رباعی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | |||
− | |||
− | == تفاوت رباعی و | + | رباع در لغت به معنی چهارگان است و هر چیز را كه دارای چهار جزء باشد میتوان رباع گفت. رباعی با (ی نسبت) در ادبیات یعنی شعری كه دارای چهار مصراع است. رباعی در ادب فارسی با اسمهای مختلفی آمده است از جمله: دوبیتی، ترانه، چاردانه، چارخانه بیت و...؛ نه تنها «دوبیتی» و «ترانه» به جای رباعی بكار رفتهاند بلكه مفهوم و محدوده این سه درهم تنیده به طوری كه مشخص كردن مرز دقیق هر یك و تعیین مصداقهای آنان در مواردی دشوار است. |
+ | |||
+ | آن چنان كه از منابع مختلف برمیآید، یكی از اسمهای رباعی، دو بیتی است كه به عربی رفته و «الدوبیت» گفته میشود، بدین ترتیب عربها از واژه فارسی «دو بیت» و ایرانیان از كلمه عربی «رباعی» استفاده میكنند.<ref>شمسیا؛ 1374: ص14-13.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==تفاوت رباعی و دوبیتی== | ||
+ | |||
+ | در تفاوت دوبیتی و رباعی گفتهاند: دوبیتی همان رباعی است جز این كه وزنش با وزن رباعی فرق دارد و غالباً بر وزن مفاعیلن مفاعیل است.<ref>نشاط؛ 1361: 154.</ref> به لحاظ محتوایی نیز بین دوبیتی و رباعی فرق گذاشتهاند: «دوبیتی متضمن مضامین غنایی است، عشق، عرفان، یاد دوست، گریه، سوز جدایی، درماندگی، داغ دل و...؛ اما در قالب بسیاری از رباعیها، فلسفه و چون چرا و گاه شكّ فلسفی دیده میشود».<ref>تاكی؛ 1381: ص79.</ref> | ||
+ | |||
+ | برای شناخت دوبیتی از رباعی باید توجه داشت كه دوبیتی با یك هجای كوتاه و رباعی با یك هجای بلند آغاز میشود. در مورد تفاوت دوبیتی و ترانه نیز گفتهاند: رباعیات ملحون، یعنی رباعیاتی كه در موسیقی و آواز بكار میرود، «ترانه» است و در عوض به رباعیاتی كه استفاده موسیقیایی ندارد، دوبیتی گویند. حال اگر رباعی همراه با موسیقی به زبان عربی باشد «قول» و اگر به زبان فارسی باشد غزل نامیده میشود.<ref>شمسیا؛ 1374: ص15-14.</ref> | ||
− | |||
− | |||
− | |||
فرق قول و غزل در بیت زیر از حافظ نیز به چشم میخورد: | فرق قول و غزل در بیت زیر از حافظ نیز به چشم میخورد: | ||
+ | |||
{{بیت|بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود|اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش}} | {{بیت|بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود|اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش}} | ||
− | تفاوتهای دقیق بین ترانه و دوبیتی و رباعی ظاهراً فقط در حوزه | + | تفاوتهای دقیق بین ترانه و دوبیتی و رباعی ظاهراً فقط در حوزه موسیقی زنده بوده است و در عرف زبان، اندك اندك فراموش شده است؛ زیرا در آثار ادبی بارها به جای یكدیگر و مترادف با هم بكار رفتهاند.<ref>همان.</ref> به عنوان مثال، رباعیات خیام را ترانههای خیامی گفتهاند. |
− | == اصطلاح رباعی == | + | ==اصطلاح رباعی== |
− | رباعی در اصطلاح، شعری است دارای چهار مصراع به وزن مفعول، مفاعیل، مفاعیل، فعل یا ( | + | رباعی در اصطلاح، شعری است دارای چهار مصراع به وزن مفعول، مفاعیل، مفاعیل، فعل یا (لاحول و لاقوة الّا بالله)؛ و بر دو نوع است: |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | # هر چهار مصراع آن هم قافیه است كه به آن مصرع میگویند. | |
