آیه 111 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
(اطرافيان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخير انداز و مأموران را در شهرها براى جمع‌كردن (ساحران) بفرست.
 
(اطرافيان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخير انداز و مأموران را در شهرها براى جمع‌كردن (ساحران) بفرست.
 
يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ «112»
 
 
تا هر ساحر دانا و كارآزموده‌اى را نزد تو بياورند.
 
 
جلد 3 - صفحه 136
 
 
===نکته ها===
 
 
كلمه‌ى «أرج»، فعل امر از ريشه‌ى «رجاء»، هم به معناى حبس كردن و هم به معناى تأخير انداختن است. امّا با توجّه به موج گسترده‌ى دعوت موسى و معجزاتش، به زندان انداختن موسى براى فرعون مناسب نبود، لذا معناى تأخير انداختن مناسب‌تر است.
 
 
در اينجا آمده است: «ساحِرٍ عَلِيمٍ» ولى در آيه‌ى 37 سوره‌ى شعراء با تعبير «سَحَّارٍ عَلِيمٍ» آمده كه نشان دهنده‌ى كمال تخصّص و كار آزمودگى جادوگران است.
 
 
===پیام ها===
 
 
1- در حكومت‌هاى طاغوتى فرعونى، روشنگرى مردم و هر صداى حقّى، مجازاتى در پى‌دارد. «قالُوا أَرْجِهْ»
 
 
2- تخريب شخصيّت، مهم‌تر از قتل ومجازات است. «أَرْجِهْ» (بنا بر اينكه مراد از «أرجه»، پيشنهاد تأخير مجازات موسى، براى رسوا كردن او در اجتماع باشد.)
 
 
3- طاغوت‌ها براى شكستن حقّ، گردهمايى سراسرى و جهانى از متخصّصان تشكيل مى‌دهند. «يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ»
 
 
4- كفّار هم مى‌دانند براى مقابله با كار فرهنگى، بايد كار فرهنگى قوى‌ترى انجام داد. «بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ»
 
 
5- گاهى علم و تخصّص، در دست افراد منحرف و در مسير مبارزه با حقّ قرار مى‌گيرد. «يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ»
 
 
}}
 
}}
  
سطر ۸۶: سطر ۶۲:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ (112)
 
  
يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ‌: تا بياورند به حضور تو هر ساحر دانا و ماهرى را. اهل سير نقل نموده كه به حسب كميت و كيفيت، در هيچ قرن آن مقدار ساحر نبود كه در عصر موسى عليه السّلام سحره ماهر بشهر مصر بودند. ملازمان مأمور جمع‌آورى سحره شدند.
+
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (111)
 +
 
 +
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ‌: گفتند تأخير كن مهم موسى و برادرش را و در كار آنها تعجيل منما، يا حبس كن ايشان را. و اول اصح است به جهت آنكه ارجاء، به معنى تأخير اوست. ايضا فرعون مى‌دانست قادر بر حبس ايشان نيست. به سبب مشاهده آن دو معجزه عظيمه، وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ‌: و
  
تفسير لوامع التنزيل- مذكور است در مداين صعيد دو برادر بودند كه در فن سحر مهارتى كامل داشتند. چون مأموران فرعون ايشان را خبر نمودند، از مادر خود قبر پدر را پرسيده به سر قبر آمده و به عمليات خود روح پدر را حاضر، گفتند:
+
جلد 4 صفحه 160
  
فرعون ما را طلبيده به جهت دو نفر كه بى سلاح و لشكر، كار را بر او تنگ گرفته، عصائى دارند كه اژدها شود، و هر چه پيش آيد مى‌بلعد، فرعون ما را به معارضه او خواسته. از صاحب قبر جواب آمد كه: در آنجها بپرسيد وقتى موسى به خواب رود، عصا با اژدها مى‌شود يا نه، اگر چنين باشد، بدانيد كه سحر نيست، زيرا سحر ساحر در خواب اثرى ندارد. چون حال بر اين منوال باشد، نه شما و نه تمام عالميان را قوت معارضه او نخواهد بود (از اينجا معلوم شود كه علم «منيتيسم» كه امروزه ظهور يافته جديد نيست، بلكه در عصر موسى عليه السّلام پنج هزار سال قبل، اهل اين فن بوده و آثار از آنها ظاهر مى‌شد) خلاصه برادران با شاگردان و مصاحبان كه دوازده هزار- و نزد ابن اسحق پانزده هزار نفر و نزد سدى سى هزار بودند و يا هفتاد و يا هشتاد هزار بنابر اختلاف- همه وارد مصر و به درگاه فرعون حاضر شدند.
+
بفرست در شهرهاى مصر گروهى جمع كنندگان را.
  
