اسرافیل: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی 'فرشتهاى مقرب، ابلاغكننده فرمان الهى به ديگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان ...' ایجاد کرد) |
جز |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ===اسرافیل=== | |
− | + | فرشتهاى مقرب، ابلاغكننده فرمان الهى به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قیامت. | |
− | + | واژه إسرافیل را به صورتهاى دیگرى نیز از قبیل «اسرافین»، «سرافین» و «سرافیل» ذكر كردهاند.<ref> لسانالعرب، ج 5، ص 245؛ مجمعالبحرین، ج 2، ص 366، «سرفل»؛ تاجالعروس، ج 23، ص 431، «سرف».</ref> برخى واژه إسرافیل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مىدانند.<ref> لسانالعرب، ج 5، ص 245، «سرفل»؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.</ref> | |
− | برخى | + | بیشتر لغتدانان اسرافیل را واژهاى غیرعربى دانستهاند؛<ref> تاجالعروس، ج 23، ص 431، «سرف»؛ المعرب، ج 1، ص 97؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.</ref> برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مىدانند.<ref> لغتنامه، ج 2، ص 1925، «اسرافیل».</ref> نامهاى دیگر اسرافیل (عبدالله،<ref> [[بحارالانوار]]، ج 15، ص 352.</ref> عبیداللّه،(6) عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 225.</ref>) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، [[امام سجاد]] علیهالسلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند [[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) به نحوى بندگى خدا را مىرساند.<ref> همان؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.</ref> |
− | + | برخى دیگر احتمال دادهاند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد<ref> الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 2، ص 113.</ref> كه بر اساس [[تورات]]، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ایستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیدهاند و با دو بال دیگر پرواز مىكنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مىآورند.<ref> كتاب مقدس، اشعیاء نبى، 6: 2ـ7.</ref> | |
− | + | گاهى نظریه اشتقاق اسرافیل از سرافیم با حدس و احتمال چنین توجیه مىشود كه شاید اعراب پیشین از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنین امكان دارد كه «میم» به «لام» تبدیل شده تا بر قیاس جبرئیل و میكائیل، این واژه، سرافیل (اسرافیل) شود.<ref> المعرب، ص 98.</ref> | |
− | + | برخى از همسانى لفظى این دو واژه، پا را فراتر نهاده، براى نشان دادن ارتباط هر چه بیشتر بین آن دو به تشابه پارهاى از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد كرسى خداوند و قدوس قدوس گویى فرشتگان سرافیم در كتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهى بودن و تسبیحگویى فرشته اسرافیل در روایات اسلامى استناد جستهاند<ref> دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 289؛ عجائب المخلوقات، ص 260.</ref> و در اظهارنظرى غیردقیق، اینگونه مطالب را به صراحت ساخته كعبالاحبار و از اسرائیلیات دانستهاند.<ref> الملائكة، ص 45.</ref> | |
− | + | اگرچه بیشتر روایات از منابع اهلسنت بوده و در سند پارهاى از آنها كعبالاحبار وجود دارد؛ اما فراوانى روایات به حدى است كه شبههاى، در اصل وجود فرشتهاى به نام اسرافیل در [[فرهنگ اسلامى]] باقى نمىگذارد و این گونه اوصاف كه نظیر آن در آیات قرآن ([[سوره فاطر]]/35، 1) نیز آمده است، بر اساس دیدگاههاى گوناگون كلامى و فلسفى قابل تبیین است.<ref> ریاضالسالكین، ج 1، ص 83.</ref> | |
− | + | اندكى توجه روشن مىسازد كه لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهتهاى لفظى و وصفى، تفاوتهاى آشكارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد: | |
− | # در | + | # سرافیم جمع و در [[تورات]] به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشتهاى مقرب. |
− | + | # در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان<ref> التوحید، ص 264؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 652.</ref> و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیحگوى سرافیم چنین مسئولیتهایى ندارند بلكه از هیچ فرشتهاى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است. | |
− | بر اساس | + | بر اساس روایات، همچنین اسرافیل ولىّ لوح محفوظ<ref> عالم الملائكه، ص 63؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59.</ref> و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 230؛ بحارالانوار، ج 56، ص 260.</ref> و بر این نكته تصریح شده كه وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مىگردد.<ref> [[بحارالانوار]]، ج 54، ص 366، 368؛ التوحید، ص 264.</ref> |
− | در | + | بر اساس این روایات فرمانها و [[وحى]] الهى در لوح محفوظ ظاهر مىشود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مىكند. [[علامه مجلسى]] در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مىكند كه وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته است.<ref> بحارالانوار، ج 54، ص 319؛ التفسیر الكبیر، ج 2، ص 162.</ref> |
− | + | در روایتى دیگر علم جبرئیل از میكائیل، و علم میكائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است<ref> الاختصاص، ص 45.</ref> و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میكائیل و میكائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مىكند؛<ref> همان،؛ بحارالانوار، ج 39، ص 246؛ وسائلالشیعه، ج 8، ص 42، 86؛ ج 27، ص 187.</ref> همچنین در روایات از نگاشته شدن [[قرآن]]<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 123.</ref> و نامى از اسماى الهى<ref> بحارالانوار، ج 56، ص 253.</ref> و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل<ref> الخصال، ج 2، ص 510؛ اعلام القرآن، ص 89.</ref> گزارشهایى ارائه شده و در [[دعا]]،<ref> بحارالانوار، ج 87، ص 213؛ ج 86، ص 316؛ ج 90، ص 261ـ262.</ref> تعقیقات<ref> همان، ج 56، ص 93، 253؛ ج 83، ص 75، 88.</ref> و حرزهاى بسیارى<ref> همان، ج 83، ص 311؛ ج 87، ص 191.</ref> از او نام برده شده است. | |