− | + | # مصراع سوم از نظر قافیه آزاد است كه به آن رباعی خصی میگویند.<ref>تاكی؛ 1381: ص22.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در رباعی سه مصرع اول در حكم مقدمهای برای مصراع چهارم است كه باید در آن یك فكر زیبا و تازه و یك نكته ژرف بیان شده باشد و پیام مشخصی داشته باشد كه سراسر رباعی وقف رساندن آن باشد و از هر شاخ و برگی كه اثری در بیان آن فكر واحد و پیام مشخص ندارند عاری باشد.<ref>ریاحی؛ 1375: ص48.</ref> | |
− | + | رباعی شعر مردم است بر عكس قصیده كه شعر خواص و سخن طبقه عالم و ادیب است. در رباعی ملاك، دریافت مردم و پسند مردم است و زبانش ساده و بی پیرایه. كاربرد تعبیرات مردم و زبان عامه در شعر از رباعی شروع شده و از راه غزل دوره صفوی رواج یافته است. <ref>همان، 49.</ref> | |
− | از | ||
− | == معروفترین رباعی سرای ایران == | + | رباعی تنها تجلیگاه احساسات درونی و بیان عواطف عامه نبوده است؛ بلکه در حادثههای سیاسی و تاریخی نیز، نظر یك طرف را به صورت مختصر و مفید به گوش طرف دیگر میرسانید. این است كه در متنهای تاریخی، رباعیهای بسیاری را به عنوان اسناد و نامههای تاریخی میخوانیم؛ مثل رباعیهایی كه انوری و رشید وطواط در جنگ سنجر سلجوقی و خوارزمشاه برای یكدیگر فرستادند.<ref>همان، 53.</ref> |
+ | |||
+ | ==خاستگاه رباعی== | ||
+ | |||
+ | درباره خاستگاه رباعی بین محققین اختلاف نظرهایی وجود دارد. شمس قیس رازی صاحب كتاب المعجم، ابداع رباعی را به رودكی – شاعر دوره سامانی – نسبت میدهد. پارهای از ایرانشناسان غربی از جمله مایز آلمانی و یوزانی ایتالیایی ریشه این قالب را شعرهای كوتاه چینی و تركی شمردهاند و آن را با هایكوی ژاپنی همتبار میدانستند.<ref>سرامی؛ 1360: 197.</ref> | ||
+ | |||
+ | جلال الدین همایی معتقد است: رودكی مخترع رباعی نبوده و قبل از وی هم این وزن در فارسی سابقه داشته اما رودكی بیش از دیگران از آن بهره برده است؛ بنابراین ریشه رباعی را باید در لحن اورامن و نظایر آن در اشعار و موسیقی زبان پهلوی جستجو كنیم.<ref>همایی؛ 1379: ص94-93.</ref> | ||
+ | |||
+ | به نظر شفیعی كدكنی نیز رباعی نوعی شعر ایرانی خالص بود كه سالها قبل از رودكی در مجامع صوفیه با آن سماع میكردهاند. رباعی در اصطلاح صوفیه بر شعرهایی كه گویندگانش ناشناخته بودهاند، اطلاق میشده است و غالباً سروده مردم عاشقپیشه كوچه و بازار بوده است. رباعیاتی كه در حلقه صوفیه قرن سوم میخواندهاند به زبان عربی نبوده است.<ref>شفیعی كدكنی؛ 1379: ص477.</ref> | ||
+ | |||
+ | همه محققین بر این نظرند كه ریشه رباعی از هر زبانی كه باشد از عربی نیست و رباعی و دوبیتی در زبان عربی اصلاً موفق نبوده است در حالی كه در فارسی از موفقترین قالبهاست و حتی نزد عده ای تقدس داشته است. از همان آغاز بالیدن تصوف در ایران، رباعیات پیرانی چون ابوسعید ابوالخیر را عوام چندان مقدس و ملكوتی میانگاشتند كه آنها را مثل [[دعا]] بكار میبردهاند. | ||
+ | |||
+ | امروز تعدادی از این رباعیها را میشناسیم كه برای حل مسائل آنها را بر كاغذ نگاشته و برای اموری مانند نزول باران، پیدا شدن مال گمشده، ایجاد محبت و... از رباعی مدد میگرفتهاند. هنوز در روستاهای كردستان دردهایشان را با رباعی درمان میكنند و شاید این تقدس بیربط با وزن آن لا حول ولا قوة الّا بالله نباشد.<ref>سرامی؛ 1360: 153.</ref> | ||
+ | |||
+ | رباعی از آغاز شعر فارسی در ادبیات ما حضور داشته است. شفیق بلخی و بایزید بسطامی صوفیانی هستند كه رباعیاتی به ایشان نسبت داده شده اما نخستین شاعری كه رباعیاتی از او باقی مانده رودكی است. (اما این بدان معنا نیست كه رودكی مبدع آن است).<ref>شمسیا؛ ص45: 1374.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==اوج شكوفایی رباعی== | ||