  
سطر ۱۲۶: سطر ۱۰۳:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَأتُوك‌َ بِكُل‌ِّ ساحِرٍ عَلِيم‌ٍ (112)
+
قالُوا أَرجِه‌ وَ أَخاه‌ُ وَ أَرسِل‌ فِي‌ المَدائِن‌ِ حاشِرِين‌َ (111)
 +
 
 +
گفتند نگاه‌دار موسي‌ و برادرش‌ ‌را‌ و بفرست‌ ‌در‌ شهرستانها همه‌ مجتمع‌ شوند.
 +
 
 +
قالُوا كلام‌ ملاء قوم‌ فرعون‌ ‌است‌ ‌در‌ جواب‌ قول‌ فرعون‌ ‌که‌ بآنها ‌گفت‌ چه‌ رأي‌ ميدهيد و همين‌ دليل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آيه‌ قبل‌ گفتار فرعون‌ بوده‌ ‌که‌ اينها جواب‌ دادند بخطاب‌ مفرد ارجه‌ ارج‌ ‌از‌ ماده‌ رجاء ‌است‌ و بمعني‌ مهلت‌ ‌است‌ نه‌ نگاه‌داري‌ ‌که‌ بمعني‌ حبس‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ واقع‌ معنا اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ موسي‌ مهلت‌ بگير ولي‌ نظر بعظمت‌
  
بياورند نزد تو بهر ساحر دانايي‌.
+
جلد 7 - صفحه 414
  
يَأتُوك‌َ فاعل‌ يأتوك‌ كساني‌ هستند ‌که‌ فرعون‌ فرستاده‌ ‌بود‌ ‌در‌ مدائن‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ جمع‌آوري‌ كنند ‌که‌ لشكريان‌ و نظاميها و شرطه‌ها باشند.
+
فرعون‌ تعبير كردند ‌به‌ اينكه‌ ‌او‌ ‌را‌ مهلت‌ بده‌ نه‌ بگير و اخاه‌ هارون‌ ‌که‌ برادر موسي‌ ‌بود‌ و باتفاق‌ آمده‌ بودند ‌براي‌ دعوت‌ ‌در‌ واقع‌ شريك‌ حضرت‌ موسي‌ ‌بود‌ ‌در‌ رسالت‌ بعنوان‌ تبعيت‌ و ‌براي‌ كمك‌ بموسي‌ و اعانت‌ ‌او‌ آمده‌ ‌بود‌ چنانچه‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ عرض‌ كرد قال‌َ رَب‌ِّ اشرَح‌ لِي‌ صَدرِي‌ وَ يَسِّر لِي‌ أَمرِي‌ وَ احلُل‌ عُقدَةً مِن‌ لِسانِي‌ يَفقَهُوا قَولِي‌ وَ اجعَل‌ لِي‌ وَزِيراً مِن‌ أَهلِي‌ هارُون‌َ أَخِي‌ اشدُد بِه‌ِ أَزرِي‌ وَ أَشرِكه‌ُ فِي‌ أَمرِي‌ طه‌ ‌آيه‌ 26‌-‌ 33، و نيز ميفرمايد وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ وَ جَعَلنا مَعَه‌ُ أَخاه‌ُ هارُون‌َ وَزِيراً فرقان‌ ‌آيه‌ 37. و ‌در‌ حديث‌ منزلة ‌که‌ ‌از‌ اخبار متواتره‌ ‌بين‌ الفريقين‌ ‌است‌ فرمود
  
جلد 7 - صفحه 415
+
(علي‌ّ منّي‌ بمنزلة هارون‌ ‌من‌ موسي‌ الّا انّه‌ ‌لا‌ نبي‌ّ بعدي‌).
  