− | واژه | + | بدین سان و با عنایت به نبودن واژه اسرافیل در زبان عبرى و سامى،<ref> المعرب، ص 97.</ref> صرف حدس و گمان یا وجود پارهاى تشابهات نمىتواند اشتقاق این واژه را از لغت عبرى سرافیم توجیه كند. |
− | + | واژه اسرافیل در [[قرآن كریم]] نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى، از این فرشته سخن گفتهاند: | |
− | # | + | # نفخ صور و دمیدن در ناقور. ([[سوره نمل]]/27،87؛ [[سوره زمر]]/39،68؛ [[سوره انعام]]/6، 73؛ [[سوره كهف]]/18، 99<ref> روضالجنان، ج 12، ص 363.</ref>؛ [[سوره مدثر]]/ 74، 8) |
− | # | + | # دعوت و ندا. ([[سوره روم]]/30، 25 و 27؛ [[سوره ق]]/50،41ـ42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است.<ref> مجمع البیان، ج 8، ص 47؛ ج 9، ص 226؛ التفسیرالكبیر، ج 28، ص 188؛ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 15.</ref> |
− | # | + | # برانگیخته شدن در قیامت.<ref> مجمعالبیان، ج 10، ص 653؛ روضالجنان، ج 7، ص 380.</ref> ([[سوره نازعات]]/ 79، 6ـ7؛ [[سوره انعام]]/6، 94) |
− | # | + | # [[معراج]] پیامبر صلى الله علیه و آله.<ref> تفسیرقمى، ج 2، ص 31؛ روضالجنان، ج 12، ص 152.</ref> ([[سوره اسراء]]/ 17، 1) |
− | + | # فرشتگان: الف. جبرئیل و میكائیل و تمثل به جبرئیل.<ref> كشفالاسرار، ج 9، ص 307؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 225، 230؛ البرهان، ج 5، ص 199ـ200.</ref> ([[سوره بقره]]/2، 98؛ [[سوره نجم]]/ 53، 8ـ13؛ [[سوره تكویر]]/81، 23) ب. مدبرات امر.<ref> مجمعالبیان، ج 10، ص 652.</ref> ([[سوره نازعات]] /79، 5) ج. حاملان عرش.<ref> الدرالمنثور، ج 8، ص 270.</ref> ([[سوره حاقه]]/ 69، 17) د.عبادت و تسبیح فرشتگان.<ref> قصص عن الملائكه، ص 14.</ref> ([[سوره انبیاء]]/21، 19؛ [[سوره فصلت]]/41، 38) هـ.فرشتگان بشارت دهنده به [[حضرت ابراهیم]] علیهالسلام.<ref> جامعالبیان، مج 7، ج 12، ص 89.</ref> ([[سوره هود]]/11، 69) و. فرشتگانى كه به هنگام [[مرگ]] مؤمن بر بالین وى حاضر مىشوند.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص 553.</ref>([[سوره فجر]]/89،30) ز. حضور فرشتگان در [[قیامت]].<ref> روضالجنان، ج 12، ص 152.</ref> ([[سوره نبأ]]/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان.<ref> تفسیر قرطبى، ج 14، ص 204ـ205؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 123.</ref> ([[سوره فاطر]]/35،1؛ [[سوره بقره]]/ 2، 34) ط. برترى فرشتگان برگزیده بر بنىآدم<ref> روضالجنان، ج 12، ص 251.</ref> ([[سوره اسراء]]/17، 70)، افزون بر این در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص 445.</ref> در قیامت، ([[سوره طور]]/52،21) شادكامى بهشتیان<ref> كشفالاسرار، ج 7، ص 440.</ref> ([[سوره روم]]/30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آنها در زمین.<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 27.</ref> ([[سوره اسراء]]/17،95) | |
− | + | '''جایگاه إسرافیل''' | |
− | + | در ذیل آیه «ولَقَد كَرَّمنا بَنى ءادَمَ... و فَضَّلنهُم عَلى كَثیر مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا» ([[سوره اسراء]]/17، 70) كه بنىآدم بر بسیارى از مخلوقات الهى برتر معرفى شده است، برخى به برترى انسان جز بر فرشتگان برگزیده (جبرئیل، اسرافیل، میكائیل و عزرائیل) و جماعتى از كروبیان اشاره كردهاند؛ ولى ابوالفتوح با ژرفاندیشى نیكویى، صحت آن را موقوف بر استثناى [[پیامبران]] از بنىآدم دانسته است.<ref> روض الجنان، ج 12، ص 251.</ref> | |
− | + | آیه شریفه: «وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»، ([[سوره صافات]]/ 37، 164) هر یك از فرشتگان را داراى جایگاهى مشخص معرفى كرده است. با توجه به دیدگاه فیلسوفان مشّاء نیز كه بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولى مراتب هستى قائلاند و رابطه وجودى عقول و فرشتگان را نسبت به یكدیگر تكوینى و علّى دانستهاند<ref> الشفاء، ص 435؛ نهایةالحكمه، ص 381ـ382.</ref> مىتوان جایگاه اسرافیل در نظام هستى را بازشناسى كرد. | |
− | در | + | در ذیل آیاتى كه از جبرئیل و میكائیل سخن به میان آمده است، همچون: «مَن كانَ عَدُوًّالِلَّهِ و مَلئِكَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میكلَ...»([[سوره بقره]]/2، 98) مفسران پس از ذكر نام اسرافیل به ذكر روایاتى پرداختهاند كه مفاد برخى از آنها بیان شأن نزول<ref> تفسیر منسوب به [[امام حسن عسكرى]] علیهالسلام، ص 451.</ref> و برخى برترى جایگاه وى بر جبرئیل و دیگر فرشتگان برگزیده است.<ref> الدر المنثور، ج 1، ص 225، 229ـ230.</ref> |
− | در | + | در ذیل آیات تمثل جبرئیل: «دَنافَتَدَلّى... ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخرى» ([[سوره نجم]]/53،8ـ13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبین» ([[سوره تكویر]]/81، 23)، مفسران(49) روایاتى را ذكر كردهاند كه در آنها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.<ref> البرهان، ج 5، ص 199ـ200؛ تفسیر قرطبى، ج 9، ص 157.</ref> |
− | + | در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیكترین فرشته به خداوند،(51) نزدیكترین مخلوقها به خداوند،<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.</ref> دربان پروردگار<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 230.</ref> و اولین فرشتهاى كه پس از حجابهاست<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 229؛ ریاض السالكین، ج 1، ص 85.</ref> و سید ملائكه<ref> بحارالانوار، ج 40، ص 47.</ref> از او یاد شده است. | |