+ | |||
+ | قرن شش و هفت یعنی عصر سلجوقی و خوارزمشاهی، دوران اوج شكوفایی این قالب بوده است؛ از این دوره كتاب نزهة المجالس در دست است كه بیش از چهار هزار رباعی از سیصد شاعر قرون 5 و 6 و 7 را شامل میشود.<ref>ریاحی؛ 1375: ص11.</ref> | ||
+ | |||
+ | از قرن هشتم به بعد كه دوره افول سبك عراقی است به رباعی توجهی نشد، چنان كه حتی از حافظ نیز مانند سعدی رباعیات خوبی در دست نیست. رباعی در سبك هندی نیز جلوهای نداشت. فتور رباعی در دوره بازگشت نیز ادامه یافت. نیما از همه قالبهای قدیم تنها به رباعی علاقه داشت.<ref>شمسیا؛ 1374: ص46.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==معروفترین رباعی سرای ایران== | ||
معروفترین رباعی سرای ایران خیام است كه رباعیات او بسیار اندك است اما با وجود حجم كم همواره مورد توجه و شگفت انگیز بوده است و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. از مولوی و خیام نیز رباعیات زیبایی در دست است. از عطار مجموعه رباعیاتی به نام مختارنامه در دست است كه شامل دوهزار رباعی است. تقریباً تمام شاعران در این قالب طبع خود را آزمودهاند. | معروفترین رباعی سرای ایران خیام است كه رباعیات او بسیار اندك است اما با وجود حجم كم همواره مورد توجه و شگفت انگیز بوده است و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. از مولوی و خیام نیز رباعیات زیبایی در دست است. از عطار مجموعه رباعیاتی به نام مختارنامه در دست است كه شامل دوهزار رباعی است. تقریباً تمام شاعران در این قالب طبع خود را آزمودهاند. | ||
− | شاید قالب كوتاه «طرح» كه امروزه | + | |
+ | شاید قالب كوتاه «طرح» كه امروزه بكار میرود، بیانگر همان ضرورتی است كه شاعران قدیم را به رباعی و دوبیتی سوق میداد. مثل این طرح كوتاه و پرمعنای شفیعی كدكنی: آخرین بیت | ||
+ | |||
+ | {{بیت|سفرنامه باران این است|كه زمین چركین است}} | ||
+ | |||
نمونههایی از رباعی خیام و مولوی و عطار و بابا افضل کاشانی: | نمونههایی از رباعی خیام و مولوی و عطار و بابا افضل کاشانی: | ||
{{بیت|ای كاش كه جای آرمیدن بودی|یا این ره دور را رمیدن بودی}} | {{بیت|ای كاش كه جای آرمیدن بودی|یا این ره دور را رمیدن بودی}} | ||
− | |||
{{بیت|كاش از پس صد هزار سال از دل خاك|چون سبزه امید بر دمیدن بودی}} | {{بیت|كاش از پس صد هزار سال از دل خاك|چون سبزه امید بر دمیدن بودی}} | ||
− | |||
− | |||
{{بیت|من درد تو را ز دست آسان ندهم|دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم}} | {{بیت|من درد تو را ز دست آسان ندهم|دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم}} | ||
− | |||
{{بیت|از دوست به یادگار دردی دارم|كان دردبه صد هزار درمان ندهم}} | {{بیت|از دوست به یادگار دردی دارم|كان دردبه صد هزار درمان ندهم}} | ||
− | |||
− | |||
{{بیت|گر مرد رهی میان خون باید رفت|از پای فتاده، سرنگون باید رفت}} | {{بیت|گر مرد رهی میان خون باید رفت|از پای فتاده، سرنگون باید رفت}} | ||
− | |||
{{بیت|تو پای به راه نه و هیچ مپرس|خود راه بگویدت كه چون باید رفت}} | {{بیت|تو پای به راه نه و هیچ مپرس|خود راه بگویدت كه چون باید رفت}} | ||
− | |||
− | |||
{{بیت|دشت از مجنون كه لاله میروید از او|ابراز دهقان كه ژاله میروید از او}} | {{بیت|دشت از مجنون كه لاله میروید از او|ابراز دهقان كه ژاله میروید از او}} | ||
− | |||