بِكُل‌ِّ ساحِرٍ عَلِيم‌ٍ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ شهري‌ ‌هر‌ چه‌ ساحر دانايي‌ هست‌ بياورند ‌که‌ گفتند هفتاد نفر بودند و مجموع‌ مجتمعين‌ هشتاد هزار لكن‌ ‌ما مدركي‌ ‌از‌ اخبار ‌بر‌ شماره‌ ‌آنها‌ نداريم‌ و ‌اينکه‌ مطابق‌ قراردادي‌ ‌بود‌ ‌که‌ فرعون‌ ‌با‌ حضرت‌ موسي‌ كرده‌ ‌بود‌ چون‌ بموسي‌ ‌گفت‌ فَاجعَل‌ بَينَنا وَ بَينَك‌َ مَوعِداً لا نُخلِفُه‌ُ نَحن‌ُ وَ لا أَنت‌َ مَكاناً سُوي‌ً، قال‌َ مَوعِدُكُم‌ يَوم‌ُ الزِّينَةِ وَ أَن‌ يُحشَرَ النّاس‌ُ ضُحًي‌ طه‌ ‌آيه‌ 60 و 61، ‌که‌ روز عيد ‌آنها‌ بوده‌ ‌که‌ تمام‌ زينت‌ كرده‌ و آماده‌ باشند آنهم‌ ‌در‌ صحراي‌ صاف‌ زلال‌ ‌که‌ پستي‌ و بلندي‌ نداشته‌ ‌باشد‌.
+
وَ أَرسِل‌ فِي‌ المَدائِن‌ِ مدائن‌ فرعون‌ هفت‌ شهر ‌بود‌، ‌از‌ عياشي‌ حديث‌ نقل‌ ‌شده‌ مفصل‌ ‌است‌ خلاصه‌ محل‌ شاهد اينست‌ ‌که‌ فرعون‌ هفت‌ شهر بنا كرد و ‌بين‌ ‌هر‌ شهري‌ نيزار و بيشه‌ها قرار داد و ‌در‌ ‌آنها‌ شيري‌ گذارد موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ آمد شير نزد موسي‌ تبسبس‌ كرد و كوچكي‌ نمود و هفت‌ قصر تو ‌در‌ تو داشت‌ حضرت‌ موسي‌ چند مرتبه‌ بوّاب‌ ‌را‌ ندا داد ‌که‌ درب‌ قصر ‌را‌ باز كند اعتنايي‌ نكرد حضرت‌ موسي‌ فرمود ‌من‌ ‌رسول‌ رب‌ّ العالمين‌ هستم‌ بوّاب‌ ‌گفت‌ رب‌ العالمين‌ ‌غير‌ ‌از‌ تو كسي‌ ‌را‌ نداشت‌ ‌که‌ ‌با‌ لباس‌ پشمينه‌ و وضع‌ ناهنجار فرستاده‌ موسي‌ ‌در‌ غضب‌ شد و عصا بدرب‌ زد درب‌ باز شد و يك‌ يك‌ قصرها ‌را‌ بهمين‌ نحو ‌تا‌ نزد فرعون‌ رفت‌ و دعوت‌ فرمود ‌تا‌ آخر حديث‌ حاشرين‌ ‌که‌ تمام‌ فرعونيان‌ جمع‌ آوري‌ شوند.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۱: سطر ۱۲۲:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 112)- «تا همه ساحران ورزیده و آزموده و دانا را به سوی تو فراخوانند و به محضر تو بیاورند» (یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ).
+
(آیه 111)- به هر حال نظر همگی بر این قرار گرفت که به فرعون «گفتند: (کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوری کنندگان را به همه شهرها بفرست ...»
 
 
از آنجا که عجله در کشتن موسی و هارون با توجه به دو معجزه عجیبش باعث گرایش عده زیادی به او می‌شد و چهره «نبوت» او با چهره «مظلومیت و شهادت» آمیخته شده، جاذبه بیشتری به خود می‌گرفت، نخست به این فکر
 
 
 
ج2، ص78
 
  
افتادند که عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثی کنند و آبرویش را بریزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسی و هارون برای همیشه از نظرها فراموش گردد!
+
(قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۵۵: سطر ۱۳۲:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=111}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=111}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=112}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=111}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۰۰

مشاهده آیه در سوره

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<110 آیه 111 سوره اعراف 112>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

قوم به فرعون گفتند که موسی و برادرش (هارون) را زمانی بازدار و گردآورانی به شهرها بفرست.

گفتند: [مجازات] او و برادرش را به تأخیر انداز و نیروهای گردآورنده را به شهرها روانه کن.

گفتند: «او و برادرش را بازداشت كن، و گردآورندگانى را به شهرها بفرست.

گفتند: او و برادرش را نگه دار و كسان به شهرها بفرست.

