان که قادر به درک حقایق و مشاهده چهره اصلی واقعیات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنی با حق تدریجا به تاریکی می‌گراید، البته در مراحل نخستین پاک کردن آن کاملا امکان پذیر است، اما اگر خدای نکرده این حالت در انسان راسخ شود و به صورت «ملکه» در آید دیگر به آسانی نمی‌توان آن را شست، و در اینجاست که چهره حق در نظر انسان دگرگون می‌شود تا آنجا که محکمترین دلائل عقلی، و روشنترین دلائل حسی، در دل او اثر نمی‌گذارد و کار او به انکار معقولات و محسوسات، هر دو، می‌رسد.
+
ولی این منحصر به آنها نیست «پیش از آنها سنت اقوام اولین نیز چنین بود» (وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۹۱: سطر ۱۸۴:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=15 |آیه=13}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=15 |آیه=13}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=15}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=15 |آیه=13}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۶

مشاهده آیه در سوره

لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<12 آیه 13 سوره حجر 14>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

لیکن به آن ایمان نمی‌آورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

they do not believe in it, and the precedent of the ancients has already passed.

معانی کلمات آیه

«وَ قَدْ خَلَتْ ...»: شیوه اقوام پیشین نیز چنین بوده است. شیوه خدا درباره پیشینیان هم بر این بوده است که آنان را مدّت زمانی مهلت داده است و سپس نابودشان ساخته و به عذاب دردناک گرفتارشان نموده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ «12»

اينگونه ما (براى اتمام حجّت) قرآن را در دلهاى مجرمان راه مى‌دهيم.

لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ «13»

(امّا) آنان به آن ايمان نمى‌آورند و سنّت و راه كفّار پيشين نيز اين‌گونه بوده است.

وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ «14»

و اگر از آسمان درى بر روى آنان بگشاييم تا همواره در آن بالا روند.

لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ «15»

قطعاً مى‌گفتند در حقيقت ما چشم‌بندى شده‌ايم بلكه ما قومى جادو شده‌ايم.

نکته ها

در چند آيه قبل خوانديم كه كفّار از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله درخواست ديدن و آوردن فرشته مى‌كردند. در آيه 14 اين سوره مى‌فرمايد: حتّى اگر ما درى از آسمان را به روى آنان باز كنيم و آنان به آسمان بالا روند وملائكه وچيزهاى ديگرى را هم ببينند، باز ايمان نخواهند آورد، زيرا تقاضاى ديدن فرشته تنها يك بهانه است. و شخص لجوج، عروج خود را به آسمان نيز، انكار مى‌كند.

در آيه 7 سوره‌ى انعام مى‌خوانيم: حتى اگر كتابى را در كاغذى از آسمان نازل كنيم و آنان با دست خود آن را بگيرند، باز هم انكار مى‌كنند و مى‌گويند اين جز جادو و سحر آشكارى‌ نيست.

جلد 4 - صفحه 447

بعضى مفسّران مى‌گويند: «نَسْلُكُهُ» يعنى ما اين تكذيب واستهزا را در دل كفّار نفوذ داديم، نظير آيه‌ «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ» كه سنگدل شده‌اند وديگر قابل هدايت نيستند.

پیام ها

1- سنّت خداوند براى هدايت مردم، نسبت به همه يكسان است. «كَذلِكَ نَسْلُكُهُ»

2- خداوند اتمام حجّت مى‌كند و مطالب حقّ را به دل و عمق جان مردم مى‌رساند، تا نگويند ما حقيقت را نفهميديم. «فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ»

3- جرم وگناه، انسان را از هدايت پذيرى دور مى‌كند. «قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ‌، لا يُؤْمِنُونَ بِهِ»

4- تنها فهميدن حق، براى پذيرفتن آن كافى نيست، زيرا ايمان آوردن نياز به اراده و تواضع وخشوع دارد. نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ‌ ... لا يُؤْمِنُونَ‌

5- آسمان درهايى دارد كه با اراده‌ى خداوند، بر هركس كه بخواهد باز مى‌شود. «فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً»

6- لجاجت، مانع شناخت است و لجوج محسوسات را نيز انكار مى‌كند. لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ... لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا

7- لجاجت، درد بى درمان و رو به گسترش است. او با ديدن هرگونه نشانه‌اى ابتدا مى‌گويد؛ چشم من سحر شده، «إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا» امّا بعد مى‌گويد؛ تمام وجودم سحر شده است. «بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ»

پانویس

منابع