− | بر | + | این گونه روایات با نظر به نقش هر یك از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است زیرا بدون احیا كه بر عهده اسرافیل است زمینهاى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته كه به ترتیب بر عهده جبرئیل و میكائیل و عزرائیل است<ref> روضالجنان، ج 20، ص 133؛ عجائب المخلوقات، ص 260ـ261.</ref> نمىماند. |
− | + | بر اساس ظاهرِ گونههایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میكائیل همسان و این سه از گرامىترین آفریدهها نزد خداوند،<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 230.</ref> آفریده شده از گوهرى واحد،<ref> بحارالانوار، ج 56، ص 175.</ref> از رؤساى [[فرشتگان]]<ref> همان، ج 9، ص 339؛ ج 10، ص 86؛ الاختصاص، ص 46؛ اعلام القرآن، ص 89.</ref> و هر سه از كروبیان فرشتگان مقرب هستند.<ref> المفصل، ج 2، ص 269.</ref> | |
− | + | شایان ذكر است كه فضیلتهاى مشترك یاد شده در پارهاى از این روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آنها مىتوانند داراى مراتب باشند بنابراین بین این روایات و روایاتى كه مفاد آنها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میكائیل ذكر شده<ref> الخصال، ج 1، ص 225؛ ج 2، ص 457.</ref> یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.<ref> ریاض السالكین، ج 1، ص 86.</ref> | |
− | + | '''ویژگى اسرافیل''' | |
− | فرشتگان | + | در تبیین آیاتى كه از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لایَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» ([[سوره انبیاء]]/21، 19) و تسبیح آنان: «یُسَبِّحونَ لَهُ بِالَّیلِ والنَّهَارِ» ([[سوره فصلت]]/41، 38) سخن مىگوید از اسرافیل نام برده شده است.<ref> قصص عن الملائكه، ص 14.</ref> |
− | + | فرشتگان داراى بالهاى دوگانه، سهگانه و چهارگانهاند: «اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلثَ و رُبعَ» ([[سوره فاطر]]/35، 1) در برخى از روایات اسرافیل داراى 4 بال معرفى شده است.<ref> الدرالمنثور، ج 7، ص 253؛ [[بحارالانوار]]، ج 56، ص 262.</ref> | |
− | + | برابر روایات اسرافیل فرشتهاى بسیار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابنعباس در روایتى مبسوط مىگوید: اسرافیل داراى قدرت 7 زمین، كوهها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مىگوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته، مىگرید... میكائیل 500 سال پس از [[اسرافیل]] و [[جبرئیل]] 500 سال پس از میكائیل آفریده شده است.<ref> البرهان، ج 5، ص 200ـ201.</ref> | |
− | + | ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى كرده است.<ref> تفسیر عیاشى، ج 2، ص 347.</ref> او در هنگام نزول بر [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت لوط]] با هیبتى نیكو و لباس و عمامهاى سفید نمایان شده است.<ref> همان، ص 153، 155.</ref> چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.<ref> الدرالمنثور، ج 7، ص 253.</ref> این گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف كنندگان یا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است. | |
− | + | '''مسئولیت و مأموریت اسرافیل''' | |
− | + | بخشى از آیات، مربوط به مسئولیتهاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جاعِلِ المَلئِكَةِ رُسُلاً» ([[سوره فاطر]]/35،1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزیده معرفى شدهاند<ref> تفسیر قرطبى، ج 14، ص 204.</ref> و در ذیل آیه «فَالمُدَبِّرتِ اَمرا» ([[سوره نازعات]]/79،5) برابر روایات، جبرئیل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، میكائیل موكَل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جانها معرفى شده است.(70) | |
− | + | در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده است:<ref> روضالجنان، ج 20، ص 134.</ref> «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ...» ([[سوره زمر]]/39، 68) دمیدن در صور مهمترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل سنت بر اساس روایات تفسیرى<ref> جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 41؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 653.</ref> دمیدن در صور را دو بار دانستهاند كه در پى نفخه نخست، همگان مىمیرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مىشوند؛<ref> التبیان، ج 4، ص 174؛ مجمعالبیان، ج 4، ص 496؛ تفسیرقرطبى، ج 13، ص 159.</ref> اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پارهاى از روایات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانستهاند.<ref> مجمعالبیان، ج 6، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روحالبیان، ج 8، ص 138ـ139.</ref> (=>نفخ صور) | |
− | در | + | اسرافیل یكى از 8 حامل عرش الهى در [[قیامت]] دانسته شده است:<ref> الدرالمنثور، ج 7، ص 258، 276؛ عالم الملائكه، ص 61.</ref> «و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمنِیَه»([[سوره حاقه]]/69،17) بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.<ref> ریاضالسالكین، ج 1، ص 84ـ85؛ الدرالمنثور، ج 7، ص 276؛ ج 8، ص 270.</ref> |
− | + | در روایتى پس از اشاره به [[عبادت]] به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذكر شده است.<ref> [[صحیفه سجادیه]]، دعاى 3.</ref> شارحان، این سخن را ذكر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانستهاند.<ref> ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.</ref> | |