(سپس به فرعون) گفتند: «(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع‌آوری‌کنندگان را به همه شهرها بفرست...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘Put him and his brother off for a while, and send heralds to the cities,

They said: Put him off and his brother, and send collectors into the cities:

They said (unto Pharaoh): Put him off (a while) - him and his brother - and send into the cities summoners,

They said: "Keep him and his brother in suspense (for a while); and send to the cities men to collect-

معانی کلمات آیه

«أَرْجِهْ»: کار او را به تأخیر بینداز تا سپس درباره او تصمیم گرفته شود. اصل آن (أَرْجِئْهُ) است و از مصدر (إِرْجاء) به معنی به تأخیر انداختن. این واژه می‌تواند از ماده (رَجا) یا (رَجی) که به همین معنی است باشد (نگا: احزاب / ). «حَاشِرِینَ»: جمع‌کنندگان. حال یا صفت موصوف محذوفی است و اصل آن: (اَرْسِلْ رِجالاً حَاشِرِینَ) است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ «111»

(اطرافيان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخير انداز و مأموران را در شهرها براى جمع‌كردن (ساحران) بفرست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (111)

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ‌: گفتند تأخير كن مهم موسى و برادرش را و در كار آنها تعجيل منما، يا حبس كن ايشان را. و اول اصح است به جهت آنكه ارجاء، به معنى تأخير اوست. ايضا فرعون مى‌دانست قادر بر حبس ايشان نيست. به سبب مشاهده آن دو معجزه عظيمه، وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ‌: و

جلد 4 صفحه 160

بفرست در شهرهاى مصر گروهى جمع كنندگان را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 111 تا 114

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (111) يَأْتُوكَ بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ (112) وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (113) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (114)

ترجمه‌

گفتند واگذار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع‌آورندگان را

كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانائى را

و آمدند جادوگران نزد فرعون گفتند بدرستيكه براى ما هر آينه مزدى است اگر باشيم غالبان‌

گفت بلى و بدرستيكه شما هر آينه از مقربانيد.

تفسير

خلاصه راى صادر از مجلس شورا اين بود كه فرعون حضرت موسى و هارون را بحال خودشان واگذار نمايد و بامر آنها نپردازد ضمنا عدّه را مأمور نمايد كه در بلاد مصر تفحّص نمايند هر جا ساحرى است بهر وسيله ممكن است او را ببارگاه فرعون حاضر نمايند و آن زمان سحر بقدرى رواج داشت كه در اندك زمانى از دوازده هزار تا هشتاد هزار ساحر ماهر گفته‌اند جمع‌آورى شد و بزرگان آنها كه گفته‌اند پنج نفر بودند و اعلم از همه شمعون نام بود ببارگاه فرعون راه يافتند و از او تقاضاى اجر مهمّى نمودند كه در صورت غلبه بآنها انعام شود و اين تقاضا يا بصورت اخبار بوده كه فرض مسلّميّت آن را نموده‌اند يا بصورت سؤال چون جمعى از قراء ائنّ لنا لأجرا قرائت‌

جلد 2 صفحه 460

نموده‌اند در هر حال فرعون علاوه بر آنكه ملتزم باجر و انعام شد قول داد كه آنها را از مقربان درگاه خود قرار دهد كه بى‌اجازه وارد بر او شوند و هر حاجتى داشته باشند براى خودشان و كسان ديگر برآورده شود و اين كاشف از نهايت طمع آنها و تشويش خاطر آن ملعون است و كلمه ارجه امر از ارجاء بمعنى تأخير است كه متصل بضمير مفعول شده است و بعضى از علماء نحو منع از اسكان هاء ضمير نموده‌اند و بعضى از قراء بكسر هاء با اشباع و بدون آن قرائت نموده‌اند و ارجئه بهمزه و ضم‌ها نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا أَرجِه‌ وَ أَخاه‌ُ وَ أَرسِل‌ فِي‌ المَدائِن‌ِ حاشِرِين‌َ (111)

گفتند نگاه‌دار موسي‌ و برادرش‌ ‌را‌ و بفرست‌ ‌در‌ شهرستانها همه‌ مجتمع‌ شوند.