{{بیت|طوبی و بهشت و جوی شیر از زاهد|ما و دلكی كه ناله میروید از او}} | {{بیت|طوبی و بهشت و جوی شیر از زاهد|ما و دلكی كه ناله میروید از او}} | ||
+ | ==منابع== | ||
− | + | # تاكی، مسعود؛ چارجوی بهشتی (رباعی و دوبیتی دیروز و امروز)، تهران، چشمه، چاپ اول، 1381، ص79-22. | |
− | + | # سرامی، قدمعلی؛ از خاك تا افلاك (سیری در غزلها و ترانههای مولانا)، تهران، چاپخانه تابش، چاپ اول، 1360، ص197-153. | |
− | + | # ریاحی، محمدامین؛ تصحیح نزهة المجالس تألیف جمال خلیل شروانی، تهران، علمی، چاپ دوم، 1375، ص53-49-48. | |
− | + | # شفیعی كدكنی، محمدرضا؛ موسیقی شعر، تهران، آگاه، چاپ پنجم، 1376، ص477. | |
− | + | # شمسیا، سیروس؛ سیر رباعی در شعر فارسی، تهران، فردوس، چاپ دوم، 1374، ص46-45-14-13. | |
− | + | # نشاط، سید محمود؛ زیب سخن یا علم بدیع فارسی، تهران، چاپخانه رنگین، 1342، ص98. | |
− | + | # همایی، جلال الدین؛ محرم اسرار (مجموعه مقالات)، تهران، مروارید، چاپ اول، 1379، ص93. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | * رباعی، [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=32544 پژوهشکده باقرالعلوم]، بازیابی: 8 آبان 1392. |
{{شعر فارسی}} | {{شعر فارسی}} | ||
[[رده:قالب های شعر]] | [[رده:قالب های شعر]] |
نسخهٔ ۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۵
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
رباع در لغت به معنی چهارگان است و هر چیز را كه دارای چهار جزء باشد میتوان رباع گفت. رباعی با (ی نسبت) در ادبیات یعنی شعری كه دارای چهار مصراع است. رباعی در ادب فارسی با اسمهای مختلفی آمده است از جمله: دوبیتی، ترانه، چاردانه، چارخانه بیت و...؛ نه تنها «دوبیتی» و «ترانه» به جای رباعی بكار رفتهاند بلكه مفهوم و محدوده این سه درهم تنیده به طوری كه مشخص كردن مرز دقیق هر یك و تعیین مصداقهای آنان در مواردی دشوار است.
آن چنان كه از منابع مختلف برمیآید، یكی از اسمهای رباعی، دو بیتی است كه به عربی رفته و «الدوبیت» گفته میشود، بدین ترتیب عربها از واژه فارسی «دو بیت» و ایرانیان از كلمه عربی «رباعی» استفاده میكنند.[۱]
محتویات
تفاوت رباعی و دوبیتی
در تفاوت دوبیتی و رباعی گفتهاند: دوبیتی همان رباعی است جز این كه وزنش با وزن رباعی فرق دارد و غالباً بر وزن مفاعیلن مفاعیل است.[۲] به لحاظ محتوایی نیز بین دوبیتی و رباعی فرق گذاشتهاند: «دوبیتی متضمن مضامین غنایی است، عشق، عرفان، یاد دوست، گریه، سوز جدایی، درماندگی، داغ دل و...؛ اما در قالب بسیاری از رباعیها، فلسفه و چون چرا و گاه شكّ فلسفی دیده میشود».[۳]
برای شناخت دوبیتی از رباعی باید توجه داشت كه دوبیتی با یك هجای كوتاه و رباعی با یك هجای بلند آغاز میشود. در مورد تفاوت دوبیتی و ترانه نیز گفتهاند: رباعیات ملحون، یعنی رباعیاتی كه در موسیقی و آواز بكار میرود، «ترانه» است و در عوض به رباعیاتی كه استفاده موسیقیایی ندارد، دوبیتی گویند. حال اگر رباعی همراه با موسیقی به زبان عربی باشد «قول» و اگر به زبان فارسی باشد غزل نامیده میشود.[۴]
فرق قول و غزل در بیت زیر از حافظ نیز به چشم میخورد:
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش
تفاوتهای دقیق بین ترانه و دوبیتی و رباعی ظاهراً فقط در حوزه موسیقی زنده بوده است و در عرف زبان، اندك اندك فراموش شده است؛ زیرا در آثار ادبی بارها به جای یكدیگر و مترادف با هم بكار رفتهاند.[۵] به عنوان مثال، رباعیات خیام را ترانههای خیامی گفتهاند.
اصطلاح رباعی
رباعی در اصطلاح، شعری است دارای چهار مصراع به وزن مفعول، مفاعیل، مفاعیل، فعل یا (لاحول و لاقوة الّا بالله)؛ و بر دو نوع است:
- هر چهار مصراع آن هم قافیه است كه به آن مصرع میگویند.
- مصراع سوم از نظر قافیه آزاد است كه به آن رباعی خصی میگویند.[۶]
در رباعی سه مصرع اول در حكم مقدمهای برای مصراع چهارم است كه باید در آن یك فكر زیبا و تازه و یك نكته ژرف بیان شده باشد و پیام مشخصی داشته باشد كه سراسر رباعی وقف رساندن آن باشد و از هر شاخ و برگی كه اثری در بیان آن فكر واحد و پیام مشخص ندارند عاری باشد.[۷]
رباعی شعر مردم است بر عكس قصیده كه شعر خواص و سخن طبقه عالم و ادیب است. در رباعی ملاك، دریافت مردم و پسند مردم است و زبانش ساده و بی پیرایه. كاربرد تعبیرات مردم و زبان عامه در شعر از رباعی شروع شده و از راه غزل دوره صفوی رواج یافته است. [۸]
رباعی تنها تجلیگاه احساسات درونی و بیان عواطف عامه نبوده است؛ بلکه در حادثههای سیاسی و تاریخی نیز، نظر یك طرف را به صورت مختصر و مفید به گوش طرف دیگر میرسانید. این است كه در متنهای تاریخی، رباعیهای بسیاری را به عنوان اسناد و نامههای تاریخی میخوانیم؛ مثل رباعیهایی كه انوری و رشید وطواط در جنگ سنجر سلجوقی و خوارزمشاه برای یكدیگر فرستادند.[۹]
خاستگاه رباعی
درباره خاستگاه رباعی بین محققین اختلاف نظرهایی وجود دارد. شمس قیس رازی صاحب كتاب المعجم، ابداع رباعی را به رودكی – شاعر دوره سامانی – نسبت میدهد. پارهای از ایرانشناسان غربی از جمله مایز آلمانی و یوزانی ایتالیایی ریشه این قالب را شعرهای كوتاه چینی و تركی شمردهاند و آن را با هایكوی ژاپنی همتبار میدانستند.[۱۰]
جلال الدین همایی معتقد است: رودكی مخترع رباعی نبوده و قبل از وی هم این وزن در فارسی سابقه داشته اما رودكی بیش از دیگران از آن بهره برده است؛ بنابراین ریشه رباعی را باید در لحن اورامن و نظایر آن در اشعار و موسیقی زبان پهلوی جستجو كنیم.[۱۱]
به نظر شفیعی كدكنی نیز رباعی نوعی شعر ایرانی خالص بود كه سالها قبل از رودكی در مجامع صوفیه با آن سماع میكردهاند. رباعی در اصطلاح صوفیه بر شعرهایی كه گویندگانش ناشناخته بودهاند، اطلاق میشده است و غالباً سروده مردم عاشقپیشه كوچه و بازار بوده است. رباعیاتی كه در حلقه صوفیه قرن سوم میخواندهاند به زبان عربی نبوده است.[۱۲]
همه محققین بر این نظرند كه ریشه رباعی از هر زبانی كه باشد از عربی نیست و رباعی و دوبیتی در زبان عربی اصلاً موفق نبوده است در حالی كه در فارسی از موفقترین قالبهاست و حتی نزد عده ای تقدس داشته است. از همان آغاز بالیدن تصوف در ایران، رباعیات پیرانی چون ابوسعید ابوالخیر را عوام چندان مقدس و ملكوتی میانگاشتند كه آنها را مثل دعا بكار میبردهاند.
امروز تعدادی از این رباعیها را میشناسیم كه برای حل مسائل آنها را بر كاغذ نگاشته و برای اموری مانند نزول باران، پیدا شدن مال گمشده، ایجاد محبت و... از رباعی مدد میگرفتهاند. هنوز در روستاهای كردستان دردهایشان را با رباعی درمان میكنند و شاید این تقدس بیربط با وزن آن لا حول ولا قوة الّا بالله نباشد.[۱۳]
رباعی از آغاز شعر فارسی در ادبیات ما حضور داشته است. شفیق بلخی و بایزید بسطامی صوفیانی هستند كه رباعیاتی به ایشان نسبت داده شده اما نخستین شاعری كه رباعیاتی از او باقی مانده رودكی است. (اما این بدان معنا نیست كه رودكی مبدع آن است).[۱۴]
اوج شكوفایی رباعی
قرن شش و هفت یعنی عصر سلجوقی و خوارزمشاهی، دوران اوج شكوفایی این قالب بوده است؛ از این دوره كتاب نزهة المجالس در دست است كه بیش از چهار هزار رباعی از سیصد شاعر قرون 5 و 6 و 7 را شامل میشود.[۱۵]
از قرن هشتم به بعد كه دوره افول سبك عراقی است به رباعی توجهی نشد، چنان كه حتی از حافظ نیز مانند سعدی رباعیات خوبی در دست نیست. رباعی در سبك هندی نیز جلوهای نداشت. فتور رباعی در دوره بازگشت نیز ادامه یافت. نیما از همه قالبهای قدیم تنها به رباعی علاقه داشت.[۱۶]
معروفترین رباعی سرای ایران
معروفترین رباعی سرای ایران خیام است كه رباعیات او بسیار اندك است اما با وجود حجم كم همواره مورد توجه و شگفت انگیز بوده است و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. از مولوی و خیام نیز رباعیات زیبایی در دست است. از عطار مجموعه رباعیاتی به نام مختارنامه در دست است كه شامل دوهزار رباعی است. تقریباً تمام شاعران در این قالب طبع خود را آزمودهاند.
شاید قالب كوتاه «طرح» كه امروزه بكار میرود، بیانگر همان ضرورتی است كه شاعران قدیم را به رباعی و دوبیتی سوق میداد. مثل این طرح كوتاه و پرمعنای شفیعی كدكنی: آخرین بیت
سفرنامه باران این است كه زمین چركین است
نمونههایی از رباعی خیام و مولوی و عطار و بابا افضل کاشانی:
ای كاش كه جای آرمیدن بودی یا این ره دور را رمیدن بودی
كاش از پس صد هزار سال از دل خاك چون سبزه امید بر دمیدن بودی
من درد تو را ز دست آسان ندهم دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم كان دردبه صد هزار درمان ندهم
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت كه چون باید رفت
دشت از مجنون كه لاله میروید از او ابراز دهقان كه ژاله میروید از او
طوبی و بهشت و جوی شیر از زاهد ما و دلكی كه ناله میروید از او
منابع
- تاكی، مسعود؛ چارجوی بهشتی (رباعی و دوبیتی دیروز و امروز)، تهران، چشمه، چاپ اول، 1381، ص79-22.
- سرامی، قدمعلی؛ از خاك تا افلاك (سیری در غزلها و ترانههای مولانا)، تهران، چاپخانه تابش، چاپ اول، 1360، ص197-153.
- ریاحی، محمدامین؛ تصحیح نزهة المجالس تألیف جمال خلیل شروانی، تهران، علمی، چاپ دوم، 1375، ص53-49-48.
- شفیعی كدكنی، محمدرضا؛ موسیقی شعر، تهران، آگاه، چاپ پنجم، 1376، ص477.
- شمسیا، سیروس؛ سیر رباعی در شعر فارسی، تهران، فردوس، چاپ دوم، 1374، ص46-45-14-13.
- نشاط، سید محمود؛ زیب سخن یا علم بدیع فارسی، تهران، چاپخانه رنگین، 1342، ص98.
- همایی، جلال الدین؛ محرم اسرار (مجموعه مقالات)، تهران، مروارید، چاپ اول، 1379، ص93.
پانویس
- ↑ شمسیا؛ 1374: ص14-13.
- ↑ نشاط؛ 1361: 154.
- ↑ تاكی؛ 1381: ص79.
- ↑ شمسیا؛ 1374: ص15-14.
- ↑ همان.
- ↑ تاكی؛ 1381: ص22.
- ↑ ریاحی؛ 1375: ص48.
- ↑ همان، 49.
- ↑ همان، 53.
- ↑ سرامی؛ 1360: 197.
- ↑ همایی؛ 1379: ص94-93.
- ↑ شفیعی كدكنی؛ 1379: ص477.
- ↑ سرامی؛ 1360: 153.
- ↑ شمسیا؛ ص45: 1374.
- ↑ ریاحی؛ 1375: ص11.
- ↑ شمسیا؛ 1374: ص46.
منابع
- رباعی، پژوهشکده باقرالعلوم، بازیابی: 8 آبان 1392.
شعرشناسی | * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری |
قالبهای شعر | *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیعبند * ترکیببند * قطعه * رباعی |
سبکهای شعر فارسی | * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو |
شاعران پارسی گو: | همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14 |