− | مورد | + | برابر روایات در مورد آیه «و اِذ قُلنا لِلمَلئِكَةِ اسجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» ([[سوره بقره]]/2،34) اسرافیل اولین كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم [[سجده]] كرد.<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 123؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59؛ التعریف والاعلام، ص 57.</ref> بر اساس روایتى از [[امام صادق]] علیهالسلام در ذیل آیه «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه × اِرجِعى اِلى رَبِّكِ» ([[سوره فجر]]/89، 27ـ28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهمالسلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیهالسلام همگى به فرشته [[مرگ]] توصیه مىكنند كه با او به مدارا رفتار شود.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص 553.</ref> |
− | + | مورد دیگر درباره مژده دادن به [[حضرت ابراهیم]] است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا اِبرهیمَ بِالبُشرى» ([[سوره هود]]/11،69) بر اساس روایات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهیم فرستاده شدهاند سه،<ref> جامعالبیان، مج 7، ج 12، ص 89؛ روضالجنان، ج 10، ص 300؛ [[بحارالانوار]]، ج 12، ص 88.</ref> 4،<ref> تفسیر عیاشى، ج 2، ص 153، 155؛ مجمعالبیان، ج 5، ص 272؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88.</ref> 9 یا 11(83) تن بودهاند كه در همه موارد اسرافیل یكى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب [[قوم لوط]] نیز بودهاند. | |
− | + | در تفسیر آیه [[معراج]] [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله: «سُبحنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ» ([[سوره اسراء]]/17،1) از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میكائیل با پیامبر سخن گفته شده است؛<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 3.</ref> همچنین در ذیل آیه «قُل لَو كانَ فِى الاَرضِ مَلئِكَةٌ یَمشونَ مُطمَئِنّینَ» ([[سوره اسراء]]/17،95) بر اساس روایتى اسرافیل بر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نازل و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأكید كرده است.<ref> همان، ص 27؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 58؛ الایمان بالملائكه، ص 90ـ91.</ref> | |
− | در | + | برخى از مفسران در ذیل آیه «یَومَ یَقومُ الرّوحُ والمَلئِكَةُ» ([[سوره نبا]]/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مىكند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفتهاند.<ref> روضالجنان، ج 12، ص 152.</ref> بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آیه «والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمن اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم» ([[سوره طور]]/52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامىخواند.<ref> تفسیر فرات الكوفى، ص 445.</ref> |
− | + | در ذیل آیه «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُواالصّلِحتِ فَهُم فى رَوضَة یُحبَرون» ([[سوره روم]]/30،15) یكى از عوامل شادكامى بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است<ref> روضالجنان، ج 15، ص 247.</ref> و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مىكنند<ref> تفسیر قرطبى، ج 14، ص 10.</ref> و به نقل كشفالاسرار وى براى بهشتیان، قرآن مىخواند.<ref> كشفالاسرار، ج 7، ص 440.</ref> شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احیا و زندگىآفرین است. | |
− | + | افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل داراى مأموریتهاى دیگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،<ref> الدرالمنثور، ج 1، ص 229ـ230.</ref> احیاى اصحاب كهف،(92) احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.<ref> بحارالانوار، ج 14، ص 447.</ref> | |
− | + | '''فرجام اسرافیل''' | |
− | برابر | + | مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر ([[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) را مصداق مستثنا در آیه «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ اِلاّ مَن شاءَ اللّهُ» ([[سوره زمر]]/39،68 و نیز [[سوره نمل]]/27،87) به هنگام نفخ صور و از [[مرگ]] بر كنار دانستهاند؛<ref> تفسیر قرطبى، ج 13، ص 160؛ روضالجنان، ج 15، ص 81.</ref> اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخى روایات پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میكائیل و در پایان اسرافیل و<ref> البرهان، ج 4، ص 730ـ731؛ روضالجنان، ج 15، ص 81.</ref> برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مىگیرد و خود عزرائیل نیز قبض [[روح]] مىشود.<ref> كشفالاسرار، ج 8، ص 436؛ تفسیر قرطبى، ج 15، ص 182.</ref> |
− | در | + | برابر روایت دیگر به نقل از امام على بن الحسین علیهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه نخست مىمیرند و اسرافیل آخرین كسى است كه قبض روح مىشود.<ref> البرهان، ج 4، ص 729.</ref> نكته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذكر شده است.<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 255.</ref> به نظر برخى [[مرگ]] مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آنها به ماهیاتشان است.<ref> اسفار، ج 9، ص 278.</ref> |
+ | |||
+ | در روایتى اسرافیل به عنوان اولین كسى كه زنده مىشود<ref> البرهان، ج 4، ص 731؛ روحالبیان، ج 8، ص 138ـ139؛ البدایةوالنهایه، ج 1، ص 59.</ref> معرفى شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشتهاى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مىشود.<ref> [[بحارالانوار]]، ج 7، ص 281.</ref> با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سر این كه او آخرین فردى است كه قبض روح مىشود و اولین كسى است كه زنده مىشود، این باشد كه وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
سطر ۱۰۸: | سطر ۱۱۰: | ||
− | (70). | + | (70). مجمعالبیان، ج 10، ص 652؛ روضالجنان، ج 20، ص 133؛ المیزان، ج 20، ص 180. |
نسخهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۱
اسرافیل
فرشتهاى مقرب، ابلاغكننده فرمان الهى به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قیامت.
واژه إسرافیل را به صورتهاى دیگرى نیز از قبیل «اسرافین»، «سرافین» و «سرافیل» ذكر كردهاند.[۱] برخى واژه إسرافیل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مىدانند.[۲]
بیشتر لغتدانان اسرافیل را واژهاى غیرعربى دانستهاند؛[۳] برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مىدانند.[۴] نامهاى دیگر اسرافیل (عبدالله،[۵] عبیداللّه،(6) عبدالرحمن[۶]) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، امام سجاد علیهالسلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) به نحوى بندگى خدا را مىرساند.[۷]
برخى دیگر احتمال دادهاند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد[۸] كه بر اساس تورات، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ایستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیدهاند و با دو بال دیگر پرواز مىكنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مىآورند.[۹]
گاهى نظریه اشتقاق اسرافیل از سرافیم با حدس و احتمال چنین توجیه مىشود كه شاید اعراب پیشین از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنین امكان دارد كه «میم» به «لام» تبدیل شده تا بر قیاس جبرئیل و میكائیل، این واژه، سرافیل (اسرافیل) شود.[۱۰]
برخى از همسانى لفظى این دو واژه، پا را فراتر نهاده، براى نشان دادن ارتباط هر چه بیشتر بین آن دو به تشابه پارهاى از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد كرسى خداوند و قدوس قدوس گویى فرشتگان سرافیم در كتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهى بودن و تسبیحگویى فرشته اسرافیل در روایات اسلامى استناد جستهاند[۱۱] و در اظهارنظرى غیردقیق، اینگونه مطالب را به صراحت ساخته كعبالاحبار و از اسرائیلیات دانستهاند.[۱۲]
اگرچه بیشتر روایات از منابع اهلسنت بوده و در سند پارهاى از آنها كعبالاحبار وجود دارد؛ اما فراوانى روایات به حدى است كه شبههاى، در اصل وجود فرشتهاى به نام اسرافیل در فرهنگ اسلامى باقى نمىگذارد و این گونه اوصاف كه نظیر آن در آیات قرآن (سوره فاطر/35، 1) نیز آمده است، بر اساس دیدگاههاى گوناگون كلامى و فلسفى قابل تبیین است.[۱۳]
اندكى توجه روشن مىسازد كه لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهتهاى لفظى و وصفى، تفاوتهاى آشكارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد:
- سرافیم جمع و در تورات به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشتهاى مقرب.
- در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان[۱۴] و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیحگوى سرافیم چنین مسئولیتهایى ندارند بلكه از هیچ فرشتهاى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.
بر اساس روایات، همچنین اسرافیل ولىّ لوح محفوظ[۱۵] و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است[۱۶] و بر این نكته تصریح شده كه وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مىگردد.[۱۷]
بر اساس این روایات فرمانها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مىشود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مىكند. علامه مجلسى در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مىكند كه وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته است.[۱۸]
در روایتى دیگر علم جبرئیل از میكائیل، و علم میكائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است[۱۹] و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میكائیل و میكائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مىكند؛[۲۰] همچنین در روایات از نگاشته شدن قرآن[۲۱] و نامى از اسماى الهى[۲۲] و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل[۲۳] گزارشهایى ارائه شده و در دعا،[۲۴] تعقیقات[۲۵] و حرزهاى بسیارى[۲۶] از او نام برده شده است.
بدین سان و با عنایت به نبودن واژه اسرافیل در زبان عبرى و سامى،[۲۷] صرف حدس و گمان یا وجود پارهاى تشابهات نمىتواند اشتقاق این واژه را از لغت عبرى سرافیم توجیه كند.
واژه اسرافیل در قرآن كریم نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى، از این فرشته سخن گفتهاند:
- نفخ صور و دمیدن در ناقور. (سوره نمل/27،87؛ سوره زمر/39،68؛ سوره انعام/6، 73؛ سوره كهف/18، 99[۲۸]؛ سوره مدثر/ 74، 8)
- دعوت و ندا. (سوره روم/30، 25 و 27؛ سوره ق/50،41ـ42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است.[۲۹]
- برانگیخته شدن در قیامت.[۳۰] (سوره نازعات/ 79، 6ـ7؛ سوره انعام/6، 94)
- معراج پیامبر صلى الله علیه و آله.[۳۱] (سوره اسراء/ 17، 1)
- فرشتگان: الف. جبرئیل و میكائیل و تمثل به جبرئیل.[۳۲] (سوره بقره/2، 98؛ سوره نجم/ 53، 8ـ13؛ سوره تكویر/81، 23) ب. مدبرات امر.[۳۳] (سوره نازعات /79، 5) ج. حاملان عرش.[۳۴] (سوره حاقه/ 69، 17) د.عبادت و تسبیح فرشتگان.[۳۵] (سوره انبیاء/21، 19؛ سوره فصلت/41، 38) هـ.فرشتگان بشارت دهنده به حضرت ابراهیم علیهالسلام.[۳۶] (سوره هود/11، 69) و. فرشتگانى كه به هنگام مرگ مؤمن بر بالین وى حاضر مىشوند.[۳۷](سوره فجر/89،30) ز. حضور فرشتگان در قیامت.[۳۸] (سوره نبأ/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان.[۳۹] (سوره فاطر/35،1؛ سوره بقره/ 2، 34) ط. برترى فرشتگان برگزیده بر بنىآدم[۴۰] (سوره اسراء/17، 70)، افزون بر این در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان[۴۱] در قیامت، (سوره طور/52،21) شادكامى بهشتیان[۴۲] (سوره روم/30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آنها در زمین.[۴۳] (سوره اسراء/17،95)
جایگاه إسرافیل
در ذیل آیه «ولَقَد كَرَّمنا بَنى ءادَمَ... و فَضَّلنهُم عَلى كَثیر مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا» (سوره اسراء/17، 70) كه بنىآدم بر بسیارى از مخلوقات الهى برتر معرفى شده است، برخى به برترى انسان جز بر فرشتگان برگزیده (جبرئیل، اسرافیل، میكائیل و عزرائیل) و جماعتى از كروبیان اشاره كردهاند؛ ولى ابوالفتوح با ژرفاندیشى نیكویى، صحت آن را موقوف بر استثناى پیامبران از بنىآدم دانسته است.[۴۴]
آیه شریفه: «وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم»، (سوره صافات/ 37، 164) هر یك از فرشتگان را داراى جایگاهى مشخص معرفى كرده است. با توجه به دیدگاه فیلسوفان مشّاء نیز كه بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولى مراتب هستى قائلاند و رابطه وجودى عقول و فرشتگان را نسبت به یكدیگر تكوینى و علّى دانستهاند[۴۵] مىتوان جایگاه اسرافیل در نظام هستى را بازشناسى كرد.
در ذیل آیاتى كه از جبرئیل و میكائیل سخن به میان آمده است، همچون: «مَن كانَ عَدُوًّالِلَّهِ و مَلئِكَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میكلَ...»(سوره بقره/2، 98) مفسران پس از ذكر نام اسرافیل به ذكر روایاتى پرداختهاند كه مفاد برخى از آنها بیان شأن نزول[۴۶] و برخى برترى جایگاه وى بر جبرئیل و دیگر فرشتگان برگزیده است.[۴۷]
در ذیل آیات تمثل جبرئیل: «دَنافَتَدَلّى... ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخرى» (سوره نجم/53،8ـ13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالاُفُقِ المُبین» (سوره تكویر/81، 23)، مفسران(49) روایاتى را ذكر كردهاند كه در آنها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.[۴۸]
در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیكترین فرشته به خداوند،(51) نزدیكترین مخلوقها به خداوند،[۴۹] دربان پروردگار[۵۰] و اولین فرشتهاى كه پس از حجابهاست[۵۱] و سید ملائكه[۵۲] از او یاد شده است.
این گونه روایات با نظر به نقش هر یك از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است زیرا بدون احیا كه بر عهده اسرافیل است زمینهاى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته كه به ترتیب بر عهده جبرئیل و میكائیل و عزرائیل است[۵۳] نمىماند.
بر اساس ظاهرِ گونههایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میكائیل همسان و این سه از گرامىترین آفریدهها نزد خداوند،[۵۴] آفریده شده از گوهرى واحد،[۵۵] از رؤساى فرشتگان[۵۶] و هر سه از كروبیان فرشتگان مقرب هستند.[۵۷]
شایان ذكر است كه فضیلتهاى مشترك یاد شده در پارهاى از این روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آنها مىتوانند داراى مراتب باشند بنابراین بین این روایات و روایاتى كه مفاد آنها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میكائیل ذكر شده[۵۸] یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.[۵۹]
ویژگى اسرافیل
در تبیین آیاتى كه از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لایَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» (سوره انبیاء/21، 19) و تسبیح آنان: «یُسَبِّحونَ لَهُ بِالَّیلِ والنَّهَارِ» (سوره فصلت/41، 38) سخن مىگوید از اسرافیل نام برده شده است.[۶۰]
فرشتگان داراى بالهاى دوگانه، سهگانه و چهارگانهاند: «اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلثَ و رُبعَ» (سوره فاطر/35، 1) در برخى از روایات اسرافیل داراى 4 بال معرفى شده است.[۶۱]
برابر روایات اسرافیل فرشتهاى بسیار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابنعباس در روایتى مبسوط مىگوید: اسرافیل داراى قدرت 7 زمین، كوهها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مىگوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته، مىگرید... میكائیل 500 سال پس از اسرافیل و جبرئیل 500 سال پس از میكائیل آفریده شده است.[۶۲]
ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى كرده است.[۶۳] او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتى نیكو و لباس و عمامهاى سفید نمایان شده است.[۶۴] چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.[۶۵] این گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف كنندگان یا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.
مسئولیت و مأموریت اسرافیل
بخشى از آیات، مربوط به مسئولیتهاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جاعِلِ المَلئِكَةِ رُسُلاً» (سوره فاطر/35،1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزیده معرفى شدهاند[۶۶] و در ذیل آیه «فَالمُدَبِّرتِ اَمرا» (سوره نازعات/79،5) برابر روایات، جبرئیل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، میكائیل موكَل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جانها معرفى شده است.(70)
در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده است:[۶۷] «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ...» (سوره زمر/39، 68) دمیدن در صور مهمترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل سنت بر اساس روایات تفسیرى[۶۸] دمیدن در صور را دو بار دانستهاند كه در پى نفخه نخست، همگان مىمیرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مىشوند؛[۶۹] اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پارهاى از روایات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانستهاند.[۷۰] (=>نفخ صور)
اسرافیل یكى از 8 حامل عرش الهى در قیامت دانسته شده است:[۷۱] «و یَحمِلُ عَرشَ رَبِّكَ فَوقَهُم یَومَئِذ ثَمنِیَه»(سوره حاقه/69،17) بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.[۷۲]
در روایتى پس از اشاره به عبادت به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذكر شده است.[۷۳] شارحان، این سخن را ذكر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانستهاند.[۷۴]
برابر روایات در مورد آیه «و اِذ قُلنا لِلمَلئِكَةِ اسجُدوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا» (سوره بقره/2،34) اسرافیل اولین كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم سجده كرد.[۷۵] بر اساس روایتى از امام صادق علیهالسلام در ذیل آیه «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه × اِرجِعى اِلى رَبِّكِ» (سوره فجر/89، 27ـ28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهمالسلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیهالسلام همگى به فرشته مرگ توصیه مىكنند كه با او به مدارا رفتار شود.[۷۶]
مورد دیگر درباره مژده دادن به حضرت ابراهیم است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا اِبرهیمَ بِالبُشرى» (سوره هود/11،69) بر اساس روایات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهیم فرستاده شدهاند سه،[۷۷] 4،[۷۸] 9 یا 11(83) تن بودهاند كه در همه موارد اسرافیل یكى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بودهاند.
در تفسیر آیه معراج پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله: «سُبحنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ» (سوره اسراء/17،1) از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میكائیل با پیامبر سخن گفته شده است؛[۷۹] همچنین در ذیل آیه «قُل لَو كانَ فِى الاَرضِ مَلئِكَةٌ یَمشونَ مُطمَئِنّینَ» (سوره اسراء/17،95) بر اساس روایتى اسرافیل بر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله نازل و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأكید كرده است.[۸۰]
برخى از مفسران در ذیل آیه «یَومَ یَقومُ الرّوحُ والمَلئِكَةُ» (سوره نبا/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مىكند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفتهاند.[۸۱] بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آیه «والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمن اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم» (سوره طور/52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامىخواند.[۸۲]
در ذیل آیه «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلُواالصّلِحتِ فَهُم فى رَوضَة یُحبَرون» (سوره روم/30،15) یكى از عوامل شادكامى بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است[۸۳] و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مىكنند[۸۴] و به نقل كشفالاسرار وى براى بهشتیان، قرآن مىخواند.[۸۵] شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احیا و زندگىآفرین است.
افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل داراى مأموریتهاى دیگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،[۸۶] احیاى اصحاب كهف،(92) احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.[۸۷]
فرجام اسرافیل
مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «و نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الاَرضِ اِلاّ مَن شاءَ اللّهُ» (سوره زمر/39،68 و نیز سوره نمل/27،87) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر كنار دانستهاند؛[۸۸] اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخى روایات پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میكائیل و در پایان اسرافیل و[۸۹] برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مىگیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مىشود.[۹۰]
برابر روایت دیگر به نقل از امام على بن الحسین علیهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه نخست مىمیرند و اسرافیل آخرین كسى است كه قبض روح مىشود.[۹۱] نكته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذكر شده است.[۹۲] به نظر برخى مرگ مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آنها به ماهیاتشان است.[۹۳]
در روایتى اسرافیل به عنوان اولین كسى كه زنده مىشود[۹۴] معرفى شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشتهاى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مىشود.[۹۵] با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سر این كه او آخرین فردى است كه قبض روح مىشود و اولین كسى است كه زنده مىشود، این باشد كه وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.
پانویس
- ↑ لسانالعرب، ج 5، ص 245؛ مجمعالبحرین، ج 2، ص 366، «سرفل»؛ تاجالعروس، ج 23، ص 431، «سرف».
- ↑ لسانالعرب، ج 5، ص 245، «سرفل»؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.
- ↑ تاجالعروس، ج 23، ص 431، «سرف»؛ المعرب، ج 1، ص 97؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.
- ↑ لغتنامه، ج 2، ص 1925، «اسرافیل».
- ↑ بحارالانوار، ج 15، ص 352.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 225.
- ↑ همان؛ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.
- ↑ الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 2، ص 113.
- ↑ كتاب مقدس، اشعیاء نبى، 6: 2ـ7.
- ↑ المعرب، ص 98.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 8، ص 289؛ عجائب المخلوقات، ص 260.
- ↑ الملائكة، ص 45.
- ↑ ریاضالسالكین، ج 1، ص 83.
- ↑ التوحید، ص 264؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 652.
- ↑ عالم الملائكه، ص 63؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 230؛ بحارالانوار، ج 56، ص 260.
- ↑ بحارالانوار، ج 54، ص 366، 368؛ التوحید، ص 264.
- ↑ بحارالانوار، ج 54، ص 319؛ التفسیر الكبیر، ج 2، ص 162.
- ↑ الاختصاص، ص 45.
- ↑ همان،؛ بحارالانوار، ج 39، ص 246؛ وسائلالشیعه، ج 8، ص 42، 86؛ ج 27، ص 187.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 123.
- ↑ بحارالانوار، ج 56، ص 253.
- ↑ الخصال، ج 2، ص 510؛ اعلام القرآن، ص 89.
- ↑ بحارالانوار، ج 87، ص 213؛ ج 86، ص 316؛ ج 90، ص 261ـ262.
- ↑ همان، ج 56، ص 93، 253؛ ج 83، ص 75، 88.
- ↑ همان، ج 83، ص 311؛ ج 87، ص 191.
- ↑ المعرب، ص 97.
- ↑ روضالجنان، ج 12، ص 363.
- ↑ مجمع البیان، ج 8، ص 47؛ ج 9، ص 226؛ التفسیرالكبیر، ج 28، ص 188؛ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 15.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 653؛ روضالجنان، ج 7، ص 380.
- ↑ تفسیرقمى، ج 2، ص 31؛ روضالجنان، ج 12، ص 152.
- ↑ كشفالاسرار، ج 9، ص 307؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 225، 230؛ البرهان، ج 5، ص 199ـ200.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 652.
- ↑ الدرالمنثور، ج 8، ص 270.
- ↑ قصص عن الملائكه، ص 14.
- ↑ جامعالبیان، مج 7، ج 12، ص 89.
- ↑ تفسیر فرات الكوفى، ص 553.
- ↑ روضالجنان، ج 12، ص 152.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 204ـ205؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 123.
- ↑ روضالجنان، ج 12، ص 251.
- ↑ تفسیر فرات الكوفى، ص 445.
- ↑ كشفالاسرار، ج 7، ص 440.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 27.
- ↑ روض الجنان، ج 12، ص 251.
- ↑ الشفاء، ص 435؛ نهایةالحكمه، ص 381ـ382.
- ↑ تفسیر منسوب به امام حسن عسكرى علیهالسلام، ص 451.
- ↑ الدر المنثور، ج 1، ص 225، 229ـ230.
- ↑ البرهان، ج 5، ص 199ـ200؛ تفسیر قرطبى، ج 9، ص 157.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 230.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 229؛ ریاض السالكین، ج 1، ص 85.
- ↑ بحارالانوار، ج 40، ص 47.
- ↑ روضالجنان، ج 20، ص 133؛ عجائب المخلوقات، ص 260ـ261.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 230.
- ↑ بحارالانوار، ج 56، ص 175.
- ↑ همان، ج 9، ص 339؛ ج 10، ص 86؛ الاختصاص، ص 46؛ اعلام القرآن، ص 89.
- ↑ المفصل، ج 2، ص 269.
- ↑ الخصال، ج 1، ص 225؛ ج 2، ص 457.
- ↑ ریاض السالكین، ج 1، ص 86.
- ↑ قصص عن الملائكه، ص 14.
- ↑ الدرالمنثور، ج 7، ص 253؛ بحارالانوار، ج 56، ص 262.
- ↑ البرهان، ج 5، ص 200ـ201.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج 2، ص 347.
- ↑ همان، ص 153، 155.
- ↑ الدرالمنثور، ج 7، ص 253.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 204.
- ↑ روضالجنان، ج 20، ص 134.
- ↑ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 41؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 653.
- ↑ التبیان، ج 4، ص 174؛ مجمعالبیان، ج 4، ص 496؛ تفسیرقرطبى، ج 13، ص 159.
- ↑ مجمعالبیان، ج 6، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روحالبیان، ج 8، ص 138ـ139.
- ↑ الدرالمنثور، ج 7، ص 258، 276؛ عالم الملائكه، ص 61.
- ↑ ریاضالسالكین، ج 1، ص 84ـ85؛ الدرالمنثور، ج 7، ص 276؛ ج 8، ص 270.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعاى 3.
- ↑ ریاضالسالكین، ج 1، ص 85.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 123؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59؛ التعریف والاعلام، ص 57.
- ↑ تفسیر فرات الكوفى، ص 553.
- ↑ جامعالبیان، مج 7، ج 12، ص 89؛ روضالجنان، ج 10، ص 300؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج 2، ص 153، 155؛ مجمعالبیان، ج 5، ص 272؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 3.
- ↑ همان، ص 27؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 58؛ الایمان بالملائكه، ص 90ـ91.
- ↑ روضالجنان، ج 12، ص 152.
- ↑ تفسیر فرات الكوفى، ص 445.
- ↑ روضالجنان، ج 15، ص 247.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 10.
- ↑ كشفالاسرار، ج 7، ص 440.
- ↑ الدرالمنثور، ج 1، ص 229ـ230.
- ↑ بحارالانوار، ج 14، ص 447.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج 13، ص 160؛ روضالجنان، ج 15، ص 81.
- ↑ البرهان، ج 4، ص 730ـ731؛ روضالجنان، ج 15، ص 81.
- ↑ كشفالاسرار، ج 8، ص 436؛ تفسیر قرطبى، ج 15، ص 182.
- ↑ البرهان، ج 4، ص 729.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 255.
- ↑ اسفار، ج 9، ص 278.
- ↑ البرهان، ج 4، ص 731؛ روحالبیان، ج 8، ص 138ـ139؛ البدایةوالنهایه، ج 1، ص 59.
- ↑ بحارالانوار، ج 7، ص 281.
(6). همان، ج 56، ص 250.
(49). كشفالاسرار، ج 10، ص 398.
(51). الدرالمنثور، ج 1، ص 269؛ بحارالانوار، ج 55، ص 44.
(70). مجمعالبیان، ج 10، ص 652؛ روضالجنان، ج 20، ص 133؛ المیزان، ج 20، ص 180.
(83). روضالجنان، ج 10، ص 300؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88.
(92). بحارالانوار، ج 14، ص 417.
منابع
على محمدىآشنانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 212-220