قالُوا كلام‌ ملاء قوم‌ فرعون‌ ‌است‌ ‌در‌ جواب‌ قول‌ فرعون‌ ‌که‌ بآنها ‌گفت‌ چه‌ رأي‌ ميدهيد و همين‌ دليل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آيه‌ قبل‌ گفتار فرعون‌ بوده‌ ‌که‌ اينها جواب‌ دادند بخطاب‌ مفرد ارجه‌ ارج‌ ‌از‌ ماده‌ رجاء ‌است‌ و بمعني‌ مهلت‌ ‌است‌ نه‌ نگاه‌داري‌ ‌که‌ بمعني‌ حبس‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ واقع‌ معنا اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ موسي‌ مهلت‌ بگير ولي‌ نظر بعظمت‌

جلد 7 - صفحه 414

فرعون‌ تعبير كردند ‌به‌ اينكه‌ ‌او‌ ‌را‌ مهلت‌ بده‌ نه‌ بگير و اخاه‌ هارون‌ ‌که‌ برادر موسي‌ ‌بود‌ و باتفاق‌ آمده‌ بودند ‌براي‌ دعوت‌ ‌در‌ واقع‌ شريك‌ حضرت‌ موسي‌ ‌بود‌ ‌در‌ رسالت‌ بعنوان‌ تبعيت‌ و ‌براي‌ كمك‌ بموسي‌ و اعانت‌ ‌او‌ آمده‌ ‌بود‌ چنانچه‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ عرض‌ كرد قال‌َ رَب‌ِّ اشرَح‌ لِي‌ صَدرِي‌ وَ يَسِّر لِي‌ أَمرِي‌ وَ احلُل‌ عُقدَةً مِن‌ لِسانِي‌ يَفقَهُوا قَولِي‌ وَ اجعَل‌ لِي‌ وَزِيراً مِن‌ أَهلِي‌ هارُون‌َ أَخِي‌ اشدُد بِه‌ِ أَزرِي‌ وَ أَشرِكه‌ُ فِي‌ أَمرِي‌ طه‌ ‌آيه‌ 26‌-‌ 33، و نيز ميفرمايد وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ وَ جَعَلنا مَعَه‌ُ أَخاه‌ُ هارُون‌َ وَزِيراً فرقان‌ ‌آيه‌ 37. و ‌در‌ حديث‌ منزلة ‌که‌ ‌از‌ اخبار متواتره‌ ‌بين‌ الفريقين‌ ‌است‌ فرمود

(علي‌ّ منّي‌ بمنزلة هارون‌ ‌من‌ موسي‌ الّا انّه‌ ‌لا‌ نبي‌ّ بعدي‌).

وَ أَرسِل‌ فِي‌ المَدائِن‌ِ مدائن‌ فرعون‌ هفت‌ شهر ‌بود‌، ‌از‌ عياشي‌ حديث‌ نقل‌ ‌شده‌ مفصل‌ ‌است‌ خلاصه‌ محل‌ شاهد اينست‌ ‌که‌ فرعون‌ هفت‌ شهر بنا كرد و ‌بين‌ ‌هر‌ شهري‌ نيزار و بيشه‌ها قرار داد و ‌در‌ ‌آنها‌ شيري‌ گذارد موقعي‌ ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ آمد شير نزد موسي‌ تبسبس‌ كرد و كوچكي‌ نمود و هفت‌ قصر تو ‌در‌ تو داشت‌ حضرت‌ موسي‌ چند مرتبه‌ بوّاب‌ ‌را‌ ندا داد ‌که‌ درب‌ قصر ‌را‌ باز كند اعتنايي‌ نكرد حضرت‌ موسي‌ فرمود ‌من‌ ‌رسول‌ رب‌ّ العالمين‌ هستم‌ بوّاب‌ ‌گفت‌ رب‌ العالمين‌ ‌غير‌ ‌از‌ تو كسي‌ ‌را‌ نداشت‌ ‌که‌ ‌با‌ لباس‌ پشمينه‌ و وضع‌ ناهنجار فرستاده‌ موسي‌ ‌در‌ غضب‌ شد و عصا بدرب‌ زد درب‌ باز شد و يك‌ يك‌ قصرها ‌را‌ بهمين‌ نحو ‌تا‌ نزد فرعون‌ رفت‌ و دعوت‌ فرمود ‌تا‌ آخر حديث‌ حاشرين‌ ‌که‌ تمام‌ فرعونيان‌ جمع‌ آوري‌ شوند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 111)- به هر حال نظر همگی بر این قرار گرفت که به فرعون «گفتند: (کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوری کنندگان را به همه شهرها بفرست ...»

(قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع